نویسنده: مایکل پولارد
مترجم: محمد رضا افضلی
مترجم: محمد رضا افضلی
مخترعی درسایه
یوهان گوتنبرگ هرگز نام خود را روی چیزهایی که چاپ کرد نگذاشت. به همین دلیل متخصصان و مورخان به دشواری می توانند بخش عمده ی کارهایی را که گمان می رود گوتنبرگ آنها را چاپ کرده است، به راستی کار او بدانند. پرسشهای فراوانی که بی پاسخ مانده و اوضاع و احوالی که در هاله ای از ابهام فرو رفته نیز بحثهای زیادی را در مورد گوتنبرگ برانگیخته است. شاید گوتنبرگ، علاوه بر انجیل چهل و دو سطری، انجیل سی و شش سطری، تعدادی کتاب مذهبی دیگر، دستور زبان لاتینی، تعداد زیادی آمرزش نامه و سایر اوراق مصرفی دیگر را نیز چاپ کرده باشد. به نظر می رسد بعضی از این آثار چاپی که تا امروز محفوظ مانده اند، با حروف گوتنبرگ چاپ شده باشند، اما دلیل محکمی هم در دست نیست. با توجه به اطلاعات ناچیزی که درباره ی زندگی گوتنبرگ در دست است، جای شگفتی است که چگونه همه او را به عنوان مخترع چاپ قبول دارند.نخستین بار در کتابی که به سال 1499 در کُلن چاپ شد، از گوتنبرگ به عنوان «مخترع چاپ» نام برده شد. در همان زمان، اشخاص دیگری در فرانسه، هلند و ایتالیا ادعاهای مشابهی داشتند. حتی اگر گوتنبرگ واقعاً نخستین شخصی نباشد که برای چاپ از حروف متحرک استفاده کرده است، روش و تجهیزات گوتنبرگ بود که به گسترش صنعت چاپ در اروپا منتهی شد. بسیاری از چاپ چیهایی که در شهرها و کشورهای دیگر چاپخانه تأسیس کردند، زیر دست گوتنبرگ، در شهر ماینتس، تربیت شده بودند.
گسترش صنعت چاپ
«حروف مورد استفاده در قرن پانزدهم، با حروف رایج در قرن نوزدهم تفاوت اساسی نداشتند. شاید کمی ساده تر، زمخت تر و کم دوام تر بودند، اما از لحاظ جنس و شکل، و در اصول مکانیکی به کار رفته در ساخت آنها، با جدیدترین حروف تولید شده در ریخته گریهای مدرن ما برابری می کردند.»تالبوت بِینز رید، حروف ریز
پس از ختم دادرسی در سال 1455، یوهان فوست به حرفه ی چاپ مشغول شد. او همه ی تجهیزات لازم را برای اداره ی یک چاپخانه به علاوه ی موجودی ارزشمندی از انجیلهای چاپ شده، دراختیار داشت. شاید او امور فروش انجیلها را اداره کرده باشد، اما در چاپ تجربه ای نداشت. به همین دلیل پتر شُفِر، سرکارگر چاپخانه ی گوتنبرگ، و نیز عده ی دیگری از کارگران گوتنبرگ را به کار گماشت.
شُفِر صنعتگر خوبی بود که کار چاپ را تا دم مرگ خود درحدود سال 1500 ادامه داد. از این به بعد، تاریخ صنعت چاپ به تدریج از هاله ی ابهام بیرون می آید. فوست و شُفر نام خود را روی بعضی از آثار چاپی گذاشتند. شاید آنها نخستین چاپچیهایی بودند که اقدام به اینکار کردند.
شواهد حاکی از آن است که انجیل چهل و دو سطری به خوبی فروش رفته و شاید پول لازم برای چاپ کتاب دیگری را تأمین کرده باشد؛ این کتاب که مجموعه ای ازسرودهای مذهبی بود، نخستین کتابی بود که فوست و شفر شخصاً چاپ کردند. این کتاب در سال 1457 از زیر چاپ در آمد و نخستین کتابی بود که هم تاریخ انتشار داشت و هم نام چاپچی در آن ذکر شده بود. این کتاب، با استفاده از همان حروف، تا سال 1516 بارها تجدید چاپ شد. فوست و شُفر نخستین چاپچیهایی بودند که فرمهای خود را برای چاپهای بعدی نگه داشتند. این کار، که بعدها متداول شد، سبب صرفه جویی در وقت و هزینه ی زیاد حروفچینی دوباره می شد.
در دوران همکاری فوست با شفر که تا سال 1466، زمان درگذشت فوست، ادامه یافت آنها مشترکاً 115 جلد کتاب، از جمله یک انجیل چهل و هشت سطری چاپ کردند. آهنگ تولید فوست و شفر، درمقایسه با گوتنبرگ بسیار بالا بود (آنها در هر سال 12 کتاب چاپ می کردند.)
مقایسه نشان می دهد که احتمالاً گوتنبرگ بسیار کُند و با وسواس کار می کرده یا همواره به سبب بروز مشکلات فنی یا مالی، در کار او وقفه ایجاد می شده است. بعضی عقیده دارند که علت جدا شدن فوست از او نیز همین بوده است.
پس از مرگ فوست، شُفِر حرفه ی چاپ را ادامه داد. او کار خود را توسعه داد، تاجایی که عملاً صنعت چاپ به همه ی نقاط اروپای غربی گسترش یافت و نشر و فروش کتاب را نیز در برگرفت.
عصر چاپ
سرعت سرسام آور گسترش صنعت چاپ را می توان با سرعت گسترش فناوری کامپیوتر در نیمه ی دوم قرن بیستم مقایسه کرد. اثری که این صنعت بر تغییر چهره ی جهان گذاشت با تأثیر کامپیوتر قابل مقایسه و به همان اندازه چشمگیر است. گسترش صنعت چاپ، همانند کامپیوتر، بعضی آثار جانبی نیز داشت. کامپیوتر بسیاری از کارهای وقتگیر را آسان کرد وعده ی زیادی در نتیجه رواج کامپیوتر شغل خود را از دست دادند. گسترش صنعت چاپ هم همین پیامدها را داشت. قربانیان صنعت چاپ، کاتبان بودند که حاصل یک سال تلاش آنها را چاپخانه در چند روز چاپ می کرد. بعضی از آنها هنوز کارهایی برای تزئین یا «تذهیب» کتابها به دست می آوردند، اما به زودی این وظیفه را نیز چاپچیها به عهده گرفتند: شفر شخصاً از پیشگامان چاپ کتابهای تزئین شده بود.رویدادی مهم درتاریخ شهر ماینتس، سبب افزایش هر چه بیشتر سرعت گسترش صنعت چاپ شد. در 1459، اسقف اعظم ماینتس درگذشت و دو رقیب مدعی جانشینی او شدند. آنها علیه یکدیگر اعلان جنگ دادند و شهروندان ماینتس طرف بازنده را گرفتند. برنده انتقام سختی از آنها کشید: اسقف اعظم جدید فرمان داد که همه ی مردان جوان و برومند شهر را ترک کنند. این فرمان شامل چند تن از کارگران چاپخانه ی فوست و شُفِر نیز شد. گوتنبرگ که در آن زمان هنوز زنده بود، احتمالاً به سبب پیری، مشمول این فرمان نشد. کارگران جوان چاپخانه با شتاب گریختند و در طول مسیر رودخانه های راین و ماین، که درماینتس به هم می پیوستند، به شهرهای دیگر مهاجرت کردند. آنها در بامبِرگ، استراسبورگ و کُلن چاپخانه های جدید تأسیس کردند. این سلسله واکنشهای زنجیری سبب گسترش «اجباری» صنعت چاپ به سرتاسر اروپا و قاره های دیگر شد. در صومعه ها چاپخانه هایی بر پا شد تا کاتبان بیکار دوباره به کار گماشته شوند. مراکز آموزشی از قبیل دانشگاهها نیز چاپخانه تأسیس کردند. چاپخانه های دیگر نیز که بیشتر جنبه ی تجاری داشتند توسعه یافتند و بدین ترتیب چاپ به صنعتی بزرگ و سود آور تبدیل شد.
ونیز، کعبه ی آمال چاپ
هنر چاپ با سرعتی حیرت آور گسترش یافت. اختراع گوتنبرگ کاملاً به موقع تکمیل شده بود؛ با اختراع چاپ، تقاضا برای کتاب به یک باره اوج گرفت. در رُم، ایتالیا، نخستین چاپخانه را دو نفر آلمانی در سال 1464 تأسیس کردند. در سال 1469 آلمانی دیگری به نام یان اشپایر چاپخانه ای در ونیز تأسیس کرد. ده سال نگذشت که ونیز به مرکز چاپ و نشر جهان تبدیل شد. در ونیز کاغذ فراوان بود؛ این کاغذ در کارخانه هایی تولید می شد که با استفاده از آب رودخانه های شمال ایتالیا به کار می افتادند. ونیز که یکی از بنادر مهم جنوب اروپا بود، مرکز خوبی برای توزیع نیز به شمار می رفت. درهمین حال، در سال 1470، نخستین چاپخانه در فرانسه آغاز به کار کرد و در پی آن، در سال 1471 چاپخانه ی دیگری در هلند تأسیس شد. در سال 1472 سوئیس، درسال 1475 اسپانیا و در سال 1476 انگلستان صاحب چاپخانه شد.نخستین چاپخانه ی انگلیسی جهان
«من با صرف هزینه ی گزاف و زحمت زیاد این کتاب را، به شیوه ای که مشاهده می کنید، چاپ کرده ام؛ بدانید که ا ین کتاب مثل کتابهای دیگر با قلم و مرکب نوشته نشده است، به صورتی که همه می توانند به طور هم زمان نسخه ای از آن خریداری کنند، زیرا چاپ همه ی نسخه های این کتاب در یک روز آغاز و در یک روز هم به پایان رسیده است...»ویلیام کاکستون، در مؤخره ی نخستین چاپ کتاب «تاریخ تروا»
ویلیام کاکستون نخستین چاپچی انگلستان بود که نخستین آثار به زبان انگلیسی را نیز او چاپ کرد. کاکستون مردی ثروتمند بود که چون به ادبیات عشق می ورزید به صنعت چاپ علاقه مند شد. کاکستون تا پیش از مرگ خود در سال 1491 ، در حدود 100 کتاب چاپ کرد. اغلب کتابهایی که او چاپ کرد کتابهای سرگرم کننده بود و به همین سبب فروش خوبی داشت. در نتیجه ی تلاش کاکستون، مردم کم کم به کتاب به چشم سرگرمی نیز نگاه کردند. دیگر همه می توانستند از کتاب خوانی لذت ببرند. دیری نگذشت که مطالعه یکی از «کمالاتی» شد که زنان طبقه ی اعیان می توانستند به آن فخر بفروشند. خواندن به صدای بلند برای افراد خانواده و میهمانان به یکی از سرگرمیهای متداول تبدیل شد. کتابها از کتابخانه های دانشمندان بیرون آمدند و جای خود را در اتاق نشیمن خانه ها پیدا کردند.
ترس از دانش
دیری نگذشت که بعضی از گروهها و جناحهای خاص متوجه خطر گسترش کتاب و رونق کتاب خوانی شدند. یکی از دشمنان نیرومند کتابهای چاپی کلیسای کاتولیک رومی بود. البته این دشمنی تا حدودی عجیب بود، زیرا همین کلیسا انجیل و سایر کتابهای مذهبی را به تعدادی که قبل از آن مقدور نبود، چاپ می کرد. اما تا قرن پانزدهم آموزش کاملاً در کنترل کلیسا بود. تعداد مدارس یا دانشگاهها اندک بود و همانها نیز در مالکیت کلیسا بودند و کلیسا آنها را اداره می کرد. در کلیسا، دعاها و سرودهای مذهبی به زبان لاتینی خوانده می شد و فقط کسانی آنها را می فهمیدند که تحت نظر کلیسا تحصیل کرده بودند. انجیل نیز، به زبان لاتینی بود و عامه ی مردم ناگزیر بودند ترجمه یا روایت کشیش کلیسای خود از انجیل را قبول کنند. پیش از گسترش سریع صنعت چاپ، کلیسا با استفاده از این راههای مختلف می توانست تسلط خود را بر اعتقادات، افکار و نحوه ی زندگی مردم حفظ کند.منبع: پولارد، مایکل، (1385)، یوهان گوتنبرک، افضلی، محمدرضا، انتشارات فاطمی، چاپ دوم 1390.