چکیده:
از سده اول تا سده سوم ه.ق هیچ نوع بنای آرامگاهی که بتوان تاریخ معینی را بر آن نسبت داد به دست نیامده است، از سده چهارم هجری به بعد، شاهد ظهور و گسترش بناهای آرامگاهی در نقاط مختلف ایران هستیم، با وجود اینکه از نمونه های اولیه سنت آرامگاه سازی در خوزستان چیزی باقی نمانده است با این حال استان خوزستان به عنوان دروازه ورودی اسلام به ایران از جایگاه ویژه ای در رابطه با شکل گیری بناهای آرامگاهی برخوردار است. در استان خوزستان بسیاری از آرامگاه ها به امام زاده هایی تعلق دارند که توسط عمال عباسی به شهادت رسیده اند که این امر فرضیه عده ای از محققان را که انگیزه جهاد و شهادت با کفار را در ارتباط با ساخت آرامگاه مطرح نموده اند تأیید می نماید.به طور کلی می توان دو عامل عمده، یکی مهاجرت امامزادگان به ایران، و دیگری گسترش تصوف و عرفان اسلامی را در ساخت بنا های آرمگاهی استان خوزستان مؤثر دانست. در این مقاله به نقش امامزادگان و همچنین صوفیه در ساخت بناهای آرامگاهی خوزستان و کارکرد آرامگاه ها و حمایت حکومت ها در ساخت و یا تعمیر و توسعه این بناها پرداخته شده است.
کلید واژه ها: آرامگاه، امامزادگان، صوفیه، عرفا، باباها، خوزستان
مقدمه:
با ظهور اسلام سنت تدفین نیز دچار تحول اساسی گردید. مخالفت صریح پیامبر با ساخت آرامگاه از دلایل اصلی این امر بوده است (هیلن براند، 1387: 329). با این حال تدفین پیامبر در داخل خانه اش که در جوار مسجد النبی قرار داشت، هر چند بدون هدف و انگیزه خاصی صورت گرفت ولی با این حال دارای چهار دیواری و سقف بود و در زمان ولید محل دفن پیامبر (ص) را مجدداً با ساختمانی مشخص باز سازی و آراسته نمودند (هیلن براند، 1387: 254-253). غروی اولین آرامگاه اسلامی را تربت پیامبر اکرم و آغاز آرامگاه سازی ایرانی را تدفین هارون در خراسان که بعدها در سال193 تا202 ه.ق محل دفن امام رضا گردید میداند(غروی ،1376 : 99). با این وجود بناهایی را دال بر تأثیر معماری قبل از اسلام بر روند آرامگاه سازی در قرون بعدی بیان میکند. او مقبرة امیر اسماعیل سامانی را برگرفته از چهارطاقیهای ساسانی و گنبد قابوس را با توجه به استفاده از تاریخ یزدگردی همراه با تقویم اسلامی در کتیبة بنا و هم چنین با توجه به روایت مشخصی که از آن به جای مانده است تحت تأثیر معماری قبل از اسلام میداند (غروی ،1376: 100). قبر حضرت فاطمه (س) و قبر حضرت علی (ع) نیز به دلایل سیاسی، مخفی ماندند و برای خلیفه اول و دوم و سوم نیز مقبره ای ساخته نشد.برخی از محققان، نخستین آرامگاه اسلامی را قبه الصلبیه، آرامگاه مادر خلیفه المنتصر عباسی در سامرا منتسب به نیمه دوم قرن دوم هجری معرفی می کنند (هیلن براند ،1387: 254).
اما بنا بر تحقیقات به عمل آمده، شهادت امام حسین (ع) و اصرار شیعیان بر زیارت قبر آن حضرت و بزرگداشت آن حضرت، موجب ایجاد اولین بنای آرامگاهی شده است. البته بایستی چند نکته مهم در این رابطه را مد نظر قرار داد. یکی واقع بودن قبور شهدا در بیابان کربلا بود که لازم بود بنای مشخصی داشته باشد و از طرفی زوار به سرپناهی در مقابل آفتاب سوزان نیاز داشتند. دوم اینکه احادیث متواتری که در خصوص ثواب زیارت قبر آن حضرت و شهدای کربلا وجود داشت، (2) سالانه خیل عظیمی از شیعیان را روانۀ کربلا می کرد و از این ها گذشته، کربلا به عنوان کانونی برای مبارزه بر علیه حکومت امویان در آمده بود و در این مکان بیعت ها و پیمان های پیروان و منتقمان خون آن حضرت بسته می شد.
پس از شهادت امام حسین(ع) طایفه ای از بنی اسد، پیکر آن امام و یارانش را در همان جایی که محل شهادت آنان بود، به خاک سپردند. برآمدگی هایی از خاک، که نشانِ قبرهای مطهر شهدای کربلا بود، نخستین نشانی است که بر فراز قبور نهاده شد. (ابن منظور،1414 : 13/430) و پس از آن سلیمان بن صرد خزاعى و گروهش که بعدها به توابین مشهور شدند به آنجا آمده و جایگاه مخصوصى براى مزار درست کردند. اما نخستین بقعه و آرامگاهی که بر فراز آن برآمدگی ها ساخته شد، به دست مختار بن ابی عبیدة ثقفی بود. مختار در 65 ه.ق بر مزار آن شهیدان حاضر شد و شالوده نخستین بقعه و آرامگاه را بر فراز آن قبرها بنا نهاد و روی آن ها یک دیوار و سقف آجری با روکش گچ گذارد. در کنار آن نیز مسجدی ایجاد کرد که دو در به سمت مشرق و مغرب داشت(امین، 1407 :4/502).
در آداب زیارت قبر امام حسین(ع) روایتی نقل شده است که: «چون آهنگ زیارت قبرحسین (ع) را درکربلا داشتی در بیرون بایست و در قبر بنگر سپس به روضه وارد شو و در برابر آرامگاه در بالاسر بایست و آنگاه از دری که در پایین پای علی بن الحسین(ع) است بیرون شو و به سوی شهیدان حرکت کن سپس به راه خود ادامه ده تا به شهادت گاه ابوالفضل عباس بن علی برسی ، آن جا بر در سرپوشیده بایست و سلام ده (شیخ مفید، 1377 :65). از این سخن امام صادق(ع) که در آغاز عصر عباسی در قید حیات بوده اند، می توان استنباط نمود بارگاهی وجود داشته که آن حضرت به آن اشاره کرده است.
نخستین بقعه و بنایی که برفراز قبر امام علی(ع) استوار شد، به سال 165 ه.ق در دوران خلافت هارون الرشید بود که به زیارت مرقد آن امام مشرف شد و معجزه هایی از این مکان دید، وی دستور داد تا ضریحی از سنگ سفید برای قبر ساختند و بنایی از آجر سفید و گنبدی از گل سرخ بر فراز آن استوار کرد و دیواری با چهار درب در جوار آن بنا نهادند از آن به بعد، در اطراف مرقد، خانه هایی ساخته شد. نجف توسعه پیدا کرد و شیعیان و علویان دسته دسته در جوار آن ساکن شدند.(آل محبوبه ،1406: 1/21 ـ 22) متوکل عباسی، قبر امام علی (ع)را چون قبر امام حسن (ع) ویران کرد. عده ای از درباریان، به فرماندهی منتصر، فرزند متوکل، بر او شوریدند و او را به قتل رساندند. منتصر بنای حرم را در 247 ق بازسازی و بنای با عظمتی، بر فراز قبر مطهر استوار کرد و مسجد و صحن و مناره ای را نیز برای راهنمایی زایران و نشان دادن آن مکان مقدس بنا نمود و مردم را به زیارت شهیدان کربلا تشویق کرد (مسعودی،1347: 2/541 ،542 ).
پس از آن، ابو الهیجاء عبداله بن حمدان، حاکم شیعی موصل، در 283 ق گنبد بزرگ و با عظمتی بر فراز قبر ساخت و حرم را فرش کرد(میلانی،1377: 29). در عصر پادشاهان شیعی آل بویه، مرقد مطهر امام علی (ع) چون سایر مراقد و مزارها در عراق، توسط عضدالدوله بازسازی و توسعه یافت و عظیم ترین بنا بر آن استوار شد (آل محبوبه، 1406: 44) در آغاز عصر عباسی، به هنگام خلافت سفاح، کنار مرقد امام حسین (ع) بنای سرپوشیده دیگری ساخته شد. در دوران مهدی عباسی به سال 158 ه.ق، بنای سرپوشیده قبلی از نو ساخته شد و مادر مهدی برای خادمان قبر سید الشهداء حقوق ماهانه ای مقرر کرد (طبری،1354 :3/752 )
روند تخریب و باز سازی بارگاه امام حسین(ع) بارها توسط خلفای عباسی صورت گرفته است. بارگاه در دوران هارون الرشید تخریب شد(مدرس بستان آبادی،1380: 190). در زمان مأمون فرزند هارون، در 193 قمری بنایی زیبا بر قبر آن حضرت برپا کرد که تا عصر متوکل هم چنان باقی بود. متوکل عباسی در 236 قمری قبر امام، خانه ها و سراهای پیرامون آن را به کلی ویران کرد.(طبری،1354: 7/365) منتصر که پس از قتل پدرش متوکل به خلافت رسید، بنای حرم را در 247 قمری بازسازی و بنای با عظمتی ، بر فراز قبر مطهر استوار ساخت. (مسعودی،1347: 2/542و541). این بنا تا عصر علویان طبرستان باقی بود و در 273 قمری سقف آن فروریخت و رو به ویرانی نهاد. ده سال بعد، در 283 ق. محمد بن زید علوی،(ملقب به داعی صغیر و از حاکمان شیعی طبرستان)، این بقعه و بنا را مرمت کرد (شهیدی صالحی،1380 : 77-74)
در دوران آل بویه، به ویژه عصر حکومت عضدالدوله دیلمی، توجه و اهتمام زیادی به مرقد امامان و عتبات عالیات شد. این پادشاهان شیعی تلاش گسترده ای در توسعه، بازسازی و تزیین مقبره ها و زیارت گاه های امامان انجام دادند. عضد الدوله در371 ه.ق. بنا و حرم بزرگ و باشکوهی برای سالار شهیدان ساخت و قسمت های زیادی از بنا را تجدید کرد . برای نخستین بار ، در هر چهار سمت حرم ، رواق ها و شبستان هایی ساخت و قبه و رواق ها را به زیبایی با هزینه های فراوان تزیین کرد (قاعدان ،1382: 106 نیز نک ابن اثیر1351، ذیل حوادث سال 371 ق( .
پیشینه تحقیق: در خصوص آرامگاه ها و آرامگاه سازی و پیشینه آرامگاه در ایران کتب ومقالاتی نوشته شده است از آن جمله می توان به کتاب آرامگاه در گستره فرهنگ ایرانی، (غروی ،1387) کتاب انوار پراکنده (فقیه محمدى جلالى ،1384)، کتاب عتبات عالیات( قائدان، 1382) اشاره نمود.(3) و از جمله منابع تاریخی که به بحث در مورد امام زاده ها و عرفا یا صوفیه و ... مدفون در خوزستان اشاره کرده، کتاب تذکره شوشتر تالیف سید عبدالله بن سید نورالدین بن سید نعمت الله جزایری از فقها و محدثان و ادیبان معروف اواخر دوره صفوی است (جزایری شوشتری،1388) و می توان به کتاب مجمع الابرار و تذکره الاخیار (داعی دزفولی، 1370)، اشاره کرد. همچنین برخی از سیاحان و پژوهشگران خارجی به بررسی برخی از این آرامگاه ها پرداخته اند از آن جمله سراورل اشتاین در سال 1936 ضمن بازدید از صفحات غربی برخی از مقابر را مورد بازدید قرار داد.
(Stein, 1969:255-266)
با این حال در برخی از کتاب ها به معرفی موردی و تک نگاری این آثار پرداخته شده است که می توان به کتاب آثار و بناهای تاریخی خوزستان.(اقتداری،1375) کتاب آثار تاریخی و مذهبی رامهرمز، (یوسفی، 1383) کتاب انوارالحرمین (خسروی،1384) که با موضوع آشنایی با سلاله پاکان، بقاع متبرکه و امام زادههای استان خوزستان، پرداخته است. با این حال جدای از رساله دکتری نگارنده.(سجادی،1391) تا کنون مطالعات منسجمی در رابطه با خاستگاه تاریخی بناهای آرمگاهی دورة اسلامی استان خوزستان به عمل نیامده است.
پژوهش حاضر با اتکا به مطالعات میدانی باستان شناختی با شناسایی و بررسی 308 بنای آرامگاهی در استان خوزستان و بررسی منابع تاریخی صورت گرفته است.
هدف:
- بررسی خاستگاه تاریخی و عوامل مؤثر در ساخت بنا های آرمگاهی در استان خوزستان-ریشه یابی و شناخت عوامل مؤثر در ایجاد بناهای آرامگاهی منطقه هم چون فرقه های مذهبی و یا حکام محلی
سؤالات 1-دلایل تاریخی ساخت بناهای آرامگاهی در خوزستان چه بوده است؟
2- ارتباط ساخت بناهای آرامگاهی با فرق اهل تصوف در منطقه چگونه است؟
فرضیه: مهاجرت امام زادگان و حضور قدرتمند سادات شیعه و وجود فرقه هایی از اهل تصوف از دلایل مهم ساخت بناهای آرامگاهی در منطقه است.
خاستگاه تاریخی و ریشه یابی ساخت بنا های آرامگاهی در ایران:
از سده چهارم هجری به بعد، شاهد ظهور و گسترش بناهای آرامگاهی در نقاط مختلف ایران هستیم، به گونه ای که پس از مسجد، مهم ترین و متداول ترین نوع بنا در معماری اسلامی ایران را تشکیل می دهد (هیلن براند،1383: 272). آرامگاه سازی در ایران را نمی توان دقیقا شناخت و ارائه نمود (غروی،1376: 99). از سده اول تا سده سوم هجری هیچ نوع بنای آرامگاهی در ایران، که بتوان تاریخ معینی را بر آن نسبت داد، باقی نمانده است به عقیده برخی از پژوهش گران، آرامگاه های مطهر امام رضا(ع)، حضرت معصومه(س)، حضرت عبدالعضیم(ع) و آرامگاه آستانه اشرفیه (گیلان) نخستین نمونه های آرامگاهی ایرانی را ارائه می نمایند. شاید بتوان تدفین هارون الرشید در خراسان را جزء نمونه های آغازین سنت آرامگاه سازی در ایران قلمداد نمود و زیر بنای کوچکی برای تکوین بنای آرامگاه امام رضا(ع) به شمار آورد. لیکن بیشتر محققان آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا را نخستین بنای واقعی آرامگاهی در گستره فرهنگ ایرانی به شمار می آورند (غروی،1376 : 107).
به طور کلی دو عامل عمده را می توان در ساخت بنا های آرمگاهی ایران مؤثر دانست، یکی مهاجرت امام زادگان به ایران، و دیگری گسترش تصوف و عرفان اسلامی.
مهاجرت اما م زادگان به ایران
برخی از پژوهش گران خاستگاه آرامگاههای ایرانی را مکانی غیر از ایران می دانند و آن هم به دلیل منع دفن مردگان در دین زرتشت بوده است. و بر این اعتقادند که آرامگاههای ایران بر اساس آرامگاههای سوریه قبل از اسلام و آرامگاههای رومی واقع در آن محلها ساخته شدهاند و نمونهای از آن را قبهالصخره میدانند و یا بسیاری از آرامگاهها را تحت تأثیر رسوم قبایل ترکنژاد میپندارند مانند برجهای خرقان که به تنهایی در بیابانی بزرگ بنا شده اند (هیلن براند،1383: 255).و عدۀ دیگری از محققان منبع الهام دیگری را در ساخت آرامگاه با انگیزه جهاد و شهادت با کفار مطرح نموده اند(هیلن براند،1383: 73) که می توانسته توجیه مناسبی برای ایجاد آرامگاه باشد. با این حال انتشار وسیع این نوع آرامگاه ایرانی در آسیای مرکزی، نیز می تواند برای تجلیل از شهدایی باشد که برای گسترش اسلام جان باخته اند (نیستانی، 1383 :96). در استان خوزستان بسیاری از آرامگاه ها به امام زاده هایی تعلق دارند که توسط عمال عباسیان به شهادت رسیده اند از آن جمله امام زاده احمد برادر امام رضا (ع) که در رأس کاروانی وارد ایران شد و جملگی کاروان به شهادت می رسند( برای اطالاعات بیشتر رک. بخش دوم کتاب فقیه محمدى،1384)با این حال، دلایل پیدایش و شکل گیری مشاهد و آرامگاه ها در ایران را می توان هم به وقایع تاریخی صدر اسلام و مهاجرت امام زادگان به سرزمین های شرقی اسلامی و هم چنین به عشق و علاقه به امامان شیعه و خاندان آنان مرتبط دانست که به وسیله ساخت آرامگاه از آنان تجلیل و تکریم به عمل می آمده است. البته باید جنبه های سیاسی و مذهبی بزرگداشت ائمه شیعه و خاندان آنها را نیز در نظر گرفت.
بناهای آرامگاهی باقی مانده در ایران، عمدتا بناهای مذهبی هستند. بر اساس آمارهای موجود(سال1387)، در ایران، حدود ده هزار و ششصد و نود و یک امام زاده وجود دارد (شریفی،1390 : 1). وجود این تعداد کثیر امام زاده در ایران، گویای موج گسترده مهاجرت هایی است که در قرن اولیه اسلامی به سوی ایران صورت گرفته است.
الف- عده ای از بنی هاشم به همراه حضرت رضا (ع ) به ایران مهاجرت نمودند(4). (عیون اخبار رضا ج۷:۳۷۸)به دنبال مهاجرت حضرت رضا (ع ) به ایران، کاروان هاى متعددی از امام زادگان به ایران وارد گردید. یکى از این کاروان ها به سرپرستى برادر حضرت رضا (ع ) به نام احمد بن موسى (شاه چراغ) بود که از هفتصد نفر تشکیل مى شد. کاروان دیگر، کاروان حضرت معصومه (س) بود که از چهار صد نفر تشکیل مى گردید (رک. شریف قرشی، ۱۳۷۲).
ب- بسیاری از امام زادگان در برابر خلفای اموی و عباسی خروج نموده، به ناچار به سمت مناطق کوهستانی و یا دور دست و امن ایران متواری شده و در گوشه و کنار ایران پراکنده شدند.( ابن اثیر ،1351 :۳۰۷، نیز نک زنگنه1373: 186-180).
ج-در اثر فشار و کشتار بنی هاشم توسط عمال بنی امیه و بنی عباس، بسیاری از امام زادگان جلای وطن نموده، به طرف ایران مهاجرت کردند و به دولت ها و حکومت های محلی شیعی ایران مخصوصا رویان و طبرستان پناه آوردند (زنگنه ،1373 : 196-180).
د- بسیاری از امام زادگان با هدف ترویج دین و مذهب از طرف ائمه به ایران مأمور شده اند. که در این رابطه علی ابن مهزیار در خوزستان و بابا پیر محمد در ایلام شناخته شده اند.
از مجموع بناهای آرامگاهی شناسایی شده در استان خوزستان، تعداد 164 بنا موسوم به نام امام زاده هستند که با آرامگاه بانوان مقدسه (امام زادگانی که به نام بانو و بی بی و... موسوم هستند) این تعداد به حدود دو سوم بناهای آرامگاهی خوزستان می رسد.
نکته دیگری که در ارتباط با ایجاد بناهای یادمانی در استان خوزستان باید یادآور شد، ایجاد مشاهد یا قدمگاه ها درمسیر حرکت امام رضا (ع) است. مانند:1- قدمگاه امام رضا دیمی در دزفول 2- قدمگاه های موسوم به خراسان دزفول 3- قدمگاه امام رضا (ع) در روستای کهنک 4- قدمگاه امام رضا (ع) در شهرستان بهبهان، در کناره رود مارون. 5- قدمگاه امام رضا (ع) واقع در روستای چم نظامی6- قدمگاه امام رضا (ع) واقع در روستای حسین آباد شیخ 7- قدمگاه امام رضا (ع) واقع در امیدیه، در روستای علی آباد جایزان 8- قدمگاه امام رضا (ع) در داخل شهر در رامهرمز که بنای قدیمی آن تخریب شده است.
نقش صوفیه در ساخت آرامگاههای خوزستان
رواج گرایش های عرفانی و تصوف از قرن سوم هجری به بعد و ایجاد خانقاه ها و مدارس صوفیه و تبدیل شدن این اماکن به محل دفن صوفی، شیخ، مرشد، پیر و بابا و تشدید این گرایش ها پس از حمله مغول، به طور کلی از جمله عواملی هستند که در پیدایش و توسعه آرامگاه ها و بقاعی که هم اکنون تحت عنوان، بقعه، آرامگاه، مقام، خانقاه و جز آن شناخته می شوند، نقش داشته اند.ازمجموع 308 آرامگاه شناسایی شده، صرف نظر از آرامگاه هایی که نامشخص هستند و یا به نام های دیگری موسوم شده اند و یا در طول تاریخ تخریب گردیده اند، تعداد 31 آرامگاه به پیرها و تعداد 24 آرامگاه به باباها(4) و شیوخ(5) و تعدای نیز دارای لقب سلطان(لقبی برای صوفیه بوده است)، و قطب دین و یا قطب الاقطاب و برخی نیز دارای پسوند زاهد(6) هستند و نام برخی دیگر از صوفیه، با وجود اینکه فاقد القاب و عناوین صوفیانه هستند نیز در متون تاریخی صوفیه نام آشنا تر از سایرین است. مانند بشرحافی (بقعه ای درچم عربان عقیلی شوشتر منسوب به او وجود دارد) داود خادم در اندیمشک و یا بقعه جابر که عده ای از صوفیه در خوزستان و ایلام منسوب به او هستند. علاوه بر این تعدادی قدمگاه و مقام، منسوب به پیرها نیز وجود دارد.
در این میان در منطقه خوزستان بناهای آرامگاهی عمدتا در شهرهای شوشتر، دزفول، بهبهان و شوش واقع شده اند، به گونه ای که شهر دزفول لقب دارالمومنین به خود گرفته و شوشتر نیز در گویش و اصطلاحات محلی به شهر چهل پیر معروف شده است. امام شوشتری به وجود آثار چندین خانقاه در نزدیکی مقام خضر در شوشتر که در کوه تراشیده شده اند، اشاره نموده است (امام شوشترى،1331: 135). هر چند بسیاری از آرامگاه ها در طول تاریخ نیز دست خوش تخریب شده اند مثلا آبادان با وجود شهرت تاریخی در این خصوص، دارای کمترین بنای آرامگاهی در حال حاضر است.
در متون تاریخی به صورت اجمالی به حضور صوفیه در خوزستان اشاره شده است. اما بر اساس همین اشارات تاریخی و آثار باقی مانده، می توان تا حدودی به جایگاه تاریخی آنها در منطقه پی برد. منطقه جنوب و جنوب غرب ایران هم مرز و در ارتباط مستقیم با منطقه میان رودان و مخصوصا بغداد بوده که چندین قرن عنوان دارالخلافه اسلام را به دوش کشیده است. به جهت این همجواری تحت تأثیر مستقیم آرای و اندیشه ها ی فرقی قرار گرفته که در قرون اولیه اسلامی ظهور یافته اند.
آبادان که همة مورخان و جغرافینویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیة ایران به میان آورده اند، همین تلفظ و رسمالخط[عَبّادان] را به کار بردهاند (موسوی بجنوردی، 1380:ذیل آبادان). در دوره اسلامی به سبب وجود مقبره یا تکیهای منسوب به خضر و الیاس که در حوالی بهمن شیر بوده و تا به امروز بر جای مانده است به «جزیره الخضر» تغییر نام یافته است. در خصوص وجه تسمیه آبادان برخی آن را تغییر یافتۀ عبادان آورده اند که به عنوان جایی که زهاد در آنجا به عبادت می پرداخته اند.(زرین کوب،1379: 133) یاقوت حموی نیز روایتی در تأیید این دیدگاه دارد. آنجا که می گوید :«...و قد نسبو الی عبادان جماعة من الزهاد والمحدثین منهم ابوبکر احمد ابن سلیمان ...العبادانی سکن بغداد و...»(یاقوت حموی،1399 ق: 74) مقدسی نیز روایت کرده است که :"کاروان سرا و عابدان و نیکوکاران دارد"(مقدسی،1388: 163). ابن بطوطه جهانگرد مراکشی که خود از آبادان دیدن کرده است به وجود رباط ها و خانقاه ها اشاره کرده و می نویسد:«عبادان معبدها و رباطها و مسجدهای متعدد دارد... در ساحل دریا تکیه ای وجود دارد که آن را به خضر و الیاس پیامبر نسبت می دهند و روبروی آن تکیه خانقاهی واقع است. چهار تن درویش با فرزندان خود خدمت تکیه و خانقاه را بر عهده دارند (ابن بطوطه، 1377 :200ـ189)
تجمع زهاد در آبادان احتمالا به واسطۀ احادیثی (7) بوده است که از جانب پیامبر اکرم (ص) و امامان شیعه در فضیلت آبادان و سکونت در آن روایت شده است.
در سفرنامه ابن بطوطه به وجود زاویه ای اشاره شده است که در مزار متبرکی مربوط به زین العابدین علی بن حسین بن ابیطالب(ع) در خارج شهر [شوشتر] قرار داشته است که اهالی به زیارت آن می رفته اند و نذرهای زیاد به آن جا می برند و گروهی از دراویش در آن بسر می برند ( ابن بطوطه، 1377 :183-181).
امام شوشترى آرامگاه های شوشتر را به این ترتیب دسته بندی کرده است:".... روى هم رفته در شوشتر و بلوک آن مزارات بسیار است که برخى را باید مربوط به علماى یهود دانست، مانند روبیل و مردخا و شعیب درمیان آب و مردخاى معروف نبى الله و برخى دیگر از علماى اهل سنت اند، مانند سعد و سعید، برخى هم از ساداتند که به چند واسطه نسب ایشان به ائمه مى رسد. نهایت آن که مردم وسایط را انداخته آنان را فرزندان بلا واسطه امام مى شمارند، مانند سید محمد بازار و سید محمد گیاه خوار و سید صالح و سیدمحمد شاه، برخى دیگر از مشایخ طریقتند، مانند شیخ شمس الدین و پیر خمسین و پیرجفایى و پیر محمود و سید قطب الدین و ترک نیز و چند باب دیگر از آنها قدمگاه و مقام است، مانند مقام حضرت خضر علیه السلام و حضرت صاحب الزمان (عج) و مقام امام حسین و مقام حضرت عباس علیهماالسلام (امام شوشترى ،1331: 135و136).
در بقعه محمد بن جعفر(ع) دزفول اتاقی موسوم به چله خانه وجود دارد و در گزارش پرونده ثبتی بنای بابا رکن الدین دزفول آمده است: "در اطراف ایوان های بنا و گنبدخانه اتاق هایی در دو ردیف یا دو طبقه به ارتفاع ایوان ها تعبیه گردیده که تا سال 1352 ه. ش مورد استفاده و محل سکونت دراویش اهل تصوف بوده است." (میرفتاح،1356).
بشر حافی:
ابونصر بُشر بن حارث بن عبدالرحمن بن عطا بن هلال مروزی بغدادی تولد سال ۱۵۰ هجری در مرو/مرگ در سال ۲۲۷ معروف به بشر حافی(پابرهنه) است. عارف، صوفی و محدث در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم هجری بودهاست. بیشتر مآخذ وفات او را در بغداد دانسته، گفتهاند که در باب حَرب مدفون گشت اما برخى نیز وفات او را در شوشتر و مزار او را در قصبة دلگشا که در اطراف شوشتر و زیارتگاه عامة مردم است، گفتهاند.(حسین لاشىء ،1377: ش مقاله:4903) بقعه ای موسوم به بشران در شهرستان گتوند، دهستان عقیلی، روستای سیدان وجود دارد، که متعلق به دورۀ صفویه است و عقیده مردم بر آن است که مقبره بشر حافی است. آرامگاهی نیز منسوب به بشر حافی در محلّه اعظمیه بغداد وجود دارد. داعی دزفولی نیز به همین نکته اشاره کرده است:"و آنچه در کتب معتبره مستور است آنست که مدفن بشر حافی در بغداد است. والله اعلم"(داعی دزفولی،1370: 110)ابومحمد سهل بن عبدالله تستری:
از جمله افراد بنام صوفیه در خوزستان، ابومحمد سهل بن عبدالله تستری است. وی به سال 203 در تستر (شوشتر) به دنیا آمد و در 283 و به قولی 273 در بصره تقریباً در حال نفی و تبعید وفات یافت. سهل نه فقط صوفی زاهد بلکه در عین حال سنی از هواخواهان طریقه اهل حدیث و از مخالفان معتزله به شمار می آمد. (زرین کوب، 1379: 133 و 134) به سال دویست و هشتاد و سه در بصره وفات نموده است (موسوی،1246 ق:21و 22)در تصوف به مالک بن دینار و معروف بن علی منسوب بود. در مکه نیز یک چند به صحبت ذوالنون مصری رسید و چندی هم در عبادان، که زهاد در آنجا به عبادت می پرداختند، به عزلت و خلوت اشتغال جست.
درخارج شهر شوشتر در اراضی معروف به صحرای گرگر، در ضلع جنوبی، تپه ای که بقعه شیخ شمس الدین گلچشم بر فراز آن قرار دارد، قبری وجود دارد که به گور مادر سهل ابن عبدالله معروف است. اقتداری به این قبر اشاره کرده است:"از قدیم الایام در محل شهرت دارد که قبر مادر سهل ابن عبدالله شوشتری، صوفی و عالم و طبیب مشهور به زمان عمرو لیث صفاری در این مکان است"(اقتداری، 1375: 556).
2-2-3- حسین ابن منصور حلاج:
یکی از عرفایی که در تصوف خوزستان نقش آفرین بوده و به طرح دعاوی خویش پرداخته حلاج بوده است. (زرین کوب 1379: 142)وی از مریدان سهل تستری است. حلاج در بیضای فارس به دنیا آمد اما در واسط نشو و نما یافت. جدش ایرانی بود مجوسی و گویند پدرش از آیین اجداد به اسلام گرویده بود.ابن داوود مفتی، به خاطر آرای حلاج به قتل وی فتوی داد، حلاج که وضع خود را در خطر دید در صدد فرار و اختفا برآمد و به خوزستان (شوشتر) رفت و آنجا سه سال متواری گونه به سر برد اما عاقبت توقیف شد و او را به محاکمه کشیدند (زرین کوب، 1382: 62 و 63 نیز نک. زرین کوب، 1379: 133).
آیا حلاج با قرامطه و با طنیه نیز که در این سال ها در اهواز و حتی خراسان فعالیت داشتند و دعاوی حلاج در باب اتحاد و حلول با کلام آن ها شباهت هم داشت ارتباط پیدا کرده بود؟ بعید نیست. حلاج تا چند سال بعد از وفات ابن داود که فتوی به قتل وی داده بود، در بغداد و اهواز و شوش به نشر دعاوی خویش می پرداخت.( زرین کوب، 1379: 142) به هر حال در سال 298 ه.ق که بعضی از اتباع وی را به سبب اعتقاد به اقوال حلاج توقیف کردند، خود حلاج روی پنهان کرده بود و در شوش متواری بود. صاحب برید شوش که بر حسب اتفاق محل اختفای وی را کشف کرد وی را با هئیت مبدل از جایی که پنهان گشته بود، بیرون آورد (زرین کوب، 1379: 142 و143).
شرف الدین موسی :
در سفر نامه ابن بطوطه آمده است:"در تستر در مدرسه امام شرف الدین موسی، پسر امام صدرالدین سلیمان که از اولاد سهل بن عبدالله است منزل کردم. این شیخ مردی بود با مکارم اخلاق و فضایل بسیار و جامع بین مراتب دین و دانش. وی مدرسه و زاویه ای بنا نهاده که در آن چهار خادم به نام های سنبل و کافور و جوهر و سرور به خدمت مشغول بودند. مجلس این مرد، مجلس دانش و وعظ و برکت بود و مردم برای توبه در محضر او به هم سبقت می جستند و او از توبه کنندگان پیمان می گرفت و سرشان را می تراشید. آن روز پانزده تن از طلاب بصره و دو تن از عوام تستر برای توبه در محضر او آمده بودند. (ابن بطوطه ،200:1377ـ189)شیخ شمس الدین گلچشم:
برخی از محققان وی را از مشایخ طریقت به شمار آورده اند (امام شوشترى،1331: 135و136). سید عبدالله شوشتری می نویسد: محتمل است شیخ شمس الدین گلچشم، سید شمس الدین محمد ثانی از سادات تلغر شوشتر باشد که در صحرای گرگر بر بالای کوه ساخته شده استو او از مشایخ طریقت است و پیداست که این ساختمان در اصل خانقاه بزرگ دارای منازلی چند و آب انبار و سایر احتیاجات بوده است. وی در جای دیگر می نویسد :" مقام شیخ شمس الدین گلچشم که اکنون اکثر آن خراب شده، از عمارات عالیه و امکنه پر فیض بود و حال شیخ شمس الدین الحال معلوم نیست لیکن در قطعه نظمی که در پیش طاق آن نوشته است به قطب سپهر معرفت موصوف است و آنجا معلوم می شود که بانی آن عمارت خواجه محمد نامی بوده و لفظ خواجه محمد تاریخ است."( جزایری شوشتری، 1388 :104و105)آرامگاه این شیخ، به صورت بنایی منفرد در ابتدای جاده شوشتر، عقیلی، بر روی تپه ای سنگی واقع شده است. و دارای ساختمان های جنبی بوده که متأسفانه تخریب شده اند. در روبه روی آن حوض بزرگی در سنگ کنده شده که نشان می دهد این بنا فقط کاربری مقبره نداشته است.
شیخ برکۀ همدانی:
در متون تاریخی به حضور شیخ برکه در خوزستان اشاره ای نشده است. زرین کوب در خصوص بی نام و نشانی شیخ برکه نوشته است" این که امثال بابا طاهر و بابا جعفر و بابا ممشاد در کتب قدماء صوفیه بی نام و نشان بوده اند قطعاً می بایست سبب انتساب آن ها به یک فرقه مظنون و مخفی بوده باشد. نظیر همین بی نام و نشانی بابا طاهر درباره شیخ برکه همدانی که مرشد و مربی عین القضاه همدانی است، صادق است" (زرین کوب، 1379: 192). زرین کوب اشاره کرده است که عین القضاه همدانی [قرن 6] با صوفیی به نام برکه مصاحبت داشته و او را در حلقه صوفیان پای بند داشت و از مدرسه به خانقاه برد. (زرین کوب، 1382: 75). بعدها نام برکه با اندک اختلاف و به صورت براکه هم در نزد اهل حق جزو اعلام بالنسبه متداول و احیاناً مقدس تلقی می شد (زرین کوب 1379: 192) با این حال با توجه به انتساب برکه به اهل حق و حضور او در منطقه جبال، حضور و زندگی او در خوزستان چندان بعید به نظر نمی رسد. آرامگاهی موسوم به امام زاده برکه، در شهرستان مسجدسلیمان در روستای شاه آباد سادات، در 5 کیلومتری شهر لالی وجود دارد که احتمال می رود متعلق به همان شیخ برکۀ همدانی باشد که در تاریخ آمده است. (تصویر3-1)شکل3-2-بقعه بابا روزبهان، شهرستان لالی، مأخذ: سایت لالی کیت
شکل3- 3-گنبد بقعه شیخ اسماعیل دزفول(ابتدای بازار قدیم)مأخذ: اقتداری، 1375
شکل3- 4-گنبد بقعه بابا زید اندیکا،مأخذ: آرشیو میراث فرهنگی و ..... خوزستان
بابا روزبهان:
معروف به شیخ روزبهان کبیر مصری که کازرونی الاصل است اما در مصر زندگی کرده و از مریدان شیخ ابوالنجب سهروردی بوده است و اکثر اوقات در مقام استغراق می بوده و شیخ نجم الدین کبری به صحبت وی رسیده بود آنجا به ریاضت اشتغال نموده و خلوت ها نشسته و شیخ روزبهان وی را به دامادی قبول کرده است.(جامی، 1366 :418) بقعه ای به نام بابا روزبهان در شهرستان لالی وجود دارد که با مرکز شهرستان 45 کیلومتر فاصله دارد.شیخ اسماعیل قصری:
وی از بزرگان مشایخ صوفیه در قرن ششم هجری در قصر روناس(8) (دزفول) و از مریدان ابونجیب سهروردی بود.(سگوند، 1382 :65-60) نفحات الانس جامی وی را از اصحاب شیخ ابوالنجیب سهروردی آورده است که به صحبت شیخ نجم الدین کبری رسیده و خرقه اصل از دست وی پوشیده است. برخی این آرامگاه را متعلق به عارف فرزانه شیخ ابوالقاسم بن رمضان بلخى جوزى معروف به شاه ابوالقاسم می دانند که با 3یا4 واسطه نسب به حضرت موسى بن جعفر(ع)می رساند (حکمت فر ،1381: 173). داعی دزفولی در مورد شیخ اسماعیل و نسب وی نوشته است"الشیخ العارف الکامل و المجاهد المرتاض مرکز دائره المساکین شیخ اسماعیل است که معروف به قصری است رحمته الله علیه که به سه واسطه نسب شریفش منتهی می شود به محمد ابن ابی بکر"(داعی دزفولی،1370: 48). "وی زاده اصفهان و در دزفول ساکن و به خاک سپرده شد. ایشان از بزرگان طریقت علویه کمیلیه است".(حکمتفر،۱۳۷۰: 13) وی پس از خاتمه دوران تعلم وارد دزفول شده (از حافظ حسین کربلایی تبریزی در روضات الجنان و جنات الجنان منقول است که شیخ اسماعیل قصری در اصل از اصفهان بوده و ساکن دزفول گشته) مدرسه و خانقاهی که مجاور آن حدیقه ای دلگشا و افزون از یک هزار متر مربع مساحت داشته بنا نموده و به تربیت سالکان و ارشاد طالبان و دستگیری عاشقان وعظ و تذکیر طبق سنت سینه مشایخ عظام طریقت مبارکه علیه علویه کمیلیه پرداخته است. بقعه شیخ اسماعیل قصری با گنبدی نار از نوع دو پوش بر پایه ای چند ضلعی متعلق به دوره ایلخانی که تا چند سال پیش(دهه هفتاد) در ابتدای بازار قدیم دزفول باقی بود اما هم اکنون گویا با قصد تجدید بنا تخریب شده است.شاه ابوالقاسم:
در نزدیکی دزفول در روستای شاه آباد آرامگاهی به نام شاه ابولقاسم وجود دارد. در زیارت نامه، صاحب بقعه « الشیخ سعید ابوالقاسم بن رمضان» آمده است، برخی این آرامگاه را متعلق به عارف فرزانه شیخ ابوالقاسم بن رمضان بلخى جوزى معروف به شاه ابوالقاسم می دانند که با 3یا 4 واسطه نسب به حضرت موسى بن جعفر(ع)می رساند (حکمت فر ،1381 : 173). احمد خامه یار در مورد این عارف نوشته است:"از میان عرفایی که در خوزستان دفن شدهاند به عارفی برمیخوریم به نام ابوالقاسم بن رمضان که اگرچه در منابع معتبر زندگینامههای صوفیان مانند تذکرةالاولیاء عطار و نفحات الانس جامی ذکری از او به میان نیامده است ولی نام او در سلسله خرقه برخی از طرق تصوف به ویژه طریقت کبرویه و سایر طرقی که از آن منشعب شده اند مانند ذهبیه و نوربخشیه دیده میشود و چند تن از عرفای این طریقتها در رسایل به جا مانده از خود، زندگینامه مختصری از او ارایه داده اند. البته در هیچ یک از منابع به تاریخ ولادت و درگذشت وی اشاره نشده است ولی با توجه به ترتیب قرار گرفتن وی در سلسله خرقه، می توان دوره زندگی وی را به طور تقریبی نیمه دوم قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم هجری قمری تشخیص داد." (خامه یار،1388: 94-99)مقبره پیر ادریس:
با وجود اینکه نمی توان با اطمینان این مقابر را به همان شیوخ منسوب دانست اما نمی توان از آنها نیز چشم پوشی نمود. مقبره پیر ادریس دزفول(شهرک بلادیه،10کیلومتری جاده دزفول شوشتر) که برخی آن را ادریس نبی می خوانند شاید همان شیخ ابوالعباس بن ادریس باشد که از اقطاب صوفیه به شمار می آمده است.پیر خمسین:
به خاطر این که این پیر پنجاه بار به زیارت مکه و حج مشرف شده بدین نام مشهور شده است. برخی از محققین پیر خمسین را از مشایخ طریقت به شمار آورده اند.(امام شوشترى ،1331 : 135و136) در شهر شوشتر در محلة عبدالله بانو در غرب بقعة عبدالله بانو واقع است و با بقعه مذکور حدود 50 قدم فاصله دارد.داوود خادم :
مقبره داوود خادم در شهرستان اندیمشک، در شمال غربی دهکده گرداب و به فاصله شش کیلومتری آن در دهکده ای به نام شیخ و در دامنه کوه مقبره ای است موسوم به داوود خادم، معروف به خادم الفقراء که در ارتفاع 300 متری واقع شده است. شیخ داوود بن محمد معروف به خادم الفقراء از اقطاب صوفیه بوده است.(جدول الف ـ1)سید محمد نوربخش:
از جمله فرقه های که در خوزستان و منطقه غرب کشور فعالیت داشته است طریقة نوربخشیه است. موسس طریقة نوربخشیه، سید محمد نوربخش بود که داعیه مهدویت و خلافت داشته و بار ها در عهد شاهرخ تیموری خروج کرده، حتی سکه به نام خویش زد(زرین کوب،1382: 173). نوشته اند که این فرقه ادامه فرقه کبرویه است که خواجه اسحاق ختلانی(9)، یکی از جانشینان فرقه کبرویه دست از قطبیت کشید و به موجب رؤیا سید احمد قهستانی ملقب به نوربخش را به قطبیت نشاند (زرین کوب،1385: 185).در همۀ طریقت ها برای پیروان خاصه آنها که موسس طریقه بودند رابطه نزدیک با آن سوی جهان آخشیجان پنداشته می شد. در سدۀ نهم این اتصال به صورت حلول جوهر الوهیت در نفوس برخی از مشایخ مانند سید محمد نور بخش و سید محمد مشعشع و دیگران در آمد.(صفا، 1362: 146) سید محمد نور بخش و سید محمد مشعشع در منطقه غرب کشور به عنوان اقطاب اهل حق شناخته می شوند.
بابا رکن الدین ولی:
مسعود ابن عبدالله بیضاوی معروف به بابا رکن الدین شیرازی، عالم و عارف سدۀ 8ه.ق/14م. اصل وی از بیضا، یکی از روستاهای تابع ارکان از استان فارس بود. تاریخ ولادت او دانسته نیست. مولف تاریخ اصفهان و ری او را از خاندان جابری انصاری شمرده است(جابری،1321: 326-325) در مذهب وی اختلاف کرده اند برخی وی را شیعه شمرده اند و عده ای او را از اهل تسنن شمرده اند. اما سنگ قبر او[منظور در آرامگاه منسوب به وی که در اصفهان قرار دارد] حاکی از شیعه بودن اوست(زرین کوب،1380: 735)برخی از محققان، ساخت بنای اصلی بقعه را به دوره تیموریان منتسب نموده که در زمان سلطنت شاهرخ میرزا فرزند تیمور، به دستور پیرزاده محمد نوة امیر تیمور و فرزند عمر شیخ، احداث شده است.(افشار سیستانی، 1373 :349)
سلطان سید علی سیاهپوش معروف به پیر روبند:
به استناد تذکره امام اهوازی، سلطان سید علی بن صدرالدین بن شیخ صفی الدین بن سید اسحاق بن سید جبرئیل بن سید صلاح الدین بن امام حمزه بن امام موسی الکاظم صلوات الله علیه و اولاده المعصومین است.(امام اهوازی، 1382 :278) بر اساس این تذکره، وی نوه شیخ صفی الدین اردبیلی بوده که با 22 واسطه به امام موسی کاظم (ع) می رسد. بر روى کاشی هایى که به دیوار بقعه سید على سیاهپوش نصب شده جمله: «مزار فائض الانوار قطب الاولیاء المحققین سلطان سید على سیاهپوش» نوشته شده است.در زمان امیر تیمور که ارادتى نسبت به ایشان (پیر روبند) پیدا کرده بود، ساختمانی بر سر مزارش ساخته است. به استناد کتیبه واقع بر سر در بقعه رودبند در زمان صفویه، بقعه که رو به انهدام مى رفت، به دستور شاه عباس صفوی و به سال 1030 هجری قمری مورد مرمت قرار گرفته است. در متن کتیبه به نسبت وی با صفویه: و آن بزرگوار در سلک آباء نامدار و اجداد عالیقدر بندگان نواب اشاره شده است.
اویس قرنی:
این بقعه در فاصله 20 کیلومتری شهرستان دزفول در روستای دوبندار و در سمت غربی رودخانه قرار دارد. در مناطق مختلفی از ایران بقعه هایی به نام اویس قرنی وجود دارد. از جمله در کرمانشاه نیز بقعه ای به همین نام وجود دارد که طایفه ای موسومبه نام اویسی در جوار آن زندگی می کنند.نقش حکومت ها در ساخت بناهای آرامگاهی
برنارد اوکین به رقابتی که برای ساخت مقابر در بین امیران دوره تیموری وجود داشته، اشاره کرده است. اوکین،1386: 402) در متون تاریخی آمده است که تیمور به صوفیان ارادت داشته است.(یزدی،1366: 229-228) در زمان امیر تیمور که ارادتى نسبت به سید علی رودبند پیدا کرده، بعد از اطلاع از فوت وی دستور می دهد بنای عمارتی عالی که از هر جهت ممتاز باشد بر سر مزارش در دزفول ساخته شود. وی املاکی را نیز در این رابطه به بقعه انعام می نماید(داعی دزفولی،1370: 35و 36).با روی کار آمدن سلسلة صفوی و رسمیت مذهب تشیع ، بازسازی، تعمیر و تزیین، و تکمیل و یا ساخت ابنیه بر مدفن امامان و امام زادگان رونق چشمگیری یافت. در دورة شاه طهماسب و شاه عباس اول که بناهای بسیاری ساخته شد و نام پادشاه بر تارک بنا همراه با تاریخ ساخت و یا تاریخ تعمیر قید شده است. از این جمله می توان به بقعه سید محمد بازار شوشتر بقعه امام رضا دیمی و بقعه پیردالو اشاره کرد. در زمان شاه عباس صفوى که بقعه رودبند به انهدام مى رفت، به استناد کتیبه واقع بر سر در بقعه، به دستور شاه عباس صفوی و به سال 1030 قمری بقعه سید علی رودبند(سیاهپوش)مورد مرمت قرار گرفته است. در متن کتیبه به نسبت وی با صفویه اشاره شده است« و آن بزرگوار در سلک آباء نامدار و اجداد عالیقدر بندگان نواب».
صفویه در عین اینکه تشیع را رکن عمده دولت خویش ساختند، تصوف را رکن دیگر آن تلقّی کردند و در نهضت انقلابی آنان بود که تصوف و تشیع به هم امتزاج یافت (زرین کوب،۱۳۸۵ :230). در دوره صفوی آرامگاه های غیر مذهبی جای خود را به آرامگاه های مذهبی داد، در واقع کمک عمدة دوره صفویه و دوره های بعدی به معماری تدفینی، گسترش و احیای آرامگاه های مذهبی بوده است (هیلن براند،1380: 294و 295) .در این دوره بسیاری از امام زاده های موجود در ایران موجودیت فراموش شدۀ خود را باز یافتند"(غروی،1376: 164).
علاوه بر مهاجرت امام زادگان و نقش صوفیه در آرامگاه سازی خوزستان، همچنان که برخی از تذکره نویسان نیز اشاره کرده اند، تعدادی از آرامگاه ها به پیامبران و علماى یهود، مانند دانیال نبی, روبیل و شعیب و مردخاى معروف به نبى الله و صالح و یا به مقام آنها تعلق دارند. این بناها به دوره های ایلخانی و دوره های بعد از آن تعلق دارند البته جای تعمل دارد که بسیاری از آرامگاه ها و اسامی صوفیه در حوزه مورد بحث و مناطق هم جوار مانند داود خادم در بخش منگره اندیمشک، داود رش در کوهدشت و خلیل کر در پلدختر و الیاس گر در ویسیان لرستان و کل داود در سرپل ذهاب کرمانشاه و ... دارای اسامی یهودی هستند. علاوه بر آن، در فرقه اهل حق (10) که حوزه نفوذ آن بیشتر در منطقه غرب کشور است نیز یاران قولتاس (وکلام هفت تن) در این فرق که عبارتند از " پیر بنیامین شاهویی، پیر داوود کاو سوار، پیر موسی دمشقی، پیر مصطفی داوودان، خاتون دایراک رزبار ، شاه ابراهیم ایوت ابن بوره سوار، شاه محمد، بابایادگار" (ایوب رستم، 2006م : 39-44)، عمدتا دارای اسامی یهودی هستند.
4-نقش و کارکرد آرامگاه ها:
در معماری اسلامی آرامگاه ها از لحاظ تعداد پس از مساجد رتبه دوم را به خود اختصاص داده است. «در سراسر ایران بسیاری از امام زادهها به عنوان جانشین مسجد ایفای وظیفه میکنند»(هیلن براند، ۱۹۸۸: ۲۵). سبک عمومی معماری ساده آرامگاهی عبارت است از بنایی مکعب با قبه ای که بر روی ساقه ای چند ضلعی قرار گرفته است. از این گونه ساختمان های آرامگاهی ساده، در سراسر گورستان های مسلمانان از کرانه های بیابان ها و دریاها از اقیانوس اطلس تا هند همه جا به چشم می خورد(بورکهارت،1389: 106). آرامگاه در جامعه تشیع، تنها به عنوان یک مکان تدفینی مطرح نبوده است. بلکه جایگاه آن به بزرگداشت ائمه شیعه و احادیثی که در ارتباط با اهمیت زیارت قبور امامان شیعه به نقل از پیامبر اکرم (ص) و یا به نقل از امامان شیعه نقل شده است بر می گردد و به تبع احادیثی که در خصوص ثواب زیارت امام زادگانی مانند سید عبدالعزیز حسینی(ع) و امام زاده احمد(ع) برادر امام رضا(ع) معروف به شاه چراغ ذکر شده که ثواب زیارت آن نیز در حد ثواب زیارت ائمه آمده است. در یکی از این احادیث زیارت قبور امامان شیعه مانند زیارت خود امام در زمان حیات آمده است.در حرم ها همواره مراسم ختم قرآن انجام می گرفته است. حافظانی قرآن را از بر می خواندند و صدای خوبی هم داشتند. در جشن ها شاعران شعر می خواندند و میان مردم شیرینی و شربت پخش می شده است (پیر نیا، 1389: 313).
از قرن سوم هجری به بعد با رواج گرایش های عرفانی و تصوف شاهد ظهور پدیده هایی به نام خانقاه و زاویه هستیم که در آغاز بیشتر سبقه عبادی داشته است. پس از حمله مغول این گرایش ها تشدید شدند و از دوره ایلخانی تعدادی از خانقاه ها با کارکرد هایی هم چون محل عبادت و چله نشینی، تدریس شریعت های دینی شکل گرفتند که پس از مرگ شیخ به محل تدفین شیخ تبدیل شده اند. گسترش این خانقاه ها در دوره ایلخانیان به حدی بوده است که نیمی از بناهای این دوره را مقابر تشکیل می دهند. بعد از تبدیل این اماکن به محل تدفین شیخ، کارکرد آنها با اندک تفاوت هایی ادامه یافته است "شبستان اول(گنبد خانه) محل مدفن متوفی بوده و شبستان دومی نظیر سایر مقابر شخصیت های مذهبی خاص قاری قرآن یا دراویش چله نشین، یعنی دراویشی که چهل روز در یک مکان می ماندند، بوده است (گدار1366: 337). یکی از ویژگی های آرامگاههای مذهبی، توجه به حفظ و نگهداری و تعمیر و توسعه آنها توسط پیروان و مریدان آنها بوده و به همین خاطر است که به طور مکرر شاهد گسترش، نوسازی، تعمیر و تزیین آنها در دوره های مختلف هستیم.
نتیجه :
از مجموع 308آرامگاه شناسایی شده، تعداد 194 آرامگاه متعلق به امام زادگان و تعداد 60 بقعه به صوفیه (پیرها، باباها، شیخ، شاه، سلطان، قطب دین، قطب الاقطاب و خواجه، زاهد، درویش، مولا، خادم، چراغ) تعلق دارد.برآیند پژوهش نشان می دهد که خوزستان در مسیر مهاجرت امام زادگان به ایران قرار داشته است و دو سوم بناهای آرامگاهی، مربوط به امامزاده ها تعلق دارند.
در منابع تاریخی به حضور اقطاب صوفیه و وجود رباط ها و خانقاه هایی در خوزستان اشاره شده و در این بررسی، آرامگاه هایی به نام برخی از اقطاب صوفیه، در خوزستان شناسایی شده که مطلب فوق الذکر را تأیید می کند. علاوه بر این تعدادی قدمگاه و مقام، منسوب به پیرها نیز وجود دارد و در برخی از آرامگاه ها مکانی به نام چله خانه و زاویه وجود دارد.
پینوشتها:
1- پژوهشگر و باستان شناسی با گرایش دوره اسلامی، وعضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری
2- بر اساس روایت هایی از امام صادق (ع)، کربلا حرم امن الهی است . (شیخ مفید ، 1377 : 64)
3- از جمله دایرۀ المعارف بناهای تاریخی ایران،که به همت پژوهشگاه فرهنگ وهنر اسلامی تهیه و چاپ شده است. رساله دکتری با عنوان"پژوهشی دربناهای آرامگاهی مازندران در قرن 9هجری(نیستانی،1383) همچنین مقاله "ریخت شناسی معماری آرامگاهی مازندران(از سده 4تا 9ق)" (نیستانی،1385: 112-102) و مقاله "ادامه شکوه معماری ساسانی با بنای گنبد رک در ایران".(ورجاوند،1348) و مقاله"مقابر"(هیلن براند،1379). و مقاله "گنبدها در معماری اسلامی" (هوف، 1379 )،و مقاله "پژوهشی در چند مقبره برجی شکل رویان کهن"(موسوی کوهپرو عباس نِژاد ،1386) از جمله تحقیقاتی هستند که در مورد آرامگاهها به انجام رسیده است.
4- آرامگاههای موسم به نام بابا در خوزستان عبارتند از: بابارکن الدین ولی، بابا احمد اندیکا، بابا روزبهان، بابازید، بابا زاهد، بابای لنگ، بابا یوسف دزفول و علاوه بر اینها، در کنار کوه سمت عقیلی شوشتر مقامی به اسم بابا کوهی وجود دارد.
5- مانند شیخ شمس الدین گلچشم، شیخ اسماعیل قصری و جز آن
6- مانند: سید حسین زاهدون رامهرمز
7- حدیث: پیامبر خدا(ص) فرمودند: عبادان(آبادان) و قزوین دو در از دروازه های بهشتند که بر روی اهل دنیا گشوده شده اند.( کنزالعمال،متقی الهندی، 12/300) همچنین روایت شده که پیامبر اکرم فرمودند: هر کس از شما عبادان(آبادان) را دید،در آن رباط بندد، زیرا که این شهر مشتی گل از بیت المقدس است .طوفان نوح آن را بدانجا انداخته،روز قیامت به سرزمین خود باز خواهد گشت. (مقدسی ،1388 : 87)
8- یاقوت حموی در معجم البلدان در مورد معنی قصر روناس چنین نگاشته است«معنی قصر روناس همان موضعی است که نام آن دزفول است جمعیتی بزرگ از کسانی که علم و آوازه دارند از آن شهر بلند شده است از آن جمله شیخ اسماعیل قصری است. این شیخ یکی از عباد و زهادی بوده که در عبادت و ریاضت سعی و کوششی بلیغ داشته و از علمای علم حدیث بوده و شاگردان علم حدیث در سنه 557ه.ق، احادیث را نزد او می خواندند و صحیح و سقیم را از آنها برای ایشان می گفته و اجازه روایت از او می گرفته اند.(حکمتفر ،۱۳۷۰: 13)
9- مقبره ای به نام پیر اسحاق در دزفول در جاده هفت تپه، وجود دارد.
10- اهل حق به نوعی تناسخ و نمونه ای از تجلیات ذات حق در جامعه بشری می باشند. از این نظر داود به اعتقاد آنان دارای سمت هایی همچون ادمی, دلیلی و رهبری می باشد. همچنین داود دلیل و راهنمای همه مومنان فرقه است و محرم ذات هم هست. همچنین داود از تجلی گاههای هفت تن می باشد دون و مراحل جامه به جامه بلال حبشی در وی متجلی است. بنا بر این با توجه به اوصاف فوق در لرستان مقبره هایی به نام داود پیامبر(سمت رهبری در آیین حق) در منطقه جاپلق ازنا و همچنین داود خادم در بخش منگره همچنین روستایی به نام داودرش در گل گل واشیان نشان از همنوایی کامل این قبور و اشائه این تفکر در خطه لرستان است (پرویز،1380).
- ـــــــــــ.( 1386). هنر و معماری اسلامی، ترجمه اردشیر اشراقی، چاپ اول، تهران: انتشارات روزنه.
- ــــــــــــ.(1375). آثار و بناهاى تاریخی خوزستان، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نشر اشاره.
- ـــــــــــ.(1379). ارزش میراث صوفیه، تهران: انتشارات امیرکبیر.
- ـــــــــــ.( 1381). زیارات بقاع متبرّک دزفول، دزفول: انتشارات دارالمومنین.
- ابن اثیر، عزالدین علی ابی الکرم.(1351). الکامل ، جلد پانزدهم، ترجمه: علی هاشمی، تهران: انتشارات کتب ایران.
- ابن بطوطه.(1337). رحله (سفرنامه )، ترجمه محمدعلی موحد، تهران : بنگاه نشر و ترجمه کتاب .
- ابن منظور، محمدبن مکرم .(1414). لسان العرب، طبع سوم، بیروت:دارصادر داربیروت.
- اداره کل اوقاف و امور خیریه خوزستان. نگاهی گذرا به بعضی از بقاع متبرکه خوزستان، منتشر نشده.
- افشار سیستانی، ایرج.( 1373). خوزستان و تمدن دیرینه آن، جلد اول، تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- آل محبوبه، جعفر شیخ باقر.(1406).ماضی النجف و حاضرها ، طبع2، بیروت: دارالاضواء.
- امام اهوازی، سید محمد على.( 1382). مقالاتی در باره تاریخ جغرافیایى دزفول، گرد آوری و تحقیق سید محمد على امام اهوازی، به اهتمام محمد حسین حکمت فر، دزفول: انتشارات دارالمؤمنین.
- امام شوشترى، سید محمد على.(1331).تاریخ جغرافیایى خوزستان، تهران: امیرکبیر.
- امام، عباس.( 1379). «خاطرات یک انگلیسی در خوزستان (اواسط قرن نوزدهم میلادی)»، فصلنامه رشد آموزش تاریخ، شماره2 ،29-21، تهران: انتشارات وزارت آموزش و پرورش.
- امین،حسین.( 1385). تاریخ العراق فی العصرالسلجوقی. بغداد:مطبعه الارشاد.
- اوکین، برنارد.( 1386). معماری تیموری در خراسان، ترجمه علی آخشینی، چاپ اول، مشهد:بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- بحرینی، سیدکریم .(1390 ). آبادان ، بنیاد اندیشه اسلامی، موضوع ایرانشناسی.
- بورکهارت، تیتوس.(1389).درآمدی بر آیین تصوف، ترجمه یعقوب آژند، تهران: انتشارات مولی .
- جابری انصاری، حسن.( 1321). تاریخ اصفهان و ری، بکوشش حسین عمادزاده اصفهانی، اصفهان.
- جامی، عبدالرحمن ابن احمد.(1366). نفحات الانس، تصحیح از مهدی توحیدی پور، تهران:ناشر سعدی.
- جزایری شوشتری، سیدعبدالله.( 1348).تذکره شوشتر، چاپ اول، تهران:انتشارات کتابخانه صدر.
- ــــــــ .( 1388). تذکره شوشتر،تصحیح و تعلیقات از دکترکدخدایی، انتشارات ترآوا.
- الحسینی الزرباطی، السید حسین.( 1417). بغیه الحائر، قم: انتشارات دار التفسیر.
- حکمت فر، محمد حسین.( ۱۳۷۰). عارفی از دزفول، به ضمیمه تذکره محب العارفین فی دار المؤمنین شیخ الوری اسماعیل القصری، دزفول: کتابخانه سید عالمشاه.
- خامه یار، احمد.( 1388).«بقعه شاه ابوالقاسم دزفول مدفن کیست؟»، وقف میراث جاویدان،ش94: 99-68.
- خسروی، حیدر .(1384). انوار الحرمین: آشنایی با سلاله پاکان، بقاع متبرکه و امامزادههای استان خوزستان، چاپ اول قم: نشر آراسته.
- داعی دزفولی، سید عبدالله.(1370). مجمع الابرار و تذکره الاخیار و زندگانی و اشعار قطب العارفین و ... معروف به رودبند، قم: فرا نشر.
- زرین کوب،روزبه.(1380).«بابا» دائره المعارف اسلامی،ج10، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی، جلد هفتم، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- زرینکوب، عبدالحسین.( ۱۳۸۵،). جستجو در تصوف ایران، تهران: نشر امیرکبیر.
- زنگنه، ابراهیم.( 1373).«گزارش و خبر/ مزارات ایران»، مجله مشکوه، شماره 180 :196-43.
- سجادی، علی.(1391).رساله دوره دکتری، بررسی تطبیقی بناهای آرامگاهی دوره ایلخانی وصفوی استان خوزستان با مناطق همجوار، دانشگاه تربیت مدرس.
- سگوند، اردشیر.(1382).نگاهی به پیشینه بخشی از خوزستان/ از جندی شاپور تا دزفول» مجله کیهان فرهنگی، شماره 198: 65-60.
- صفا، ذبیح الله.( 1362).تاریخ ادبیات ایران،ج5 ، تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران.
- طبری، محمد بن جریر.( 1354). تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران:اساطیر.
- غروی، مهدی.(1376). آرامگاهها در گسترة فرهنگ ایرانی، تهران:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- فرهوشی، بهرام.( 1348). «اروند رود»، مجلة دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران، سال17، شماره1(مهر):87ـ75.
- فقیه محمدى جلالى، محمد مهدى.( 1384). انوار پراکنده، تهران: ناشر مرشد.
- قائدان، اصغر.( 1382). عتبات عالیات، تهران: مؤسسه فرهنگی هنری مشعر
- گدار، آندره 1366، آثار ایران، ج دوم، ترجمه: سروقد مقدم، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
- لاشىء، حسین.( 1377). « بشر حافى« مقاله شماره:4903، از دائره المعارف اسلامی، به کوشش کاظم موسوی بجنوردی، جلد12، چاپ اول، تهران:انتشارات مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی.
- مسعودی، علی بن الحسین.(بی تا). مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه پاینده، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- مفید(شیخ مفید)، محمّدبن نعمان.(1413 ). الارشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، قم:انتشارات بصیرتى.
- مقدسی، ابوعبدالله محمدابن احمد.( 1388). احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ترجمه علی نقی منزوی،چاپ اول، تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران.
- موسوی، سید عبدالحسین بن سید عزیز الله.(1246 هجری). بضاعة مزجات، نسخه خطی، کتابخانه ملک، تهران: شماره 3751، خطی، فارسی.
- میرفتاح، علی اصغر.( 1355).«قلعه سلاسل»، نشریه بررسیهای تاریخی، سال یازدهم، شماره دو، خرداد و تیر، مسلسل63 .
- میلانی، محمد علی.( 1377).راهنمای عتبات عالیات، مشهد:محب.
- هیلن براند، روبرت.(1387). معماری اسلامی، ترجمه باقر آیت الله زاده شیرازی. تهران: انتشارات روزنه.
- یاقوت حموی، شهاب الدین . معجم البلدان، الجزء الرابع، بیروت :دارالاحیا تراث.
- 48.یزدی، شرف الدین علی.( 1366). ظفرنامه، تصحیح محمد عباسی، جلد اول، تهران: امیر کبیر.
- 49.یوسفی، حسین.(1383). آثار تاریخی و مذهبی رامهرمز، چاپ اول، انتشارات موسسه فرهنگی آیات.
منابع انگلیسی:
- kleiss, wolfram. 1975, vorslamische Ruinen im Nordlichen zagros, Islamiche in west-Iran” AMI,Vol.8:241-254.
- Stein, S. A. (1969), Old Routes of western Iran, New York: Greenwood press.
/ج