نویسنده: محمد فاطمی
یکی از ویژگیهای رهبران مقتدر در هر جامعهای، خلق گفتمانهای مسلط اجتماعی است. گفتمان مسلط فرهنگی هر جامعه نیز که تعیینکنندهی فضای کلی تعاملهای فرهنگی و اجتماعی است، باید از سوی رهبران تعیین گردد یا به عبارت دیگر، هر کس بتواند آفریننده و جهتدهنده به این گفتمان باشد، رهبر فرهنگی جامعه است.
خلق یک گفتمان، علاوه بر وجوه فکری و فرهنگی، که الزاماً بر پایههای یک جهانبینی روشن و مشخص بنا شده، در عرصهی اجتماعی بیشتر معطوف به فراهمآوری فضایی است که علاوه بر ویژگیهای فکری، دربردارندهی «تفوق فرهنگی» است. بنابراین گفتمان مسلط همانی است که در عرصهی فرهنگ عمومی به مرجعیت فرهنگی رسیده و اغلب روابط و مناسبات فرهنگی بر اساس مؤلفههای آن شکل میگیرد.
در حال حاضر، به نظر میرسد مرجعیت فکریفرهنگی نخبگانی متعلق به رهبر معظم انقلاب است و بسیاری از کسانی که حتی در جبههی مخالف گفتمان تولید علم و شکستن مرزهای دانش ایستادهاند، ناخواسته در پازل این گفتمان گرفتارند و باید چارهای در نفی آن بجویند که خود به ترویج بیشتر این گفتمان کمک خواهد کرد.
از جمله گفتمانهای رهبر معظم انقلاب، در لایه های فرهنگ تخصصی و عمومی، که در پیشرفت و تمدنسازی بسیار مؤثر بوده است، میتوان به گفتمان تولید علم و جنبش نرمافزاری، گفتمان پیشرفت و عدالت، گفتمان عزت و هویت اسلامی در بین ملتهای اسلامی، گفتمان مردمسالاری دینی و... اشاره کرد.
در قسمت اول این مقاله، بخشی از تلاشهای رهبر معظم انقلاب برای سازماندهی جریان تولید دانش در لایهی اسناد بالادستی و راهبردی مورد بحث قرار گرفت. در این قسمت، به بررسی لایهی فرهنگی و غیربخشنامهای موضوع تولید علم به عنوان یک گفتمان میپردازیم.
دانشواژهی «گفتمان» و «تحلیل گفتمان»
تولید علم در منظومهی گفتمانی رهبر معظم انقلاب، یک خردهگفتمان است، اما بسیار مهم و راهبردی است. شاید مهمترین کلیدواژه در ادبیات راهبردی رهبر معظم انقلاب، مفهوم «پیشرفت» به جای مفهوم غربی «توسعه» باشد: «اگر دقت کنیم، پیشرفت، هم راه و مسیر است، هم هدف است.» «اگر بخواهیم هدفهاى ملت ایران را در یک مفهوم خلاصه کنیم که بتواند تا حدود زیادى خواستههاى عمومى کشور و ملت را بیان کند و آن را در بر بگیرد، آن مفهوم کلیدى عبارت است از پیشرفت؛ منتها با تعریفى که اسلام براى پیشرفت میکند.»
رهبر معظم انقلاب نیز این واژه را بارها مورد استفاده قرار دادهاند. گفتمان در ادبیات ایشان بیشتر در حوزهی فرهنگ عمومی معنا مییابد و البته فاقد نگارشها و مبانی نظریهی گفتمان است. ایشان گفتمان را این گونه تعریف کردهاند:
«گفتمان یعنى یک مفهوم و یک معرفت، همهگیر بشود در برههاى از زمان در یک جامعه. آن وقت این میشود گفتمان جامعه.» «گفتمان یک جامعه مثل هواست، همه تنفسش میکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمانسازى انجام بگیرد.»
«تحلیل گفتمان» شامل روشهایی است که به بررسی و تحلیل گفتمان از طریق صورتبندی، مفصلبندی و شناخت اجزای کلی گفتمان با استفاده از دانش و رویکردهای زبانشناسی، هرمنوتیک، علوم اجتماعی، علوم سیاسی و... میپردازد. در تحلیل گفتمان، مجموعهی شرایط اجتماعی، زمینهی نوشتار و گفتار، ارتباطات فراکلامی و رابطهی ساختار و واژهها در گزارهی کلی، رابطهی معانی و مفاهیمِ متن با کنشها و هویتها و بافت اجتماعی و اعمال سیاسی و اجتماعی باید در نظر گرفته شود.
در تحلیل گفتمان، بر خلاف تحلیلهای سنتی زبانشناسانه، دیگر صرفاً با عناصر نحوی و لغوی تشکیلدهندهی جمله به عنوان عمدهترین مبنای تشریح معنا سروکار نداریم؛ بلکه فراتر از آن، به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی (context of situation)، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، ارتباطی و غیره سروکار داریم.
جایگاه «شاخص علم» در منظومهی اندیشهی رهبر معظم انقلاب
الگوی پیشرفت در اندیشهی ایشان و در منطق اسلام، دارای چهار عرصه یا رکن اساسی است: فکر، علم، زندگی و مهمتر از همه و روح همهی اینها معنویت است. فکر، علم و معنویت ارکان عرصهی زندگی هم به شمار میآیند.
بنابراین یکی از ابعاد اصلی پیشرفت، علم است: «علم براى ما به عنوان یک پیشرفت حتماً لازم است.»
«علم مقولهى بسیار مهمى است. امروز انسان وقتى به راههاى مختلف براى پیشرفت کشور نگاه مىکند، مىبیند همه منتهى مىشود به علم.» «علم براى امروز و فرداى ما حیاتى است. ما هر کار دیگرى بکنیم، اگر در علم تهیدست باشیم، آن کارها، کارهاى عقیم و بىعاقبتى خواهد بود.»
جامعهی اسلامی، جامعهای است که علم در آن بجوشد و همهی بنیانهای اجتماعی خود را بر پایهی علم نوسازی کند و پیش ببرد. «ببینید اهمیت کار علمى چقدر است؛ اهمیتش درجه یک است. اگر ما براى یک کشور، عزت و آبرو و رفاه و اقتدار جهانى و پیشرفتهاى علمى بخواهیم، باید از طریق علم وارد شویم.»
بنابراین علم در اندیشهی ایشان، علاوه بر ارزش ذاتی، ارزش ابزاری و کارکردی دارد. ارزشهایی همچون عزت، رفاه، کرامت ملی، اقتدار اقتصادی و سیاسی و اثرگذاری در جهان. علم شرط لازم پیشرفت و نه شرط کافی آن است: «من نمىگویم براى سعادت یک جامعه، علم کافى است. مىبینیم که در دنیا کشورهایى هستند که علم هم دارند، اما واقعاً سعادتمند نیستند و در مشکلات فراوانى دستوپا مىزنند. اما قطعاً علم نه فقط یک شرط لازم، بلکه یک شرط لازمِ بسیار مهم است و باید در کشور پیش برود.» ایشان توجه زیاد به علم و دانش را راز پیشرفت و تسلط و پایداری تمدن غرب در جهان میدانند. ذکر این نکته ضروری است که در میان همهی علوم موجود از دیدگاه معظمله، کلید نهایی پیشرفتِ بنیادی و ریشهدار، تولید علوم انسانی اسلامی است و در طبقهبندی علوم از دیدگاه ایشان، در میان علوم تجربی، علوم پایه و مهندسی و پزشکی، در درجهی اول اهمیت، علوم انسانی و در درجه دوم، علوم پایه قرار دارند. بنابراین وقتی بحث از شاخص علم و گفتمان تولید علم میشود، باید به این دو نقطهی اساسی توجه بیشتری داشت.
زمینه و بافتار طرح گفتمان تولید علم
در تحلیل بافت تاریخی گفتمان تولید علم میتوان گفت بیشک فرهنگ تولید علم یک فرهنگ ریشهدار اسلامیایرانی است، اما باید اذعان کرد که در دهههای قبل، شرایطی بر جامعهی علمی کشور ما گذشت که احساس عقبماندگی علمی و «ما نمیتوانیم» بر فضای دانش کشور به مانند اکثر جوامع اسلامی حکمفرما بود، دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه، پژوهشگران و نخبگان علمی کشور نگاه ناامیدانه به وضعیت علمی کشور داشتند و با چشم حقارت به داشتههای علمی ایرانی مینگریستند. در دورهی حاکمیت دولتهای سازندگی و اصلاحات، تنها شخصیتی که به طور خاص روح امید و خودباوری و شعار «ما میتوانیم» را در فرهنگ علمی کشور تزریق میکرد رهبر معظم انقلاب بود. بسیاری از کسانی که امروز مدعی توانایی علمی و پیشرفت فناوری ایران هستند آن روزها، جز آیههای یاس و نامیدی، چیزی بر کالبد مردهی دانشگاه نمیدمیدند و نمیشنیدند. آن روزها کسی گمان نمیکرد که ما بتوانیم به مرزهای علم و فناوری دست یابیم. خوشبینترین افراد تلاش میکردند که بتوانند واگن علمی کشور را به لوکوموتیو غرب ببندند و همیشه دنبالهرو و مقلد باشد. بدنهی دانشگاهی، که به لحاظ سیاسی وابسته به جریان چپ و راست مدرن هستند، قائل بودند همین هم از ما برنمیآید و باید همیشه دست دراز کرده و گدایی کنیم. اما «امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل این جورى نبوده. ما همین طور روزبهروز هى پیش رفتیم. یک روزى یک چیزهایى گفته میشد که به گوشها سنگین مىآمد. من یک روزى مسئلهى تولید علم را مطرح کردم، بعد دیدم بعضى جاها نشستهاند روى کلمهى تولید علم دارند خدشه میکنند...»
بسیاری در ضمیر خود، ادبیات روحافزا و عزتمندانهی رهبر معظم انقلاب را در حوزهی علم و فناوری آرمانی دستنیافتنی و ناممکن میدانستند؛ همان گونه که امروز مرجعیت علمی جهان را دستنیافتنی میدانند؛ اما «امام انقلاب» یکتنه به راه خود ادامه میداد و البته امروز فرهنگ خودباوری و پیشرفت تا حدود زیادی محقق شده و تصور نتوانستن و ناامیدی آن روزها، سخت و دیریاب است و به فراموشی سپرده شده است: «چند سال پیش، اول بار در دانشگاه امیرکبیر مسئلهى جنبش نرمافزارى را مطرح کردم... البته تا مدتى بعضىها مىگفتند ما نمىدانیم اصلاً معناى این حرف چیست! عدهاى هم شبهه مىکردند که علم مگر تولیدکردنى است! البته بحث لغوى مىکردند و مىگفتند چرا گفتهاید تولید علم!... الآن هم از گوشهوکنار شنیدهام که عدهاى سخنان یأسآفرین مىزنند: مگر ما مىتوانیم؟ بله، مىتوانیم. ما در میدانهاى گوناگون و در فضاى معرفت علمىِ امروز دنیا مىتوانیم کارهایى بکنیم که هنوز در دنیا نو باشد؛ این در همهى زمینهها کاملاً امکانپذیر است.» اما «امروز این به صورت یک گفتمان قطعى درآمده؛ شماها گلهمندید از اینکه این کار در مقطع خاص خودش پیش نمیرود! این خیلى پیشرفت است.»
گفتمانسازی در نگاه رهبر معظم انقلاب
«این [گفتمانسازی] با کارهاى جداجداى برنامهریزىنشده حاصل نخواهد شد. این کار احتیاج دارد به برنامهریزى و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوستهى در وسیلهى فشارى است که میتواند آب یا مایهى حیات یا هوا را به نقاط مختلفى که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقى بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامهریزى احتیاج دارد.»
در دنیای مدرن صاحبان قدرت دارای نقش اساسی در گفتمانسازی هستند، اما جایگاه ولی فقیه در ایران بسیار والاتر از یک رئیسجمهور یا مسئول ارشد اجرایی است که او بر قلبها و ذهنها مدیریتی الهی و فطری دارد. بنابراین چنانچه شخصی با ویژگیهای ولی فقیه سالها تلاشی جهادگونه و منظم برای ایجاد یک گفتمان بکند قطعاً آن گفتمان در جامعه رسوب خواهد کرد.
«[هنگامی که] شما فضاسازى میکنید، گفتمانسازى میکنید. در نتیجه، در یک فضاى معتقد به یک مبناى فکرى یا عملى، رئیسجمهور هم همان جور فکر میکند، وزیر هم همان جور فکر میکند، مدیرکل هم همان جور فکر میکند، کارکنان هم همه همان جور فکر میکنند؛ این خوب است و شما این کار را انجام میدهید. فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسىهاى آزاداندیشى را که من صد بار ـبا کم و زیادشـ تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هى آنجا بگویید. این میشود یک فضا. وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند. این همان چیزى است که شما میخواهید.»
در دنیای مدرن صاحبان قدرت دارای نقش اساسی در گفتمانسازی هستند، اما جایگاه ولی فقیه در ایران بسیار والاتر از یک رئیسجمهور یا مسئول ارشد اجرایی است که او بر قلبها و ذهنها مدیریتی الهی و فطری دارد. بنابراین چنانچه شخصی با ویژگیهای ولی فقیه سالها تلاشی جهادگونه و منظم برای ایجاد یک گفتمان بکند، قطعاً آن گفتمان در جامعه رسوب خواهد کرد.
«دنبال این باشیم که محیط دانشجویى تصمیمسازى کند؛ یعنى گفتمانسازى کنید. ببینید بنده وقتى مسئلهى نهضت نرمافزارى را خواستم مطرح کنم، قبل از همه تو دانشگاه با دانشجوها مطرح کردم؛ حدود ده سال قبل. نه با وزارتها صحبت کرده بودم، نه با رئیسجمهور وقت صحبت کرده بودم، نه حتى با اساتید صحبت کردم؛ اول بار در دانشگاه امیرکبیر این فکر را به میان آوردم. امروز شما ببینید این یک گفتمان است، یک مطالبهى عمومى است، یک خواستِ همهى دانشگاههاى کشور است که من هر جا هم میروم، از زبان دانشجو مطالبهاش را میشنوم؛ از زبان استاد و مدیر، اجرایش را در یک مرحلهى دیگر میشنوم و اجرا هم دارد میشود. همین نوآورىهاى علمى بسیار، بخشى از انگیزه و توان خودش را از این شعار گرفته؛ تصمیمسازى کنید، گفتمانسازى کنید. این، مجرى و مسئولین اجرایى را میکشاند دنبال این تصمیم و تصمیمگیرى خواهند کرد و عمل خواهد شد.»
تولید علم، دال مرکزی
طرح نهضت نرمافزاری توسط رهبر معظم انقلاب از سال 77 آغاز شد و در همین سال بود که ایشان کلیدواژهی «تولید علم» را برای اولین بار به کار بردهاند، اما این گفتمانسازی به طور جدی از سال 79 کلید خورد. به وسیله یک تحلیل آماری از بیانات معظمله، از ابتدای رهبری ایشان تا کنون، این حرکت به خوبی روشن میشود. ایشان از سال 79 تا سال 90، تعداد 21881 واژه صرف تبیین کلیدواژهی «تولید علم» کردهاند.
ادامه دارد ...
منبع: سایت برهان