نگات بهداشتی منحصر به فرد اسلامی درباره تغذیه
1. پرهیز از افراط در خوردن گوشت
در روایات بی شماری به خوردن گوشت دستور داده شده، چنان که از پیامبر صلی الله علیه و اله نقل شده است:کسی که چهل روز بر او بگذرد و گوشت نخورد [و پول نداشته باشد که گوشت بخرد] به حساب خداوند وام بگیرد و گوشت [بخرد] و بخورد. (1)
نیز از آن حضرت روایت شده:
بر شما است که از گوشت بهره مند شوید؛ زیرا گوشت، گوشت را نموّ می دهد و کسی که چهل بامداد بر او بگذرد در حالی که گوشت نخورده باشد، بدخُلق می شود و کسی که بدخُلق شود به او گوشت بخورانید و کسی که پیهی بخورد به همان اندازه [برخورنده اش] درد نازل می کند. (2)
در برابر این روایات، احادیثی وجود دارد که از خوردن گوشت زیاد، منع کرده است. جمع میان این دو گونه روایت به این است که زیاد گوشت خوردن بر کراهت حمل شود.
عبدالرحمان عزرمی از امام صادق علیه السلام روایت کرده:
امیرمؤمنان علی علیه السلام ادامه دادن [و اعتیاد به] خوردن گوشت را خوش نمی داشت و می فرمود: آن مانند خمر، عادت می آفریند. (3)
ادریس بن عبدالله می گوید:
نزد امام صادق علیه السلام از گوشت سخن به میان آمد. آن حضرت فرمود: یک روز گوشت، یک روز شیر و یک روز چیز دیگر بخور. (4)
در خبر دیگر از مولای متقیان علی علیه السلام روایت شده: «شکم های خودتان را گورستان حیوانات قرار ندهید». (5)
از این گونه روایات روشن می شود که خوردن گوشت زیاد، پسندیده نست. بی شک هر غذایی که بیشتر از مقدار معین مصرف شود، برای بدن قابل تحمل نیست و ویژگی سمّی پیدا می کند که با ادامه دادن و اعتیاد، مسمومیّت تدریجی به بار می آورد. در این صورت، عضلات و نسوج بدن، فرسوده می شود که نتیجه آن، کاسته شدن از عمر طبیعی است.
نکته مهمی که از روایت عبدالرحمان عزرمی برمی آید این است که بنیاد خود را به گوشت خواری عادت داد و اگر کسی به خوردن یا آشامیدن چیزی عادت کند در هنگام دسترسی پیدا نکردن به آن، مضطرب و ناراحت می شود به گونه ای که در انجام خواسته های خود، از تلاش باز می ماند. افزون بر این، ان چه که به مصرف آن عادت نموده مستلزم هزینه ای است که به تکرار، خواه ناخواه به هر راه ممکن باید تهیه نماید و این از نمونه های بارز اسراف است که در شرع اسلام از آن بسیار نهی شده است.
از شهید، در کتاب دروس چنین نقل شده:
روایت شده که خوردن گوشت به گونه پیوسته، مکروه است و عادت کردن به آن؛ مانند عادت کردن به نوشیدن خمر است [یعنی هر گونه ایجاد عادت درباره ماکولات و مشروبات نارواست و پیامدهای ناگواری دارد و اصولاً نفسِ عادت کردن به مصرف چیزی درست نیست؛ چنان که نفسِ عادت کردن به آشامیدن خمر گذشته از این که گناه کبیره شمرده می شود، نارواست] و ترک گوشت خوردن [نیز] در مدت چه روز مکروه است... . (6)
روشن است مصرف هرچیزی از اندازه معمول فراتر رود، اثر نامطلوب دارد.
2. پرهیز از غذایی که از منشا ناپاک ایجاد شده
گفتیم اندازه متعادل یک ماده غذایی که مورد نیاز بدن است، دارو می باشد و زیاده روی در آن خطرناک و به سم مبدّل می شود؛ بنابراین هر غذایی، هم نیاز را از میان می برد، هم دارو و هم سم است و آن چه این تقسیم بندی را به بار می آورد چگونگی مصرف آنهاست.از سوی دیگر، جای هیچ شکی نیست که نوع تغذیه و نوع مواد غذایی، در رشد و چگونگی آن، چه از جنبه مثبت و چه از جنبه منفی، درباره انسان یا حیوان یا گیاه،ت اثیر انکارناپذیری دارد؛ برای نمونه اگر کسی از غذایی که از اصلی پاک و دور از آلودگی و میکرب، سرچشمه گرفته و جهات بهداشتی در آن رعایت شده، تغذیه کند، آثار بسیار مطلوبی دارد که بر جسم و جان او آشکار می گردد؛ ولی اگر از محلی نامناسب و ناپاک ایجاد گردیده باشد، پیامدهای ناهنجار و ناگواری بر آن بار می شود.
توضیح آن است که اگر کسی از سبزی ای استفاده نماید که در زمین آلوده به میکرب و فضولات، رشد کرده و از آب کثیف آبیاری شده باشد، حتماً به بیماری هایی دچار می شود که سلامت، بلکه گاهی زندگی اش را به خطر می اندازد؛ اما اگر همان سبزی در زمین پاک و به دور از هر گونه آلودگی، رشد کند و از آب پاکیزه سیراب شود، خوردن آن بسیار سودمند است و افزون بر این که هیچ عارضه ای ایجاد نمی کند، قوای جسمی و روحی را تقویت نموده، آثار بسیار ارزنده مطلوبی برای تامین بهداشت و بهروزی به ارمغان می آورد.
در دورانی که از بیان این گونه نکات و آثار بهداشتی خبری نبوده، در روایات اسلامی به آنها توجه شده است؛ از این رو فقها خوردن گوشت حیواناتی را که از فضولات آدمی تغذیه کنند حرام دانسته، آنها را اصطلاحاً «جلّال» می نامند و شیر و تخم آنها نیز در همین حکم است؛ یعنی اگر بخواهند از گوشت، شیر و تخم حیوان نجاست خوار استفاده کنند، باید مدتی از غذای معمولی به آنها بخورانند تا آن چه بر اثر غذای نجس، روییده، از میان برود و رویش معمولی و پاکیزه جایگزین آن شود. این که چند روز باید غذای معمولی بخورد تا به حالت عادی برگردد و بتوان از گوشت و دیگر منافعش استفاده کرد به حسب نوع حیوانات تفاوت می کند که در کتب فقه، به تفصیل بحث شده است.(7)
برخی از فقها مانند ابوصلاح حلبی هرگونه نجاست را موجب «جَلل» می دانند؛ بنابراین اگر حیوانی از هر شیئی که نجس باشد تغذیه کند، به اندازه ای که از آن گوشت بروید، «جَلال» شمرده می شود و نباید از گوشت و دیگر منافع غذایی اش پیش از اطمینان از پاک شدن استفاده کرد. (8)
حضرت رضا علیه السلام به وی نوشت: گوشت خوک حرام است؛ چون خلقتی زشت دارد و خداوند-عزّ و جلّ- آن را وسیله پند، عبرت، بیم دادن و دلیل بر مسخ مخلوقاتی که مسخ شده اند قرار داده و [نیز] بدین سبب است که غذایش از کثیف ترین [و آلوده ترین] کثافات است با علت های فراوان دیگر [که فهم بشر به آن نمی رسد]. (9)
3. پرهیز از خوردن میوه های غیربهداشتی
هنگامی که از زیان مند بودن میوه ناشسته سخنی نبود و مردم از پیامدهای ناخوشایند آن، چندان آگاهی نداشتند، در برخی ازروایات اسلامی تذکر داده شده که میوه را پس از این که بشویند، تناول کنند. از امام هشتم علیه السلام در این باره چنین روایت شده است:هر میوه ای سمّی دارد. هنگام خوردن آن را بشویید.
روشن است که بر اثر باد و گرد و خاک و هم چنین به وسیله حشراتی هم چون مگس و پشه و نیز میکروب هایی که در هوا هستند، انواع میکرب ها و سموم بر پوسته میوه ها قرار می گیرند و اگر شست و شو نشوند زیان های جبران ناپذیری به بار می آورند که در برخی از موارد ممکن است به مرگ بینجامد.
از این روایت می فهمیم که همه دستورهای اسلامی، حقایق و رازهایی را مورد نظر دارد و چنین نیست که بی هدف باشد؛ بنابراین اگر روشن باشد که پیامبر اکرم صلی لله علیه واله یا ائمه معصومین علیهم اسلام در موردی مطلبی فرموده یا در باره موضوعی، حکمی را بیان کرده اند، حتماً مزایا و رموز فراوانی دارد؛ هرچند ما نتوانیم به عمق آنها پی ببریم.
4. لزوم مراعات نکات تربیتی و معنوی در تغذیه
یکی از ویژگی های بارز انسان ین است که وجودی مرکب دارد: وجودی ترکیب یافته از دو حقیقت ناهمگون و نامتجانس به نام فرشته و حیوان که به هیچ یک از این دو همانندی ندارد.فرشته و حیوان، هر کدام یک بُعد دارند. برترین حیوان از لحاظ ویژگی های ظاهری و ترکیب جسمی به انسان همانند است؛ یعنی از لذاید مادی و جسمی بهره می گیرد، غذا می خورد، راه می رود، غزیره جنسی خود را اعمال می کند، استراحت می نماید و ...، بی این که هدفی را هم چون انسان، در نظر داشته باشد. در هنگام گرسنگی به تکاپو می افتد تا غذایی بیابد و رفع گرسنگی نماید و نیز با غََلَیان غریزه جنسی، آن را اعمال می کند بی این که زمان یا مکان معینی بشناسد یا هدفی مشخص را لحاظ کند و به خوردن و اشامیدن می پردازد بی آن که قانون و نظمی در نظر باشد؛ بنابراین همه تلاش حیوان در جنبه های جسمانی و لذاید مادی خلاصه می شود.
فرشته نیز بر پایه اوصافی که بیان کرده اند موجودی یک بُعدی است و نیرویش را تنها در یک راه و برای انجام کاری که برای آن خلق شده می تواند به کار اندازد. او نورِ محض و روحانیت مطلق است و گوش به فرمان است تا به آن چه امر شود عمل کند و توان سرکشی ندارد. (10)
اما آدمی، در میان مخلوقاتی که ما از آنها آگاهی داریم، موجودی است دااری ابعاد گوناگون که جهات متعددی را در رفتارش لحاظ می کند. شایان توجه است که ابعاد معنوی و جنبه های جسمی، هرکدام به گونه جداگانه در وجود انسان متعالی به کار گرفته نمی شوند، بلکه این دو جنبه به هم آمیخته می گردند و در نتیجه، امر ثالثی به وجود می آید که درخور بسی تکریم است؛ برای نمونه انسان غذا می خورد؛ چون بر اثر احساس گرسنگی، به غذا خوردن وادار می شود؛ ولی ین احساس که با معنویت همراه می گردد نه به عمل فرشته همانندی دارد و نه به عمل حیوان، و مزایای ویژه ای دارد که تنها از آن خود انسان است؛ بدین قرار:
1. با اراده و اختیار غذا را انتخاب می کند؛
2. اوقات ویژه ای را برای غذا خوردن معین می کند؛
3. به خاطر مصلحتی ممکن است مدتی [هم چون ماه رمضان] از خوردن و آشامیدن امساک نماید؛
4. به صورت های گوناگون می تواند غذا بخورد؛ ولی بهترین روش را برمی گزیند؛
5. غذا ممکن است حلال یا حرام باشد؛ ولی می تواند از غذای حرام خودداری ورزد؛
6. در برخی از موارد، ممکن است ایثار کند؛ یعنی با آن که خود نیاز فراوان به غذا دارد آن را به دیگران می دهد؛
7. با نام و یاد خداوند، غذا خوردن را آغاز می کند و در پایان نیز او را بر نعمت هایش سپاس می گوید:
8. از غذا و چگونگی آن و اندیشیدن در آن به حقایقی پی می برد و چه بسا بدین وسیله مجهلواتی را کشف می کند و بر فضایل و کمالات خود می افزاید.
همین گونه است دیگر نیازمندی های جسمی انسان هم چون ازدواج، خوا، گردش، تفریح و جز اینها، که در پرتو معنویت و عروج انسانی، ابعاد گوناگونی به خود می گیرد که ویژه انسان های پرهیزکار و وارسته است. در این صورت، عمل او نه کارهای فرشتگان شمرده می شود و نه از کارهای حیوانات.
حدیثی که یاسر خادم درباره سیره حضرت رضا علیه السلام در هنگام غذا خوردن نقل کرده، آثار بسیار سودمند روانی و اجتماعی در بر دارد و به مناسبت مقام، باید آن را ذکر نماییم:
آن جناب هنگامی که به طوس وارد شد و بیماری اش شدت یافت؛ چند روزی زنده بود. در آن روزی که وفات یافت، پس از آن که نماز ظهر را به جا آورد، به من فرمود: ای یاسر! کسانی که در این جا هستند چه خورده اند؟ عرض کردم: چه کسی به غذا میل دارد در صورتی که شما در این حالت [بیماری] به سر می برید؟ در این هنگام برخاست، سپس فرمود: سفره را بیاورید. هیچ یک از اطرافیانش را [مانند کارگرا و خدمت گزاران و ...] وا نگذارد، جز این که او را بر سر سفره نشانید و از یک یک ایشان دلجویی کرد. پس از آن که ایشان غذا خوردند برای زنان [نیز] غذا فرستاد. (11)
روشن است که این گونه رفتار و کردار با دیگران و زیردستان، آثار سودمندی برجای می گذارد و سبب می شود که در اجتماع اسلامی، اختلاف و امتیاز پوچ ظاهری از میان برود. شخصیت و احترام همه گروه ها حفظ شود و در نتیجه، همه مردم درهر حرفه ای که هستند دل گرم شوند و آینده ای درخشان، بر پایه صلابت و شخصیت، برای خود ترسیم می نمایند و برای آنان نشاط روحی و جسمی می آورد
همسر داوود رقی می گوید:
حلوایی درست کردم و آن را خدمت امام صادق علیه السلام بردم و جلوش گذاشتم. در ان هنگام حضرتش مشغول غذاخوردن بود و رویّه اش این بود [که هنگام غذا خوردن] برای اطرافیانش لقمه درست می کرد [و به آنان می داد]. از آن حضرت شنیدم که فرمود: هر که لقمه شیرینی [درست کند و] به مؤمنی بدهد، خداوند به سبب آن لقمه، تلخی روز قیامت را از او بر می گرداند. (12)
اگر در محتوای این گونه روایات درست بیندیشیم، رمزی که درآنها نهفته شده، بسیار شایان توجه است. امام علیه السلام با این عمل و این گونه رفتار به مردم درس محبت و صمیمیت داده است. آشکار است که این روش، نقش شگرفی در ایجاد دوستی دارد که هیچ گاه اثر آن از دل افراد، زایل نمی گردد. این معاشرت ها و کردارها آثاری جاویدان بر جا می گذارد که موجب می شود یک گونه دوستی خالص، دور از هر گونه شوائب مادی میان افراد به وجود آید که طالبان دنیا و ظاهربینان از آن کمترین بهره ای ندارند و نیز سبب می شود که بر اثر ایجاد شخصیت پایدار، جسم و روح هر انسانی در راه درست رشد کند و به اهداف والایی برسند که شایسته یک انسان تکامل یافته است.
5. اثر غذای حرام در مرحله پیش از تولد و پس از آن
اسلام، همه ابعاد و تمایلات روحی و جسمی انسان و نیز عوامل و امور مادی و معنوی مؤثر بر وجود او را که ممکن است بشر از ادراک آن ناتوان باشد و راهی برای درک و فهم آن نیابد، کاملاً مورد توجه قرار داده و متناسب با آن، مقررات ویژه ای وضع کرده است؛ از این رو از نخستین مرحله رشد کودک؛ یعنی هنگامی که نطفه در حال شکل گرفتن می باشد، دستورهای ویژه ای را که تامین کننده همه نیازمندی های اوست، مقرر داشته؛ برای نمونه، مثلاً درباره رعایت تقوا و ترک محرّمات از سوی پدر و مادر و پرهیز آنان از غذای حرام در دورا به وجود آمدن نطفه و در هنگام قرار گرفتن آن در رحم نیز خودداری از تغذیه کودک با حرام پس از به دنیا آمدن، که آثار انکارناپذیری در زندگی آنان برجای می گذارد، توجه کامل نموده است که ظاهربینان به کلی از آن بی خبرند.پیداست که در زندگی هر فرد، از هنگامی آغاز می شود که سلول نر با سلول ماده ترکیب شده و بر پایه قانون مشخصی رشد می کند. هر یک از دو سلول نر و ماده، موجودات زنده ای هستند که جزئی از بدن انسان شمرده شده، یقیناً با سلول های دیگر بدن تفاوت دارند. اختلاف آنها با دیگر سلول ها این است که سلول های نطفه ای، توانایی جداشدن از بافتی را که در آن روییده اند، داشته، می توانند برای مدت کوتاهی زندگی کنند. (13)
پس سرچشمه وجود هر شخصی پیش از ترکیب اسپرم و اُوول و استقرار در رحم، در عالم خارج تحقق دارد و به گونه ای دارای استقلال است؛ از این رو در متون اسلام به نطفه ای که ز مال حرام به وجود آمده و آثار بدی که در پی می آورد، اشاره شده است.
در تفسیر برهان، ذیل آیه «و شارِکُهُم فی الاَموالِ وَ الاَولادِ ...» (14) از امام صادق علیه السلام چنین نقل شده: «آن نطفه ای که از مال حرام به وجود آید، شیطان در آن سهیم می شود». مسلّم است که در این صورت، صفات اهریمنی در وی به وجود می اید.
در قرآن مجید آمده است:
چرا خداشناسان و دانشمندان یهود، [پیروان خود را] از گفتار گناه و خوردن حرام باز نمی دارند. هر آینه بدکاری است که انجام می دهند [که آنان را از کارهای ناپسند نهی نمی کنند]. (15)
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده: «اثر مالی که از راه حرام به دست آمده، در نسل آشکار می شود»؛ (16) یعنی در نطفه ای که از مال حرام به وجود آید و نیز در آن جنینی که از حرام تغذیه شود، مقتضیات شرّ ایجاد می گردد.
و از پیامبر صلی الله علیه و اله روایت شده: «هر گوشتی که از حرام روییده است، آتش به آن سزاوارتر است» (17) و نیز در روایتی آمده که یکی از صحابه رسول خدا صلی الله علیه واله از آن حضرت خواست که [او را راهنمایی کند تا خداوند] وی را مستجاب الدعوه قرار دهد. حضرت فرمود: «غذایت راحلال گردان؛ مستجاب الدعوع می شوی». (18)
حضرت علی علی السلام به کمیل فرمود:
ای کمیل! همانا زبان از قلب سرچشمه می گیرد [و آن چه را که در قلب است ظاهر می سازد] و قوام قلب به غذاست، پس متوجه باش که قلب و جسمت را با چه تغذیه می کنی اگر از حلال نباشد خداوند تعالی تسبیح و شکرت رانمی پذیرد. (19)
تجربه و استقرار ثابت نموده که افرادی که از مال حرام پرهیز نمی کنند و از راه های نامشروع ارتزاق می نمایند، نسلی نابهنجار و بی بند و بار تحویل می دهند که باعث وبال و ناراحتی برای خود و دیگران می باشند و از مزایای زندگی سالم بی بهره اند.
در این باره، مولوی می گوید:
لقمه ای کان نور افزود و کمال
آن بود آورده از کسب حلال
علم و حکمت زاید از لقمه حلال
عشق و رقّت زاید از لقمه حلال
چون زلقمه تو حسد بینی و دام
جهل و غفلت زاید ان را دان حرام
پینوشتها:
1. وسائل الشیعه، ج17، ص 256: «قال رسول الله صلی لله علیه و اله: مَن اتی عَلَیه اربعونَ یُوماً وَ لَم یاکُل اللَّحم فَلیَقرض عَلَی اللهِ-عزّ و جلّ-وَ لیاکُلُه».
2. همان: «قال رسول الله صلی الله علیه و اله: علیکُم باللَحمِ فاَنَّ اللَحمَ یُنمی اللحمَ وَ مَن مَضی به اَربَعونَ صَباحاً لَم یَاکُلِ اللَحمَ ساءَ خُلقُهُ و مَن ساءَ خُلقُهُ فاطعِمُوهُ اللَّحمَ وَ مَن اَکَلَ شَحمَهً انزَلَت مِثلَها من الدّاءِ».
3. همان، ص 32: «بحارالانوار، ج66، ص 69: «کانَ علیُّ یکرَهُ ادمانَ للَّحمِ و یقُولُ: انَّ له ضَراوهٌ کَضَرواهِ الخَمر»؛ بهاء الدین عاملی، جامع عباسی، ص 34.
4. وسائل الشیعه، ج17، ص 33: «ادریس بن عبدالله، قال: کنتُ عند ابی عبدالله فَذَکَرَ اللَّحمَ فَقالَ: کُل یَوماً بلَحمٍ وَ یوماً بلَبَنِ وَ یوماً بشیءٍ آخَرَ».
5. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج1، ص 26، تحقیق ابوالفضل ابراهیم: «عن علیَّ علیه السلام: لا تَجعَلُوا بُطُونَکم قُبُور الحَیَواناتِ».
6. بحارالانوار، ج66، ص 70: «... و قالَ الشَهیدُ رحمه الله فی «الدُروسِ» رُوِیَ کراههُ ادمانِ اللَحمِ وَ انَّ له ضروهً کَضَرواوَهی ادمانِ الخَمرِ...».
7. برای آگاهی بیشتر ر.ک: روضه البهیه، ج2، ص 333؛ بحارالانوار، ج65، از ص 246 به بعد؛ تحریرالوسیله، ج2، ص 159.
8. بحارالانوار، ج65، ص 250.
9. همان، ص 100 و 165.
10. تحریم (66) آیه 6: «لا یَعصُونَ اللهَ ما اَمَرهُم و یَفعَلُون ما یُومَرون». در خطبه نخست نهج البلاغه نیز آمده است: «... مِنهُم سُجُودٌ لا یَرکَعُونَ وَ رُکُوعٌ لا یَنتَصِبُون صافُّونَ لا یتَزاتِلُونَ...».
11. بحارالانوار، ج66، ص 351: «عَن یاسر الخادم عَن الرّضا علیه السلام: اِنَّه لَمّا دَخَلَ طوسَ وَ قَدِ اشتَدَّ به العِلَّهُ بَقیَ اَیّاماً فلمّا کانَ فی یَومِهِ الّذی قُبِضَ فیه: قالَ بَعدَ ما صَلّی الظُهرَ: یا یاسِرُ ما اَکَلَ الناسُ؟ فقُلتُ: مَن یَاکُلُ هاهُنا مَعَ ما اَنتَ فیه؟ فَانتَصَبَ ثُمَّ قالَ: هاتُو المائدَهَ و لم یَدَع مِن حَشَمِهِ احداً اِلاّ اَقعَدَهُ مَعَه عَلَی المائدهِ...».
12. همان: «عَن داوُودِ الرقّی عِن الرُّبابِ امراتِهِ قالَت: اِتَّخَذتُ خَبیصاً فَاَدخَلتُهُ علی ابی عَبدِاللهِ وَ هُوَ یاکُلُ فَوَضَعتُ الخبیصَ بَینَ یَدَیهِ وَ کانَ یُلقِمُ اَصحابَه...».
13. روان شناسی کودک، ص 63-64.
14. برهان فی تفسیر القرآن، ذیل آیه 64 از سوره اسراء: «وَ شارِکهُم فی الاَموالِ وَ الاَولادِ ...»؛ عن الصادق علیه لاسلام: ما کانِ مِن مالٍ حَرامٍ فَهُوا مِن شِرکه الشَیطانِ.
15. مائده (5)آیه 63: لَولا یَنههُم الرَّبانیُونَ و الاَخبارُ عَن قَولِهِم الاِثمَ و اَکلِهِمُ السُّختَ لَبِئسَ ما کانُوا یَصنَعُونَ.
16. محجه البیضاء: ج3: ص 206ک «کَسبُ الحَرام یَتَبَیَّنُ فی الذُّریه»
17. همان، ج3، ص 204: «کلُّ لَحمٍ نَبَتَ مِن حَرامٍ فالنّارُ اُولی به».
18. همان.
19. سفینه البحار، ماده «حَلَّ»: «یا کُمَیلُ انّ الانسانَ یبُوخُ من القَلبُ و القَلبُ یقومُ مِن الغَداءِ فانظُر فما تُغَذّی قلبَک و جِسمَکَ فان لم یَکُن من حلالٍ لَم یَقبَلِ اللهُ تعالی تَسبیحَکَ و لا شُکرَکَ».
منبع: صانعی، دکتر سیدمهدی؛ (1390)، پاکیزگی و بهداشت در اسلام، قم، مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)، چاپ سوم 1390.
/ج