بحران حاشیه نشینان

حاشیه نشینی، ‌زاغه نشینی، ‌آلونک نشینی، کوخ نشینی، ‌کپرنشینی، ‌جملگی مترادف یکدیگر هستند (مهاجرین، 1386: 113) و به محله های مسکونی غیر متعارف و متداول شهری گفته می شوند. در واقع ساختمانی یا بخشی از شهر که در آن ویرانی و
شنبه، 12 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بحران حاشیه نشینان
 بحران حاشیه نشینان

نویسنده: محمد کاوه




 

حاشیه نشینی، ‌زاغه نشینی، ‌آلونک نشینی، کوخ نشینی، ‌کپرنشینی، ‌جملگی مترادف یکدیگر هستند (مهاجرین، 1386: 113) و به محله های مسکونی غیر متعارف و متداول شهری گفته می شوند. در واقع ساختمانی یا بخشی از شهر که در آن ویرانی و نارسایی عرضه خدمات درمانی، ‌تراکم زیاد جمعیت در واحدهای مسکونی، فقدان آسایش لازم و خطرات ناشی از عوامل طبیعی نظیر سیل دیده می شود، می تواند به عنوان زاغه یا منطقه زاغه نشین معرفی شود. از این رو می توان محله هایی که دچار نارسایی و کمبود یا فقدان تجهیزات شهری هم چون: آب، برق، مدرسه، ‌درمانگاه، ‌وسایل حمل و نقل عمومی و مانند این ها هستند را در ردیف مناطق زاغه نشین و حاشیه ای طبقه بندی کرد. معمولاً حاشیه نشینی در شهرهایی که پذیرای جمعیت اضافی در بافت اصلی خود نیستند رشد می کند و عده کثیری از مهاجران با سکونت در زاغه های اطراف شهرها به کارهای غیر تولیدی کشانده می شوند(ستوده، 1386: 63). هم چنین این اصطلاح (حاشیه ای) بیش تر به گروه های جمعیتی و طبقات اجتماعی خاصی ارجاع داده می شود که با مسائل، موقعیتها و زمینه های بزهکاری، نابرابری‌، عدم بهداشت، افزایش مهاجرت، تعارض، فقر، بیکاری و مسائل سیاسی اقتصادی سروکار دارند (ربانی، 1383: 65). بر همین اساس، حاشین نشین به تمام افرادی گفته می شود که در محدوده فضایی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر حضور و سکونت دارند؛ ولی نحوه اسکان و معیشت آن ها از جامعه شهری کاملاً متمایز است و در نتیجه با جامعه شهری هماهنگ نشده اند (رسولی، 1382: 98).
اکثر حاشیه نشینان، مهاجران روستایی هستند که با کوله باری از فقر و محنت و به قصد دستیابی به زندگی بهتر، جذب زندگی شهری می شوند و تخصص آن ها که بیشتر زمینه کشاورزی سنتی است، در مشاغل سیاه و کاذب و یا فعالیتهای ساختمانی، رفتگری، کارگری ساده و به عبارتی در بخش های غیر مولد به کار افتد. عدم مشارکت، احساس تبعیض و نداشتن روحیه تعلق شهروندی از ویژگی های عمده شخصیتی حاشیه نشینان است(فدایی، 1388: 30، 31).
هنگامی که انسان غارهای سرد و تنگ را رها کرد و در بستر رودخانه ها و مناطق حاصل خیز در کنار هم سکنی گزید، دو هدف عمده را مد نظر داشت. اول مرتفع ساختن اساسی ترین توقعات و نیازهای زندگی خود و دوم، توسعه خواهی. توسعه خواهی خواسته جوامع انسانی و تحول پذیری لازمه حرکت از سنت به سوی مدرنیسم است. واقعیت این است که در جهان امروز، راه توسعه از تنگ راه جمعیت می گذرد و گذر از این تنگ راه به سلامت ممکن نیست مگر این که تحرک جمعیت و تغییرات حاصل از آن را شناخته و با درک صحیح از عواقب آن سیاستی مقتضی در پیش گرفته شود. اما آن چه از ذهن بشر دور مانده است، بهای این توسعه خواهی است. باید اقرار کرد که یکی از حربه هایی که انسان را به این خواسته دیرینه اش سوق داد، شهر گرایی بود و همین امر باعث شد تا جوامع بشری به سرعت به سمت گسترش زندگی شهری پیش بروند به گونه ای که امروزه این پدیده، دغدغه خاطر بسیاری از جامعه شناسان شده و ذهن آنان را به چالش کشیده است. این موضوع به خصوص در کشورهای در حال توسعه که رشد شهرگرایی بیش تر از کشورهای توسعه یافته می باشد بیش تر جلوه می کند. در ایران نیز توسعه شهری با روندی سریع و شتابان همراه است که این انبساط بی رویه مصائب و معضلاتی را با خود به همراه داشته است. در این میان، حاشیه نشینی به عنوان آینه تمام نمای مسائل اجتماعی رخ نمایانده و جامعه شناسان را به طور اعم و جرم شناسان را به طور اخص برای حل آن به مبارزه می طلبد(مهاجرین، 1386: 110). در خصوص شهر تهران، ‌به نظر می رسد که شکل گیری و رشد مراکز جمعیتی اطراف آن از نظم خاصی پیروی می کند. به این ترتیب که رشد جمعیت در محورهای مشخص و در فواصل معینی از تهران شروع شده و به دلیل محدودیت زیربناها، کمبود وگرانی زمین، ‌هم چنین مشکل تأمین نیازهای اولیه و مواردی دیگر، بااشباع جمعیت روبه رو می شوند و سپس محورهای دیگری با فاصله دورتر از تهران رشد خود را آغاز می کنند. همان گونه که مشاهده می شود شهرستان های ری، اسلام شهر، کرج یک دوره رشد سریع را پشت سر گذاشته و اکنون جمعیت مهاجر بیشتر متوجه شهرستان های شهریار، ورامین و ساوجبلاغ است. در حقیقت تهران بهانه و انگیزه است ولی محل اسکان همه مهاجران نیست(محمدی کرکانکی، 1386: 50).
طبق آمار، در سال 2001 از 920 میلیون جمعیت حاشیه نشین شهری در جهان، 45 میلیون نفر آن یعنی حدود 6 درصد در کشورهای توسعه یافته قرار داشته اند و 860 میلیون نفر دیگر یعنی 43 درصد باقی مانده، در آلونک های کشورهای در حال توسعه زندگی می کرده اند. همین میزان برای کشورهای غرب آسیا که شامل ایران می شود، 35 درصد جمعیت شهری ذکری شده است. بنا بر پیش بینی های صورت گرفته، در سال 2020، رقم کل حاشیه نشینان جهان تقریباً به 1400 میلیون نفر افزایش خواهد یافت (حیدر، 1387: 5).

عوامل مؤثر در حاشیه نشینی

علت عمده حاشیه نشینی، مشکلات اقتصادی است و جمعیت حاشیه نشین را مهاجران روستایی و خانواده های فقیری تشکیل می دهند که به دلیل بی سرپرستی، ‌بیکاری، معلولیت، سالمندی، بیماری، اعتیاد و فقر ناگزیر به حاشیه شهرها کشانده می شوند و به دلیل ارزان بودن زمین و خانه در محدوده حاشیه شهرها، بدون رعایت استانداردهای شهرسازی و با تهیه ارزان ترین مصالح و با حداقل هزینه اقدام به ساخت سرپناه می کنند(رازانی، 1385: 107). علت دیگر حاشیه نشینی، ‌رشد شتابان جمعیت و جمعیت پذیری محدوده های پیرامونی و ضعف نظام های اقتصادی و مدیریت شهری برای کنترل و هدایت آن است. هم چنین نظام اقتصاد شهری و منطقه ای دو گانه و اتکای آن بر اقتصاد غیر رسمی گسیخته و ضرورت حیات غیر رسمی که بروز کالبدی آن به شکل محدوده های متمرکز روی اسکان غیر رسمی ظاهر می شود می تواند عاملی برای حاشیه نشینی باشد. از طرفی، قطعه بندی های بزرگ زمین داخل شهرها موجب افزایش قیمت تمام شده زمین می شود، به طوری که اقشار کم درآمد توان خرید ندارند و ناچار به حاشیه شهرها روی می آورند. افزایش قیمت خانه و اجاره بها نیز در کلان شهرها و به دنبال آن مشکلات اقتصادی و معیشتی عاملی در جهت افزایش حاشیه ها به حساب می آید. عامل مؤثر دیگر، ‌سهولت ضوابط پرداخت وام و اعتبار مسکن و پایین بون مبلغ وام پرداختی با توجه به قیمت های آپارتمان و هم چنین اطمینان خانوارهای کم درآمد پس از اخذ وام از قدرت بازپرداخت اقساط بلند مدت می باشد(مهاجرین، 1386: 115و 114).

آثار و پی آمدها

مطالعات گوناگون نشان می دهد که حاشیه نشینی با جرم رابطه مستقیم و نزدیک دارد. تنوع، تجمل و اختلاف فاحش و چشم گیر طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، هم چنین گرانی و سنگینی هزینه های جاری زندگی باعث می شود تا مهاجران غیر متخصص که درآمد آنان کفاف مخارجشان را نمی دهد برای برآوردن نیازهای خود دست به هرکاری ولو غیر قانونی بزنند. در چنین مناطقی به لحاظ از بین رفتن ارزش های انسانی‌، انحرافات اجتماعی گوناگون که در زیر به آن ها اشاره می شود به سرعت رشد می کند(ستوده، 1386: 64).

الف- نزاع های دسته جمعی و قتل عمد

از جرایم شایع در مناطق حاشیه ای، نزاع های دسته جمعی و قتل عمد می باشد. ساکنان این مناطق معمولاً مهاجران روستاها و ایل ها می باشند که در یک محل و نزدیک به هم سکنی می گزینند و در مواقعی به سبب درگیری های جزیی بین دو نفر و به دنبال جانب داری از یکدیگر، حتی به دنبال دعوای کودکان، نزاع های دسته جمعی شدیدی رخ می دهد که معمولاً منجر به کشته یا زخمی شدن عده ای از منازعه کنندگان نیز می شود.

ب- سرقت و اختفای اموال مسروقه

متن شهرها آماج مجرمانه مطلوبی برای سرقت حاشیه نشین ها است. محلات حاشیه ای بهترین مکان برای مخفی کردن اموال ناشی از سرقت می باشد. از آن جایی که در این محله ها کنترل پلیسی و انتظامی محدود است؛ به همین دلیل این محلات تبدیل به محل امن و سرپناهی مناسب برای مجرمان می شود.

پ- خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی

توزیع مواد مخدر در این مناطق به راحتی امکان پذیر است و دلیل آن هم ناشی از احساس امنیتی است که توزیع کنندگان این مواد در آن مناطق دارند. برخی از جوانان بیکار و حتی نوجوانان، شغل خود را خرید و فروش مواد مخدر قرار می دهند و یا مکان و وسایل استفاده از آن را در اختیار متقاضیان قرار می دهند و از این راه به کسب سود دست پیدا می کنند. به علاوه، ساخت مشروبات الکلی در مناطق حاشیه ای شهر بیشتر به چشم می خورد و توزیع آن، در مناطق داخل شهری یا همان مناطق صورت می گیرد.

ت- اخاذی و تهدید برای کسب مال دیگران

یکی دیگر از جرائمی که در این مناطق وجود دارد اخاذی و تهدید دیگران با استفاده از چاقو و ابزارهای مشابه دیگر که بیش تر در میان جوانان رایج است. اما مسئله این جاست که این مجرمان بیش تر در کلان شهرها و یا در مناطق حاشیه نشین اقدام به ارتکاب این جرم می کنند تا در مناطق حاشیه ای و اغلب این جرم را به صورت گروهی انجام می دهند؛ چرا که درصد موفقیت بالاتر می رود و اگر هم با مقاومت شخص قربانی رو به رو شوند می توانند آن سد را بشکنند. به علاوه ترس آن ها برای ارتکاب جرم نیز از بین می رود.

ث- خشونت های جنسی

باندهایی مثل: کرکس و باغ انار و یا افرادی مانند: خفاش شب و محمد بیجه ساکنان مناطق حاشیه ای بوده اند؛ که به دلیل نبود امکانات و بالا رفتن سن ازدواج و عدم فراهم بودن شرایط برای ازدواج، اقدام به تشکیل باندهایی کرده اند تا بتوانند به این احساس محرومیت ها و فشارهای درونی خود پاسخ بدهند و آتش شهوت درون خود را به نوعی فرو بنشانند.

ج- افزایش بزهکاری زنان

به طور کلی جرائم زنان در این مناطق به 2 دسته تقسیم می شوند. یکی جرائم جنسی و دیگری جرائم حالتی رفتاری. شایع ترین جرائم جنسی زنان حاشیه نشین، روسپی گری است. روسپی گری برای برخی از زنان این مناطق به عنوان یک شغل با درآمد نسبتاً کافی به حساب می آید. اما زنان این ناحیه ها قربانیان جرائم حالتی رفتاری نیز هستند. خرید وفروش مواد مخدر در برخی خانواده های حاشیه نشین به عنوان یک منبع درآمد امری عادی به حساب می آید. از جرائم دیگر این دسته از زنان، سقط جنین و ساخت و ساز مشروبات الکلی است. زنان حاشیه نشین با گذر زمان و کسب تجربه راه های ساختن مشروبات الکلی خانگی را می آموزند و بیش تر وقت خود را صرف سرکشی و مواظبت از این محصولات می کنند(مهاجرین، 1386: 119-125). مطالعات احمدی و ایمان (1383) نیز ثابت کرد که بین حاشیه نشینی و رفتار بزهکارانه رابطه معنادار وجود دارد (زاهد و الماسی، 1386: 73).

چ- تخریب محیط های شهری

حاشیه نشینی از عوارض جامعه مدرن است که به این صورت تشدید می شود و در واقع افراد حریم خود را در معرض دستبرد دیگران می بینند. فردی که منطقه حاشیه ای از زندگی می کند زیبایی های موجود در شهر را مال خود نمی داند و در صدد تخریب آن بر می آید (حیدر، 1387: 5).

ح- برخورد با مأموران دولتی

حاشیه نشینان، دولت را که نماد مدیریت جامعه است، ‌به ویژه شهرداری ها را مسئول اصلی وضع خود می دانند. آنان نقاط ضعف خود را نادیده می گیرند و به همین دلیل در برخورد با مأموران دولتی، هر چه که می دانند آن ها نقشی در ایجاد این نابسامانی ها ندارند، ‌برخورد خصمانه ای ا زخود بروز می دهند و در اغلب موارد حتی حاضر به قبول راه حل های منطقی ارائه شده از طرف آنان نیستند.

خ- پیدایش روحیه تضاد و مبارزه طلبی

به دلیل عدم برخورداری از امکانات و خدمات شهری، روحیه تضاد و مبارزه منفی به سهولت در بین حاشیه نشینان شهری شکل می گیرد و این احساس در بین فرزندان آن ها که در چنین شرایطی متولد و بزرگ شده اند به مراتب بیش از پدران و مادرانشان بروز می کند( فدایی، 1388: 31و 32).

د- مشکلات بهداشتی و جمعیتی

در مناطق حاشیه نشین، عوامل گوناگونی از قبیل: جاری بودن فاضلاب در سطح زمین، بهداشتی نبودن دستشویی و عدم استفاده از صابون، ‌رطوبت شدید خانه ها، ‌پایین بودن سطح بهداشت، تغذیه نامناسب مادران و کودکان، ازدواج های فامیلی و عدم رعایت نکات بهداشتی در دوران بارداری باعث می شود که نسبت مرگ و میر کودکان در قیاس با مناطق دیگر بیشتر شده و مادران برای خنثی کردن اثر عوامل فوق، ‌اسلحه بارداری را برگزینند تا جای مرگ ومیر کودکان را با زاد و ولد بیشتر پر کنند(رسولی، 1382: 100).

ذ- افزایش آمار خودکشی

مطالعات(1386) نشان می دهد تراکم جمعیتی بالا در خانواده ها و محله ها، ‌تحصیلات و مهارت های شغلی اندک و شیوع بیماری های جسمی و روانی هم سو با کم اطلاعی از مسائل و موضوعات بهداشتی و سلامتی باعث تداوم زندگی حاشیه نشینی، معضلات آن و هم زیستی دائمی با خطرات آن می شود که زمینه مناسبی را برای اقدام به خودکشی به وجود می آورد(فخاری و همکاران، 1388: 70).

ر- افزایش جمعیت شهرها

هما آقا در تحقیقی تحت عنوان «بررسی باروری در ایران و رابطه آن با شاخص های جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی» به این نتیجه رسید که مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده که مناطق شهری ایران از میزان نسبتاً بالای باروری برخوردار باشند(رسولی، 1382: 98).

مهم ترین اقدامات و راه کارهای پیشگیرانه و درمانی

رفع یا کاهش مشکلات حاشیه نشینی در شهرها نیازمند اقدامات گوناگونی است که با همکاری دولت، بخش خصوصی و جامعه ساکن در این سکونتگاه ها قابل انجام است. با توجه به این که مشکل حاشیه نشینی با وضعیت اقتصادی ملی و برابری های منطقه ای در دسترسی به منابع و خدمات، ارتباط نزدیکی دارد و متأثر از نابسامانی های اقتصادی مناطق مختلف کشور برای ایجاد اشتغال، تأمین خدمات و کیفیت زندگی در شهرهاست، ‌اقدامات زیر تنها می تواند در کاهش مشکلات مؤثر باشد.
*هر گونه ساماندهی حاشیه نشینی، ‌نیازمند همکاری میان دستگاه های مختلف می باشد تا از این طریق به یکسان سازی و هماهنگ کردن اقدامات برای بازسازی مناطق حاشیه ای پرداخته شود.
*حاشیه نشینی را می توان مترادف با «بدمسکنی»دانست. از این رو هر گونه برنامه برای تأمین مسکن سالم که جوابگوی حداقل های زندگی شهروندی باشد، ‌به طور طبیعی می تواند منجر به کاهش حاشیه نشینی شود. اقدام مراجع قانونی و ادارات ذی ربط دولتی نسبت به تعیین مناطقی از محدوده و یا حریم شهری برای ایجاد محله ها و یا شهرک های جدید سکونتگاهی و هم چنین نظارت بر بازار عرضه و تقاضای مسکن، از ایجاد و گسترش حاشیه نشینی در بستر زمان پیشگیری می کنند(نگهبان، 1388: 37).
*حل مشکلات حاشیه نشینان، ‌در شناخت ابعاد مختلف مسائل آن ها و بهره گیری از مشارکت آن ها در پیدا کردن راه حل های اجتماعی نهفته است. از این رو، راه حل اساسی حاشیه نشینی در توسعه متوازن و پایدار درون زای شهری، تأمین امنیت و عدالت اجتماعی و کاهش نابرابری های اقتصادی و فرهنگی در بین قشرهای مختلف جامعه و مناطق مختلف کشور خواهد بود(فدایی، 1388: 32).
*هر اندازه خاصیت یک پارچه کردن فرهنگ شهری بیش تر باشد و بتواند فرهنگ های فرعی را در خود حل کند، ‌برخوردها و تضادها و اختلافات کم تر خواهد شد. هر چند بیان این موضوع که بزهکاری کودکان و نوجوانان نتیجه مستقیم زندگی در محلات پست و فقیر نشین است جزء موهومات به شمار می رود، ولی نباید فراموش کرد که اگر خانواده ها صاحب مسکن شایسته ای باشند و راه گریزی برای نجات از فشار و محرومیت زندگی در اتاق های محقر، شلوغ و غم انگیز داشته باشند، ‌برای نوجوانان این خانواده ها احتمال کمتری وجود دارد که در زمره نوجوانان بزهکار قرار گیرند(شامبیاتی، 1385: 270و 271).
*شوراهای اسلامی شهرها به عنوان متولیان اصلی در هدایت مدیریت شهری، در خصوص پدیده حاشیه نشینی می یابد. از طریق شهرداری ابتدا توقف ادامه ساخت و ساز گسترش مکانی را با تحدید و تعیین حدود آن از طریق همکاری خود حاشیه نشینان خواستار شود. سپس با لحاظ کردن کلیه مقررات قانونی، به اصلاح سطح زندگی در میان آنان بپردازد. هم چنین شوراها ضمن اطلاع از تحرک جمعیت و آشنایی با میزان و تعداد قشر کم درآمد شهری، باید در ایجاد شهرک های جدید با رعایت حداقل استانداردها از طریق ارایه پیشنهاد به مسئولان ذی ربط و همکاری در ایجاد تسهیلات برای ساخت و ساز چنین مکان هایی به منظور کاستن از حجم متقاضیان حاشیه نشینی اقدام کند(کوچکیان فرد، 1387: 14).
منبع مقاله: کاوه، محمد، (1353) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی، تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط