
نویسنده: رضا مرادی غیاث آبادی
نام های هم خانواده با ایران و پارس به همراه تمامی ریشه ها، حالت های صرفی، وجه اشقاق ها، ترکیب ها و اجزای آن، دستکم از میانه های هزاره سوم پیش از میلاد تا به امروز رواج داشته و به فراوانی در اسناد مکتوب بکار رفته است. این نام ها، از جمله واژگان بسیار کهن و با کاربردی فراگیر بوده اند که امروز دستیابی به معانی و مفاهیم آغازین و حتی میانه آن امکان پذیر نیست. تمامی کوشش هایی که برای این منظور تاکنون بکار رفته است، هنوز نتوانسته پرتوی نوری بر نادانسته های ما بیندازد و کماکان حدس و گمان هایی هستند که به اطلاعات تازه و اسناد نوین نیازمندند.
از سوی دیگر، اقتباس از نام ها و مفاهیم کهن، همواره در میان مردمان گوناگون روایی داشته و از نامی کهن با مفهومی خاص، برای نامیدن پدیده ای تازه با مفهومی متفاوت بهره گیری شده است. این تغییرات دائمی در نام ها و مصداق های آنها، موجب آشفتگی هایی چنان جدی و کلافی چنان درهم تنیده شده که گشودن آن ناممکن گردیده است. تنظیم و طبقه بندی اسناد و داده های تاریخی، نمی تواند به نتیجه خردپذیری منجر شود و نمی تواند پاسخی برای انبوه تناقض های موجود بیابد.
اکنون تنها می توانیم اطلاعات و آگاهی های اندکی فعلی را که بهیچوجه توجیه کننده و توضیح دهنده تمامی مصداق های متنوع این واژگان نیستند را به این ترتیب خلاصه و طبقه بندی کنیم که:
نام های ایران و فارس و شکل های پیشین آنها، همچون آریا، اَری، آرین، ائیریَه، پَرسَه، پارسوا، پَرشَی، پِرسیس و انبوهی شمارش ناپذیر از دیگر نام های مشابه با آنها، از حدود 4500 سال پیش و به گونه ی پراکنده در منطقه ای از حدود غرب بین النهرین و آناتولی میانی تا شمال قفقاز، حوزه ی دریاچه خوارزم، سغد و دشت فرغانه تا دشت تاریم و غرب چین و تا پنجاب و رود سند برای نامیدن برخی سرزمین ها و مردمان ساکن در آنها رواج داشته است.
این رواج و تداول الزاماً به معنای هویت یکسان، مفاهیم برابر و یا خاستگاهی مشترک نیست.
در آغاز و میانه های هزاره یکم پیش از میلاد که دوران لکشرکشی ها و جهان گشایی ها اوج می گیرد، نام های در پیوند با سپاه غالب نیز عمومیت و گسترش بیشتری می یابد. از آنجا که هخامنشیان در یکی از نواحی ای می زیستند که یکی از نام های هم خانواده با پارس را بر خود داشت، به این نام شمول بیشتری داده شد و به مرور آنرا به سراسر کشور و شاهنشاهی خود اطلاق کردند.
بعدها و از دوره هخامنشیان به بعد، نام های هم خانواده با ایران به مرور نفوذ و گسترش بیشتری می یابند. سرزمین های پهناوری در شرق و نیمه ی شرقی ایران امروزی با یکی از این نام ها (همچون آریا و آریانا) نامیده می شوند و در آغاز پادشاهی ساسانیان (با توجه به منابع موجود و شاید قبل تر از آن) این نام با شکل های «اِران» و «اِرانشهر» تا اندازه زیادی بر هویت سیاسی و کشوری به نام «پارس» چیره می شود و جای آنرا می گیرد. ضمن اینکه نام پارس نیز همچنان بکار می رود. این چیرگی تنها در داخل کشور رخ می دهد و در بیرون از کشور، کماکان خانواده نام های در پیوند با پارس رواج بیشتری دارد.
پس از دوره ساسانیان و از سده های نخستین دوران پس از اسلام، نام های ایران و پارس با صورت های «ایران»، «ایرانشهر»، «فارس»، «فرس» و «عجم» در تاریخ نامه ها و آثار جغرافیایی برای مفهوم های تاریخی آن نام ها و در سروده های برخی شاعران برای خطاب کردن شاهان معاصر بکار رفت. اما منظور از ایران در اینگونه اشعار، خاطره ای از ایران تاریخی و حوزه ی تمدنی آن بوده و ناظر بر هویت سیاسی عینی و مشخصی نبود است.
هویت سیاسی کشوری با نام ایران در زمان ایلخانان مغول و پس از حدود هفتصد سال که از دوره ساسانیان می گذشت، مجدداً احیاء شد. این در حالی بود که از سده دوازدهم هجری، سرزمینی که از دورترین زمان ها با نام هایی مرتبط با «ایران» شناخته می شد، از این نام دست کشید و به نام جدید افغانستان روی آورد.
از آغازین سال های سده چهاردم هجری، پادشاهان هر دو کشور، نام رسمیِ داخلی و خارجی کشورهای متبوعه خود را «ایران» و «افغانستان» اعلام کردند. دستورهایی که همچنان به قوت خود باقیست.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.
از سوی دیگر، اقتباس از نام ها و مفاهیم کهن، همواره در میان مردمان گوناگون روایی داشته و از نامی کهن با مفهومی خاص، برای نامیدن پدیده ای تازه با مفهومی متفاوت بهره گیری شده است. این تغییرات دائمی در نام ها و مصداق های آنها، موجب آشفتگی هایی چنان جدی و کلافی چنان درهم تنیده شده که گشودن آن ناممکن گردیده است. تنظیم و طبقه بندی اسناد و داده های تاریخی، نمی تواند به نتیجه خردپذیری منجر شود و نمی تواند پاسخی برای انبوه تناقض های موجود بیابد.
اکنون تنها می توانیم اطلاعات و آگاهی های اندکی فعلی را که بهیچوجه توجیه کننده و توضیح دهنده تمامی مصداق های متنوع این واژگان نیستند را به این ترتیب خلاصه و طبقه بندی کنیم که:
نام های ایران و فارس و شکل های پیشین آنها، همچون آریا، اَری، آرین، ائیریَه، پَرسَه، پارسوا، پَرشَی، پِرسیس و انبوهی شمارش ناپذیر از دیگر نام های مشابه با آنها، از حدود 4500 سال پیش و به گونه ی پراکنده در منطقه ای از حدود غرب بین النهرین و آناتولی میانی تا شمال قفقاز، حوزه ی دریاچه خوارزم، سغد و دشت فرغانه تا دشت تاریم و غرب چین و تا پنجاب و رود سند برای نامیدن برخی سرزمین ها و مردمان ساکن در آنها رواج داشته است.
این رواج و تداول الزاماً به معنای هویت یکسان، مفاهیم برابر و یا خاستگاهی مشترک نیست.
در آغاز و میانه های هزاره یکم پیش از میلاد که دوران لکشرکشی ها و جهان گشایی ها اوج می گیرد، نام های در پیوند با سپاه غالب نیز عمومیت و گسترش بیشتری می یابد. از آنجا که هخامنشیان در یکی از نواحی ای می زیستند که یکی از نام های هم خانواده با پارس را بر خود داشت، به این نام شمول بیشتری داده شد و به مرور آنرا به سراسر کشور و شاهنشاهی خود اطلاق کردند.
بعدها و از دوره هخامنشیان به بعد، نام های هم خانواده با ایران به مرور نفوذ و گسترش بیشتری می یابند. سرزمین های پهناوری در شرق و نیمه ی شرقی ایران امروزی با یکی از این نام ها (همچون آریا و آریانا) نامیده می شوند و در آغاز پادشاهی ساسانیان (با توجه به منابع موجود و شاید قبل تر از آن) این نام با شکل های «اِران» و «اِرانشهر» تا اندازه زیادی بر هویت سیاسی و کشوری به نام «پارس» چیره می شود و جای آنرا می گیرد. ضمن اینکه نام پارس نیز همچنان بکار می رود. این چیرگی تنها در داخل کشور رخ می دهد و در بیرون از کشور، کماکان خانواده نام های در پیوند با پارس رواج بیشتری دارد.
پس از دوره ساسانیان و از سده های نخستین دوران پس از اسلام، نام های ایران و پارس با صورت های «ایران»، «ایرانشهر»، «فارس»، «فرس» و «عجم» در تاریخ نامه ها و آثار جغرافیایی برای مفهوم های تاریخی آن نام ها و در سروده های برخی شاعران برای خطاب کردن شاهان معاصر بکار رفت. اما منظور از ایران در اینگونه اشعار، خاطره ای از ایران تاریخی و حوزه ی تمدنی آن بوده و ناظر بر هویت سیاسی عینی و مشخصی نبود است.
هویت سیاسی کشوری با نام ایران در زمان ایلخانان مغول و پس از حدود هفتصد سال که از دوره ساسانیان می گذشت، مجدداً احیاء شد. این در حالی بود که از سده دوازدهم هجری، سرزمینی که از دورترین زمان ها با نام هایی مرتبط با «ایران» شناخته می شد، از این نام دست کشید و به نام جدید افغانستان روی آورد.
از آغازین سال های سده چهاردم هجری، پادشاهان هر دو کشور، نام رسمیِ داخلی و خارجی کشورهای متبوعه خود را «ایران» و «افغانستان» اعلام کردند. دستورهایی که همچنان به قوت خود باقیست.
منبع: مرادی غیاث آبادی، رضا؛ (1390) ایران چیست؟ طرح مسأله پیرامون نامهای آریا، ایران و فارس، شیراز، نوید شیراز، چاپ نخست.