نویسنده: حسن روحانی
مسئله کشورهای اطراف خلیج فارس آنقدر اهمیت دارد که ضروری است هر از گاهی این مسئله مهم در جمعی از فرهیختگان کشورهای مختلف جهان و خصوصاً کشورهای منطقه مورد بحث و بررسی قرار گیرد. (1) نیازی بر تأکید بر این نکته نیست که خلیج فارس، این دریای مواج منطقه، و کشورهای اطراف آن یکی از مهم ترین و قدیمی ترین منطقه ای است که همواره در ساختن تمدن بشری از دیرباز، نقش اساسی و مهمی را ایفا کرده است. متأسفانه به دلیل اهمیت این منطقه، این بخش از جهان همواره مطمع نظر استعمارگران و قدرت های بزرگ جهانی بوده است. علی رغم همه تحولاتی که در دهه های گذشته در اوضاع سیاسی جهان به وجود آمده، این منطقه همچنان اهمیت و نقش حیاتی خود را از دست نداده است و همچون گذشته، نقش بسیار مهمی در ساختار قدرت در سطح منطقه و جهان دارد.
در کنار این آبراه مهم و دریای استراتژیک، هشت کشور منطقه به عنوان کشورهای ساحلی این آبراه را محاصره کرده اند که طولانی ترین ساحل از آنِ جمهوری اسلامی ایران با حدود 1259 کیلومتر و بیش از 45 درصد کل ساحل خلیج فارس است. کمترین آن هم تعلق به کشور عراق با کمی بیش از نیم درصد کل ساحل(حدود 6 دهم درصد)یعنی 18/5 کیلومتر دارد و کشورهای دیگر مانند امارات متحده عربی با حدود 28درصد، عربستان حدود 15 درصد، قطر با 5 درصد، کویت با 4 درصد و عمان و بحرین هر کدام با 2 درصد کشورهای ساحلی این خلیج استراتژیک را تشکیل می دهند.
اهمیت خلیج فارس
اهمیت استراتژیک این منطقه به دلیل آبراه مهمی است که چند قاره را به یکدیگر متصل می کند. علاوه بر منطقه خاورمیانه، برای آسیای مرکزی، بخشی از اروپا، افریقا و خاور دور، اهمیت فوق العاده ای از نظر کشتیرانی و ارتباطات و حمل و نقل دریایی دارد. علاوه بر این، 70 درصد ذخایر شناخته شده نفت جهان و حدود 28 درصد گاز و منابع گازی به این منطقه تعلق دارند و در آینده ای نه چندان دور، هیچ منطقه ای جز منطقه خلیج فارس قدرت صادرات نفت را نخواهد داشت. در حال حاضر تولید این منطقه بیش از 25 درصد کل تولید مناطق نفت خیز جهان است، اما در آینده با افزایش تولید در این منطقه در سال 2020، حدود 40 میلیون بشکه نفت در روز تولید خواهد شد، که حدود 60 درصد نیازمندی های جهان را تأمین خواهد کرد و در نیمه این قرن به سال هایی می رسیم که جز 5 کشوری که ابرنفت دنیا خواهند بود، یعنی ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده، هیچ کشور دیگری در جهان قدرت صادرات نفت را نخواهد داشت. بنابراین با گذشت زمان بی تردید اهمیت خلیج فارس بیشتر خواهد شد و با تحولاتی که در آینده به استقبال آن خواهیم رفت، خلیج فارس بیش از گذشته نقش تأثیرگذاری را در صحنه جهانی ایفا خواهد کرد.علاوه بر اینکه این منطقه، منطقه فرهنگی و فرهنگ ساز است، در تمدن بشری نیز نقش بسیار مهمی داشته است. چه اینکه مرکز تمدن ایران و تمدن اسلامی در این منطقه بوده و در مجموع از دیدگاه فرهنگی، این منطقه بسیار حائز اهمیت است. ممکن است که از دیدگاه جهان امروز، مسئله منابع انرژی در این منطقه جالب توجه و جاذب باشد، اما توجه به این نکته نیز مهم است که کشورهای منطقه در مجموع مورد توجه یک و نیم میلیارد مسلمان جهان هستند؛ مخصوصاً دو کشور ایران و عربستان که از دیدگاه فرهنگی نقش و جایگاه بسیار مهمی در دنیای اسلام دارند.
از لحاظ اقتصادی، این منطقه نه تنها دارای 120میلیون نفر جمعیت است که نیمی از آن را جمعیت ایران تشکیل می دهد، بلکه با وصل شدن دریای خزر و کشورهای قفقاز و آسیای مرکزی از طریق ایران به این منطقه، اهمیت این بازار دو چندان شده است. بازار خلیج فارس امروز بعد از حوزه آتلانتیک و پاسیفیک سومین حوزه برای بازار اقتصاد جهان است و همان طور که می دانید، محل رقابت قدرت های اقتصادی جهان اعم از امریکا، اروپا، ژاپن، چین و دیگران است. بنابراین از لحاظ اقتصادی نیز این منطقه حائز اهمیت فراوانی است.
علی رغم اهمیت فراوانی که این منطقه دارد، متأسفانه این منطقه با مشکلاتی هم مواجه بوده و هست. برای رفع همین مشکلات است که کشورهای منطقه به عنوان یک قدرت بزرگ باید نقش خود را به خوبی ایفا کنند که متأسفانه امروز توان آن را ندارند. از مهم ترین مشکلات این منطقه، می توان موارد زیر را برشمرد:
مشکلات اساسی منطقه
1. اختلافات مرزی و یا حتی اختلافات ارضی در دریا و یا در خشکی و یا اختلافات در مسئله فلات قاره؛
شاید هیچ کشوری در اطراف خلیج فارس نیست که با همسایگان خود مشکلی نداشته باشد. هر کدام با دیگری دارای نوعی مشکل اند که بیشترین آن مشکل عراق با کویت است. شما شاهد تخاصم و جنگ در طول ده سال گذشته و حتی قبل از آن بوده اید. در سال های بعد هم بعید است به این مسائل خاتمه داده شود و این مشکل به صورت تمام و کمال مرتفع شود. مشکلات فراوانی نیز بین عربستان و کویت وجود داشته و دارد. مشکلات و اختلافات عمیقی بین قطر و بحرین وجود داشته و امروز هم وجود دارد. اختلاف بین عربستان و امارات، اختلاف بین عربستان و قطر، اختلاف بین عربستان و عمان و اختلاف و سوءتفاهمی که بین ایران و امارات وجود دارد. اینها همه مشکلات و اختلافاتی است که در این منطقه وجود دارند.متأسفانه این مشکلات باعث شده است که حتی تحدید حدود در منطقه خلیج فارس و تحدید حدود فلات قاره نسبت به برخی از کشورها همچنان لاینحل بماند. بین ایران و عراق، بین ایران و کویت، بین کویت و عربستان، بین ایران و امارات، هنوز تحدید حدود فلات قاره در خلیج فارس انجام نشده است. در مجموع این اختلافات که هم در فلات قاره کم و بیش وجود دارد و هم در جزایر و هم در مناطق بی طرف و هم در ساحل وجود دارند، مشکلاتی است که نمی گذارند این منطقه به راحتی نفس بکشد و بتواند قدرت واقعی خود را به نمایش گذاشته و به ظهور برساند.
2. سلطه بیگانگان بر این منطقه؛
با نگاه به تاریخ گذشته خلیج فارس همواره کشورهای سلطه گر و متجاوز چشم طمع به این منطقه داشته اند. همواره انگلستان دیروز و امریکای امروز و در مقاطعی شوروی دیروز، به دنبال حضور و تسلط بر این آبراه بسیار مهم بوده اند. شوروی دیروز از زمان پطر کبیر به بعد دنبال دسترسی به آب های گرم جنوب بوده و اشغال افغانستان بخشی از همان پروژه بود که خوشبختانه ناموفق ماند. انگلستان در زمانی که بر بخش بزرگی از این منطقه سلطه داشت، همواره یک هدف مهم برای او تسلط بر کل منطقه خلیج فارس بود. البته بعد از جنگ جهانی دوم و تضعیف قدرت جهانی انگلیس در جهان و بعد از جنگ کانال سوئز و شکست انگلیس و فرانسه از مصر، مجموعاً قدرت انگلستان کاهش یافت و در واقع از سال 1970 به بعد به تدریج امریکا جایگزین انگلیس شد، اما این حضور و این سلطه همچنان به نوعی ادامه دارد.متأسفانه امریکایی ها در هیچ شرایطی نتوانستند پایان سلطه کامل خود را بر این منطقه بپذیرند. قبل از پیروزی انقلاب، دکترین امریکا عمدتاً بر دو پایه قدرت نظامی شاه در منطقه و قدرت نفتی عربستان استوار بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و استقلال کشور ایران به عنوان یک قدرت مهم منطقه ای و از طرف دیگر ظهور عراق به عنوان قدرتی که تحت نفوذ و سلطه امریکا نبود و عمدتاً شوروی دیروز بر آن نفوذ داشت، امریکا نمی توانست بپذیرد که از سه قدرت مهم منطقه ای- ایران، عراق و عربستان- حداقل دو قدرت مهم منطقه ای را از دست داده باشد. به همین جهت بهترین طراحی، جنگی بود که دو قدرت منطقه ای را در مدت طولانی درگیر نماید و توانمندی های نظامی و زیرساخت های اقتصادی هر دو قدرت را از بین ببرد و منهدم کند. البته ماجراجویی و سلطه طلبی حزب بعث عراق و تحقیری که عراق همواره احساس می کرد که در خلیج فارس ساحل مناسبی برای این کشور وجود ندارد و در یک تنگنا در اروندرود و خور عبدالله محصور شده است، باعث شده بود تا در فکر تغییر شرایط باشد. ماجراجویی های شخصی صدام نیز در کنار موارد فوق زمینه مناسبی را به وجود آورده بود تا امریکا از این رژیم استفاده کند و جنگی را به مدت هشت سال به ایران تحمیل نماید. حتی بعد از تحمیل این جنگ طولانی و ضربه هایی که امریکا در ماجرای کویت بر عراق زد، همچنان امریکا نگران این دو قدرت منطقه ای است. ریشه طرح مهار دوگانه امریکا نیز همین است. طرح مهار دوگانه برای تضعیف ایران و عراق به این دلیل است که دو قدرت منطقه ای آنقدر ضعیف شوند که نتوانند نقش خود را ایفا کنند تا روزی امریکا در شرایط مناسب بتواند سلطه خود را به این منطقه و قدرت های منطقه ای بازگرداند.
مشکلی که امروز منطقه با آن مواجه است و دیروز هم با آن مواجه بوده، نقشه های استعماری قدرت های بزرگ است. حتی اختلافات ارضی و مرزی که در این منطقه وجود دارد، باز هم طراحی قدرت استعمارگر قبلی یعنی انگلستان است که منطقه را به گونه ای تقسیم بندی کرده است که همواره اختلاف و معضل در میان کشورهای منطقه وجود داشته باشد. متأسفانه هنوز منطقه با این مشکل مواجه است و نتوانسته خود را از این معضل خلاص کند. جنگ علیه ایران و جنگ علیه کویت، بهانه های کافی و لازم را در اختیار قدرت های بزرگ و خصوصاً امریکا برای حضور بیشتر در این منطقه قرار داد تا جایی که امریکایی ها مرکزیت ناوگان پنجم خود را در این منطقه قرار دادند.
سود اصلی جنگ عراق علیه ایران و جنگ عراق علیه کویت برای امریکا و اسرائیل بود. اسرائیلی ها بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دچار دغدغه و تزلزل و نگرانی عمیقی شدند. این نگرانی در جنگ عراق علیه ایران کاهش پیدا کرد و در جنگ عراق علیه کویت به حداقل خود تنزل یافت. بهره برداری از جنگ دوم خلیج فارس، کنفرانس مادرید بود و هدف آن توسعه سلطه اسرائیل از لحاظ سیاسی و اقتصادی بر منطقه بود. تا جایی که بعضی از استراتژیست های امریکایی در نوشته های خود تأکید کرده اند که بایستی زمینه سلطه نظامی اسرائیل در منطقه مهیا شود و در آینده، کشورهای منطقه با اتکاء به اسرائیل از تهدید ایران و عراق در امان بمانند. این مسئله نشانگر آن است که یک برنامه بلندمدت برای این منطقه از طرف قدرت های بزرگ و به ویژه امریکا طراحی شده است.
3. مسابقات تسلیحاتی در منطقه؛
مشکل دیگری که ما امروز با آن مواجه ایم، این است که کشورهای منطقه به مراکز انباشت سلاح های مختلف تبدیل شده اند. برای ارائه تصویر بهتری از این موضوع توجه به این آمار مهم است که از سال 1980 تا سال 1992 در مدت 12 سال اخیر، عربستان سعودی 152/522 میلیارد دلار قرارداد نظامی با کشورهای خارجی داشته است. کویت در مدت مشابه، حدود 60 میلیارد دلار و امارات متحده 20/275میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی امضا کرده اند. در سال های اخیر شاهد قراردادهای بزرگ نظامی کشورهای منطقه به ویژه امارات با کشورهای خارج هستیم که از جمله قراردادهای امارات با فرانسه، روسیه، امریکا و مخصوصاً قرارداد اخیر 8 میلیارد دلاری خرید F16 می باشد. انباشت سلاح در این منطقه بدون توانمندی کشورهای منطقه برای استفاده مستقیم و مستقل خودشان از این سلاح ها به معنای حضور مداوم قدرت های خارجی در منطقه و سلطه مداوم آنها بر منطقه خواهد بود.4. مشکل بعدی ساختار امنیتی منطقه است؛
ساختاری که هیچ وقت کشورهای منطقه برای رفع مشکلات اصلی در منطقه توانمند نباشند. در جنگ عراق علیه کویت، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نتوانستند هیچ گونه قدمی در برابر این تهاجم بردارند، حتی قادر نبودند به سرعت یک اعلامیه علیه عراق صادر کنند. آنها به قدرت های خارجی متکی شدند و قدرت های خارجی هم هفت ماه به طول انجامید تا بتوانند قدمی بردارند. تجربه بسیار خوبی بود که کشورهای منطقه بدانند تکیه به نیروهای خارجی یعنی چه؟ هفت ماه کشور کویت در اشغال عراق بود تا امریکا تعهدات کافی از کشورهای منطقه بگیرد، هم برای حضور و هم برای تأمین همه مخارج این حضور از طرف آنها. امریکا قبل از هرگونه اقدامی تعهد بیش از صد میلیارد دلار از کویت و عربستان را گرفت و با قراردادهای متعدد حضور بلندمدت خود را در منطقه تضمین کرد.از هر کشوری که مایل بود پایگاه نظامی گرفت تا عملیات خود را شروع کند. در حالی که از دیدگاه نظامی، امریکا قادر بود به جای هفت ماه در هفت روز این عملیات را علیه عراق شروع کند، ولی نکرد. تا زمانی که منافع بلندمدت خودش را تضمین ننمود، کاری نکرد. اگر عراق طرح بعدی خودش را انجام داده بود(که دچار تردید شد) که آن تصرف مناطق نفتی عربستان بود، قطعاً این هفت ماه به چندین هفت ماه تبدیل می شد تا این دو کشور از اشغال نجات پیدا کنند. بنابراین هیچ گاه قدرت های خارجی تکیه گاه مناسب و خوبی برای امنیت منطقه نبوده اند و نخواهند بود. ما معتقدیم علی رغم همه تحولاتی که در سطح جهان به وجود آمده، همچنان خلیج فارس استعداد و پتانسیل آن را دارد که به یک قدرت بزرگ تأثیرگذار نه تنها برای مسائل منطقه و کل خاورمیانه، بلکه حتی در صحنه های جهانی تبدیل شود.
راه حل مشکلات منطقه ای
1. برای حل مشکلات منطقه قبل از هرچیز، احتیاج به یک تجدیدنظر در ساختار مسائل منطقه ای وجود دارد و در زمینه مسائل امنیتی منطقه باید طرح نوینی برای منطقه طراحی شود. البته این هدف مهم باید از کارهای کوچک و جزئی آغاز شود. از طرف دیگر برای حل مشکل منطقه باید نیروهای خارجی، منطقه را ترک کنند. اما اگر واقع نگر باشیم، می دانیم این کار در کوتاه مدت امکان پذیر نیست و کشورهای منطقه این آمادگی را ندارند. برای این کار همکاری در منطقه باید از جزء به کل آغاز شود.2. در همه زمینه ها در میان کشورهای منطقه باید هماهنگی و تفاهم و همکاری آغاز شود. بین کشورهای منطقه هیچ همکاری اقتصادی اصولی و اساسی وجود ندارد. اگر ارتباطی وجود دارد، صرفاً ارتباط تجاری است. سرمایه گذاری ها و پروژه های مشترک وجود ندارد. ما نیاز داریم که زخم های گذشته را ترمیم کنیم. ما نیاز داریم سوء ظن ها را از بین ببریم. ما نیاز داریم اعتمادسازی کنیم. این کار چگونه امکان پذیر است؟ تنها با گفتار، با حرف زدن، با اعلامیه و بیانیه امکان پذیر نیست. ما در عمل باید همکاری را تجربه کنیم. ما باید همکاری های اقتصادی را آغاز کنیم. ما باید سرمایه گذاری های مشترک را آغاز کنیم. اگر ایران در عربستان، قطر و امارات سرمایه گذاری را شروع کند و بالعکس، این کشورها هم در ایران سرمایه گذاری را شروع کنند و در پروژه های مختلف سرمایه گذاری مشترک انجام شود، می توان همفکری و هماهنگی را تجربه کرد.
3. در مسائل نظامی نیز می توان از همکاری های کوچک آغاز کرد. چه اشکال دارد بخشی از نیازمندی ها و سلاح های سبک منطقه از یک کشور منطقه خریداری شود؟این مرکز می تواند عربستان و یا ایران باشد، می تواند امارات و یا قطر و یا عمان باشد، یا هر کشور دیگری. ما باید این کار را آغاز کنیم تا به هم اعتماد و به سمت ائتلاف حرکت کنیم.
4. از لحاظ فرهنگی و از لحاظ ارتباطی نیاز داریم تا ارتباطات ما مستقیم باشد. ما افکار کشورهای منطقه را با عینک دنیا و از طریق رسانه های غربی نگاه می کنیم. آنها نیز افکار ما را از آن دیدگاه و از آن طریق می نگرند. قبل از اینکه ما مستقیم با هم حرف بزنیم، از طریق CNN و BBC افکار همدیگر را مورد تبادل قرار می دهیم. تا زمانی که روابط فرهنگی و ارتباطی مستقیم نشود، ما دچار مشکل و بی اعتمادی خواهیم بود.
5. اعتمادسازی امری ضروری است. جمهوری اسلامی ایران از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی بر این نکته تأکید داشت که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تأمین شود و مشکلات منطقه توسط کشورهای همین منطقه رفع گردد. جمهوری اسلامی ایران هیچ چشمداشتی به کشورهای منطقه و منابع و اراضی کشورهای منطقه نداشته و ندارد و نخواهد داشت.
جمهوری اسلامی ایران در طول این 22 سال بعد از انقلاب در عمل به اثبات رسانده که هیچ گاه در پی تجاوز حتی به یک میلی متر از خاک همسایگان خودش نبوده است و البته اجازه نخواهد داد که به تمامیت ارضی او نیز تجاوز شود. چه اینکه تجاوز به ایران به مفهوم تجاوز به امنیت کل منطقه و به امنیت کشتیرانی در خلیج فارس و به امنیت صدور نفت و گاز منطقه خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران به هیچ عنوان نه آغازگر هیچ تجاوزی خواهد بود و نه چشمداشت به کشوری دارد و معتقد است که تنها از طریق سیاست تنش زدایی، صلح و ثبات و رشد منطقه امکان پذیر است.
جمهوری اسلامی ایران به همه کشورهای منطقه قول می دهد که کما اینکه بارها توسط مسئولین بلندپایه این نظام اعلام شده- سلاح و امکانات و قدرت نظامی ایران علیه هیچ کشوری از کشورهای منطقه نخواهد بود. کشورهای منطقه را به عنوان کشورهای دوست و برادر خودش می داند. حتی فعالیت های هسته ای ایران یک فعالیت صلح آمیز می باشد. علی رغم تبلیغات دروغین آمریکا در این زمینه هیچ گاه جمهوری اسلامی ایران در پی سلاح های کشتار جمعی نبوده و نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک مسیر تزانزیتی مطمئن برای منطقه خلیج فارس و آسیای مرکزی و حتی بخشی از اروپا و قفقاز، می تواند سهم خود را در این منطقه برای ارتباطات مطمئن میان کشورها به خوبی ایفا کند.
انتظار جهان اسلام
امروزه استقرار یک قدرت مؤثر توسط کشورهای منطقه و توانمندی منطقه خلیج فارس می تواند بر کل منطقه خاورمیانه تأثیرگذار باشد. امروزه انتفاضه فلسطین چشم به راه کمک از دنیای اسلام و به ویژه از منطقه خلیج فارس است. در شرایط امروز هرگونه ایجاد شکاف بین ایران و کشورهای منطقه، خواست اسرائیل است. رژیم صهیونیستی در ضربه هایی که بر او وارد شده است، تفکر اسلام انقلابی را تأثیرگذار و دخیل می داند. برای او خوشحال کننده است که نغمه هایی در این منطقه به دنبال واگرایی منطقه باشند و به وحدت منطقه صدمه وارد کنند. جمهوری اسلامی ایران بالاترین کمک به فلسطین را وحدت دنیای اسلام و وحدت منطقه می داند. با این وحدت می توان به منافع دنیای اسلام و مخصوصاً فلسطین و انتفاضه در این مقطع تاریخی کمک کرد.ما معتقدیم تبدیل خلیج فارس امروز به یک قدرت بزرگ منطقه ایِ تأثیرگذار تنها از طریق ایجاد تفاهم و هماهنگی میان کشورهای منطقه و همکاری و از بین بردن عنصر سوءظن و انجام اعتمادسازی بین کشورهای منطقه امکان پذیر است. رابطه استراتژیک عامل اصلی ساخت قدرت در منطقه خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران آغوش خود را از 22 سال پیش برای دوستی و برادری باز کرده است و امروز نیز بار دیگر دست برادری و دوستی را به سمت همه کشورهای منطقه دراز می کند.
پی نوشت ها :
1. همایش بین المللی خلیج فارس، میهمانان داخلی و خارجی، مرکز مطالعات وزارت امور خارجه، 19 دی 1379.
منبع :روحانی، حسن؛ (1388)، اندیشه های سیاسی اسلام، تهران: انتشارات کمیل، چاپ سوم 1391.