
با اطلاعات موجود، کوشش برای دستیابی به معنای لغوی واژه های ایران و فارس و ریشه ها و واژه های هم خانواده با آنها تکیه بر این معناگذاری ها، بیش از آنکه بر دانسته های ما بیفزاید، موجب گمراهی های بیشتر می شود.
همگی نام های کهن سرگذشتی دور و دراز داشته اند و در گذر زمان دچار تغییرات آوایی و معنایی جدی شده اند. این تغییر و تطورها در میان نام هایی که قدمت بیشتر و کاربرد فراوان تر داشته اند، چشمگیرتر است و علاوه بر اینکه به معنای آنها نمی توان به سادگی پی برد، حتی دستیابی به ریشه آغازین آن نام ها که ممکن است معنای نخستین خود را در آن مستتر داشته باشند، ناممکن است. در صورتی که بتوان به ریشه نامواژه ای دست پیدا کرد و به معنای آغازین نیز پی برد، باز هم امکان معناگذاری صورت های متأخر آن وجود ندارد. چرا که از سویی، معنا و مصداق نام ها و واژگان در گذر زمان دگرگون می شوند و از سوی دیگر ــ در بسیاری هنگام ها ــ معنای اصطلاحی نام ها و واژگان بر معنای لغوی چیره می شود و آن معنای لغوی برای همیشه از دست می رود. (برای نمونه: مهدکودک، دبیرستان، اعتصاب، بچه ی شیطان، سینه به سینه).
حتی در بسیاری مواقع، از صورت های صرفی گوناگون واژه ها، معانی متنوعی دریافت می گردد که گاه کمترین ارتباطی با یکدیگر ندارند. (برای نمونه: نظام و نظامی، استخدام و مستخدم، شعر و شعار، تظاهر و تظاهرات، شایعه بیماری و شیوع بیماری، اشراف و شرف، آگاهی و آگهی، توصیه و وصیت، استعفا و عفو و معاف).
بدیهی است که در چنین هنگام هایی، بکارگیری معنای لغوی به جای معنای اصطلاحی، موجب بدفهمی و گمراهی خواهد شد. (برای نمونه: بچه های خرچنگ بجای بچه های سرطان).
هنگامی که با واژه ای که بر یک نام خاص دلالت می کند، سر و کار داریم، لزوم توجه به معنای اصطلاحی و مفهوم و مصداق آن بسا مهمتر از معنای لغوی آن خواهد بود.
کوشش برای دستیابی به معنا یا مفهوم نام های خاص بر اساس ریشه های لغوی آنها، معمولاً به نتایج شایسته ای نخواهد رسید. بخصوص اگر که ریشه لغوی و اجزای متشکله ی آنها نیز بر اساس تخمین و تصور به دست آمده باشند. (معناگذاری های که اخیراً برای نام شهرهای کرمان، گرگان، شیراز، تبریز، مکران و غیره بازگو می شود، نمونه هایی از چنین رویکردهایی است).
برای نام های آریا و پارس (و نیز ریشه های لغوی و نام های هم خانواده با آنها) معناهای بسیار متنوع و متفاوتی عرضه شده است. گستردگی دامنه این معانی، از سستی نظریه ها حکایت دارد. بهره گیری از ریشه «ار» برای دستیابی به معنای آریا تاکنون نتیجه ای جز گمگشتگی بیشتر به همراه نداشته است. چرا که این ریشه در تمامی زبان های باستانی با معانی متفاوت و متنوعی بکار رفته و تأکید و اصرار بر یکی از آنها تنها با نیروی ذوق و سلیقه امکان پذیر می شود.
برای نام آریا تاکنون معناهای فراوانی پیشنهاد شده است: «نجیب و آزاده» و گاه «نجیب زاده» از یک ریشه مبهم و بازسازی شده هندواروپایی؛ «مهاجرت کنندگان» از ریشه «رِنا» در زبان سانسکریت و «ار» در زبان هیتیایی؛ «عرب نما/عرب های شرقی» از عبارت «اَریبی (Aribi) شَه نیپیه شَمَشی» در کتیبه های آشوری (اینان نام آریا و عرب/اَرَب را از یک ریشه می دانند)؛ «کوچ نشینان» از ریشه «رب» در زبان عبری؛ «سرزمین پست» از ریشه «ایر» در زبان پهلوی؛ «گردونه سواران/ارابه رانان» از ریشه «اَرَه» در زبان سانسکریت و «رَثَه» در زبان اوستایی؛ «پیشرو/پیشرفت کننده» از ریشه «فْرَه» در زبان اوستایی؛ «آرام/فروتن» از جزء آغازین نامواژه «آرمَئیتی» در اوستا؛ «بلند/والا» و «سرزمین بلند/سرزمین والا» از ریشه «اِر» در زبان های هندواروپایی و نیز قابل قیاس با نامواژه «علی»؛ «مهمان نواز/دوست» با قیاس به واژه سانسکریت «اَریَمَن»؛ «غریبه/دزد/دشمن» از ریشه «اَ ــری» در زبان سانسکریت؛ «مسگر» هم ریشه با «آرسن» به معنای مس؛ و نیز معناهای بیشمار دیگری بر اساس ریشه شناسی های دیگر.
با همین رویکرد، معانی فراوانی نیز برای نام پارس پیشنهاد شده است؛ «آهن/آهنگر» با قیاس به واژه هندی «پارسَوهَ» به معنای آهن و نیز واژه لاتینی «فِرسُم» به همان معنا؛ «تبر/تبردار» با قیاس به واژه فارسی باستان «پَرَثو» به معنای تبر جنگی و نیز خاستگاه کهن تر هندوایرانی آن به معنای کلنگ؛ «اسب سوار/سوارکار» با قیاس به واژه «پارسَه» به معنای اسب در بسیاری از زبان های شرق باستان و نیز با قیاس به واژه عربی کهن «فَرَسو» به همان معنا؛ «پارسا/زاهد» با قیاس به واژه فارسی «پارسا»؛ و نیز بسیاری معناهای بی شمار دیگر بر اساس ریشه شناسی های متفاوت.
توجه و اصرار بر برخی از این معانی و پذیرفتن آن از سوی اشخاص گوناگون، بیش از اینکه متکی بر شواهد علمی باشد. متکی بر ذوق و احساسات شخصی و گرایش های قومیتی بوده است. به این صورت که کسانی از روی عناد نابجا به معانی ای همچون دزد و دشمن روی آورده اند و برخی دیگر از روی مهر و علاقه نابجا به معانی ای همچون نجیب و آزاده گرایش نشان داده اند.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.
همگی نام های کهن سرگذشتی دور و دراز داشته اند و در گذر زمان دچار تغییرات آوایی و معنایی جدی شده اند. این تغییر و تطورها در میان نام هایی که قدمت بیشتر و کاربرد فراوان تر داشته اند، چشمگیرتر است و علاوه بر اینکه به معنای آنها نمی توان به سادگی پی برد، حتی دستیابی به ریشه آغازین آن نام ها که ممکن است معنای نخستین خود را در آن مستتر داشته باشند، ناممکن است. در صورتی که بتوان به ریشه نامواژه ای دست پیدا کرد و به معنای آغازین نیز پی برد، باز هم امکان معناگذاری صورت های متأخر آن وجود ندارد. چرا که از سویی، معنا و مصداق نام ها و واژگان در گذر زمان دگرگون می شوند و از سوی دیگر ــ در بسیاری هنگام ها ــ معنای اصطلاحی نام ها و واژگان بر معنای لغوی چیره می شود و آن معنای لغوی برای همیشه از دست می رود. (برای نمونه: مهدکودک، دبیرستان، اعتصاب، بچه ی شیطان، سینه به سینه).
حتی در بسیاری مواقع، از صورت های صرفی گوناگون واژه ها، معانی متنوعی دریافت می گردد که گاه کمترین ارتباطی با یکدیگر ندارند. (برای نمونه: نظام و نظامی، استخدام و مستخدم، شعر و شعار، تظاهر و تظاهرات، شایعه بیماری و شیوع بیماری، اشراف و شرف، آگاهی و آگهی، توصیه و وصیت، استعفا و عفو و معاف).
بدیهی است که در چنین هنگام هایی، بکارگیری معنای لغوی به جای معنای اصطلاحی، موجب بدفهمی و گمراهی خواهد شد. (برای نمونه: بچه های خرچنگ بجای بچه های سرطان).
هنگامی که با واژه ای که بر یک نام خاص دلالت می کند، سر و کار داریم، لزوم توجه به معنای اصطلاحی و مفهوم و مصداق آن بسا مهمتر از معنای لغوی آن خواهد بود.
کوشش برای دستیابی به معنا یا مفهوم نام های خاص بر اساس ریشه های لغوی آنها، معمولاً به نتایج شایسته ای نخواهد رسید. بخصوص اگر که ریشه لغوی و اجزای متشکله ی آنها نیز بر اساس تخمین و تصور به دست آمده باشند. (معناگذاری های که اخیراً برای نام شهرهای کرمان، گرگان، شیراز، تبریز، مکران و غیره بازگو می شود، نمونه هایی از چنین رویکردهایی است).
برای نام های آریا و پارس (و نیز ریشه های لغوی و نام های هم خانواده با آنها) معناهای بسیار متنوع و متفاوتی عرضه شده است. گستردگی دامنه این معانی، از سستی نظریه ها حکایت دارد. بهره گیری از ریشه «ار» برای دستیابی به معنای آریا تاکنون نتیجه ای جز گمگشتگی بیشتر به همراه نداشته است. چرا که این ریشه در تمامی زبان های باستانی با معانی متفاوت و متنوعی بکار رفته و تأکید و اصرار بر یکی از آنها تنها با نیروی ذوق و سلیقه امکان پذیر می شود.
برای نام آریا تاکنون معناهای فراوانی پیشنهاد شده است: «نجیب و آزاده» و گاه «نجیب زاده» از یک ریشه مبهم و بازسازی شده هندواروپایی؛ «مهاجرت کنندگان» از ریشه «رِنا» در زبان سانسکریت و «ار» در زبان هیتیایی؛ «عرب نما/عرب های شرقی» از عبارت «اَریبی (Aribi) شَه نیپیه شَمَشی» در کتیبه های آشوری (اینان نام آریا و عرب/اَرَب را از یک ریشه می دانند)؛ «کوچ نشینان» از ریشه «رب» در زبان عبری؛ «سرزمین پست» از ریشه «ایر» در زبان پهلوی؛ «گردونه سواران/ارابه رانان» از ریشه «اَرَه» در زبان سانسکریت و «رَثَه» در زبان اوستایی؛ «پیشرو/پیشرفت کننده» از ریشه «فْرَه» در زبان اوستایی؛ «آرام/فروتن» از جزء آغازین نامواژه «آرمَئیتی» در اوستا؛ «بلند/والا» و «سرزمین بلند/سرزمین والا» از ریشه «اِر» در زبان های هندواروپایی و نیز قابل قیاس با نامواژه «علی»؛ «مهمان نواز/دوست» با قیاس به واژه سانسکریت «اَریَمَن»؛ «غریبه/دزد/دشمن» از ریشه «اَ ــری» در زبان سانسکریت؛ «مسگر» هم ریشه با «آرسن» به معنای مس؛ و نیز معناهای بیشمار دیگری بر اساس ریشه شناسی های دیگر.
با همین رویکرد، معانی فراوانی نیز برای نام پارس پیشنهاد شده است؛ «آهن/آهنگر» با قیاس به واژه هندی «پارسَوهَ» به معنای آهن و نیز واژه لاتینی «فِرسُم» به همان معنا؛ «تبر/تبردار» با قیاس به واژه فارسی باستان «پَرَثو» به معنای تبر جنگی و نیز خاستگاه کهن تر هندوایرانی آن به معنای کلنگ؛ «اسب سوار/سوارکار» با قیاس به واژه «پارسَه» به معنای اسب در بسیاری از زبان های شرق باستان و نیز با قیاس به واژه عربی کهن «فَرَسو» به همان معنا؛ «پارسا/زاهد» با قیاس به واژه فارسی «پارسا»؛ و نیز بسیاری معناهای بی شمار دیگر بر اساس ریشه شناسی های متفاوت.
توجه و اصرار بر برخی از این معانی و پذیرفتن آن از سوی اشخاص گوناگون، بیش از اینکه متکی بر شواهد علمی باشد. متکی بر ذوق و احساسات شخصی و گرایش های قومیتی بوده است. به این صورت که کسانی از روی عناد نابجا به معانی ای همچون دزد و دشمن روی آورده اند و برخی دیگر از روی مهر و علاقه نابجا به معانی ای همچون نجیب و آزاده گرایش نشان داده اند.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.