نویسنده: مجتبی حیدری
از آنجا که اخلاق اسلامی بر اساس تزکیه و تقویت بنیه معنوی و فضایل نفسانی و ارزش های والای انسانی بنا نهاده شده است، در همه اعمال، اعم از قلبی و بدنی، به ویژه عبادت ها، اصل نیت است. نیت تا آن درجه مؤثر است که اگر عملی غیر عبادی و مباح با صبغه ی الاهی و قصد قربت انجام شود، عنوان عبادت به خود می گیرد و دارای اجر و ثواب می شود؛ برای مثال، اگر غذا خوردن یا استراحت یا ازدواج را با این قصد انجام دهیم که با خوردن غذا و استراحت کافی، بهتر عبادت کنیم یا بیش تر در خدمت مردم باشیم؛ یا با ازدواج، از گناه و فحشا به دور باشیم، آن غذا خوردن و استراحت و ازدواج عبادت محسوب می شود؛ حال آنکه این گونه اعمال ذاتاً عبادت نیست. پس می توان گفت که نیت، روح عمل و حقیقت آن است؛ به تعبیر دیگر، آنچه در اسلام اهمیت دارد، جنبه ی باطنی و حقیقی عمل است که ارزش و قبولی اعمال به آن بستگی دارد.
رسول خدا (ص) فرمود:
انما الاعمال بالنیات و لکل امرء ما نوی، فمن کانت هجرته الی الله و رسوله فهجرنه الی الله و رسوله و من کانت هجرته الی دنیا یصیبها او امراه یتزوجها فهجرته الی ما هاجر الیه؛ (1) همان اعمال وابسته به نیت است و نصیب انسان آن چیزی است که قصد کرده و هدف قرار داده. پس هر کس به خاطر خدا و رسول هجرت کرده، هجرتش به سوی خدا و رسول است و کسی که هجرتش به خاطر ثروتی باشد که به چنگ آورد یا به زنی که با او ازدواج کند، هجرتش به سوی همان چیز خواهد بود. »
آیات و روایات بسیار گویای این است که اخلاص، اساس عبادت و حقیقت آن است و در واقع، اخلاص روح عبادت و بندگی است و عبادت جز با آن مفهومی ندارد؛ چنان که در قرآن آمده است:
«... فمن کان یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (2) هرکس امید لقای پروردگار خود را دارد، باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
با توجه به این امر، اخلاص در همه رفتارها، به ویژه رفتار فرد در خانواده اهمیت بسیاری دارد. در کتاب جهاد با نفس، درباره ی رعایت اخلاص در خانواده چنین آمده است:
اگر کاری کنیم که همه ی اعمالمان برای خدا باشد، بسیاری از صفات رذیله از ما رفع می شود و صفات خوب بسیاری به دست خواهیم آورد؛ ضعف اعصاب ها، غصه ها، نگرانی ها، کینه توزی ها و... همه به خاطر آن است که در گفتار، کردار و نیت هایمان محرک ما خدا نیست.
اگر انسان برای خدا کار کند، برای خدا بگوید، برای خدا نیت داشته باشد؛ دیگر کینه توز نمی شود، غضب نمی کند، به کسی سوء ظن پیدا نمی کند، دشمن کسی نمی شود، به دیگری حسادت نمی ورزد، دچار ضعف اعصاب نمی شود و در زندگی او داد و فریاد غیر انسانی نخواهد بود.
یک زن خانه دار زمانی برای خدا، خانه داری، بچه داری و شوهر داری می کند که بگوید خدا فرموده (این کارها را انجام بده)؛ به خاطر خدا شوهرداری می کنم و هیچ توقعی هم از شوهر ندارم؛ می گوید: چون خدا فرموده زنی که در خانه کار کند، مثل این است که در جبهه (آن هم درخط مقدم ) جهاد می کند؛ لذا توقع ندارد که پسرش بگوید: بارک الله، غذا را خوب پختی؛ انتظار ندارد که شوهرش به او بگوید: امروز چه غذای خوبی درست کردی؛ برای این که محرک او در کارِ خانه خدا بود؛ این شوهر تقدیر بکند یا نه، بچه داری می کند؛ اما نه برای اینکه بچه بزرگ شود و به درد او بخورد. او می گوید: خدا فرموده اگر زنی برای این که بچه مسلمانی تحویل جامعه بدهد آبستن شود، آبستنی او برای خدا است؛ وقتی که وضع حمل می کند وضع حملش برای خداست.
روایت داریم وقتی از این زن بچه متولد می شود، مانند این است که خودش از مادر متولد شده باشد؛ دیگر هیچ گناهی ندارد و همه ی گناهان او آمرزیده می شود.
روایت داریم وقتی زنی بچه اش گریه می کند، از خواب بلند می شود و او را شیر می دهد، بی خوابی می کند و بر گریه ی بچه اش صبر می کند، همانا این است که غلامی را خریده و آزاد کرده است؛ او می گوید که برای خدا آبستن هستم، برای خدا سختی آبستنی را بر خود تحمل می کنم، برای خدا تربیت می کنم، وقتی هم که وارد جامعه شد، به درد من بخورد یا نخورد فرقی نمی کند. اتفاقاً وقتی برای خدا شد، به درد خواهد خورد؛ باقیات الصالحات می شود و به قول قرآن «قره عین؛ چشم روشنی دنیا و آخرتش می شود». این زن دیگر کینه توز نمی شود، زیرا کینه توز شدن هنگامی است که کار کردن او در خانه برای آن باشد که شوهرش از او تقدیر و تشکر کند. وقتی که شوهر تقدیر نمی کند آن توقع برآورده نمی شود، خواه ناخواه اختلاف پیدا می شود؛ و یا وقتی که در خانه برای خدا کار نمی کند، بلکه برای این که کاسه جایی رود که قدح باز آید؛ برای این که شوهر به او بگوید تو زن خوبی هستی؛ زنها به او بگویند چه زن خانه داری است، توقع بر نمی آید، وقتی هم توقع بر نیامد خواه ناخواه ضعف اعصاب از اینجا شروع می شود؛ در مقابل شوهر قد علم کردن و زبان درازی کردن از اینجا سرچشمه می گیرد؛ بالاخره اینکه وقتی کار برای خدا نشد مصیبت های فراوان دارد.
اگر یک مرد هم برای خدا زحمت بکشد، برای این که «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛ (3) اگر مردی کار بکند برای این که زن و فرزندش در رفاه باشند، مثل این است که در جبهه (درخط مقدم) نبرد کند». صبح که از خانه بیرون می رود محرکش خداست؛ محرکش این است که زن و فرزند در رفاه و آسایش باشند؛ وقتی هم که به خانه می آید اگر گوشت پخته نشده، نشود اما اگر برای خدا نباشد، اگر به این فکر باشد که من از صبح تا ظهر زحمت می کشم پول پیدا کنم، حالا که به خانه آمدم می بینم که هیچ خبری نیست؛ در این موقع عصبانیت شروع می شود، کینه توزی، حسادت، تکبر و جاه طلبی شروع می شود. (4) چه زیبا است ازدواج زن و مردی که این کارشان، به خاطر کسب رضایت الاهی است؛ و چه نیکو است عمل زنی که در خانه غذا می پزد، لباس می شوید و خانه را جارو می کند؛ یا مردی که برای امرار معاش خانواده کار می کند یا کارهای بیرون از منزل مربوط به خانه را انجام می دهد؛ اگر این اعمال را به خاطر خشنودی خدا و قصد قربت انجام دهند.
قصد قربت در ازدواج و رفتار مربوط به خانواده، زندگی را نورانی می کند، به خانواده صفا می دهد، زندگی را شیرین و لذت بخش می کند، تحمل سختی های آن را آسان می نماید، و زندگی خانوادگی را محیطی برای کسب تقوای الاهی و فضایل اخلاقی و دور شدن از گناهان و رذایل اخلاقی می کند.
علی (ع) می فرماید:
«طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه وحبه و بعضه واحذه و ترکه و کلامه و صمته و فعله و قوله»؛ ( 5) خوشا به حال کسی که عمل و علم، حب و بغض، گرفتن و رها کردن، صحبت کردن و ساکت ماندن و یا انجام دادن و انجام ندادن (همه اعمال و رفتارهای ) خود را برای خدا خالص گرداند».
بر حسب روایات و آموزه های معصومین (ع)، اخلاص، پیامدها و آثار ارزشمند و ماندگاری، به ویژه در محیط خانواده دارد؛ از جمله حسن ظن که بسیار پسندیده و مورد تأکید اسلام است.
رسول خدا (ص) فرمود:
انما الاعمال بالنیات و لکل امرء ما نوی، فمن کانت هجرته الی الله و رسوله فهجرنه الی الله و رسوله و من کانت هجرته الی دنیا یصیبها او امراه یتزوجها فهجرته الی ما هاجر الیه؛ (1) همان اعمال وابسته به نیت است و نصیب انسان آن چیزی است که قصد کرده و هدف قرار داده. پس هر کس به خاطر خدا و رسول هجرت کرده، هجرتش به سوی خدا و رسول است و کسی که هجرتش به خاطر ثروتی باشد که به چنگ آورد یا به زنی که با او ازدواج کند، هجرتش به سوی همان چیز خواهد بود. »
آیات و روایات بسیار گویای این است که اخلاص، اساس عبادت و حقیقت آن است و در واقع، اخلاص روح عبادت و بندگی است و عبادت جز با آن مفهومی ندارد؛ چنان که در قرآن آمده است:
«... فمن کان یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (2) هرکس امید لقای پروردگار خود را دارد، باید عمل صالح انجام دهد و کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
با توجه به این امر، اخلاص در همه رفتارها، به ویژه رفتار فرد در خانواده اهمیت بسیاری دارد. در کتاب جهاد با نفس، درباره ی رعایت اخلاص در خانواده چنین آمده است:
اگر کاری کنیم که همه ی اعمالمان برای خدا باشد، بسیاری از صفات رذیله از ما رفع می شود و صفات خوب بسیاری به دست خواهیم آورد؛ ضعف اعصاب ها، غصه ها، نگرانی ها، کینه توزی ها و... همه به خاطر آن است که در گفتار، کردار و نیت هایمان محرک ما خدا نیست.
اگر انسان برای خدا کار کند، برای خدا بگوید، برای خدا نیت داشته باشد؛ دیگر کینه توز نمی شود، غضب نمی کند، به کسی سوء ظن پیدا نمی کند، دشمن کسی نمی شود، به دیگری حسادت نمی ورزد، دچار ضعف اعصاب نمی شود و در زندگی او داد و فریاد غیر انسانی نخواهد بود.
یک زن خانه دار زمانی برای خدا، خانه داری، بچه داری و شوهر داری می کند که بگوید خدا فرموده (این کارها را انجام بده)؛ به خاطر خدا شوهرداری می کنم و هیچ توقعی هم از شوهر ندارم؛ می گوید: چون خدا فرموده زنی که در خانه کار کند، مثل این است که در جبهه (آن هم درخط مقدم ) جهاد می کند؛ لذا توقع ندارد که پسرش بگوید: بارک الله، غذا را خوب پختی؛ انتظار ندارد که شوهرش به او بگوید: امروز چه غذای خوبی درست کردی؛ برای این که محرک او در کارِ خانه خدا بود؛ این شوهر تقدیر بکند یا نه، بچه داری می کند؛ اما نه برای اینکه بچه بزرگ شود و به درد او بخورد. او می گوید: خدا فرموده اگر زنی برای این که بچه مسلمانی تحویل جامعه بدهد آبستن شود، آبستنی او برای خدا است؛ وقتی که وضع حمل می کند وضع حملش برای خداست.
روایت داریم وقتی از این زن بچه متولد می شود، مانند این است که خودش از مادر متولد شده باشد؛ دیگر هیچ گناهی ندارد و همه ی گناهان او آمرزیده می شود.
روایت داریم وقتی زنی بچه اش گریه می کند، از خواب بلند می شود و او را شیر می دهد، بی خوابی می کند و بر گریه ی بچه اش صبر می کند، همانا این است که غلامی را خریده و آزاد کرده است؛ او می گوید که برای خدا آبستن هستم، برای خدا سختی آبستنی را بر خود تحمل می کنم، برای خدا تربیت می کنم، وقتی هم که وارد جامعه شد، به درد من بخورد یا نخورد فرقی نمی کند. اتفاقاً وقتی برای خدا شد، به درد خواهد خورد؛ باقیات الصالحات می شود و به قول قرآن «قره عین؛ چشم روشنی دنیا و آخرتش می شود». این زن دیگر کینه توز نمی شود، زیرا کینه توز شدن هنگامی است که کار کردن او در خانه برای آن باشد که شوهرش از او تقدیر و تشکر کند. وقتی که شوهر تقدیر نمی کند آن توقع برآورده نمی شود، خواه ناخواه اختلاف پیدا می شود؛ و یا وقتی که در خانه برای خدا کار نمی کند، بلکه برای این که کاسه جایی رود که قدح باز آید؛ برای این که شوهر به او بگوید تو زن خوبی هستی؛ زنها به او بگویند چه زن خانه داری است، توقع بر نمی آید، وقتی هم توقع بر نیامد خواه ناخواه ضعف اعصاب از اینجا شروع می شود؛ در مقابل شوهر قد علم کردن و زبان درازی کردن از اینجا سرچشمه می گیرد؛ بالاخره اینکه وقتی کار برای خدا نشد مصیبت های فراوان دارد.
اگر یک مرد هم برای خدا زحمت بکشد، برای این که «الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله؛ (3) اگر مردی کار بکند برای این که زن و فرزندش در رفاه باشند، مثل این است که در جبهه (درخط مقدم) نبرد کند». صبح که از خانه بیرون می رود محرکش خداست؛ محرکش این است که زن و فرزند در رفاه و آسایش باشند؛ وقتی هم که به خانه می آید اگر گوشت پخته نشده، نشود اما اگر برای خدا نباشد، اگر به این فکر باشد که من از صبح تا ظهر زحمت می کشم پول پیدا کنم، حالا که به خانه آمدم می بینم که هیچ خبری نیست؛ در این موقع عصبانیت شروع می شود، کینه توزی، حسادت، تکبر و جاه طلبی شروع می شود. (4) چه زیبا است ازدواج زن و مردی که این کارشان، به خاطر کسب رضایت الاهی است؛ و چه نیکو است عمل زنی که در خانه غذا می پزد، لباس می شوید و خانه را جارو می کند؛ یا مردی که برای امرار معاش خانواده کار می کند یا کارهای بیرون از منزل مربوط به خانه را انجام می دهد؛ اگر این اعمال را به خاطر خشنودی خدا و قصد قربت انجام دهند.
قصد قربت در ازدواج و رفتار مربوط به خانواده، زندگی را نورانی می کند، به خانواده صفا می دهد، زندگی را شیرین و لذت بخش می کند، تحمل سختی های آن را آسان می نماید، و زندگی خانوادگی را محیطی برای کسب تقوای الاهی و فضایل اخلاقی و دور شدن از گناهان و رذایل اخلاقی می کند.
علی (ع) می فرماید:
«طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه وحبه و بعضه واحذه و ترکه و کلامه و صمته و فعله و قوله»؛ ( 5) خوشا به حال کسی که عمل و علم، حب و بغض، گرفتن و رها کردن، صحبت کردن و ساکت ماندن و یا انجام دادن و انجام ندادن (همه اعمال و رفتارهای ) خود را برای خدا خالص گرداند».
بر حسب روایات و آموزه های معصومین (ع)، اخلاص، پیامدها و آثار ارزشمند و ماندگاری، به ویژه در محیط خانواده دارد؛ از جمله حسن ظن که بسیار پسندیده و مورد تأکید اسلام است.
پی نوشت ها :
1. مستدرک الوسائل، ج 1، ص90.
2. کهف(18)، 110.
3. کافی، ج 5، ص88.
4. مظاهری، جهاد با نفس، ج 2، ص 27 به بعد، انجمن اسلامی معلمان قم، 1371.
5. میزان الحکمه، ج 3، ص 58.