پنج پایه ی اصلی مدیریت اسلامی

در مدیریت اسلامی، پنج مقوله وجود دارد که نقش اساسی در سرنوشت کشور، ایفا می کنند. نگاه جامع به انسان، خانواده، حکومت، مدیریت و نظام اوقات زیر مجموعه مدیریت اسلامی است، این پنج مقوله پایه تمام طرح و برنامه های
دوشنبه، 15 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پنج پایه ی اصلی مدیریت اسلامی
 پنج پایه ی اصلی مدیریت اسلامی

نویسنده: حجة الاسلام والمسلمین دکتر نقی پور
محقق و پژوهشگر



 

نگاه درست یا غلط به هر یک از مقولات مدیریت اسلامی، سرنوشت نظام را تحت تأثیر قرار می دهد...

در مدیریت اسلامی، پنج مقوله وجود دارد که نقش اساسی در سرنوشت کشور، ایفا می کنند. نگاه جامع به انسان، خانواده، حکومت، مدیریت و نظام اوقات زیر مجموعه مدیریت اسلامی است، این پنج مقوله پایه تمام طرح و برنامه های نظام است، که نگاه درست یا غلط به این پنج مقوله، سرنوشت نظام را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
در میان این پنج مقوله، مقوله خانواده و نظام کلی مدیریت زمان، پایه و اساس سه مقوله دیگر است، به عبارت دیگر خانواده محوری، اساس هر طرح و برنامه است و در نظامی اسلامی، نظام فرهنگی، نظام اداری و نظام سیاسی ما تأثیرگذار است.
نظام اوقات نیز، در منطق قرآن و روایت تبیین شده است و خدای عالم آن را به هیچ یک از دستگاههای حکومتی، واگذار نکرده و اصلش همچون نماز و روزه تبیین شده است.
در بحث اشتغال، ما باید فرصت پرداختن به معنویات را به جامعه بدهیم، این در گرو آن است که به نظام الزامات زمان و مدیریت مسائل مادی زمان، عنایت کنیم، چون این مسأله، بر
همه مسائل ما، تأثیرگذار است.

شایسته سالاری مدیران اولین تذکر امیرالمؤمنین «علیه السلام» به کارگزاران...

در نظام اسلامی، از حیث منابع انسانی، چهار گروه سرنوشت ساز هستند. اولین گروه، مدیران هستند که به عنوان گروه تولید کننده مطرح اند. بحث شایسته سالاری در مدیران، اولین نکته ای است که، آقا امیرالمؤمنین «علیه السلام»، در خطبه 16 نهج البلاغه، آن را تذکر می دهند: اولین حرکت من، بر بال سلسله مراتب نظام است، ‌من شایسته سالاری را، حاکم خواهم کرد. شاخصه های شایسته سالاری، تعهد، تخصص، تجربه و توان مدیریتی است.

علم جامع به قرآن کریم، اساس نگاه متعادل عناصر اجرایی و فرهنگی است...

تعهد، در گرو معرفت دینی است. معرفت دینی نیز، در پنج مقوله تحت عنوان علم جامع به قرآن تعریف می شود؛ یعنی معرفت جامع قرآنی در تعادل فکری اسلامی، جامعیت دارد. یک مدیر، لازم است نگاه جامع دینی داشته باشد، که البته سطوح آن متفاوت است، از رئیس یک اداره، تا بالاترین سطح سلسله مراتب مدیریت.
سطح اول معرفت جامع قرآنی، می تواند در حد ترجمه آیات باشد، سطح دوم در حد خلاصه، تفسیر نمونه و در سطح سوم شخص می تواند در حد یک تفسیر نمونه، معرفت داشته باشد.
نمایندگان ما، وزرای ما و قضات باید در سطح چهارم؛ یعنی در حد تفسیر المیزان، معرفت جامع قرآنی داشته باشند.
به تعبیر قرآن، بخشی نگری به دین، عذاب آور است: وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ، (1) کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ، (2) الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْءانَ عِضِینَ، (3) فَوَ رَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ.(4) بسیاری از افرادِ دست اندرکار
حکومت، افراد خوبی هستند اما متأسفانه، بخشی نگرند، بخشی نگری به جای هم گرایی، واگرایی می آورد.
جامعیت معرفت قرآنی، که با فرهنگ اهل بیت «علیهم السلام»، تبیین می شود، اساس نگاه متعادل عناصر فرهنگی و اجرایی است.

جوانان گروه دوم و تولید کننده در بحث منابع انسانی...

همان گونه که عرض کردم، در بحث منابع انسانی سه گروه، نقش سرنوشت ساز دارند؛ مدیران، جوانان و زنان، به عنوان گروههای تولید کننده مطرح اند، که در رابطه با مدیران، توضیح داده شد و اما گروه دوم، یعنی جوانان: فَمَا ءامَنَ لِمُوسَى‏ إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَى‏ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَ مَلَإِیهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ (5) در نظام فرعونی، جوانان بار سنگین رسالت موسوی را به گردن گرفتند.
نسل سوم ما، بسیار ریسک پذیر است، برعکس نسل اول که محافظه کار شده است. اعتنای به نسل جوان، حرکت مبارکی بود، که شروع شد اما باید توجه کرد که تعامل دو طرفه نسل اول و سوم، کارگشاست؛ یعنی هر دو نسل را باید وارد، سیستم مدیریتی کرد.
انقلاب ما با جوانان شروع شد در اوائل انقلاب، فرماندهان ما، بین 18 تا 25 ساله بودند، لذا این حرکت مبارکی است و لازم است با حکمت ادامه یابد.

باید به نیازهای جوانان رسیدگی شود...

جوانان، شش مسأله اول دارند که سه مسأله آن فرهنگی و سه مسأله، اقتصادی است. مسأله فرهنگی جوانان، طبیعتاً نگاه صحیح به مقوله و فرهنگ ازدواج است، که شامل، موردیابی، مشاوره قبل و بعد از ازدواج و خود مقوله ازدواج می شود.
لازم است در این راستا، اقدامات گسترده ای صورت گیرد و روی آن کار شود.
مسأله اقتصادی جوانان شامل، تضمین حداقل مسکن، تضمین حداقل امکانات زندگی وتضمین حداقل درآمد ماهیانه می شود.

آمار جوانان در سن ازدواج به 14 میلیون نفر رسیده است...

آمار جوانانِ در سن ازدواج ما، وحشتناک است، من سال 75 این آمار را بررسی کردم، که حدود 6/5-7 میلیون جوان در سن ازدواج داشتیم اما در سال 85 اعلام کردند، این آمار به 14 میلیون نفر رسیده است. این یک خطر بزرگ است که جوان ما را تهدید می کند. متأسفانه ما قدم حداقل را در این زمینه، برنداشته ایم و با بخشی نگری با مسائل برخورد کرده ایم. اینکه، یک مسئول ورزشی بگوید: به اندازه 70 سال کار ساختمانی کرده ام، کار مستحبی است اما واجب نیست. مسکن جوانان واجب تر است، زیرا ناموسش را نمی تواند میان کوچه و بازار نگه دارد. آجر مسکن جوان را جای دیگری، استفاده می کنیم، که این نگرش، سیستمی نیست.

مسأله ازدواج جوانان، مهم تر از اشتغال آنان است...

اشتغال، عقب تر از مسأله، ازدواج است، باید قبل از مسأله اشتغال، به فکر ازدواج جوانان باشیم. حفظ عفت و ناموس، مسأله اصلی نظام است.
اسلام می گوید، اگر سه مثلث تقوا شکل بگیرد. تقوای نرمال و مرضی خدا حاصل می شود. یک تقوا، تقوای فطری است که خدا عطا کرده و دو تقوای دیگر، اکتسابی است که شامل تقوای حاصل از عمر به آموزه های دینی و تقوای حاصل از ازدواج است.

زنان گروه سوم تولید کننده در بحث منابع انسانی...

سومین گروه تولید کننده در منابع انسانی، زنان هستند. خانواده در اسلام، محور سلامت جامعه است و این مسأله، تفاوت اساسی اسلام با نگرش سکولاریستی است. عزیزمان (6) که به نقل از آقا فرمودند: باید جلوی نگرش های سکولاریستی را بگیریم. من عرض می کنم که از حیث پایه، حرکت مناسبی نکرده ایم. ما هنوز یک دانشگاه قرآن و اهل بیت، که دانشکده مدیریت اسلامی یکی از دانشکده های مهم آن است، تأسیس نکرده ایم، این نیروها، کجا باید
تربیت شوند؟ هر کس با ذهنیت ناقص دینی، مشغول کار می شود و طبیعی است که، مشکل پیش خواهد آمد، چون سیستم را تعریف نکرده ایم.
در دیداری که به محضر آقا رسیدیم، ایشان فرمودند: یک مسئول که از کشورهای عربی، می آید، اگر دو جمله حرف می زند، یکی از آن آیه قرآن است، کاری کنید مدیران قرآنی شوند.
در بحث خانواده، غربی ها می گویند: انسان سالم، محور توسعه پایدار است. اسلام می گوید: انسان باید هویت خانوادگی داشته باشد و این هویت خانوادگی سالم است که محور جامعه سالم می شود؛ بنابراین در دیدگاه اسلام، خانواده سالم، محور توسعه پایدار است.
انسان بدون خانواده، فاقد تعادل و سلامت روانی است. در این راستا، شرط تعامل اجتماعی، تأهل سالم است، اگر ما به دنبال روابط اجتماعی و اداری سالم هستیم، باید ازدواج را تسهیل کرده و راه اندازی کنیم.
نتیجه اینکه، اگر دولت، تأهل را پایه استخدام قرار دهد، بسیاری از نابسامانی ها از بین خواهد رفت، متأسفانه بعضی از کارکنان دولت، با تجرد در حال بازشنسته شدن هستند! اینها فاجعه است و گرایشات فمنیستی را بدنبال دارد.

زن، محور سلامت خانواده...

حال با این توضیحات، سلامت خانواده چگونه تأمین می شود، زن محور سلامت خانواده است و این عین اعجاز قرآن است. در روابط زناشویی، تعامل روانی و امنیت بخشی، یکسان نیست، بلکه اگر نسبت را بسنجیم خدای عالم خبر می دهد: وَ مِنْ ءایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً.(7) بعضی از بزرگان، تصور کرده اند، چون ازدواج، جمع زوج است، معنای «تسکنوا» متقابل بوده و به زن و مرد هر دو اطلاق می شود، اما اینگونه نیست در سوره اعراف داریم: لِیَسکُنَ = مرد و الیها = زن است، (8) یعنی زن، محور آرامش خانواده است و دارای دو شأن همسری و مادری می باشد، و این تضمین کننده سلامت خانواده
است، از این بحث یک نتیجه کاربردی گرفته می شود که، شغل اول و دوم خانم ها، در منزل است و شغل اجتماعی آنان، شغل سوم می باشد.

اینکه زن را پا به پای مرد وارد عرصه کار کنیم، نگرشی فمنیستی است...

متأسفانه، ما دچار اشتباه بزرگی شده ایم و زن را پا به پای مرد می دوانیم، این نگرش فمنیستی است، که از نظام شاه ادامه پیدا کرد.
اینکه، حقوق زن و مرد را مساوی پرداخت کنیم، خلاف عدالت است، زیرا مرد حق نفقه بر عهده دارد.

باید زنان در حوزه مربوط به خود فعالیت کنند...

توجه به این نکته ضروری است که، زنان در حوزه ها و شغل های مرتبط با بانوان فعالیت داشته باشند، مثلاً اینکه زن مهندس عمران و مرد، جراح زنان باشد. عاقلانه و اخلاقی نیست. چرا زنان را در حوزه خودشان، آموزش نمی دهیم. این مسأله نه دفاع عقلی دارد نه شرعی، این به تمسخر کشیدن ارزشهاست. باید زنان خودکفا شوند، با این تعریف بایستی آموزش و پرورش، سه برابر نیروی زن استخدام کند و تعداد پرستاران و پزشکان، 3ــ 5 برابر افزایش یابد، زیرا در پزشکی، مسائل مربوط به زنان بیشتر است.
باید در انتخاب رشته تحصیلی دانشگاه ها، جنسیت را در تعیین رشته، ملاک قرار دهیم تا به سمت گرایشات فمنیستی نرویم...

توجه مدیران به بینش بزرگان و علماء ضروری است...

ما سرمایه های گرانقدری داریم، انقلاب ما به برکت بینش علامه طباطبایی و امام راحل شکل گرفت. اما به کنه این بینش کمتر توجه کرده ایم.
در این راستا، دو نگرش، اساسی است؛ یکی جامعیت نگرش به قرآن که در نگرش و تبیین دین، انقلاب ایجاد می کند و دیگری قرآن محوری است که پایه فهم دین می باشد که اینها در طرح و اجرای ما تأثیرگذار است.
و اما، بینش حضرت امام «ره» که نگرش به ولایت فقیه، را شامل می شود. نگرش به ولایت فقیه، دو اثر دارد، یک اثر سیاسی که انقلاب اسلامی را شکل داد و دیگری اثر اجتهادی. توجه به این بینش ها در مدیریت اسلامی به ما کمک خواهد کرد.

تفاوت احکام عموم از خواص...

نکته دیگری که جا دارد به آن بپردازیم، تفاوت احکام عموم از خواص است که بحث سرنوشت سازی می باشد. در این زمینه مستندات قرآنی فراوانی وجود دارد و سیره امیرالمؤمنین «علیه السلام» نیز این مسأله را نشان می دهد، برخورد حضرت با عثمان ابن حنیف، برخورد با برادرش عقیل، برخورد حضرت سلیمان با هدهد و... نشان دهنده اهمیت این موضوع است.
خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَ لَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ (9)؛ یعنی ناموس پیغمبر، اگر تخلّف کند، جرمش مضاعف است.
همان گونه که، دادگاه ویژه روحانیت وجود دارد، دادگاه ویژه مدیران و صاحبان قدرت و ثروت نیز، لازم است وجود داشته باشد...
امید است کشور ما در سایه مدیریت اسلامی، به درجه اعلی برسد و بیش از پیش مطرح گردد.
«والسّلام علیکم و رحمة و برکاته»

پی نوشت ها :

1.حجر / 89.
2.همان / 90.
3.همان / 91.
4.همان / 92.
5.فَمَا ءامَنَ لِمُوسَى‏ إِلَّا ذُرِّیَّةٌ مِن قَوْمِهِ عَلَى‏ خَوْفٍ مِن فِرْعَوْنَ وَ مَلَإیهِمْ أَن یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَانٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ. یونس / 83.
6.دکتر الهام.
7. ... إِنَّ فِی ذلِکَ لَأیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ. روم / 21.
8.هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِیفاً فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَت دَّعَوَا اللّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ ءاتَیْتَنَا صَالِحاً لَّنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ. اعراف / 189.
9. ... وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لاَ تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً. طلاق / 1.

منبع :حسینی مقدم، سید اسماعیل؛ (1387)، گلواژه غدیر، نشر وابسته به اداره کل اوقاف و امور خیریه استان کرمانشاه، چاپ اول 1387.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط