سیر تحولات خط نسخ و نقش آن در فرهنگ و تمدن اسلامی

خط نسخ و تمدن اسلامی

خط نسخ از خطوط مستدیر و قوسی است که ریشه ی آن به قبل از اسلام باز میگردد. خط نسخ در آغاز خطی بود همپایه ی خط کوفی، ولی به صورت نسخ ناقص که به خط نسخی قدیم معروف بوده است. این خط در قدیم برای نامه نگاری
سه‌شنبه، 14 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خط نسخ و تمدن اسلامی
سیر تحولات خط نسخ و نقش آن در فرهنگ و تمدن اسلامی

نویسنده: علی اصغر مقتدائی
مدرس دانشگاه سوره، پیام نور
و مجتمع آموزش عالی پیامبر اعظم (ص)، مرکز شهید بهشتی

 

چکیده

خط نسخ از خطوط مستدیر و قوسی است که ریشه ی آن به قبل از اسلام باز میگردد. خط نسخ در آغاز خطی بود همپایه ی خط کوفی، ولی به صورت نسخ ناقص که به خط نسخی قدیم معروف بوده است. این خط در قدیم برای نامه نگاری و نوشته های عادی مورد استفاده قرار می گرفت. نامه های پیامبر اکرم (ص) به پادشاهان و فرمانروایان به خط نسخی قدیم نوشته شده است.
ابن مقله با دانشی که از خط و خوش نویسی داشت، اصلاحاتی در خط پدید آورد و اقلام سته را هندسی و وضع نمود و آن را برای کتابت قرآن شایسته ساخت. ابن بواب و یاقوت مستعصمی در به کمال رساندن خط نسخ نقش بسزایی را ایفا نمودند. پس از رواج خط نسخ در ایران، مورد قبول خوش نویسان جهان اسلام واقع شد و در تمام بلاد اسلامی مورد استفاده قرار گرفت و تاکنون باقی است. میرزا احمد نی ریزی شیوه ای در نسخ پدید آورد که به نسخ ایرانی یا نسخ نی ریزی معروف شده است.
واژگان کلیدی: نسخ، نسخ یاقوتی (نسخ عثمانی)، نسخ ایرانی (نسخ نی ریزی)، نسخ بغدادی، ابن مقله، ابن بواب ، یاقوت مستعصمی و میرزا احمد نی ریزی.

سیر تحولات خط نسخ و نقش آن در فرهنگ و تمدن اسلامی

خط عربی- زبان عربی به گروه خطوط الفبای سامی تعلق دارد. امروزه همه ی پژوهشگران معتقدند که خط عربی شمالی که بر دیگر خطوط پیشی جسته و ویژه ی نگارش قرآن مجید گردیده است، به میزان قابل توجهی با خط نبطی ارتباط دارد، که این خط نیز از خط آرامی نشأت گرفته است. الفبای قدیم به الفبای نبطی نزدیک است و این همان الفبایی است که دو نوع خط متمایز کوفی و نسخ را در میان عرب حجاز به وجود آورد. قدیمی ترین آثاری که به خط کوفی و زبان عربی موجود است، دو کتیبه: یکی به سه زبان یونانی، سریانی و عربی در یمن است و تاریخ 512 م. دارد و دیگر کتیبه ای است به دو زبان یونانی و عربی، که در یک معبد مسیحی در حرّان واقع است؛ شباهت زیادی که این خط عربی با ترکیب خط نبطی و سریانی دارد، معلوم می سازد که خطوط عربی ابتدایی باید از آن دو خط (نبطی و سریانی) اقتباس شده باشد.
پس از آن که خط عربی به تدریج رواج پیدا کرد، کتابت مصحف ها و کتاب ها و نامه ها و غیره، فقط به دو خط کوفی و نسخ انحصار داشت. یاسین حمید سفادی آورده است که خط عربی از کتیبه های نبطی مکشوفه از النَّماره، زَبد، حرّان واُم الجمال اقتباس شده است، وی می گوید:«از کتیبه های مکشوفه در اُم الجمال، کتیبه ای است مربوط به قرن ششم میلادی، که اقتباس خط عربی را از خط نبطی اثبات می کند و تکامل مشخص اَشکال مختلف خط عربی را نشان می دهد. این اَشکال مشخص، از خطی نشات می گیرد که خط عربی شمالی نامیده می شود. این خط ابتدا در شمال شرقی عربستان کاربرد داشته است؛ به ویژه در قرن پنجم میلادی به وسیله ی قبایل عربی ساکن در سرزمین های حیره و انبار رونق گرفت و از آن جا خط عربی در حدود اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم میلادی در سرزمین حجاز در غرب عربستان، گسترش یافت. مشهور است که بُشربن عبدالملک این خط را با کمک حرب بن امیّه به مکه معرفی کرد. حرب کسی است که به این خط و شهرتش درمیان اشراف قریش و قبیله ی پیامبر اسلام (ص) اعتبار و احترام بخشید. پس از به کارگیری خط عربی شمالی در مکه، نگارش خط در مدینه گسترش یافت. در مدینه قبایلی چون اوس، خزرج وثقیف، طبق روال گذشته هنر نوشتن و کتابت را با علاقه در پیش گرفتند. یکی از کاتبان مدینه «زیدبن ثابت» بود که شهرت والایی یافت و مشهورترین کاتب پیامبر اسلام (ص) گردید.»
ابن الندیم می گوید: نخستین خط عربی خط مکی است، پس از آن خط مدنی، و بعد خط بصری و سپس خط کوفی
خط جزم- بلاذری، جهشیاری، صولی و ابن ندیم گفته اند که خط از انبار به حیره و از حیره به حجاز رفته است. بعد از معاشرت اعراب با مردم حیره و بنای شهر کوفه درجنب حیره، از خط نبطی خطی به وجود آمد که آن را جزم خوانده اند. نام گذاری «جزم» از آن جهت است که «مَرامر بن مُره» آن را از مسند گرفت و چون از خط مسند جدا و بریده شد، آن را جزم (به معنی قطع) خوانده اند. خط جزم که از قدیمی ترین خط های عربی به شمار می رود، خط مردم حجاز بوده است. این خط، خطی زاویه دار و مستقیم بوده و تناسبات برابر حروفش بدون شک بر تحولات و توسعه ی خط کوفی که چندی بعد به وجود آمد، تأثیر گذاشت. خط جزم در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن شمشم میلادی در حیره و انبار کاربرد وسیعی داشت هم چنان به گسترش و توسعه ی خود ادامه داد و به تدریج به خط رایج اعراب تبدیل شد؛ تا این که با ظهور اسلام، مقام و شأن خطی مقدس را به خود گرفت و خداوند آن را برای رساندن پیام الهی به انسان برگزید و برای کتابت قرآن مجید شایسته ساخت و سپس مورد استفاده ی کاتبان قرآن قرار گرفت.
خطوط منشعب شده ازخط جزم، هر یک به نامی که منسوب به محلشان بود معروف شدند. همانند خط انباری به انبار، خط حیری به حیره، خط مکی به مکه و خط مدنی به مدینه. این اسامی گوناگون که با نمونه های مشابهی که در مدینه شناسایی شدند مانند خطوط: مدور، مثلث و تئم (توام با جفتی که ترکیبی از هر دو نمونه مثلی و مدور است)، مطابقت دارند. از این سه نوع تنها دوسبک نگارش با خصوصیات منحصر به فرد خود حفظ شد، یکی خط مقوّر و دیگری خط مبسوط یا زاویه دار که دارای سرکش های مستقیم و ضخیم بود. این دو ویژگی بر تحولات خطوط اولیه مکی و مدنی تأثیرگذاشت و منجربه شکل گیری چند نوع سبک نگارش گردید که مهم ترین آن ها خط مائل (مایل و مورب)، خط مشق (مطول) و خط نسخی قدیم بودند. همزمان با شکل گیری خط کوفی در کوفه، این سه سبک نگارش در حجاز رایج بود و تا پس از اصلاحات اساسی که در خط عربی در آن جا به وجود آمد، دوام یافتند. از خطوط مشق و نسخی پس از پیشرفت های قابل توجه آن ها استفاده می شد، اما کاربرد خط مایل منسوخ شد و خط کوفی معقلی (بنایی) جایگزین آن گردید. خطوط مکی و مدنی را «خط حجازی» نامیده اند.

خط مقوّر

خط مقّور (لیّن) از خطوط مستدیر قوسی است که حروف آن مایل به انحناء بوده و دارای دور و استداره است. این خط برخلاف خط مبسوط نرم و روان نگاشته می شد و سرعت گردش قلم در آن بیشتر است. خط مقوّر خطی است شکسته و سهل که برای مکاتبات و مراسلات مورد استفاده قرار می گرفت. خط مقور را «نسخ حجازی» یا «نسخی قدیم» نام نهاده اند.

خط مبسوط (زاویه دار)

سابقه ی تاریخی خط مبسوط به قبل از بنیاد شهر کوفه و به شهرهای حیره و انبار می رسد. خط مبسوط خطی است مایل به تربیع که سطوح آن دارای زاویا و سرکش های مستقیم است. حروف این خط با اضلاع عمودی به چپ و راست، با زاویه ی معین به صورت سخت و خشک نوشته می شود. خط مبسوط خطی است مستقیم که اصل و ریشه سایر اقلام عربی به شمار می رود. این خط، ابتدا برای نوشتن مصاحف به کار میرفت. نوع ساده ی خط مبسوط خط معقلی می باشد.
خط وکتابت درصدر اسلام- سال ها قبل از اسلام، مکه مرکز تجارت و بازرگانی و احیاناً کانون ادبی بود، و در آن جا تنی چند از مردم با سواد بودند. هم زمان با حیات رسول خدا (ص) و نیز نبوّت ایشان، عده ای در مکه خواندن و نوشتن می دانستند. پیامبراکرم (ص) خود نخستین مروج خط و کتابت در تاریخ اسلام بوده اند. ایشان پس از پیروزی در جنگ بدر که هفتاد نفر از مشرکان اسیر شده بودند، فرمود: اُسرایی که با سواد هستند، چنان که هر یک به ده کودک مسلمان خواندن و نوشتن بیاموزد، می تواند آزاد شود. پس از هجرت پیامبر اسلام (ص) به مدینه، متجاوز از ده نفر خواندن و نوشتن می دانستند، که بیشتر آن ها با خط نسخی قدیم (حجازی) می نوشتند. پیامبراکرم (ص) زیدبن ثابت را در مدینه مأمور فراگرفتن خط یهودیان نمود تا وقتی آنان نامه ای به آن حضرت می نویسند، زید می تواند آن ها را برای رسول خدا بخواند. زیدبن ثابت ظرف پانزده روز این خط (سطرنجیلی) را فرا گرفت و در آن مهارت پیدا کرد. چون خط سطر نجیلی گونه ای از خط سریانی است، نوشته اند که زید بن ثابت خط سریانی نیز می دانست. با این شواهد تاریخی می توان گفت که مکه سابقه ی بیشتری نسبت به مدینه در خط و کتابت داشته است. در صدر اسلام تازیان دو گونه خط می نوشتند: یکی خط نسخی برای نامه نگاری و نوشته های عادی و گاهی برای نگارش قرآن، و دیگری خط کوفی که بیشتر برای کتابت قرآن از آن استفاده می شد.
نامه های پیامبر- رسول خدا (ص) در روزی واحد در ماه محرم سال هفتم از هجرت، فرستادگان خود را با نامه هایی به سوی پادشاهان و فرمان روایان جهان روانه فرمودند و آنان را به اسلام دعوت نمودند. این پادشاهان و امرا عبارت بودند از: هرقل قیصر روم، کسری (خسروپرویز) پادشاه ایران، نجاشی پادشاه حبشه، مُقَوقَس فرمانروای قبط، منذرین ساوی امیربحرین، حارثبن ابی شمرالغسانی امیر شام، هوذه بن علیا الحنفی فرمانروای یمامه، جِیفَر و عبد فرزندان جُلندی در عمان و یمن. این نامه ها توسط کاتبان مخصوص به خط مبسوط و نسخی قدیم نگاشته شده اند.

سیرتحول خط نسخ

خط نسخ در آغاز خطی بود هم پایه ی خط کوفی ولی به صورت نسخ ناقص که به خط «نسخی قدیم» یا «نسخ حجازی» معروف بود. پس از رونق یافتن خط کوفی، این خط بیشتر در تحریرنامه و مکاتبات فوری معمول بد. خط نسخ در ابتدا به قلم نُسَخ (1) معروف بود و برای نوشتن نُسَخ مختلف به کار می رفت. درباره ی سابقه و پیدایش خط نسخ در منابع مختلف چنین آمده است:
1. خط لَیّن که استداره در آن بیشتر و سرعت گردش قلم در آن زیادتر است به نام «نسخی» یا «نسخ حجازی» معروف بوده است. نامه هایی به خط نسخی بر روی کاغذ بردی «پاپیروس» موجود است که تاریخ آن ها اندکی بعد از بنای شهر کوفه است، و نمی تواند از خط کوفی مشتق شده باشد، بلکه سابقه ی بیشتری دارد. قدیمی ترین نمونه ی خط نسخی قدیم، نامه هایی است که در مصورالخط العربی و بدائع الخط العربی آمده است.
2. قلقشندی خط نسخی را که مربوط به دویست سال قبل از این مقله بوده و آن را به رسم و شیوه ی نسخ متطّور از کوفی می نوشتند، دیده است.(2)
3. قلم اسلامی از آغاز همان قلم نبطی بوده که آن را «النسخی» و «الدّراج» یا «نسخ دارج» می نامیدند، و عرب این قلم را مستقیماً از خط نبطی متأخر گرفته بود.(3)
4. جرجی زیدان معتقد است، خط نسخ از خط نبطی استخراج شده نه از کوفی، وی می گوید که خط نبطی یا نسخ به همان شکل در میان مردم و برای تحریرات ساده و غیررسمی معمول بوده، تا آن که ابن مقله خط نسخ را به صورت نیکویی درآورد و آن را جزء خطوط رسمی دولت قرار داد.(4)
5.قلم نسخ ماخوذ از جلیل یا طومار است.(5)

واضع خط نسخ

برخی از مؤلفین در رساله و کتاب خود، واضع خط نسخ را ابن مقله دانسته اند و آورده اند:
1. عبدالله صیرفی در رساله ی اصول خطوط سته، وضع خط نسخ را به ابن مقله نسبت می دهد.(6)
2. مجنون رفیقی هروی:«ابن مقله باریک ثلث را نسخ گفت که ناسخ خط ها است، چه اکثر کتابت ها به آن است.» (7)
3. درویش محمد بخاری:«بیشتر قرآن و حدیث، و اکثر کتب را به خط نسخ نوشته اند و می نویسند، گویا چنان است که او ناسخ خط های دیگر است و خط های دیگر را ترک کرده اند و بدین التفات نموده اند.» (8)
4. مولانا غلام محمد هفت قلمی دهلوی:«نسخ را از آن سبب نسخ گویند که در بلاد عرب بیشتر کتب را بدان می نویسند پس گویی چنان است که دیگر خط ها را ترک کرده اند و بدین اکتفا کرده، پس ناسخ دیگر خط ها است» (9).
خط نسخ از لحاظ سطح و دور تابع خط ثلث است و از این جهت آن را نسخ گفته اند که جمیع خطوط را نسخ کرد و کتابت قرآن مجید منحصر به این خط شد.
از نمونه ی خطوط نسخ بدست آمده در قرون اولیه ی هجری قمری، معلوم می شود که این خط در اوایل اسلام به صورت نسخ ناقص معمول و متداول بوده است. پس از اسلام خط کوفی برای کتابت قرآن معمول بود و خط نسخ در مکاتبات رسمی مورد استفاده قرار می گرفت و ابن مقله اصلاحات عمده ای در نسخ اولیه به عمل آورد و آن را برای کتابت قرآن شایسته و منقح ساخت. خط نسخ انواع مختلفی دارد که در پایان همین بخش به آن ها می پردازیم.
خط نسخ از اواخر قرن سوم و آغاز قرن چهارم هجری قمری از زمان ابن مقله به بعد با مقیاس ها و قواعدی که او وضع کرد و با هندسی کردن آنها، دوره ی ابتدایی پیشین را طی کرد و به مرحله ی پیشرفت و زیبایی رسید چنان که برای نوشتن قرآن ها و ادعیه و کتب مذهبی از آن استفاده می شد.
ابن مقله با دانشی که از علوم هندسه داشت، اندازه و قیاس حروف الفبا را بر مبنای دایره و نقطه ی لوزی بنا نهاد، و با ابداع اقلام سته درسال (310 ه. ق)، خوش نویسی اسلامی را در ایران و کشورهای اسلامی پایه گذاری نمود وبانی یکی از مهم ترین تحولات خوش نویسی گردید. وی رساله ی«علم الخط و القلم» را درباره ی اصول و قواعد خوش نویسی تألیف کرد.
در خط نسخ رعایت نسبت (یکسانی و تعادل اندازه ی حروف متشابه و هم شکل) که یکی از قواعد مهم خوش نویسی است، سبب زیبایی خط می شود. به علاوه خط نسخ خطی است کامل، معتدل و منظم و واضح، به همین سبب در خواندن حروف و کلمات آن هیچ اشتباه و دشواری پیش نمی آید، خصوصاً وقتی که با حرکات و اعراب همراه باشد. ویژگی دیگر خط نسخ اعتدال است، این اعتدال در اشکال و صُور مبسوط و متسدیر آن (که حدود نیمی سطح و نیمی دور، و در آن سطح بر دور فزونی دارد) و نیز در حرکات قلم و گردش نرم آن بارز و محسوس است. حروف و کلمات در خط نسخ چندان درشت نیست و در آن اعتدال رعایت می شود. از این رو زیبایی خط نسخ در قلم معتدل بیشتر جلوه گرمی شود.
در قرن پنجم هجری قمری علیین هلال معروف به «ابن بواب»، با استفاده از نبوغ و استعداد هنری اش، زیبایی و ظرافت را به توازن و هماهنگی هندسی حروف ابن مقله افزود، و اصلاحات عمده ای در اقلام ستّه پدید آورد و آن ها را زیبا و استوار گردانید. ابن بواب با وضع قواعدی مانند سطح، دور و تناسب، پایه ی خط نسخ را به حد اعلی رسانید. شیوه ی خوش نویسی ابن بواب تا زمانی که شیوه و روش یاقوت مستعصمی معمول گردید، رواج داشت. خوش نویسانی که تا چند قرن پس از ابن بواب، شیوه و روش او را دنبال کردند، بر روی آثاری که خلق می کردند، طریقه ابن بواب می نوشتند. یکی از خوش نویسانی که روش ابن بواب را پیش گرفت و خط ثلث و نسخ را به کمال رسانید، یاقوت مستعصمی بود. پس از یاقوت مستعصمی شیوه ی او و شاگردانش در اقلام ستّه مدت ها رایج و مقبول بود و مهم ترین شاگردان و مروجان شیوه ی وی ایرانی بودند و در پیشرفت هنر خوش نویسی خصوصاً اقلام سته سهم بسزایی داشتند. چنان که در قرون هشتم و نهم و دهم هجری قمری، خراسان و فارس و آذربایجان از مهم ترین مراکز خوش نویسی و جایگاه استادان بزرگ خط نسخ به شمار میرفت. در اواخر عهد صفویه، در عهد شاه سلطان حسین صفوی (1135-1105 ه. ق) میرزا احمد نی ریزی پا به عرصه ی وجود گذاشت و در خط نسخ شیوه ای پدید آورد که همان خط نسخ ایرانی است و تا امروز در ایران مقبول و معمول است. وی بزرگترین نسخ نویس ایرانی است ک او را هم طراز و هم ردیف میرعماد در خط نستعلیق می دانند.
در نظر ایرانیان چهار نفر در چهار خط بی نظیر و بی بدیل هستند: در ثلث بایسنغرمیرزا، در نستعلیق میرعماد، در نسخ میرزا احمد نی ریزی و در شکسته درویش عبدالمجید طالقانی، که آن ها را ارکان اربعه ی خط دانسته اند.

نقش خط نسخ در فرهنگ و تمدن اسلامی

یاقوت مستعصمی به همراه شش شاگرد برجسته اش در اقلام سته را«استادان سبعه» گفته اند که نام آن ها در کتب و رسالات مختلف با اندکی اختلاف بیان شده است. بنابر وجه صواب می توان استادان سبعه را بدین گونه برشمرد: یاقوت مستعصمی، ارغون بن عبدالله کاملی، یوسف مشهدی، شیخ احمد سهروردی، مبارک شاهین قطب «زرینقلم»، نصرالله طبیب و سید حیدر گنده نویس.
یاقوت مستعصمی که تتبع خط ابن بواب نمود، با ابداع روش جدید در قط قلم، و با ابتکار و خلاقیت خود توانست به اقلام سته بعد تازه و جدیدی از ظرافت و زیبایی بدهد، و آن ها را به اوج زیبایی و کمال برساند. مورخین و تذکره نویسان، یاقوت را به کثرت آثار و کتابت قرآن ستوده اند به گونه ای که گفته اند وی 1001 مصحف نوشته است . او هر روز دو جزء قرآن کتابت می نمود و هر ماه دو مصحف می نوشت، به نحوی که سیصد و شصت و چهارمین قرآن وی دیده شده است. وی همچنین هر روز 70 نفر را سرمشق می داد. جامی درباره ی یاقوت گفته است:

شد نسخ خط یاقوت، اکنون همه رعنایان
تعلیم خط از لعلت، گیرند به مکتب ها

و شاعری دیگر خط یاقوت را این گونه تحسین می کند:

خط یاقوت را آن ها که دیدند
از آن سطری به یاقوتی خریدند

اگر یاقوت این خط را بدیدی
از این حرفی به یاقوتی خریدی (10)

شاگردان سرآمد یاقوت و شجره ی خوش نویسان پس از آن ها در تکمیل و ترویج و زیبایی و شیوایی اقلام ستّه کوشیدند، و هر یک در نگارش قرآن، و زیباتر شدن خطوط رایج خصوصاً خط نسخ تلاش وافری داشتند به نحوی که هر یک از آنها قرآن های زیادی را کتابت نمودند، همچنین می توان گفت کتابت کلام الله مجید، بیش ترین سهم را در ترویج و زیبایی خوش نویسی و نیز در فرهنگ و تمدن اسلامی در جهان اسلام ایفا نمودند. آثار باقی مانده ی خوش نویسان پس از یاقوت که در موزه ها و کتابخانه ها محفوظ است، به همراه آن بخش از آثارشان که در تذکره ها و تواریخ و کتب خطی ثبت شده، نشان می دهد که هر یک از این استادان چه تعداد قرآن کتابت نموده اند. در این جا نام برخی از آنان به همراه تعداد قرآن هایی که کتابت نموده اند از نظرتان می گذرد:
1. ارغون بن عبدالله کاملی، 29 جلد قرآن کتابت نموده است.
2. شیخ احمد سهروردی، 33 جلد قرآن کتابت نموده است.
3. مبارک شاه بن قطب «زرین قلم»، 44 جلد قرآن کتابت نموده است.
4. عبدالله صیرفی، 36 جلد قرآن کتابت نموده است.
5. پیریحیی جمالی صوفی، چندین جلد قرآن کتابت نموده که نمونه های آن در موزه ی پارس شیراز و موزه ی آثار اسلامی ترکیه موجود است.
6. پیر محمد صوفی بخاری، 44 جلد قرآن کتابت نموده است وی 849 مصحف نیز به صورت جزء قرآن نوشته است.
7. نصرالله قندهاری، 25 جلد قرآن کتابت نموده است.
8. حاجی محمد بند دوزسیستانی، 125 جلد قرآن کتابت نموده است.
9. شیخ عبدالحق سبزواری، 55 جلد قرآن کتابت نموده است.
10. ابن الخازین، 50 مصحف (ربع قرآن و تمام قرآن) نوشته است.
11. علی قاری، سالی یک قرآن کتابت می کرد.
12. احمدبن عبدالله نویری، روزی سه جزء قرآن می نوشت، و هر ده روز یک جلد قرآن تمام می کرد.
13. عبدالرزاق بن فوطی صابونی روزی چهار جزء قرآن می نوشت. وی قرآن های کوچکی نیز می نوشت که هر صفحه ی آن یک جزء را در بر می گرفت.
14. خواجه محمد راسم، 60 جلد قرآن کتابت نموده، و 1000 مرتبه سوره انعام را نوشته است.
15. ملا خسرو یزدی، روزی دو صفحه قرآن کتابت می کرد.
16. سید محمد قیصرلی، هر ماه یک جلد قرآن و در سال 12 جلد قرآن کتابت می کرد.
17. عبدالرحمن ابوالفرج بن جوزی بغدادی، 306 جلد قرآن کتابت نموده است.
18. شیخ حمدالله اماسی، چندین جلد قرآن کتابت نموده است.
19. نورالدین محمد رازی، 32 جلد قرآن کتابت نموده است.
20. سید عبدالقادربن سید عبدالوهاب، چندین جلد قرآن کتابت نموده است.
21. غیاثالدین خلیلی، 40 جلد قرآن کتابت نموده است.
22. صدرالدین بایزید فارسی، 8 جلد قرآن کتابت نموده است.
23. حسنبن علیبن اللعیبه، 163 جلد قرآن کتابت نموده است.
24. عبدالحی نیشابوری، چندین جلد قرآن کتابت نموده است.
25. میرعبدالقادر حسینی شیرازی، 4 جلد قرآن کتابت نموده است.
26. حافظ عثمان، 25 جلد قرآن کتابت نموده است.
27. امیرمحمد بدرالدین، 7 جلد قرآن کتابت نموده است.
28. آقا ابراهیم قمی، سالی سه جلد قرآن کتابت می کرده است.
29. عبدالله عاشور، 101 جلد قرآن کتابت نموده است.
30. عبدالله طباخ هروی، 45 جلد قرآن کتابت نموده است.
31. محراب تبریزی، 54 جلد قرآن کتابت نموده است.
32. میرزا احمد نی ریزی ، 300 جلد، و به روایتی 150 جلد قرآن نوشته که 99 جلد آن دیده شده است.
33. عثمان بن عبدالباقی (قرن دوازدهم هجری قمری)، 300 جلد قرآن کتابت نموده است.» (11)
34. شاه محمود نیشابوری، اولین خوش نویسی که قرآن مجید را به خط نستعلیق کتابت نمود.
و خوش نویسان دیگری که هر کدام، یک یا چند جلد قرآن کتابت نموده اند و آثارشان در کتابخانه ها و موزه های ایران و جهان است.
خانم آنه ماری شیمل در کتاب خوش نویسی و فرهنگ اسلامی حکایتی از یکی از خوش نویسان اوایل قرن ششم هجری قمری به نقل از یاسین حمید سفادی صاحب کتاب خوش نویسی اسلامی بدین گونه بیان می کند: حسن بن علیبن اللعیبه (متوفی در 587 ه. ق) خوش نویسی بود که 163 جلد مصحف نوشت و گفته اند که پس از ابن بواب کسی خوش تر از وی ننوشت، ابن لعیبیه می گوید:
روزی در هوای سرد و ابری برای سلطان صلاح الدین ایوبی قرآنی می نوشتم، در کنار منقلی از آتش قرار داشت، لیقه مرکب دان سخت شده بود وآبی در دسترس نداشتم که درون آن بریزم، اما ابریقی شراب کنارم بود، که از آن قدری در دوات ریختم، آن گاه بدان مرکب صفحه ای از قرآن را نوشتم و آن را در کنار منقل آتش گذاشتم تا خشک شود، جرقه ای زد و در آن صفحه گرفت و تمامی نوشته ها، بی آن که چیزی از آن بماند بسوخت، سراپایم را ترس فرا گرفت، برخاستم و دوات و قلم برداشتم، مرکب تازه در آن ریختم و از خداوند بخشایش طلبیدم.
و حکایتی دیگر: در تذکره خط و خطاطان آمده است،عالم مشهور، عبدالرحمن ابوالفرج بن جوزی بغدادی (متوفی در 597 ه. ق) که حس خط را با واسطه از ابن ابواب فرا گرفته بود، احادیث نبوی را کتابت می کرد. وی تراشه های قلمش را جمع کرده بود تا در روز وفاتش برای غسل دادنش، به جای هیزم از آن تراشه ها استفاده کنند. و گفته اند پس از آن که آب به اندازه ی کافی گرم شد، هنوز هم تراشه های قلم باقی مانده بود.
از قرن هفتم هجری قمری این رسم بین خوش نویسانی که کتابت قرآن می کردند، رایج شد و آنان تراشه های قلمشان را جمع آوری می کردند تا، پس از مرگ با تراشه های قلم ها، آب گرم لازم را برای غسل دادن آن ها مهیا کنند (12).
یکی از خوش نویسان دولت عثمانی، سیصد و چهارمین نسخ از سیصد و ششمین قرآن کتابت یافته خویش را به محمد رشاد از سلاطین عثمانی (1918-1909 م). تقدیم کرد و او همه ی تراشه ها و چوب های قلم هایی که با آن ها به کتابت قرآن پرداخته بود، گردآوری کرد، و خواست تا پس از مرگش آب لازم برای غسل دادن وی را با این چوب ها گرم کنند.(13)
این استادان که اکثراً ایرانی بوده اند شاگردان بسیاری تعلیم دادند که هر یک استادی چیره دست به شمار می آیند.

استادان برجسته ی خط نسخ (قرون چهارم تا نهم هجری قمری)

ابن مقله بیضاوی شیرازی، ابوعبدالله حسن بن علی (برادر ابن مقله)، اسماعیل بن حماد جوهری فارابی (متوفی در 393 ه. ق)، علی بن هلال «ابن بواب»، محمدبن اسماعیل بغدادی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال صابی، شمس المعانی قابوس بن وشمگیر (متوفی در 398 ه. ق)، احمد بن حسین غفاری ادیب، حسن بن علی معروف به ناهوج، علی بن یوسف قفطی، محمدبن سمسمانی (متوفی در 415 ه. ق) محمدبن اسد، ابوالقاسم ابراهیم بن صالح مذهب، مهیاربن مرزویه دیلمی (متوفی در 428 ه. ق) مسعود بن محمود غزنوی (متوفی در 432 ه. ق) ابوعبدالله محمدبن شق اللیل (متوفی در 454 ه. ق)ابوالکاظم سعید بن ابراهیم بن علی (قرن پنجم هجری)، فاطمه بنت حسن علی عطار «بنت اقرغ» (متوفی در 480 ه.ق)، محمدبن موسی ابن علی شافعی «ابن بصیص»، محمدبن عبدالملک، سید قاسم، ابویوسف محمدبن اسماعیل گلپایگانی، ابوالفضل خازن دینوری (استاد در خطوط توقیع و رقاع)، علی به جعفر بن اسد (قرن ششم هجری)، عبدالرحیم ابوبکر کاتب، اسعدبن المعالی، محمود بن مقله بن سلیمان (قرآنی به خط وی در موزه ی آستان حضرت معصومه «س» موجود است)، زینب شُهده (متوفی در 574 ه. ق)، ابوالفرج بن جوزی (متوفی در 597 ه. ق)، ابوالعزه عمر بن علی، احمد بن فضل الله ترکستانی، ابوالمعالی نحاس اصفهانی، تاج الدین کاتب مصری، مهذب الدین، ابوطالب مبارک کرخی (متوفی در 585 ه. ق)، ابوعلی حسن بن علی جوینی (متوفی در 586 ه. ق)، فضل بن عمر معروف به ابن رائض (متوفی در 609 ه.ق)، امین الدین یاقوت بن عبدالله رومی موصلی (متوفی در 618 ه. ق) عبدالمؤمن بن صفی الدین اصفهانی (متوفی در 646 ه. ق)، طغرل بن ارسلان شاه از سلاطین سلجوقیان (590-573 ه. ق)، کمال الدین عمربن احمد معروف به ابن عدیم مورخ حلبی (متوفی در 660 ه. ق) که خط او را به جای خط ابن بواب می فروختند، محمد بن وحید وعلیبن محمد حسینی (قرن هفتم هجری)، جمال الدین یاقوت مستعصمی ملقب به «قبله الکتاب» که روش ابن بواب را پیش گرفت و خط نسخ را به کمال رساند.(14) در تذکره ی خط و خطاطان به پیروی یاقوت نیز از سبک ابن بواب یاد شده است، ارغون بن عبدالله کاملی، احمدبن سهروردی، عبدالله صیرفی، مبارک شاه سیوفی، مبارک شاه بن قطب «زرین قلم»، نصرالله طبیب، یحیی جمالی صوفی، احمد قره حصاری، محمدبن مسعود بن ابی اسعد ابهری، ابوعلی جوینی، علی بن حمزه بغدادی، ابن صدقه وزیر، عمربن الحسین، غلام بن خرنقا، عبدالقاهربن علی، حسن بن علی، ابومنصور فضل بن عمر، ابن برفطی، محمدبن اسعد رازی، بنیمان اصفهانی، ابن التبنی ومحمد بن علی بن راوندی.

دیگر استادان برجسته ی خط نسخ (قرون نهم تا یازدهم هجری قمری)

سید عبدالقادر ابن سید عبدالوهاب، امیر بدرالدین تبریزی، میرزا جعفر تبریزی «جعفر بایسنغری»، شاهزاده میرزا بایسنغربن شاهرخ بن تیمور «بایسنغرمیرزا»، عبدالله طباخ هروی، محمدعارف هروی «یاقوت ثانی» (قرن هشتم هجری قمری)، عبدالله مروارید متخلص به بیانی (متوفی در 922 ه. ق)، محمد مؤمن کرمانی فرزند عبدالله بیانی، معروف بغدادی (متوفی در 830 ه. ق)، شمس الدین محمدبن حسام هروی «شمس بایسنغری»، نعمت الله بن محمد بواب، ابراهیم سلطان بن شاهرخ (برادر بایسنغرا میرزا)، محمود ملقب به قطب مغیثی، محمدبن عبدالحی تبریزی، عبدالله زیارتگاهی، میر عبدالقادر حسینی شیرازی،یوسف شاهرودی، پیرمحمد، امیر مجدالدین ابراهیم شیرازی «ظهیری»، محمود سیاوش، شمس الدین محمد ظهیر، حافظ عبدالله، عبدالکریم خوارزمی، اظهر تبریزی، شیخ محمود هروی، مسعود بن علی، حبیب الله بن یحیی کرمانی، اسدالله کرمانی، جلال الدین حسین فخار شیرازی، حافظ محمد، حافظ قنبر شرفیف نظام الدین اردبیلی، حیدر رقمی، سید ولی قمی، شهره امیر، نظام بخارایی، محمد حسین بن محیی هروی، شرف الدین حسین معروف به میر منشی قمی، محمدبن احمد خلیلی تبریزی، میر نعمت الله بن عبدالوهاب تبریزی، علی بیک تبریزی، کمال الدین محمودبن عبدالحق سبزواری، علی قلی شیرازی، میرنظام شرف الدین قاضی، محیی، علاء الدین تبریزی «ملا علاء بیک» (میرزا احمد نی ریزی و علی عسکر ارسنجانی از خطوط او نقل کرده اند)، کمال الدین حسین حافظ هروی، علی رضا ابن ابوالقاسم شیرازی و محمدرضا شیرازی.

استادان برجسته ی خط نسخ (قرون دوازدهم تا چهاردهم هجری قمری)

میرزا احمد نی ریزی (تا سال 1152 ه. ق می زیسته)، محمد جعفر بن ابراهیم تبریزی، میرزا ابوالقاسم اصفهانی، میرزا احمدشاملو، حاج میرزا قاسم آقا تبریزی، محمد شفیع تبریزی، ملا علی عسگر ارسنجانی، ملامحمد حسین ارسنجانی، محمدشفیع ارسنجانی، محمدشفیع «میرزا کوچک» وصال شیرازی، میرزا احمد وقار، میرزا ابوالقاسم فرهنگ، میرزا اسماعیل توحید، محمدعلی اشرف الکتاب، مریم بانو نائینی، ام سلمه گلین قاجار (دختر فتحعلی شاه قاجار)، زین العابدین اصفهانی «اشرف الکتاب»، غلام علی اصفهانی، میرزا علی رضا پرتو اصفهانی مشهور به آقاجان، میرزا محمدعلی اصفهانی، میرزا غلامرضا نائینی، میرزا عبدالعلی خراسانی، زین العابدین قزوینی «معجز نگار»، عبدالله بن عاشور رنانی اصفهانی، عبدالغفار زرگر، عبدالحسین قدسی اصفهانی، سیدمحمد بقاء، محمود بن احمدبن علی عسگر ارسنجانی، حسن خوانساری، زین العابدین خوانساری، محمد حسین بن محمد خوانساری، عبدالوهاب اصفهانی، کاظم الشریف، محمد شریف شیرازی، محمدبن احمد، قربانعلی بن جعفر طالقانی، محمدهاشم لولوی اصفهانی«زرگر»، محمدحسین طالقانی، محمد ابراهیم ابن حاجی محمد جعفر، حسن بن علی نسابه، محمدهاشم (از شاگردان میرزا احمد نی ریزی)، جعفر خوش نویس، محمد علی خوانساری، محمد صادق اصفهانی، علی محمد، زین العابدین محلاتی، محمدعلی قاری اصفهانی، سید جعفر بن محمدخان حسینی، علی شریف متخلص به ظریف، محمدعلی اردستانی، سید محمد طباطبایی، محمدعلی نوری، سید هاشم، ابوالقاسم شیرازی، محمدرضا جمال الدین شیرازی، عبدالرحیم جزایری، محمد ابراهیم قمی، محمد امین، علی رضا حسینی شیرازی، ابوالقاسم بن عبدالله طباطبایی، عبدالله معلم اصفهانی، روزبهان طبعی شیرازی، عبدالله بن محب علی تبریزی، محمدعلی بن علیقلی، محمدصادق خوانساری، ملا محمد صادق گلپایگانی، علی بن آقا حسین علی اصفهانی، میرزا محمدعلی خوش نویس باشی، محمد حسین شریف حسینی قزوینی، محمد تقی ابن کربلایی خلیل تبریزی، محمد تقی جرفادقانی، زین العابدین فتح علی خویی، احمدبن محمد هزار جرینی، محمدبن جلال حسینی تبریزی، حسن هریسی، حاج محمود اشرفی تبریزی، عبدالرحیم افشار زنجانی، حاج ابوالقاسم خوانساری، شیخ محمد خالقانی زنجانی و میرزا حبیب شهلافر.
سایر نسخ نویسان.
قرون هفتم و هشتم هجری- احمد محسنی، علی بن محمد زید علوی حسینی، محمدبن سعدبن ساوجی، محمدبن ابوبکر فدایی، عبدالحسین، عبدالرحمن بن محمد یزدی، عزیزالدین خطاط ساوجی، محمدعارف یاقوت، نوح بن علی مقلب به نجم فارابیف توقتمور بن عبدالرزاق شهابی ساوی، علی بن ابی سالم و شمسالدین محمدبن امیرعلی تبریزی. قرن نهم هجری قمری- سعدالدین بن تاج الدین کازرونی، شمس الدین محمد بایسنغری، عبدالملک ، محمدیزدی، عبدالله زیارتگاهی، علی بن محمد ملک حافظ سبزواری، محمد بن حاج حسین حکیم، میریحیی بن حسین عبدالسلام بن محمد امین گیلانی، نصیرحافظ ملکی، نظام الدین احمد حافظ شیرازی و محمدبن عبدالحی تبریزی.
قرن دهم هجری قمری- پیر محمدثانی «روزبهان»، اسدالله بن محمد، حمدالله لباسانی، دوست محمد سلیمان هروی، روح الله افصحی، زین العابدین حسینی، شمس الدین عبدالله، شمس الکتاب شیرازی، ضیاء الدین محمد اکرامی قزوینی، عبدالعلی بن محمد تربتی، عبدالله بن سلطان محمدهروی، عبدالحق بن محمد سبزواری، عبدالخالق هروی، علاء الدین محمدبن شمس الدین محمدبن امیر عل نقیب حسنی، علاء الدین احمدبن جمال الدین محمد خفری، عبدالوهاب شیرازی. علی بن حسن خوشمردان، فخن علی به هدایت حسینی، علی بن محمد مقدم، علی بن احمد ایجی«غیاث الدین»، زین العابدین حسینی الموسوی الکاظمی، جمال الدین حسین فخار شیرازی، غیاث الدین حسن حافظ شیرازی، فاطمه سلطان بنت مقصود علی، قاسم شیرازی، کمال بن شهاب عصار، محمدبن میرک، ظهیرالدین محمد اصفهانی، محمد بن امیرعلی حسنی، میرمحمد تبریزی، محمد حسین بن شرف الدین علی مازندرانی، محمد حسین محیی هروی، محمدبن سلطان شاه هروی، محمد کاتب هروی، یوسف غباری، یاقوت سلیمان، نصیر منشی نیشابوری، حبیب الله بن عطاء الله حسینی، حبیب الله کاتب مراغه ای، حسام الدین زرین قلم، محمد صالح سبزواری، محمد مؤمن، عمرکاتب شیرازی، عبدالله کاتب، محمد حافظ سبزواری، محمد حافظ هروی و شمس الدین محمدبن رکن الدین ساوجی.
قرن یازدهم هجری قمری- زینا شیرازی، حیدر علی حسینی، سرور بن عبدالله، سلیمان بن محمد حسین اصفهانی، شاه محمد بن محمد حسین اشرفی، درویش شمس کاتب، صفی بن کریم، عبدالله بن محمد محسن یزدی، عبدالحسین عبدالله، عقیلالدین حسینی، علیرضا، علی بن محمد شوشتری، فخرالدین استرآبادی، فضل الله بن محمد تقاوی، بلبل شهنامه خوان، محب الله بن حسن، محمدابراهیم، محمد امین استرآبادی، محمداشرف یزدی، محمدامین مشکی کاشانی، محمد انصاری، محمد باقر، محمدباقر حافظ، میرمحمدباقر شهرستانی، محمد جعفر شیرازی، محمد باقر طبیب یزدی، محمد تقی شوشتری، محمد جعفر لاهیجانی، محمد خواجه زاده، عبدالله، نورالدین محمد رازی، محمد رحیم نیشابوری، محمدرضا زرگر، محمد رضا عباسی تبریزی، محمد رضا قزوینی، ناصح شیرازی، محمد زمان طباطبائی، محمد سعید انصاری، محمد شفیع معلم شیرازی، سید محمد شکرزاده، محمد شیرازی، عبدالغفار، محمدصادق، محمد صادق تبریزی، محمد صالح نیشابوری، محمد صادق مصحح، محمد طباطبائی، یوسف اصفهانی، محمدعلی ابن سلیمان طالقانی، محمدمراغی، محمد مهدی مشهدی، محمد هادی شیرازی، محمدهاشم ابن یمانی، محمدهاشم بن محمد یحیی، محمدیحیی همدانی، محمد یوسف عارف کازرونی، منوچهر بن مقصود، میرانعلی قمی، محمد صادق موسوی و مبارک شاه بن عبدالله.
قرن دوازدهم هجری قمری- فخرالدین احمدکاتب، پیرنور اصفهانی، جعفر محتشم اصفهانی، حسن گلپایگانی، جعفر اهری، جمال الدین بن محمدرضا شیرازی، حبیب الله کاتب، سید عبدالله، عبدالعظیم بن محمد رفیع نائینی، علاءالدین محمد حسینی، سیدعلی حسینی، علی اکبر ابهری، علی عسگر،فخرالدین یحیی، محمد مهدی ابن محمدقاسم شیرازی، محمد ابراهیم بن محمدنصیر قمی، خواجه محمدبن میرک بن حصاری، سیدمحمد حسینی، محمدجعفر حسینی رضوی، محمد جعفر قادری تبریزی، محمد تقی دزفولی، محمد جعفر گنجوی، میرزا محمد حسین شیرازی، محمد حسین کازرونی، محمدحفظی، محمدبن حاجی ذوالفقار، محمدرضا، محمدرضا امامی، محمدرضا گلپایگانی، محمدرضا بن محمد سعید، محمدرضا مشهدی، محمدشفیع بن محمد رفیع، محمدصائب طالقانی، محمدصادق خلخالی، محمد طاهر بن علیمحمد، عبدالله سلطان حسین، محمدمحسن ابهری، محمدمحسن اصفهانی، میرمحمد نصیر خوراسکانی، محمد نعیم، محمدهاشم یزدی، محمد هاشم طایر، محمداحسن الله، محمد هادی بن محمد صالح اصفهانی، محمد هادی، میرزا هاشم، نورالدین بن سلطان محمد، نصیرشیرازی، یوسف علی کازرونی، یوسف مجدی، محمدحسین آقایی، محمدصادق بن محمد کریم، مؤمن بن حاج محمد زکی، نجم الدین حسینی و اشرف بن عبدالله طباطبائی.
قرن سیزدهم هجری قمری- ابوالقاسم نی ریزی، سیداسماعیل ابن جعفر حسینی، اسماعیل شیرازی، اسدالله مرعشی حسینی، اسدالله قزوینی، اسدالله اصفهانی، جعفر یزدی، حسین بن علی عسگر ارسنجانی، زین العابدین خوانساری، رضاقلی ابن احمد شاملو، حسین بن محمدتقی تبریزی، عبدالحسین یزدی قلعه کهنه ای، عبدالجواد ابن ابوالقاسم نی ریزی، حاج عبدالله شیرازی نوربخشی، عبدالرشید بیگدلی مستوفی، سیدعلی موسوی، عبدالعلی، عبدالعلی بن محمد محسن، عبدالعلی ایروانی، عبدالغفار، عبدالغفاربن محمد حسین شیرازی، عبدالوهاب متخلص به نغمه، عبدالوهاب بن مهر علی، عبدالمجید، علیرضا حسینی شیرازی، علیرضا ابن حاجی محمدجعفر، ملاعلی سیچانی، علی بن محمد شیرازی، علی ناپلی، علی بن محمد خوانساری، میرعلی مستوفی، آقا غلام علی ابن محمد رحیم اصفهانی، قاسم مهاجر، سید محمدحسن حسینی، آقا محمد خوش نویس نطنزی، سید محمد بن میر محمدصادق، محمدبن هاشم بن محمد موسوی خوانساری، محمدابراهیم قزوینی، محمدابراهیم یزدی، محمداسماعیل اصفهانی، محمداسماعیل یزدی، محمداشرف بن سیف الله طالقانی، میرزا محمدبن ابوالقاسم اصفهانی، محمد طبیب اصفهانی، محمدامین، محمد باقر اصفهانی، محمد باقر خوانساری، محمد باقر خوراسکانی، محمد باقر شیرازی، محمد باقر تهرانی، محمد بدیع همدانی، محمد تقی بن محمد علی بروجردی، محمد تقی همدانی، اسماعیل بن ابراهیم خویی، محمد تقی بن محمد زمان، محمد جعفر اصفهانی، محمد جعفر بن محمدابراهیم قمی، محمدجعفر یزدی، محمد حسن اصفهانی، محمد حسن حسینی تبریزی، محمد حسن سبحانی، محمدحسن شیرازی، محمد حسن گنجوی، محمد حسین حسینی، محمد حسین سالک اصفهانی، محمد حسین اصفهانی، محمد حسین بروجردی، محمد حسین تبریزی، محمد حسین ضیاء، محمد حسین تهرانی، سیدمحمد حسین قائنی، محمد حسین نائینی، محمد حسین یزدی، محمد حسین حافظ، سید محمد صادق حسینی یزدی، محمدحسین نی ریزی، محمد بن مصطفی خوانساری، محمدخوانساری، محمدرحیم اصفهانی، محمدرضا تبریزی، محدرضی بن محمد شفیع، محمدسمنانی، محمدصادق، محمدصادق رضوی یزدی، سیدمحمد صادق موسوی، محمدصادق شریف، محمدعلی، محمدصادق شیرازی، محمدصادق گیلانی، محمدصادق یزدی، محمدطاهر شیرازی، محمدبن عبدالعلی قزوینی، محمدعلی حسینی، محمدعلی اصفهانی، محمدعلی بن آقامحمد اصفهانی، محمدعلی بن ملامحمد اصفهانی، محمدعلی بن ملااحمد قاری اصفهانی، محمدعلی بن محمد صادق اصفهانی، محمدعلی کرمانشاهی، محمدعلی گلپایگانی، محمدعلی عصار، محمدعلی بن محمد شفیع تبریزی، محمدعلی بن محمد خراسانی، محمدعلی یزدی، محمد کاظم شیرازی، محمد قاسم مهاجر، محمد کاتب شیرازی، محمد کاظم گلپایگانی، محمدکاظم نی ریزی، محمد کریم ریحانی، محمد محسن بن ملک احمد، سید محمد هاشم خوانساری، محمد پارسا لیانی، سید محمود خوانساری، محمدعلی بن عبدالرحیم خوانساری، اسماعیل بن ابراهیم خویی، محمود شیرازی، مرتضی قلی، مسیح کمره ای، سید نورالدین تبریزی، سید هاشم بن سید محمد، محمدبن زین العابدین تبریزی، ابوطالب مدرسی، سید ابوطالب نی ریزی، عبدالله شهابی، عبدالکریم، عبدالکریم یعقوبی، محمدخوراسگانی، عبدالرحیم بن محمد تقی تبریزی، محمدبن حاج حسن تبریزی، صالح شوشتری، محمدصفی نی ریزی (نوه ی میرزا احمد نی ریزی)، محمدعرب زاده و محمدقزوینی.
قرن چهاردهم هجری قمری: عبدالله ارباب، حسنعلی، عبدالخالق لنجانی، عبدالجواد سبزواری، عبدالرحیم فیروزکوهی، عبدالرحیم نجفی، عبدالعلی مشهدی، علی اکبر میلانی، علی نقی بن حکیم الهی، میرزا غلام علی نایینی، محمدبن محمدصادق اصفهانی، سید محمد ملقب به اشرف الکتاب، محمد اصفهانی، محمدتقی حسینی، سید محمد بن جلال تبریزی، محمد رفیع سالیانی، سیدمحمد عبدالعزیز، محمد موسوی هندی، اسماعیل بن محمدعلی، حسن کاتب همدانی، محمدعلی بن محمد اسماعیل تبریزی، ملا غلامحسین اشرفا لکتاب خوانساری، محمد تقی گلپایگانی، محمد وسیم، اسماعیل دزفولی ومحمدهاشم بن محمد صادق.
نسخ نویسان معاصر- حاج میرزا عبدالحمید ملک الکلامی (متوفی در 1328 ه. ق)، محمدتقی کمال (متوفی در 1338 ه.ش)، سید محمد جواد نجومی (متوفی در 1346 ه.ش) حاج میرزا طاهر تبریزی«طاهر خوش نویس» (متوفی در 1355 ه ش)، میرزا مجدالدین ابوالفضل ساوجی (متوفی 1312 ه.ش)، مجید موسوی مراغه ای، افضل الدین آذربد، سید حسن میرخانی، شیخ عباس مصباح زاده، حاج محمدعلی تفلیجی غروی، سیف الله یزدانی، احمد نجفی زنجانی، عبدالحسین نوروزی، حبیب الله فضائلی، سید مرتضی نجومی، عبدالصمد صمدی، سید محمد حسینی موحد، سید جعفر حجت کشفی، علی اکبر اسماعیلی قوچانی، محمدرضا قنبری، سید رضا بنی رضی، محمد کاشانی آزاد، محمد نعمتی ارسنجانی، محمد مهاجر، مجید چیزفهم دانشمندیان، احمدعلی باروتی، سید عبدالخالق غازی، عبدالکریم کرباسی، سید احمد شفیعی مازندرانی، زین العابدین محلاتی، سید علی صالحی، شمس الدین ابوالوفا حسینی، حمید عجمی، سید عباس حسامی، حسین اخضر مسعود تهرانی، ایرج نعیمایی عالی، سید کاظم موسوی، سید حسن موسوی، عبدالحمید صباغی قراچه، عبدالرضا حسینی گرگانی، رضا سنگی، مصطفی اسکوئیان، محمدهادی مدرس، زهرا میبدی، عبدالکاظم صادقا نجفی، فائزه سعیدی، سیدابوالفضل احمدی، کیانوش معتقدی، سید رسول آقامیری، محمدباقر نیرومند، غلامرضا راه پیما، عبدالرسول یاقوتی، فرهاد شیرخانی، صابر صفایی، سید مهدی محمودی، مهرناز قربان پور، عزیزالدین محمد، محمد وارسته نیا، علیرضا افشار، علیاصغر مقتدائی، محمدرضا رحیمی، محمدعلی فراهانی، علی طه، علیرضا بخشی کندری، مسعود فاضلی مقدم، اسدالله رضوانی فرد، محسن عبادی، انوشیروان فروغی، محمد قیاسی تبریزی، محمد هادی تقدمی صابری، عبدالحمیدتفرشی، اکبر محسنی، محمدعلی قربانی، محمد جدی، سوسن حداد، الهام غفاری یقین، عباس معما زاده زواره، مهدیه انصاریان، بهروز قلی پور، ابوالفضل خزایی، رضا مظفری، مصطفی رضایی، عمادالدین تهرانی، حبیبالله پنبه چی، محمدتقی اسدی، ناصر طاووسی، علیرضا توتونچی، امیرمهدی ناصری، ولی الله پارسا نیاکی، زهرا رحیمی، حسن کرمانی، بهرام برومند، سقایی وجندقی.

انواع خط نسخ

خط نسخ از آغاز پیدایش در تمام کشورهای اسلامی مورد توجه و اهمیت قرار داشته و بیشتر برای کتابت کلام الله به کار می رفته است. انواع خط نسخ که از قدیم رواج داشته عبارتند از: نسخی قدیم (نسخ حجازی)، نسخ الفضاح، نسخ عثمانی (نسخ یاقوتی)، نسخ ایرانی (نسخ نی ریزی)، نسخ بغدادی (جدید)، نسخ الحدیث و نسخ چاپی.
خط نسخی قدیم (نسخ حجازی)- خط عربی در آغاز به دو صورت نگاشته می شد، یکی خط مقور یا لین که خطی مستدیر و انحناء دار بوده و نرم و روان نوشته می شد، دیگری خط مبسوط که زوایای مستقیم داشته است. خط مقور که استداره در آن بیشتر است و سرعت گردش قلم در آن زیادتر می باشد به خط نسخی قدیم معروف بوده است. خط نسخی قدیم مشتق از کوفی نیست، چرا که نامه هایی که با این خط روی کاغذ بردی (پاپیروس) نوشته شده، و نمونه های آن در موزه های مصر و عمان موجود است، و در مصور الخط العربی و بدائع الخط العربی و تاریخ الخط العربی و آدابه به چاپ رسیده است، تاریخ آن اندکی بعد از بنای شهر کوفه است و نمی تواند در این مدت کم از آن مشتق شده باشد. قدیمی ترین نمونه ی این خط مربوط به سال (22 هجری قمری) است که از سوی یکی از اعمال عمرو بن عاص برای «اهناسیه» در مصر صادر شده و به عربی و یونانی می باشد. از نامه های به دست آمده به خط نسخی قدیم، روشن می گردد که عرب با این نوع خط تا اواخر قرن دوم هجری قمری نامه نگاری می کرده است. خط نسخی قدیم را نسخ حجازی، نسخ کهن، نسخ ناقص، نسخی و نسخ الدارج نیز نام نهاده اند. لازم به ذکر است که خط نسخی قدیم قرن اول هجری قمری، شباهت زیادی به خط تعلیق داشته است.

قلم نسخ الفضّاح

کلمه ی فضاح به معنی بسیار هویدا و آشکار می باشد. محمدبن حسن طیبی این صفت را به خط نسخ داده و آن را قلم نسخ الفضاح نامیده است. شاید به خاطر این است که این خط از اقلام منثور و حواشی که ریز نوشته می شدند، واضح تر و آشکارتر بوده است. طیبی نمونه ای از این خط را نوشته و آن را در کتاب خود «جامع محاسن کتابه الکتاب و نزهه اولی البصائر و الالباب» آورده و از آن به عنوان یکی از خطوط «طریقه ابن بواب» نام برده است.

خط نسخ عثمانی (نسخ یاقوتی)

پس از ابن بواب و پیروان او، با ظهور یاقوت مستعصمی فصل تازه ای در حس خط گشوده شد. درباره ی یاقوت گفته اند که وی خطوط را کامل ساخت و ریاست خط به او منتهی شد. یاقوت جمیع اصول خط را در این بیت آورده است:

اصول و ترکیب، کراس و نسبت
صعود و تشمیر، نزول و ارسال

و شاعری درباره ی حسن خط یاقوت گفته است:

بنازم شیوه ی تردسیت را
که خط بر چشمه ی کوثر نشاندی

کسی ننوشت بالاتر ز یاقوت
تو از یاقوت بالاتر نوشتی

یاقوت با ابداع روش جدید در قط محرف قلم (قط تند)، به اقلام سته ظرافت و زیبایی خاصی دارد و آن ها را به کمال مطلوب رساند، و شیوه ای پدید آورد که آن را «شیوه ی یاقوتی» نامیدند. این شیوه از نسخ در خوش نویسان دولت عثمانی وی نیز خوش نویسان کشورهای عربی متداول است.
ترکان دولت عثمانی (699-1311 ه. ق) به کتابت قرآن اهمیت فراوان می دادند. استادان خوش نویسی عصر عثمانی که به پیروی از یاقوت مستعصمی؛ شیوه و سبک او را دنبال کردند، در نگارش قرآن مجید سهم بسزایی داشتند و خود صاحب شیوه ای در خط نسخ شدند که به نسخ عثمانی یا نسخ ترکی مشهور گشت؛ حافظ عثمان از خوش نویسان بزرگ این شیوه است.

نسخ بغدادی

خط نسخ در بغداد توسط یاقوت مستعصمی و شاگردان و پیروان او انتشار و توسعه یافت و نسخ نویسان بغداد شیوه ی یاقوت معتصمی و شاگردان او را دنبال کردند و ابتدا نسخ شیوه ی عثمانی را هم چنان دنبال کردند. هاشم محمد البغدادی (که از شاگردان برجسته ی موسی عزمی «حامد الآمدی». ، از خوش نویسان برجسته ی ترکیه است) شیوه جدیدی در نسخ عثمانی پدید آورد که به نسخ بغدادی جدید و نسخ عربی معروف گردید.

خط نسخ ایرانی (نسخ نی ریزی)

میرزا احمد نی ریزی بزرگ ترین نسخ نویسی ایرانی است که او را همپایه ی میرعماد در خط نستعلیق دانسته اند. وی در نی ریز به دنیا آمد و در عهد شاه سلطان حسین صفوی (1135-1105 ه. ق) می زیسته است. نی ریزی ابتدا از آقا محمد صادق و سپس از آقا ابراهیم قمی تعلیم خط گرفت و از خطوط علاء الدین تبریزی هم مشق بسیار کرد. مورخین گفته اند. در مدت نیم قرن خوش نویسی 300 جلد و به روایتی 150 جلد قرآن کتابت نموده است، که 99 جلد قرآن و 77 صحیفه و بسیاری ادعیه و مرقعات دیگر به خط وی دیده شده است که در موزه ها و کتابخانه ها نگهداری می شوند. نی ریزی به خط نسخ، زیبایی و استحکام بخشید و واضع شیوه ی خاصی در این خط شد که به نسخ ایرانی یا (نسخ نی ریزی) معروف گردید. این شیوه از نسخ در ایران تاکنون باقی است و نسخ نویسان ایران از آن پیروی می کنند. در خط نسخ نی ریزی زاویه قط قلم میانه (متوسط) است. با دقت نظر در برخی از حروف نسخ نی ریزی، آثاری از خط نستعلیق در آن دیده می شود. عبدالصمد صمدی از استادان معاصر است که خط نسخ ایرانی را احیاء نموده اند.

خط نسخ الحدیث (15)

خط نسخ الحدیث از شیوه های جدید خط نسخ است که برخی از خوش نویسان عرب آن را کتابت می کنند. نمونه هایی از این خط به قلم جواد سبتی النجفی در کتاب وی، «الخط الزاهر الجلی» آمده است.

نسخ چاپی

حروف سربی برای ماشین های چاپ ملخی، ماشین تحریر و هم چنین نرم افزارهای رایانه با خط نسخ طراحی شده اند و کتب و نشریات با این نوع خط نسخ طبع و منتشر می گردند؛ لذا آن را نسخ چاپی یا نسخ روزنامه ای می گویند، نسخ چاپی را «نسخ میانه» نیز نام نهاده اند.

نتایج و بحث :

در این پژوهش به تاریخ پیدایش خط نسخ از آغاز پیدایش و شکل گیری و سیر تحولات آن قبل از اسلام تا دوران شکوفایی و رواج آن در بلاد اسلامی پرداخته شده است. بی شک نقش خوش نویسان ایرانی که در ابداع و تکمیل و ترویج آن کوشش های فراوانی ایفا نمودند، بی تأثیر نبوده است. هم چنین ذکر نام برخی از خوش نویسان برجسته ای که کاتب قرآن مجید بوده و در اشاعه ی فرهنگ و تمدن اسلامی تأثیر بسزایی داشته اند، آورده شده است.

روش تحقیق

برای تهیه این مقاله از رساله ها وکتب مورخین و نویسندگانی که از صدر اسلام به بعد درباره ی تاریخ پیدایش خطوط اسلامی آثاری را تألیف کرده اند استفاده شده است، که نام آن ها در فهرست منابع و مآخذ آورده شده است.

نتیجه گیری

پیدایش خط نسخ و تکامل آن در اشاعه ی فرهنگ و تمدن اسلامی نقش بسزایی داشته است. خوش نویسان ایرانی که خود مبدع و مروج اقلام سته، به خصوص خط نسخ- که خط مقبول برای کتابت قرآن شناخته شد- بوده اند و در انتشار و تعلیم آن به خوش نویسان سایر کشورهای اسلامی، سهم مهمی داشته اند، از هیچ کوششی فروگذار نکردند و چه افتخاری از این بالاتر.

پی نوشت ها :

1. جمع نسخه، نوشته شده، کتابی که از روی کتاب دیگر رونویسی شده باشد.
2. صبح الاعشی فی صناعه الانشاء، ج3، ص15.
3. سبک شناسی، ج1.
4. تاریخ تمدن اسلام، ص455.
5. تاریخ الخط العربی و آدابه.
6. رساله ی اصول خطوط سته.
7. رساله ی خط وسواد.
8. رساله ی فواید الخطوط.
9. مولانا غلام محمد هفت قلمی دهلوی، تذکره ی خوش نویسان، ص127.
10. آن ماری شیمل، خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، ص174.
11. میرزا حبیب اصفهانی، تذکره خط وخطاطان، صص 100-64 وآن ماری شیمل، خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، صص94-92.
12. آن ماری شمیل، خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، ص233 به نقل از عبدالامین اینال، سون خط لرص 428.
13. همان، ص 92.
14. آشنایی با بزرگان تاریخ خوش نویسی ایران.
15. حدیث: تازه، نو.

منابع و مآخذ:
1. احسان اوغلی، اکملالدین، فن الخط، چاپ اول، استانبول، نشر مرکز الابحاث، 1990 م.
2. اصفهانی، میرزا حبیب، تذکره ی خط و خطاطان، بانضمام رساله ی کلام الملوک، میرزا محمد یوسف لاهیجی، چاپ اول، تهران، انتشارات کتابخانه مستوفی، 1369.
3. افروند، قدیر، گلچینی از قرآن های خطی موزه ی دوران اسلامی، چاپ اول، موزه ی ملی ایران، 1375.
4. افندی، مصطفی عالی، مناقب هنروران، چاپ اول، ترجمه دکتر توفیق ه. سبحانی، تهران، انتشارات سروش، 1369.
5. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش نویسان، ج3 و 4، چاپ دوم، تهران، انتشارات علمی، 1363.
6. علی اصغر مقتدایی، دائره المعارف بزرگ خط، ج1، تاریخ خط و خوش نویسی، چاپ اول، انتشارات آزاد کتاب با همکاری کمیسیون ملی یونسکو، 1389.
7. شمیل، آنه ماری، خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، چاپ سوم، ترجمه دکتر اسدالله آزاد، تهران، به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)، 1380.
8. قلیچ خانی، حمیدرضا، رسالاتی در خوش نویسی و هنرهای وابسته، چاپ اول، تهران، انتشارات روزنه، 1373.
9. کریمی، فاطمه، گلستان خیال، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور، 1367.
10. منشی قمی، قاضی میراحمد، گلستان هنر، چاپ دوم، با اضافات احمد سهیلی خوانساری، تهران، انتشارات کتابخانه منوچهری، 1351.
منبع: شمس، محمدجواد؛ (1390)، مجموعه مقالات کنگره استاد میرزا احمد نی ریزی، شیراز: بنیاد فارس شناسی

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما