ابزارهای فرصت‌مند کردن وابسته نبودن

«سیاست خارجی خوداتکا» که نه ‌‌تنها بخشی از ارزش‌‌هاست، بلکه واقعیت‌‌ها را نیز صورت‌‌بندی می‌کند، یکی از مباحث بسیار مهمی بوده که از اوایل انقلاب، ذهن بسیاری از نخبگان را به خود جلب کرده است. ارزش‌‌ها (به...
چهارشنبه، 4 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابزارهای فرصت‌مند کردن وابسته نبودن
ابزارهای فرصت‌مند کردن وابسته نبودن

 

نویسنده: میرزا رضا لیلانی




 
«سیاست خارجی خوداتکا» که نه ‌‌تنها بخشی از ارزش‌‌هاست، بلکه واقعیت‌‌ها را نیز صورت‌‌بندی می‌کند، یکی از مباحث بسیار مهمی بوده که از اوایل انقلاب، ذهن بسیاری از نخبگان را به خود جلب کرده است. ارزش‌‌ها (به ‌‌عنوان آرمان‌‌ها) و واقعیت‌‌ها دو بال پرواز منافع ملی در گستره‌‌ی سیاسی هر کشور بوده و هستند. تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر «وابسته نبودن به عنوان یک فرصت و نه به عنوان یک تهدید»، در بیانات آغاز سال در حرم رضوی، سبب شد تا نگاهی به ابزارهای دستیابی به این مهم و ریشه‌ی منطقی این گزاره داشته باشیم. لذا نگاهی به پنج ابزار ممکن و البته موجود، برای «موفقیت و فرصت‌مند کردن وابسته نبودن» خواهیم داشت.
نخستین ابزار برای فرصت‌مند کردن عدم وابستگی «مقاومت مدبرانه» است.
ابتدا نگاهی کلی به مقاومت خواهیم داشت و سپس آن‌‌ را به‌ ‌عنوان ابزاری برای خوداتکایی مورد بررسی قرار خواهیم داد. آن‌‌ چیزی که می‌‌بایست در برابر آن مقاومت صورت گیرد، «ترکیب ظالمانه‌‌ای است که بر جهان ایجاد شده است.» مقاومت، منطقی است که جمهوری اسلامی ایران در صدد است در سیاست خارجی خود برای مبارزه با این «ترکیب ظالمانه» به آن استمساک جوید. از نظر جمهوری اسلامی، جعلیات عرصه‌‌ی سیاست خارجی می‌‌بایست تغییر کند و معادلات جدید سیاست بین‌الملل بنا به خواسته‌های ملت‌‌های مظلوم دنیا و مستضعفین شکل گیرد.
مقاومت رسالت پیدا و پنهان فرستادگان الهی بوده است. یکی از جلوه‌‌های مشترک در بررسی شخصیت پیامبران استکبار‌‌ستیزی آنان است. ناگفته پیداست که قیام تمام پیامبران برای برقراری عدالت و ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حکومت مستضعفین بوده است. تاریخ زندگی سیاسی و اجتماعی پیامبران مؤید این است که قیام آنان برای برقراری برابری در جامعه، تشویق طبقه‌ی مستضعف به قیام بر ضد قدرت‌های طاغوتی، تلاش در ایجاد عدالت اجتماعی و مبارزه با طبقه‌ی اشراف و ستمگران بوده است.
در واقع پیامبران از میان مردم برخاستند، مستضعفان را با خود همراه ساختند، قیام مردمی را جهت دادند و ریشه‌‌کنی مستکبران و نجات مظلومان را به عنوان شعار خود برگزیدند. دوم اینکه تقابل و دشمنی استکبار با اسلام از دوران رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آغاز شد و با طی مراحل نهضت جهانی اسلام، بر شدت عناد و دشمنی‌‌های این جبهه علیه اسلام افزوده شد و در نقطه‌ی مقابل، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و یاران و اصحاب آن حضرت، از ابتدای مأموریت‌‌های الهی رسول خدا که از نیرو و امکانات کمتری برخوردار بود تا آن زمان که سپاه نیرومند اسلام شکل گرفت، همواره در معارضه و مبارزه با عناصر و گروه‌‌ها و قدرت‌‌های استکباری به سر می‌‌بردند.
با استمساک از این ابزار است که رهبر انقلاب بیان داشتند: «اگر کشور در مقابل فشارهاى دشمن ‌ـ‌از جمله در مقابل همین تحریم‌ها و از این چیزها‌ـ‌ مقاومت مدبرانه بکند، نه فقط این حربه کُند خواهد شد، بلکه در آینده هم امکان تکرار چنین چیزهایى دیگر وجود نخواهد داشت؛ چون این یک گذرگاه است، این یک برهه است؛ کشور از این برهه عبور خواهد کرد.»[1]
یکی از مهم‌ترین مقولاتی که این گزاره، یعنی «مقاومت مدبرانه» را توضیح می‌‌دهد و تبیین می‌‌کند، طرح منافع ملی است. «مقاومت» بخشی از منافع ملی است. منافع ملی در راستای مقاومت تعریف می‌‌شود و این به معنای اتلاف این منافع نیست.
دومین ابزار این فرصت‌مند کردن، تکیه بر آرمان‌ها و واقعیات است.
مقاومت در صورتی بخشی از منافع ملی است که مبتنی بر مقدورات و محذورات باشد. مقدورات و محذورات را آرمان‌ها و واقعیات تصویر می‌‌کنند. در اینجا نگاهی به تناسب این دو حوزه خواهیم داشت. اگر نگاهی به فرهنگ سیاسی معاصر یک دهه‌ی اخیر ایران داشته باشیم، متوجه می‌شویم که بسیاری آرمان‌گرایی را معادلی برای ترجمه‌ی‌ واژه‌ی‌ لاتین «ایده‌آلیسم» گرفته‌اند و در مقابل آن، واقع‌نگری را معادلی برای واژه‌ی «رئالیسم» فرض کرده‌اند. اما فارغ از تفاسیر و تعاریف آکادمیک این واژه‌ها و واگرایی و هم‌گرایی‌های معنوی آن‌ها، آنچه از فحوای کلام برمی‌آید، ضرورت در نظر گرفتن آرمان‌ها در تبیین و تحلیل واقعیت‌هاست؛ موضوعی که رهبر معظم انقلاب اسلامی این‌چنین آن را مورد تحلیل قرار داده‌اند:
«چیزى که در این حرکتِ 33ساله انسان مشاهده می‌کند، درسى که انقلاب داد و امام بزرگوار باقى گذاشت، این است که در این حرکت 33ساله، آرمان‌ها و آرزوهاى عظیمى که اسلام آن‌ها را به ما القا می‌کند و تعلیم می‌دهد، از نظر دور نماند؛ در عین حال واقعیت‌هاى موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت. این کمک کرد به اینکه این حرکت بتواند ادامه پیدا کند؛ یعنى ترکیب آرمان‌خواهى و آرمان‌گرایى با واقع‌بینى.»[2]
ناگفته پیداست که همان نگاهی که در ادبیات معاصر سیاسی کشور وجود دارد، تلاقی آرمان‌ها با واقعیات را ناممکن می‌داند. «یک حرفى را سر زبان‌ها انداختند، درباره‌اش نوشتند و گفتند؛ الآن هم انسان در گوشه و کنار می‌شنود که ملاحظه‌ى واقعیت‌هاى جامعه و جهان، با آرمان‌گرایى نمی‌سازد. آرمان‌گرایى را اشتباه کردند با رؤیاگرایى.... بعضى وانمود می‌کنند که آرمان‌گرایى با واقع‌بینى نمی‌سازد؛ این را ما به شدت رد می‌کنیم...»[3]
با توجه به ذکر این مطلب، بایستی اشاره کرد که تأمین منافع ملی مردم ایران در شرایطی که غرب حلقه‌ی تحریم‌ها را تنگ‌تر می‌کند، می‌بایست در چارچوب «مقاومت ملی» پیگیری شود؛ مقاومتی که مبانی و مبادی آن بر اساس راهبرد «آرمان‌گرایی توأم با واقع‌نگری» ترسیم شده است. اعتقاد راسخ و عمل به چنین سیاستی در ابعاد مختلف قانون‌گذاری و اجرا می‌تواند یکی از رویکردهای مؤثر در خنثی‌سازی حربه‌ی فشارهای غرب (و تحریم‌‌ها به‌‌ عنوان یکی از شقوق فشارها) بر ضد ایران باشد. مقاومت و گفتمان مقاومت، یکی از مصادیق اصلی این نگاه توأمانِ آرمان‌‌گرایانه و واقع‌‌گرایانه است.
در حالی که عده‌ی کثیری نه تنها پیروزی بر نظام سلطه و شکست اسرائیل، بلکه به چالش کشیدن آن‌ها را هم آرمانی دوردست و حتی غیرقابل دستیابی و رؤیاپردازانه می‌دانستند، اما جمهوری اسلامی با گفتمان مقاومت، آرمان خود را تا جایی پی‌ گرفت که امروز نتایج آن کاملاً آشکار است. گفتمان مقاومت نتیجه‌ی ترکیب دو عنصر آرمان‌‌نگری و واقع‌بینی است. نگاهی به تاریخ مبارزات ایران و ایرانیان نشان‌‌دهنده‌ی این است که این ملت زمانی توان عملیاتی کردن خواسته‌‌های خود را داشته که آرمانی در پس آن متصور بوده است؛ یعنی ایرانیان با آرمان خود در نظام بین‌الملل و در دوره‌های مختلف، نقش ایفا کرده‌اند؛ البته آرمانی که با واقعیت‌ها و توانایی‌های ملی عجین شده است.
تفاوتی که بین اسلام و علم روابط بین‌المللِ غربی وجود دارد در همین جا بروز می‌‌کند. تفاوت آنجاست که در روابط بین‌‌الملل، جمع کردن این تئوری تقریباً غیرممکن است و گذشت حدود 100 سال از عمر این حوزه در علوم اجتماعی، نشان‌دهنده‌ی آن است که هنوز عده‌‌ای بر طبل ارزش‌‌های اجتماعی و عده‌‌ای بر طبل واقعیت‌‌ها می‌‌کوبند. تلاش برای دستیابی به مؤلفه‌‌های قدرت و ارزش‌‌ها در این گستره مورد اغفال بوده است و شاید نیازمند شروع فصل جدید برای باب شدن آن باشیم.
بنابراین باید تلاش کنیم که بیشترین اقتدار و مؤلفه‌های قدرت را به دست بیاوریم. اتفاقاً اگر اسلام را با ادیان دیگر و حتی با تئوری‌های روابط بین‌الملل مقایسه کنیم، در هیچ‌ کدام آن‌ها، به اندازه‌ی اسلام بر قدرت و اقتدار تأکید نشده است. این اوج واقع‌بینی است. گفتمان ما، که مبتنی بر اسلام است، یک گفتمان واقع‌نگر است؛ چون به واقعیت‌های اقتدار و قدرت توجه دارد، اما به آن کفایت نمی‌کند. در واقع ما آرمان‌هایی داریم که برای تحقق آن‌ها باید به واقعیت‌ها توجه کنیم.
«مقاومت» و «گفتمان ایستادگی» صرفاً ارزش‌‌محور و آرمان‌‌گرایانه نیست، بلکه با واقعیت‌‌ها امتزاج دارد و معطوف به اهداف معقولی است که به منافع جامعه‌ی اسلامی ختم می‌‌شود. پس دکترین مقاومت آرمان و منفعت ایرانیان برای تأمین منافع ملی در شرایط حساس و تحریم است.[4]
تکیه بر این نگاه مقاومتی مستلزم عبور از شرایط سخت و در نظر گرفتن و پشت سر گذاشتن موانع بوده است؛ همان ‌‌طور که رهبر فرزانه انقلاب اشاره کردند که شرط عبور موفقیت‌‌آمیز از پیچ‌‌های تند و گردنه‌‌های سخت در مسیر حرکت رو به جلوی نظامی اسلامی، ترکیب آرمان‌‌گرایی با واقع‌‌بینی و نگاه صحیح به توانایی‌ها و ظرفیت‌‌های کشور و ملت بوده است.[5]
طبق نظر ایشان و تئوری اسلام‌‌گرایانه از منافع و مصالح، عزت ملی، زندگی ایمان‌‌مدار، مشارکت در مدیریت کشور، پیشرفت همه‌جانبه، استقلال اقتصادی‌ـ‌سیاسی و برخورداری از آبروی بین‌‌المللی از مطالبات واقعی مردم است و این خواسته‌‌های ملت دقیقاً در جهت آرمان‌‌های انقلاب است و نشان می‌‌دهد که آرمان‌‌گرایی با واقع‌‌بینی منافاتی ندارد.
سومین ابزار برای فرصت‌مند کردن وابسته نبودن، تأکید بر کسب و گسترش قدرت مبارزه است.
استمساک از قانون اساسی اسلام، یعنی قرآن، این مضمون را این‌ ‌گونه بیان کرده است که «و نرید ان نمن علی الذین استضعفو فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین»: و ما این‌‌ گونه اراده کرده‌ایم تا ملل صالح و به ‌استضعاف‌ درآمده را در زمین به پیشوایی و حاکمیت و وراثت برسانیم.
با بهره‌‌گیری از این پشتوانه‌ی الهی است که رهبر انقلاب «توکل بر خدا، تکیه بر استعدادهای درونی، اعتماد به خود و عدم تکیه بر دشمنان» را عنصر اساسی قدرت و موفقیت می‌‌دانند و بنیان‌‌گذار انقلاب (امام خمینی) نیز می‌فرمایند: «ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد.»
چهارمین ابزار فرصت‌مند کردن وابسته نبودن، فراسرزمینی کردن منطق مبارزه است.
تحلیل محتوای بیانات حضرت امام خمینی و خلف شایسته‌ی ایشان، نشان‌‌دهنده این گزاره است که ظلم محدود به عرصه‌ی داخلی و سرزمینی یک کشور نمی‌‌شود. همان ‌‌طور که امنیت محدود به قلمرو سرزمینی نمی‌‌شود، ظلم و ناامنی نیز به سرزمین و کشور خاصی محدود نمی‌‌شود. از نظرگاه امام و رهبری، ظلم امری فراملی و مبارزه برای رفع آن نیز فراملی است.
آنجا که صحبت از استقرار حکومت مستضعفین دنیا می‌‌شود و نوید آن داده می‌شود، نگاه امام و رهبری نگاهی فرامرزی و فراملی است. آنجا که از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و در صف اول دشمنی با ملت ایران یاد می‌‌شود، بیانگر نگاه فراسرزمینی امام و رهبری به مبارزه با استکبار است. آنجا که عامل اصلی ناامنی از منظر امام و رهبری، حکومت فاسق جهانی است که آمریکا و ایادی این کشور مستقر کرده‌‌اند، هدف و نتیجه‌ی فراملی است.
پنجمین و مهم‌ترین وسیله برای فرصت‌مند کردن وابسته نبودن، بروز پتانسیل‌های فرهنگی است.
درست است که با قدرت و اقتدار و کسب مقاومت مدبرانه می‌‌توان ابزارها را به اهداف نزدیک کرد، اما این فرهنگ است که عامل انتقال پیام است. پیام انقلاب اسلامی به دنیا با فرهنگ منتقل می‌‌شود. همان‌ ‌طور که امام خمینی مهم‌ترین ابزار برای تفاهم و ارتباط را فرهنگ می‌‌دانستند، حضرت آیت‌‌الله خامنه‌‌ای نیز این مهم را عامل تفوق بر قلوب ملت‌‌ها می‌‌دانند. لذا هر دوی این فرزانگان، به عنوان نخبگان سیاسی‌ـ‌عقیدتی جریان حاکم بر انقلاب اسلامی، معتقد بوده و هستند که برای صدور انقلاب، بایستی از فرهنگ بدون خشونت تمسک جست.
«ما که می‌‌گوییم انقلاب را می‌‌خواهیم صادر بکنیم، می‌‌خواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، می‌‌خواهیم صادر بکنیم. ما نمی‌‌خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله بکنیم. ما می‌‌خواهیم انقلاب فرهنگی‌‌مان را انقلاب اسلامی‌‌مان را به همه‌ی کشورهای اسلامی صادر بکنیم و اگر این انقلاب صادر شد، مشکل حل است.»[6]
ما می‌‌گوییم اسلام را می‌‌خواهیم صادر کنیم، معنایش این نیست که ما سوار طیاره بشویم و بریزیم به ممالک دیگر. یک همچو چیزی نه گفتیم و نه ما می‌توانیم؛ اما اینکه می‌توانیم به وسیله‌ی دستگاه‌هایی که داریم، به وسیله‌ی همین صداوسیما، به وسیله‌ی ‌مطبوعات، به وسیله‌ی گروه‌‌هایی که به خارج می‌‌روند، اسلام اگر آن طوری که هست معرفی بشود، مورد قبول همه خواهد شد. آن‌ ‌چیزی که با ارشاد حاصل بشود، قلب مردم را برمی‌‌گرداند و این کار، این هنر، از اسلام برمی‌‌آید و این هنر از احکام اسلام می‌‌آید، نه با یک توپ و تانک بخواهد کار بکند.»[7](*)

پی‌نوشت‌ها:

[1]دیدار رمضانی با کارگزاران نظام: farsi.khamenei.ir/speech-content?id=20534
[2]همان.
[3]همان.
[4]راهبرد آرمان‌گرایی توأم با واقع‌نگری:
http://anjoman.tebyan.net/newindex.aspx?pid=17257&threadID=546443&pageIndex=1&forumID=981
[5] http://semnan.masjedun.com/index.aspx?siteid=51&pageid=3129&newsview=154540
[6]خشونت سیاسی در عرصه‌ی بین‌المللی و اندیشه‌ی صدور انقلاب:
www.hawzah.net/fa/article/articleview/91236?ParentID=80863
[7]همان.

منبع: برهان



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط