نویسنده: علی اکبر جهانی
پژوهش در این زمینه رهگشای مناسبی است تا دوستداران اهل بیت و عملکرد آنها را در این بخش از تاریخ بشناسیم و در یابیم که آنها در آن شرایط خفقان آور چگونه می زیسته اند و با چه شیوه ای دین خویش را می نموده و با مقتدا و امامشان ارتباط برقرار می کرده اند.
تاریخ نگاران می نویسند شهر قم همواره مورد توجه دولت عباسی بوده، بدین معنا که مترصد بودند تا شورشی از آنجا آغاز نگردد. بدین سبب انواع رنجها و مصایب را بر قم روا می داشتند تا جایی که در زمان امام عسکری (علیه السلام) بر شهر قم بلای عظیمی وارد آمد. چرا که موسی بن بغا نماینده و حاکم دولت عباسی هرچه در توان داشت بر ضد مردم قم به کار گرفت و آنها را مورد ایذا و اذیت خویش قرار داد. اهل قم چاره ای نداشتند جز آنکه به امام نامه نوشتند و از او تقاضا کردند که برای آنها دعا کند. امام به آنها دعای طویلی آموخت تا امت شیعه با خواندن آن دعا از ظلم و ستم امامان و حاکمان ستمگر به خدای پناه برند.(4)
در سفینه البحار مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است، احداث مدرسه علمیه در زمان امام صادق (علیه السلام) در قم خدمت بزرگی به جوامع شیعی کرده است، چون علوم ائمه و احادیث و فضایل آن ها را در آن مدرسه ترویج کردند. در فضیلت علمای این شهر گفته شده است: لولا القیمون لضاع الدین و از ناحیه مقدس امام صادق درباره قم و اهمیت شیعیان آن احادیثی رسیده است از جمله آنها، گفته امام به عیسی بن عبدالله است: سلام الله علی اهل قم یسقی الله بلادهم الغیث، و ینزل الله علیهم البرکات و یبدل الله سیئاتهم حسنات، هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود، هم الفقهاء الفهماء هم اهل الدرایه و الروایه و حسن العباده (5) سلام خدا بر اهل قم، خداوند سرزمین آنها را با آب باران سیراب می کند و بر آنها برکاتش را نازل و سیئات آنها را به حسنات مبدل کند؛ اهل رکوع و سجود و قیام و قعود هستند؛ در میان آنها فقها و دانشمندانی، اهل درایت و روایت و عبادت نیکو هستند.
همان گونه که امام صادق فرمودند، قم محل رشد و نمو دانشمندان بزرگ شیعی شد که هر یک از آنها در برهه ای از زمان نگه دارندگان دین و دنیای مسلمانان و شیعیان شدند که در جای مناسب از آنها سخن به میان خواهد آمد.
کوفه پس از حضرت علی محور بسیاری از امور سیاسی و مملکتی بوده است. بزرگان کوفه در هر برهه ای از زمان، نقش مهمی در سیاست کشور ایفا می کردند. هر خلیفه ای برای استقرار و ثبات حکومت خویش بدان شهر توجه ویژه ای داشت، چرا که آن شهر منزل و ماوای بسیاری از دوستداران امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. در تاریخ الشیعه آمده است که کوفه در سال 17 هجری بنیادگذاری شده است و در درازای زمان سرزمینی متمدن و بزرگ به شمار می رفت و در روزگاران گوناگون به عمران و آبادی آن می پرداختند و گاه به جهتی آن را ویران می کردند و بدان توجهی نمی کرد. بدین صورت شیعیان هم، از عزت و ذلت برخودار می شدند؛ یعنی هرگاه خلیفه ای در عمران و آبادی آن شهر می کوشید وضعیت مردم بهتر می شد و اگر عکس قضیه رخ می داد مردم وضعیت بدی داشتند. در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کوفه مرکز کشور اسلامی شد و زمانی دیگر شمشیر انتقام بر ضد کوفه و مردم آن کشیده می شد. کوفه محلی است که حکومت عادلانه علی (علیه السلام) و حکومت زیاد و ابن زیاد و حجاج بن یوسف ثقفی و دیگر ظالمان را به خود دیده است. کوفه در آغاز غیبت کبری سرزمینی آباد گشته است، و همین شهر در ایام امامت امام عسکری (علیه السلام) و پیش و پس از ایشان بزرگترین محلی بود که دوستداران و محبان اهل بیت در آنجا به سر می بردند.(6) از ذکر این یادداشت تاریخی به دست می آید که در زمان امام عسکری کوفه محلی مناسب برای شیعیان آن حضرت بود و امام هم با شیعیان آن دیار در ارتباط بود و به امور آنها در حد توان رسیدگی می کرد.
در تاریخ آمده است که نیشابور از زمان حضرت صادق (علیه السلام) مرکزی برای دوستداران امامت و ولایت گردید تا جایی که در زمان حضرتش دهها هزار دینار و درهم پول و البسه گردآوری کردند و آن را به محمد بن علی نیشابوری سپردند تا آن را به امام برساند.(7) دیگر اینکه از استقبال پرشور و بی نظیر مردم نیشابور از امام رضا (علیه السلام) در حین مسافرت به طوس، هر پژوهنده ای می تواند بفهمد که چه فوج عظیمی از شیعه در آن دیار می زیستند؛ تا جایی که مورخان در وصف ضبط حدیث سلسله الذهب نوشته اند که یکصد هزار نفر آن را ثبت و ضبط کرده اند.
تذکر این نکته بایسته است که مراکز مهم شیعی که تاریخ نگاران آن را ثبت و ضبط کرده اند بیشتر در حول این چند شهر دور می زند که در اینجا نگاشته ایم. ولی یقیناً باید دانست که مراکز شیعی، در این چند شهر منحصر نبود؛ بلکه شامل سرزمینهای دیگر نیز می شود گرچه در تاریخ از آن نامی به میان نیامده است. مثلاً آنچه پرسش انگیز است این است که آیا کربلا و بصره و نجف و مدینه هیچ نقشی در زمان حیات امام (علیه السلام) نداشته اند یا اینکه تاریخ نگاران آگاهانه از نوشتن تاریخ آنها صرف نظر کرده اند یا اینکه واقعاً دوستداران ولایت و امامت در این سرزمینها نبوده اند و لذا از آنها ذکری به میان نیامده است.
الف- بغداد
یکی از مراکز مهم شیعی در آن شهر بغداد بود. زیرا شیعیان فراوانی در آنجا زندگی می کردند و امام از جانب خویش نمایندگانی بدان جا می¬فرستاد تا به هدایت و ارشاد مردم بپردازند. سعید عمری و دهقان از جمله نمایندگان حضرت در این سرزمین به شمار می روند. مورخان، بغداد را مکانی برای ایجاد ارتباط میان امت و امام و وکلایش می دانند و می گویند این شهر به دلیل فاصله نزدیکش با سامرا از موقعیت مناسب و سوق الجیشی برای شیعیان برخودار بود، به گونه ای که شیعیان بی شماری در آنجا زندگی می کردند.(1)ب- سامرا
در زمان حضرت عسکری و امام هادی (علیه السلام) سامرا یکی از مراکز بزرگ شیعی به شمار می رفت. یعنی با ورود حضرت امام علی (علیه السلام) به سامرا و اقامت در آن شهر شماری کثیر از علویان و شیعیان دور حضرت را گرفتند و این روال در زمان حیات فرزندش نیز ادامه یافت. صاحب تاریخ الشیعه می گوید: پس از اقامت دو امام بزرگوار در شهر سامرا شیعیان فراوانی در آن شهر اقامت گزیدند و مردم با مشاهده علم و اخلاق حمیده و صفات پسندیده از آنها، دریافتند که آنها از خاندان نبوت و وارثان علم الهی هستند. در سامرا همواره شیعه راسختر و پایدارتر می شد تا هنگامی که بر ضد تشیع جنگی به راه افتاد و عثمانیان نیز سیاست مبارزه با شیعه را دنبال میکردند تا بلکه بتوانند شیعه را در آن دیار ریشه کن کنند.(2)ج- قم
مورخان گویند یکی از مراکز مهم تشیع در روزگار امام عسکری شهر قم بوده است. شهری که محل نشر علوم ائمه معصومین (علیه السلام) گردید؛ شهری که بعدها به شهر خون و قیام مشهور شد. در تاریخ الشیعه آمده است که قم در عهد امام دهم و یازدهم از مراکز مهم علم گردید و شیعیان فراوانی در آنجا می زیستند و مسکن بسیاری از راویان، مؤلفان و دانشمندان شد.(3)تاریخ نگاران می نویسند شهر قم همواره مورد توجه دولت عباسی بوده، بدین معنا که مترصد بودند تا شورشی از آنجا آغاز نگردد. بدین سبب انواع رنجها و مصایب را بر قم روا می داشتند تا جایی که در زمان امام عسکری (علیه السلام) بر شهر قم بلای عظیمی وارد آمد. چرا که موسی بن بغا نماینده و حاکم دولت عباسی هرچه در توان داشت بر ضد مردم قم به کار گرفت و آنها را مورد ایذا و اذیت خویش قرار داد. اهل قم چاره ای نداشتند جز آنکه به امام نامه نوشتند و از او تقاضا کردند که برای آنها دعا کند. امام به آنها دعای طویلی آموخت تا امت شیعه با خواندن آن دعا از ظلم و ستم امامان و حاکمان ستمگر به خدای پناه برند.(4)
در سفینه البحار مرحوم شیخ عباس قمی (ره) آمده است، احداث مدرسه علمیه در زمان امام صادق (علیه السلام) در قم خدمت بزرگی به جوامع شیعی کرده است، چون علوم ائمه و احادیث و فضایل آن ها را در آن مدرسه ترویج کردند. در فضیلت علمای این شهر گفته شده است: لولا القیمون لضاع الدین و از ناحیه مقدس امام صادق درباره قم و اهمیت شیعیان آن احادیثی رسیده است از جمله آنها، گفته امام به عیسی بن عبدالله است: سلام الله علی اهل قم یسقی الله بلادهم الغیث، و ینزل الله علیهم البرکات و یبدل الله سیئاتهم حسنات، هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود، هم الفقهاء الفهماء هم اهل الدرایه و الروایه و حسن العباده (5) سلام خدا بر اهل قم، خداوند سرزمین آنها را با آب باران سیراب می کند و بر آنها برکاتش را نازل و سیئات آنها را به حسنات مبدل کند؛ اهل رکوع و سجود و قیام و قعود هستند؛ در میان آنها فقها و دانشمندانی، اهل درایت و روایت و عبادت نیکو هستند.
همان گونه که امام صادق فرمودند، قم محل رشد و نمو دانشمندان بزرگ شیعی شد که هر یک از آنها در برهه ای از زمان نگه دارندگان دین و دنیای مسلمانان و شیعیان شدند که در جای مناسب از آنها سخن به میان خواهد آمد.
د- کوفه
یکی دیگر از مراکز مهم نشو و نمای تشیع در زمان امام عسکری (علیه السلام) شهر مقدس کوفه است که زمانی محل استقرار جد امام عسکری و پناه همه مراجعان بوده است و در درازای تاریخ تشیع حوادث بزرگی را به خود دیده است.کوفه پس از حضرت علی محور بسیاری از امور سیاسی و مملکتی بوده است. بزرگان کوفه در هر برهه ای از زمان، نقش مهمی در سیاست کشور ایفا می کردند. هر خلیفه ای برای استقرار و ثبات حکومت خویش بدان شهر توجه ویژه ای داشت، چرا که آن شهر منزل و ماوای بسیاری از دوستداران امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. در تاریخ الشیعه آمده است که کوفه در سال 17 هجری بنیادگذاری شده است و در درازای زمان سرزمینی متمدن و بزرگ به شمار می رفت و در روزگاران گوناگون به عمران و آبادی آن می پرداختند و گاه به جهتی آن را ویران می کردند و بدان توجهی نمی کرد. بدین صورت شیعیان هم، از عزت و ذلت برخودار می شدند؛ یعنی هرگاه خلیفه ای در عمران و آبادی آن شهر می کوشید وضعیت مردم بهتر می شد و اگر عکس قضیه رخ می داد مردم وضعیت بدی داشتند. در زمان امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) کوفه مرکز کشور اسلامی شد و زمانی دیگر شمشیر انتقام بر ضد کوفه و مردم آن کشیده می شد. کوفه محلی است که حکومت عادلانه علی (علیه السلام) و حکومت زیاد و ابن زیاد و حجاج بن یوسف ثقفی و دیگر ظالمان را به خود دیده است. کوفه در آغاز غیبت کبری سرزمینی آباد گشته است، و همین شهر در ایام امامت امام عسکری (علیه السلام) و پیش و پس از ایشان بزرگترین محلی بود که دوستداران و محبان اهل بیت در آنجا به سر می بردند.(6) از ذکر این یادداشت تاریخی به دست می آید که در زمان امام عسکری کوفه محلی مناسب برای شیعیان آن حضرت بود و امام هم با شیعیان آن دیار در ارتباط بود و به امور آنها در حد توان رسیدگی می کرد.
و- نیشابور
نیشابور را یکی از بلادی می شمارند که در زمان حضرت عسکری پناه و گریزگاه شیعیان و علویان گردید و آن قدر شیعه در این محل رشد و نمو داشت که امام (علیه السلام) ابراهیم بن عبده نیشابوری را به عنوان وکیل خویش در آن دیار قرار داد تا مردم حقوق مالیه دینی را به او بسپارند و او را به امام برساند.در تاریخ آمده است که نیشابور از زمان حضرت صادق (علیه السلام) مرکزی برای دوستداران امامت و ولایت گردید تا جایی که در زمان حضرتش دهها هزار دینار و درهم پول و البسه گردآوری کردند و آن را به محمد بن علی نیشابوری سپردند تا آن را به امام برساند.(7) دیگر اینکه از استقبال پرشور و بی نظیر مردم نیشابور از امام رضا (علیه السلام) در حین مسافرت به طوس، هر پژوهنده ای می تواند بفهمد که چه فوج عظیمی از شیعه در آن دیار می زیستند؛ تا جایی که مورخان در وصف ضبط حدیث سلسله الذهب نوشته اند که یکصد هزار نفر آن را ثبت و ضبط کرده اند.
تذکر این نکته بایسته است که مراکز مهم شیعی که تاریخ نگاران آن را ثبت و ضبط کرده اند بیشتر در حول این چند شهر دور می زند که در اینجا نگاشته ایم. ولی یقیناً باید دانست که مراکز شیعی، در این چند شهر منحصر نبود؛ بلکه شامل سرزمینهای دیگر نیز می شود گرچه در تاریخ از آن نامی به میان نیامده است. مثلاً آنچه پرسش انگیز است این است که آیا کربلا و بصره و نجف و مدینه هیچ نقشی در زمان حیات امام (علیه السلام) نداشته اند یا اینکه تاریخ نگاران آگاهانه از نوشتن تاریخ آنها صرف نظر کرده اند یا اینکه واقعاً دوستداران ولایت و امامت در این سرزمینها نبوده اند و لذا از آنها ذکری به میان نیامده است.
پی نوشت ها :
(1) تاریخ الشیعه، ص 62.
(2) تاریخ الشیعه، ص 101.
(3) همان، ص 62.
(4)حیاه الامام العسکری(ع)، ص 228.
(5) سفینه البحار، ج2، ص 446.
(6) تاریخ الشیعه، ص 76.
(7) مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 291.