پيشگامان ظهور
منبع:ماهنامه موعود
اشاره:
همواره بيماردلان و باطل جويان در پي تأويل آيات متشابه قرآن حكيم بودهاند تا آنها را به دلخواه خود براي توجيه آراء فاسد و عقايد نادرستشان به كار برند، اما خداوند در هر زمان حجت معصومي دارد كه تأويل درست آيات را بيان نموده، و از گمراهي مردم جلوگيري ميكند. آيات قرآن را باطني است و بطن آن را بطني ديگر و آنرا ظاهري است و ظاهرش را ظاهري ديگر؛ همانا آيهاي اولش دربارة چيزي خواهد بود و آخرش مربوط به چيزي ديگر؛ در عين حالي كه سخن متصل و پيوستهاي است كه بر چند وجه ميگذرد.مطابق فرمودة خداوند تبارك و تعالي، تأويل آنرا جز خداوند و راسخان در علم، هيچ كس نميداند؛ و امامان امت(ع) كه همان راسخان در علم ميباشند فرمودهاند: ما آنرا ميدانيم.
در دومين قسمت اين مجموعه مقالات توجه شما را به تأويل آية شريفهاي از قرآن كريم دربارة گردآمدن ياران پيشگام امام غايب(ع) در نخستين لحظات ظهور آن حضرت(ع) در مكه جلب ميكنيم.
خداوند متعال در آية 148 سورة مباركة بقره ميفرمايد:فاستبفوا الخيرات أينما تكونوا يأت بكم الله جميعاً.
پس به كارهاي نيك پيشي گيريد، هركجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد.
حضرت ابوجعفر، امام باقر(ع) در ذيل اين ايه ميفرمايند:
قسم به خدا قائم(ع) را مينگرم، در حالي كه به حجرالاسود تكيهزده سپس حق خويش را از خداوند ميخواهد، آنگاه ميگويد: اي مردم! هركس دربارة خداوند با من محاجّه كند، پس من نزديكترين افراد به خداوند هستم، اي مردم! هركس دربارة آدم با من محاجّه كند، پس من نزديكترين كسان به آدم هستم، اي مردم هركس در مورد نوح با من محاجّه كند، پس من نزديكترين افراد به نوح ميباشم، اي مردم! هركس دربارة ابراهيم با من محاجّه نمايد، پس من نزديكترين اشخاص به ابراهيم هستم، اي مردم! هركس دربارة موسي با من محاجّه كند، پس منم نزديكترين كسان به موسي، اي مردم! هرآنكه دربارة عيسي با من محاجّه نمايد، پس من نزديكترين افراد به عيسي ميباشم، اي مردم! هركس دربارة رسول خد(ص) با من محاجّه كند پس منم نزديكترين افراد به رسول خدا(ص). اي مردم! هرآنكه دربارة كتاب خدا با من محاجّه كند، پس منم نزديكترين كسان به كتاب خداوند. سپس به مقام ابراهيم خواهد رفت، دو ركعت نماز ميگذارد و حقّش را از خداوند طلب ميكند.
... پس نخستين كسي كه با او بيعت كند جبرئيل است، سپس آن سيصد و سيزده مرد بيعت كنند و هركدام از ايشان پيش از آن هنگام بيرون از منزل بوده به مقصد (به آن حضرت(ع)) خواهد پيوست، و هركس كه در سفر نبوده از بستر خوابش مفقود خواهد شد و آن فرمودة خداوند است:
فاستبقوا الخيرات أينما تكونوا يأت بكم الله جميعاً.1
امام(ع) فرمودند:خيرات، ولايت است، و [خداوند] در جاي ديگر فرموده: و چنانچه عذاب را از آنان تا هنگام معيني [افراد معدودي] به تعويق اندازيم2 و ايشان اصحاب قائم(ع) هستند [به خدا سوگند] در يك ساعت نزد او جمع ميشوند.3
در روايت ديگري آن حضرت(ع) ميفرمايند:و به خدا سوگند سيصد و سيزده مرد كه پنجاه زن نيز در ميان آنها هست؛ خواهند آمد، بدون وعدة قبلي و همچون ابرهاي پاييزي پيدرپي در مكّه جمع ميشوند، و اين است آيهاي كه خداي تعالي فرمايد: «هركجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد محققاً خدا بر هر چيز تواناست»، پس مردي از آل محمد(ع) ميگويد: اين است آن آبادي كه اهلش ستم پيشهاند، سپس او با آن سيصد و ده و چند نفر كه بين ركن و مقام با او بيعت ميكنند، در حاليكه عهد پيغمبر(ص) و پرچم و سلاح آن حضرت با اوست، با وزيرش از مكه بيرون ميآيند و نام و فرمان آن جناب، از سوي آسمان، در مكه، ندا ميشود، به طوري كه تمامي اهل زمين آنرا ميشنوند.4
در روايت ديگري از امام صادق(ع) به نقل از ابابصير برخي از مشخصات آن افراد نيز آمده است:
... پس اينها سيصد و سيزده مرد هستند، به شمار اهل بدر. خداوند در يك شب ايشان را در مكه جمع خواهد كرد، و آن شب جمعه است. پس صبح آن شب همة آنها در مسجدالحرام خواهند بود، هيچيك از آنان عقب نميماند، و در كوچههاي مكه پراكنده ميشوند و در پي فراهم كردن منازلي براي خود ميروند، اما اهل مكه آنان را ناشناس ميبينند، زيرا كاروان خاصي را نديدهاند كه از شهر معيني به قصد حج يا عمره و يا تجارت آمده باشد. لذا به يكديگر ميگويند: امروز ما گروهي را ميبينيم كه پيشتر نديدهايم، و اهل يك شهر نيستند، و از باديهنشينان هم نميباشند، و نه شتري با آنان هست و نه مركبي. در همين حال كه از وضع آن گروه به ترديد افتادهاند، مردي از بني مخزوم ميآيد و مردم را عقب ميزند تا به نزد رئيسشان ميرسد، و ميگويد: من ديشب خواب عجيبي ديدهام كه از آن ترسانم و دلم از آن لرزان است. رئيس به او ميگويد: خوابت را تعريف كن. و او چنين بيان ميكند: ديدم انبوهي آتش از آسمان كنده شده و آنقدر پايين آمد تا اينكه بر كعبه فرود آمد، در آن نگريستم ديدم ملخهايي است با بالهايي سبز مانند چادر، مقدار زيادي دور كعبه طواف كردند، سپس به سوي مشرق و مغرب به پرواز درآمدند، به هر شهري رسيدند آن را آتش زدند، و هر دژي را ويران ساختند. پس از اين خواب من دلپريش و ترسان از جاي جستم و بيدار شدم. مردم به او ميگويند: همينها را در خواب ديدهاي، بيا نزد اقرع برويم تا خوابت را تعبير كند. اقرع، مردي از خاندان ثقيف است، نزد او ميروند، آن مرد خوابش را تعريف ميكند، و اقرع پاسخ ميدهد: خواب عجيبي ديدهاي، و البته ديشب يكي از سپاهيان خداوند بر شما وارد شدهاند كه نميتوانيد آنها را از خود برانيد، مردم ميگويند: امروز ما چيز عجيبي ديدهايم، و ماجراي آن گروه را براي اقرع بيان ميكنند، سپس از نزد او بيرون ميآيند و در صدد يورش بردن به آن گروه برميايند در حاليكه خداوند دلهايشان را از رعب و ترس آنان پُر كردهاست. آنگاه وقتي براي انجام آن كار با هم مشورت ميكنند، بعضي از آنها به ديگران ميگويند: در اين كار عجله مكنيد زيرا كه اين گروه هنوز عمل ناشايستي نسبت به شما مرتكب نشده و خلافي آشكار نكردهاند، و شايد كسي از آنان منسوب به يكي از قبايل شما باشد، پس چنانچه شري از ايشان برايتان معلوم گشت، آنوقت شما دانيد و آنها. از اين گذشته ما اين گروه را اهل عبادت ميبينيم، و آثار خوبي را در چهرههايشان مشاهده ميكنيم، و ايشان در حرم خداوند هستند كه هركس در آن داخل گشت روا نيست به او صدمه بزنند، مگر اينكه خلافي از او صادر شود، كه موجب جنگيدن با ايشان گردد.
در اينجا مخزومي ـ كه رئيس و رهبر آنهاست ـ ميگويد: ما ايمن نيستيم از اينكه اينان نيروي كمكي در پشت سر نداشته باشند كه چنانچه به ايشان پيوندند مقصودشان آشكار گردد و كارشان بالا بگيرد، پس حالا كه هنوز شمارةشان اندك و در ديار غربت هستند آنان را سركوب كنيد پيش از آنكه نيروي كمكي آنها برسد، زيرا اينها به مكه نيامدهاند مگر براي اينكه در آتية نزديك امر مهمي داشته باشند. و من تعبير خواب دوست شما را جز حق نميدانم. بنابراين تا ميتوانيد شهرتان را از آنان خالي كنيد.
كسي از ميان مردم ميگويد: اگر كساني كه به اينان ملحق خواهند شد، مانند همينها باشند ترسي از ايشان بر شما نيست، زيرا كه نه اسلحهاي با خود دارند و نه مركبهاي سواري، و نه پناهگاه و دژي كه به آن پناه برند. اينها جمعي هستند غريب كه چيره شدن بر آنان سهل و آسان است و چنانچه لشكري براي آنان آمد، به پا خواهيد خاست و هم اينان و هم آنان را همچون آب خوردني كه به تشنه لبي داده شود، همه را از پاي درميآوريد.
پس (مردم مكه) پيوسته چنين حرفهايي را ميزنند تا اينكه شب دامن خويش را بر مردم ميگستراند. سپس خداوند خواب را بر گوشها و چشمهايشان مستولي مينمايد، و پس از جدا شدنشان از يكديگر جمع نخواهند شد تا آنگاه كه حضرت قائم(ع) قيام فرمايد. (البته اصحاب حضرت قائم(ع)) با يكديگر ملاقات ميكنند، انگار كه از يك پدر و مادر هستند، و اگر از هم جدا شوند شب هنگام خواهد بود و باز، روز با هم ملاقات خواهند داشت، و اين است تأويل اين آيه:پس به كارهاي نيك سبقت گيريد هركجا باشيد خداوند همة شما را خواهد آورد.»5
ابوبصير ميگويد: عرضه داشتم: فدايت گردم آيا در آن هنگام جز آنها هيچ مؤمني بر روي زمين نيست؟
امام(ع) فرمودند: چرا، ولي اينها جمعيتي هستند كه با پيدايششان خداوند حضرت قائم(ع) را ظاهر خواهد كرد، و اينان نجبا و قضات و حكّام و فقهاي در دين ميباشند، دلها و پشتهايشان مسح ميگردد پس هيچ حكمي برايشان مشتبه نخواهد شد.6
پينوشتها:
٭ سيماي حضرت مهدي(ع) در قرآن، سيد هاشم بحراني، ترجمة سيدمهدي حائري قزويني، با تلخيص.
1. تفسير قمي، ج 2، ص 205.
2. سورة هود(11)، آية 8.
3. الكليني، روضة الكافي، ص 313.
4. تفسير عياشي، ج 1، ص 65.
5. الطبري (الآملي)، محمد بن جرير، دلائل الإمامة، ص 307.
6. همان.