فکر ناب امام
خاطره ای از استاد محمدهادی یوسفی غرویاز پیشنهاد امام به آیت الله بروجردی درباره واتیکانیزه کردن قم برای ما بگویید
آیت الله بروجردی زمین ها و منازلی را در ضلع غربی صحن حضرت فاطمه معصومه علیها السلام خریدند. این زمین ها بین صحن حضرت تا رودخانه از یک طرف و پل آهنچی و خیابان سه راه موزه(سابق) از سوی دیگر بود و از پشت به مدرسه فیضیه منتهی می شد. آن خانه ها جنبه مسافرخانه ای پیدا کرده بود و وضع مناسبی در کنار صحن حضرت معصومه علیها السلام نداشت، لذا ایشان لازم می دیدند این خانه ها ابتدا خریداری شود و سپس درباره استفاده و ساخت آن زمین ها مشورت شود.(1)بعد از چندی، جلسه ای با همین موضوع برگزار شد. برخی پیشنهاد ساختن مسجد را ترجیح دادند؛ زیرا جایی در اطراف حرم حضرت معصومه علیها السلام جز قسمت رو به روی ضریح که مسجد موزه به آن اطلاق می شد، به عنوان مسجد شناخته نشده بود، لذا با توجه به گرایش تقریب بین مذاهب آیت الله بروجردی و حضور بعضی از سیاحان مسلمان غیرشیعه(خصوصاً مصری ها) و مشایخ الازهر مصر در قم، به نظر می آمد نبودن مسجد در اطراف حرم، صورت ناخوشایندی نداشته باشد. برخی هم پیشنهاد تأسیس کتابخانه دادند؛ زیرا در آن زمان کتابخانه خوب و مجهزی که جواب گوی مراجعات طلاب حوزه باشد، وجود نداشت.
نظر امام(ره)هم این بود که آن جا را مرکز نشر حوزوی، اعم از قلمی و بیانی قرار دهند؛ یعنی مرکز پخش رادیویی به زبان های مختلف، به صورت شبه واتیکان که در اختیار حوزه و مرجعیت( و طبیعتاً در آن زمان، در اختیار آیت الله بروجردی) باشد تا بتوانند مطالبشان را منعکس کنند. ایشان مؤید دیگری برای نظرشان نداشتند و در این نظر منفرد بودند، اگر هم مؤیدی می داشتند، جوانانی بودند که مورد مشورت قرار نمی گرفتند.
پس از دریافت نظرات، آیت الله بروجردی یک جلسه نهایی را برگزار کردند و امام(ره) هم به عنوان مشاور مرحوم سیدمصطفی خوانساری(2) به آن جلسه دعوت شدند، اما دیر به جلسه رسیدند. امام(ره) به جلسه وارد می شود و ظاهراً با یک استکان چای از ایشان پذیرایی می شود.
در حالی که اهل مجلس منتظر نتیجه جلسه و کیفیت برخورد امام(ره) و آیت الله بروجردی با یکدیگر بودند، آیت الله بروجردی رو به امام(ره) می گوید: حاج آقا روح الله! شما متأسفانه دیر رسیدید، آقایان تصمیم خودشان را گرفتند. نظر قریب به اتفاق آقایان با نظر شما مساعد نبود و قرار شد این جا مسجد ساخته شود.
امام(ره) از این امر، به قدری عصبانی می شوند که استکان را به طرف دیوار پرتاب می کنند و می شکنند و با همان حالت می گویند: من خدمت شما عرض کرده بودم که هر زمانی که خواستید یک تصمیم مهم اجتماعی بگیرید، اول علاج این خشک مقدس ها را بکنید( و اشاره به کل حاضرین می کند) بعد وارد مشورت در آن کار اجتماعی شوید.
امام(ره) پس از بیان صحبت هایشان، بدون اجازه خواهی و حتی خداحافظی جلسه را ترک می کند و حاضرین نیز در سکوت می مانند و منتظر پاسخ آیت الله بروجردی می شوند. ایشان هم با مکثی پس از ترک جلسه از سوی امام(ره) می گوید: الله اکبر! می بینم آخرش این جایی که من نشستم، به ایشان منتهی می شود. عده ای در تفسیر این جمله آیت الله بروجردی می گویند: منظور ایشان این بود که همت امام(ره) خیلی عالی است و روزی مرجع تقلید خواهند شد.
مسجد موردنظر نیز با این توصیه که قسمتی از آن را کتابخانه بسازند( همین وضعیتی که الان موجود است) عملی و به نام مسجد اعظم مشهور شد.
پی نوشت ها :
1. این نقل را از مرحوم پدرم و مرحوم سیدمصطفی خوانساری عرض می کنم.
2. ایشان مستشار اجتماعی و امام(ره) نیز مستشار سیاسی آیت الله بروجردی شمرده می شدند. مرحوم شیخ ابوالفضل زاهدی هم از مشاورین امور اجتماعی( مخصوصاً امور بومی و محلی قم) به شمار می رفتند.