
تاریخچه ایل زنگنه
شیخعلی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان از ایل زنگنه بود. این ایل را برخی کرد و بعضی لر دانسته اند. معین الدین نطنزی، زنگنه را جزو قلمرو اتابکان لر محسوبمی کند و زنگنه را جزو طوایفی نام می برد که به حکم اتابکان لر گردن گذارده بودند[1]. تذکرة الملوک ایل زنگنه را در مجموعه ای مرکب از ایلات کرد و لر نام می برد
[2]. شرفنامه بدلیسی امرای کرد ایران را به چهار شعبه مشتمل دانسته که زنگنه یکی از آن هاست
[3]. بسیاری ازنویسندگان معاصر نیز در کرد بودن زنگنه تردید نکرده اند
[4]. با توجه به قراین و شواهد موجود، کرد بودن ایل زنگنه قطعی است.
درباره وجه تسمیه زنگنه اقوال گوناگون است. برخی منابع این نام را برگرفته از نام مکانی می دانند که این ایل در آن جا می زیست
[5]. برخی نام زنگنه را منبعث از زنگه شخصیت افسانه ای در حماسه ملی ایران می دانند
[6]. زنگنه ها خود را بازمانده زنگه می دانند
[7]. مردوخ خاستگاه زنگنه را عراق دانسته و زنگنه عراق را ساکن کرکوک و خانقین، در اطراف کفری و ابراهیمخانمی و اراضی سوماک می داند
[8]. همه منابع مربوط متفق القولند که ایل زنگنه به منظور یاری پادشاهان صفوی از منطقه اصلی خود کوچیده و در منطقه جدیدی سکنی گزیده است. آن ها شاه اسماعیل اول را در جنگ هایش یاری داده اند
[9]. زمان مهاجرت زنگنه به داخل قلمرو ایران دقیقاً مشخص نیست. نویسنده ای زمان مهاجرت زنگنه را پس از حمله مغول می داند و به قول او آن ها در این زمان مجموعاً سیصدهزار نفر می شدند که به صحرای قراباغ در شمال آذربایجانکوچیدند و در آن جا حکومتی تشکیل دادند
[10]. اما عمده منابع گواه آن است که مهاجرت زنگنه همزمان با تشکیلدولت صفوی توسط اسماعیل اول بوده است
[11]. هم چنین گفته شده ایل زنگنه پس از ورود به ایران در کرمانشاه سکنی گزیدند
[12]. به هرحال افراد ایل زنگنه در زمان اسماعیل اول سیادت وی را پذیرفتند و تحت فرمان وی درآمدند و نزد وی به مقامات بالا رسیدند
[13].
ایل زنگنه در رکاب شاه اسماعیل در جنگ های متعدد وی به ویژه با عثمانی ها شرکت کرد. یکی از این جنگ ها چالدران بود
[14]. در زمان طهماسب اول نیز چندتن از سرداران کرد زنگنه سلیم خان زنگنه و حیدرخان زنگنه به فرماندهی اسماعیل میرزا
[15]باعثمانی ها جنگیدند
[16].شاه طهماسب برای تقویت مرزهای شرقی ایران در مقابل تهاجمات ازبک ها برخی کردهای زنگنه را به خراسان منتقل کرد
[17]. ایل زنگنه هم چنین در زمان سلطانمحمدشاه در جنگ های ایران و عثمانی در قراباغ با عثمانی ها نبردکرد
[18].
در سال 5-7/984-1576 یعنی زمان شاه محمد، افرادی از ایل زنگنه به عنوان حاکم سنقر و کرمانشاهان منصوب شدندکه حکومت آن ها بر آن جا تا قرن هفدهم میلادی
[19]دوام آورد
[20]. در زمان عباس اول افراد ایل زنگنه در حکومت، سپاه و ...
دارای موقعیتی بودند یکی از این افرادعلی بالی زنگنه بود که شاه عباس او را نزد الله وردی خان فرستاد تا احکام شاه عباس را مبنی بر فتح بغداد به او برساند
[21].
در زمان عباس اول به هنگام عزیمت وی به منظور سرکوبی ملوخان اردلان و تسخیر کردستان علی بالی بیگ زنگنه که سابق جلودار مخصوص شاه عباس بود واسطه ایجاد صلح بین شاه عباس و ملوخان شد. ملوخان تحت تاثیر سخنان
علی بالی بیگ، تسلیم شاه عباس شد و خلعت گرفت. بعدها در زمان خان احمدخان اردلان پسر ملوخان مجدداًمأموریت کردستان یافت، چراکه خان احمدخان به دولت عثمانی ملتجی شده بود و از آن ها کمک دریافت می کرد تا به تصرف کردستان دست یازد
[22].علی بالی بیگ هم چنین مدتی در زمان عباس اول، امیر خراسان بود
[23]. علی بالی بیگ به تاریخ 1618م/1028ق از مقام جلوداری به منصب امیرآخورباشی ارتقا یافت
[24]. تا سال 1047ق در این مقام باقی ماند و در این سال منصب مزبور به شیخعلی خان پسرش انتقال یافت
[25]. اما
پیش تر از وی برادرش شاهرخ سلطان به این مقام منصوب شده بود
[26]. نویسنده ای سال انتصاب شاهرخ سلطان را به مقامامیرآخورباشی 1632م/1044ق دانسته است
[27]. در سال 1047 شیخعلی خان به جای وی که به امارت ایل زنگنه ارتقا یافته و حاکم سنقر، هرسین، کرمانشاه، بیستون وکلهر شده بود
[28]، به مقام امیرآخورباشی رسید. البته، شاهرخ سلطان سال ها پیش از آن، در سال 1039ق به امارات خواف منصوب گردیده بود
[29].
شاهرخ سلطان در نهم جمادی الاولی 1049ق درگذشت و به جایش شیخعلی خان به امارت زنگنه منصوب گردید. به جایوی نیز برادرش نجفقلی بیگ به مقام امیرآخورباشی جلو رسید
[30].
در منابع آمده است که علی بالی بیگ یکی از ملاکین بزرگ کرمانشاهان بود؛ این که ملک کرمانشاهان ملک شخصی و خریداری شده علی بالی بیگ بوده و یا این که از طرف شاهان صفوی به سبیل تیول به وی واگذار شده بود، مشخص نیست
[31]. البته نویسنده عباسنامه، کرمانشاه را تیول زنگنه معرفی می کند
[32]. در این که
علی بالی خان دارای روستاهای متعدد در غرب ایران بود تردیدی نیست، چنان چه نویسنده خلاصة السیر اشاره به یکی از آن ها به نام سرخ آباد دارد [33].
در زمان شاه عباس دوم افراد خاندان زنگنه هم چنان راه ترقی را پیمودند. در این میان نجفقلی خان به عنوان فرمانده بخشی از سپاه در مرزهای شرقی ایرانخوش درخشید. وی در قضیه محاصره قندهار به جد ایفای خدمت کرد و مورد لطف شاه قرارگرفت [34].
نجفقلی بیگ در زمان شاه عباس دوم با وجود آن که شروع خوبی داشت و پیوسته مورد لطف شاه بود، اما سرانجام مغضوب شاه واقع شد و از دستگاه حکومت طرد گردید. اما با جلوس شاه سلیمان دوباره مورد لطف دربار قرار گرفت [35].
در سال 1055ق شهر خواف در خراسان به اقطاع دوستعلی خان زنگنه داده شد
[36]. در سال 1057ق دوستعلی خان از زمره امرایی بود که در محاصره قندهار شرکت داشتند
[37]. در سال 1058ق حکومت ولایت گرمسیر با توابع و ملحقات ومضافات به دوستعلی خان حاکم ایل زنگنه
که در این وقت تیولدار ولایت خواف و باخرز خراسان بود داده شد
[38]. از سال 1653م/1064ق به بعد شیخعلی خان، خان قبیله کلهر و تیولدار سنقر و کرمانشاه شد
[39].
با مطالعه منابع متوجه می شویم که آبادانی کرمانشاه عمدتاً توسط شیخعلی خان صورت گرفت، چراکه در سال 1004ق کرمانشاه به نام مزرعه ای معروف بود، اما در نیمه دوم قرن یازدهم هجری کرمانشاه عمران و آبادی خود راازسر گرفت و شیخعلی خان از زمان عباس دوم در عمارت آن بسیار کوشید
[40]. شیخعلی خان به سال 1066ق حکومت سنقر و دینور را نیز در دست داشت
[41]. روی هم رفته باید گفت که ایل زنگنه در دوره شاه عباس روز به روز بر اهمیت خود افزود و مناصب نسبتاً والایی به دست آورد و مسیری را که از زمان اسماعیل اول در آن گام نهاده بود با سرعت بیش تر طی کرد و به مقصد نهایی، که رسیدن به قدرتمندترین منصب بعد از منصب شاه باشد، نزدیک شد.
در زمان شاه سلیمان و به ویژه پس از رسیدن شیخعلی خان به وزارت عظمی، ایل زنگنه بسیار قدرتمند شد و کارگزاران بسیاری از ولایات (اعم از ممالک و خاصه) از ایل زنگنه تعیین شدند. چنان که در سال 1086ق طایفه زنگنه به معیت حسینعلی خان زنگنه که به حکومت بهبهان و کوه گیلویه منصوب شده بود، به بهبهان رفتند و پشت کوه را قشلاق و پیش کوه را ییلاق خود قرار دادند
[42].
پی نوشت ها :
[1] . منتخب التواریخ: به نقل از: محمد علی سلطانی، ایلات و طوایف کرمانشاهان، ج2، ( ناشر مؤلف، 1320) ص649.
[2] . میرزاسمیعا، تذکره الملوک، محمد دبیر سیاقی (تصحیح) امیرکبیر، 1368، ص25.2
[3] . امیر شرف خان بدلیسی، شرفنامه، (تصحیح) محمد عباسی، مؤسسه مطبوعاتی علمی، 1364، ص4-423.
[4] - نظیر:
Rudi mathee-Administrative stability and change in late-17th- century Iran:The case of shaykh zanganah (1669-89);Int.J.middle east studies. 26(1994) p.80.
ک. توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان، ج2، چاپخانه دانشکده مشهد، 1364، ص101.
[5] . معین الدین نطنزی، منتخب التواریخ، به نقل از محمدعلی سلطانی، ج2، ص649.
[6] . نلدکه؛ به نقل از محمدعلی سلطانی، ج2، ص248.
[7] . محمدعلی سلطانی، ج2، ص648.
[8] . مردوخ، تاریخ کرد ج1، کتابفروشی غریقی، سنندج، ص94.
[9] . شرفخان بدلیسی، پیشین، ص43.
[10] . ک. توحدی، همان، ج2، ص103.
[11] . شرفخان بدلیسی، همان، ص431.
[12] . محمدعلی سلطانی، ج2، ص641.
[13] . همان، ج2، ص650.
[14] . توحدی، همان، ج2 ص6.
[15] . شاه اسماعیل دوم آینده.
[16] . همان، ص6.
[17] . همان، ص137.
[18] . همان.
[19] . قرن یازدهم ق.
[20] . رهر برن، نظام ایالات در دوره صفویه، کیکاوس جهانداری (ترجمه) بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1375، ص11.
[21] . ملاجلال الدین منجم، تاریخ عباسی یا روزنامه ملاجلال، سیف الله وحیدنیا ( تصحیح) وحید، 1366، ص245.
[22] . م. سلطانی، ج2، ص653.
[23] . ک. توحدی، همان، ج2، ص113.
[24] R.Mathee ; Ibied ; p.80
[25] . سیدحسن بن مرتضی حسینی استرآبادی، از شیخ صفی تا شاه صفی، احسان اشراقی ( تصحیح) چاپ اول: علمی، ص 257؛محمد معصوم بن خواجگی اصفهانی، خلاصة السیر، علمی، 1368، ص246.
[26] . م. اصفهانی، خلاصه السیر، ص250.
[27] M.Rudi Administrative ...p.95
[28] . کرمانشاهان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ق، چاپخانه وزارت فرهنگ و هنر، ص30-129. م.سلطانی، ج2، ص657.
[29] . م. اصفهانی، خلاصة السیر، ص96.
[30] . همان، ص286؛ حسینی استرآبادی، از شیخ صفی تا شاه صفی، ص259.
[31] . کرمانشاهان باستان از آغاز تا آخر سده سیزدهم ق، ص30-129.
[32] . محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ابراهیم دهگان (تصحیح) کتابفروشی داودی اراک، 1329، ص182.
[33] . م. اصفهانی، ص86.
[34] . نک: م. قزوینی، همان، ص133؛ ولی قلی بن
داود قلی شاملو، قصص الخاقانی سیدحسن سادات ناصری (تصحیح) ج1، وزارت ارشاد، 1371، ص449 و2- 451.
[35] . م. وحید قزوینی، عباسنامه، ص26 میرزا محمدطاهر نصرآبادی (تصحیح) وحید دستگردی، کتابفروشی فروغی، 136، ص26.
[36] . و. شاملو، همان، ج، ص292.
[37] . همان، ص351.
[38] . همان، ص422.
[39] M.Rody;admimtrative...Ibid.p.80
[40] . کرمانشاهان باستان از آغاز تا سده سیزدهم هجری قمری، ص12.
[41] . محمدطاهر وحید قزوینی، عباسنامه، ص227.
[42] . مجله یادگار، ش9،