شناسایی خواسته های والدین شرط خانواده ی موفق «1»

به طور قطع، والدین در عین احترام به فرزندان خویش، می خواهند آنها را با حقایقی که باعث تحقق و افزایش کمال آنان می شود، آشنا کنند. بنابراین، والدین نباید بی قید و شرط، رفتار فرزند خود را بپذیرند یا به ظاهر نشان دهند رفتار
شنبه، 25 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شناسایی خواسته های والدین شرط خانواده ی موفق «1»
شناسایی خواسته های والدین شرط خانواده ی موفق «1»

 

نویسنده: علی حسین زاده




 

به طور قطع، والدین در عین احترام به فرزندان خویش، می خواهند آنها را با حقایقی که باعث تحقق و افزایش کمال آنان می شود، آشنا کنند. بنابراین، والدین نباید بی قید و شرط، رفتار فرزند خود را بپذیرند یا به ظاهر نشان دهند رفتار او را پذیرفته اند، در حالی که با آن رفتار موافق نیستند. این نوع پذیرش ها، در قضاوت فرزندان درباره ی والدین، تأثیر منفی می گذارد. آنها وقتی می بینند والدینشان به پذیرش چیزی تظاهر می کنند که در واقع، با آن موافق نیستند، به صداقت آنها شک می کنند و اعتماد و اطمینان خود را به آنها از دست می دهند. درست است که فرزندان دوست دارند پذیرفته شوند، اما وقتی پدر و مادر، صادقانه و با مهارت، فرزندان خود را با واقعیت روبه رو کنند، آنها نیز می توانند واقعیت والدین را بپذیرند. نباید فقط والدین پذیرای فرزندان باشند، فرزندان نیز باید پدر و مادر را به مثابه ی انسان هایی واقعی و مستقل بپذیرند.
والدین نباید مدام، پذیرای رفتار فرزندان خود باشند، حتی لازم نیست پدر و مادر، به صورت مساوی رفتار بچه ها را بپذیرند. آنچه لازم است، این است که فرزندان، به گونه های متفاوت، دوست داشته باشند با پدر و مادر رابطه برقرار کنند.
والدین حتماً باید با تدبیر، خواسته های خود را پیگیری کنند. بنابراین، گاه به این نتیجه می رسند که خواسته ای را به آینده موکول کنند. این نتیجه گیری مشکلی ایجاد نمی کند، اما اگر قرار شد خواسته ی خود را مطرح کنند، باید اقتدار، صبر و استقامت نشان دهند. اگر فرزندان، پدر و مادر را ضعیف تلقی کنند و حرف های آنها را به حساب نیاورند، زندگی از هم می پاشد و تربیت مختل می شود. وقتی مادر به فرزند می گوید که قبل از غذا باید دست هایش را بشوید، نمی توان از این پیام صرف نظر کرد و تا زمانی که فرزند دستهایش را نشسته است، نباید به او غذا دهد.
ما باید ثبات رأی داشته باشیم. برای اینکه هم ثبات داشته باشیم و هم برای فرزندانمان آدم های سخت گیری به حساب نیاییم، به چند نکته باید توجه کنیم:

به رفتارها اولویت دهیم

اگر دوست داریم فرزندانمان کارهای مثبتی انجام دهند، باید ضریب جاذبه ی رفتار را مشخص کنیم و ابتدا، رفتاری که بالاترین ضریب را دارد، تحسین کنیم. همچنین اگر با بدرفتاری مواجه شویم، ضریب ناخواستنی بودن آن را نیز مشخص کنیم و ابتدا رفتاری را انتخاب کنیم که بالاترین ضریب را دارد. اولویت دادن به رفتار باعث می شود که بیشتر دقت کنیم و در داشتن ثبات رأی، مشکلات کمتری داشته باشیم.

از خود پایداری نشان دهیم

انسان ها درباره ی آنچه فکر می کنند، بر آن پایدارند، به آن ایمان دارند و ذره ای در آن تردید نمی کنند، مصمم ترند. پس برای انجام کارها، به ویژه کارهای پیچیده باید به خود بگوییم: « انجام این رفتار ضروری است »، « فرزندم، به طور طبیعی در برابر خواست من مقاومت خواهد کرد این امری عادی است و من نباید تسلیم شوم، « هر وقت کار مطلوبی از فرزندم ببینم، سریع او را تشویق خواهم کرد» و «در برابر رفتارهای نامطلوب مشاجره نکن و آرام باش»؛ این عبارت ها به شما کمک می کند تا روی خواسته ی خود بایستید و به رفتارهای مثبت نیز فکر کنید.

انتظار چالش داشته باشیم

فرزندان، در انتخاب رفتار خود، اندازه ی تعهد و پافشاری والدین را آزمایش می کنند. هر اندازه شما با برنامه پیش بروید و بخواهید نظم جدیدی را که حاکم سازید با مقاومت بیشتری روبه رو می شوید. بنابراین، آمادگی داشته باشید و به فرایند تربیت توجه کنید. طبیعی است برای رسیدن به هدف، افت و خیزهایی هست و شما باید با سعه ی صدر کار را پیگیری کنید.
بسیاری از والدین فقط تهدید می کنند. اگر این تهدیدها، به دلیل باور فرزند به والدین خود، آن قدر کارآمد و موثر باشد که اشتباهی از سوی فرزند صورت نگیرد، بسیار خوب است. این پدیده نشان دهنده ی اقتدار و عظمت والدین از نگاه فرزندان است. اما اگر آنها تهدید کنند و ندانند چگونه باید به تهدید خود عمل کنند یا از عملی کردن آن واهمه داشته باشند یا ضعیف تر از آن باشند که بتوانند تهدید خود را عملی کنند، مطمئن باشند بدرفتاری فرزند را تشدید می کنند. این تهدیدها پیامی پنهانی را به فرزندان مخابره می کند و آن این است که نگران نباشید؛ ما چندان جدی نیستیم و حرف های ما نیز خیلی جدی نیست.
والدین اگر فرزند را به دلیل رفتار منفی تهدید کردند، باید پایدار باشند، البته معنای پایداری این نیست که خواهان تغییرات سریع باشند. آنها نمی توانند در زمان کوتاه، بدرفتاری فرزندشان را تغییر دهند. باید گذر زمان را شاخص ضروری تلقی کرد تا تغییرات ممکن، به نحو مطلوب، امکان پذیر باشد. صبر و شکیبایی دشوار است و همه می خواهند با تلاشی که انجام می دهند، خیلی زود به نتیجه برسند. پس برای تحقق تربیت صحیح باید کارهای دشوار را بپذیریم و از خداوند منان برای موفقیت در کارهای سخت یاری بخواهیم.

راه انتقال خواسته ها

برای اینکه والدین بتوانند بدون ایجاد سوءتفاهم، خواسته های خود را به فرزندانشان منتقل کنند، باید به جای «پیام تو» از «پیام من» استفاده کنند.

پیام من

استفاده از «پیام من » نشان می دهد که پدر و مادر چه افکار، احساسات یا نیازهایی دارند و از این طریق، فرزندان از آنچه درون برزگ ترهایشان می گذرد، با خبر می شوند. آنها به پدر و مادر کمک می کنند تا به خواسته هایشان برسند. این پیام، خواسته های والدین را منعکس می کند و هیچ قضاوت یا بازگویی احساسی از رفتار دیگران را همراه ندارد و کسی را تحقیر نمی کند. برخلاق «پیام تو» که قضاوت و ارزش گذاری های منفی دارد.
«پیام من» تهاجمی و اتهام ساز نیست و به رابطه ی والدین و فرزندان زیان نمی رساند. همچنین عزت نفس فرزندان را از بین نمی برد و در آنها احساس گناه پدید نمی آورد. بسیاری از والدین توجه ندارند که به کارگیری «پیام تو» در زبان متعارفشان چه لحن تندی دارد. وقتی پدر یا مادر، به طور مداوم به فرزندش می گوید: «چرا درس نمی خوانی، چقدر نسنجیده و بی ادب عمل می کنی، چقدر تنبلی، خیلی بی توجهی، چقدر بی نظم و شلخته ای»، اگر به گفته ی خود توجه کند، از پیامی که فرستاده و قضاوتی که همراه آن بوده است، بهت زده می شود.
هیچ گاه نباید به دلیل روراست بودن یا بی پیرایه و صادقانه حرف زدن، در دیگران احساس یأس و گناه ایجاد کرد. مهارت استفاده از «پیام من» بسیاری از کشمکش ها را از بین می برد و زمینه ی مناسیب برای رسیدن به خواسته ها فراهم می کند.
«پیام من» بیان کننده ی احساسات شماست که صادقانه و بی آنکه در بردارنده ی قضاوتی از سوی شما باشد، فقط واقعیت های درون شما را منعکس می کند. چنین پیامی، نشان دهنده ی نوعی هماهنگی میان زبان گویشی و غیر گویشی شماست. آنچه از حالت های بدنی شما نمایان است، به طور دقیق منطبق با چیزی است که می گویید.

پیام من روشن کننده

این نوع پیام ها که والدین آنها را مخابره می کنند، موقعیت آنها را به صورت واقعی، برای فرزندان شرح می دهد.
برای برقراری ارتباط، لازم است افراد یکدیگر را بشناسند و درک بیشتری از وضع هم داشته باشند. «پیام من روشن کننده»، راه مناسبی برای شناخت بهتر همدیگر است. پدر و مادرها می توانند از این طریق وضعیت خود را در هر لحظه، به دیگران مخابره کنند.
«من امروز خیلی کار دارم».
«من از فیلم هایی که مدام توجه جوانان را به نیاز جنسی خود بیشتر می کند، بیزارم».
« من دوست ندارم تلفن خانه برای دردِدل کردن و صحبت های طولانی استفاده شود.»
«من به کسی احترام می گذارم که قوانین را زیر پا نگذارد.»
«برای من نظم فرزندان در کارها، بسیار مهم است.»
« به نظر من، فرزندان درباره ی ادامه تحصیل پدر یا مادر و همچنین شغل آنها، فقط حق دارند بی توقع، نظر خود را بیان کنند و به آنها اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند.»
این پیام ها روشن کننده ی وضعیت شماست و منطقی بیان شده است؛ یعنی همه می پذیرند که این حق پدر و مادر است و سخن غیرمعقول یا ناعادلانه ای نیست، کاری است که به خودشان
مربوط است، نه به دیگران. بنابراین، به طور منطقی نباید در دیگران واکنش منفی یا مقاومت ایجاد کند. البته همه ی فرزندان، منطقی عمل نمی کنند و گاه انسان با مقاومت های آنان روبه رو می شود. که باید با تدبیر و سیاست با آن برخورد کند. نباید انتظار داشت که در برابر «پیام من روشن کننده»، هیچ کس ناراحت نشود و مقاومت نکند. وقتی کسی در برابر پیام شما مقاومت نشان می دهد، می خواهد به شما بگوید که از پیامتان ناراحت است یا پیامتان با خواسته هایش هماهنگ نیست یا اینکه پیام شما در وجود او خشم، هیجان و ترس ایجاد کرده است.
مقاومت فرزندان، گاه به صورت کلامی و گاه غیرکلامی نشان داده می شود. فرزندی که در برابر پیام شما فریاد می زند، بگو مگو می کند، با لحنی تمسخرآمیز شوخی می کند، موضوع را عوض می کند، طفره می رود، مخالفت می کند یا سکوت معناداری می کند، رنجیده به نظر می آید، خنده های خاصی می کند، به دیگران نگاه می کند، اخم می کند، تلاش می کند در جمعی که والدین هستند کمتر حضور داشته باشد یا پس از شنیدن حرف، اتاق را ترک می کند، به شما می فهماند که من با پیامتان موافق نیستم و در برابر آن مقاومت می کنم.
پدر: من از مسافرت تابستان امسال بسیار بهره بردم.
پسر: من که از این مسافرت، به هیچ وجه راضی نبودم.
پدر: من از بحث های فلسفی که خاصیت ریاضی دارد، خوشم می آید.
پسر: من از این نوع بحث ها خسته می شوم.
پدر: به عقیده ی من، هرجا دین پیامی داشته باشد، باید از آن پیروی کرد.
پسر: این بردگی است و به نظرم قابل تحمل نیست.
پدر: به عقیده ی من، این بلندپروازی است که انسان بخواهد با دو سال کار کردن به همه ی خواسته هایش برسد.
پسر: به نظر من، این حرف ها در زمان ما معنا ندارد و انسان، یک ساله هم می تواند با کاری آبرومندانه بار خودش را ببندد.
پدر: من فکر می کنم بچه ها باید روی پای خودشان بایستند و در زمان ازدواج، از پدر و مادر توقع زیادی نداشته باشند.
پسر: به نظر من، پدر باید تمام امکانات را برای ازدواج مناسب فرزندش فراهم سازد.
پدر: والدین نمی توانند با دختری که فرزندشان برای ازدواج پیشنهاد می دهد، به طور حتم موافقت کنند.
پسر: به نظر من، هر کس می خواهد همسر انتخاب کند، فقط نظر خودش شرط است.
اینها نشانه ی مقاومت فرزندان است. والدین در چنین مواقعی، باید از سایر مهارت ها بهره گیرند. وقتی مهارت «پیام من روشن کننده» چنین واکنشی در پی دارد، باید به فرزندتان اجازه دهید احساس خود را به راحتی بیان کند. در چنین جایی به جای ادامه دادن به «پیام من» از مهارت گوش دادن فعال استفاده کنید؛ زیرا تکرار «پیام های من» اگر با مقاومت روبه رو باشد، به تهاجم تبدیل می شود. در نتیجه، مقاومت و واکنش های منفی افزایش می یابد.
برداشت فرزند شما از تکرار «پیام من»، چیزی جز خودخواهی پدر نیست. او فکر می کند برای پدر، مهم نیست که دیگران چه می خواهند یا چگونه فکر می کنند. در چنین مواقعی، پدر باید فعالانه گوش دهد و به او بفهماند که ناراحتی اش را حس کرده است. این واکنش، رفتار قاطعانه را از رفتار تهاجمی و مستبدانه جدا می سازد. شما اگر نتوانید احساس منفی دیگران را درک کنید و به آنها گوش کنید، معنایش این است که به تهاجم رو آورده اید و به هر قیمتی که شده، می خواهید حرف خودتان را بگویید، حتی اگر اثر منفی داشته باشد. گاه لازم است بگویید: درست است که من نظر خود را بیان کردم، اما دوست دارم سخن شما را هم بشنوم، چون برای نظر شما نیز ارزش قایل هستم و به احساسات شما احترام می گذارم. البته نباید احترام گذاشتن به سخنان فرزند، چنین تداعی کند که حرف او حتماً پذیرفته می شود، بلکه باید فضای گفت و گو را آرام کند. این تغییر، جوّ مسالمت آمیزی را پدید می آورد و توجه و علاقه ی شما را به دیگران نشان می دهد. همچنین فرصتی در اختیار فرزندان می گذارد که مقصود خود را روشن تر بیان کنند. با این مهارت، شما توانسته اید میان خواست خود و اهمیت دادن به خواست فرزندان تعادل ایجاد کنید.

پیام من پاسخ دهنده

بسیاری اوقات، پدر و مادر به این نتیجه می رسند که بیشتر فعالیت هایشان به نیازها و خواسته های واقعی خودشان ارتباطی ندارد، بلکه برآوردن آرزوها و خواسته های دیگران است. خیلی وقت ها، پدر به دلیل اینکه آمادگی تغییر وضعیت یا پذیرفتن مسئولیت جدید را ندارد، در برابر درخواست آن از سوی فرزند، باید پاسخ منفی بدهد، اما پاسخ مثبت می دهد؛ دلیلش این است که شنیدن پاسخ مثبت برای فرزندان خوشایندتر و گفتن آن برای پدر آسان تر است، بر خلاف پاسخ منفی که برای پدر دشوار است! حال چه کنیم و کدام یک از پاسخ ها را انتخاب کنیم؟
واقعیت این است که ما دو دسته تقاضا و خواسته داریم: دسته ی اول، خواسته های اولیه ی شخصی و دسته ی دوم، نیازهای اجتماعی است؛ یعنی زندگی شخصی و درونی و زندگی با دیگران، به ویژه افراد خانواده که با آنها هماهنگ هستیم، و به کل آن نهاد خانواده می گوییم. ما به این خانواده مدیونیم، اما همواره در تشخیص نوع تعادل میان این دو مردد می مانیم. خیلی وقت ها از خودمان سؤال می کنیم که چقدر مدیون هستیم و چگونه می توانیم تداخل میان خواسته های شخصی را با خواسته های خانواده برطرف کنیم؟ مهم ترین چیزی که باید به آن توجه شود، این است که ابتدا بتوانیم کار خواسته شده را درست ارزشیابی کنیم و آن را با توجه به مبانی ارزشی که بدان معتقدیم، بسنجیم؛ سپس بتوانیم بهایی را که برای به دست آوردن آن می پردازیم، محاسبه کنیم تا تصمیم درست بگیریم و این کار ساده ای نیست.
در موارد فراوانی، خواسته ی فرزندان خود را انجام می دهیم، در حالی که دلیل معقول و صحیحی برای آن وجود ندارد. گاه مایلیم همه را از خودمان راضی کنیم و پیش همه مطلوب باشیم و به صراحت می گوییم: دوست دارم همه را خوش حال کنم و می خواهم همه مرا دوست بدارند. گاه می ترسیم فرزندان از ما رنجیده شوند، ما را به حساب نیاورند یا به جایی دعوتمان نکنند. گاه اگر پاسخ ما بیانگر خواسته ی دل ما باشد، احساس گناه می کنیم و می خواهیم به دلخواه فرزندان پاسخ مثبت دهیم تا ما را خودخواه تلقی نکنند و حتی از خواسته های حق خود صرف نظر می کنیم. نه تنها صرف نظر می کنیم، بلکه به دلیل تحصیلات دانشگاهی فرزندان، می گوییم: « آنها بیش از ما می دانند و بهتر می فهمند؛ پس باید این کار را انجام دهم، گاه، جایگاه والدین بودن خود را فراموش می کنیم، با آنها معامله می کنیم و می گوییم: شاید روزی من نیز به آنها احتیاج داشته باشم؛ از قدیم گفته اند: از هر دستی بدهی از همان دست می گیری. باید با دیگران همکاری کنیم. اگر همکاری نکنیم، فرزندان ما و حتی مردم درباره ی ما چه فکری می کنند؟ گاهی خودمان را به جای فرزندانمان می گذاریم و فکر می کنیم به اندازه ی خود آنها مسئولیم و به شدت، احساس وظیفه می کنیم. گاه چون می خواهیم سوءتفاهم پیش نیاید و فرزندان در پدر و مادر بودن ما شک نکنند، می گوییم: اگر هر کاری که از دستمان بر می آید برای فرزندانمان انجام ندهیم، آنها فکر می کنند لیاقت نداریم یا خیلی بی حیا هستیم.
این چه تعادلی است که همه ی وجود پدر و مادر را هم بستگی، همراهی، همدلی و... پر کرده است و به استقلال آنها کمترین توجهی نشده است؟ باید میان استقلال و هم بستگی تعادل ایجاد کنیم.
آنچه به والدین کمک می کند تا بتوانند از افراط و تفریط دور بمانند، این نوع «پیام من» است که از دو قسمت تشکیل شده است:
قسمت اول، بیانگر چیزی است که در وجود والدین است. آنها قاطعانه آن را بیان می کنند و از جملاتی که شنونده را منتظر نگه می دارد، استفاده نمی کنند تا از بروز هر گونه تردید در فرزندان و وسوسه ی آنها برای پافشاری بر خواسته های خود، جلوگیری کنند. البته قاطع بودن با عجول بودن تفاوت دارد. معنای قاطعیت، پاسخ سریع نیست. شما می توانید برای رسیدن به پاسخ روشن، فرصت بخواهید، فکر کنید، مشورت کنید، آن گاه پاسخ دهید. این کار نه تنها اشکالی ندارد، بسیار هم مطلوب است، ولی هنگام پاسخ دادن باید مصمم بود. قاطعیت فقط به نحوه ی بیان پاسخ نیست، بلکه پاسخ باید از عمق وجود پاسخ گو برخیزد، یعنی چیزی که در حقیقت، بدان معتقد است، همان را اظهار کند. پاسخ قاطعانه، چنان استحکامی دارد که نشان می دهد تصمیم شما برگرفته از فکر پایدار و سنجیده ی شماست. کسانی که ابتدا با قاطعیت پاسخی بیان می کنند و پس از زمانی کوتاه آن را نقض می کنند و دچار تزلزل می شوند، بهتر است از همان ابتدا تصمیم اتخاذ کنند که در ادامه بتوانند به آن متعهد باشند تا به بی ارادگی و سستی متهم نشوند.
قسمت دوم این نوع «پیام من» تبیین علت تصمیم پدر و مادر است. البته لازم نیست والدین همیشه و برای همه ی کارهایشان موظف باشند که برای فرزندانشان دلیل بیاورند، اما اگر در بیشتر موارد، سخن پدر و مادر بی دلیل باشد، ممکن است به مغرور بودن، بی ملاحظه بودن و... متهم شوند. در مواردی، اظهار دلیل، به آنها کمک می کند تا تصمیمات روشن تری بگیرند. گاه، والدین فکر می کنند باید دلیلی بیاورند که با ارزش هایی که فرزندان دارند، هماهنگی داشته باشد و اگر چنین نباشد، دلیل نمی آورند. بهتر است والدین دلیل واقعی خود را بیان کنند تا فرزندان، هم با دلایل والدین آشنا شوند و هم از انتظارات زاید خود با خبر شوند. وقتی فرزندتان از شما پولی قرض می خواهد که خودتان خیلی بیشتر به آن نیاز دارید، به راحتی بگویید: چون خودم، به شدت به پول نیاز دارم، نمی توانم به شما قرض دهم. وقتی از شما می خواهد او را با ماشین به مقصدی برسانید و شما وقت ندارید، بگویید: الان نمی توانم این کار را انجام دهم، چون به کار خودم نمی رسم. در بسیاری از مواقع، فرزندان از این پاسخ واقعی، تکلیف کارشان را می فهمند و منطقی آن را می پذیرند، اما اینجا نیز همچون «پیام من روشن کننده»، گاه با فرزندانی روبه رو می شویم که در برابر پیام، مقاومت می کنند. اینجا نیز باید از مهارت گوش دادن فعال استفاده کنیم. این مسئله، به ویژه در رابطه ی والدین و فرزندان ضروری تر به نظر می رسد؛ زیرا فرزندان نمی توانند درک کنند همه ی پیام هایی که از والدین دریافت می کنند، منطقی و عقلی باشد. برای اینکه فرزندان دچار سوء تفاهم نشوند و درباره ی پدر و مادر قضاوت نادرستی نداشته باشند، بهتر است از مهارت گوش دادن فعال استفاده کنیم.
زهره: مادر، ممکنه امروز ساعت 4 تا 6 بعد از ظهر، از بچه ی من نگه داری کنی تا به جلسه ی اولیا و مربیان بروم؟
مادر: من امروز ساعت 4 بعد از ظهر با یکی از همسایگان، برای عیادت فرشته خانم، قرار گذاشته ایم به بیمارستان برویم و نمی توانم قرار خودم را به هم بزنم.
زهره: مادر جون، شما امروز برخلاف همیشه ای. قبلاً هر وقت می گفتم از بچه مواظبت کن، بی درنگ قبول می کردی.
مادر: زهره، از پاسخی که دادم تعجب کردی؟ (گوش دادن فعال)
زهره: آره، تعجب کردم. فکر می کردم مادرم آن قدر مرا دوست دارد که وقتی از او خواهش می کنم، درخواست مرا رد نکند.
مادر: یعنی پاسخ من باعث شده است که شک کنی تو را دوست دارم یا ندارم و به دوستی با تو تظاهر می کرده ام؟ (گوش دادن فعال)
زهره: بله.
مادر: نه زهره، تو را دوست داشته ام و دوست خواهم داشت. فقط نمی خواهم کاری کنم که تعهد من را بشکند.
با انتقال از «پیام من» به گوش دادن فعال، ضمن اینکه از تصمیم خود برنگشتید و در آن تردید نکردید، خشکی و سردی پاسخ های منطقی را که در «پیام من» جواب ها وجود داشت، از بین بردید و با اظهار عواطف، تندی و ناراحتی فرزندتان را نیز برطرف کردید.

پیام من پیشگیری کننده

در خانواده ی مطلوب و متعادل، برای برآورده شدن خواسته های والدین و همکاری فرزندان، تبیین روشن و صریح خواسته ها، چیزی که بدان «پیام من پیشگیری کننده» می گویند، لازم است. فرزندان زمانی که تصور روشنی از خواسته ی شما داشته باشند، شما را در رسیدن به خواسته هایتان، بهتر کمک می کنند. این پیام، بسیاری از درگیری ها و سوءتفاهم های میان والدین و فرزندان را از بین می برد؛ پیامی صادقانه و قاطع که با توضیح دلیل، نیازمندی های والدین مطرح می شود تا نتیجه ی مطلوبی داشته باشد.
- پسرم، امشب ساعت 10 حتماً خانه باش، چون نشست خانوادگی داریم و باید مفصل صحبت کنیم.
- دخترم، فردا تاریخ اردوی دانش آموزی را به من بگویید تا زمان مسافرت خود را با آن هماهنگ کنم.
البته «پیام من پیشگیری کننده» نیز گاه با مقاومت فرزندان روبه رو می شود. برترین مهارت در چنین مواقعی، بازگشت به همان مهارت گوش دادن فعال است تا در رابطه ی والدین و فرزندان، مهربانی و عطوفت را تقویت کند و از خشکی و سردی پیام بکاهد.
پدر: پسرم، من علاقه مندم نیمه ی اول تیر ماه، به مأموریت اداری بروم؛ زیرا این مأموریت در ارتقای شغلی من مؤثر است.
پسر: اول تیرماه، زمانی است که امتحانات ما تمام شده و دوست داریم به مسافرت تفریحی برویم. یعنی باید صبر کنیم تا شما از مأموریت برگردید؟
پدر: به نظرم، نگرانی که نتوانی به موقع سفر تفریحی بروی. درست است؟
پسر: همین طوره، هر چه فکر می کنیم می بینم بهترین زمان مسافرت، شما مأموریت داری و باید از مسافرت صرف نظر کنیم.
پدر: تنها مسئله ای که تو را نگران کرده، این است که با مأموریت من نتوانی به سفر بروی؟
پسر: نه تنها من، بلکه بقیه ی اعضای خانواده نیز این نگرانی را دارند.
پدر: خُب، پس این نگرانی فراگیر است و همه ی اعضای خانواده را درگیر کرده است.
پسر: بله، همین طور است.
پدر: البته برای من خیلی مهم است که فرزندانم، بلافاصله پس از امتحانات، سفر تفریحی مناسبی داشته باشند. هیچ گاه نمی توانم به شما بی توجه باشم. بنابراین، برنامه ریزی می کنم که شما همراه پدربزرگ و مادر بزرگ، در زمان مأموریت من، سفر تفریحی خوبی داشته باشید و در فرصت دیگری، ان شاء الله سفری نیز با هم خواهیم داشت.
با به کارگیری مهارت گوش دادن فعال، فضای گفت و گو آرام شد و زمینه برای یافتن راه حل فراهم آمد.
منبع مقاله: حسین زاده، علی؛ خانواده موفق: ارتباط والدین و فرزندان (1390)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله) و دانشگاه کاشان، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط