نویسنده: اتحادیه جهانی علمای مسلمان
مترجم: محمد مقدس
مترجم: محمد مقدس
ما ایمان داریم که خداوند متعال به حکمت بالغه و رحمت واسعه اش مردم را سهل انگارانه وانگذارده و آنان را به حال خود رها نکرده، بلکه کسانی را به عنوان مژده رسان هشدار دهنده برایشان فرو فرستاده است:« لئلاَّ یکون للنَّاسِ علی الله حجَّةٌ بعد الرُّسل»(نساء/165)(..تا پس از این پیامبران، برای مردم بر خداوند حجتی نباشد...) و برای هر امتی، فرستاده ای مبعوث گردانید:«..أَن اعبدوا الله واجتنبوا الطَّاغوت...» (نحل/36)(...[تا بگوید] که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید...) همچنان که می فرماید:«...و إِن مِّن أُمةٍ إِلاَّ خلا فیها نذیرٌ»(فاطر/24)(و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیم دهنده ای بوده است.) قرآن مقرر داشته که خداوند تنها پس از آنکه حجت را بر مردمان تمام گرداند و با فرستادن پیامبر از سوی خود که دعوتش را به آنان باز گوید و وظایفشان در برابر پروردگار را گوشزدشان نماید، آنان را محاسبه و یا بازخواست کند:«و ما کنَّا معذَّبین حتَّی نبعث رسولاً» (اسراء/15)(...و ما تا پیامبری برنینگیزیم، کسی را عذاب نمی کنیم.)
از این رو علمای محقق برآنند که حجت بر ملل گوناگون غیر مسلمان تمام نشده و آنها سزاوار عذاب و عقاب کافران نیستند، مگر اینکه فراخوان به اسلام به صورت کاملاً روشن و مناسبی به آنها رسیده و آنان را به اندیشیدن و بحث و تأمل در این دین، دعوت کرده باشد؛ فراخوان ناروشن، ناقص و نامناسب هرگز به معنای حجت بر غافلان و مخالفان تلقی نمی گردد.
آنچه مسلم است افراد بشر همواره نیازمند رسالت پیامبران برگزیده ای هستند که خداوند از میان خلق برگزیده و دارای پاک ترین ذات و والاترین اخلاق اند و از عقل و خرد بیشتری برخوردارند :«الله اعلم حیث یجعل رسالتهُ...»(انعام/124)(...خداوند داناتر است که رسالت خود را یکجا قرار دهد...)زیرا عقل به تنهایی برای تجلی همه حقایق بویژه در آنچه که خداوند دوست دارد و از بندگانش می پسندد، کافی نیست و نیازمند یاوری است که در صورت خطا، راستش گرداند و در انحرافها، به یاری اش بشتابد؛ این باور، وحی است و در آنجایی که عقل نیز توان وصول به آن را پیدا می کند، این وحی همانند «نورٌ علی نور»[عقل مضاعف] عمل می کند.
وظیفه پیامبران، هدایت مردم به راه راست خداوندی است که خشنودی او از خلق در آن نهفته است. وظیفه آنان ترسیم راه عدل در مسائل بزرگی است که کمتر عقل آدمیان در خصوص آن به توافق می رسد؛ خداوند متعال می گوید:«لقد أَرسلنا رسلنا بالبیِّنات و أَنزلنا معهم الکتابَ و المیزان لیقوم النَّاسُ بالقسط»(حدید/ 25) (ما پیامبرانمان را با برهانهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزید و ...) تا در آنچه با یکدیگر به اختلاف افتادند داوری کنند و حکم پروردگاری را که هر مؤمنی آن را می پذیرد، فرود آورند. خداوند می فرماید:«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحدةً فبعث الله النَّبیِّینَ مبشِّرینَ و منذرین و أَنزل معهم الکتابَ بالحقِّ لیحکم بین النَّاسِ فیما اختلفوا فیهِ...» (بقره/213)( مردم در آغاز امتی یگانه بودند [آنگاه به اختلاف پرداختند] پس خداوند پیامبران را مژده آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به راستی و درستی فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند...)
تاریخ و تجربیات بشری ثابت کرده که مردم نیازمند مرجعیت قانونگذاری بالاتر از خویش اند تا آنان را به آنچه که خیر و صلاح آنهاست رهنمون شود و تنها به عقل و خردشان واننهد؛ چه بسا شده که خیر را از شر تشخیص داده اند، ولی در پی چیرگی هوا و هوسهای نفسانی و منافع شخصی و گذرا، به تدوین قوانین و مقرراتی می پردازند که به زیان آنهاست. نمونه آن را در آمریکا داریم که در یکی از ایالتهای آن ابتدا مشروبات الکلی به دلیل زیانهایی که دارد تحریم شد، ولی با چیرگی هواهای نفسانی، مدتی بعد قوانینی در عدم ممنوعیت ساخت و تبلیغ و نوشیدن و تجارت آن صادر شد.(1)
حکمت خداوندی اقتضا کرد که هر کدام از پیامبران برای قوم خود مبعوث گردند و رسالت هر یک مختص زمان معینی تا فرستادن پیامبر دیگری باشد که در این صورت و متناسب با زمان و مکان، احکامی را که خداوند در نظر می گیرد نسخ کند و احکام دیگری جایگزین آنها گرداند؛ خداوند در این باره می فرماید:«.. لکلٍّ جعلنا منکم شرعةً و منهاجاً...»(مائده/48)(...ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده ایم...)گاهی نیز همچون بیشتر پیامبران بین اسراییل، هر پیامبر طبق شریعت پیامبر پیشین عمل می کرد.
تا اینکه سرانجام اراده خداوندی بر آن قرار گرفت که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر خود را به رسالت جاودان و همگانی مبعوث گرداند؛ رسالتی مشتمل بر همه امور بشریت. خداوند متعال می گوید:«و ما أَرسلناکَ إِلاَّ رحمةً لِّلعالمین»(انبیاء/107)( و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم) و نیز فرمود:«مَّا کانَ محمَّدٌ أَبا أَحدٍ مِّن رِّجالکم و لکن رَّسولَ الله و خاتم النَّبیِّینَ ...»(احزاب/40)(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است...) و نیز فرمود:«...و نزَّلنا علیک الکتابَ تبیاناً لِّکلِّ شیءٍ و هدیً و رحمةً و بشری للمسلمینَ»(نحل/89)(... و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نوید بخشی برای مسلمانان است.)
خداوند متعال دانسته است که اینک بشریت از آنچنان پختگی برخوردار شده که سزاوار فرستادن آخرین پیامبران همراه با آخرین کتاب آسمانی و واپسین شریعت است و باید آن را با چنان اصول و شالوده هایی همراه گرداند که شایسته هر زمان و مکان باشد و در این شریعت واپسینی، عناصر جاودانگی و عوامل انعطاف و نرمش چنان به ودیعه نهاد که بتواند پیشرفت و تکامل جامعه بشری را همراهی کند و درمان هر دردی را از داروخانه اسلام تقدیم دارد؛ همچنان که در منابع و سرچشمه های آن نیز چنان غنا و گستردگی قرار دارد که بتواند به هر پرسشی پاسخ دهد و بی هیچ تکلّفی، برای هر تنگنایی برون رفتی نشان دهد.
ویژگی عقیده اسلامی در این است که ایمان به تمام کتابهای آسمانی و به همه پیامبران را در شمار یکی از ارکان خود قلمداد می کند؛ به طوری که جز به آنها، ایمان فرد مسلمان درست نیست:«قولوا آمنَّا بالله و ما أُنزلَ إِلینا و ما أُنزل إِلی ابراهیم و إِسماعیلَ و إِسحقَ و یعقوبَ و الأسباطِ و ما أُوتی موسی و عیسی و ما أُوتی النَّبیُّونَ مِن رَّبِّهم لا نفرِّقُ بین أَحدٍ مِّنهم و نحن له مسلمون»(بقره/ 136) (بگویید ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به دیگر پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است، ایمان آورده ایم؛ میان هیچ یک از آنان فرق نمی نهیم و ما فرمانبردار اوییم.)
اسلام، اعتقادی سازنده است نه ویرانگر و چنانکه خداوند به پیامبرش می گوید، رسالتهای پیش از خود را می پذیرد و کامل و تصحیح می کند:«و أَنزلنا إِلیک الکتاب بالحقِّ مصدِّقاً لِّما بین یدیه مِن الکتابِ و مهیمناً علیه...»(مائده/ 48)( و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده ایم که کتابهای پیش از خود را راست می شمارد و نگاهبان و ناظر بر آنهاست...)
از این رو علمای محقق برآنند که حجت بر ملل گوناگون غیر مسلمان تمام نشده و آنها سزاوار عذاب و عقاب کافران نیستند، مگر اینکه فراخوان به اسلام به صورت کاملاً روشن و مناسبی به آنها رسیده و آنان را به اندیشیدن و بحث و تأمل در این دین، دعوت کرده باشد؛ فراخوان ناروشن، ناقص و نامناسب هرگز به معنای حجت بر غافلان و مخالفان تلقی نمی گردد.
آنچه مسلم است افراد بشر همواره نیازمند رسالت پیامبران برگزیده ای هستند که خداوند از میان خلق برگزیده و دارای پاک ترین ذات و والاترین اخلاق اند و از عقل و خرد بیشتری برخوردارند :«الله اعلم حیث یجعل رسالتهُ...»(انعام/124)(...خداوند داناتر است که رسالت خود را یکجا قرار دهد...)زیرا عقل به تنهایی برای تجلی همه حقایق بویژه در آنچه که خداوند دوست دارد و از بندگانش می پسندد، کافی نیست و نیازمند یاوری است که در صورت خطا، راستش گرداند و در انحرافها، به یاری اش بشتابد؛ این باور، وحی است و در آنجایی که عقل نیز توان وصول به آن را پیدا می کند، این وحی همانند «نورٌ علی نور»[عقل مضاعف] عمل می کند.
وظیفه پیامبران، هدایت مردم به راه راست خداوندی است که خشنودی او از خلق در آن نهفته است. وظیفه آنان ترسیم راه عدل در مسائل بزرگی است که کمتر عقل آدمیان در خصوص آن به توافق می رسد؛ خداوند متعال می گوید:«لقد أَرسلنا رسلنا بالبیِّنات و أَنزلنا معهم الکتابَ و المیزان لیقوم النَّاسُ بالقسط»(حدید/ 25) (ما پیامبرانمان را با برهانهای روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزید و ...) تا در آنچه با یکدیگر به اختلاف افتادند داوری کنند و حکم پروردگاری را که هر مؤمنی آن را می پذیرد، فرود آورند. خداوند می فرماید:«کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحدةً فبعث الله النَّبیِّینَ مبشِّرینَ و منذرین و أَنزل معهم الکتابَ بالحقِّ لیحکم بین النَّاسِ فیما اختلفوا فیهِ...» (بقره/213)( مردم در آغاز امتی یگانه بودند [آنگاه به اختلاف پرداختند] پس خداوند پیامبران را مژده آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به راستی و درستی فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند...)
تاریخ و تجربیات بشری ثابت کرده که مردم نیازمند مرجعیت قانونگذاری بالاتر از خویش اند تا آنان را به آنچه که خیر و صلاح آنهاست رهنمون شود و تنها به عقل و خردشان واننهد؛ چه بسا شده که خیر را از شر تشخیص داده اند، ولی در پی چیرگی هوا و هوسهای نفسانی و منافع شخصی و گذرا، به تدوین قوانین و مقرراتی می پردازند که به زیان آنهاست. نمونه آن را در آمریکا داریم که در یکی از ایالتهای آن ابتدا مشروبات الکلی به دلیل زیانهایی که دارد تحریم شد، ولی با چیرگی هواهای نفسانی، مدتی بعد قوانینی در عدم ممنوعیت ساخت و تبلیغ و نوشیدن و تجارت آن صادر شد.(1)
حکمت خداوندی اقتضا کرد که هر کدام از پیامبران برای قوم خود مبعوث گردند و رسالت هر یک مختص زمان معینی تا فرستادن پیامبر دیگری باشد که در این صورت و متناسب با زمان و مکان، احکامی را که خداوند در نظر می گیرد نسخ کند و احکام دیگری جایگزین آنها گرداند؛ خداوند در این باره می فرماید:«.. لکلٍّ جعلنا منکم شرعةً و منهاجاً...»(مائده/48)(...ما به هر یک از شما شریعت و راهی داده ایم...)گاهی نیز همچون بیشتر پیامبران بین اسراییل، هر پیامبر طبق شریعت پیامبر پیشین عمل می کرد.
تا اینکه سرانجام اراده خداوندی بر آن قرار گرفت که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر خود را به رسالت جاودان و همگانی مبعوث گرداند؛ رسالتی مشتمل بر همه امور بشریت. خداوند متعال می گوید:«و ما أَرسلناکَ إِلاَّ رحمةً لِّلعالمین»(انبیاء/107)( و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم) و نیز فرمود:«مَّا کانَ محمَّدٌ أَبا أَحدٍ مِّن رِّجالکم و لکن رَّسولَ الله و خاتم النَّبیِّینَ ...»(احزاب/40)(محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است...) و نیز فرمود:«...و نزَّلنا علیک الکتابَ تبیاناً لِّکلِّ شیءٍ و هدیً و رحمةً و بشری للمسلمینَ»(نحل/89)(... و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نوید بخشی برای مسلمانان است.)
خداوند متعال دانسته است که اینک بشریت از آنچنان پختگی برخوردار شده که سزاوار فرستادن آخرین پیامبران همراه با آخرین کتاب آسمانی و واپسین شریعت است و باید آن را با چنان اصول و شالوده هایی همراه گرداند که شایسته هر زمان و مکان باشد و در این شریعت واپسینی، عناصر جاودانگی و عوامل انعطاف و نرمش چنان به ودیعه نهاد که بتواند پیشرفت و تکامل جامعه بشری را همراهی کند و درمان هر دردی را از داروخانه اسلام تقدیم دارد؛ همچنان که در منابع و سرچشمه های آن نیز چنان غنا و گستردگی قرار دارد که بتواند به هر پرسشی پاسخ دهد و بی هیچ تکلّفی، برای هر تنگنایی برون رفتی نشان دهد.
ویژگی عقیده اسلامی در این است که ایمان به تمام کتابهای آسمانی و به همه پیامبران را در شمار یکی از ارکان خود قلمداد می کند؛ به طوری که جز به آنها، ایمان فرد مسلمان درست نیست:«قولوا آمنَّا بالله و ما أُنزلَ إِلینا و ما أُنزل إِلی ابراهیم و إِسماعیلَ و إِسحقَ و یعقوبَ و الأسباطِ و ما أُوتی موسی و عیسی و ما أُوتی النَّبیُّونَ مِن رَّبِّهم لا نفرِّقُ بین أَحدٍ مِّنهم و نحن له مسلمون»(بقره/ 136) (بگویید ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به دیگر پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است، ایمان آورده ایم؛ میان هیچ یک از آنان فرق نمی نهیم و ما فرمانبردار اوییم.)
اسلام، اعتقادی سازنده است نه ویرانگر و چنانکه خداوند به پیامبرش می گوید، رسالتهای پیش از خود را می پذیرد و کامل و تصحیح می کند:«و أَنزلنا إِلیک الکتاب بالحقِّ مصدِّقاً لِّما بین یدیه مِن الکتابِ و مهیمناً علیه...»(مائده/ 48)( و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده ایم که کتابهای پیش از خود را راست می شمارد و نگاهبان و ناظر بر آنهاست...)
پی نوشت ها :
1. ایالات متحده آمریکا در سال 1920 م. مشروبات الکلی را تحریم و در سال 1933 م . دوباره آن را آزاد کرد.
منبع: اتحادیه جهانی علمای مسلمان، منشور اتحادیه جهانی علمای مسلمان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، اول، 1389، ه-ش.