همزیستی ادیان و جوامع در نهج البلاغه
چکیده:
مقالهی حاضر با محوریت موضوع تسالم ادیان و ملل با تأکید بر نهج البلاغه، به مسائل ذیل میپردازد.الف-تأسیس اصل تسالم پایدار و هوشمندانه. این مطلب خود حاوی مندرجات ذیل میباشد:
1.تبیین مفاد اصل مزبور براساس منابع اسلامی به ویژه نهج البلاغه؛ 2. اشاعه تز درگیری جهانی توسط نظریهپردازان غرب؛ 3. رفتار عملی امام علی (ع) در این راستا: 1-3. تأکید بر پذیرفتن پیشنهاد صلح.2-3. ایستادگی بر پیمان صلح. 3-3. آغاز گر پیکار نبودن. 4-3. تاخیر جنگ در جهت ارشاد افزونتر 5-3. تسالم همراه با فراست و اقتدار، ضامن پایداری و دوام آن. 6-3. طرح نظریه اتحادیه شرق و یا خاورمیانه.
ب. تبیین دستاوردهای مسالمت: 1.امنیت، 2 .آسایش 3. زمینه سازی تبادلات علمی و فرهنگی، 4. دوستی.
ج. حل یک شبهه
د. گامهائی به سوی مسالمت که در این بخش بر وجه اشتراکات تاکید شده است.
کلید واژه: ادیان، مسالمت، ملل، نهج البلاغه، همزیستی.
مقدمه:
توجه به صلاح و کمال جمعی، نشانه رشد و اعتلاء فرهنگی و اجتماعی است و تلاش درجهت آن گام بلندی است در این راه و توفیق الهی پشتوانه آن، به ویژه در این دوره خطیر. اگر بدانیم مراکزی در دنیا، ایدهی اسلاموفیا 1 یا اسلام وحشت را منتشر مینمایند و عدهای چون «میرالی» 2 و «شجرهی» 3 و «وربنر» 4 بدان دامن میزنند و عواملی چون «بادی» 5 و «ریتی» 6، مسلمین را سمبل خشونت، تحجر و ترور معرفی میکنند. 7 آنگاه به ضرورت مباحث مزبور پی خواهیم برد.امروزه ما شاهد نمایش همگرایی ممالکی چون اعضاء اتحادیه اروپا در عرصهی قدرت مداران خودکامهی جدا از ملتها هستیم و نیز شاهد واگرایی ملل و ادیان گوناگون. روزگاری جنای اسدآبادی، اندوه بی خبری عالم ترکی از عالم حجازی و مراکشی، و اینها از عالم افغانی و تشتّت جهان اسلام را داشت 8 و راه حل هائی پیشنهاد مینمود، امّا اکنون لابیهای فرعونی، چنان عرصه بر مردمان، تنگ نمودهاند که نیاز به همراهی افزونتر و فراگیرتری است. به نظر میرسد تز جهانی شدنهای بسیار 9، از جهتی در حال وقوع است 10، اما میتوان با توجه به پتانسیل عظیم فرهنگ و تمدن اسلامی که روزگاری به گفته یکی از مستشرقین، توانست فرهنگ مغول فاتح و شمیشیر بدست را به استحاله کشانیده و او را مبلّغ خویش در اقصی نقاط خاور دور نماید، علیرغم اهداف برگر 11 و هانیتگتون 12، با درایت و زدودن هراس و وحشت از جامعهی بین الملل، قلبهای بصیر را بسوی این تمدن خیره کننده، معطور و سهم وزینی از جهان فرهنگ را بدان اختصاص دهد و بهترین را، همزیستی مسالمت آمیز ادیان 13 و ملل و تسخیر دلها با محبت و تبادل آراء به شکل روشمند است که منابع طراز اول دینی ما مشحون از آنهاست، چنان که حضرت باری میفرماید و «فقولاله قولا لینا» 14 و حضرت امیر (ع) به مالک چنین میسپارد: «و أشعر قلبک الرحمهی للرعیهی و المحبتهی لهم و اللّطف بهم ... فانهم صنفان: اما أخ لک فی الدین أو نظیر لک فی الخلق» 15.... و اینک ره توشههایی از مکتب پر فیض اسلام را به ویژه محضر امام علی (ع) در این وادی:
تأسیس اصل تسالم پایدار و هوشمندانه
ما بر اساس گزارههای صریح و شفاف منابع معتبر اسلامی 16، ادعا میکنیم که اصالت و اولویت در دیانت اسلام با صلح پایدار میباشد و مستندات خود را ارایه خواهیم نمود. تلاش ما در جهت ایجاد فضایی انسانی و خداپسندانه، با قلمهائی که بستر تنشها را مهیّا مینمایند متفاوت است. فرضیه آقای هانتینگتن که در سال 1372 در طی مقالهای در فصلنامهی آمریکایی «فارین افیرز» 17 منتشر گشت و برخورد تمدنها را سرلوحه خویش قرارداد 18، بر اساس تحقیقات گسترده و مستدلی که رجال بی طرف فکری و سیاسی در سطح بینالمللی انجام دادهاند، پیش درآمدی ابزار گونه و جهت دهندهی فکری برای عملیات گسترده نظامی متعاقب غرب در اهداف شرقی، جهت تداوم و حتی ازدیاد استیلاء و استثمار بوده است شالودهی فرضیه او بر هشدار اتحاد ممالک اسلامی و کنفوسیوس 19 استوار گشته است.20 او که نماد نوعی فکر غربی است، درفضایی مبهم و براساس نگاهی ماکیا ولی گون به ترسیم وضع موجود پرداخته است. امّا وی میتوانست از این فضا به محیط پاک و شفاف انسانی، فراتر رفته و براساس نگاهی الهی و فطری، به ترسیم وضع مطلوب بپردازد و قلم را متعهدانه براند. آری، قریب یکصد سال است که غرب بینوا، از پی این قلمها در وادی ظلمت، حیرت افزوده است. گاه به مکتب قدرت محوری - نیچه رفته و سراز دوزخ جنگهای جهانی برآورده، گاه واله فروید گشته و به دام سکس مفرط و سستی کیان خانواده و عوارض بسیار، مبتلا شده و بسا شیدای مارکس شده و دهها سال، جوامع بسیاری را به بیراهه کشانده و اکنون بیش از هر زمان اخلاق سیاسی را با تیغ ماکیا ولی به مسلخ میبرد. اینها همه از آن روست که به بهانهی عقل، وحی را بر نتابیده است. اکنون ما آزموده را نمیآزماییم و با اعتماد افزونتر، به فرامین بزرگان گرامی اسلام عزیز و منابع اصیل آن میپردازیم. در راستای تبیین و تأسیس اصل مزبور، حضرت امیر (ع) در عهدنامه 21 خویش به مالک چنین میفرماید: «هر گز صلحی را که دشمنت پیشنهاد میدهد و خشنودی خدا در آن است، رد مکن! »22این پیشوای حکیم، در راستای ماندگاری این صلح، در ادامه سفارشات خویش میفرماید: «... حال اگر پیمانی میان تو و دشمن منعقد گردید، یا در پناه خدا او را امان دادی، به عهد خویش وفادار باش و بر آنچه بر عهده گرفتنی، امانت دار باش و جان خود را سپر پیمان خود گردان» 23.
رویهی عدم آغاز گری مبارزه در زمینه پیکار که همواره مدّ نظر پیشوایان ما بوده، مؤیدی بر این مطلب است. حضرت امیر (ع) به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) چنین سفارش میفرماید: «کسی را به پیکار دعوت مکن! اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذیر! زیرا آغازگر پیکار، تجاوزکار و تجاوزکار شکست خورده است 24».
یکی از واضحترین مواردی که نشانگر نگاه حداقل امام علی (ع) به جنگ بوده و این که ایشان جز در ضرورت، دست به سلاح نمیبرند، این جمله است که میفرماید:
«.. به خدا سوگند، هر روزی که جنگ را به تأخیر میاندازم، برای آن است که آرزو دارم عدّه ای به من بپیوندند و بدستم ره یابند و در تاریکیهای گمراهی، به سوی نور هدایتم بشتابند که این، برای من از کشتار آنان در گمراهی بهتر است ... 25»
این سخن ناب، یادآور آیه شگفتی از قرآن کریم است که در طی آن، حضرت باری به موسی و هارون چنین خطاب فرموده است: «... به سوی فرعون بشتابید که او سرکشی کرده است، اما سخن ملایم برانید، شاید دریابد یا بترسد (و حق را بر تابد) 26»
این در حالی است که به عقیدهی ما و طبق نصّ قرآن کریم، جناب موسی (ع)، مسلح به سلاحی اعجاز انگیز بود که میتوانست بی درنگ فرعون را ببلعد، امّا خدا را به نابودی حاجتی نیست که حسن رهیابی بندگان، سرلوحهی لوح تقدیرش گشته است، اگر بدانند و بخواهند. از این رو، بنای ادیان و به ویژه اسلام عزیز بر حسن تفاهم و تسالم میباشد و بشریت در عرصهی جامعهی جهانی به خوبی میتواند از اینگونه پتانسیل بسیار مثبت موجود در کتب آسمانی و دینی در این راه، بهرهمند گردد هر چند که نامش را همچون گیدنز 27، فرایند معکوس جهانی شدن (بازگشت به سنتهای دینی هر چند در قبال روند سکولاریته) بنامد 28.
البته بدیهی است که پروژه مسالمت، به ویژه اگر در راستای احراز شاخص پایداری در رابطه با همزیستی جوامع و ملل طراحی گردد، بایستی از درایت و تیزبینی خاص برخوردار باشد. به بیانی روشنتر، منش رأفت و صلح دوستی یک ملت، بایستی همواره با خصوصیت صلابت، استواری و دقت همراه گردد و گرنه از سوی رفتارهای تند سایر ملل که کم و بیش در هر جایی و زمانی وجود داشته و با ایجاد تنشهایی به چالش و حتی تسلیم کشیده خواهند شد. شاهد سخن ما، مستنداتی است که محقق ارزندهی معاصر، جناب روژه گارودی 29 فرانسوی 30، ارایه و براساس تزهای طراحی شده هانیتگنتون و فوکویاما 31، ثابت مینماید که سیاست دولت اسرائیل، آغازگر جنگ جهانی جدید خواهد بود 32.
تز اتحادیه شرق با خاورمیانه
در همین راستا متناسب خواهد بود که تز اتحادیه آسیا و یا خاورمیانه مطرح شود. البته این به معنای آمادگی برای درگیری نیست بلکه برای حضور و بروز مقتدرانه و البته صلح آمیز در عرصههای بین المللی است. همچون چند روستای پراکنده که همواره از سوی یک یا دو ابر روستای سلطه جو مورد تهدیدند و هیچ راهی جز همدلی ندارند بدون آن که احساس نیازی به معاندت داشته باشند. آیا نظریه مزبور قبلا به شکلی منسجم فعلی، ارایه گردیده و یا ابداعی است اما کاملا بدیهی بوده است و مبانی آن از مجموعه رهنمودهای جناب سید جمال الدین اسد آبادی بوده و نیز از فرازهایی از سرودههای جناب اقبال لاهوری هویداست که اولا هر چند که حب وطن یک ارزش است امّا محصور گردیدن در لاک خاک جزئی به بهانه ملیّت و میهن پرستی را پسندیده نمیبیند و جهان بینی کل نگر و فراشمول را توصیه نموده و میگوید:
لرد مغرب آن سراپا مکر و فن
او به فکر مرکز و تو در نفاق
تو اگر داری تمیز خوب و زشت
جان نگنجد در جهان ای هوشمند
اهل دین را داد تعلیم وطن
بگذر از شامل و فلسطین و عراق
دل نه بندی با کلوخ و سنگ و خشت
مرد حرّ بیگانه از هر قید و بند 33
ثانیاً روح خوش بینی به غرب را به کناری افکنده و بیدار باش میدهد:
فریاد ز افرنگ و دلاویزی افرنگ
عالم همه ویرانه ز چنگیزی افرنگ
فریاد ز شیرینی و پرویزی افرنگ
معمار حرم با به تعیر جهان خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز از خواب گران خیز 34
ثالثاً فلسفه خود باوری یا أنایی را یکی از راه حلهای نجات ملل محروم و مورد بی مهری میداند.
کس نداند شرق را تقدیر چیست
من فدای آن که خود را دیده است
غریبان را شیوهای سامری است
دل به ظاهربسته را تدبیر چیست
عصر حاضر را نکو سنجیده است
تکیه جز بر خویش کردن کافری است. 35
رابعاً اتحاد ملتهای خاوری را مورد تأکید قرار میدهد.
خاور همه مانند غبار سر راهی است
هر ذرهی این خاک گره خورده نگاهی است
یک نالهی خاموش و اثر باخته آهی است
از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز 36
و البته در نهایت، انسانیت فراتر از جهت جغرافیایی و حتی منطقه و حتی شرق و غرب میداند و چنین میسراید.
گفت تن در شو به خاک رهگذر
جان نگنجد در جهات ای هوشمند
گر چه از مشرق برآید آفتاب
در تب و تاب است از سوز درون
بردمد از مشرق خود جلوه مست
فطرتش از مشرق و مغرب بری است
گفت جان پهنای عالم را نگر
مرد حر بیگانه از هر قید و بند
با تجلیهای شوخ و بی حجاب
تا ز قید شرق و غرب آید برون
تا همه آفاق را آرد بدست
گر چه او از روی نسبت خاوری است. 37
از این رو یک همزیستی صمیمانه و آگاهانه فراملیّتی در قبال دیگران ضروری به نظر میرسد. در عین حال، شرح صدری وافر نسبت به نیک اندیشان جهان مورد توصیه این اندیشمند بزرگ است که دستاورد آن نظریه اتحادیه شرق و یا خاورمیان است.
پیشوای جهان بشریت، حضرت ختمی مرتبت که خود، مدال «رحمهی للعالمین» 38، و «انک لعلی خلق عظیم» را از یگانه هستی دریافت نموده بود و مکلف بوده که با نیکوترین خصلت، بدیهای دیگران را دور کند،39 میبایست او و امتش در آماده باش کامل همراه با عالیترین توان مقابله (نسبت به هر زمان) قرار داشته باشند 40 و در مقام دفاع از کیان خویش، به نیکی، عرض اندام نمایند هر چند که آغوش ایشان به صلح، همواره گشوده است، چنان که پس از همین آیهی شریفه، بلافاصله، ایزد منان میفرماید «و اگر به صلح تمایل داشتند، تو نیز بدان روی آور و بر خدا توکل کن که او شنوندهی سخن بندگان و دانا به اندیشههای آنان است. 41»
و اما جانشین شایسته ایشان نیز فرازی پر مغز در عهدنامه دارند که شالوده استراتژی مسالمت آمیز مسلمین را داهیانه رقم میزند. ایشان پس از همان سفارش اکید مالک به صلح، هشدار میدهد که «لکن زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتی، که بسا او نزدیک میشود تا غافلگیر نماید، پس دوراندیش باش و خوش بینی خود را متهم کن 42».
به هر روی، اصل و مبنای مسلّم در تنظیم چگونگی تعامل اسلام و مسلمین با سایر ادیان و اهل آنها، براساس مسالمت پایدار و هوشمندانه تقویم یافته است. 43
دستاوردهای مسالمت
آثار و برکات صلح و مدارا بسیارند. از جمله آنکه مدارا از نشانههای بارز عقلانیت است. چنان که پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «عاقلترین مردم کسی است که بیش از همه با مردم مدارا نماید» 44 و حضرت امیر (ع) تندی و درشتی را تنها در ضرورت، تجویز میفرماید؛ «... و در جایی که جز با درشتی کار انجام نگیرد، درشتی کن» و بلافاصله میفرماید: «پر و بالت را برابر رعیت بگستران!» 45 از جمله دستاوردهای صلح و تسالم عبارت است از امنیت (در ابعاد گوناگون آن)، آرامش فکری و آسایش که حضرت امیر (ع) در این عبارت، به هر سه مورد به طور اجمال اشاره میفرماید: «.... که در وضعیت صلح، آسایش رزمندگان و آرامش فکری 46 تو و امنیت کشور، تأمین میگردد» 47.یکی دیگر از فوائد صلح و مسالمت، فرصت اندیشه و گزینش راه درست و صلاح میباشد که اساساً از اهداف بعثت انبیا بوده و عملی شدن سفارشات ایشان و به ویژه خاتم رسولان مبتنی بر تعقل و تدبّر، جز در محیط انسانی متعادل و آرام، میسور نیست.
حضرت امیر (ع) در مطاوی یکی از گفتارهای گرانقدر خویش، در تعلیل تأجیل امر حکمیت، این مهم را چنین تبیین فرمودهاند: «امّا سخن شما که چرا میان خود و آنان برای حکمیّت، مدت تعیین کردی؟ من این کار را کردم تا نادان خطای خود را بشناسد و دانا بر عقیده خود استوار بماند و این که شاید در این مدت آشتی و صلح، خدا کار امّت را اصلاح کند و راه تحقق و شناخت حق باز باشد تا در جستجوی حق شتاب نورزند...». 48
در همین زمینه میتوان مسأله اسکان تبادلات فرهنگی و علمی را نیز مطرح نمود، چرا که در بستر صلح و همچنین در فرازی از نهج البلاغه در ضمن پیماننامهای که حضرت امیر (ع) میان قبیلهی ربیعه و اهل یمن منعقد فرمود، نکته قابل توجهی در این رابطه، مطرح گردیده است که عبارت از موضوع امکان و زمینهی انتصار و تعاضد دو ملت هم پیمان و متحد میباشد که مسالمت و صلح، پشتوانه آن است. حضرت در خلال این فراز، به این موضوع به شکل ذیل اشاره فرمودهاند: «این پیماننامهای است که مردم یمن و ربیعه آن را پذیرفتهاند چه آنان که در شهر حضور دارند، وچه آنان که در بیابان زندگی میکنند… در برابر کسی که خلاف این پیمان خواهد یا آن را واگذارد ایستادگی خواهند کرد، بعضی بعضی را یاری میدهند و همه متحد میباشند…49» و آرامش و دوستی میتوان به نتایج عالی مزبور رسید، که اگر به نمونههای این تعامل بنگریم، این موضوع را به نیکی در مییابیم. در عرصه فرهنگ، گوته و شیمل و کربن را از غرب میبینیم که چگونه از محضر عرفان حافظ و مولوی و فلسفه متعالیهی علامه طباطبایی بهرهها میبرند و در عرصه علوم تجربی و ریاضی، فرستادگان امیر کبیر و دارالفنون به غرب و نیز دانشمندان محترم پروفسور حسابی و عبدالسلام را میبینیم که از دانش نوین آنها استفاده علمی غرب از شرق زمین و مسلمانان در دوران پس از ظهور اسلام عزیز را میبینیم که از نوابغ تاریخ علم همچون بوعلی سینا و رازی و خوارزمی و طوسی، بهرهها بردهاند و همهی اینها جز در حیطهی تسالم و تشریک مساعی امکان ندارد 50.
از دیگر دستاوردهای مسالمت و تحمل دیگران، دوستی و جذب آنان است. حضرت امیر (ع) در نامهی گران سنگ خویش به فرزند گرامیشان امام حسن (ع) میفرماید: «با آن کس که با تو درشتی کرده، نرم باش که امید است به زودی در برابر تو نرم شود. با دشمن خود با بخشش رفتار کن، زیرا مصداق شیرینتر یکی از دو پیروزی است» 51
در فرازی از نهج البلاغه، نکتهی ظریفی مورد توجه قرار گرفته و نگاه جامعه شناسانه و روان شناسی هوشمندانه امام (ع) را روشن مینماید، ایشان حتی به زمینههای مسالمت در افقهای ابهام آلود نیز میاندیشد و رهنمودهای متناسب را ارایه میدهند. از این رو در حکمت 268 میفرماید: «… در دشمنی با دشمن اعتدال را رعایت کن! زیرا شاید روزی دوست تو گردد» 52.
پیشوای حکیمان و دانایان، مقوله انتقال جویی صرف را امری ناپایدار و زائل به شمار میآورد و ابن عباس را چنین اندرز میدهد:
«پس از یاد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چیزی خشنود میشود که هرگز آن را ازدست نخواهد داد و برای چیزی اندوهناک است که هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترین چیز نزد تو در دنیا رسیدن به لذتها یا انتقام گرفتن نباشد بلکه هدف تو خاموش کردن باطل یا زنده کردن حق باشد» 53.
یک شبهه و یک پاسخ
ممکن است کسی بپرسد، چرا بسیاری از بیانات امام علی (ع) در محور مسائل جنگی بوده و این بیانات نسبت به مسائل مربوط به صلح، اندک میباشد؟ میگوییم: اوّلا گفتارها و مکتوبات حضرت بسیار فراتر از مندرجات نهج البلاغه جناب سید رضی است و چندین برابر آن در سایر کتابها همچون غرر و درر 54 جناب آمدی و نهج السعاده 55 از جناب محمودی و کتاب قانون 56 جناب قاضی قضاعی و ... مطرح گردیدهاند.ثانیاً با توجه به این مسأله که پس از پیامبر اکرم (ص) و طی دوران بیست و پنج ساله توأم با انزوا و خانه نشینی امام (ع)، حضور چشمگیرتر ایشان در دوران خلافتشان بوده و غالبا این دوران با دسیسهها و فتنهها و جنگها مواجه بوده است، طبیعی است که غالب دل مشغولیها و مسائل حضرت، معطوف به این امور گردد که انعکاس آن در گفتارها و رسائل مولی، پدیدار گردیده است.
ثالثا در نهج البلاغه و سایر کتابهای حاوی مأثورات حضرت، مطالب بسیار متنوع اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و البته جنگی وجود دارد که بیانگر شخصیت بسیار جامع امام است و نشان میدهد ایشان برحسب وظیفه و نه احساس، رفتار مینموده و بسته به مقتضیات زمانه و مصالح اسلام و مسلمین، وارد عمل میگردیده است و اتفاقا رفتار مسالمت آمیز امام علی (ع) در موارد متناسب خود، شگفت آور بوده است. استاد شهید مطهری این موضوع را به نیکی، طرح و بسط داده و مینویسد: «ما میبینیم امیر المومنین (ع) در یک جا میجنگد، در جای دیگر نمیجنگد. بعد از پیغمبر اکرم (ص) که مسأله خلافت پیش میآید و خلافت را دیگران میگیرند و میبرند، علی (ع) در آنجا نمیجنگد... و هر مقدار هم که از دیگران خشونت میبیند، نرمش نشان میدهد، به طوری که موردسئوال و اعتراض حضرت زهرا (سلام الله علیها) قرار گرفت، که بعد حضرت توضیح میدهد که آنجا (زمان پیامبر) صلی الله علیه و آله» وظیفه من آن بوده، اکنون وظیفه من این است. بیست و پنج سال میگذرد و در تمام این بیست و پنج سال، علی (ع) یک مرد به اصطلاح صلح جو و مسالمت طلب است... علی (ع) حتی در اواخر عهد عثمان نیز میانجی واقع میشود میان شورشیان و عثمان. (یک وقت در زمان عثمان) آمدند به حضرت اعتراض کردند که چرا این طور شد؟ حال که اینها چنین کردند تو چه میکنی؟ فرمود: «والله لأمسلّمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جورٌ الا علیّ خاصهی» 57، مادامی که ستم بر شخص من است ولی کار مسلمین بر محور و مدارش میچرخد و آن کسی که به جای من هست اگر چه به ناحق آمده اما کارها را عجالتاً درست میچرخاند، من تسلیم هستم و مخالفتی نمیکنم. بعد از عثمان و در زمان معاویه، مردم میآیند با حضرت بیعت میکنند. آنجا دیگر امیرالمومنین (ع) با متمرّدین یعنی ناکثین و قاسطین و مارقین میجنگد 58.
گامهایی به سوی مسالمت
یکی از راههای رسیدن به تسالم، تکیه بر وجه اشتراکهاست. امروزه، اهل ادیان میتوانند به یک تفاهم نسبی برسند و نگذارند عدهای قدرت طلب و نژادپرست بین المللی با ایجاد تفرقه، بر جهان حکمرانی کنند. قرآن در موارد بسیاری از سایر ادیان و شخصیتهای طراز اول آنها یاد نموده و اصالت انبیاء الهی را مورد تایید قرار داده است. به ویژه از حضرت موسی و حضرت عیسی (علیهماالسلام) به نیکی و احترام یادنموده و بارها به سرگذشت ایشان پرداخته و نتایج معنوی و دینی فراوانی را ارایه نموده است. 59 حضرت باری در آیهای از قرآن بر موضوع خداپرستی تکیه فرموده و میفرماید: «بگو ای صاحبان کتاب، بیایید در عمل به سخنی که میان ما و شما یکسان است گردآییم و آن این که جز خدای یکتا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم...»60 در نهج البلاغه نیز این روش نیکو، دیده میشود. حضرت امیر (ع) به مناسبت ساده زیستی انبیاء (علیهم السلام) میفرماید: «... برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (ص) را اطاعت نمایی... به خدا سوگند، موسی (ع) جز قرص نانی که گرسنگی را بر طرف سازد چیز دیگری نخواست...و (داود) علیه السلام» با هنر دستان خود از لیف خرما زنبیل میبافت؛ و از همنشینان خود میپرسید، چه کسی از شما این زنبیل را میفروشد و با بهای آن به خوردن نان جویی قناعت میکرد... و (عیسی بن مریم) علیه السلام که سنگ را بالش خود قرار میداد، لباس پشمی خشن به تن میکرد و نان خشک میخورد... پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا نما... که دو پهلویش از تمام مردم فرو رفتهتر و شکمش از همه خالیتر بود. دنیا را به وی نمایاندند اما نپذیرفت ... 61از آن سو، اگر اهل تحقیق دیانت موسوی و مسیحی، راه انصاف را در عرصه حقیقت جویی دینی و تاریخی بپیمایند و به انگیزههای یهودیان ساکن مدینه و اطراف آن در عربستان در زمان نزدیک به ظهور پیامبر خاتم (ص)، توجه نمایند که چگونه مسبوق به بشارتهای ظهور ایشان بودهاند 62 و نیز به انجیل برنابا 63 که تصریح به ظهور و بعثت ایشان نموده، به دیدهی احترام بنگرند، آنگاه در نگرش آنان نسبت به اسلام، تغییر و تلطیف بوجود خواهد آمد 64.
البته شخصیتهای محقق و حقیقت جوئی از آنان دیدگاه های جالب توجهی را ارایه نمودهاند.
بزرگانی چون توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی) در کتاب قهرمانان، جان دیون پورت (اسلام شناس انگلیسی) در کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد (ص) و قرآن، گوستاو ای فن گروبنام در کتاب وحدت و تنوع در تمدن اسلامی، آگوست موللر (مستشرق آلمانی) در کتاب اسلام در مشرق و مغرب زمین، ادوارد گسیبون (مورخ انگلیسی) در کتاب انحطاط و سقوط امپراطوری روم، ژان ژاک روسو (دانشمند فرانسوی) در کتاب قرار اجتماعی، ژان لورو (محقق فرانسوی) در کتاب بررسیهائی روی اسلامیت، سرپرس سایکلس (ژنرال و محقق شهیر انگلیسی) در کتاب تاریخ ایران، گوته (شاء پرآوازه آلمانی) در دیوان شرقی، لئون تولستوی (فیلسوف و نویسنده بنام روسی) در رساله حکمتهای پیامبر اسلام، پرفسور واشنگتن ایرونیک (شرق شناسی آمریکایی) در کتاب تاریخ مقدس و سایر محققین و اساتید دانشگاههای معتبر اروپایی که در عرصه اسلام شناسی و نقش اسلام در اهتراز تمدن انسانی و حتی بیداری غرب، تحقیقات ارزندهای ارایه نموده و بعضی از مقالات آنان در مجموعهای ارزشمند بنام میراث اسلام زیر نظر سرتوماس ارنولد و آلفرد گیوم منتشر گردیده است 65. برای نمونه جناب رودویل 66، کشیش و خاورشناس فرانسویف در مقدمهای که بر ترجمه قرآن مجید نوشته و در سال 1876 میلادی در اروپا منتشر شده، مینویسد: «باید اعتراف کرد، قرآن به واسطه ارشادات عالیه و نظریات عمیق خود، سزاوار است مورد توجه کامل قرار گیرد. این کتاب همان روح قوی است که یک ملت فقیر و نادان را منقلب نمود و تمدن نیرومندی را که رونقی کامل داشت بوجود آورد، تمدنی که بالهای خود را از سمت غرب تا اسپانیا (اندلس) و از سمت شرق تا هند، گسترش داد و در اندک زمانی امپراطوری بزرگی را تأسیس نمود. قرآن مقام والائی دارد زیرا نام خداوند خالق جهان و ستایش او را میان ملل بت پرست نشر داد. باید اروپا فراموش نکند که مدیون این کتاب است. کتابی که آفتاب علم را در میان تاریکی قرون وسطی اروپا جلوهگر ساخت 67».
استاد بولن ویلی یه 68 در کتاب زندگی محمد (ص) 69، روایات متعصبان مسیحی درباره پیامبر اسلام (ص) را به باد انتقاد گرفته و مینویسد: «محمد (ص) قانونگذاری خردمند و بزرگ بود که دینی تهذیب یافته برای جهانیان آورد. او نماینده زندهی عنایات پروردگار بود. خدایی که بر همه چیز آگاه است او را فرستاد تا مسیحیان را که گمراه شده بودند متنبه گرداند، بتها را خورد کند، ایرانیان خورشید پرست (یا دوگانه پرست) را مطیع سازد و آیین خداشناسی را از دیوارهای چین تا سواحل اسپانیا بگستراند. محمد (ص) صفاتی عالی داشت و الطاف خداوندی، فصاحتی فوق انسانی به او اعطا کرده بود، چنان که میتوانست نادانترین مردم زمان خود و خردمندترین آنان را متقاعد سازد و به دین اسلام معتقد گردند. آیین محمد (ص) چنان خردمندانه است که برای تبلیغ آن هیچ نیازی به جبر و قهر نیست. کافی است که اصول آن را به مردم بفهمانند تا همه به آن بگرایند. اصول دین محمد (ص) چنان با عقل انسانی سازگار است که در مدتی کمتر از پنجاه سال در قلب نیمی از مردم روی زمین جای گرفت».70
در مورد دومین شخصیت جهان اسلام نیز به همین منوال است و اگر آنان اندکی به تحقیقات دانشمندان خویش در مورد امام علی (ع) توجه نمایند، دریچه های نوینی درمورد اسلام و ارکان آن به رویشان گشوده شده و ملایمتر و منعطفتر خواهند بود. دانشمندان مسیحی چون امین نخله، جرج جرداق، جرحی زیدان، جبران خلیل جبران، سلیمان کتانی، میخائیل نعیم، بولی سلام، شبلی شمیل لبنانی، ایلیاپاولویچ پتروسفسکی روسی، لامنس بلژیکی، دیالافوا و بارون کارا دو فرانسوی و توماس کارلایل انگلیسی 71.
و برای نمونه، جناب نرسیسیان انگلیسی که سالها در بغداد به پژوهش و تتبع پرداخته است مینویسد: «نهج البلاغه بر هر سخن عرب برتری دارد، اگر این گویندهی با عظمت امروز بر منبر کوفه قرار میگرفت شما مسلمانان میدیدند که مسجد کوفه با آن همه عظمت و وسعتش از اجتماع مردم مغرب زمین برای استفاده از دریای خروشان علی (ع) موج میزد. 72»
دکتر بولی سلام نویسنده و شاعر معروف مسیحی مینویسد: «آری من یک مسیحی هستم که درباره او میگویند خدا از او راضی است صفا با اوست و شاید هم خدا به او احترام بگذارد و مسیحیان در اجتماعات خود از وی سخن میگویند و از تعلیمات او سرمشق میگیرند و پیروی میکنند. مردان خدا معرفی کنند که مانند او خدای یگانه را بپرستند و راهی را که او رفت قدم بپیمایند تا بتوانند در ریاضت به حد تکاملی که او رسید، برسند علی در جایگاهی است که یک دانشمند او را ستاره درخشان آسمان علم و ادب میبیند و یک نویسندهی برجسته از شیوهی نگارش او پیروی میکند و یک فقیه همواره بر تحقیقات و پدیدههای او تکیه دارد».73
از اهل سنت نیز کتابهای مستقل فراوانی در مناقب و فضائل امام (ع) به رشته تحریر درآمده و شخصیتهایی چون الجندی رئیس دانشکده علوم دانشگاه قاهره، دکتر طه حسین وزیر علوم مصر، یازجی از نویسندگان پر آوازه ترکیه، زمخشری صاحب کشّاف، آلوسی صاحب روح المعانی، خطیب خوارزمی حنفی صاحب مناقب، احمد بن حنبل شیبانی، ابن ادریس شافعی، ابن مغازلی، جاحظ، ابن ابی الحدیدو ... در مورد حضرت، قلمها راندهاند.
برای نمونه مفتی اعظم مصر و رئیس الازهر مصر جناب عبده مینویسد: «از مطالعه نهج البلاغه، دولت فصاحت و صولت بلاغت در نظرم مجسم گشت و به یقین دانستم که مدیر این دولت و قهرمان این صورت و پرچمدار پیروزمندش، علی بن ابی طالب (ع) است و افکار واهی کسانی که (در انتساب نهجالبلاغه به امام) علیه السلام» شک و شبهه کردهاند، در نظرم دریده گشت و خیالات باطل و افکار فاسد آنها نابود شد.74
ابن ابی الحدید شارح بزرگ نهج البلاغه که در عرصه بلاغت امام، جمله جالب ذیل را گفته است: «اما در عرصه فصاحت، پس او پیشوای فصیحان وسرور بلیغان بود و در رابطه با کلام او این جمله گفته شده که سخنش پایینتر از کلام خدا و برتر از سخن آدمیان است. مردمان از او آیین سخنوری و نوشتاری را آموختهاند».75
همو که معتزلی است میگوید: «.. من مکتب اعتزال را برگزیدهام ولی به خاطر تو همهی شیعیانت را دوست دارم». 76
نتیجهگیری
از مجموع آنچه گذشت، دانستیم که بنیاد ادیان و به ویژه اسلام عزیز بر مسالمت و مداراست که البته بایستی پایدار بر اساس داهیانه باشد. رهنمودهای عالی در این زمینه در منابع اصیل اسلامی و نهج البلاغه، موجود میباشد. البته بعضی از نظریهپردازان غربی همچنان بر طبل نزاع میکوبند که بایستی آزاد اندیشان آنان چارهای اندیشند.بیانات و رفتارهای حضرت امیر (ع) در این رابطه نیز بر محور صلح و مسالمت است که مستندات آن ارایه گردید. آنچه که بسیار مهم است و نقطه عطف این نوشتار بوده، پایدار بودن تسالم است که یکی از مقدمات آن، اقتدار و هوشمندی است و از جمله پایههای اقتدار ملتها در هر عصری و به ویژه مسأله تعامل با ملل اقویاء، اتحادو همدلی با یکدیگر است که در این راستا، نظریه ضرورت تشکیل اتحادیه شرق یا خاورمیانه ارائه گردید. همچنین به آثار بسیار مطلوب همزیستی مسالمت آمیز همچون امنیت، آسایش و زمینهسازی و امکان تبادلات علمی و فرهنگی و نیز مسأله دوستی ملل اشاره گردید. همچنین به شبهه غلبه فرامین جنگی در نهج البلاغه بر مضامین دوستی و صلح و پاسخ آن پرداخته و روشن گردید که در طول مدت مدیریت امام (ع) که زمان عمده حضور اجتماعی امام، پس از پیامبر اعظم (ص) و قریب سه دهه خانه نشینی امام (ع) میباشد، و فتنه گران فراوانی، جامعه اسلامی را پیوسته به آشوب میکشیدند و با این همه موضوعات بسیار متنوع اعتقادی، اخلاقی، اقتصادی و... در این کتاب شریف مطرح و مورد بررسی قرار گرفتهاند و در نهایت گامهائی نیز به سوی مسالمت و اشاره به وجه اشتراکات ملل برداشته شد.
پینوشتها:
1) Islamofobia.
2) Meral
3) Shadjareh.
4) Werbner
5) Bodi.
6) Pappetti.
7) به نقل از عاملی، سعید رضا، جهانی شدنها: غربی شدن و اسلامی شدن جهان، اسلام هراسی و مدرنیته بزرگ شده، شانزدهمین کنفرانس بین المللی وحدت اسلامی، صص 10 _ 9
8) ر. ک: الحسین الاسدآبادی، سید جمال و عبده، شیخ محمد، مجموعه العروهی الوثقی، ص 43 و ...
9) Many Globalizations.
10) عاملی، ص 3.
11) Berger.
12) Huntington.
13) لازم به ذکر است که توجه عمده مقاله به مسأله همگرائی سه دیانت دارای رقابت تاریخی یعنی اسلام و مسیحیت و یهودیت میباشد.
14) قرآن کریم، سورهی طه،44.
15) نهج البلاغه، نامه 53
16) میدانیم که نماد تمدن اسلامی، متون مذهبی بی بدلیل آن است و بقول دکتر نصر حامد ابوزید تمدن اسلامی تمدن متن است و در تاریکترین دورانهای تاریخی و از هم گسیختگی خود یعنی هفت قرن قبل، این وحدت تمدنی و فرهنگی آن بود که مسلمین را بر دیگران برتری میداد. (ر. ک: حامد ابوزید، نصر، گفتمان دینی و روش علمی، ترجمه مرتضی کریمی، ص 160) از اینرو بهترین مرجع در جهت شناخت این تمدن عظیم مبانی، آن، متون قرآن، سنت و نهج البلاغه میباشد.
17) _ Foreign Afairs (the concil on foreign Relations).
18) ر. ک: پوراحمدی، حسین، فرهنگ جهانی و تجدید فرهنگ و هویت اسلامی، همگرایی یا مقاومت.
19) مقصود وی از این اصطلاح بطور عمده کشور چین و توابع آن که سابقه آئین کنفوسیوسی (پیش از بودائیسم) را داشتهاند میباشد. کنفوسیوس (contucius) در قرن ششم پیش از میلاد، در چین، آیینی اخلاقی و بشری تاسیس نمود (ر. ک:توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، صص 56 _ 53)
20) در این زمینه ر. ک: هانیتگتون، ساموئل؛ نصر، سید حسین، برژینسکی، زبیگنتو، مجموعه مقالات، ترجمه مجتبی امیری، ص 23
21) عهدنامهی مالک اشتر اخیر در یونسکو به عنوان منشور اخلاق مدیریتی به ثبت رسیده است.
22) نهج ابلاغه (نسخه پنجم) نامه 53، ص 142 (معجم)؛ بند 132؛ «و لا تدفغی صلحاً دعاک الیه عدوّک و للّه فیه رضی»
23) همان، بند 133؛ «وان عقدرت بینک و بین عدوّک عقدهً أوألبسته منک ذمهً فحط عهدک بالوفاء و ارع ذمّتک بالامانهی و اجعل نفسک جنه دون ما اعطیت ...»
24) همان، حکمت 233، ص 171 (معجم)؛ «لا تدعون الی مبارزهی و ان دعیت الیها فاجب. فان الدّاعی الیها باغ و الباغی مصروعٌ».
25) نهج البلاغه، خطبه 55، بند 1 و 2، ص 22 (معجم)؛ «فواللّه ما دفعت الحرب یوما الّا و أنا أطمع أن تلحق بی طائفه فتهتدی بی و تعشر الی ضوئی و ذلک احبّ إلّی من أن أقتلها علی ضلالها (ضلالتها)»
26) قرآن کریم، طه، 44، قسمت پایانی آیه، یعنی جملهی «لعلّه یتدکر أو یخشی»، بیانگر میزان امیدی است که بایستی نسبت به نجات انسانها داشت، چرا که شخصی همچون فرعون با آن همه سوابق کفرآمیز و آن موقعیت سلطه، بسیار بعید بود که بازگردد و میدانیم وی جملهای به زبان رانده که حتی ابلیس را توانایی گفتنش نبود؛ «أنا ربکم الأعلی» (قرآن کریم، نازعات،24) و خدا نیز سزای دو جهانش را داد؛ «فأخذه الله نکال الاخره و الا ولی» (همان، 25)، امّا شرح صدر ایزد متعال را نگر که نه تنها وجود چنین موجودی را در عرصهی هستی تحمل مینماید که مجال اندیشه و انابه نیز میدهد.
27) Giddens.
28) نگ به: عاملی، سعید رضا، جهانی شدنها، ص 1.
29) Rojehgarodi.
30) این فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ غرب، در طول زندگی تکاملی یکصد ساله و پر فراز و نشیب خویشف سه اردوگاه فکری کمونیسم، مسیحیت و اسلام را تجربه نموده و سرانجام کعبه آمال اندیشههای نوین خویش را در اسلام عزیز جستجو و کشف نموده است.
31) Fukuyama
32) ر. ک: گارودی، روژه، محاکمه صهیونیزم اسرائل، ترجمه دکتر سید محمد تقی علوی و جلیل محمدی، صص 151 _ 146 . او به نقل از شلومو آهارونسون (ShLmo Aharonson) در روزنامه هارتز مورخه 29/6/1975، مینویسد: «سلاح هستهای از جمله تجهیزاتی است که تمامی امیدهای غرب را به پیروزی نهایی بر اسراییل از بین میبرد. چندین بمب اتمی میتواند خسارتهای سنگینی به تمامی پایتختهای عربی وارد و سدّ آسوان را ویران کند و با چند تای دیگر میتوانیم شهرهای متوسط و تأسیسات نفتی را منهدم کنیم. درجهان عرب تقریباً هدف وج ود دارد که انهدام آنها موجب میشود، کلیه غنائم و امتیازاتی که عرب در جنگ کیپور به دست آورده است از دست بدهد.»
33) اقبال لاهوری، محمد، کلیات اشعار فارسی، ص 304.
34) همان، ص 141.
35) همان، ص 370، این نکته را در اینجا لازم به تذکر میدانم که جنا ب اقبال در اینجا خطائی در تطبیق دارد که نیازی به تصریح بدان نیست و بهرحال ما بایستی از امتیازات افکار شخصیتهای بزرگ بهرهمند شویم.
36) همان، ص 141.
37) قرآن کریم، سورهی انبیاء، آیه 107؛ «و ما ارسلناک الّا رحمهی للعالمین».
38) همان، سورهی قلم، آیهی 4؛ «و انّک لعلی خلق عظیم»
39) همان سورهی فصلت، آیهی 33؛ «ادفع بالّتی هی أحسن فاذا الّذی بینک و بینه عداوهی کانّه ولیّ رحیم». اگر کسی با تاریخ اسلام آشنایی داشته باشد، ظرفیت بی نظیر مسالمت جوئی آن را خواهد یافت که نماد بارز آن فتح شهر استراتژیک و قلب عربستان یعنی مکه و با روشهای صلح آمیز پیامبر اکرم (ص) میباشد. این شخصیت بی نظیر، در آن روز، بخشش آسمانی و ملکوتی از خویش در صفحه تاریخ انسانیت بر جای نهاد که سنگدلترین افراد را شرمنده فرمود. آری حضرتش لانهی سیاه ابوسفیان و هند را که چنگالهایش به خون عموی بزرگوار ایشان آغشته بود خانه امن شهر اعلام فرمود و شایستگی خویش جهت احراز مقام اول اشرافت در سلسلهی اشرف مخلوقات را متجلّی فرمود (ر. ک: امین، سید محسن، سیرهی معصومان، ترجمه علی مجتبی کرمانی، ج ا، صص 218 _ 212 و شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیل اسلام، صص 95 _ 94).
40) همان، سوره انفال، آیهی 60؛ «و اعدوالهم ما إستطعتم من قوهی و من رباط الخیل ترهبون به عدوّ الله و عدوّکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم... ».
41) همان، آیه 61؛ «و ان جنحوا للسّلم فاجع لها و توکّلْ علی الله انّه هو السمیع و العلیم»
42) نهج البلاغه، نامهی 53، ص 586(دشتی)؛ «و لکن الخدر کلّ الخدرمن عدوّک بعد صلحه فانّ العدوّ ربّما قارب لیتفعّلَ فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن»
43) البته پر واضح است که خود مسلمانان از هر فرقه و نحله و ملیّتی که باشند بایستی به طریق اولی با یکدیگر متحد باشند.
44) نگارنده، متون قرآن، نهج البلاغه و حدیث، فصل 4 ص 28، حدیث 17، به نقل امامی صدوق ره؛ «اعقل الناس اشدّهم مداراهی للناس».
45) نهج البلاغه، نامه 46(به یکی از کارگزاران)، ص 558؛ «... و اعتزم بالشدهی حین لا تغنی عنک الاالشدهی و إخفص للرّعیّه جناحک»
46) در اینجا مالک اشتر به عنوان فرمانده ارشد امام (ع)، مورد تخاطب میباشد.
47) نهج البلاغه، نامه 53 (عهدنامه مالک اشتر)، ص 586 (دشتی)؛ «... فانی فی الصلح دعهی بجنودک و راحهً من همومک وأمناً لبلادک».
48) نهج البلاغه، خطبه 125، ص 238؛ «و امّا قولکم لم جعلت بینک و بینهم أجلافی التحکیم؟ فانّما فعلت ذلک لتبین الجاهل و تیثبت العالم و لعلّ اللّه أن یصلح فی هذه الهذنه أمر هذه الامّه و لا تؤخذ بأکظامها فتعجل عن تبین الحق... »
49) نهج البلاغه، مکتوب 74، ص 616؛ «هذا ما اجتمع علیه اهل الیمن حاضرها و بادیها و ربیعهی حاضرها و بادیها ... و انهم ید واحدهی علی من خالف ذلک و ترکه، انصار بعضهم لبعض، دعوتهم واحده...»
50) ما در این رابطه، بهترین کتابی که از خود غربیان منتشر شده و مرحوم استاد دوانی در کنفرانس بینالمللی بوعلی سینا بسیار مورد تاکید قرار دادند، کتاب آفتاب الله بر فراز مغرب زمین، تألیف دکتر زیگرید هونکه آلمانی میباشد که توسط آقای مرتضی رهبانی در سه جلد با عنوان نه چندان دقیق فرهنگ اسلام در اروپا ترجمه و در سال 1361 توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامی، منتشر گردیده است. اصل کتاب به زبان آلمانی بوده و نسخهای از آن در کتابخانه ارزشمند دائره المعارف بزرگ اسلامی (دارآباد) که در خاورمیانه کم نظیر است، موجود میباشد. این کتاب در اصل، پایاننامه دکترای ایشان بوده و در سالهای 1960 و 1965 در دو نوبت به چاپ رسیده و در اروپا منتشر گردیده است. جالب است که بدانیم در مقدمه این کتاب، شجاعانه، غرور غرب را (که یکی از موانع همزیستی مسالمت آمیز به شمار میآید) مورد نکوهش قرار داده و شرق را بجای مترجم، معلم و مولّد علم و دانش معرفی مینماید که او را بر گردن تاریخ علم غرب حقی فراوان است و نیز در بخشی از این کتاب شریف تحت عنوان «پاپ» به شیوه عربی محاسبه میکند (Der pupst rechnet arabisch)او ثابت میکند که در هشت قرن قبل که در اروپا، محاسبات با چورتکه انجام میگرفت و حتی عدد صفر را نمیشناختند و یکی از پاپهای مهم سلسلهی پاپها به نام گربرت (Gerberte) در جوانی به بارسلونای اسپانیا (اندلس) میرود و با آسمان پر ستاره علوم مسلمین آشنا شده و برای اولین بار توشهای بنیادین از علوم پایه را به رم به ارمغان میآورد (ر. ک: فرهنگ اسلام در اروپا، زیرگرید هونکه، ترجمه مرتضی رهبانی، ج ا. صص 122 _ 109).
51) همان، نامه 31، ص 534؛ لن لمن غالظک فانه یوشک أن یلین لک و خذ علی تدوک بالفضل فانه أحلی الظفرین (مقصود از دو پیروزی، انتقام یا بخشش است).
52) همان، حکمت 268، ص 694؛ «.... ابغض بغیضک هونا ما عسی أن یکون جیبک یوماً ما»
53) نهج البلاغه، نامه 66، ص 606؛ «امّا بعد فانّ الم؛ لیفرح بالشیء الذی لم یکن لیفوته و یحزن علی الشی یکن لیصیبه فلایکن افضل ماءلت فی نفسک من دیناک بلوغ لذّه او شفاء غیظ و لکن اطفاء باطل أو إحیاء حق»
54) ر. ک: تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرور الحکم و درر الحکم، شرح محمد خوانساری و مقدمه و تصحیح میرجلال الدین حسین ارموی. این دوره کم نظیر در هفت مجلد توسط انتشارات دانشگاه تهران به زیور طبع آراسته گردیده و متضمن یازده هزار و پنجاه بیان از حضرت امیر (ع) میباشد.
55) ر. ک: محمودی، محمدباقر، نهج السعادهی فی مستدرک نهج البلاغه، این مجموعه بی نظیر در چهارده مجلد توسط وزارت ارشاد منتشر گردیده و حاوی مطالب عالی و بطور مستند از امام (ع) میباشد.
56) ر. ک: قضاعی، ابوعبدالله محمد، دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم (قانون) ترجمه استاد فیروز حریرچی ایشان از اعلام مصر در قرن چهارم و پنجم بوده و اگر چه معاصر جناب سید رضی (ره) میباشد اما او را ملاقات ننموده و به گفته مترجم محترم، بسیاری از مطالب آن در نهج البلاغه و غرر و درر، وجود ندارد (ر. ک:مقدمه همان ص 12).
57) به نقل از نهج البلاغه، خطبه 74.
58) مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 16، صلح امام حسین (ع)، صص 623 _ 922 (با اندکی تلخیص)
59) ر. ک: قرآن کریم، سوره بقره، ایات 87، 136، 253 و آل عمران، آیات 45، 52، 55، 84، 156، 162،170 و مائده، آیات 49، 81، 113،115،117،119، 119 انعام آیه 85 و مریم، آیه 34 و احزاب، آیه 7 و شوری، ایه 63 و...
60) همان، ال عمران، 63؛ «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الاالله و لا نشرک به شیئاً ...» البته پر واضح است که با آمدن هر آیین جدید، آیین پیشین منسوخ میگردد.
61) نهج البلاغه، خطبه 160، ص 298؛ «و لقد کان فی رسول الله (ص) کاف لک فی الاسوهی... و ان شئت ثنیت بموسی کلیم الله (ع) و الله ما مسأله الّا خبزاً یأکله... و أن شئت ثلّقت بداوود (ع) ... فلقد کان یعمل سفائف الخوص بیده و یقول لجلسائه:ایکم یکفین بیعها و یأکل قرص الشعیر من ثمنها و إن شئت قلت فی عیسی بن مریم (ع) فلقد کان یتوسد والحجر و یلبس الخشن و یأکل الجشب ... فتأسّ بنبیک الاطیب الأطهر (ص) ... اهضم اهل الدنیا کشی و اخمصهم من الدنیا بطنا، عرضت علیه الدنیا فأبی أن یقبلها...»
62) سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، ج 1، صص 406 و 405، به نقل از تاریخ طبری، ج 2، ص 86.
63) ر. ک: قطب، محمدعلی، نظرات فی انجیل برناباالمبشّر. بنبوهی النبی محمد (ص)، ص 55.
64) یکی از اساتید اروپایی و کاتولیک که در کنفرانس فرهنگ و مذهب تایلند شرکت نموده بودند (Taailand , chiany Mai , payap university , June 54_30 , 2007 , Religinn and culture coference) با صراحت به وحیانی بودن قرآن کریم اذعان نمود و اینجانب که با ارائه مقالهای حضور یافته بودم شاهد این مساله بودم و پس از آن سخنرانی با ایشان وارد مذاکره شدم، اما از قبول اسلام استنکاف مینمود و مرا به یاد این گفته لوردهیدلی که پس از تحقیقات بسیار، اسلام رو کرده است میانداخت که: من معتقدم هزاران مرد و زن (غربی) هستند که مسلمان شدهاند اما از خوف انتقال و رنج ناشی از تغییر اعتقاد، اظهار عقیده نمیکنند (ر. ک: بهاء الدین، محمد، المستشرقون و الحدیث النبوی، ص 297).
65) در این رابطه رجوع فرمایید به: مقدمه و تعلیقات دانشمند محترم استاد آقای عباسقلی صادق پور وجدی در کتاب ارزنده زندگانی محمد (ص) به قلم جناب توماس کارلایل، صص 92 _ 32 و کتاب پیامبر اسلام (ص) از نظر دانشمندان شرق و غرب، اثر و تدوین استاد علی دوانی.
66) G _ M _ RodweL.
67) همان جاها، به نقل از کتاب محمد و القرآن، کاظم آل نوح، ص 197.
68) Boullain villiers
69) LAViE EDMAHOMET.
70) همان جاها، به نقل از اسلام از نظر ولتر، ص 14.
71) بنگرید به نگارنده، پیشگفتار کتاب تحلیل ارکان استعارههای پیچیده نهج البلاغه، صص 31 _ 13.
72) همان، ص 15، به نقل از شهرستانی در کتاب پیرامون نهج البلاغه.
73) علیقلی، محمد مهدی، سیمای نهج البلاغه، ص 50.
74) عبده، محد، مقدمه شرح نهج البلاغه، ص 103.
75) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ا، ص 24.
76) صادقی، اصغر، حرفی از هزاران، ص 35.
1- قرآن کریم ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، انتشارات سروش، 1371 ش2- سید رضی(موسوی)، محمد، نهج البلاغهی، ترجمه: سید جعفر شهیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1378ش.
3- آمدی، عبدالواحد، غرور الحکم و درر الحکم، شرح محمد خوانساری و مقدمه و تصحیح میر جلالالدین حسین ارمدی تهران، انتشارات دانشگاه تهران.1385
4- ابن ابی الحدید، عزالدین عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، قم، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1378 ق،1959 م.
5- ادیبی مهر، محمد، تحلیل ارکان استعارههای نهج البلاغه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ 1386.
6- ادیبی مهر، محمد، متون قرآن، نهج البلاغه، حدیث، قم، انتشارات دانشگاه، قم، چاپ اول، 1375
7- اقبال لاهوری، محمد، کلیات اشعار فارسی، تهران، نشر سنائی، چاپ ششم،1373 ش.
8-امین، سید محسن، سیده معصومان، ترجمه علی مجتبی کرمانی، تهران، نشر سروش، چاپ دوم، 1376 ش.
9- بهاء الدین، محمد، المستشرقون و الحدیث النبوی، بغداد، دارالنفاس، 1999 م.
10- پوراحمدی، حسین، فرهنگ جهانی و تجدید فرهنگ و هویت اسلامی، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1382 ش،1424 ق.
11- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها سمت، چاپ چهارم، 1380 ش.
12- حامد ابوزید، نصر، گفتمان دینی و روش علمی، ترجمه مرتضی کریمی نیا، تهران، مرکز مطالعات فرهنگی بین المللی،1377 ش.
13-الحسین الاسد آبادی، سید جمال الدین و عبده، شیخ محمد، مجموعه العروهی الوثقی، مصر، المکتبهی الاهلیه،1346 ه، 1927 م.
14- دورانی، علی، پیامبر اسلام از نظر اندیشمندان شرق و غرب، قم، نشر پیام اسلام، 1354 ش.
15- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ هشتم، 1372 ش.
16- شهرستانی، سید الدین، پیرامون نهج البلاغه، ترجمه سید علی میرزاده اهری، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ سوم، 1359 ش
17- شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیل اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ هشتم، 1367 ش.
18- صادقی، اصغر، حرفی از هزاران، تهران، نشر آفاق، چاپ اول، 1379 ش.
19 - عاملی، سعیدرضا، جهانی شدنها، غربی شدن و الامی شدن جهان، اسلام هراسی و مدرنیته بزرگ شده، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1382 ش،1424 ق.
20- عبده، محمد، شرح نهج البلاغه، قاهره، مکتبهی الشروق الدولیه، چاپ اول، 1425 ق،2004 م.
21- علیقلی، محمد مهدی، سلیمانی نهج البلاغه، تهران، نشر تاریخ و فرهنگ، چاپ دوم، 1380.
22- قضاعی، محمد ابوعبدالله، قانون (دستور معالم الحکم و مأثور مکارم الشمیم)، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1362 ش.
23- قطب، محمدعلی، نظرات فی انجیل برنابا؛ المبشر جنبوه النبی محمد (ص)، قم، انتشارات انوار المهدی، الطبقه الاولی،1413 م.
24- کارلایل، توماس، زندگانی محمد (ص) با مقدمه و تعلیمات عباسقلی صادق پور وجدی، تبریز، نشر سروش، چاپ هفتم، 1346 ش.
25- گارودی، روژه، محاکمه صهیونیسم اسرائیل، ترجمه دکتر سید محمدتقی علوی و جلیل امیدی، تبریز، موسسه تحقیقاتی علوم انسانی دانشگاه تبریز، چاپ اول،1384 ش.
26- محمودی، محمدباقر، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، تهرانف سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1383 ش.
27- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، شهر قم، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1379 ش،1421 ق.
28- هانیتنگتون، ساموئل وسایرین، نظریه برخورد تمدنها، ترجمه و ویراست مجتبی امیری، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، چاپ سوم، 1381 ش.
29 - هوتکه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضی رهبانی، تهران، دهه نشر فرهنگ اسلامی،1360 ش.
30- Hunke , Sigrid , Allahs sonne uBER DEM SBENDLAND , Germany , Frscher Bucherei,1965.
/ج