تأثیر اسلام بر مبانی و مسائل مدیریت

متأسفانه حتی برخی از افرادی که ابراز تدین می کنند، به جهت جهل و یا عدم امعان نظر باور ندارند که قرآن در حوزه علم مدیریت صاحب نظر باشد لذا بدون علم، به ردِ آن اقدام می کنند.
چهارشنبه، 26 تير 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تأثیر اسلام بر مبانی و مسائل مدیریت
تأثیر اسلام بر مبانی و مسائل مدیریت

نویسنده: دکتر ولی الله نقی پورفر




 

1- تأثیر بر مبانی مدیریت

متأسفانه حتی برخی از افرادی که ابراز تدین می کنند، به جهت جهل و یا عدم امعان نظر باور ندارند که قرآن در حوزه علم مدیریت صاحب نظر باشد لذا بدون علم، به ردِ آن اقدام می کنند.
مبانی مدیریت از سه مقوله اساسی تشکیل می شود:
1- انسان شناسی
2- نظام
3- مدیریت

1/1- انسان شناسی و مبانی مدیریت

ما اگر در مبانی علم مدیریت دقت کنیم، می بینیم که بینش تئوری پردازان مدیریت نسبت به انسان، در تحول علم مدیریت نقش اساسی داشته است:
تغییر تصور آنها نسبت به نظام، اجتماع، انسان و خود مقوله مدیریت، تغییر اساسی را در تحول علم مدیریت موجب شده است.
مکاتب مدیریت کلاسیک و نئوکلاسیک و نهضت روابط انسانی تا برسد به مدیریت اقتضائی و سیستمی، بطور کلی متأثر از مبانی فکری گروهها و مکتبها نسبت به انسان است.
طبیعتاً اسلام در این زمینه، نسبت به انسان و نظام اجتماعی، نظام حکومتی حاکم بر اجتماع (نظام ولایت فقیه) و... دیدگاههای اساسی، روشن و متمایزی نسبت به سایر مکتب ها دارد که این مسأله در مدیریت اسلامی بسیار تأثیر گزار و متجلی خواهد بود.
همچنین اهدافی که در اسلام برای نظام مطرح می شود، تأثیرات بارزی در علم مدیریت دارد.

2/1- نظام حاکم بر جامعه و مبانی مدیریت

یکی از عواملی که در مبانی مدیریت تأثیر می گذارد، سیستم و نظام حاکم بر جامعه است.
یک سازمان، یک سیستم باز است و با محیط خارج از خود یعنی محیط اجتماع، ارتباط دوسویه دارد.
محیط اجتماعی هم تابع یک سری ضوابط است که سیستم سیاسی و حکومتی جامعه، آن اصول را جاری می کند. لذا تمام نهادهای اجتماعی هر جامعه از حکومت آن جامعه تأثیر پذیرند و سازمان هم به عنوان یکی از نهادهای اجتماعی تحت تأثیر حکومت است.
وقتی حکومت ما اسلامی است و نظام خود را اسلامی تعریف می کنیم، باید ویژگی ها و خصوصیات نظام اسلامی را تبیین کنیم و کلیه سازمانهایی که در این نظام وجود دارند، به این خصوصیات و همچنین به اهداف حکومت اسلامی توجه کنند.
اهداف یک سازمان در نظام اسلامی باید در طول اهداف نظام باشد. بر این اساس مدیران سازمانها در حکومت اسلامی باید اهداف مرحله ای خود را در طول اهداف نظام اسلامی تعریف کنند به گونه ای که علاوه بر دستیابی به اهداف سازمانی، نیاز و مشکلی از جامعه را برطرف کرده باشند.
یک بحث تطبیقی هم اینجا بعنوان «سبکهای مدیریتی» می تواند مطرح باشد.

3/1- سلسله مراتب مدیریت در اسلام و مبانی مدیریت

اگر بخواهیم جایگاه مدیر یک سازمان را در سلسله مراتب مدیریت در اسلام تعیین کنیم، در می یابیم که یک رابطه طولی استواری بین مراتب مدیریتی در اسلام وجود دارد. این مراتب عبارتند از:
مدیریت خدا، مدیریت ملک، مدیریت معصوم، مدیریت فقیه
از این مرتبه به بعد در سازمانها شامل: مدیریت سازمان بر زیر مجموعه، و در خانه، شامل مدیریت شوهر بر خانواده و زن، و مدیریت پدر بر فرزند است.
این مراتب، در طول مدیریت خدا، مُلَک و معصوم است و طبیعتاً مدیریت پدر، شوهر و سازمان در طول مدیریت فقیه قرار دارد.
این سلسله مراتب، یکی از مباحث روشنی است که در مبانی علم مدیریت در اسلام مطرح است.

2- تأثیر اسلام بر مسائل علم مدیریت

یکی دیگر از حوزه های تأثیر اسلام، در زمینه مسائل علم مدیریت است.
در این زمینه، تأثیرگذاری روشن اسلام را می توان با مصادیقی که در قرآن و سیره انبیاء و پیامبر و ائمه وجود دارد، اثبات کرد.
همین قدر که مصادیقی را از تأثیر «دین» اسلام بر «علم مدیریت» یافتیم، می توانیم به طور قطع نتیجه بگیریم که «اسلام» در حوزه «علم مدیریت»، رهنمودهای مدیریتی ارائه می کند و بر مسائل علم مدیریت، تأثیر دارد.

1/2- هدف گزاری و برنامه ریزی

1/1/2- آخرت گرائی و تقدم بر خدا و رسول

اصل «آخرت گرائی» و اصل «عدم تقدم بر خدا و رسول خدا» از حیث نیت و اندیشه، در حوزه هدفگزاری و برنامه ریزی، نمود ارزشی بسیار روشنی دارد.

2/ 1 /2- اصل قسط و عدل

اصل «قسط» و «عدل» نیز از عمده اهداف ارزشی اسلام می باشد که در طول اصل «آخرت گرائی» و اصل «عدم تقدم بر خدا و...» مطرح است:
«قُل أمَرَ رَبِّی بِالقِسْطِ...» (90 / نحل)
«بگو پروردگارم به قسط و برابری فرمان می دهد...»
رعایت «قسط» و «عدل» عین دین و تقوی و یکی از ملاکهای اساسیِ حصولِ تقوی می باشد ولو موضوع قسط و عدالت در ارتباط با دشمن دین باشد:
«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى‏ أَلَّا تَعْدِلُوا إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى‏ وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» (8 / مائده)
«ای کسانیکه ایمان آورده اید به خاطر خدا بسیار قیام کننده باشید در حالیکه به قسط شهادت دهنده اید و مبادا دشمنی قومی شما را وادار کند بر اینکه عدالت را رعایت نکنید، عدالت به خرج دهید چرا که آن به تقوی نزدیکتر است...»
گواه و الگو و اسوه و عدالت بودن، توأم با انگیزه کسب رضای خدا، از اساسی ترین دستورات دین در جهت رسیدن به تقوای الهی می باشد و این معنا طبعاً در همه وظائف مدیریتی، خصوصاً «هدف گذاری و برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، و نظارت و کنترل» نمود نظری و عملی روشن و گسترده دارد.

1/2 / 1/2- قسط

«قسط» به قرینه موارد کاربردش (در ترازو و قضاوت و...) (1) گاه به مفهوم اعطاء هر سهم و نصیب و حقی به صاحبش می باشد که اعم از برابری در سهم یا تفاضل در سهم (به جهت تفاوت حقوق مسلم انسانی و الهی) می باشد و هرگاه در کنار «عدل» مطرح می شود، مفهوم «تساوی سهم» در آن مطرح است:
«فَأصلِحُوا بَینَهُمَا بِالعَدل وَ أقسِطُوا اِن الله یُحِبُ المُقسطین» (حجرات / 9)
«پس میان آندو به عدالت سازش دهید و برابری محقق کنید چرا که براستی خداوند مجریان قسط را دوست دارد.»

1/2 / 2/2- عدل

«عدل» نیز اعم است الا اینکه در موارد جمع «قسط و عدل»، «عدالت» نظر ویژه به «قرار دادن هر چیزی در جایگاه خویش» دارد که در این صورت «قسط» بر «عدل» تقدم خواهد داشت:
«قسط» تساوی در حقوق است که بر اشتراکات انسانی و دینی استوار است همچون حق حیات، حق تأمین مایحتاج زندگی، حق ازدواج، حق مسکن، حق امنیت و حقوق دیگری که در این مقوله مطرح است.
«عدلِ» مبتنی بر قسط، حقوق ویژه ای است که بر ویژگیهای قابل قبول عرفی و شرعی استوار است؛ مانند پدر و فرزند که هر کدام علاوه بر حقوق یکسان، حقوق ویژه ای در مقابل دیگری دارند.
همچنین است حقوق زن و مرد، زن و شوهر، آمر و مأمور، عالم و جاهل، مؤمن و کافر، معصوم و غیر معصوم، ولی فقیه و مردم و غیره.
سخن از «عدل» در زمینه فقدان «قسط»، جاهلانه و فریبکارانه و بی حرمتی به بندگان خدا است.
و سخن از «قسط و برابری»، با نادیده گرفتن «عدل» (همچون کمونیستها) ظلم به استعدادها و قابلیتهای خاص انسانی - الهی بندگان الهی است.
بنابراین، «عدل» از پسِ «قسط» می آید و در زمینه آن قابل تحقق است.

3/2/1/2- نمود قسط و عدل در اسلام

نمود عدالت واقعی از نظر اسلام در حوزه برنامه ریزی، با جامع نگری به انسان و نیازهای مادی (جسمی و روانی) و معنوی (فکری - قلبی) او و با نگرش به قلمرو حیات دنیوی و اخروی اش و تدوین برنامه کاربردی متناسب با این نگرش معنا خواهد داشت که طبعاً اهداف کوتاه مدت در راستای اهداف میان مدت و دراز مدت دنیوی و اخروی، قابل توجه و اعتناء خواهد بود.
با این روند هدفگذاری و برنامه ریزی، وظائف دیگر مدیریت (سازماندهی، هدایت و رهبری (بسیج امکانات، تصمیم گیری، ایجاد انگیزش، ارتباطات و...) و نظارت و کنترل) علاوه بر بهره مندی از تجربیات ارزشمند علم مدیریت، از ویژگیهای خاص خود برخوردار خواهد بود.

2/2- سازماندهی و بسیج امکانات

1/2/2- نظام شایسته سالاری در گزینش (تعهد و تخصص)

- جایگاه شغلی با توجه به ویژگیهای جنسیت و تجرد و تأهل افراد و احکام ارزشی ناظر بر این مقولات.
- طراحی نظام آموزش، پیشنهادات، مشاوره و مددکاری ارزشی و تخصصی.
- تفویض اختیارات کافی تا حد برخورداری از قدرت تحرک معقول در وظائف محوله براساس اصل کرامت انسانی.
- نظام ارتقاء سازمانی براساس جامعیت نگرش به ضوابط عقلی و شرعی.
- طراحی نظام ارتباطات معقول سازمانی با سلسله مراتب مدیریت بر اساس اصل عدم حاجب و اصل شهود مستقیم مسائل و...
موارد فوق، از جمله تأثیرات فرهنگی قرآن و سنت معصوم در این وظیفه خواهد بود که تبیین تفصیلی هر کدام از مقولات فوق، مجالی دیگر می طلبد.

3/2- هدایت و رهبری

- اصل اخوت ایمانی و برابری انسان در روابط هم سطح افقی.
- اصل اُبُوَت (پدری) و بُنُوَت (فرزندی) ایمانی و انسانی در سلسله مراتب عمودی مدیریت.
- قصد قربت و اصلاح، صداقت و صراحت در انگیزش و ارتباطات از جمله موارد تأثیرات اسلامی در حوزه «هدایت و رهبری» خواهد بود.

4/2- نظارت و کنترل

- توجه به تکلیف نظارت عمومی در سطوح افقی و عمودی
- خود کنترلی و حفظ کرامت انسانها و اصاله الصحه
- توجه معقول و مشروع به اقتضائات
- توجه به پاداشها و مجازاتهای مادی و معنوی و تناسب آنها با عملکرد نیرو.
- تأکید بر اصل اعتماد متقابل در امر نظارت و کنترل، و عدم کنترلِ منجر به تفتیش عقائد و...
از جمله نمود فرهنگ اسلامی در حوزه «نظارت و کنترل» خواهد بود.

پی نوشت ها :

1- «وَ اَوفُوال الکَیلَ و المیزان بِالقِسط» (انعام 152) «و إنْ حُکَمتَ فَاحکُم بینَهم بالقسط» (مائده / 42)، «شَهِدللهُ اَنَهُ لا اله الا هُو... قائماً بالقِسط» (آل عمران / 18)

منبع: نقی پورفر، ولی الله، مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، تهران: ماه، 1382، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.