دوست یابی یک ضرورت است

بی وجود دوستان چگونه انسان می تواند از گردنه ها و راههای دشوار زندگی بگذرد؟ چگونه انسانی که هنوز شبکه ای از روابط اجتماعی که او را در تحقق بخشیدن به اهداف و حل مشکلاتش یاری رساند، برای خود به وجود نیاورده است موفق خواهد شد؟
جمعه، 10 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دوست یابی یک ضرورت است
 دوست یابی یک ضرورت است

نویسنده: سید هادی مدرسی
مترجمان: حمیدرضا شیخی، حمیدرضا آژیر



 

فرزندم...
« نخست دوست و سپس راه!»
این سخن امام علی(ع) است.(1)
بی وجود دوستان چگونه انسان می تواند از گردنه ها و راههای دشوار زندگی بگذرد؟ چگونه انسانی که هنوز شبکه ای از روابط اجتماعی که او را در تحقق بخشیدن به اهداف و حل مشکلاتش یاری رساند، برای خود به وجود نیاورده است موفق خواهد شد؟
آیا هرگز شنیده اید که یک رهبر بی آن که بر شانه های دوستانش گام نهد پله های مجد و عظمت را بپیماید؟
حقیقت آن است که بدون دوستیها هرگز موفقیتی در کار نخواهد بود و بدون برخورداری از هنر روابط هرگز دوستیهایی نخواهد بود و بدون محبت و دوستی هرگز روابطی وجود نخواهد داشت.
همان طور که حدیث شریف می گوید: « آیا دین جز محبت و دوستی است»؟ و اصولاً چگونه ممکن است که دوستی در بیرون از جامعه و بدور از بندگان خدا رشد کند؟
مگر نه این است که حدیث شریف می فرماید:« در روز رستاخیز انسان مؤمن عملی را- بعد از فرائض و واجبات- بر خداوند عرضه نمی دارد که به اندازه خوش خلقی او با مردم نزد خدا محبوب باشد.»(2)
و مگر نه این است که می فرماید:« مؤمن با دیگران انس می گیرد و دیگران نیز با او انس و الفت می گیرند و در کسی که انس نگیرد و دیگران با او مأنوس نشوند خیری نهفته نیست.»(3)
دوستی ساختن است. دوستی هنر است! و از همین رو بسرعت زاده نمی شود، بل به آهستگی و کندی پدید می آید. ممکن نیست که دوستی در یک لحظه ناگهانی از آسمان بر ما فرود آید.
منتها، دوستی همزمان با دوستی آغاز می شود، درست مانند عشق که با عشق ظهور می کند. پس برای یافتن دوستان باید دوستی ورزید، چون دوستی با دوستی آغاز می شود و نه با چیزی دیگر.
اگر فردی از ما تصمیم بگیرد که تا می تواند دلهای مردم را در اختیار بگیرد و تمرین این کار بزرگ و سترگ را آغاز کند، بزودی خویش را گلستانی خواهد یافت پر از پروانه ها. اما اگر چنین تصمیمی نگیرد دیری نخواهد پایید که چونان ریگستانی شود مسکن بادها و توفانها...
اما دوستی زمینه می خواهد که باید آن را فراهم آورد، این زمینه همان پایبندی به اخلاق فاضله، بهره مندی از تواضع و فروتنی و خویشتنداری و اراده نیرومند است.
چون زمینه اخلاق پدید آید انسان می تواند تا بخواهد بذر گلها را در آن بیافشاند وگرنه بدون زمینه امکان ندارد که انسان حتی چهره مگسی را ترسیم کند.
ما از دوستی مبتنی بر اخلاق والای انسانی سخن می گوییم. بنابراین هر آنچه بعضی آن را « دوستی» می نامند اگر صرفاً به معنای یک ارتباط اجتماعی و تبادل خدمات و منافع باشد از جانب ما مردود و مطرود است. زیرا این گونه دوستیها چیزی نیست جز یک کالای تجارتی که فرد در آنها خواهان به دست آوردن سود است نه دادن زیان، می خواهد بگیرد نه این که چیزی بدهد.
همچنان که یکی از دانشمندان گفته است:« ما هرگز نمی توانیم کسی را به دوستی برگزینیم که وقتی می توانیم خدمت و کمکی به او بکنیم در جستجوی ما برمی آید و چون کارش تمام شد و به مقصود رسید رهایمان می کند...
یکبار شنیدم که مردی به همسرش می گفت: با خانواده آقای(س) با مهربانی و ادبی درخور رفتار کن.
زن پرسید: چرا؟ مجالست با آنان سخت خسته کننده و آزاردهنده است و تو هم که به آنها نیازی نداری.
مرد گفت: احمق نباش... زمانی که به وزارت برسد من به او نیازمند خواهم بود. من یقین دارم که دیر یا زود او به وزارت خواهد رسید. آن وقت است که از اهتمام و توجه ما به خود قدردانی خواهد کرد.
زن موافقت کرد و گفت: حق با توست، بزودی این توجه ما نسبت به او مزایایی از دوستی برایمان به ارمغان خواهد آورد.
گرچه عملاً هم چنین شد، اما این رابطه یک رابطه دوستی نبود، در تمامی راههای زندگی طبیعی است که این گونه رفتار میان افرادی که می توانند با یکدیگر تبادل منافع داشته باشند همیشه وجود داشته باشد اما این گونه روابط آمیزه ای است از قدردانی متقابل و ترس متقابل. آنان که بر این اساس دوستی می ورزند همیشه برای خدمات خود به طرف مقابل حساب باز می کنند. مثلاً« بزودی او را به سفارت می گمارم و با این کار جلو حملات روزنامه اش را به خود می گیرم»!
شکی نیست که چنین روابطی به هیچ وجه دوستی محسوب نمی شود. درست است که در دوستی همکاری متقابل و بده و بستان وجود دارد اما دوستی به خودی خود هدفی مقدس است نه یک وسیله ارزان تجارتی.
گفتیم که دوستی ساختن است. این سخن بدان معناست که باید دوستیهایمان را در زندگی « بسازیم» همچنان که خانواده هایمان را می سازیم و تشکیل می دهیم.
و گفتیم که دوستی هنر است. و این سخن نیز یعنی آن که باید در ایجاد و ساختن دوستیها و پدید آوردن دوستان، ذوق، اندیشه، دل و وجدان خویش را با هم به کار گیریم.
دوستان گنجها و معادنی هستند که باید از آنها کاوش کرد و به منظور کشف آنها متحمل رنج و زحمت شد تا سنگ و گوهر را با هم در نیامیزیم و آنها را از هم بازشناسیم. سنگ به دست نیاوریم و گمان کنیم که گوهر یافته ایم.
دوستی اخلاق را تغذیه می کند و اصول را به ثمر می نشاند...
ارزشهایی چون عدالت، انصاف، همکاری، فروتنی و اخلاص و یکرنگی که بدانها باور داریم باید در رابطه با مردم، واقعیت عملی به خود بگیرند.
اما بدون داشتن بزرگترین شمار ممکن از دوستان چگونه ممکن است چنین امری تحقق یابد؟
از همینجاست که سخن گفتن درباره اخلاق از سخن گفتن درباره دوستی و دوستان جدا نیست چنان که عکس این قضیه نیز صادق است...
« اخلاق دوستی»- عبادت والایی که به رفتار مردم با یکدیگر ارتباط دارد- زمینه و شالوده ای بود که تمدنها و مدنیتها بر آن استوار شد و چنانچه این شالوده نبود، به هیچ رو امکان نداشت که مدنیتی ایجاد شود و یا تمدنی برپا گردد.
مثلاً، تمدن غربی بر زمینه و شالوده اخلاقی استوار شد که حضرت مسیح(ع) بدان فرا می خواند. و به میزانی که این تمدن از تعالیم مسیح(ع) فاصله گرفت به همان میزان دچار ضعف و فرسودگی شد و در معرض خطر سقوط و فروپاشی قرار گرفت. برای نمونه: رادیوی کوچکی که شما از کوچکترین فروشگاههای یکی از نقاط جهان می خرید، در پشت سر اختراع و اکتشاف آن« زمینه ای اخلاقی» وجود دارد، زیرا اگر اصل همکاری و مشارکت، که موجب شد هزاران دست در ساختن آن با یکدیگر همکاری کنند، وجود نداشت مسلماً شما نمی توانستید به این سادگی به آن دسترسی پیدا کنید.
امروزه ما به سبب وجود اصل همکاری و مشارکت است که از اختراعات، اکتشافات و ساخته های دست بشر بهره مند می شویم.
این اصل تلاشهای افراد را به فعالیتهایی دسته جمعی تبدیل کرد، اصل مسؤولیت مشترک اجتماعی و تساوی فرصتها و احترام شخصیت انسانی و قدردانی از کوششهای بشری را به ارمغان آورد و اینها همه اصول اخلاقیی است که حضرت مسیح(ع) در پیام الهی و مقدس خویش مردم را بدانها فرا خوانده است این اصول، پایه هایی ثابتند که تمدنها را در هر عصر و زمانی می سازند و هر ملتی که بدانها ملتزم شود، در دنیا به ترقی دست می یابد. و زمانی که در رفتار میان افراد یک جامعه- هر جامعه ای که باشد- شالوده اخلاقی فرو ریزد آن جامعه دیر یا زود رو به سقوط خواهد رفت و از بحرانهایی بی پایان رنج خواهد برد. پیامبرخدا(ص) فرمود: « خداوند توبه انسان بداخلاق را نمی پذیرد. عرض شد: چگونه ای رسول خدا؟ فرمود:« چون هرگاه از گناهی توبه کند به گناهی بزرگتر از آن مرتکب می شود.»(4)
این مطلب همچنان که در مورد افراد صادق است درباره جوامع نیز صدق می کند، بنابراین، یک جامعه بداخلاق محکوم به شکست می باشد. و برعکس آن است جامعه ای که پایبند به اخلاق است. پیامبرخدا(ص) می فرماید:« بیشترین چیزی که امت به وسیله آن وارد بهشت می شوند، تقوای الهی و خوش خلقی است. این دو موجب آبادانی شهرها و زیادی عمرها می شوند.»!(5)
اصولاً، حدّ فاصل میان بشر و حیوان چیست؟ آیا همان اخلاق نیست؟‌آیا نه این است که حیوانات براساس خودمحوری و خودخواهی و منفعت شخص زندگی می کنند در حالی که بشر بر پایه تعاون و اعتماد و فداکاری و بخشش می زید؟
پیامبران(ع) قوانینی آورده اند که هدف از آنها اصلاح اخلاقی بشر است و این همان امتیاز قوانین الهی بر قوانین بشر می باشد که به ساختن شهرها اهمیت می دهند نه ساختن افراد، و اختراع ابزار و وسایل برایشان اهمیت دارد نه تهذیب نفوس.
اگر اختلافی در قوانین پیامبران ملاحظه می شود برای آن است که بعثت هر پیامبری مولود از میان رفتن ویژگی اخلاقی مشخصی بود. مثلاً حضرت « لوط»(ع) در میان قومی برانگیخته شد که فساد و تباهی اخلاقی آنها را نابود کرده بود. و حضرت« موسی»(ع) در میان مردمی به پیامبری مبعوث شد که به خضوع و تسلیم در برابر ستمگران خو گرفته بودند. و حضرت« عیسی»(ع) به پیامبری قومی برانگیخته شد که در منجلاب دنیاپرستی و عشق به امیال و شهوات فرو رفته بودند. اما پیامبرخدا حضرت محمد(ص) آمد تا تمامی اخلاقیاتی را که کلیه پیامبران الهی آورده بودند تکمیل کند، آن حضرت خود می فرماید:« من برانگیخته شده تا مکارم اخلاقی را تکمیل کنم.»
از همین جاست که« اصلاح اخلاقی» هدف تمامی عبادات را تشکیل می دهد. مثلاً نماز به منظور جلوگیری از فحشا و منکر می باشد. و هدف روزه آن است که در امور زندگی خویش تقوای الهی در پیش گیریم و خوف او را در دل جای دهیم. به امام صادق(ع) عرض شد: فلان زن شبها نماز می گذارد و روزها روزه می گیرد. و از او بسیار ستایش و تعریف کردند. امام فرمود: با همسایگانش چگونه است؟ آنان از رفتار وی با همسایه هایش بد گفتند، امام(ع) فرمود: پس، در نماز و روزه او خیری نیست.(6)
بنابراین، نمازی که رابطه انسان با همسایه هایش را بهبود نبخشد، نمازی بی روح است. و روزه ای که به آشتی و از میان رفتن دشمنیها و کینه توزیها نینجامد چیزی نیست جز گرسنگی بیهوده. و نیز حجی که به رفتار برادرانه با مردم منجر نشود رنجی است بی ثواب و پاداش. حدیث شریف می فرماید:« بسا روزه داری که از روزه خویش جز گرسنگی و تشنگی نصیبی نمی برد و بسا شب زنده داری که از کار خویش جز بیدار خوابی و رنج بهره ای نمی برد.»(7)
برعکس، التزام و پایبندی به اخلاق اجتماعی شفیع انسان در دنیا و آخرت است. در حدیث آمده است:« روزی پیامبرخدا(ص)- بعد از نماز صبح- رو به اصحابش کرد و فرمود: چه کسی حاضر است شر سه تن را که به لات سوگند یاد کرده اند که تا خونم را نریزند آرام نگیرند، از من دور کند؟ امام علی(ع)آمادگی خود را اعلام کرد، پس، پیامبر شمشیر خود را بر کمر آن حضرت بست و عمامه اش را بر سر وی نهاد.امام رفت و سه روز از ایشان خبری نشد بطوری که حضرت فاطمه(ع) به حضور پدرش رسول الله(ص) آمد و عرض کرد: گمان می کنم فرزندانم یتیم شده اند! در روز سوم امام علی(ع) آمد در حالی که دو تن از آنها را اسیر کرده بود و سر سومی را با خود داشت و سه شتر نیز همراهش بودند. پیامبرخدا بر یکی از آن دو اسلام را عرضه داشت، اما او نپذیرفت و گفت: اگر کوه ابوقبیس را بر دوش کشم برایم آسانتر است از این که بگویم: خدایی جز الله نیست و تو پیامبر خدایی. پس، پیامبر دستور داد گردن او را زدند.»(8) پیامبر(ص)،‌ سپس بر دومی اسلام را عرضه داشت، او نیز نپذیرفت و گفت: ای محمد!
مرا به دوستانم ملحق کن! پیامبر دستور داد گردن او را نیز بزنند. در این هنگام جبرئیل بر آن حضرت فرود آمد و گفت: خداوند به تو می فرماید: او را نکش، زیرا مردی خوش اخلاق سخاوتمند قوم و قبیله خویش است. پیامبرخدا کشتن او را متوقف کرد و سخن جبرئیل را به اطلاعش رسانید.
آن مرد عرض کرد همینطور است. درهم و دیناری به دست نیاوردم مگر این که آن را به مردم بخشیدم. آنگاه اسلام آورد. پس پیامبر به اصحابش فرمود: این مرد از کسانی است که خوش خویی و سخاوتش او را به بهشت پرنعمت کشاند!
آیا خوش خویی، و سخاوت دو صفت لازم برای برقراری روابط اجتماعی و به دست آوردن دوستان نیستند؟
گاه بعضی می پرسند: در شرایطی که درگیر نبرد مرگ و زندگی با دشمنان هستیم آیا سخن از« دوستی و دوستان» ضرورت دارد؟ آیا این کار نوعی تن آسایی و عافیت طلبی نیست؟ آیا نمی شود این گونه سخنان را به بعد از پیروزی نبرد به نفع نیروهای حق و قوای خیر موکول کرد؟ پاسخ این پرسش به نظر ما منفی است. درست است که مسلمانان درگیر نبردی سخت با دشمنان هستند، اما این درگیری بر سر هیچ و پوچ نیست بلکه در حقیقت به خاطر نوع رابطه ای است که انسان مسلمان خواهان برپایی آن می باشد و بر سر شیوه و راهی است که خواهان پیمودن آن است در حالی که دشمنان او خواستار رابطه ای از نوع دیگر و راهی متفاوت با راه او می باشند.
بعلاوه، چگونه ممکن است درگیر نبرد با دشمن شویم در حالی که از روابط نیرومند و استوار داخلی که بتواند سختیها و مشکلات را تحمل کند، بی بهره باشیم؟
چگونه ممکن است امت اسلامی در رویارویی با تجاوز « عزیز» و نیرومند و بر کفار« شدید» و سختگیر باشد، اگر با مؤمنان « ذلیل » و فروتن و در روابط اجتماعی با آنان « رحیم» و مهربان نباشد؟
کسی که نداند چگونه دوستی ورزد نمی داند چگونه دشمنی کند و کسی که نداند چگونه دوست بدارد نمی داند که چگونه نفرت داشته باشد و کسی که نتواند دوستان را بشناسد، نمی تواند دشمنان را شناسایی کند.
سرمایه محبت در انسان باید افزایش یابد و مورد بهره برداری قرار گیرد همچنان که سرمایه خشم و نفرت نیز باید چنین باشد. کسی که دوست بدارد و محبت ورزد بی آن که دشمن بدارد و خشم ورزد درست مانند کسی که دشمن بدارد بی آن که محبت ورزد و دوست داشته باشد، در برآورد و ارزیابی خویش دچار خطا و لغزش خواهد شد.
گروه رزمنده ای را فرض کنید که بر محور نبرد با دشمنان با یکدیگر زیست می کنند آیا روابط داخلی چنین گروهی نباید در نهایت درجه عشق و محبت و ایثار باشد؟
بدین ترتیب، حتی رزمندگان و جنگاوران نیز به « دوستی و دوستان» نیازمندند و این چیزی است که آنها را، به جای پایین آوردن تا سطح وحوش، تا ردیف انقلابیون بالا می برد.

پی نوشت ها :

1- نهج البلاغه 16/ 113
2-اصول کافی/ 240/ ص 100
3- میزان الحکمه / ج1/ص 335
4-اصول کافی/ ج2/ ص 321
5- میزان الحکمه/ ج2/ ص 95
6- میزان الحکمه/ ج2/ ص 149
7-بحارالانوار/ ج68/ ص 375
8- بحارالانوار/ ج96/ ص 294

منبع: مدرسی، سید هادی؛ (1386)، دوستی و دوستان: مجموعه معارف اسلامی در هنر رفتار با مردم، ترجمه ی حمیدرضا شیخی و حمیدرضا آژیر، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.