والدین و فرزندان (2)

آدمی در هر مرحله ای از رشد و زندگی که باشد، به مربی و معلمی نیاز دارد که به او درس صحیح زیستن را بیاموزد، راه و روش زندگی کردن را یاد بدهد و طرق سعادتمندی را به او گوشزد نماید. این نیاز برای کودکان از آن جهت است
دوشنبه، 25 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
والدین و فرزندان (2)
والدین و فرزندان (2)

 

نویسندگان: علی احمد پناهی، داوود حسینی



 

آنچه والدین می توانند انجام دهند

آدمی در هر مرحله ای از رشد و زندگی که باشد، به مربی و معلمی نیاز دارد که به او درس صحیح زیستن را بیاموزد، راه و روش زندگی کردن را یاد بدهد و طرق سعادتمندی را به او گوشزد نماید. این نیاز برای کودکان از آن جهت است که در این مهمان سرای بزرگ جهان، غریب و ناآشنایند و برای نوجوانان از آن جهت است که کم تجربه، اما پرشور و حرارت و هیجانی هستند؛ در نتیجه تصمیمات ناپخته می گیرند و نوجوانان دختر از آن رو که در دنیای بسته تری زندگی می کنند، نیاز بیشتری به راهنمایی و ارشاد دارند.
در پاسخ به این سؤال که این مربی کیست، پیداست که نخستین افراد در این زمینه پدر و مادر هستند که با قدرت و نفوذ مادی و معنوی خود، شخصیت دختران را می سازند؛ اما وظیفه این مربیان در این دوران، بسیار حساس است؛ باید با دقت و حساسیت با نوجوان خود رابطه دوستانه و صمیمی برقرار کنند. در ادامه به برخی از آنچه والدین در روابط خود می توانند انجام دهند، اشاره می کنیم:

الف) انعطاف پذیری

نباید تمام اختلاف های نوجوان ها با والدین، به بحران هایی بزرگ تبدیل شوند. در جایگاه پدر یا مادر، لازم است قابل انعطاف باشید و به نوجوانتان اجازه بدهید در محدوده خویش به آزمایش، بررسی و ایجاد ارتباط بپردازد؛ یعنی مثل یک کش، به نوجوانتان اجازه دهید، بدون گسسته شدن کمی کش بیاید. در مقابل میل او به استقلال، از خودتان مقداری تحمل نشان بدهید؛ در عین حال روی اینکه تا کجا می تواند برود، کنترل داشته باشید. برای یک نوجوان بسیار مهم است که خودش شخصاً بتواند مسائلی را درک کند، نه اینکه همیشه به او گفته شود باید چه کار کند. (1)

ب) سازگار شدن با نوجوان در حال تغییر

زندگی کردن با فرزند نوجوان، کار ساده ای نیست. بسیاری از والدین عزا می گیرند که چگونه باید با این فرد دمدمی مزاج کنار بیایند! در این زمان، والدین به یاد فرایند بزرگ شدن خود می افتند و شروع می کنند به مقایسه خود با فرزندشان، و آنان را خارج از همه اصول و معیارها می یابند؛ ولی باید توجه داشته باشند این وضعیت، یک مرحله گذرا است. خود والدین هم مثل هر فرد بزرگ سال دیگری، این مرحله را طی کرده اند. آنها باید سال های نوجوانی خود را به خاطر بیاورند که چقدر طغیان می کردند؟ لباس هایشان چگونه بود؟ آیا والدینشان از رفتار آنها گله مند نبودند؟ خلاصه کلام آیا واقعاً، رفتار، تجربیات و شکل روابطشان با این وضعی که نوجوانشان دارد، خیلی متفاوت بود؟
والدین باید خود را به جای نوجوان بگذارند تا احساسات و انتظارات او را بهتر درک کنند. حضرت علی (ع) در وصیت خود به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) می فرمایند: أن تحب للناس ما تحب لنفسک؛ (2) « باید برای مردم دوست بداری آنچه را برای خود دوست می داری».
برای سازگار شدن با نوجوان، به والدین توصیه می شود:
1. رفتار خود را تغییر دهید: آیا تاکنون در زندگی شما مواقعی پیش آمده که به شدت خواهان چیزی باشید، اما برای به دست آوردنش باید رفتارتان را تغییر می دادید؟ آیا برای به دست آوردن خواسته خود، حاضر به تغییر بودید؟ با کمال تعجب، با اینکه ممکن است به شدت خواهان چیزی باشیم، اما به نظر می رسد کلمه «تغییر» چنان ترسی در ما برانگیزد مه ترجیح می دهیم از خیرش بگذریم؛ فکر تغییر، با گونه ای خطرجویی همراه است. شاید اگر تغییر کنیم، چیزی را از دست بدهیم؟ ولی حقیقت این است که در بعضی موارد، باید تغییر کنیم و یا روش خود را تغییر دهیم تا بتوانین ارتباط صحیح و مناسبی با فرزند خود برقرار کنیم.
2. دقیق و مشخص سخن بگویید: وقتی دقیق و مشخص حرف می زنید، فرزندان، به درستی در می یابند که چه چیزی را ارج می نهید و چه چیز را مردود می شمارید. به این ترتیب می دانند چه کاری را باید انجام بدهند و از انجام چه کاری پرهیز کنند.
3. درباره خواسته خود صحبت کنید: به جای اثبات « اشتباهات» و «کم توجهی فرزندان»، بیشتر درباره « خواسته خود» گفت و گو کنید و مطمئن باشید با این شیوه، جریان مذاکره را به مسیری مطلوب هدایت خواهید کرد. پایه و شرایط اصلی این مذاکره سالم، بحث و تلاش برای دستیابی به نتیجه صلح آمیز است.
4. روابط عاطفی را جای گزین روابط رسمی کنید: روابط عاطفی، فاصله بین والدین و فرزندان را کاهش داده، موجب جلب اعتماد نوجوان می شود؛ به خصوص روابط عاطفی مادر با دختر نوجوانش می تواند در فراهم آوردن بهداشت روانی و آشنایی با وظایف بهداشتی و دینی مؤثر باشد و از انحرافات اخلاقی او پیشگیری کند.

ج) کنترل روابط فرزندان

بیشتر کودکان (دست کم هشتاد درصد آنها) در محیط خانوادگی، با حداقل یک خواهر یا برادر پرورش می یابند و تعامل خواهر و برادرها زمینه ای برای یادگیری و تمرین و مهارت های فردی فراهم می کند. برادر و خواهرها اغلب، آمیزه ای از احساسات (مشتمل بر مهر و محبت و رفاقت و خصومت) را از پدر و مادر می آموزند. در صورتی که پدر و مادر با خواهر و برادرها رابطه گرمی داشته باشند، رابطه محبت آمیز میان خواهر و برادرها غلبه خواهد داشت. خواهر و برادرها مایلند در دوره کودکی نزدیک ترین رابطه را با هم داشته باشند، اما در دوره نوجوانی از یکدیگر فاصله بیشتری می گیرند و از آنجا که به اندازه پدر و مادر که با فرزندان مدارا می کنند، با یکدیگر مدارا نمی کنند، همین امر باعث اصطکاک و برخورد سلیقه ها میان آنان می شود.
وقتی خواهر و برادر با هم مشاجره و دعوا می کنند، در این مواقع، نقش کنترلی و داوری پدر و مادر از اهمیت خاصی برخوردار است؛ آنها باید با کنترل اوضاع، اجازه ندهند رشته کار از دستشان خارج شود.
یکی از مشکلات برخی خواهر و برادرها- که باعث اصطکاک بین والدین و فرزندان می شود- دخالت های نابجای فرزند ارشد خانواده است. خواهر بزرگ تر گاهی در نقش مادری قدرت طلب اعمال نظر می کند و حسادت ها، برتری طلبی ها و عقده های خویش را بر سر فرزند کوچک تر خانواده خالی می کند. فرزند پسر خانواده هم گاهی در نقش پدر خودخواه، ریاست طلب و مقتدر بر دختر و یا دختران خانواده اعمال نظر می کند.
والدین نباید مسئولیت تربیت فرزندان را به دیگر فرزندان واگذار کنند و صحنه خانه به پادگان نظامی تبدیل شود که بزرگ تر به کوچک تر زور بگوید و پسرها به دخترها ستم کنند، بلکه باید با هوشیاری و درایت، مسئولیت تربیت را خود بر عهده بگیرند و رفتار فرزندان را خود کنترل کنند.

د) عدم تبعیض بین دختر و پسر

برخی خانواده ها اصرار دارند نسل آدمی حتماً باید پسر باشد نه دختر و آنان که دارای دختر و پسر هستند، به پسران توجه بیشتری دارند و به نوعی بین پسر و دختر تبعیض قایل می شوند. این افراد در مشاجرات فرزندان، طرف پسر را می گیرند و این امر روابط والدین با فرزندان را دچار خدشه می کند. اگر دختری احساس کند، در خانواده مورد تبعیض قرار گرفته است، با رفتارهای ناهنجار سعی می کند از پدر و مادر خود انتقام بگیرد و نارضایتی خود را از رفتار آنان اعلام کند.
گاهی رفتار والدین نسبت به دختر و تبعیض آنها بین پسر و دختر در خانواده، به حدی آشکار و بی رحمانه است که دختر از آن سردرگم می شود و احساس می کند موجودی بی اهمیت و زاید است و در دل پدر و مادر جایی ندارد. این امر باعث حسادت بین فرزندان می شود.
پیشوایان دینی ما نسبت به عدالت بین فرزندان، سفارش های بسیاری کرده اند. رسول گرامی اسلام (ص) فرموده اند: اتقوا الله و اعدلوا بین اولادکم کم یحبون ان یبروکم؛ (3) « تقوای الهی پیشه سازید و بین فرزندان به عدالت رفتار کنید؛ همان گونه که دوست دارید با شما به نیکی رفتار کنند».
در حدیثی دیگر، رسول گرامی اسلام (ص) فرموده اند: « خداوند دوست دارد بین فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ حتی در بوسیدن آنان». (4)

ه‍) مراقبت از عفاف دختران

حجب و حیا در دختران، مایه عفت و پاک دامنی است و این امر در گفتار، کردار و طرز برخوردها باید رعایت شود. والدین باید با تکیه بر عفاف، دختران نوجوان را از فساد اخلاقی حفظ کنند و به چند امر، توجه جدی داشته باشند:
1. رعایت پوشش مناسب: در حفظ عفت و پاک دامنی افراد، مخصوصاً دختران نوع پوشش نقش مهمی دارد. مادران باید در این امر الگوی مناسبی برای نوجوان خود باشند. از آنجا که در سنین شش تا دوازده سالگی، دختران مادر را الگوی خود قرار می دهند و با او همانند سازی می کنند، مادر باید به گونه ای لباس بپوشد که این پوشش برای دخترش در دوران نوجوانی به عنوان یک الگو ثبت شود. امام صادق (ع) فرمودند: طوبی لمن کانت امه عفیفه؛ (5) « خوشا به حال آن کسی که مادرش پاک دامن باشد».
مادر باید از پوشیدن لباس بیرون نازک، کوتاه و چسبان خودداری کند و از تهیه چنین لباس هایی در آستانه بلوغ برای دختر خود بپرهیزد تا آمادگی رعایت پوشش مناسب در دوران بلوغ فراهم شود.
یکی از پرسش هایی که برای بیشتر والدین مطرح می شود، این است که چگونه می توانند ارزش های اخلاقی و مذهبی را که مورد قبول آنهاست، به نوجوانانشان منتقل سازند؟ بعضی از والدین از اینکه فرزندشان نسبت به ارزش های مذهبی آنها بی توجه است، ناراحت اند. به راستی چگونه یک مادر می تواند پاک دامنی و عفت را به دختر نوجوانش آموزش دهد و او را به این ارزش انسانی و اسلامی پایبند کند؟ چگونه می تواند حریم عفاف و حجاب را به دختر نوجوانش منتقل نماید؟
والدین می توانند اصول و ارزش های خود را با عمل خود در زندگی تعلیم دهند. والدین می توانند ارزش های خود را تعلیم دهند، در صورتی که خودشان طبق آن ارزش ها زندگی می کنند؛ یعنی با الگو قرار دادن خود، نه فقط با تشویق های کلامی یا اعمال زور و تکیه بر مقام والدینی.
اگر والدین می خواهند فرزندانشان ارزش های مذهبی را حفظ کنند، باید خودشان انسان هایی با رفتارهای مذهبی صحیح باشند. این بهترین راه و شاید تنها راهی است که والدین می توانند ارزش های خودشان را به نوجوانشان منتقل سازند.
حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند: « هر کس خود را بر دیگران الگو قرار داد، نخست باید قبل از تعلیم دیگران به تعلیم خود بپردازد و التزام عملی خود را پیش از تربیت با زبانش نشان دهد». (6)
2. کنترل آمد و شدها: دختران بیش از هر گروه دیگری، نیاز دارند از آمد و شدهای ناروا دور باشند؛ زیرا آثار این معاشرت ها، مانند بیماری های مسری است و زمینه سقوط در منجلاب و انحطاط شخصیت آنان را فراهم می سازد. باید آینده زشت و نامطبوع معاشرت های آلوده به دختران تفهیم شود. آنها باید دریابند که گوهر عفاف، بزرگ ترین سرمایه برای آنان است که باید حفظ شود و از دستبرد ناپاکان در امان بماند. باید آنان را متوجه کرد که با چه کسانی رابطه دوستی داشته باشند، به ابراز محبت چه کسانی و چگونه پاسخ بدهند.
در دوران بلوغ و نوجوانی، تمایل به جنس مخالف تشدید می شود. نوجوان می خواهد نظر جنس مخالف را به خود جلب نماید و در مقابل او خودنمایی کند؛ از این رو دوستی ها با جنس مخالف در این سنین آغاز می شود. والدین باید خطر چنین دوستی هایی را به دختران خود گوشزد نمایند و اجازه ندهند عزیزانشان به علت بی خبری، در دام ابراز محبت های دروغین عده ای فرصت طلب بیفتند.

و) ارائه مشاوره

والدین می توانند عقاید و تجربیاتشان را با فرزندانشان در میان بگذارند؛ درست مانند یک مشاور. یک مشاور موفق مطلب خود را با طرف مراجع در میان می گذارد و عقیده و نظر خویش را تحمیل نمی کند. او پیشنهاد می کند، نه اینکه توقع اجرا و اطاعت بی چون و چرا داشته باشد. اگر مشاوری مانند آنچه بیشتر والدین رفتار می کنند، عمل می کرد، مراجعانش به او اطلاع می دادند که دیگر به خدمات وی نیازی ندارند.
نوجوانان، امروزه در حال مرخص کردن والدین خود هستند؛ به آنها اطلاع می دهند که به خدمات آنها نیاز ندارند؛ چون کمتر والدینی وجود دارند که برای فرزندشان مشاور مؤثری باشند.
والدین اغلب سخنرانی می کنند؛ تهدید می کنند؛ اعلام خطر می نمایند؛ تشویق می کنند؛ التماس می کنند؛ موعظه می کنند؛ از اخلاقیات دم می زنند؛ بچه هایشان را خجالت می دهند؛ و آنها را مجبور به انجام کاری می کنند که احساس می کنند درست است.
والدین می توانند برای بچه هایشان مشاوران مفیدی باشند. آنها می توانند عقاید و تجربیات خود را با آنها در میان بگذارند؛ به شرط اینکه یادشان باشد مانند یک مشاور، مؤثر عمل کنند. اگر تصور می کند در مورد شغل، تحصیل، دوستان و روابط دختر و پسر تجربه خاصی دارند که می تواند دخترشان را در مقابل انحرافات اخلاقی حفظ کند، در اختیار او قرار دهند. یافته های خود را در زمان های مناسب با آنها در میان بگذارند.

نتیجه گیری

دوران نوجوانی، مرحله پرتلاطم از رشد است که می تواند در روابط والدین با فرزندان اثرگذار باشد. روابط والدین با فرزندان می تواند در قالب سهل گیر، سخت گیر و یا مقتدر شکل بگیرد و هر یک از این روش ها می تواند تأثیر خاصی بر فرزندان باقی بگذارد. عوامل مشکل آفرین در این ارتباط متقابل، عبارت اند از: تفاوت ارزش ها و باورها، عدم ارتباط کلامی فعال، تصمیم گیری والدین به جای فرزندان، تحقیر و سرزنش توسط والدین و موارد دیگری که وجودشان باعث می شود صمیمیت و صفا دچار خدشه شود.
والدین می توانند با انعطاف پذیری بیشتر، سازگار شدن با تغییرات نوجوانان، کنترل روابط فرزندان در خانواده، رعایت عدالت و مساوالت و اراده دیدگاه های مشاوره ای به نوجوانان، ارتباطی عمیق و گرم بین خود برقرار کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. دونالد. ای. گریدانوس و همکاران، مراقبت از نوجوانان، ترجمه پوریا صرامی و بزرگمهر مطهری، ص 39 .
2. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج75، باب 8، ص 230 .
3. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج10، ص 721 .
4. قال رسول الله (ص): ان الله یحب ان تعدلوا بین اولادکم حتی القبل (همان، ص 707).
5. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج5، باب 12، ص 285 .
6. قال علی (ع): من نصب نفسه للناس اماما فلیبداً بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه (نهج البلاغه، حکمت 73).

منبع: پناهی، علی احمد، داوود، حسینی؛ (1389)، با دخترم (ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان)، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، (1389).



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.