نقد کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق» (1)

ملی شدن صنعت نفت ایران به خاطر فراز و نشیب هایی که در تاریخ معاصرایران پدید آورده است، بخشی از ماندگارترین خاطرات تاریخی ایرانیان است. به دلیل اینکه بخش زیادی از مردم و گروه های سیاسی کشور، درگیر مسائل پیش
دوشنبه، 4 شهريور 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق» (1)
 نقد کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق»  (1)






 
دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران

چکیده

ملی شدن صنعت نفت ایران به خاطر فراز و نشیب هایی که در تاریخ معاصرایران پدید آورده است، بخشی از ماندگارترین خاطرات تاریخی ایرانیان است. به دلیل اینکه بخش زیادی از مردم و گروه های سیاسی کشور، درگیر مسائل پیش و پس از این رویداد بوده اند، کتاب ها و مقاله های بسیاری نیز در این باره و مسائل پیرامونی آن نگاشته شد. این کتاب ها دارای طیف های گوناگونی هستند و هر کدام از زاویه ای خاص، این رویداد را بررسی کرده اند. درباره شخصیت های پیش برنده و بازدارنده نهضت، نحوه ارتباط آنها با یکدیگر، شکل گیری جبهه های سیاسی و فکری، نقش نیروهای سیاسی خارجی و... کتاب هایی نوشته شده است که برخی از آنها با دید مثبت و برخی دیگر با دید منفی به این جریان می نگرند.
کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق»نوشته جلال متینی، تلاش کرده زندگی سیاسی نخست وزیر زمان ملی شدن صنعت نفت را ازآغازتا پایان با دید جانبدارانه نسبت به خاندان پهلوی، بررسی کند. این نوشته کوششی است در نقد کتاب این کتاب و واکاوی بخش هایی از تاریخ ملی شدن صنعت نفت که نویسنده به آنها توجه نکرده است.
واژگان کلیدی: ملی شدن صنعت نفت، خاندان پهلوی، راه آهن، انگلیس.
این کتاب نخستین بار در پاییز سال (1384)توسط نشر کتاب در لس آنجلس چاپ و منتشر شده است. کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق»در11 بخش و5 ضمیمه مشتمل بر504 صفحه، زندگی نخست وزیردوران ملی شدن صنعت نفت را ازدوران کودکی تا هنگام مرگ مورد بحث و بررسی قرار می دهد که طبعا موضوعات و مسائل تاریخی بسیاری را دراین محدوده زمانی دربرمی گیرد. همچنین، باید گفت فهرست تفصیلی مطالب درابتدا و «سالشمار دکتر محمد مصدق»درانتهای کتاب از جمله نقاط قابل توجه آن به شمارمی آیند که به طور خلاصه اطلاعات قابل توجهی را در اختیار خوانندگان کتاب قرار می دهد.

زندگی‌نامه نویسنده

جلال متینی درسال(1307)خ متولد شد. وی دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران است. ازسال (1329)با تدریس دردبیرستانهای تهران، خدمات دولتی خویش را آغاز کرد و مدت یک سال نیز در دبیرخانه کمیسیون ملی یونسکو مشغول به کار بود. وی از سال(1336)برای تأسیس بخش زبان و ادبیات فارسی، مأمور خدمت در دانشکده فنی آبادان شد و در سال(1339)با سمت دانشیاری در دانشگاه مشهد کار خود را آغاز نمود. متینی از سال (1339 تا 1354)معاونت و ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه را برعهده داشت. وی ازسال (1352)نیز در سمت معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه فردوسی خدمت کرد. متینی دارای نشان درجه4 تاج است و همچنین درسال (1344)موفق به اخذ جایزه سلطنتی بهترین تصحیح انتقادی متون فارسی شد. وی درسال (1352)نیز موفق به دریافت بهترین طرح تحقیقاتی دانشگاه فردوسی در زمینه ادبیات و علوم انسانی گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، متینی کشور را ترک و راهی امریکا شد. وی در سال (1361)فصلنامه‌ ایران‌نامه (متعلق به بنیاد مطالعات ایران)و درسال(1368)فصلنامه ایرانشناسی (متعلق به بنیاد کیان)را راه اندازی و مدیریت کرد. جلال متینی از دوستان و همکاران قدیمی احسان یارشاطر می‌باشد. وی در شماره 3 مجله ایران نامه (بهار63) درباره کتاب «در پیکار اهریمن»نوشته شجاع‌الدین شفا-از طراحان اصلی جشنهای (2500)ساله و از اسلام ستیزان فعال در طول دهه‌های گذشته-این‌گونه اظهارنظر کرده است:
«وی در گزینش مطالب شعر و نثر فارسی، موضوع معینی را در پیش چشم داشته که از آن به مبارزه فرهنگی ملت ایران با ریا و دکانداران دین تعبیر کرده است. بدین جهت شاید بتوان گفت که در پیکار اهریمن، نخستین جُنگ مفصل موضوعی است که تا به حال در زبان فارسی فراهم آمده است. »
به گفته رادیو آمریکا در بهمن سال 67، جلال متینی مسئولیت تدریس زبان فارسی در دانشگاه جرج تاون واشنگتن را بر عهده داشت. گفتنی است متینی از نویسندگان فعال در طول سال های پیشین بوده و تاکنون مقالات متعددی از وی در حوزه ادبیات و تاریخ به چاپ رسیده است.

مقدمه

دوران ملی شدن صنعت نفت چنان حجمی ازشخصیت ها،وقایع و تحولات سیاسی را در خود جای داد که به پژوهشگران تاریخ امکان می دهد تا از زوایا و منظرهای گوناگون به بررسی و تجزیه و تحلیل این دوره بپردازند. ویژگی های شخصیتی هر یک از بازیگران دوره نهضت ملی به تنهایی یا نحوه ارتباط آنها با یکدیگرو سیرتغییر و تحولات در آن، شکل گیری جبهه های سیاسی و فکری مختلف و ائتلاف ها و گسست های آنها، نقش نیروهای سیاسی خارجی در این دوران، تعامل ها و تقابل های قدرت های خارجی و ده ها موضوع و مسئله دیگر در این دوران، باعث شده است تا فضایی گسترده برای بحث و فحص پیش روی محققان و علاقه مندان به تاریخ گشوده شود. در این میان، تلاش برای مبرا ساختن چهره ها و شخصیت ها از نقص ها و اشتباهات در مقابل، ارائه تصویری قهرمان گونه از افراد، جزء جدایی ناپذیر بسیاری از تحلیل و تفسیرهای مربوط به این دوران به شمار می آید که البته خوانندگان نکته سنج و حقیقت جو هیچ گاه فکر و ذهن خود را تسلیم چنین تفسیرهای جهت دار و آغشته به احساسات و تعصبات نکرده و نمی کنند.
دکترمحمد مصدق که از 12سالگی در امور دیوانی گام نهاد و حدود 60 سال از عمر خویش را در شعبات مختلف حوزه سیاست گذرانید، شخصیتی است که بیشترین نگاه های مثبت و منفی را متوجه خود ساخته و کمتر سالی است که چندین عنوان کتاب و ده ها مقاله و پایان نامه درباره او انتشار نیابد. این البته به خاطر اهمیتی است که دوران ملی شدن صنعت نفت به عنوان یک تجربه بزرگ برای ملت ما دارد. درحالی که ایرانیان پس از سالیان دراز چشیدن طعم تلخ استبداد و استعمار، چشم اندازی امیدبخش و روشن را پیش روی خود مشاهده می کردند و گام های نخستین را نیز با قدرت و صلابت در این راه برداشته بودند، ناگهان گویی همه چیز همچون سرابی محو شد و به جای آن چهره استبداد واستعمار نوین با کراهتی دوچندان ظاهر گردید و به مدت25 سال تسمه از گرده این ملت کشید. بی شک تحمل تبدیل یک پیروزی بزرگ و ارزشمند به یک شکست سنگین و خفت بار، برای مردمی که خود را آماده استنشاق هوایی تازه کرده بودند، بسیار سخت و جانگداز بود و لذا جای آن دارد که تأملی جدی بر روی دلایل و عوامل این تبدیل و تبدل صورت گیرد.
در این میان، آقای «جلال متینی»را نیز باید درزمره کسانی به شمار آورد که با نگارش کتاب «نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق»تلاش کرد تا پاسخ هایی به انبوه سؤالات موجو در اذهان مردم، پیرامون این واقعه مهم بدهد، اما او زاویه ای را برای ارائه بحث و پاسخ های خود برگزیده است که اساسا به محو صورت مسئله می انجامد. بیش از(5)دهه از شکل گیری این سؤال درافکار عمومی جامعه ایران می گذرد که «چرا و چگونه حرکتی که می توانست دستاوردهای بسیار مهم و آینده ساز برای میهن ما داشته باشد، با یک کودتای امریکایی ـ انگلیسی متوقف گردید و رژیم وابسته پهلوی، دورانی سیاه را برای ما رقم زد ؟»، اما این نویسنده محترم بر آن است تا در کتاب خویش ضمن نفی «کودتا»به تنزیه و تنظیف چهره پهلوی ها بپردازد و مهر وابستگی و وطن فروشی را از پیشانی آنها پاک کند. این البته با توجه به عمق وابستگی و خیانت های آن دودمان و اسناد و شواهد و واقعیات برجای مانده از نیم قرن حکمرانی آنها، کار چندان آسانی نیست، اما آقای متینی برای تحصیل مقصود خویش، از راهی وارد می شود که نشان می دهد نباید زیرکی او را در پیمودن این مسیر دست کم گرفت.
ازآنجا که نویسنده به خوبی واقف است که دفاع مستقیم از پهلوی ها، تأثیری بر افکار عمومی نخواهد داشت، با دور زدن مسأله اصلی مدنظر خویش، «کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق»را موضوع محوری کتابش عنوان می دارد تا قادر باشد از خلال آن، به هدف خود دست یابد. شاید بتوان حداقل2 دلیل برای گزینش این موضوع اقامه می کرد؛ نخست آنکه دکتر محمد مصدق از فعالان و مسئولان سیاسی در دوران پهلوی اول و دوم بوده است و لذا بدین طریق می توان به بهانه بررسی فعالیت های این سیاستمدار معمر، دامنه بحث را به هر دو دوره بسط داد. دلیل دوم اینکه پاره ای از نقص ها، اشکالات و اشتباهات در سیاست ها، تصمیمات و رفتارهای دکتر مصدق، موجب می گردد تا بتوان با انگشت نهادن بر آنها و بزرگنمایی، فضاوشرایط ذهنی جامعه را به نفع طرف مقابل، یعنی پهلوی ها،رقم زد. دراین باره باید خاطر نشان ساخت که برخی اغراق ها و بزرگنمایی های موافقان و هواداران دکتر مصدق ـ که با دلایل و انگیزه های مختلف صورت گرفته ـ شخصیتی غیرواقعی از ایشان به ویژه در اذهان طیف جوان به وجود آورد است. طبیعی است که چنین شخصیتی در برابر نقدهای تاریخی از ضربه پذیری بالایی برخوردارباشد؛ زیرا این خصیصه می تواند زمینه را برای سوء استفاده کسانی با اهداف خاص فراهم آورد. این همان شیوه ای است که با مهارت مورد استفاده آقای متینی قرار گرفت. براین مبنا ایشان تلاش کرده است تا با واکاوی زندگی شخصی و سیاسی دکتر مصدق از ابتدای جوانی تا واپسین روزهای نخست وزیری، مجموعه ای از ضعف ها و اشتباهات ایشان را در عرصه رفتارهای فردی یا تصمیمات و عملکردهای سیاسی، بیابد و با عرضه آنها این نکته را به اثبات برساند که «قهرمان ملی»مورد ادعای عده ای، نه تنها قهرمان نیست بلکه نقص های فراوانی نیز دارد. نخستین نتیجه ای که تلویحا از این نکته عاید می شود آن است که اگر مصدق قهرمان نیست، بنابراین، طرف مقابل او یعنی پهلوی ها را نیز نمی توان «ضد قهرمان»دانست. با بیرون آمدن پهلوی ها از زیر تابلوی ضد قهرمان، آن گاه می توان گام های بعدی را برداشت؛ ابتدا آنها را در اقدامات و کارهای مثبت، سازنده و به تعبیری قهرمانانه شریک کرد و سپس در صورت امکان، آنها را دست کم در پاره ای امور بر کرسی قهرمانی نشاند. این تصویری کلی از کتابی است که ماحصل تلاش آقای متینی به حساب می آید.
اما دربررسی دقیق تر مطالب کتاب، نخستین موضوع قابل بحث همان نقص ها و اشکالات و ابهاماتی است که از سوی نویسنده محترم به تصریح یا تلویح متوجه دکتر مصدق گردید. عزیمت وی به اروپا برای تحصیل و مسائلی که پیرامون این بخش از زندگی ایشان مطرح شده از قبیل استفاده از بورسیه، چگونگی ورود به دوره لیسانس، بدون داشتن مدرک تحصیلی دیپلم، بیماری و کسالت او و حتی تصمیم به ماندگار شدن در سوئیس و پرداختن به امر تجارت، همچنین دخالت انگلیس در انتصاب وی به والیگری فارس و آذربایجان، هیچ یک مسائلی نیستند که پنهان بوده باشند و مصدق شخصا بسیاری از این قضایا را درخاطرات خویش عنوان کرده است. البته ازخلال این مسائل می توان به پاره ای از خصلت های شخصی مصدق پی برد و طرز رفتار و سلوک وی را در طول سالیان درازاشتغال به امور دولتی و سیاسی، بهتردرک کرد. بی آنکه بخواهیم به بررسی یکایک این موارد بپردازیم، باید به صراحت گفت که مصدق شخصیتی است با مجموعه ای از ضعف ها و قوت های غیرقابل انکار و چه بسا برخی خصلت های منفی او مثل خودرأیی و بی اعتنایی به نظرات همراهان و دوستان ـ به ویژه در دوره پر تلاطم و حساس نهضت ملی ـ زیان ها و خسارات بزرگی را نیز برای مردم ایران در پی داشت، اما باید او را از یک ضعف اساسی که گریبانگیر بسیاری از سیاستمداران دوران قاجار و پهلوی بود و سرمنشأ غالب بدبختی ها و گرفتاری های مردم ایران در طول این دوران به شما می آید، مبرا دانست و آن بر گردن داشتن طوق وابستگی به اجانب و استعمارگران است. این دقیقا آن خط فاصلی است که باید میان مصدق و پهلوی اول و دوم کشید و البته نباید فراموش کرد که این خط فاصل از عرض عریضی برخوردار است.
اتفاقا آن گونه که از فحوای کتاب حاضر برمی آید، آقای متینی نیز در ضمیر آگاه خود به این مسئله دقت و توجه کافی دارد و از آنجا که به خوبی می داند که تا هنگامی که این معضل برای خاندان پهلوی حل نشود، هر تلاش دیگری در جهت چهره سازی برای آنها بی ثمر خواهد بود، هسته مرکزی بحث خویش را بر زدودن این لکه سیاه از عملکرد رضا خان و پسرش قرارمی دهد و درمقابل، سعی وافری داردا تا حتی المقدورمصدق را وابسته یا دست کم هماهنگ با «سیاست خارجی»معرفی نماید. تمایل مصدق به اقامت دائمی در سوئیس و انصراف از آن، صرفاً بر اساس پیش آمدن قضیه لاهوتی در آذربایجان(1). شاید نخستین اشارتی است که نویسنده به قصد نشان دادن ضعف علقه های ملی در مصدق جوان و گرایش های فرنگی مآبی و راحت طلبی او، به خوانندگان عرضه می دارد. بلافاصله پس از آن گوشه هایی از خاطرات مصدق مبنی بر نقش و تأثیرگذاری انگلیس در انتخاب وی به والیگری فارس و آذربایجان(2)و همچنین مشورت هایی که این رهبر بعدی نهضت ملی با مقامات انگلیسی مانند فریزر ـ فرمانده پلیس جنوب ـ در استعفا از والیگری فارس داشته(3)، آورده می شود و کمی بعد به نقل از محمدرضا پهلوی اینکه «انگلیسی ها وسیله انتخاب وی [دکتر مصدق]را به استانداری فارس فراهم آوردند و پس از آن به استانداری آذربایجان نیز منصوب گردید(4)»مورد تأیید قرار می گیرد تا برای خواننده نوعی ارتباط معنادار میان مصدق و انگلیسی ها از همان ابتدای ورود وی به ایران، پس از بازگشت از اروپا، مسلم تلقی گردد.
همان طور که می دانیم و نویسنده محترم نیز اشاره کرده است، مصدق از یک خانواده قجری بود که پس از فوت پدرش، هنگامی که 12 سال بیشتر نداشت، نخستین حکم دیوانی خود را از ناصرالدین شاه گرفت؛ بنابراین، اگر سال های حضور او را دردستگاه دیوانی درنظر داشته باشیم، بی تردید باید این واقعیت را بپذیریم که او به هیچ وجه فرد گمنام و ناشناخته ای نبود. ازطرفی، حضور انگلیس در این دوران در ایران و تلاش مأموران آن برای بسط نفوذ بریتانیای استعمارگر در این سرزمین، امری مکتوم و ناگفته نیست. بسیاری از اهالی و دست اندرکاران امور سیاسی و مملکتی، به انحنای گوناگون در زمره وابستگان به انگلیس قرار گرفتند و به قدر وسعشان به وطن فروشی پرداختند. به ویژه پس از آنکه لرد کرزن، مسند وزارت امورخارجه را در دست گرفت و از قدرت کافی برای تکمیل طرحی ـ تحت الحمایه ساختن ایران ـ که از مدت ها پیش درذهن می پروراند، برخوردار شد و در نتیجه، تلاش دولتمردان انگلیسی برای یافتن مهره های مناسب در ایران به منظور ایجاد این طرح، دوچندان گردید. درتمامی این دوران، مصدق پیش روی انگلیسی ها قرار داشت، به ویژه درطول سال های اقامت دراروپا (1909 تا 1914م)، آنها از امکان و موقعیت خوبی برای برقراری روابط ویژه با این سیاستمدار جوان ایرانی برخوردار بودند، کما اینکه بسیاری از ایرانیانی که چندی در اروپا به سر بردند، جذب شبکه های فراماسونری شدند. از طرفی، به هنگام بازگشت مصدق از اروپا، همان گونه که نویسنده اشاره کرده است، چنین برمی آید که حداقل سرپرستی کاکس، عاقد قرارداد (1919)م که با سمت کمیسر عالی انگلیس به بغداد رفت، نه فقط دکتر مصدق را می شناخت، بلکه آشنایی آن دو با یکدیگر در حدی بوده است که داوطلبانه به راهنمایی مصدق می پرداخت و مصدق هم بر طبق آن عمل می کرد. (5)
حال با در نظر داشتن تمامی این مسائل، یک سؤال مهم پیش روی ما قرار می گیرد:«چرا پس از شکست طرح قرارداد (1919)م، در حالی که انگلیسی ها به دنبال مهره های مناسب برای ایفای نقش در ابعاد سیاسی و نظامی یک کودتا بودند، مصدق را به عنوان مهره سیاسی این کودتا انتخاب نکردند؟»
بدون شک مصدق از جنبه های مختلف بر سید ضیاءالدین طباطبایی رجحان داشت؛ او دارای سابقه و تجربه در امور دیوانی بود، حال آن که سیدضیاء تجربه حتی برای یک روز کار دولتی نداشت. مصدق خود از خاندان قجری بود، لذا با توجه به پیوندهای فامیلی و نیز سوابق دوستی، خیلی بهتر می‌توانست نقشه‌های انگلیس را در دربار قاجار اجرا کند، حال آن که سیدضیاء به دلیل ناپختگی و نیز روابط خصمانه با سیاستمداران آن زمان-که البته در میان آنها نیز تعداد انگلوفیل‌ها کم نبود-از همان ابتدای کار،راه و رویه‌ای را در پیش گرفت که نزدیک بود کل نقشه انگلیسی‌ها را با شکست مواجه سازد و به همین دلیل اربابانش او را بیش از3 ماه تحمل نکردند و با سرعت و فضاحت ازایران اخراج کردند. مصدق فردی تحصیلکرده و دارای عالی‌ترین مدرک دانشگاهی بود و ضمن برخورداری از وجاهت علمی، قادر بود دیگران را با علم و دانش خود مجاب سازد تا در مسیر مورد نظر انگلیس‌ حرکت کنند، اما سیدضیاء صرفایک جوان روزنامه‌نگار بود که تنها با احساسات تند انگلوفیلی خود شناخته می‌شد و چه بسا همین مسئله نوعی نیروی دافعه نیز به حساب می‌آمد. بنابراین، مصدق از وجوه متعدد، بر سید ضیاء برتری داشت. اما تنها یک اشکال بزرگ برای قرار گرفتن دراین مسیر به چشم می خورد: او هرچه بود، انگلیسی نبود.

پی نوشت ها :

1-جلال متینی، نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق (لس آنجلس:کتاب، 1384، چ1)، ص 31.
2-همان، ص 33.
3-همان، ص 33.
4-همان، ص 138، به نقل از محمد رضا پهلوی، مأموریت برای وطنم (تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348).
5-همان، ص 31.

منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما