ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون
منبع:راسخون
شترمرغ در میان پرندگان، بزرگترین و سنگینترین است. تندتر از همه میدود. این پرنده به هنگام روبهرو شدن با خطر به آسانی خود را نجات میدهد و در حفظ جان جوجههایش و پشتیبانی از آنها از گزند کفتارها و شغالها، الگویی از دلاوری و بیباکی است. ولی بزرگی تنه، مایهی دردسر و بدبختی این پرنده است.
در طبیعت تضادهای بسیاری وجود دارد. شترمرغ که بزرگترین بالها و پرها را دارد به زمین قفل شده است و نمیتواند پرواز کند. این جانور از گروه پرندگان بیپرواز است. در این گروه، پرندگانی جای میگیرند که پرواز نمیکنند، مانند «امو» و «کازوآری» استرالیایی، «نانودوهای امریکای جنوبی»، «کیویهای زلاند نو»، و شترمرغ افریقا و دیگر سرزمینها، که ناوه، یعنی صفحهی استخوانی بر روی سطح بیرونی جناغ سینه که ماهیچههای بال به آن پیوند میخورند را دارا نیستند. بدون ناوه هم نمیتوان پرواز کرد.
شترمرغ با قد دو متر و نیم و جرم صد و سی کیلوگرم، بزرگترین و سنگینترینِ پرندگان است. گرچه این ارقام بسیار چشمگیرند، اما شترمرغ چون با دشمنان بسیاری روبهرو میشود بنابراین برای گریز، امکانات دیگری را هم در خود پرورش داده است.
شترمرغ دارای نظام اجتماعی پیچیده و زندگی دستهجمعی است. چابکی و تندپایی این پرنده یکی از بزرگترین برگهای برندهی اوست. برنهاد گرزیمکِ جانورشناس میگوید: «اگر شترمرغ را با اتوموبیل دنبال کنیم در مییابیم که با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت میدود بدون آن که نشانی از خستگی در او پدیدار شود... و گاهی سرعتش به هفتاد کیلومتر در ساعت هم میرسد.»
شنرمرغ که نام علمی آن استروتیو کاملوس است با شرایط آب و هوایی سخت و دشوار بیابانهای افریقا خود را سازگار کرده است. این پرنده از خشکی و بیآبی واهمهای ندارد و در برابر کاهش وزن معادل بیست و پنج درصد در اثر کم آبی، طاقت میآورد. اشتهایش بسیار خوب است و چندان هم مشکل پسند نیست و به هر نوع گیاه، دانه، و برگی که بر سر راهش بیابد قناعت میکند. با خوردن گیاهان چرب که آبدار هم هستند، بخشی از نیازش به آب را برآورده میسازد...
اما، گاهی، فصل خشک بیابان بسیار به درازا میکشد و شترمرغها اگر آبی پیدا نکنند از تشنگی میمیرند. به همین دلیل، شماری از آنها، طی این دوره، در جستجوی چشمهی آب به جنوب مهاجرت میکنند. در این هنگام در دستههای بزرگ، به صورت گله به حرکت در میآیند و در گروه هایی تا ششصد پرنده با رعایت سلسله مراتب پیش میروند.
زندگی اشتراکی شترمرغها، یکی از پیچیدهترین نظامهای اجتماعی جانوران است. در متن یک «جامعه»، گروههای کوچکی از پرندگان بزرگسالِ بالغ را مییابیم که متشکل از یک نر، «حرمسرا»، و چهل تا صد پرندهی جوان هستند که به دور یک نر که هنوز «مجرد» است گرد میآیند. همراه آنها نیز «کودکستان»هایی واقعی وجود دارد که در آن دهها و حتی صدها جوجه شترمرغ دیده میشود که به دنبال یک یا چند تن از بزرگسالان روان هستند. شترمرغها، در زمان خارج شدن از دورهی بچهزایی، با هم زندگی میکنند و اجتماعی هستند، ولی به هنگام جفتگیری، پرخاشگر و جنگی میشوند. هر یک از پنجههای آنها، دو انگشت با ناخنهای تیز دارد. با توجه به نیرومندی ماهیچهی پاهای شترمرغ، عاقلانه است که به آنها نزدیک نشویم، زیرا میگویند شترمرغی که خشمگین است میتواند شکم شیری را از هم بدرد.
بیشتر در فصل جفتگیری است که این پرنده تندخو و پرخاشگر میشود. پرندهی نر، برای نشانگذاری قلمرو و سرزمین تحت حاکمیت خود فریادهای بلندی میکشد که تا چند کیلومتری به گوش میرسند. با این حال نخستین دغدغهاش این است که به سرعت، جفتی برای خود دست و پا کند. برای به دست آوردن دل ماده، آرام آرام به سویش روان میشود، چند فریاد بلند میکشد و بعد از به هم کوفتن بالها به یکدیگر میپردازند. تعداد مادهها بیشتر از نرهاست، و همین امر باعث چند همسری نرها میشود. از دیگر آداب ویژهی این پرندگانِ شگفت این است که مادههای انتخابی، بیشتر در همان لانهای که جفت نر ساخته است تخمگذاری میکنند.
شمار فراوان تخمها، ضامن بقای نسل شترمرغ است. افتخار خوابیدن بر روی تخمها نصیب همسر اول میشود، وظیفهای که در طی روز آن را انجام میدهد. بعد از ظهرها، جفت نر است که تا بامداد روز بعد بر روی تخمها میخوابد و مادهی سوگلی، همسران دیگر را با پایان گرفتن دوران تخمگذاری از حرمسرا بیرون میکند.
دوران تخمگذاری، دو تا سه هفته به طول میانجامد، و هر ماده یکروز در میان به هنگام عصر به لانه میرود. نخستین همسر یعنی همان سوگلی، پنج تا یازده تخم میگذارد. همسران دیگر، یا هووها، تنها دو تا شش تخم، که البته به نسبت سنشان متغیر است، عرضه میکنند. بدین سان، یک تا سه دوجین تخم، گاهی هم بیشتر، در لانه گذارده میشود. درحقیقت هرچه شمار تخمها بیشتر باشد، احتمال نابودی جوجهها کمتر میشود. به همین دلیل است که همسر سوگلی، تخمهای هوو را میپذیرد. هنگامی که، به علت زیادی تخمها، مادهی سوگلی نتواند خوابیدن بر روی آنها را تضمین کند، چند تایی از تخم هووها را از لانه به بیرون میاندازد، ولی تخمهای خود را همواره نگاه میدارد.
چنین برآورد شده است که تنها سی و سه درصد از تخمهایی که بر روی آنها میخوابد جوجه میشوند. دشمنان تخمهای شترمرغ کم نیستند. نوعی کرکس سیاه مصری، که به آسانی میتواند به کمک سنگریزه تخمهای شترمرغ را بشکند یکی از آنهاست.
پس از شش هفته خوابیدن بر روی تخمها، یکییکی در فاصلهی زمانی منظم میشکفند. تخم شترمرغ در مقایسه با تخم مرغ، بیست و پنج مرتبه بزرگتر است. اما ابعادشان بر حسب سن تخمگذاریش متغیر است. یک مادهی جوان سه ساله تخمهای کوچکتری میگذارد – دوازده سانتیمتر در ده سانتیمتر با جرمی معادل هشتصد گرم – در حالی که یک مادهی «بزرگسال» سی تا چهل ساله، تخمی با ابعاد هجده در چهارده سانتیمتر به جرم یک و هشت دهم کیلوگرم میگذارد.
بدون توجه به بزرگی تخم، پوستهاش بسیار سخت و پایدار است. پوسته که به ضخامت بشقاب چینی است، به تنهایی یک پنجم جرم تخم را تشکیل میدهد. بنابراین اگر روزی هوس خوردن تخم شترمرغ را پیدا کردید باید اره و چکش به همراه داشته باشید. اگر ترجیح میدهید که تخم را همراه خود ببرید، آن را در یخچال بگذارید. در این صورت به مدتی نزدیک به یک سال قابل مصرف خواهد بود. سرانجام به آخرین توصیه توجه کنید که اگر میخواهید تخم شتر مرغ سفت میل کنید باید به مدت دو ساعت آن را در آب بجوشانید.
جوجه شتر مرغ هم برای بیرون آمدن از تخم دردسر فراوانی دارد. زیرا برای شکستن پوسته باید ضربههای بسیاری با پنجههایش وارد بیاورد و تازه تنها پس از چندین ساعت صرف نیرو، یا حتی یک روز تمام، موفق میشود خود را بیرون بکشد. رشد جوجهها به سرعت انجام میپذیرد: در سه هفتگی، سه کیلوگرم جرم دارند، و هفت هفته بعد به ده کیلوگرم میرسند، و در نخستین سالگرد تولد خود، هشتاد و پنج کیلوگرم وزن دارند. هشت روز پس از شکفتن تخم، به درشتی یک مرغ میشوند؛ در پنج ماهگی قدشان بیش از یک متر است؛ در یک سالگی به قد پرندهی بالغ میرسند.
به هنگام تولد، جوجه شترمرغها دارای اندوختهی مناسبی از مادهی زردهای (گلوسید یا مواد قندی، پروتئین و لیپید یا مواد چربی) هستند و میتوانند به مدت چهار روز از خوردن غذا چشمپوشی کنند. با این حال از همان نخستین ساعات تولد، در پیرامون لانه به جستجو میپردازند. پدر و مادر از نزدیک، آنها را میپایند و همواره آنها را محافظت میکنند. در صورت بروز خطر، پرندهی نر یا ماده به سوی دشمن میتازد و با برهم زدن بالها، فریاد بر میآورد. طی این مدت، جوجهها به زیر بال والد دیگری پناه میبرند. اما کفتارها و شغالها غالباً به منظور خود میرسند. برنهارد گرزیمک که روزی سرگرم مشاهدهی شترمرغهای نر و ماده و هشت جوجهاشان بود چنین گزارش میکند: «ناگهان کفتاری که میخواست جوجه شترمرغها را بگیرد پدیدار شد. این موضوع آشوبی در میان آنان ایجاد کرد. شترمرغ نر به نگهبانی جوجهها شتافت و ماده به سراغ کفتار رفت. او را وادار به گریختن کرد و تا مدتی وی را دنبال نمود. چند روز بعد، همان خانواده را دیدم، اما این بار تنها شش جوجه داشتند.»
چنین برآورد میشود که طی نخستین سال زندگی جوجه شترمرغها، آهنگ مرگ و میر به هشتاد و پنج درصد میرسد. خوشبختانه آنها که جان سالم به در میبرند میتوانند فراتر از چهل سال عمر کنند، که همین عمر طولانی، ماندگاری گونهی شترمرغها را تضمین میکند. با این حال، شترمرغ از پرندگانی است که در خطر انقراض هستند. پرهای بلند و بزرگش مایهی بدبختی و دردسرهای فراوانی برای اوست و امروزه از بیشتر مناطق افریقا ناپدید شدهاند.
به جز پرهای شترمرغ، چرم و تخمهایش هم بازار فروش دارند. امروزه این پرندگان را پرورش میدهند، به ویژه در افریقای جنوبی که در آن جا در مسابقات شترمرغ سواریهایی که طبق برنامههای سازمان یافته انجام میگیرند دست اندرکاران با کامیابیهای بسیاری روبهرو بودهاند.
از همان دوران فرعونهای مصر، انسان شیفتهی پرهای شترمرغ بود، به ویژه شاهپرهای سپید که از ویژگیهای پرندهی نر است. این شاهپرها از نمادهای عدالت بودند و برای زیور به کار میرفتند. مدتها پس از آن دوران، مردان جنگی سدههای میانی، کلاهخودهای خود را با این پرها آذین میکردند و سپس در سدهی نوزدهم میلادی، زنهای اروپایی کلاهها و لباسهایشان را با آنها میآراستند.
این پرندهی بزرگ را به خاطر چرم و تخمهایش نیز شکار میکنند. در سودان، از چرم شترمرغ کمربند، و از پوستهی تخمهایش گردنبند و ظرفهای گوناگون میساختند. در اتیوپی (حبشه)، از تخمهای شترمرغ در مراسم مذهبی استفاده میکردند. در نیجریه، نمادی از نیروی آفرینش بودند... همهی اینها بیان کنندهی علت شکار و دنبال کردن شترمرغ حتی در دل زمینهای خشک و دورافتادهی افریقاست که زیستگاه آنهاست.
هنگامی که بر اثر شکار، گونهی شترمرغ رو به کاستن گذاشت، به فکر اهلی کردن و پرورش آن افتادند. نخستین پرورشگاه و یا شترمرغداری در افریقای جنوبی، در سال 1838 میلادی درهایش گشوده شد. طولی نکشید که جایگاههای پرورش شترمرغ دیگری را به ویژه در الجزیره، سیسیل، و فلوریدا تأسیس کردند. امروزه بیش از صدهزار شترمرغ اهلی شده در افریقای جنوبی سرشماری شده است.
جوجه شترمرغی که برای خارج شدن از تخم دردسر بسیاری را تحمل میکند جزو سی و سه درصد جوجههایی است که جان سالم به در بردهاند و میتوانند به سن بلوغ برسند. اما حتی با وجود مراقبتهای بسیارِ جفت نر و ماده، لانهها از گزند دشمنان در امان نمیمانند و آنها با همهی خطرها نمیتوانند رودررو شوند و دشمنان فراوانی مانند کفتار و شغال همواره در کمیناند.
شترمرغها به خوبی خود را با زمینهای خشک افریقا سازش دادهاند. جمعیت این پرنده که سالهای درازی شکار میشد امروزه در دو منطقهی اصلی قارهی افریقا و آسیای جنوبی مستقر شده است.
در طبیعت تضادهای بسیاری وجود دارد. شترمرغ که بزرگترین بالها و پرها را دارد به زمین قفل شده است و نمیتواند پرواز کند. این جانور از گروه پرندگان بیپرواز است. در این گروه، پرندگانی جای میگیرند که پرواز نمیکنند، مانند «امو» و «کازوآری» استرالیایی، «نانودوهای امریکای جنوبی»، «کیویهای زلاند نو»، و شترمرغ افریقا و دیگر سرزمینها، که ناوه، یعنی صفحهی استخوانی بر روی سطح بیرونی جناغ سینه که ماهیچههای بال به آن پیوند میخورند را دارا نیستند. بدون ناوه هم نمیتوان پرواز کرد.
شترمرغ با قد دو متر و نیم و جرم صد و سی کیلوگرم، بزرگترین و سنگینترینِ پرندگان است. گرچه این ارقام بسیار چشمگیرند، اما شترمرغ چون با دشمنان بسیاری روبهرو میشود بنابراین برای گریز، امکانات دیگری را هم در خود پرورش داده است.
شترمرغ دارای نظام اجتماعی پیچیده و زندگی دستهجمعی است. چابکی و تندپایی این پرنده یکی از بزرگترین برگهای برندهی اوست. برنهاد گرزیمکِ جانورشناس میگوید: «اگر شترمرغ را با اتوموبیل دنبال کنیم در مییابیم که با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت میدود بدون آن که نشانی از خستگی در او پدیدار شود... و گاهی سرعتش به هفتاد کیلومتر در ساعت هم میرسد.»
اما، گاهی، فصل خشک بیابان بسیار به درازا میکشد و شترمرغها اگر آبی پیدا نکنند از تشنگی میمیرند. به همین دلیل، شماری از آنها، طی این دوره، در جستجوی چشمهی آب به جنوب مهاجرت میکنند. در این هنگام در دستههای بزرگ، به صورت گله به حرکت در میآیند و در گروه هایی تا ششصد پرنده با رعایت سلسله مراتب پیش میروند.
زندگی اشتراکی شترمرغها، یکی از پیچیدهترین نظامهای اجتماعی جانوران است. در متن یک «جامعه»، گروههای کوچکی از پرندگان بزرگسالِ بالغ را مییابیم که متشکل از یک نر، «حرمسرا»، و چهل تا صد پرندهی جوان هستند که به دور یک نر که هنوز «مجرد» است گرد میآیند. همراه آنها نیز «کودکستان»هایی واقعی وجود دارد که در آن دهها و حتی صدها جوجه شترمرغ دیده میشود که به دنبال یک یا چند تن از بزرگسالان روان هستند. شترمرغها، در زمان خارج شدن از دورهی بچهزایی، با هم زندگی میکنند و اجتماعی هستند، ولی به هنگام جفتگیری، پرخاشگر و جنگی میشوند. هر یک از پنجههای آنها، دو انگشت با ناخنهای تیز دارد. با توجه به نیرومندی ماهیچهی پاهای شترمرغ، عاقلانه است که به آنها نزدیک نشویم، زیرا میگویند شترمرغی که خشمگین است میتواند شکم شیری را از هم بدرد.
بیشتر در فصل جفتگیری است که این پرنده تندخو و پرخاشگر میشود. پرندهی نر، برای نشانگذاری قلمرو و سرزمین تحت حاکمیت خود فریادهای بلندی میکشد که تا چند کیلومتری به گوش میرسند. با این حال نخستین دغدغهاش این است که به سرعت، جفتی برای خود دست و پا کند. برای به دست آوردن دل ماده، آرام آرام به سویش روان میشود، چند فریاد بلند میکشد و بعد از به هم کوفتن بالها به یکدیگر میپردازند. تعداد مادهها بیشتر از نرهاست، و همین امر باعث چند همسری نرها میشود. از دیگر آداب ویژهی این پرندگانِ شگفت این است که مادههای انتخابی، بیشتر در همان لانهای که جفت نر ساخته است تخمگذاری میکنند.
شمار فراوان تخمها، ضامن بقای نسل شترمرغ است. افتخار خوابیدن بر روی تخمها نصیب همسر اول میشود، وظیفهای که در طی روز آن را انجام میدهد. بعد از ظهرها، جفت نر است که تا بامداد روز بعد بر روی تخمها میخوابد و مادهی سوگلی، همسران دیگر را با پایان گرفتن دوران تخمگذاری از حرمسرا بیرون میکند.
دوران تخمگذاری، دو تا سه هفته به طول میانجامد، و هر ماده یکروز در میان به هنگام عصر به لانه میرود. نخستین همسر یعنی همان سوگلی، پنج تا یازده تخم میگذارد. همسران دیگر، یا هووها، تنها دو تا شش تخم، که البته به نسبت سنشان متغیر است، عرضه میکنند. بدین سان، یک تا سه دوجین تخم، گاهی هم بیشتر، در لانه گذارده میشود. درحقیقت هرچه شمار تخمها بیشتر باشد، احتمال نابودی جوجهها کمتر میشود. به همین دلیل است که همسر سوگلی، تخمهای هوو را میپذیرد. هنگامی که، به علت زیادی تخمها، مادهی سوگلی نتواند خوابیدن بر روی آنها را تضمین کند، چند تایی از تخم هووها را از لانه به بیرون میاندازد، ولی تخمهای خود را همواره نگاه میدارد.
چنین برآورد شده است که تنها سی و سه درصد از تخمهایی که بر روی آنها میخوابد جوجه میشوند. دشمنان تخمهای شترمرغ کم نیستند. نوعی کرکس سیاه مصری، که به آسانی میتواند به کمک سنگریزه تخمهای شترمرغ را بشکند یکی از آنهاست.
پس از شش هفته خوابیدن بر روی تخمها، یکییکی در فاصلهی زمانی منظم میشکفند. تخم شترمرغ در مقایسه با تخم مرغ، بیست و پنج مرتبه بزرگتر است. اما ابعادشان بر حسب سن تخمگذاریش متغیر است. یک مادهی جوان سه ساله تخمهای کوچکتری میگذارد – دوازده سانتیمتر در ده سانتیمتر با جرمی معادل هشتصد گرم – در حالی که یک مادهی «بزرگسال» سی تا چهل ساله، تخمی با ابعاد هجده در چهارده سانتیمتر به جرم یک و هشت دهم کیلوگرم میگذارد.
بدون توجه به بزرگی تخم، پوستهاش بسیار سخت و پایدار است. پوسته که به ضخامت بشقاب چینی است، به تنهایی یک پنجم جرم تخم را تشکیل میدهد. بنابراین اگر روزی هوس خوردن تخم شترمرغ را پیدا کردید باید اره و چکش به همراه داشته باشید. اگر ترجیح میدهید که تخم را همراه خود ببرید، آن را در یخچال بگذارید. در این صورت به مدتی نزدیک به یک سال قابل مصرف خواهد بود. سرانجام به آخرین توصیه توجه کنید که اگر میخواهید تخم شتر مرغ سفت میل کنید باید به مدت دو ساعت آن را در آب بجوشانید.
جوجه شتر مرغ هم برای بیرون آمدن از تخم دردسر فراوانی دارد. زیرا برای شکستن پوسته باید ضربههای بسیاری با پنجههایش وارد بیاورد و تازه تنها پس از چندین ساعت صرف نیرو، یا حتی یک روز تمام، موفق میشود خود را بیرون بکشد. رشد جوجهها به سرعت انجام میپذیرد: در سه هفتگی، سه کیلوگرم جرم دارند، و هفت هفته بعد به ده کیلوگرم میرسند، و در نخستین سالگرد تولد خود، هشتاد و پنج کیلوگرم وزن دارند. هشت روز پس از شکفتن تخم، به درشتی یک مرغ میشوند؛ در پنج ماهگی قدشان بیش از یک متر است؛ در یک سالگی به قد پرندهی بالغ میرسند.
به هنگام تولد، جوجه شترمرغها دارای اندوختهی مناسبی از مادهی زردهای (گلوسید یا مواد قندی، پروتئین و لیپید یا مواد چربی) هستند و میتوانند به مدت چهار روز از خوردن غذا چشمپوشی کنند. با این حال از همان نخستین ساعات تولد، در پیرامون لانه به جستجو میپردازند. پدر و مادر از نزدیک، آنها را میپایند و همواره آنها را محافظت میکنند. در صورت بروز خطر، پرندهی نر یا ماده به سوی دشمن میتازد و با برهم زدن بالها، فریاد بر میآورد. طی این مدت، جوجهها به زیر بال والد دیگری پناه میبرند. اما کفتارها و شغالها غالباً به منظور خود میرسند. برنهارد گرزیمک که روزی سرگرم مشاهدهی شترمرغهای نر و ماده و هشت جوجهاشان بود چنین گزارش میکند: «ناگهان کفتاری که میخواست جوجه شترمرغها را بگیرد پدیدار شد. این موضوع آشوبی در میان آنان ایجاد کرد. شترمرغ نر به نگهبانی جوجهها شتافت و ماده به سراغ کفتار رفت. او را وادار به گریختن کرد و تا مدتی وی را دنبال نمود. چند روز بعد، همان خانواده را دیدم، اما این بار تنها شش جوجه داشتند.»
چنین برآورد میشود که طی نخستین سال زندگی جوجه شترمرغها، آهنگ مرگ و میر به هشتاد و پنج درصد میرسد. خوشبختانه آنها که جان سالم به در میبرند میتوانند فراتر از چهل سال عمر کنند، که همین عمر طولانی، ماندگاری گونهی شترمرغها را تضمین میکند. با این حال، شترمرغ از پرندگانی است که در خطر انقراض هستند. پرهای بلند و بزرگش مایهی بدبختی و دردسرهای فراوانی برای اوست و امروزه از بیشتر مناطق افریقا ناپدید شدهاند.
از همان دوران فرعونهای مصر، انسان شیفتهی پرهای شترمرغ بود، به ویژه شاهپرهای سپید که از ویژگیهای پرندهی نر است. این شاهپرها از نمادهای عدالت بودند و برای زیور به کار میرفتند. مدتها پس از آن دوران، مردان جنگی سدههای میانی، کلاهخودهای خود را با این پرها آذین میکردند و سپس در سدهی نوزدهم میلادی، زنهای اروپایی کلاهها و لباسهایشان را با آنها میآراستند.
این پرندهی بزرگ را به خاطر چرم و تخمهایش نیز شکار میکنند. در سودان، از چرم شترمرغ کمربند، و از پوستهی تخمهایش گردنبند و ظرفهای گوناگون میساختند. در اتیوپی (حبشه)، از تخمهای شترمرغ در مراسم مذهبی استفاده میکردند. در نیجریه، نمادی از نیروی آفرینش بودند... همهی اینها بیان کنندهی علت شکار و دنبال کردن شترمرغ حتی در دل زمینهای خشک و دورافتادهی افریقاست که زیستگاه آنهاست.
هنگامی که بر اثر شکار، گونهی شترمرغ رو به کاستن گذاشت، به فکر اهلی کردن و پرورش آن افتادند. نخستین پرورشگاه و یا شترمرغداری در افریقای جنوبی، در سال 1838 میلادی درهایش گشوده شد. طولی نکشید که جایگاههای پرورش شترمرغ دیگری را به ویژه در الجزیره، سیسیل، و فلوریدا تأسیس کردند. امروزه بیش از صدهزار شترمرغ اهلی شده در افریقای جنوبی سرشماری شده است.
شترمرغها به خوبی خود را با زمینهای خشک افریقا سازش دادهاند. جمعیت این پرنده که سالهای درازی شکار میشد امروزه در دو منطقهی اصلی قارهی افریقا و آسیای جنوبی مستقر شده است.
/ج