فرزندان نفرین شده (3)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: بدتر از هر عقوق.عقوق دیگری است و چنانچه فرزندی یکی از والدین خود را به قتل برساند در این صورت عقوقی بدتر از این وجود ندارد (2).
سه‌شنبه، 7 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرزندان نفرین شده (3)
فرزندان نفرین شده (3)

 

مؤلف: سید هاشم ناجی جزایری




 

غمگین ساختن والدین و ناراحت نمودن آنها

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: شخصی که والدین خود را غمگین نماید در حقیقت مورد عاقّ آنها قرار گرفته است (1).

قتل والدین

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: بدتر از هر عقوق.عقوق دیگری است و چنانچه فرزندی یکی از والدین خود را به قتل برساند در این صورت عقوقی بدتر از این وجود ندارد (2).
از بعضی از بزرگان نقل شده است که گفت: شخصی که پدر خود را به قتل برساند عمر او کوتاه خواهد شد (3).
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: شخصی که مادر خود را به قتل برساند مجازات او کشته شدن با خفّت و خواری است و چنین فرزندی از مادر خود ارث نمی برد (4).
امام باقر علیه السلام در حدیثی پیرامون مجازات فرزندی که مادر خود را به قتل برساند به این مضمون فرمود: باید با خفّت و خواری کشته شود و معلوم نیست که قصاص این فرزند کفّاره گناه قتل مادرش باشد (5).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: گروهی هستند که در روز قیامت به شدیدترین عذابها مجازات می شوند. شخصی که یکی از والدین خود را به قتل برساند از جمله آن گروه است (6).

قربان صدقه قرار دادن والدین

موسی به بکر واسطی به امام کاظم علیه السلام گفت: چه می فرمائید درباره مردی که به پسر یا دخترش می گوید: پدر و مادرم فدای تو باد؟
آیا این کار اشکال دارد؟
امام کاظم علیه السلام به این مضمون فرمود: اگر پدر و مادر این شخص زنده باشند این کار نمودی از عقوق والدین به شمار می آید (7).

قطع رابطه نمودن با دوستان صمیمی پدر

امام باقر علیه السلام به این مضمون فرمود: با دوستان صمیمی پدر خود قطع رابطه نکن. زیرا این کار موجب می گردد نورانیّت تو از بین برود (8).

کتک زدن والدین

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ملعون و نفرین شده است شخصی که پدر یا مادر خود را کتک بزند (9).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:شخصی که والدین خود را کتک بزند. او حرام زاده است (10).
در حدیثی پیرامون مفاسد و علامات آخرالزمان آمده است که: ... و فرزندان جوان والدین خود را کتک می زنند (11).
امیرالمؤمنین علیه السلام شبی در مسجد الحرام صدای شخصی را شنیدند که با صدای بلند گریه سر داده و ناله می کرد. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام امام حسین علیه السلام را برای پیدا کردن صاحب صدا روانه کرد. امام حسین علیه السلام پس از جستجو مشاهده کرد که صاحب آن صدا جوانی است که نصف بدن او خشک شده است. سپس آن جوان را به نزد امیرالمؤمنین علیه السلام حاضر نمود.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام -از آن جوان-علت خشک شدن بدنش را جویا شد.
آن جوان گفت من جوانی لاابالی و خوش گذران بودم و پدرم همیشه مرا نصیحت می کرد. روزی هنگامی که او مرا نصیحت می کرد من او را زدم. پدرم مرا نفرین کرد و علیه من دعا نمود و هنوز دعای او تمام نشده بود که نصف بدنم حشک شد.
سپس نادم و پشیمان شدم و از کرده خود توبه نمودم و دل شکسته پدرم را به دست آوردم.
پس از آنکه پدرم از من راضی گشت سوار شتری شده تا خود را به مسجدالحرام برساند و برای شفای من دعا نماید، اما در نیمه راه آن شتر رم نموده و باعث مرگ پدرم شد.
اینک به اینجا آمده تا از خدای متعال طلب شفا و بهبودی نمایم.
پس از این گفتگو حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام چهار رکعت نماز خواند سپس رو به آن جوان کرده و به او فرمود: از جایت برخیز.
در این هنگام آن جوان شفا یافته و با سلامت بر پای خود ایستاد.
پس از آنکه این شخص به برکت دعای امیرالمؤمنین علیه السلام شفا یافت.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رو به آن جوان کرده و فرمود: شفای تو نشانه آن است که پدرت از تو راضی شده است (12).

فرزندی که میل و اشتها و رغبت والدین خود را برآورده نمی سازد.

به امام سجّاد علیه السلام گفتند: شما بیشتر از هر شخصی دیگری به مادر خود نیکی می کنید اما شما را ندیده ام که با مادر خود سر یک سفره غذا بخورید.
علّت این امر چیست؟
امام سجّاد علیه السلام به این مضمون فرمود: از آن می ترسم که-در وقت غذا چشم مادرم به لقمه ای که من برداشته ام بیفتد و او-بدون این که من بدانم میل و اشتها به آن لقمه داشته باشد.
و می ترسم که با برآورده ننمودن میل و اشتهای او موجب گردم تا مورد عاقّ او واقع شوم (13).
امام سجّاد علیه السلام برای تعلیم سایر مردم چنین رفتاری را داشتند. زیرا آن حضرت علیه السلام معصوم بوده و مرتکب خطا و لغزشی نمی شد و ممکن است که مراد از مادر در این اخبار و احادیث دایه یا مادر خوانده آن حضرت باشد.

نسبت پدری را انکار نمودن

اَدعُوهُم لِاَبَائِهم (14)هُوَ اَقسَطُ عِندَ اللهِ ...«5»(الاحزاب).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: ملعون و نفرین شده است فرزندی که خود را به غیر پدر خود نسبت می دهد (15).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نفرین خدا و نفرین ملائکه و نفرین انبیا و نفرین من بر شخصی باد که خود را به غیر پدر خود نسبت می دهد (16).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خدا لعن ونفرین می کند شخصی را که خود را به غیر پدر خود نسبت دهد(17).
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: پیامی را جبرئیل از طرف خدا به من رساند.
که در آن پیام آمده است:...خدا بیزار است از شخصی که خود را به غیر پدر خود نسبت دهد (18).
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمود: سرکش ترین خلایق برخدا شخصی است که:...خود را به غیر پدرش نسبت دهد (19).
پیامبر اکرم صلی الله به این مضمون فرمود:بهشت حرام است بر شخصی با آگاهی و علم خود را به غیر پدرش نسبت دهد (20).
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود: شخصی که نسبت خود به والدینش را نفی و انکار کند جایگاه او در آتش جهنّم خواهد بود (21).

نفرین کردن والدین

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خدا لعن و نفرین می کند شخصی را که والدین خود را مورد نفرین قرار می دهد (22).
امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی ضمن بر شمردن گناهان کبیره فرمود:... و فرزندی که پدر خود را نفرین می کند (23).
درمیان بنی اسرائیل عابدی وجود داشت که نام او جریح بودو او در صومعه خود به عبادت خدا مشغول بود.
روزی مادر او به صومعه اش آمده و در حالی که جریح مشغول نماز بود او را خواند.
اما جریح به ندای مادر اعتنا نکرده و به او جواب نداد مادر نیز از آنجا رفت. پس از گذشت مدّتی مادر بار دیگر به صومعه آمد و دیگر بار او را صدا زد.
اما این بار نیز جریح عبادت خود را ترک نکرده و اعتنایی به ندای مادر نکرد.
مادر این بار نیز از پیش او رفت. برای بار سوم مادر به صومعه آمده و جریح را خواند اما جریح به ندای مادر اعتنا نکرده و به عبادت خود ادامه داد و با مادر سخن نگفت (24).
در این هنگام مادردر حالی که به او نفرین می کرد از صومعه جریح خارج شده و گفت: از خدا می خواهم تا تو را ذلیل و خوار کند و از آنجا دور شد.
فردای آن روز زن بدکاره ای که با شخص دیگری عمل شنیع زنا را انجام داده و از او باردار شده بود به نزدیک صومعه جریح آمده و کنار آن نشست.
و در حالی که درد زایمان گرفته بود ادّعا کرد که جریح با او عمل زنا انجام داده است و جریح پدر فرزندی است که او در شکم دارد. در همین حین این زن بدکاره زایمان نموده و فرزندی به دنیا آورد.
این خبر در میان بنی اسرائیل پخش شد و پس از این واقعه مردم جریح را سرزنش می کردند.
و می گفتند: شخصی که مردم را از زناکردن نهی می نمود خود مرتکب زنا شده است.
و به همین خاطر مقرر شد که جریح به خاطر این عمل ناشاسیت مجازات گردد و لذا پادشاه دستور داد تا او را دار زده و به صلیب بکشند.
در روزی که قرار بود جریح را مجازات کنند و او را به صلیب بکشند.
مادر جریح در حالی که به صورت خود می زد به نزد جریح آمد.
در این هنگام جریح به مادرش گفت: این گرفتاری که برای من به وجود آمده به خاطر نفرینی بود که شما در حقّ من کردی. پس از آنکه مردم گفتگوی جریح با مادر خود را شنیدند، به او گفتند:
آیا دلیل و مدرکی برای اثبات ادعای خود داری؟ و ما از کجا بدانیم که تو راست می گویی.
او گفت: آن نوزاد را بیاورید تا من حقیقت را از او سؤال کنم.
مردم نیز چنین کرده و آن نوزاد را به صحنه آورند.
در این هنگام جریح نوزاد را به دست گرفته و به او گفت: پدر تو کیست؟
در این حین مردم با کمال تعجبّ مشاهده نمودند که نوزاد لب به سخن گشوده و با زبان خود گفت: که پدر من فلان شخص می باشد و کار او چوپانی کردن برای فلان قبیله است و بدین ترتیب جریح از مجازات مرگ نجات یافت و دامن او از این افترا و اتّهام پاک گردید و مردم بر پاکی او واقف شدند.
پس از این قضیه جریح سوگند خورد که لحظه ای از مادر دور نگردد و تا آخر عمر به خدمتگذاری مادر مشغول شود.(25)
در حدیث دیگری چنین آمده است: روزی مادری فرزندش را که جریح نام داشت و در صومعه مشغول نماز بود ندا داده و او را صدا زد و گفت:ای جریح.
اما جریح در حال نماز با خود گفت: خدایا! نمازم را ادامه دهم؟!
یا به مادرم پاسخ دهم؟!
بار دیگر مادر او را نداده داده و گفت: ای جریح.
این بار نیز جریح با خود گفت: خدایا! نمازم را ادامه دهم؟! یا به مادرم پاسخ دهم؟!
و بدین ترتیب به مادر خود پاسخ نداده و به ندای او لبّیک نگفت.
در این هنگام مادر لب به سخن گشوده و او را نفرین کرد.
و چنین گفت امیدوارم گرفتار زنان بدکاره شده و چشم ات به آنها بیفتد.
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله در ذیل این حدیث به این مضمون فرمود: اگر جریح فقیه و دانا بود باید می دانست که اجابت نمودن خواسته مادرو لبّیک گفتن به او از ادامه دادن نماز بهتر است (26).

نگاه خشم آلود به والدین

امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: از نمودهای عقوق والدین آن است که فرزند با تندی با والدین خود نگاه کند (27).
امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: فرزندی که با خشم به والدین خود نگاه می کند-اگرچه والدین به او ظلم کرده باشند-خدای عزّ و جلّ نماز او را قبول نمی کند (28).

نیکی کردن در حقّ والدین پس از مرگ آنها

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به این مضمون فرمود:شقی و بدبخت است شخصی که والدین خود را-یا یکی از آنها -را درک کند.اما به آنها نیکی نکند(29).

وفا نکردن به نذر والدین

امام صادق علیه السلام به این مضمون فرمود: از جمله حقوقی که والدین بر فرزند خود دارند آن است که:
قرضهای آنها را اداء نماید و به نذرهای آنها وفا کند و کاری نکند که مردم والدین او را دشنام دهند.
اگر فرزندی چنین باشد او در حقیقت به والدین خود نیکی کرده است و چنانچه فرزندی-پس از مرگ آنها-قرض آنها را اداء نکند و به نذر آنها وفاء ننماید و کاری کند که مردم به والدین او دشنام دهند، چنین فرزندی مورد عاق والدین قرار خواهد گرفت؛ اگرچه در زمان زنده بودنشان به آنها نیکی کرده باشد (30).

پی‌نوشت‌ها:

1-قال رسول الله صلی الله علیه و اله: من احزن والدیه فقد عقّهما (و من لا یحضره الفقیه ج 4 ص 269).
2-عن ابی عبدالله علیه السلام قال:قال رسول الله صلی الله علیه و آله:...(انّ)*فوق کلّ عقوق عقوقاً حتّی یقتل الرجل احد والدیه.
فاذا فعل ذلک فلیس فوقه عقوق (الکافی ج2 ص 348 )
3-(قال عالم):من قتل اباه لم یطل عمره (المناقب ج 4 ص 72).
و فی المالی للشیخ الطوسی-علیه الرحمه-ص 327 المجلس 11 هکذا:
من قتل اباه لم یطل له عمر.
4-قال الامام الصادق علیه السلام:من قتل امّه قتل بها صاغراً.
و لم یرث ورثته تراثه عنها...(دعائم الاسلام ج 2 ص 410).
5-عن ابی عبیده قال:سألت ابا جعفر علیه السلام عن رجل قتل امّه ؟
قال علیه السلام:یقتل بها صاغراً.
و لا أظنّ قتله*کفّاره له.
و لا یرثها (الکافی ج 7 ص 298 )
6-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:انّ اشدّ الناس عذاباً یوم القیامه:
من قتل نبیّاً.
او قتل احد والدیه.
او عالم لم ینتفع بعلمه (روضه الواعظین ج 1 ص 51).
7-عن موسی بن بکر الواسطی قال:قلت لابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام:
الرجل یقول لابنه او لابنته بابی و امّی.
او *:بابوی انت.
اتری-بذلک-باساً؟
فقال علیه السلام:ان کان ابواه (مومنین)حیّین فاری ذلک عقوقاً.
و ان کانا قد ماتا فلا باس (الخصال ص 26 و من لا یحضره الفقیه ج 1 ص 118).
8-قال الامام الباقر علیه السلام:لا تقطع اودّاء ابیک .فیطفا نورک (علل الشرایع ج 2 ص 359 الباب 385).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:لا تقطع ودّ ابیک .فیطفا نورک (النوادر للسیّد فضل الله الراوندی-علیه الرحمه-ص 106-).
9-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:معلون معلون من ضرب والده او والدته (کنز الفوائد ج 1 ص 149 و بحارالنوار ج 71 ص 85 و مستدرک الوسائل ج 15 ص 194).
10-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من ضرب ابویه فهو ولد الزنا (جامع الاخبار ص 214).
11-(و من جمله ما جاء فی حدیث حول الساعه و اشراطها):...و ضرب الشابّ والدیه ...(بحارالانوار ج 31 ص 141).
12-انّ امیرالمؤمنین علیه السلام-سمع-فی لیله الحرام*-منادیاً باکیاً.
فامر علیه السلام الحسین علیها السلام یطلبه.
فلمّا اتاه وجد شابّاً یبس نصف بدنه.
فاحضره.
فساله علی علی السلام عن حاله؟
فقال:کنت رجلاً ذا بطر.
و کان ابی ینصحنی.
فکان یوماً-فی نصحه-اذا ضربته.
فدعا علیّ بهذا الموضع.
و انشا شعراً.
فلمّا تمّ کلامه یبس نصفی.
فندمت.
و تبت.
و طیّبت قلبه.
فرکب علی بعیر لیأتی بی الی ههنا.
و یدعو لی.
فلمّا انتصفّ البادیه نفر البعیر-من طیران طائر-.
و مات والدی.
فصلّی علیّ علیه السلام اربعاً.
ثمّ قال علیه السلام:قُم سلیماً.
فقال صحیحاً.
فقال علیه السلام:صدقت لو لم یرض عنک لما سمعت (المناقب ج 2 ص 322).
*اثبتناه کما وجدناه فی المصدر.
ای:فی المسجد الحرام.
حیثت قلت لک:قُم سلیماً.
و یحتمل ان یکون:لما سلمت.
13-قیل ل-علیّ بن الحسین علیهما السلام:انت ابرّ الناس بامّک و لا نراک تاکل معها؟
قال علیه السلام:اخاف ان تسبق یدی الی ما سبقت عینها الیه.فاکون قد عققتها (مکارم الاخلاق ج 1 ص 476).
قیل للامام زین العابدین علیها السلام:انت ابرّ الناس و لا نراک تؤاکل اُمّک؟
قال علیه السلام:اخاف ان امدّ یدی الی ما شیء و قد سبقت عینها علیه فاکون قد عققتها (مستدرک الوسائل ج 15 ص 182).
قیل للامام زین العابدین علیه السلام:انّک ابرّ الناس و لا تاکل مع اُمّک -فی قصعه-و هی ترید ذلک؟
فقال علیه السلام:اکره أن تسبق یدی الی ما سبقت -الیه -عینها .فاکون عاقّاً لها.
فکان علیها السلام-بعد ذلک-یغطّی الغضاره بطبق.و یدخل یده من تحت الطبق و یاکل (المناقب ج 4 ص 176).
14-الذّین ولّدوهم و انسبوهم الیهم (مجمع البیان ج 8 ص 527).
15-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:ملعون من ادعی الی غیر ابیه.او انتمی الی غیر موالیه (شرح نهج البلاغه لابی ابن ابی الحدید ج 15 ص 177).
16-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:انّ *لعنه الله و لعنه ملائکته المقرّبین و أنبیائه المرسلین و لعنتی علی من انتمی الی غیر ابیه .او ادعی الی غیر موالیه .او ظلم اجیرا أجره...(الامالی للشیخ الطوسی-علیه الرحمه-ص 123 المجلس 5 و الامالی للشیخ المفید-علیه الرحمه -ص 352 المجلس 42 و بشاره المصطفی صلی الله علیه و آله ص 261.*فی الامالی للشیخ المفید-علیه الرحمه-هکذا:الا انّ.
17-عن رسول الله صلی الله علیه وآله انه قال:لعن الله من تولی غیر موالیه.
ومن ادعی الی غیر ابیه(دعائم الاسلام ج2ص318).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :لعن الله من ادّعی الی غیر ابیه.
(و)*لعن الله من تولّی غیر موالیه (الامالی للشیخ الطوسی -علیه الرحمه-ص 227 المجلس 8 و بشاره المصطفی صلی الله علیه و آله ص 136 و کشف الغمّه ج 2 ص 46).
*ما بین القوسین لم یذکر فی الامالی و کشف الغمّه.
فی بشاره المصطفی صلی الله علیه و آله هکذا:من توالی الی غیر موالیه.
18-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:انّ جبرئیل اتانی-من عند الله-برساله:...
الا من ادّعی الی غیرابیه فقد بریء الله منه...(بحارالانوار ج 22 ص 489).
ذکرنا منه موضع الحاجه الیه.
19-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:اعتی الخلق علی الله:من قتل غیر قاتله او ضرب غیر ضاربه.
او تولّی غیر موالیه.
او ادّعی الی غیرابیه (دعائم الاسلام ج 2 ص 402).
20-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من ادّعی الی غیر ابیه -و هو یعلم انّه غیر ابیه-فالجنّه علیه حرام (جامع الاحادیث للشیخ جعفر بن احمد القمی -علیه الرحمه-ص287).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من ادّعی الی غیر ابیه فلن یرح رائحه الجنّه (جامع الاحادیث ص 278-288 و متسدرک الوسائل ج 18 ص 219).
قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من ادّعی اباً-فی الاسلام-و هو یعلم انّه غیر ابیه .فالجنّه علیه حرام (جامع الاحادیث ص 287 و مستدرک الوسائل ج 18 ص 219).
21-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:من انتفی من والدیه .فلیتبوّء مقعده من النار (تفسیر الکوفی -علیه الرحمه-ص 392 و ص 544).
22-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:لعن الله...من لعن ابویه ...(الکافی ج 8 ص 71).
23-قال ابو عبدالله علیه السلام:والذّی اذا دعاه ابوه لعن اباه.
و الّذی اذا اجابه ابنه یضربه (الکافی ج 2 ص 281 باب:الکبائر).
24-باید دانست که اگر شخصی مشغول انجام نماز مستحبّی باشد و در این حال پدر یا مادر او را بخوانند بر او لازم است که نماز خود را قطع کرده و به ندای آنها پاسخ دهد.
25- عن ابی جمیله عن ابی جعفر علیه السلام قال کان فی بنی اسرائیل عابد یقال له:جریح.
و کان یعبد الله فی صومعه.
فجائته امّه-و هوَ یصلّی -فدعته.
فلم یجبها (و لم یکلّمها)*فانصرفت.
(ثمّ ائته و دعته فلم یلتفت الیها فانصرفت.
ثمّ ائته و دعته فلم یجبها و لم یکلّمها.
فانصرفت)و هی تقول:اسال اله بنی اسرائل ان یخذلک.
فلمّا کان من الغد جائت فاجره و قعدت عند صومعته قد اخذها الطلق.
فادّعت:انّ الولد من جریح.
ففشا فی بنی اسرائیل:انّ من کان یلوم الناس علی الزنا (قد)زنی.
و امر الملک بصلبه.
فاقبلت اُمّه الیه-تلطم وجهها-فقال لها:اسکتی انّما هذا لدعوتک.
فقال الناس-لمّا سمعوا ذلک منه-:و کیف لنا بذلک؟
قال:هاتوالصبّی.
فجائوا به فاخذه.
فقال:من ابوک؟!
فقال:فلان-الراعی-لبنی فلان.
فاکذب الله الذّین قالوا ما قالوا فی جریح.
فحلف جریح ان لا یفارق اُمّه یخدمها.(قصص الانبیاء علیهم السلام للشیخ الراوندی-علیه الرحمه -ص 177 و بحارالانوار ج 71 ص 76 و قصص الانبیاء علیهم السلام للسیّد نعمه الله الجزائری -علیه الرحمه-ص 517).ما بین القوسین لم یذکر فی بحارالانوار.
ما بین القوسین لم یذکر فی قصص الانبیاء علیهم السلام
فی القصص:فاخذته.
26-قال رسول الله صلی الله علیه و اله:انّ امراه نادت ابنها-و هو فی صومعه*فقالت:-یا جریح-
فقال:اللهمّ اُمّی و صلاتی؟!
فقالت:-یا جریح-.
فقال:اللهمّ امّی و صلاتی؟!
فقالت:لا تموت حتّی تنظر فی وجوه المومسات.
فقال رسول الله صلی الله علیه و آله:لو کان جریح فقیهاً لعلم انّ اجابه امّه افضل من صلاته (عوالی اللئالی ج 1 ص 442)*فی نسخه:فی صلاته.ای:الزانیات.
قال الامام الکاظم علیه السلام:انّ الرجل اذا کان فی الصلاه-فدعاه الوالد-فلیسبّح.
و ادا دعته الوالده فلیقل:لبّیک (تهذیب الاحکام ج 2 ص 376 باب 16).
27-قال الامام الصادق علیها السلام:...من العقوق:ان ینظر الرجل-الی والدیه*-فیحدّ النظر الیهما (الکافی ج 2 ص 349 و الزهد ص 94 الفصل 5 و مشکاه الانوار ج 1 ص 368).
*فی الزهد هکذا:الی ابویه:یحدّ الیهما النظر.
فی مشکاه الانوار:یحدّ.
28-قال الامام الصادق علیه السلام:من نظر الی ابویه نظر ماقت-و هما ظالمان*-لم یقبل الله عزّ و جلّ له صلاه (الکافی ج 2 ص 349 و تنبیه الخواطر ج 2 ص 208 و ارشاد القلوب ج 1 ص 339).
*فی ارشاد القلوب هکذا:و هما له ظالمان.
قال الامام الصادق علیه لاسلام فی حدیث حول حقوق الوالدین:لا تملا عینیک من النظر الیهما الّا برافه و رحمه.
و لا ترفع صوتک فوق اصواتهما.
و لا یدیک فوق ایدهما.
و لا تقدّم قدّامها(مجمع البیان ج 6 ص 631).
فی الکافی ج 2 ص 157 هکذا:برحمه و رقه.
(راجع:تفسیر العیّاشی-علیه الرحمه-ج 3 ص 43).
29-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:...من ادرک ابویه-او احدهما-فلم یبرّ.فقد شقی (جامع الاخبار ص 154 الفصل 28).
30-قال الامام الصادق علیه السلام:انّ من حقّ الوالدین-علی ولدهما-:
ان یقضی دیونهما.و یوفی نذورهما و لا یستسبّ لهما.
فاذا فعل ذلک کان بارّاً -و ان کان عاقّاً لهما فی حیاتهما-
و ان لم یقض دیونهما و لم یوف نذورهما و استسبّ لهما.
کان عاقّاً-و ان کان بارّاً (بهما)*فی حیاتهما (مشکاه الانوار ج 1 ص 366 و بحارالانوار ج 79 ص 65).*ما بین القوسین لم یذکر فی مشکاه الانوار.

منبع مقاله: ناجی موسوی جزایری، سید هاشم، (1340)، فرزندان رحمت شده و فرزندان نفرین شده، قم: ناجی جزایری، چاپ سوم، (1388).



 

 



مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.