دو گونه عالم دینی

غزالی عالمان دینی را مرشد و راهنمای صاحبان قدرت می شمرد، اما معتقد است که عالمانی می توانند این وظیفه ی سترگ را با صلابت و شجاعت انجام دهند که به تعبیر وی «عالمان آخرت گرا» باشند نه «دنیاگرا» و در توضیح آن در
سه‌شنبه، 24 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو گونه عالم دینی
دو گونه عالم دینی

نویسنده: دکتر سید محمدرضا احمدی طباطبایی




 
غزالی عالمان دینی را مرشد و راهنمای صاحبان قدرت می شمرد، اما معتقد است که عالمانی می توانند این وظیفه ی سترگ را با صلابت و شجاعت انجام دهند که به تعبیر وی «عالمان آخرت گرا» باشند نه «دنیاگرا» و در توضیح آن در ربع اول کتاب احیاء در بخش ششم تحت عنوان «فی آفات العلم و بیان علامات علماء الاخره و العلماء السوء» با استناد به آیات قرآن و روایات منقول از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) تفکیکی میان عالمان آخرت گرا و عالمان دنیاپیشه قائل می شود و می گوید مقصود ما از علماء دنیاگرا:
«ونعنی بعلماء الدنیا علماء السوءالذین قصدهم من العلم التنعم بالدنیا و التوصل إلی الجاه والمنزله عنداهلها».(1)
«عالمانی است که هدف آنان از علم و دانش (دینی) بهره مندی از نعم دنیوی و نیل به مقام و جاه و موقعیت مناسب نزد اهل دنیاست».
غزالی می گوید: روایات قابل توجهی در مورد عالمان دنیا و اینکه آنان در قیامت شدیدترین عذابها را خواهند داشت وارد شده است. بر همین اساس، وی وجوه افتراق میان عالمان دنیا و آخرت را مورد بررسی قرار می دهد. غزالی یازده نشانه را برای عالمان آخرت گرا و تفکیک آنان از عالمان دنیاگرا یادآور می شود که بطور خلاصه عبارتند از:
1- عالم آخرت بواسطه ی علم خود در طلب دنیا نیست. او بخوبی می داند که لذات و منافع دنیا در مقابل نعمتهای موعود اخروی بسیار ناچیز است و اگر انسان به یکی روی کند، از دیگری بازمی ماند. درست مانند ترازوئی که سنگینی یکی، سبکی دیگری را بدنبال دارد. غزالی عالمی را که علم و دین را وسیله تنعم و بهره وری در دنیا قرار داده است اسیر شیطان می داند و می گوید چنین فردی به شرایع انبیاء و به قرآن و علوم آن جاهل است.(2) سپس غزالی روایاتی که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و برخی بزرگان در این موضوع وارد شده است را متذکر می گردد.
2- «ومنهاأن لایخالف فعله قوله، بل لایأمربالشیء مالم یکن هو اول عامل به» از علامات عالمان آخرت آن است که کردار آنان مخالف گفتارشان نیست، بلکه مردم را امر به چیزی نمی نمایند مگر آنکه خود اولین کسی باشند که به آنچه از دیگران می خواهند عامل باشند.
سپس غزالی به این آیه ی قرآن که «أتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم» «آیا مردم را به نیکی امر می کنید و حال آنکه خود را فراموش می کنید». و به آیات و روایات دیگر اشاره می کند از جمله اینکه در روز قیامت گروهی از بهشتیان و گروهی از دوزخیان را می بینند و متوجه می شوند که این گروه که در جهنم هستند از کسانی هستند که راهنما و مرشد و هدایت گر آنان بوده اند و از آنان سؤال می کنند که ما بواسطه شما و گفتار شما به بهشت وارد شدیم اما شما چرا گرفتار عذاب دوزخ شدید؟ آنان در پاسخ می گویند:
«نأمربالخیر و لا نفعله و ننهی عن الشر و نفعله»(3)
«ما مردم را به کارهای نیک دعوت می کردیم و خود انجام نمی دادیم و از کارهای بد باز می داشتیم درحالیکه خود همان کارها را انجام می دادیم».
3- عالم آخرت باید به علومی اهتمام ورزد که نتیجه ای برای آخرت داشته باشد و به کار آخرت آید، و از علومی که جار و جنجال دنیوی دارد بپرهیزد.
«ومنها أن تکون عنایته بتحصیل العلم النافع فی الاخره المرغب فی الطاعات مجتبناً للعلوم التی یقل نفعها و یکثر فیها الجدال والقیل والقال».(4)
4- عالم آخرت از علامشاتش آن است که در امور زندگی و هزینه ها و لوازم آن از قبیل خوراک، پوشاک و خانه و لوازم آن، اقتصاد و قناعت و میانه روی اختیار کند و از تجمل پرهیز نماید.(5) غزالی کاستن از تمایل به زخارف دنیوی را عامل قرب عالم به خداوند و ارتقاء معنوی او می شمرد.
5- از بایستگی های عالم آخرت آن است که از سلاطین و امراء عزلت و دوری اختیار نماید. غزالی عالمان دین را از مجالست و مخالطت با آنان حتی درصورتیکه آنان نزد عالم بیایند از بیم تبعات آن برحذر می دارد.(6) غزالی می گوید دنیا شیرین و جذاب و وسوسه انگیز است و زمام آن نیز در اختیار سلاطین است لذا عالم دینی باید بسیار مراقب باشد. سپس غزالی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) روایاتی نقل می نماید. از جمله این روایت:
«شرار العلماء الذین یاتون الامراء، و خیارالامراء الذین یاتون العلماء». «بدترین عالمان کسانی هستند که به دیدار امراء و ملوک روند و بهترین امراء کسانی هستند که به دیدار علماء بشتابند». این روایت را مولوی نیز در ابتدای رساله ی «فیه مافیه» با اندکی تغییر یادآور شده است».(7)
6- عالم آخرت باید از فتوی دادن حتی المقدور اجتناب نماید. فتوی دادن قبول مسؤولیت شرعی اعمال مکلفین است، لذا غزالی می گوید خطرهای عظیمی در کمین مفتی است به ویژه در مواقعی که علیرغم فقدان علم و جاهل بودن به حکم، فتوی دهد. غزالی می گوید اگر از وی درباره ی چیزی سؤال شد که بر اساس قرآن و سنت و اجمال به حکم آن یقین دارد فتوا دهد و در غیر این صورت بگوید نمی دانم، هرچند گفتن این جمله بر نفس انسان ثقیل است اما نشانگر اخلاص عالم آخرت و توجه او به بازخواست قیامت است. روایات زیادی در این باب غزالی ذکر می کند.
7- «ومنها أن یکون اکثر اهتمامه بعلم الباطن و مراقبه القلب و معرفه طریق الاخره و صدق الرجاء فی انکشاف ذلک من المجاهده والمراقبه».
«از نشانه ها و بایستگیهای عالم آخرت و صالح آن است که تلاش عمده خود را صرف علم باطن و مراقبت نفس و شناخت راه آخرت و سلوک آن کند». غزالی می گوید:
«عالمی که چنین طریقی بپیماید بر اساس روایات نبوی، خداوند باب علوم مختلف را به روی او می گشاید.(8) سپس گفته های امیرالمؤمنین امام علی(علیه السلام)را به کمیل بن زیاد یادآور می گردد».
8- عالم آخرت و صالح باید در تقویت یقین متوجه و کوشا باشد.(9) زیرا سرمایه ی دین همان یقین است. غزالی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روایت می کند «الیقین، الایمان کله» یقین تمام ایمان است. غزالی مجالست با افراد موقن را در ابتدای راه برای ترسیخ معنای یقین در قلب مفید می داند. غزالی التفات کامل به توحید، یقین داشتن به ضمانت حق تعالی روزی را، یقین به اینکه نتیجه ی عمل اعم از نیک و بد به وی خواهد رسید و بالاخره یقین داشتن به اینکه حق تعالی در همه ی احوال بر او ناظر است، از مصادیق بارز داشتن این صفت قلبی محمود می داند.
9- شرط و نشانه دیگر عالم صالح دینی آن است که در اثر خشیت الهی، اندوهگین و شکسته و خاموش باشد به گونه ای که آثار خشیت الهی در هیئت و حرکات و سکنات او ظاهر باشد. غزالی در افتادن به وادی سخن و اظهار فصاحت و استغراق در خندیدن را همه از آثار غفلت می داند و می گوید: عالمان دینی آخرت گرا را از آرامش و سکینه ی سکوت خردمندانه و ذلت و تواضع نفس که صفات انبیاء الهی بوده است می توان شناخت.(10)
10- از علامات و نشانه های دیگر عالمان آخرت آن است که عالم در علوم و دانش خود اعتماد و اتکاء اصلی اش بر بصیرت و صفای دل بود، نه بر کتابها و تقلید مردمان، زیرا تقلید نباید کرد مگر صاحب شرع را در آنچه فرموده است و صحابه را بر این اساس که رفتار آنان دلیل است از شنیدن از پیامبر (صلی الله علیه وآله).(11)
11- «ومنها أن یکون شدید التوقی من محدثات الامور و ان اتفق علیه الجمهور، فلا یغرنه اطباق الخلق علی مااحدث بعد الصحابه، ولیکن حریصاً علی التفتیش عن احوال الصحابه».(12)
عالم آخرت باید از امور جدید و محدثات پرهیز نماید هرچند توده مردم بر آن اتفاق نظر داشته باشند. عالم آخرت باید حریص بر جستجو و تفحص در احوال صحابه باشد.(13) غزالی بر اساس همان نگرش اهل تسنن، الگو بودن پیشینیان و بزرگان سلف را مورد تأکید قرار می دهد و احتمالاً تمسک به امور و سنت های جدید را دور شدن از سیره ی آنان می شمارد. از طرف دیگر وی از وضعیت عالمان دینی زمان خود آزرده و سرخورده بود، لذا در ابتدای کتاب «احیاء علوم الدین» از آنان انتقاد می نماید. درواقع غزالی براین باور است که عالمانی که به سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اقتداء کنند، روح بزرگ و نفس مطمئن و تأثیرگذاری خواهند یافت و خواهند توانست افراد مختلف از جمله امراء و صاحبان قدرت را با تأثیر معنوی و روحی خاضع گردانند و بر آنان تأثیر بگذارند. چنین عالمانی می توانند مرشد و هادی سلطان هم باشند به شرط عدم طمع در دنیای آنان.
سیاست اخلاقی غزالی که در گفتمان او در ساحت دین و سیاست کاملاً هویداست، نشأت گرفته از آموزه های قرآنی و روائی است. غزالی این نگرش ژرف را در مقابل سلاطین و ملوک قدرتمند زمانه خویش، شجاعانه مطرح و از آن به صراحت دفاع می نماید. غزالی پس از تحول درونی تبدیل به انسان مهذبی شد که به هیچ قیمتی حاضر به تخفیف آموزه های دینی و اخلاقی بواسطه ی دنیای خود یا دنیای دیگران نبود. آمیختگی اخلاق و سیاست به شکلی عیان در کتاب احیاء علوم الدین غزالی و دیگر آثار وی در حوزه ی سیاست قابل مطالعه و ردیابی است.(14)

پی نوشت ها :

1. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، دمشق، الجزءالاول، ص52.
2. فمنها ان لایطلب الدنیا بعلمه، فان اقل درجات العالم ان یدرک حقاره الدنیا وخستها وکدورتها و انصرامها وعظم الاخره ودوامها وصفاء نعیمها وجلاله ملکها، ویعلم انهما متضادتان ککفتی المیزان، مهارحجت احداهما خفت الاخری...(احیاء علوم الدین، الجزءالاول، ص53).
3. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، الجزء الاول، ص56.
4. همان، ص57.
5. ومنها ان یکون غیرمائل الی الترفه فی المطعم والمشرب والتنعم فی الملبس والتجمل فی الاثاث والمسکن، بل یؤثرالاقتصاد فی جمیع ذلک ویتشبه فیه بالسلف رحهم الله تعالی ویمیل الی الاکتفاء بالاقل فی جمیع ذلک.(غزالی، احیاء1/ 58.
6. ومنهاأن یکون مستقصیا عن السلاطین فلا یدخل علیهم البته مادام یجد الی الفرار عنهم سبیلا بل ینبغی أن یحترز عن مخالطتهم وان جاوا الیه فان الدنیا حلوه خضره وزمامها بایدی السلاطین! (احیاء 60/1)
7. مولانا جلال الدین محمد بلخی، فیه مافیه، تصحیح استاد بدیع الزمان فروزانفر، تهران، انتشارات نگارستان کتاب، 1381، ص10.
8. عن رسول الله(صلی الله علیه وآله)من علم بما علم ورثه الله تعالی علم مالم یعلم.(احیاء، 63/1).
9. ومنها أن یکون شدید العنایه ی بتقویه الیقین، فان الیقین هوراس مال الدین.(احیاء 64/1).
10. ومنها أن یکون حزیناً منکسراً، یظهراثرالخشیه علی هیئته وکسوته وسیرته و حرکته و سکون و نطقه و سکوته و نطقه و سکوته، لاینظر الیه ناظر الا و کان نظره مذکرالله تعالی... وعلماء الاخره یعرفون بسیماهم فی السکینه والتواضع.(احیاء 66/1).
11. غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، 69/1.
12. همان، 70/1.
13. شرط پایانی غزالی از جوانب مختلف قابل تأمل و درعین حال قابل نقد است، هرچند مقصود غزالی فاصله نگرفتن از سیره بزرگان دین خصوصاً سیره ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) می باشد. برخی از گروههای افراطی در میان اهل سنت اینگونه مطالب را دستاویزی برای دوری از مظاهر تمدن جدید قرار داده اند.
14. لازم به ذکر است که غزالی در تأیید علامات و نشانه هایی که ذکر می کند علاوه بر روایات نبوی در موارد متعددی به بیانات و خطبه های حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)استناد و از گفته های هدایت گر ایشان در اثبات موضوع استفاده می نماید.

منبع: احمدی طباطبایی، محمدرضا؛ (1387) اخلاق و سیاست: رویکردی اسلامی و تطبیقی، تهران: دانشگاه امام صادق، چاپ دوم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.