مراحل آفرینش

«علق» جمع «علقه» و در اصل به معنای چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. » کاربرد آن در خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد، کرم سیاه که به عضو آدمی می چسبد و خون را می مکد و... می
پنجشنبه، 3 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مراحل آفرینش
مراحل آفرینش

نویسنده: رضایی حسن رضا



 

علقه

پرسش
آیا «علق» به معنای «خون بسته» است و علم پزشکی جدید آن را تأیید می کند؟
پاسخ
خداوند در آیات مختلف قرآن کریم به مراحل آفرینش انسان اشاره می کند که یکی از آنها «علق» است.
واژه «علق» شش بار (1)، در پنج آیه به صورتهای مختلف به کار رفته است.
همچنین سوره ای با همین نام نازل شده است: « اقرا باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق...»؛ بخوان به نام پروردگارت که آفرید، انسان را از علق آفرید. »
به اتفاق بیشتر مفسران، (2) 5 آیه اول سوره علق نخستین آیاتی است که در غار حرا بر پیامبر اسلام (ص) نازل شد.

علق در لغت

«علق» جمع «علقه» و در اصل به معنای چیزی است که به چیز بالاتر آویزان شود. » کاربرد آن در خون بسته، زالو، خون منعقد که در اثر رطوبت به هر چیز می چسبد، کرم سیاه که به عضو آدمی می چسبد و خون را می مکد و... می باشد. (3)
پس می توان گفت در مواردی که علق به کار رفته «چسبندگی» و «آویزان بودن» لحاظ شده است، مانند: زالو، خون بسته و کرمی که به عضو بدن می چسبد و آویزان می شود.

علق از نگاه علم

«علق» همان خون بسته ای است که از ترکیب اسپرم مرد با اوول زن حاصل و به رحم زن داخل می شود و خود را به آن آویزان می کند. پس از پیوستن نطفه مرد به تخمک زن، تکثیر سلولی آغاز می شود و به صورت یک توده سلولی که به شکل توت است در می آید. (در اصطلاح به آن مرولا Marulaگویند) و در رحم لانه می گزیند، یعنی، سلولهای تغذیه کننده به درون لایه مخاطی رحم نفوذ می کنند و به آن آویزان (نه کاملاً چسبیده به رحم) می شوند. قرآن این مطلب را با واژه زیبای «علق» بیان کرده است. (4)
اگر واژه «علق» را به معنای خون بسته بپذیریم، می توانیم تناسب آن را با موارد کاربردش این گونه بیان کنیم:
1. چسبنده بودن آن (5) (کرمی که برای مکیدن خود به بدن می چسبد).
2. آویزان شدن آن به جداره رحم.
3. شباهت به زالو (زالو هر بار می تواند به اندازه یک فنجان قهوه، خون انسان یا حیوان را بمکد). نطفه در رحم، به صورت زالو وار به رحم می چسبد و از خون تغذیه می کند. (6) همچنین در وجه تشبیه به زالو گفته اند که در مرحله ایجاد جنین، از هر دو ماده ای به نام «هپارین» ترشح می شود تا اینکه خون در موضع منعقد نشود و تغذیه پذیر باشد. (7) شکل علقه مانند زالو کاملاً مستطیع است و این حالت در چهار هفته اول ادامه دارد. (8)
4. تغذیه از خون. (9)
نتیجه(10): با توجه به دیدگاه دانشمندان، مفسران و اهل لغت، «علق» به معنای «خون بسته» آویزان به رحم است؛ بویژه آنکه این مرحله از آفرینش انسان را در علم جنین شناسی جدید، واسطه بین نطفه و مضغه (گوشت شدن) می شمارند، یعنی این خون بسته حدود 24 ساعت به جدار رحم آویزان می ماند و از خون آن تغذیه می کند.
خداوند می توانست با بیان «الدم المنقبضه؛ خون بسته» مطلب را ذکر نماید، اما با آوردن واژه «علق» دو موضوع «خون بسته» و «آویزان بودن» را مورد توجه قرار دارد که با نظریات جدید پزشکی نیز همخوانی دارد.
با توجه به پیشرفت نکردن علم پزشکی در 14 قرن پیش، مسئله مذکور را می توان از شگفتیهای علمی قرآن دانست که بعد از 14 قرن کشف شده است. (11)

برای مطالعه بیشتر

1. پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، دکتر رضایی اصفهانی، ج 2، ص 487- 481.
2. طب در قرآن، دکتر دیاب و قرقوز، ترجمه از چراغی، ص 86.
3. اولین پیامبر آخرین دانشگاه، دکتر پاک نژاد، ج 11، ص 110.
4. مطالب شگفت انگیز قرآن، گودرز نجفی، ص 99.

مضغه

پرسش
**در سوره حج آیه 5، «مضغه» به کامل و ناقص تقسیم شده است، منظور از آن چیست؟
پاسخ
قرآن کریم در مراحل آفرینش انسان پس از نطفه و علقه، مرحله «مضغه» را مطرح می سازد. از مضغه سه بار در 2 آیه (12) یاد شده است.
خداوند در سوره حج می فرماید:.
«ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه لنبین لکم؛ پس از علقه، آنگاه از مضغه دارای خلقت کامل و خلقت ناقص تا قدرت خود را به شما روشن گردانیم. »(13)

واژه شناسی

واژه «مضغه» در لغت به معنای «غذای جویده شده و گوشت جویده» است و به عبارت دیگر به قطعه ای از گوشت گفته می شود که گویا جویده شده است. (14)
واژه «مخلقه» که برای مبالغه در «خلق» به کار می رود و «خلق» به معنای ایجاد چیزی به گونه ای ویژه است. پس تعبیر به «مخلقه» در مورد «مضغه» به این اشاره دارد که حقیقت خلق و پیدایش آن (یعنی ایجاد بر کیفیت مخصوص و تعیین خصوصیات و مقدمات) در این مرتبه است، اما غیر مخلقه به این معناست که تعیین برخی خصوصیات (به تمامی یا بعضی) در مرتبه «مضغه» نیست. (15)

مضغه در نگاه علم

جنین انسان از هنگام لقاح تخمک و کرمک (اوول و اسپرم) تا لحظه جایگزینی در رحم 6 روز در راه است. سپس در رحم تا چهارده روز به صورت آویزک (علق) به رشد خود ادامه می دهد و از هفته سوم بارداری با چشم غیر مسلح به صورت گوشت جویده دیده می شود. گذراندن دوره تمایز لایه های زاینده (مضغه) تا ماه سوم بارداری ادامه می یابد، (16) اما این «مضغه» همیشه یک حالت ندارد و مراحل و حالات گوناگونی را طی می کند. قرآن از این تحول با عنوان «مخلقه و غیر مخلقه» یاد می کند، البته مفسران دیدگاههای مختلفی درباره این دو تعبیر دارند، مانند:
1. جنین کامل یا ناقص الخلقه باشد. (17).
2. مقصود از مخلقه، مرحله تصویر جنین است. (18)
3. مخلقه، همان مضغه شکل یافته و متمایز است. (19).
نظرات دیگری نیز بیان شده است که بیشتر آنها قابل جمع است.
تعبیر بسیار زیبا و شگفت انگیز قرآن (مضغه، مخلقه و غیر مخلقه، حج /5) با یافته های پزشکی جدید هماهنگ است و جنین را در این دوره (هفته سوم به بعد) به صورت گوشت کوبیده معرفی می کند و اشاره ای لطیف به تمایز لایه های آن (20) (مخلقه = ایجاد به کیفیت مخصوص و تعیین خصوصیات) دارد که خود نوعی رازگویی و اعجاز علمی است.

نتیجه:

از مجموع نظرات استفاده می شود که «مخلقه و غیر مخلقه» صفت «مضغه» است، به این معنی که در برخی از اقسام مضغه، مقدرات و کیفیت خصوصیات کامل است و در اقسام دیگر کامل نیست. (21)

**. استخوان و گوشت

قرآن بعد از بیان مرحله «مضغه؛ گوشت جویده» به مرحله دیگری اشاره می کند و می فرماید:
«فخلقنا المضغه عظاما فکسونا العظام لحماً؛ و آنگاه مضغه را استخوانهایی خلق کردیم، بعد استخوانها را با گوشتی پوشانیدیم». (22)
برای آشنایی بهتر با مرحله استخوان بندی جنین، لازم است مرحله پوشاندن گوشت را نیز توضیح دهیم.
آیه بالا بیانگر آن است که نخست استخوان تشکیل می شود، بعد گوشت روی آن قرار می گیرد.

نکات علمی

در سومین هفته رشد جنین، لایه زایای اکتودرم، مزودرم و اندودرم تشکیل می شود. از لایه اکتودرم، اعضا و ساختمانهایی که در ارتباط با دنیای خارج باقی می مانند؛ ایجاد می گردد، مانند: دستگاه عصبی، پوشش حس، گوش، بینی، چشم و ... ، از لایه مزودرمی اعضای سکتروم (غضروف و استخوان) دستگاه ادرار و تناسلی و... به وجود می آید و از لایه اندودرمی، دستگاه معدی روده ای، دستگاه تنفسی، مثانه و... ساخته می شود.
با توجه به مطالب فوق؛ غضروف و استخوانها از لایه میانی (مزودرم) تشکیل می شود که به وسیله دو لایه دیگر (اکتودرم و اندودرم) پوشیده شده اند که از آن دو لایه اکثر گوشتی بدن مثل پوست، غدد... ساخته می شود. هم چنین ساخته شدن سلولهایی که باعث پیدایش غضروف و استخوان می شود؛ از هفته چهارم بارداری شروع می شود، اما سلولهای ماهیچه ای پس از آن ساخته می شود. (23)
گفته شد که لایه میانی مزودرم غضروفها و استخوانها را تشکیل می دهد پس بهتر است با غضروف و استخوان سازی آن آشنا شویم.
«غضروف» نوعی بافت همبنداست که به علت ویژگی ارتجاعی فشار زیادی را می تواند تحمل کند و از بافتهای نرم بدن نیز پشتیبانی به عمل آورد.
هر غضروف ماده ای بنیادی دارد که در ساختمان آن مقدار زیادی (حدود 70 درصد) آب به کار رفته است. این ماده بنیادی می تواند در آب جوش حل شود و ماده ای به نام ژله غضروف یا کندرین (chondrin) را به وجود آورد. رنگ غضروف سفید مایل به رنگ آب است، البته در افراد مسن به علت تغییرهای متابولیک، می تواند به زرد رنگ باشد.
غضروف اولین مرحله ساخته شدن استخوان است. غضروف بافتی مشتق از مزانشیم است که برای اولین بار در اواخر هفته چهارم زندگی جنین ظاهر می شود و در قسمتهایی که می خواهد استخوان تشکیل دهد، ابتدا باید قالبی از غضروف به وجود آید تا بعداً به استخوان تبدیل شود، بنابراین استخوان سازی به دو صورت انجام می پذیرد:
1. استخوان سازی داخل غشایی: بافت استخوانی در داخل لایه ای از بافت
همبند مزانشیمی تشکیل و این بافت به طور مستقیم به بافت استخوانی تبدیل می شود. فرق استخوان سازی داخل غشایی با تشکیل غضروف این است که غضروف معمولاً رگ خونی و لنفی و عصب ندارد و تغذیه آن توسط انتشار صورت می گیرد و به لحاظ نداشتن رگ خونی، ترمیم آن به سختی صورت می گیرد، ولی محل تشکیل استخوان بسیار پر عروق می باشد.
2. استخوان سازی داخل غضروفی: در اکثر استخوانهای بدن، سلولهای مزانشیمی ابتدا به تعدادی از قالب های غضروفی شفاف تبدیل می شود که به نوبه خود استخوانی می گردد.
استخوانی که به گونه ابتدایی در بدن جنین تشکیل می شود، به طور موقت و به تمامی از نوع نابالغ یا اولیه است. بافت استخوانی جنین پس از تولد به تدریج از بین می رود و به جای آن استخوان بالغ یا ثانویه تشکیل می گردد.
نکته جالب در بافت استخوانی این است که این بافت از ابتدای تشکیل تا پایان عمر دو فعالیت متضاد دارد؛ استخوان سازی و تخریب استخوان. (24)
نتیجه: با توجه به مطالب علمی می توان گفت: سلول های غضروفی و استخوانی از لایه میانی جنین (مزودرم) زودتر از سلولهای ماهیچه ای و پوستی پدید می آیند. پس سلولهای استخوانی و غضروفی با دو لایه دیگر جنین (اکتودرم و اندودرم) پوشیده می شوند و سلولهای ماهیچه ای و پوستی روی آنها را مانند لباس می پوشانند.
این یافته های علمی با مطالب قرآنی هماهنگ است و نشان از شگفتی علمی قرآن دارد. (25)

***. روح و جنبش جنین

از آیات قرآن استفاده می شود که پس از مرحله تسویه، تنظیم و تعادل اعضای بدن در رحم مادر، نوبت به مرحله «نفح و دمیدن روح» می رسد. «ثم سواه و نفخ فیه من روحه، (26) آن گاه او را درست اندام کرده و از روح خویش در او دمید»، «فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا آخر؛ (27) بعد استخوانها را به گوشتی پوشانیدیم، آن گاه [جنین را در ] آفرینشی دیگر پدید آوردیم. »
آیات بالا نشان می دهد که در آدمی جز بدن، مخلوق بسیار شریفی هست که بدون آن انسان وجود پیدا نمی کند. همین مخلوق در حضرت آدم به وجود آمد و به حضرت شأنی داد که فرشتگان در برابرش خضوع کردند. عبارت «انشاناه خلقا آخر» نشان از خلقی می دهد که فعل و انفعالات طبیعی و مادی در آن نیست. (28)
انشاء نیز به معنی ایجاد چیزی همراه با تربیت آن است و این تعبیر نشان می دهد که مرحله اخیر با مراحل قبل متفاوت است. (29)
اگر گفته شود نطفه انسان از آغاز که در رحم قرار می گیرد و قبل از آن یک موجود زنده است، پس نفخ روح چه معنا دارد؟ در پاسخ باید گفت زمانی که نطفه منعقد می شود، تنها «حیات گیاهی» است (گیاهی) یعنی؛ فقط (تغذیه و رشد
و نمو) دارد، ولی از حس و حرکت (نشانه حیات حیوانی) و قوه ادراکات (نشانه حیات انسانی)، خبری در آن نیست، اما تکامل نطفه در رحم به مرحله ای می رسد که شروع به حرکت می کند و به تدریج قوای دیگر انسانی در آن زنده می شود و این همان مرحله ای است که قرآن از آن به نفخ روح تعبیر می کند. (30)
اما در مورد اینکه ماهیت روح چیست و حلول او بر جسم از چه زمانی آغاز می شود، آیات قرآن بیان تفصیلی ندارند و حقیقت آن نیز برای ما روشن نیست.

نظرگاه دانشمندان

مهم ترین اتفاقی که پس از ماه سوم برای جنین پیش می آید، حرکت و فعالیت قلب، رشد سریع جنین و شکل گیری اندامهای خارجی است. در ماه سوم و ابتدای ماه چهارم به دلیل عصب دار شدن اندامها، حرکت جنین آغاز می شود و مادر حرکت جنین را در ماه چهارم کاملاً احساس می کند. (31)
دانش بیولوژی تا کنون پاسخی به این قسمت نداده است، یعنی حد فاصل مرحله حیات با مرحله قبل از آن را نمی تواند مشخص سازد. (32) آیا دمیدن روح در چهار ماهگی اتفاق می افتاد یا در کمتر از آن؟ حتی برخی منابع پزشکی تشخیص حرکات جنین توسط مادر را در ماه پنجم می دانند. (33) لذا قطعاً از زمان دقیق حلول روح اطلاع ندارند.
آیا می توان ادعا کرد حرکت جنین در شکم مادر، همان دمیدن روح است؟
جنین بعد از لقاح نطفه، حیات گیاهی (تغذیه و رشد) دارد و بعد از مدتی دارای حرکات و ضربان قلب که می توان آن را حیات حیوانی دانست، اما مهم قوه ادراک و شعور است که در سایه روح الهی پرورش می یابد و همچنین انسانیت انسان است که او را از حیوان متمایز می کند و آن محقق نمی شود، مگر با حلول روح الهی. در قرآن کریم به حرکت جنین اشاره نشده است و فقط از خلقت دیگر و دمیدن روح الهی یاد شده است. (34)
نتیجه: نمی توان گفت که دمیدن روح در جنین هم زمان با حرکات جنین است.

**. جنسیت جنین (دختر یا پسر)

قرآن در ادامه بیان مراحل خلقت، در چند آیه به مرحله شکل گیری جنین اشاره می کند و می فرماید: « ثم کان علقه فخلق فسوی فجعل منه الزوجین الذکر و الانثی؛(35) پس علقه [آویزک] شد و [خدایش] شکل داد و درست کرد و از آن، دو جنس نر و ماده را قرار داد.»
از مرحله علقه تا شکل گیری جنین، سه ماه طول می کشد. جنین در سومین ماه شکل انسان به خود می گیرد و جنس او مشخص می شود. به همین علت قرآن کریم مرحله جنسیت جنین (پسر یا دختر) را پس از مرحله تسویه و شکل گیری قرار داده و فرموده است: « فسوی فجعل منه الزوجین». از نظر علمی، اعضای تناسلی خارجی در ماه سوم تکامل می یابد و در هفته دوازدهم با امتحان وضع ظاهری می توان جنس جنین را مشخص ساخت. (36)
اختیار انتخاب پسر یا دختر شدن جنین
براساس علم پزشکی تعیین جنسیت به سلولهای پدر بستگی دارد، یعنی کروموزوم «y» در کرمک (اسپرماتوزئید) تعیین کننده پسر است (x+y+) و اوول زن همیشه دارای کروموزوم «x» است و کروموزوم « x» مرد، جنسیت جنین را، دختر تعیین می کند. (2x). (162+) اما در مرحله بعد، از زمانی که انسان به صورت پاره گوشتی در شکم مادر قرار می گیرد، دو برجستگی از طناب پشتی که بعداً ستون فقرات را تشکیل خواهد داد، به وجود می آیند.
این دو برجستگی را لوله های تناسلی می نامند. اگر قرار باشد جنین پسر شود، این دو لوله از هفته ششم، شروع به ساخت بافتهای مشابه بافتهای بیضه می کنند و اگر قرار باشد جنین دختر شود، لوله های تناسلی از هم متمایز می شوند تا در هفته دهم بافتهای شبیه بافتهای تخمدان را تشکیل دهند. شکل گیری دستگاه تناسلی زنانه به دلیل نبودن هورمونهای نر صورت می پذیرد. (37)

عوامل پسر یا دختر شدن

خداوند تمام امور مربوط به جنس جنین را به اختیار خود می داند و می فرماید: « یدالله ملک السموات والارض یخلق ما یشاء... ». (38)
این آیه در پی بیان تأثیر نداشتن علل مادی نیست، بلکه گویای قدرت و عظمت خداوند است. امروزه دانشمندان با پیشرفت علم ژنتیک و فراهم کردن دارو و کشف تاثیرات غذا قادر به تعیین جنیست هستند.
در این راستا حضرت آیت الله مکارم شیرازی تعادل جمعیتی دختر و پسر را مطرح و تأثیر غذا و دارو را در جنسیت جنین کمرنگ نموده است. ایشان می نویسد:
«در این که چگونه و تحت چه عواملی، جنین مذکر یا مونث می شود؟ هیچ کس پاسخی در برابر این سوال ندارد، یعنی علم هنوز جوابی برای آن پیدا نکرده است.
ممکن است پاره ای مواد غذایی یا داروها در این امر موثر باشد ولی مسلماً تاثیر آن سرنوشت ساز و تعیین کننده نیست. ولی با این حال عجیب این است که همیشه یک تعادل نسبی در میان این دو جنس (مرد و زن) در همه جوامع دیده می شود و اگر تفاوتی باشد چندان چشم گیر نیست». (39).

آگاهی از جنس جنین

ظاهر بعضی آیات گویای این است که آگاهی از جنس جنین مخصوص خداوند است و انسان قادر نیست از آن اطلاعی پیدا کند.
«الله یعلم ما تحمل کل انثی ؛ (40) (تنها) خدا می داند آنچه را هر ماده ای [در رحم] بار گیرد».
«و یعلم ما فی الارحام؛ (و خدا) آن چه را که در رحم هاست می داند. »
در عصر ما آگاهی از جنس جنین امری عادی و طبیعی است و دانشمندان با خارج کردن مقداری از آن مایع آمینوتیک (مایع درون جفت که جنین را احاطه کرده است) و آزمایش آن، در اوایل شکل گیری جنین، به جنسیت جنین پی می برند، (41) حتی امکان انتخاب نوع نوزاد را به والدین نوید می دهند و گامهای مؤثری هم در این زمینه برداشته اند. آنان در مورد خرگوش موفقیتهایی داشته اند و می گویند این ترکیبات یک عمل شیمیایی است و از این پس تعیین نوع جنس بر اساس توافق پدر و مادر خواهد بود. (42)
قرآن آگاهی از جنس جنین در رحم را مخصوص خدا می داند، از سوی دیگر بشر توانسته است به ماهیت جنین حتی قبل از شکل گیری و موقع لقاح، دست یابد. آیا می توان این تناقض را پذیرفت؟ برای حل این مشکل توجه به مطالب زیر ضروری است.
1- بعضی از علوم مختص خداست، مانند قیامت، بهشت، جهنم و... . بعضی دیگر در گرو اختیار خداوند است و علم آن را کسی نمی داند؛ مگر این که خداوند به وی آموخته باشد، مانند مسئله شفاعت، توسل، شفا مریض از سوی ائمه یا افراد عادی و... بعضی از علوم نیز در انحصار خدا نیست. به این معنا که خدا می فرماید: «من آگاهی از آن دارم» و این گویای آن نیست که کسی نمی تواند از آن اطلاع داشته باشد و به عبارت دیگر علم دیگران را از آن نفی نکرده است.
2- آگاهی خدا از آنچه در رحم است به جنسیت محدود نمی شود، بلکه جنین خصوصیات دیگری دارد که انسان نتوانسته است به آن دست پیدا کند، مانند: سعادت و شقاوت طفل، استعدادها، ذوقها، مدت عمر. هر چند بشر می تواند بعضی از صفات مانند شکل ظاهری، طول جسم... را کشف نماید، اما آگاهی از صفات دیگر روحی و غیره، منحصر به خداوند است. خداوند می فرماید من از آنچه در رحم است (با تمام خصوصیات) آگاهی دارم و اطلاع انسان از جنس مذکر و مونث ضرری به انحصار علم جنین به خدا (با تمام خصوصیات) نمی زند.
3- علم خداوند به واسطه نیاز ندارد، اما آگاهی بندگان به واسطه و ابزار نیازمند است.
4- برای آیه «و یعلم ما فی الارحام» (43) دو احتمال ذکر شده است.
الف. حرف «ما» در آیه موصوله است که نشان از عمومیت دارد و علم به تمام خصوصیات و سرنوشت نهایی انسان منحصر در خداست و آگاهی انسان به بعضی از خصوصیات، ضرری به انحصار نمی زند.
ب. با توجه به کل آیه، خداوند آگاهی از قیامت، نزول باران و علم به ارحام را ذکر کرده است و بعضی از مفسران علم به ارحام و نزول باران را جمله معترضه می دانند، یعنی علم به آن دو مخصوص پروردگار نیست و انحصار آن از آیه استفاده نمی شود.
با توجه به احتمال دوم، هر انسانی می تواند با دقت و کاوش در واکنش شیمیایی کروموزمها و سلولهای جنین و تاثیر غذا و دارو به جنس جنین پی ببرد. (44)
نتیجه: با در نظر گرفتن تمام احتمالها و تفاسیر، آیات مطرح شده تناقضی با یافته های جنین شناسی ندارند.

6. مدت ثابت زمان بارداری

مشهور است که دوران بارداری 9 ماه می باشد. قرآن کریم بدون اشاره به زمان، با جمله «اجل مسمی؛ مدت معین» و «قدر المعلوم؛ مدت معین» زمان بارداری را مشخص و ثابت می داند. قرآن می فرماید:
آیه «ونقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی؛ (45) و آنچه را اراده می کنیم تا مدتی معین در رحمها قرار می دهیم. »
«فجعلناه فی قرار مکین الی قدر معلوم؛ فقدرنا فنعم القادرون ؛(46) پس آن را [نطفه] در جایگاهی استوار نهادیم تا مدتی معین و توانا آمدیم و چه نیک تواناییم. »(47)
رحم جایگاه استواری برای محصول بارداری است، ولی برای مدتی معین و تقریبا ثابت. این مدت که به دوران بارداری معروف است، تقریباً 270 تا 280 روز (40 هفته و معادل ده ماه قمری یا نه ماه شمسی )است و جنین پس از آن می تواند در دنیای جدید به زندگی خود ادامه دهد. قرآن از این مدت به نام «قدر معلوم» و در سوره حج «اجل مسمی» (مدت از قبل تعیین شده) یاد می کند.
اعجاز این آیات اشاره به مدت بارداری نیست، بلکه در این است که این مدت را بهترین و مناسب ترین مدت ممکن می داند. «فقدرنا فنعم القادرون » و اگر این مدت کم یا زیاد شود، زیان آن متوجه جنین یا مادر او خواهد بود.
اگر مدت بارداری بیش از چهل و دو هفته به طول انجامد، بارداری طولانی نامیده می شود و ضررهایی مانند سختی زایمان، کاهش اکسیژن جنین، خطر مرگ برای جنین و... دارد. همین طور اگر کمتر از 38 هفته باشد به آن زایمان زودرس می گویند که زیانهایی مانند ضعف و ناتوانی سیستم دفاعی بدن نوزاد (در 50% به مرگ نوزاد می انجامد)، آمادگی نوزاد برای ابتلاء به بیماریهای یرقان و... دارد. برای همین مدت بارداری طبیعی بین 38 تا 42 هفته می باشد. (48)
نتیجه: قرآن زمان بارداری را دوره مشخصی می داند. پزشکی نوین هم مدت مذکور را تقریباً ثابت می داند، بنابراین کشفیات جدید علمی اشارات علمی قرآن در این زمینه را تبیین می کند.

7. کمترین مدت بارداری

پزشکان پیش از اسلام مانند جالینوس (131- 210 م) و بعد از اسلام مانند ابن سینا (370- 428 هـ. ق) ادعا کرده اند که با چشم خود شاهد به دنیا آمدن طفل بعد از شش ماه بوده اند. (49) هم چنین نقل تاریخی مبنی بر روی دادن چنین قضیه ای در زمانهای مختلف در کتابها بیان شده است. (50)
قرآن در آیات مختلف به مسئله کمترین مدت بارداری اشاره کرده است. نمونه هایی از آیات را می خوانیم.
« و وصینا الانسان بوالدیه احسانا حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنه قال رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضاه واصلح لی فی ذریتی انی تبت الیک وانی من المسلمین؛ (51)
و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش با ناگواری او را بارداری کرد و با ناگواری او را بزاد، و بارداری او و از شیر باز گرفتنش سی ماه است؛ تا اینکه به حد رشدش برسد و به چهل سالگی رسد، گوید: «پروردگارا! به من الهام کن، که نعمتت را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشتی، سپاسگزاری کنم، و اینکه [کار] شایسته ای، که آن را می پسندی، انجام دهم؛ و برای من در نسلم شایستگی پدید آور؛ در واقع من به سوی تو باز گشتم و در حقیقت من از تسلیم شدگان هستم. »
آیه « و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی المصیر»
ترجمه: « و مادران فرزندان خود را دو سال تمام شیر دهند، [ این حکم] برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. »(52)
مفسران در تفسیر دو آیه فوق چنین استنباط کرده اند که طبق صریح آیه، مدت شیرخواری طفل دو سال تمام و معادل بیست و چهار ماه است و آیه دیگر مدت بارداری و شیرخواری را در مجموع 30 ماه می داند. با توجه به بیست و چهار ماه شیرخواری طفل، مدت بارداری 6 ماه می باشد، چون اگر بیست و چهار ماه را از 30 ماه کم نماییم، 6 ماه (کوتاه ترین مدت بارداری) باقی می ماند. (53)

نظریه پزشکان

پزشکی نوین به این نتیجه رسیده است که جنین اگر شش ماه تمام در رحم مادر باشد، پس از تولد زنده خواهد ماند. هر چند تولد این گونه را زایمان زودرس می نامند. (54) در آن موقع لازم است با مراقبت های ویژه و وصل دستگاه تنفسی و... می توان طفل را از حالت نارسا بودن بیرون آورد. (55)
نتیجه: پیش از آنکه دانش پزشکی حداقل زمان لازم برای بارداری را کشف نماید، قرآن این مطلب را به روشنی بیان کرده است.

8. تولد نوزاد

تولد نوزاد بعد از 9 ماه زندگی در رحم مادر، یکی از شگفتیهای آفرینش است و خداوند تحقق این مرحله از هجرت را برخاسته از قدرت بزرگ خود می داند و می فرماید: «و نقر فی الاحارم ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلاً؛(56) و آنچه را اداره کنیم تا مدتی معین در رحمها قرار می دهیم، آنگاه شما را [به صورت] کودک برون می آوریم.»
با مقایسه دنیای رحم و خارج از رحم، به عظمت آفرینش انسان پی می بریم.
الف. درجه حرارت دنیای رحم 37 درجه است، ولی درجه حرارت خارج از آن کمتر یا بیشتر است، لذا طفل لازم است در زمانی کوتاه خود را با حرارت محیط سازگار کند.
ب. رحم دنیایی تاریک است و روشنایی برای طفل مفهومی ندارد، اما پس از تولد، باید در برابر روشنایی سازگاری نشان دهد.
ج. طفل 9 ماه در عالم مرطوب و لزج زندگی می کند، ولی پس از آن باید در محیط خشک به زندگی ادامه دهد. (57)
د. گردش خون در جنین ساده است، زیرا به دلیل نداشتن تنفسی، حرکت خونهای آلوده به سوی ریه ها برای تصفیه انجام نمی گیرد، لذا دو قسمت قلب (بطن راست و چپ، که یکی عهده دار رساندن خون به اعضا و دیگری عهده دار رساندن خون به ریه برای تصفیه است)، به یکدیگر راه دارند، اما به محض تولد این دریچه بسته می شود و خون دو قسمت می گردد؛ بخشی برای تغذیه به سوی تمام سلولهای بدن فرستاده می شود و بخش دیگر برای تنفس به سوی ریه ها.
هـ. جنین اکسیژن لازم را از خون مادر می گیرد، ولی بعد از تولد از راه ریه (که قبلاً در رحم مادر آماده بود) و تنفس، اکسیژن دریافت می کند.
و. جنین از بندناف تغذیه می کند، اما بعد از تولد، تمام دستگاه گوارشی فعال می شود و تغذیه از راه دهان، مری و معده انجام می پذیرد.
ز. نوزاد بعد از تولد بسیار گریه می کند، دلیل آن ممکن است موارد زیر باشد:
1. گریه نوزاد بعد از تولد، نشانه بقای او است.
2. گریه نوزاد گاهی دلیل ناراحتی اوست، آزردگی از بیماری، گرسنگی، تشنگی، شرائط جدید، مانند: گرما، سرما، نور شدید و...
3. نوزاد بعد از تولد به ورزش نیاز دارد تا خون را به سرعت در تمام عروق به جریان وا دارد و تمام سلولها را مرتباً تغذیه کند. گریه برای نوزاد ورزش است و بدن را به تحرک وا می دارد. (58)
نتیجه: فرق دنیای رحم با خارج از آن، و فرایند حیات (گوارش، تنفس، گردش خون، تغذیه و...) بعد از تولد، گویای شگفت انگیز بودن تولد نوزاد است و عظمت قدرت خدا را به نمایش می گذارد.

**. بکرزایی

پرسش
آیا بارداری حضرت مریم (ع) از راه بکرزایی بود و معجزه شمرده نمی شود؟
پاسخ

بکرزایی در آیینه دانش

تصور ولادت فرزند بدون دخالت پدر، در گذشته باور کردنی نبوده، اما امروز با پیشرفت علم، بحث «تولید مثل غیر مزدوج» ماده، ظاهراً بدون تماس با نر، بارور می شود) مطرح شده است. دانشمندان از نظر علمی نیز نشان می دهند که در نوع انسان نیز بعضی زنها دوجنبه ای می باشند. یعنی ساختمان درونی خاصی دارند که آنها را قادر می سازد به تنهایی فرد جدیدی تولید کنند. به این ویژگی در اصطلاح «نرمادگی» و به چنین زایشی «بکرزایی» می گویند که بیشتر در زنها بروز می کند. چنین زنهایی ممکن است علاوه بر داشتن غده های تناسلی مختلط، بعضی از صفات ظاهری مردها مانند موی صورت را نیز داشته باشند. (59)
همچنین افرادی دیده شده اند که در آنها لزوماً «اسپرماتوژنزیس» همراه با «اوولااسیون» و قاعدگی وجود داشت. (60)
بکرزایی در نوعی از حشرات مانند شته و بعضی جانداران مانند ستاره دریایی و کرم ابریشم وجود دارد و آنها بدون عمل لقاح، رشد می کنند. جانداران ذره بینی، مانند: باکتریها و ویروسها نیز تولید مثل بدون لقاح دارند، حتی «فیلدوکسرا و استاتریکس» می تواند تا 10 نسل بدون دخالت نر، تولید مثل کند. (61)
قورباغه ها نیز می توانند، بکرزایی داشته باشند. (62)
حتی برخی نویسندگان نام افرادی را ذکر کرده اند که بدون تماس با مرد، باردار شده اند. برای مثال خانم «امی ماری جونز» بدون پدر فرزندی به دنیا آورد و پزشکان بعد از آزمایشها به این نتیجه رسیدند که در خون دختر او (مونیکا) کوچک ترین علامت یا اثر مرد خارجی وجود ندارد. (63)
با توجه به اینکه بکرزایی در میان حشرات و باکتریها اثبات شده است و شایددر مورد انسان نیز اثبات شود(64)، صاحب نظران می گویند شخص دو جنسی حقیقی که بافتهای بیضه و تخمدان داشته باشد، می تواند بدون تماس، تولید مثل نماید، در طول تاریخ چنین افرادی به ندرت دیده می شوند.

نگاه قرآنی به زایمان حضرت مریم(ع)

موضوع باروری و بارداری حضرت مریم (ع) از مسائل پر سر وصدای تاریخ بشری است. علاوه بر قرآن، انجیل نیز آن را معجزه الهی می داند. (65) قرآن کریم در سوره مریم داستان تولد حضرت عیسی (ع) را چنین شرح می دهد.
«ما روح خود (جبرئیل) را به سوی او فرستادیم تا به شکل بشری خوش اندام بر او نمایان شد. مریم گفت: اگر پرهیزگاری، من از تو به خدای رحمان پناه می برم. گفت: من فقط فرستاده ی پرورگار توام، برای اینکه به تو پسری پاکیزه ببخشم. گفت: چگونه مرا پسری باشد با آنکه دست بشری به من نرسیده و بدکار نبودم؟ گفت: فرمان چنین است. پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است، تا او را نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم، پس حضرت مریم (ع) حضرت عیسی (ع) را آبستن شد». (66)
آیه گویای آن است که حضرت عیسی(ع) با معجزه الهی و قدرت فراطبیعی به دنیا آمد و طبیعت، امور عادی یا بکرزایی در تولد وی نقشی نداشت.
تعبیر «کان امرا مقضیا» (67) اشاره به اراده خدا و قضا و قدر او مبنی بر تولد حضرت عیسی (ع) دارد و تعبیر «ولنجعله آیه للناس و رحمه منا؛ (68) تا او را نشانه ای برای مردم و رحمتی از جانب خویش قرار دهیم»، گویای خارق العاده و معجزه بودن تولد او است. (69)
این مطلب بدان معنا نیست که عیسی بدون علت به وجود آمد، بلکه علت وجودی او، مریم و روح الهی بود که در وی دمیده شد. هرچند برخی تلاش دارند تولد حضرت عیسی (ع) را «بکرزایی» بنامند؛(70) چنین ادعایی با ظاهر آیه سازگار نیست.
منبع: رضایی حسن رضا/شگفتی های پزشکی در قرآن/قم: پژوهش های تفسیر و علوم قران 1387

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.