چکیده
ما در این نوشتار درصدد بیان اخبار و اقوال موجود در میان منابع معتبر در باب مکان تولد حضرت عیسی علیهالسلام هستیم، که بعد از نقل اخبار این باب، به نقد و بررسی آنها می پردازیم و انشاءالله خواهیم گفت که روایات مبتنی بر این مطلب که ولادت آن حضرت در کوفه یا کربلا رخ داده، ضعیف می باشد و ظن قوی بنابر نظر مشهور این است که مکان تولد آن حضرت را در بیت لحم بدانیم.هرچند نویسنده بر این مطلب واقف است که به دلیل فاصله زمانی زیادی که میان متون تاریخی و روایی ما با آن رویداد بزرگ وجود دارد، نظر قطعی و یقینی دادن بسیارسخت و مشکل بوده، امّا با کنار هم قرار دادن روایات و نقد و بررسی آنها میتوان به یک نتیجه خلفی در این مورد رسید.
1-اخبار و اقوال در مسئله:
الف: شیخ صدوق (ره) به اسنادش از یحیی بن عبدالله که در حیره خدمت امام صادق علیهالسلام بود نقل میکند که روزی با آن حضرت سوار شدیم چون به قریهای که محاذی مصر است و نزدیک به شط فرات رسیدیم فرمود: آن است، پس فرود آمد و دو رکعت نماز خواند و فرمود که: میدانی که عیسی در کجا متولد شده است؟ گفتم: نه، فرمود: در همین موضع که من نشستهام متولد شده، پس فرمود: میدانی که آن نخلی که مریم حرکت داد و خرما از آن ریخت در کجا بوده است؟ گفتم: نه، پس دست مبارک خود را به جانب عقب خود دراز کرد و فرمود: در اینجا بود پس پرسیدند که: میدانی معنی «ربوه» را در آنجا که حقتعالی فرموده است:«و آویناهما الی ربوه ذات قرار و معین» سوره مبارکه مومنون،آیه50،مریم و عیسی را به سوی موضع بلندی که محل استقرار بود به سبب آبادانی و وفور میوهها و آب جاری بر روی زمین داشت؟ پس به دست مبارک خود اشاره به جانب راست نمود به سوی نجف اشرف و فرمود: این کوه است و فرمود:«ماء معین» که فرموده فرات است[1].ب:شیخ صدوق (ره) به اسنادش از سعد إسکاف نقل میکند که امام باقر علیهالسلام از قول امیرالمومنین علیهالسلام روایت نموده در باب قول خدای عزوجل «و آویناهما الی رَبَوه ذات قرار معین» «سورة مومنون آیه 53» فرمودند: منظور از«ربوه» کوفه و از «قرار» مسجد کوفه و «معین» آب فرات میباشد[2].
ج:شیخ طوسی (ره) به اسنادش از ابوحمزهثمالی از امام سجاد علیهالسلام در مورد کلام خداوند «فحملته فانتبذت به مکانا قصیا» نقل میکند که فرمودند: مریم از دمشق خارج شد تا اینکه به کربلا رسید، پس عیسی را در مکان قبر حسین علیهالسلام به دنیا آورد و شبانه بازگشت[3].
د:شیخ مفید (ره) به اسنادش از حمید بن قیس از امام سجاد علیهالسلام روایت میکند که چون امیرالمومنین علیهالسلام از قتال خوارج نهروان مراجعت نمود به مسجد براثا که نزدیک بغداد واقع است نزول اجلال فرمود و در آنجا دیری بود و راهبی در آن دیر بود، چون آثار جلالت و عظمت و اوصافی که در کتب مقدسه از آن حضرت دیده بود مشاهده نمود، فرود آمد و ایمان آورد و گفت: من در انجیل نعت خود را خواندهام و در آنجا مذکور است که: تو در مسجد براثا فرود خواهی آمد که خانه مریم و زمین عیسی است، پس امیرالمومنین علیهالسلام به سوی موضعی که نزدیک آن دیر بود آمد و پائی بر زمین زد و ناگاه چشمه صاف پرآبی ظاهر شد، پس فرمود که: این، آن چشمهای است که برای مریم از زمین جوشید، پس امر فرمود تا زمین را بکنند، چون چنین کردند سنگ سفیدی ظاهر شد، پس فرمود: بر روی این سنگ، مریم عیسی را از دوش خود بر زمین گذاشت و در آنجا نماز خواند و فرمود: این زمین براثا خانه مریم است[4].
ه:طبری مرسلاً از وهب بن منبه نقل میکند: هنگامی که وقت زاییدن مریم رسید از شهر مغربه از ایلیاء خارج شد، تا اینکه در روستایی از ایلیاء که شش میل با آن فاصله داشت به نام بیت لحم، عیسی را به دنیا آورد[5].
و:ابن وردی و ابوالفداء آوردهاند: مریم،عیسی را در بیت لحم 304 سال بعد از غلبه اسکندر به دنیا آورد[6].
ز: مسعودی و ابن کثیر نوشته اند: مریم، عیسی را در روستایی به نام بیت لحم چند فرسخی بیت المقدس در روز چهارشنبه، بیست و چهار شب گذشته از کانون اول به دنیا آورد[7].
ح:شوکانی در ذیل آیه «مکاناً قصیاً» آورده: این مکان در پشت کوه بود و بعضی گفتهاند دورترین مکان در همان اتاق و گروه دیگر دورترین وادی را احتمال دادهاند[8].
ط: بعضی از مفسران چون ابن اسحاق نیز گفتهاند که مریم شش میل از شهر خود خارج شد[9].
2-نقد و بررسی اقوال:
الف: بررسی روایات:
با نگاه کلی در مجموع روایات نقل شده در این نوشتار، 2 روایت از شیخ صدوق (ره)، 1 روایت از شیخ طوسی (ره) و 1 روایت از شیخ مفید (ره) نقل شده است که هر دو روایت شیخ صدوق (ره) از جهت سندی دارای خدشه میباشد زیرا در روایت اوّل صدوق از یحیی بن عبدالله، این فرد از مشترکات بوده و دقیقاً مشخص نیست که این یحیی بن عبدالله چه شخصی است } احتمال دارد کسی بگوید به احتمال قوی مراد از یحیی بن عبدالله، یحیی بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابیطالب علیه السلام است؟ جواب خواهیم داد که در طریق صدوق به این بزرگوار، دو شخصیت به نامهای احمد بن حسین قطان و عبدالرحمن بن جعفر حریری وجود دارد که هر دو مجهولند[10] ، ثانیاً طریق صدوق (ره) به یحیی بن عبدالله بن محمد غیر از طریقی است که در روایت مورد نظر آورده شده است.} و روایت دوم صدوق (ره) از سعد إسکاف نیز دارای دو اشکال است: 1- در سلسله روات آن، صدقه بن حسان آمده که از مجهولین است و دقیقاً از او اطلاعی نداریم 2- در سند این روایت عبدالرحمن بن حماد از احمد بن حسن نقل روایت نموده که با بررسی مشایخ او واضح میشود که عبدالرحمن از أحمد، نقل روایت نمیکرده است بلکه طبقه مشایخ او عبارتند از: ابراهیم بن عبدالحمید،بشیر بن سعید، حنان بن مدیر، حنان بن سدیر صیرفی، زیاد قندی، عبدالله بن ابراهیم جعفری، عمر بن یزید، محمد بن اسحاق، محمد بن سنان، یونس بن یعقوب و حلبی[11] ؛ لهذا هر دو روایت نقل شده از شیخ صدوق (ره) دارای اشکال بوده و مورد قبول نیستند.روایت شیخ مفید (ره) نیز به دلیل مجهول بودن حمید بن قیس و عدم وجود توثیقی ،در باب او دارای اشکال میباشد.
روایت شیخ طوسی (ره) از ابوحمزهثمالی نیز به دلیل وجود جعفر بن محمد بقل مالک در سند آن نیز، ضعیف است، نجاشی او را کذاب، مُدَلس در حدیث، دانسته است[12].
ب:بررسی اقوال:
نقل طبری نیز به دلیل ارسال و وجود وهب بن منبه در طریق نقل آن، مخدوش است و اقوال دیگر نیز بدون هرگونه دلیل محکم و متقنی میباشند، هرچند اگر بپذیریم ولادت عیسی علیهالسلام در بیت لحم اتفاق افتاده باشد با قواعد عادی و منطقی بهتر انطباق دارد تا مکان بسیار دوری مانند کوفه یا کربلا؛ زیرا این منطقه همان منطقه ای ست که مریم سلام الله علیها در آن زندگی مینموده و واقعه باردار شدنش به عیسی علیهالسلام نیز، در آن حوالی رخ داده است، اگر کسی بگوید: در آیه شریفه «مکاناً قصیاً» آمده یعنی یک مکان دور لهذا با روایات کوفه و کربلا نیز سازگاری دارد، در جواب خواهیم گفت که بعضی از مفسران مکاناً قصیاً را به دورترین موضع از طرف محرابش در بیت المقدس تفسیر کردهاند، هرچند سخن مفسران برای راقم این سطور صد در صد مورد پذیرش نبوده و معتقد است که اغلب آیات به وسیله حدسیات و گمانه زنیها تفسیر میگردد لذا نظرات آنان به هیچ وجه یقینی و بدون خطا نیست، در مجموع بنا بر نظر مشهور مورخان و مفسران، ولادت آن حضرت در بیت لحم بوده و اگر هم شخصی مشهور، این مسئله را نپذیرد از دو صورت خارج نیست: 1-در باب مسئله مکان ولادت عیسی علیهالسلام سکوت نماید 2-مکان ولادت عیسی علیهالسلام را در همان دو موضع قبلی یعنی نجف یا کربلا بداند و به این دلیل،استدلال نماید که امر ولادت عیسی علیهالسلام از همان آغاز غیرطبیعی و ماورائی بوده لذا چه مانعی دارد که مریم سلام الله علیها در لحظهای از بیت لحم به سوی آن دو شهر برود و عیسی علیهالسلام را در آنجا به دنیا بیاورد و سپس بازگردد و این بر خداوند قادر متعال محال نیست؛ این دلیل هرچند تا حدودی صحیح و درست به نظر میرسد و ما نیز بر این مطلب که واقعه ولادت عیسی علیهالسلام از همان آغاز امری غیرطبیعی و ماورائی بوده اذعان دادیم امّا مضافاً بر اینکه روایات موجود در این باب ضعیف بوده و از جهت سندی قابل خدشه هستند، میان متن این روایات نیز اتحادی بر یک موضع وجود ندارد بلکه دستهای، مکان ولادت را نجف و کوفه و دسته دیگر کربلا دانستهاند لهذا اگر کلام مشهور مورخان مبنی بر پذیرش بیت لحم به عنوان مکان ولادت عیسی علیهالسلام را نپذیرفتیم، قول به سکوت و عدم تمایل به نظری در مسئله خالی از قوت نیست، هرچند خداوند عالم و قادر متعال است.3- آشنایی با بیت لحم:
بیت لحم به فتح و سکون حاء، سرزمینی در نزدیکی بیت المقدس است که بنابر قول مشهور،عیسی علیهالسلام در آن به دنیا آمده است، علی بن بکر هروی مینویسد: بعضی بیت لحم نیز ضبط کردهاند و همچنین گفتهاند که قبور داود و سلیمان علیهماالسلام و کنیسهای با قدمت بیش از هزار و دویست سال در آن میباشد[13] :بیت لحم، شهری کهن در سرزمین فلسطین، این نام را بیتُ لحم، بَیت لحم، بِت لِحمِ و بیتِ لحم نیز گفتهاند، واژهای لحم که در زبان عربی به معنای گوشت است، در عبری به مفهوم اخص نان و اعم غذا آمده است از این رو بیت لحم ،به سبب شهرت مزارع غلات آن در دوره باستان «خانه نان» خوانده میشد، در کتاب مقدس نام دیگر این شهر«افراقه» است و آن را ضمناً «بیت لحم یهودا» و «شهر داود» نیز نامیدهاند. البته فراقه را از نقاط پیرامونی بیت لحم نیز دانستهاند، بیت لحم در 31 و 42 عرض شمالی و 35 و 12 حلول شرقی با 777 متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد و در 8 کیلومتری جنوب غربی بیت المقدس بر سر راه اصلی الخلیل (حبرون) – بیت المقدس، و در ناحیهای بسیار حاصلخیز واقع است. بر روی تپههای پیرامونی بیت لحم، درختان بسیاری به چشم میخورد و باغ های مشهور به باغ سلیمان در نزدیکی آن واقع است. پیشینه بیت لحم به چهار هزار سال میرسد، نوشتهاند که در پایان سده 11 قبل از میلاد داود در این شهر به دنیا آمد و دوران کودکی خود را به چوپانی گذراند. آنگاه توسط سموئیل نبی، شاه بنی اسرائیل خوانده شد. البته شهرت این شهر بیش از هرچیز به سبب تولد عیسی علیهالسلام در آنجاست درخت خرمایی که مریم از خرمای آن تناول کرد در این شهر قرار داشت. ابن بطوطه نیز در دیدار خود از بیت لحم از بقایای این نخل خبر داده است، در 326 میلادی مادر قسطنطین، امپراتور روم پس از دیدار از فلسطین، پسر خود را واداشت تا مکانهایی را که با مولود عیسی علیهالسلام مرتبط است به صورت زیارتگاه درآورد. کنستانتین نیز در محل زادگاه عیسی علیهالسلام کلیسایی که در زیبایی و شکوه همانندی نداشت، بنا نهاد و پس از آن بود که این شهر به صورت یکی از مقدسترین مکانهای مسیحی شهرت یافت. در همین زمان بود که قدیس روم در این شهر مقیم شد و به ترجمه کتاب مقدس از عبری به زبان لاتین پرداخت، پس از فتح بیت المقدس به دست مسلمانان در 16 هجری بسیاری از مسیحیان بیت لحم نیز تغییر مذهب دادند. عمر بن خطاب پس از فتح این ناحیه مسجدی در بیت لحم برای مسلمانان برپا داشت و چنان که یاقوت مینویسد: نگهداری از آن را در برابر، دادن امان به مسیحیان بر عهده ایشان گذاشت. این مسجد تا سده 7 هجری نیز بدون تغییر برجای مانده بود[14].نتیجه گیری
روایات و اقوال موجود در مورد مکان ولادت حضرت عیسی علیهالسلام اغلب ضعیف و بدون سند بوده امّا بنا بر شهرت میان مورخان، شاید بتوان مکان تولد آن حضرت را بیت لحم دانست هرچند بر این دیدگاه نیز با صرفنظر از شهرت، دلیل دیگری نمیتوان اقامه نمود.پی نوشت ها :
[1] -قصص الانبیاء،باب 18،فصل 1،ح332/بحارالانوار،ج14،باب ولادة عیسی(ع)،ح17/حیاة القلوب،ج2،باب 28،ص 1084.
[2] - معانی الاخبار،ج2،باب 423،ح1.
[3] - تهذیب الاحکام کتاب المذار،باب 22،ح8.
[4] - بحار الانوار،ج14،باب17،ح7/حیاة القلوب،ج2،ص 1087- 1088.
[5] - تفسیر طبری،ج16،ص 78.
[6] - تاریخ ابن وردی، ج1،باب عیسی بن مریم،ص 30/مختصر فی اخبار البشر،ج1،فصل 1،ص 35.
[7] - مروج الذهب، ج1، ص 44 / البدابه و النهایه،ج1، ص 391.
[8] - فتح القدیر،ج3،ص 388.
[9] - زاد المسیر فی علم التفسیر، ج3،ص 125.
[10] - معجم رجال الحدیث، ج21،ش 13573.
[11] - معجم رجال الحدیث، ج10،ص 350.
[12] - رجال نجاشی،ش213،ص 122.
[13] - الاشارات الی معرفه الزیارات،ج1،ص 34/آثار البلاد،ج1،ص 159/مراصد الاطلاع،ج1،ص 238/معجم ما استعجم،ج1،ص 289/معجم البلدان،ج2،ص 410.
[14] - دائره المعارف بزرگ اسلامی (با تلخیص) ج13،ص 282 –283.