تعیین وقت برای ظهور

گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجّت علیه السلام، پدیده مبارکی است و جا دارد علاقه مندان آن حضرت، اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه گسترش دهند و مردم را برای ظهور آماده سازند. با این حال، حضرت
دوشنبه، 27 خرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعیین وقت برای ظهور
 تعیین وقت برای ظهور

نویسنده : ابراهیم شفیعی سروستانی




 
گسترش شور و شوق عمومی برای ظهور حضرت حجّت علیه السلام، پدیده مبارکی است و جا دارد علاقه مندان آن حضرت، اشتیاق ظهور را بیش از پیش در جامعه گسترش دهند و مردم را برای ظهور آماده سازند. با این حال، حضرت حجّت علیه السلام در زمانی معین بینجامد، جای تأمّل بسیار دارد؛ زیرا بر اساس برخی روایات نقل شده از ائمه اهل بیت علیهم السلام، هیچ کس جز خدای تبارک و تعالی از زمان دقیق ظهور آگاهی ندارد. از این رو، تعیین وقت برای ظهور (توقیت) جایز نیست و هیچ کس حق ندارد براساس برداشت های شخصی خود، به پیش بینی زمان رخ داد عظیم ظهور بردازد.
برای روشن شدن بیشتر موضوع یاد شده، به بررسی جنبه های مختلف تعیین زمان برای ظهور می پردازیم.

1. تعیین وقت برای ظهور و فلسفه انتظار

انتظار منجی از یک سو، عاملی برای پایداری و شکیبایی در برابر سختی ها و مشکلات عصر غیبت و از سوی دیگر، عاملی برای پویایی و تحرّک شیعیان و آماده باش همیشگی آنان است. براساس آموزه های امامان معصوم علیهم السلام، منتظر باید هر لحظه آماده ظهور باشد و زندگی خود را چنان سامان دهد که هر زمان اراده خدا به ظهور تعلّق گرفت، بتواند با سربلندی در پیش گاه حجّت خدا ظاهر شود.
به عبارت دیگر، انتظار ظهور حجّت در آینده ای نامشخّص هم بیم دهنده و هم نویدبخش است. بیم دهنده است؛ زیرا منتظر با خود می گوید شاید همین سال، همین ماه یا همین روز ظهور رخ دهد. پس باید آماده حضور در پیش گاه حجت خدا و تقدیم اعمال خود به آن حضرت باشم. امید بخش است؛ زیرا منتظر می اندیشد شاید در آینده ای نزدیک، ظهور رخ دهد و سختی ها و مشکلات او به پایان برسد. پس باید پایداری و مقاومت ورزید و تسلیم جریان هایی نشد که در پی غارت سرمایه های ایمانی و اعتقادی اند.(1)
با توجّه به مطالب یادشده، می توان گفت تعیین زمان برای ظهور بر خلاف مفهوم، فلسفه و نقش تربیتی انتظار است و چه بسا منتظر را به سستی یا ناامیدی بکشد. وقتی گفته شود تا فلان زمان مشخّص، هر چند آینده ای نه چندان دور، ظهور رخ نخواهد داد، به طور طبیعی دچار سکون و رکود می شویم و به این بهانه که هنوزتا ظهور فاصله داریم، از به دست آوردن آمادگی لازم برای ظهور خودداری می کنیم. همچنین اگر ظهور به هر دلیل، در زمانی که وعده داده شده است، رخ ندهد، دچار ناامیدی می شویم و چه بسا در اصل اعتقاد به ظهور منجی آخر الزّمان نیز تردید کنیم.
در روایات به این نکته ها توجّه شده است. از جمله در روایتی که فضیل بن یسار از امام محمّد باقر علیه السلام نقل کرده است، آن حضرت در پاسخ به این پرسش که «آیا برای این امر [برخاستن قائم علیه السلام]، وقت [مشخّص] وجود دارد؟»، فرمود:
کسانی که برای این امر وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند (آن حضرت به مرتبه این سخن را تکرار کرد و آن گاه فرمود:) زمانی که موسی علیه السلام قومش را برای رفتن به قراری که با پروردگارش داشت، ترک کرد، به آنها وعده داد که تا سی روز دیگر بر می گردد، ولی زمانی که خداوند ده روز دیگر بر آن سی روز افزود، قومش گفتند: موسی خلاف وعده کرد. پس آن کردند که کردند ... .(2)
داستان ارتداد قوم یهود و گوساله پرست شدن آنها در پی تأخیر ده روزه حضرت موسی در تاریخ مشهور است و این هشداری است به همه کسانی که در پی تعیین وقت برای ظهورند.
در روایتی که از امام موسی کاظم علیه السلام نقل شده است، به صراحت به نقش تربیتی انتظار و رابطه ای که میان فلسفه انتظار و تعیین نشدن وقت ظهور وجود دارد، اشاره شده است. در این روایت، علی بن یقطین از آن حضرت چنین نقل می کند:
دویست سال است که شیعه با آرزوها [و امیدواری به آینده] تربیت می شود. [هنگامی که علی بن یقطین این سخن امام را برای پدرش که در دستگاه سفّاح و منصور عبّاسی خدمت می کرد، نقل کرد] او به پسرش گفت: «چرا آنچه [امامان] درباره ما می گویند [از پیشرفت دولت بنی عبّاس] واقع می شود، ولی آنچه درباره شما می گویند [از ظهور دولت حق] واقع نمی شود؟» علی در پاسخ پدرش گفت: «آنچه درباره ما و شما گفته شده، همه از یک منبع است. با این تفاوت که امر شما زمانش رسیده بود و به همین دلیل، به صورت کامل به شما ارزانی شد و مطابق آنچه به شما گفته شده بود، رخ داد، ولی امر ما زمانش نرسیده است و از این رو با آرزوها [و امید به آینده] دل گرم شده ایم. اگر به ما گفته شده بود: این امر [ظهور قائم] تا دویست سال یا سیصد سال دیگر رخ نمی دهد؛ دل ها سخت می شد و بیشتر مردم از اسلام برمی گشتند، ولی گفته اند: این امر چه با شتاب پیش می آید و چه نزدیک است، تا دل های مردم الفت گیرد و فرج، نزدیک احساس شود.(3)
با دقّت در این روایت به خوبی روشن می شود که پیشوایان دین با روشن بینی تمام «از انتظار تحقّق دولت حق» و امیدواری نسبت به آینده به عنوان وسیله ای برای تربیت شیعیان و حفظ نشاط و پویایی آنها در همه زمان ها بهره جسته اند و به همین دلیل، نه تنها خود از تعیین زمانی برای ظهور پرهیز کردند، بلکه دیگران را نیز از این کار برحذر داشته اند.
بنابراین، همه ما باید به جای پرداختن به این موضوع که ظهور کی واقع می شود، به وظایف و تکالیفی که در برابر امام عصر علیه السلام داریم، توجه کنیم و روز به روز بر آمادگی خود برای ظهور آن حضرت بیفزاییم.

2. فرا رسیدن ناگهانی ظهور

در بسیاری از روایاتی که از پیامبر گرامی اسلام و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده، بر این نکته تأکید گشته است که ظهور نیز همانند قیامت، ناگهانی و غیر منتظره فرا می رسد و زمان آن را هیچ کس جز خداوند حکیم نمی داند. از جمله در روایتی که امام رضا علیه السلام به واسطه پدران بزرگوارش، از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم نقل می کند، چنین آمده است:
به پیامبر [اسلام] -درود خدا بر او و خاندانش باد - عرض شد: ای فرستاده خدا! آن قائم که از نسل شماست، چه وقت ظهور می کند؟ آن حضرت فرمود: ظهور او مانند قیامت است. «تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش می سازد. فرارسیدن ان بر آسمانیان و زمینیا پوشیده است. جز به ناگهان بر شما نیاید.(4و5)
امام باقر علیه السلام نیز در تفسیر این آیه شریفه: «آیا چشم به راه چیزی جز آن ساعتند که ناگاه و بی خبرشان بیاید؟»(6) می فرماید: «مراد از ساعت، ساعت [قیام] قائم علیه السلام است که ناگهان بر ایشان بیاید».(7)
حضرت صاحب الامر علیه السلام نیز در یکی از توقیع های خود بر این نکته تأکید می ورزد که ظهور ناگهانی و دور از انتظار فرا می رسد:
فرمان ما به یک باره و ناگهانی فرا می رسد و در آن زمان، توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه، کسی را از کیفر ما نجات نمی بخشد.(8)
این دسته از روایات از یک سو هشداری است به شیعیان که در هر لحظه، آماده ظهور حجّت حق باشند و از سویی دیگر، تذکّری به همه کسانی است که در پی تعیین وقت برای ظهورند.

3. نهی از تعیین وقت برای ظهور

چنان که گفته شدف تعیین وقت برای ظهور، جایز نیست. براساس روایات معصومان علیهم السلام، وظیفه داریم کسانی را که برای ظهور، تعیین وقت می کنند، تکذیب کنیم. برای نمونه، امام صادق علیه السلام در روایتی خطاب به محمّد بن مسلم می فرماید:
ای محمبد! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد، در تکذیب او درنگ نکن؛ زیرا ما [اهل بیت] برای هیچ کس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم.(9)
در روایت دیگری، مِهزَم به امام صادق علیه السلام عرض می کند: «فدایت شوم، در مورد این امری که ما در انتظار آنیم، مرا آگاه کنید که چه زمانی رخ می دهد؟» آن حضرت در پاسخ می فرماید:
ای مهزم! آنان که [برای این امر] تعیین وقت می کنند، دروغ می گویند و آنها که [در این امر] شتاب می کنند، نابود می شوند و کسانی که تسلیم می شوند، نجات می یابند.(10)
همچنین در توقیعی که از ناحیه مقدّسه صاحب الزّمان علیه السلام در پاسخ به پرسش های اسحاق بن یعقوب وارد شده است چنین می خوانیم:
آشکارشدن فرج، به اراده خداوند متعال است و آنان که [برای ظهور] وقت تعیین می کنند، دروغ می گویند.(11)
توجّه به روایات یاد شده به خوبی این نکته را روشن می سازد که ما نه تنها حق نداریم به استناد برخی رویدادهای اجتماعی یا رویدادهای طبیعی، به پیش بینی زمان ظهور و تعیین وقت برای آن بپردازیم، بلکه لازم است ادعای کسانی را که مدعی دانستن زمان ظهور تکذیب کنیم و جلوی نشر این گونه ادعاها را بگیریم . فلسفه این حکم نیز روشن است؛ شما تصورّ کنید اگر هر از چندین، زمانی برای ظهور تعیین شود و ظهور رخ ندهد، چه پیش خواهد آمد. آیا مردم رفته رفت ناامید نمی شوند و اعتقاد خود را نسبت به اصل اندیشه مهدویت و ظهور منجی از دست نمی دهند؟ بنابراین، نباید اجازه داد که «انتظار فرج» به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه در عصر غیبت، بازیچه دست جاهلان یا شهرت طلبان شود.

4. نزدیک دیدن ظهور

ما از تعیین زمان برای ظهور نهی شده ایم، ولی این بدان معنا نیست که با موضوع ظهور، به صورت واقعه ای دور از دسترس برخورد کنیم که در آینده ای دور و نامعلوم رخ می دهد، بلکه باید همواره خود را در چند قدمی ظهور ببینیم و امیدوار باشیم در زمان حیات خود، ظهور حضرت حجّت رحمه اله را درک کنیم.
این نکته را از مجموع روایاتی در می یابیم که در این زمینه از ائمه معصومان علیهم السلام نقل شده است. از جمله می توان به بخشی از دعای عهد اشاره کرد که از امام صادق علیه السلام نقل شده است. در بخشی از دعای یادشده چنین می خوانیم:
بار خدایا! اندوه و دل تنگی این امّت را با حضور ولی خود برطرف ساز و در ظهور او شتاب کن. دیگران ظهور او را دور می بینند، ولی ما آن را نزدیک می بینیم ... .(12)

5. توجّه به نشانه های ظهور

بسیاری از روایاتی که در زمینه مهدویت و انتظار از پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم و امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است، به نشانه های ظهور مربوط می شود. این نشانه ها عبارتند از: برخی رویدادهای اجتماعی مانند: جنگ ها، شورش ها، کشته شدن افرادی خاص، زوال برخی حکومت ها و ... ؛ برخی رویدادهای طبیعی مانند: سیل های ویران گر، قحطی، خشکسالی، خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی غیرعادی و همچنین برخی حوادث غیرعادی مانند: برخاستن ندایی در آسمان که نام قائم علیه السلام را در همه جا طنین انداز می سازد.(13)
چنان که در روایات تصریح شدهف روی دادن برخی از نشانه های یادشده حتمی است و تا آنها رخ ندهند، ظهور رخ نخواهد داد. برخی از آنها نیز غیرحتمی هستند و چه بسا که رخ ندهند. این نشانه ها از یک سو، هشدار و آماده باشی برای منتظران و از سویی، راهی برای شناخت ادّعاهای بی اساس مدّعیان دروغین مهدویت و به عبارت دیگر، وسیله ای برای حفظ مردم از غلتیدن در خطا و اشتباه است. بنابراین، همه وظیفه داریم نشانه های ظهور را براساس روایات صحیح و قابل اعتماد بشناسیم و از کمّ و کیف آنها به درستی آگاه شویم تا هر ادّعایی را بدون دلیل نپذیریم.

6. دعا برای تعجیل فرج

یکی از وظایف اصلی ما در دوران غیبت، دعا و استغاثه به درگاه الهی برای تعجیل فرج است و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه باز دارد، چنان که در توقیعی که از طرف وجود مقدّس امام عصر علیه السلام صادر شده است، می خوانیم:
برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید؛ که فرج شما در همان است؛(14)
این دعا و استغاثه ضمن این که اسباب نزدیک شدن فرج حضرت صاحب الامر علیه السلام را فراهم می کند، اسباب ارتباط همیشگی ما را با آن حجّت الهی فراهم می آورد و جلوی نومیدی ما را در دوران طولانی غیبت می گیرد.
بنابراین، شایسته است همه منتظران امام عصر علیه السلام که امیدوارند در این زمان ها شاهد ظهور آن حضرت باشند، بیش از پیش به دعا و توسّل برای تعجیل فرج روی آورند و آتش سوزان سینه خود را با خنکای دعاهای دل نشینی همچون دعای عهد، دعای ندبه، زیارت آل یاسین و دیگر ادعیه توسّلات، آرامش بخشند. باشد تا خداوند رحمان بر همه ما ترّحم کند و ظهور پربرکت آن امام انس و جان را نزدیک سازد.

7. زمان ظهور، رازی از رازهای خدا

براساس آنچه تاکنون بیان شد، این احتمال که زمان ظهور را تنها خداوند تبارک و تعالی می داند، تقویت می شود و می توانیم بگوییم حتّی حضرت مهدی علیه السلام نیز منتظر روزی است که با اذن خداوند، حرکت نجات بخش خود را آغاز کند. از برخی دیگر از روایات چنین بر می آید که خداوند، زمان فرا رسیدن امر فرج را چون بسیاری دیگر از رازهای آفرینش برای پیامبر خود، حضرت محمّد صلی الله و علیه و آله و سلم آشکار ساخته و آن حضرت نیز آن را برای وصی خود، امیر مؤمنان، علی علیه السلام و ایشان، آن را برای فرزندشان، امام حسن مجتبی علیه السلام و همین طور هر امام برای امام پس از خود آشکار کرده است. البّته آنها اجازه آشکار ساختن آن را برای دیگران ندارند.
در قسمتی از وصایای امام صادق علیه السلام به ابوجعفر محمّد بن نعمان، معروف به مؤمن الطاق، با اشاره به زمان فرارسیدن امر فرج چنین آمده است:
ای فرزند نعمان! عالم (امام) نمی تواند از همه آنچه می داند، تو را آگاه سازد؛ زیرا آن [زمان] راز خداست که خداوند، آن را به جبرئیل علیه السلام، جبرئیل علیه السلام آن را به محمّد صلی الله و علیه و آله و سلم، محمّد صلی الله و علیه و آله وسلم آن را به علی علیه السلام، علی علیه السلام آن را به حسن علیه السلام، حسن علیه السلام آن را به حسین علیه السلام، حسین علیه السلام آن را به علی علیه السلام، علی علیه السلام آن را به محمّد علیه السلام و محمد علیه السلام، آن را به دیگری [امام ششم] عرضه داشته است. پس شتاب مکنید ... .(15)
همچنین در روایت دیگری که از امام محمّد باقر نقل شده است، ان حضرت در پاسخ یکی از یاران خود که می پرسد: «کاش به ما می فرمودید این امر (ظهور امام مهدی علیه السلام) چه زمانی خواهد بود تا به آن خبر شادمان شویم»، مطالبی را بیان می کند که از آنها بر می آید ایشان وقت ظهور را می دانسته، ولی بنابر مصالحی از بیان آن خودداری کرده است.(16)
سخن آخر این که براساس روایات قطعی و تردید ناپذیر، وظیفه ما، انتظار فرج، نزدیک دیدن ظهور و کسب آمادگی کامل برای فرا رسیدن این روز فرخنده است. بنابراین، باید بسیار مراقب بود و اجازه نداد که اصل موضوع «انتظار فرج» به عنوان ارزشمندترین سرمایه اعتقادی شیعه، با طرح مباحث فرعی و حاشیه ای چون زمان ظهور، شیوه زندگی حضرت در زمان غیبت و مانند آن، مورد بی توجّهی یا کم توجّهی قرار گیرد و از وظایف اصلی منتظران در زمان غیبت، غفلت شود.
سخن خویش را با بیان بخشی از دعایی که سید بن طاووس، آن را در کتاب های خود نقل کرده و شیخ عبّاس قمی نیز آن را به عنوان «دعا در غیبت امام زمان علیه السلا» در مفاتیح الجنان آورده است، به پایان می بریم. با امید به این که خداوند همه ما را در دوران غیبت ثابت قدم بدار و از فتنه ها و آشوب های این زمان حفظ کند.
خداوند! مرا بر دین خود پایدار دار و به طاعت خود وادار ساز. قلبم را برای ولی امرت نرم کن و مرا از آنچه آفریدگانت را با آن می آزمایی، معاف فرما و به طاعت ولی امرت ثابت قدم بدار. هموکه از آفریدگانت نهانش داشتی و به اذن تو از دیده ها پنهان شد و فرمان تو را انتظار می کشد. تو دانایی به وقتی که به صلاح ولی امر توست تا اجازه اش دهی امرش را آشکار کند و پرده [غیبت]ش را برداری بی آن که تو را معلّمی باشد. پس مرا بر این امر شکیبا ساز تا دوست نداشته باشم، تعجیل در انچه را تو به تاخیر انداخته ای و تاخیر در آنچه تو تعجیلش را خواسته ای و پرده برداشتن از آنچه تو پوشیده اش داشته ای و کاوش در آنچه تو نهانش داشته ای و به ستیز برنخیزم با تو در آنچه تدبیر فرموده ای و نگویم : «برای چه، چگونه و چرا ولی امر ظهور نمی کند، با این که زمین از ستم پر شده است؟» و همه کار هایم را به تو وا می گذارم.(17)

پی نوشت ها :

1- برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک : معرفت امام زمان (ع) و تکلیف منتظران، صص 272- 277.
2- الکافی، ج1، صص 368 و 369، ح 5؛ کتاب الغیبه (نعمانی)، ص 294، ح 13؛ کتاب الغیبه (طوسی)، صص 261و 262.
3- الکافی، ج1، ص 369، ح 6؛ کتاب الغیبه (نعمانی)، ص 295، ح 1؛ کتاب الغیبه (طوسی) ص 207.
4- سوره اعراف (7)، آیه 187.
5- کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص373.
6- سوره زخرف (43)، آیه 66.
7- بحارالانوار، ج24، ص 164، ج 4.
8- الاحتجاج، ج2، ص 498؛ بحارالانوار، ج53، ص 176.
9- کتاب الغیبه (نعمانی)، ص 289، ح 3؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص 262.
10- الکافی، ج 1، ص 368، ح 2؛ کتاب الغیبه (نعمانی)، صص 197 و 198، ح 8؛ کتاب الغیبه (طوسی)، ص 262.
11- کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 483، ح 4؛ کتاب الغیبه (طوسی )، ص 177.
12- بحارالانوار، ج 99، ص111.
13- ر. ک : الارشاد، ج 2، صص 345- 346؛ سید محمد صدر، تاریخ الغیبه الکبری، بیروت، دارالتعارف، 1395هـ. ق، ص 442 به بعد.
14- کتاب الغیبه (طوسی)، صص 177و 178؛ بحارالانوار، ج 53، صص 181 و 182.
15- بحارالانوار، ج 75، ص 289، ح 2.
16- ر. ک: الکافی، ج 8، ص 362، ح 552. متن کامل این روایت در فصل بعد آمده است.
17- شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، 1411 هـ. ق، ص 411؛ مصباح الزائر، قم، مؤسسه آل البیت(ع) لاحیاء التراث، 1417 هـ. ق. ص 425؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان.

منبع: شفیعی سروستانی، ابراهیم( 1343 )، پرسش از موعود، تهران: موعود عصر، چاپ اول 1390.

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما