تولد: طنجه، مراکش، 17 رجب 24/703 فوریه 1304؛ وفات: حدود 770- 1368-1369

ابن بَطوطه

محمد بن عبدالله، ملقب به ابن بَطوطه، از نسل قبایل بربر لَواته بود. وی در 2 رجب 14/725 ژوئن 1325 زادگاهش طنجه را به قصد سفر حج به سوی مکه ترک گفت و پس از گذشت یک ربع قرن که قسمت اعظم آسیا را تا چین زیر پا
يکشنبه، 21 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ابن بَطوطه
 ابن بَطوطه

نویسنده: فرانتس روزنتال
مترجم: کامران فانی



 

تولد: طنجه، مراکش، 17 رجب 24/703 فوریه 1304؛ وفات: حدود 770- 1368-1369

محمد بن عبدالله، ملقب به ابن بَطوطه، از نسل قبایل بربر لَواته بود. وی در 2 رجب 14/725 ژوئن 1325 زادگاهش طنجه را به قصد سفر حج به سوی مکه ترک گفت و پس از گذشت یک ربع قرن که قسمت اعظم آسیا را تا چین زیر پا گذارده بود، در آخر شعبان 750/ نوامبر 1349 به فاس مراکش بازگشت. نخست از شمال آفریقا روی به مصر کرد و در بهار 1326/726 به آنجا رسید. سراسر خاک مصر و فلسطین و سوریه و حجاز و عربستان جنوبی را تا ساحل شرقی آفریقا از مُقدشو(1) تا کُلبا(2) در نوردید. ایران و عراق و آناطولی و جنوب روسیه را در ناحیه کریمه سیاحت کرد و از آنجا سفر خیالی خود را به شهر بلغار در کرانه رود ولگا آغاز نمود و از طریق خشکی به قسطنطنیه رفت، که هر چند برخی در صحت آن شک کرده اند ولی ظاهراً جای شکی نیست. از قسطنطنیه از طریق آسیای میانه به هند رفت و در دهلی رحل اقامت افکند. هشت سال در هند ماند و از سواحل و نقاط گوناگون این شبه قاره دیدن کرد. بیش از یک سال و نیم در جزایر مالادیو(3) (ذیبه المهل) ماند و از آنجا به سیلان و سوماترا و چین رفت.
پس از بازگشتش به مراکش دیری نگذشت که عازم اندلس (اسپانیا) شد و آنگاه روی به جنوب آورد تا از دولت قدرتمند مالی - مندنکا(4) و دو شهر مهم تنبکتو(5) و کوکو (گائو)(6) دیدار کند. در اوایل سال 1354/755 به مراکش بازگشت و شرح سفرهایش را به ابن جُزَیّ - دانشمند اندلسی و ندیم دربار سلطان عنان فاسی - املاء کرد و ابن جزی بزودی تحریر و تهذیب آن را به پایان برد. از این پس دیگر خبری از ابن بَطوطه نداریم.
مأخذ تمام جزئیات مربوط به زندگی و کار ابن بَطوطه، سفرنامه (به عربی رِحلَه) اوست. خانواده او در طنجه از طبقه فقها بودند و خود وی نیز تحصیلات معمولی فقهی دیده بود. زیارت مکه برای او هم سیاحت بود و هم هرجا فرصت دست می داد، در سر راه خود، به محضر درس مشاهیر علمایی که به دیدارشان می رفت حاضر می شد. این گونه سفرهای تحصیلی در آن روزگار تداوم عام داشت و گاه تا سالها به طول می کشید، ولی در مورد ابن بَطوطه، اگرچه وی همواره با علما و عرفا در تماس بود، این غرض اصلی به زودی فراموش شد و صرف سفر غرض نهایی گشت. او از بسیاری چیزهایی که دیگر مسلمانان قرون وسطی شر واجب الاحتراز می شمردند، لذت وافر می برد، و از هیچ فرصتی برای دیدار شهرها و مناطق تازه فروگذار نمی کرد. البته سفرهای او، جز مدتی کوتاه، یکسره در قلمرو اسلام بود و حتی وقتی در مناطق خارجه از سلطه سیاسی مسلمانان می زیست، ترجیح می داد در حلقه همکیشان مهاجر خود باشد و با آنان آمد و شد کند و در آن تحصیل و تربیت و تسلط او به زبان عربی مایه سربلندی او می شد. کار قضاوت که وی نخستین بار در سفرش از مراکش به مصر بدان پرداخت و آنگاه در مقام قاضی مالکی در هند آن را دنبال کرد، شغلی بود که شاید اگر هم در مراکش می ماند، به همان اشتغال می ورزید. البته ابن بَطوطه هر کجا می رفت از امراء و بزرگان آنجا صله و مقرری دریافت می داشت - که به گفته خود او گهگاه سخت سخاوتمندانه بود - و ممر معاش او از این رهگذر بود. ظاهراً گاهی هم تن به خطر تجارت می داد و در این میان برخی از ازدواجهای او روابط خانوادگی سودمندی به بار آورد. وی اغلب از زنانی که با آنها در نقاط گوناگون ازدواج کرده است و از کنیزکانی که همواره ملازم او بوده اند، سخن می گوید و به فرزندانی اشاره می کند که از این زنان یافته بود، فرزندانی که او هرگز بار دیگر آنان را ندید.
اینکه می بینید خلاصه شرح سفرهای او را به ابهام برگذار کرده ایم، به سبب فقدان تاریخ دقیق این سفرها نیست، چرا که سفرنامه ابن بطوطه سرشار از ضبط تاریخ سال و ماه و روز است. ولی این تاریخها را اغلب نادرست می دانند. کوشش در هماهنگ نمودن این تاریخها و به دست دادن یک سالشمار منظم و مرتبط ناگزیر به آنجا می کشد که میان اشارات نویسنده و بر پایه دلایلی که هرگز کاملاً متقاعد کننده نیستند، مدام دست به انتخاب زنیم و یکی را بر دیگری ترجیح نهیم. فی المثل تاریخ ورود او به هند، اول محرم 12/734 سپتامبر 1333، محل شک و سوال است. اگر گفته خود ابن بَطوطه را بپذیریم که یک سال قبل در 733 در موسم حج در مکه بوده است، آنگاه این تاریخ نمی تواند درست باشد. خط سیر سفر او را هم بتفصیل نمی توان دنبال کرد. از مکانهایی نام می برد، به ترتیب تاریخی و به دنبال هم، که ظاهراً باید طی سفرهای مختلف و جداگانه از آنها دیدن کرده باشد. بناگاه از سیر و سیاحتهای جانبی سخن می گوید که در خط سیر اصلی سفر او نمی گنجد. گاه از منابع ادبی سود می جوید و گزارشی از وقایع تاریخ معاصر خود می دهد که خود شاهد آنها نبوده است و آنچه را که دیگران برای او نقل کرده اند، دیده های عینی خود فرا می نماید. البته این همه اعتبار اطلاعات او را کاهش نمی دهد و سخن ما در کسر شأن او نیست. علت اصلی آن از خطای حافظه که بگذریم (اینکه آیا وی یادداشتهای سفر خود را حفظ کرده و در بازگو کردن شرح سفرهای خود از آنها سود جسته است یا نه، محل گفتگو است) بیشتر به سبب روح نوشته های مسلمانان قرون وسطاست و غرضی است که آنها از این آثار در مد نظر داشتند.
سفرنامه ابن بَطوطه با آنکه سرشار از اطلاعات شخصی است، ولی غرض از نوشتن آن به دست دادن گزارشی شخصی از زندگی نویسنده در اوضاع و احوال گونه گون و یا ضبط سفرهای متوالی او نبوده است. غرض ابن بطوطه روشنگری خواننده است، می خواهد خواننده را با اشیاء و امور و اتفاقات برجسته و اغلب شگفت که در سرزمینهای دیگر به چشم می آید آشنا سازد و درک او را از جامعه انسانی و احترام او را به صنع الهی با تمامی غنا و تنوعش ژرفتر کند. وی در این مقصود خود توفیقی یگانه یافته است و به سفرنامه خود عظمتی ماندگار بخشیده است.
ابن بَطوطه دانشمند نبود. حتی مردی فاضل و محقق، به معنای سنتی این کلمه نزد مسلمین، به شمار نمی رفت. البته معلومات عمومی او در فقه مورد قبول همگان بود، ولی این حقیقت که تهذیب نهایی شرح سفر خود را به عهده دیگری گذارد، آشکارا نشان می دهد که وی در جامعه اسلامی در زمره علما و فضلا نبوده است. او در سفرهای خود درگیر پژوهشهای علمی و تحقیقی نبود. فقط چیزهایی را که به نظرش غیرمعمول و شگفت می نمود به شیوه ای سنتی نقل می کرد.
به امور ماوراءالطبیعی و خارق عادت، به کرامات اولیا و به رویاها و پیشگوییهای آنان عمیقاً باور داشت و هرگز از نقل آن خسته نمی شد. امور سیاسی و جلال و عظمت فرمانروایان بیگانه، عوامل اقتصادی، انواع آداب و رسوم غریب همچون آداب زناشویی و کفن و دفن، طرز ساختن تختخواب در هند و نوع سوخت در چین، دفع شر حشرات موذی و اختراعات عجیب چون ارابه هایی که در کریمه دیده بود، حیوانات و معدنیها و به نسبت بیشتر درختان و گیاهان عجیب، بویژه آنچه مفید به حال انسان است (فی المثل نارگیل تَنبول - که مایه قوت او در جزایر مالادیو بود) همه و همه محل اعتنا و توجه او بودند. تنها مطالعه سیستماتیک و قابل توجه او درباره درختان، میوه ها و غلات عربستان جنوبی، هند و جزایر مالادیو است. به ابنیه و آثار باستانی و متروک علاقه چندانی نداشت و کنجکاوی خاصی نشان نمی داد. به کیمیا معتقد بود. در قبول داستانهای مذهبی شک نمی کرد، ولی در باور داشتن پدیده های شگفت انگیز طبیعی، مثل افسانه هایی که درباره منشاء نارگیل نقل می کردند و یا شکل غریب مهبل فلان زن ترک یا عمر طویل فلان مرد آشکارا شکاکی می کرد.
کتاب ابن بَطوطه درباره هند قرن هشتم -چهاردهم (که بیش از یک پنجم کتاب وقف آن شده است) و از آن بیشتر درباره جزایر مالادیو، روسیه جنوبی و بویژه آفریقای سیاه مأخذی است که اهمیت بی نظیر دارد. ابن بَطوطه اغلب تنها نویسنده قرون وسطایی است که درباره این مناطق به ما اطلاع می دهد؛ و آنجا که منابع دیگری موجود است، ارزش مشاهدات او در قیاس با این منابع به اثبات می رسد و خدشه ای بر نمی دارد. ابن بَطوطه البته بر دانش ما نسبت به مناطق بالنسبه شناخته شده تر نیز، مثل آناطولی همان عصر، بسیار می افزاید. اطلاعاتی که او به دست می دهد، چه از امور واقع مشاهده شد و چه از شنیده ها و افسانه ها، چه راست و چه مشکوک، در واقع اغلب تنها اطلاعاتی است که ما برای پر کردن خلاء دانش خود در اختیار داریم. ابن بَطوطه در حین سفرهای خود تنها یک اندیشه در ذهن داشت: می خواست درباره انسان و طبیعت بسیار بداند و هر دم بر دانش خود بیفزاید، ویژگی او در همین نکته نهفته است و نیز در مهارتی است که برای جستجو و بیرون کشیدن حقایق و معنای آنها از خود نشان می داد و اینکه وی بر اهمیت این حقایق در رشد دانش بشری آگاه بود. وی برخلاف کاشفان مسیحی قرون وسطی که در سفرهای خود از دنیای محدود خویش پا بیرون می گذاردند و ناگزیر آنچه با خود به ارمغان می آوردند، تجربه ای یکسره تازه بود، روحاً و در اغلب موارد جسماً پا از قلمرو جهان اسلامی بیرون نگذارد. با این همه وی آشکارا به آن حلقه برگزیده مردانی متعلق است که معاصرانشان اغلب آنان را درک نکردند و یا به نادرستی درک کردند، مردانی که راه را برای عصر جدید اکتشافات هموار نمودند.

کتابشناسی

الف) آثار اصلی. نخستین چاپ متن اصلی سفرنامه همراه با ترجمه فرانسه آن به همت دفرمری Defremery و سنگنتی B. R. Singuinetti در 4 جلد در سالهای 1853-1858 در پاریس منتشر شد. ترجمه انگلیسی دو جلد نخست از گیب H. A. R. Gibb (کمبریج، 1958-1962) [ترجمه متن کامل به فارسی از محمد علی موحد (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1348)]. برای ترجمه بخش مربوط به هند، مالادیو و سیلان نگاه کنید به ؛ Mahdi Husain, The Rihla of Ibn Battute (Baroda, 1953( و برای بخش مربوط به افریقای سیاه به:
G. S. P. Freeman-Grenville, The East African Coast (Oxford, 1962), pp. 27-32.; and R. Mauny et al., Textes et documents relatifs a I'histoire de l'Afrigue (Dakar, 1966), University of Dakar, Section d'Histoire, Publication 9.
ب) منابع فرعی. درباره ابن بَطوطه و سفرنامه اش می توان به آثار زیر مراجعه کرد:
G. H. Bousquet, "Ibn Battuta et les institutions musulmanes, '' in Studia Islamica, 24 (1966), 81-106; H. A. R. Gibb, "A Provisional Chronology of Ibn Battuta's Travels in Asia Minor and Russia, '' II, 528-537, of his translation; I. Hrbek, " The Chronology of Ibn Battuta's Travels, " in Archiv Orientalni, 30(1962), 409-486; H. F. Janssens, Ibn Batouta, le voyageur de I'Islam(Brussels, 1948); E. Levi-Provencal, ''Le voyage d'Ibn Battuta dans le royaume de Grdnade," in Melanges offerts a william Marcais(Paris, 1950), pp. 205-224; and George Sarton, Introduction to the History of Science, III, pt. 2(Balti-more, 1948), 1614-1623.

پی نوشت ها :

1. Magadishu
2. Kibwa
3. Maladives
4. Mali-Mandinka
5. Tinbuktu
6. Gawgaw (Gao)

منبع: گیلسپی، چارلز کولستون؛ (1389)، زندگینامه‌ی علمی دانشمندان اسلامی (جلد نخست)، ترجمه‌ی جمعی از مترجمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.