نویسندگان: دکتر محسن ایمانی- فاطمه وجدانی
اصولاً تمایل نوجوان به داشتن هویت و تصمیم گیری مستقل، میلی طبیعی است و به وی کمک می کند تا از مرحله ی کودکی و وابستگی به والدین، قدم به مرحله ی بزرگسالی و استقلال فکری بگذارد.
از طرف دیگر، دوره ی نوجوانی و جوانی، زمان تصمیم گیری های مهم است و این تصمیمات معمولاً تأثیر بسیاری بر تمام ابعاد زندگی فرد می گذارد.
بنابراین هم برای خود فرد و هم از نظر والدین، دارای اهمیت بسیاری است. والدین معمولاً بهترین ها را برای فرزندان شان می خواهند و امیدوارند که فرزندان شان از برخی خطراتی که آنان تجربه کرده اند، پرهیز کنند. آنان از موفقیت فرزندشان خوشحال می شوند و از مشاهده ی شکست و ناکامی شان، احساس نارضایتی و ناراحتی می کنند.
با وجود این، اگر قادر نباشند به بچه های شان به عنوان شخصیت هایی مستقل بنگرند، نظر خود را درباره ی مسائل مختلف (دوست یابی، ازدواج، انتخاب رشته، شغل و...) به آنان تحمیل خواهند کرد؛ چه باید کرد؟ برای پاسخ به این سؤال، اجازه دهید که روند رشد قوه ی تفکر، حل مسئله و تصمیم گیری را از نوجوانی تا بزرگسالی مرور کنیم.
نوجوانی
نوجوانان، به خصوص در اوایل نوجوانی، به دلیل ویژگی های روان شناختی طبیعی ای که دارند، اغلب نه با تأمل و تفکر کافی، که به صورت هیجانی، تصمیم گیری و رفتار می کنند. به جای آینده نگری، بیش تر بر زمان حال و نتایج فوری تصمیمات متمرکز هستند و به دلیل کمبود اطلاعات و تجربه، آگاهی های لازم را نسبت به تمام ابعاد مسئله ندارند. در این مرحله، تصمیمات آنان از پختگی لازم برخوردار نیست، گرچه (به شرطی که حساسیت مسئله خیلی زیاد نباشد) می تواند تمرین خوبی برای رشد مهارت تصمیم گیری و استقلال فکری باشد.جوانی
از آغاز جوانی، تفکر، شکل نظام یافته تر و منطقی تری به خود می گیرد و همراه با خصوصیات خاص تفکر انتزاعی که در دوره ی نوجوانی به ظهور می رسد، استحکام و پیچیدگی بیش تری می یابد:- تفکر درباره ی احتمال بروز وقایعی که هنوز واقع نشده اند.
- تفکر آینده نگر برای برنامه ریزی های آینده.
- تفکر از طریق فرضیه سازی و تفکر منظم درباره ی تمام روابط منطقی در هر مسئله و آزمون ذهنی راه حل های مختلف.
- تفکر درباره ی جریان افکار خویش.
- استخراج قواعد جدید از قواعد موجود و تفکر در ورای محدوده های قراردادی که به بازنگری مسائل زندگی منجر می شود.
البته این تفکر در شرایطی امکان بروز خواهد یافت که فرد در دوره های قبلی، زیر نظر خانواده به کسب تجربه، یادگیری و مهارت آموزی پرداخته باشد.
دوره ی پختگی
اکنون گامی به جلو برمی داریم تا ویژگی های تفکر را در پدر یک نوجوان بررسی کنیم. دوره ی 50-65 سالگی که معروف به دوره ی پختگی است، دوره ی کمال عقلی و تجربی است و با احساس روشنی از زندگی گذشته و آینده همراه است. انباشته شدن تجارب ارزشمند اجتماعی و شغلی و افزایش آگاهی از جوانب گوناگون زندگی، به فرد، بصیرت فکری و قدرت قضاوت ویژه می بخشد و باعث می شود که مسائل اطراف را با نگاه دقیق تری بنگرد، پیچیدگی های زندگی را بهتر درک کند و بتواند حوادث آینده را پیش بینی کند.در واقع، فرد بزرگسال، قادر است انواع بیش تر و پیچیده تری از گفت و گو و استدلال را به کار گیرد و راه حل های بهتری برای مسائل دشوار پیدا کند. ترکیب دانش و تجربه ی او باعث می شود که وقتی مطلبی را می خواند یا سخنی را می شنود، به جای پذیرفتن، آن را از صافی تجارب زندگی و آموخته های خود بگذراند و بهتر تعبیر و تفسیر کند. به همین دلایل بزرگسالان و پختگان، هدایتگر جامعه به حساب می آیند و معمولاً رهبری نهادهای مختلف اجتماعی و فرهنگی را برعهده دارند.
اکنون با توجه به ویژگی های تفکر در دوره های مختلف رشد، می توان نتیجه گرفت که اگر نوجوان، به خصوص در مورد مسائل حساس و مهم زندگی، از تجربه و دانش والدین، معلمان و دیگر انسان های بزرگ و دلسوز جامعه استفاده کند، می تواند تصمیمات خردمندانه تر و منطقی تری بگیرد و عواقب سوء تصمیم گیری های بدون تأمل و اطلاعات کافی را به حداقل برساند. اما در مواردی که از حساسیت کم تری برخوردار است، باید استقلال بیش تری به او داد تا قدرت تجزیه و تحلیل، استدلال، حل مسئله و آینده نگری او رشد یابد و به مرور بتواند در مورد مسائل مهم تر زندگی نیز مستقل تصمیم گیری کند.
گاهی نیز (نه در موارد جبران ناپذیر) لازم است والدین به فرزندان شان اجازه بدهند که اشتباه کنند و پیامدهای طبیعی رفتار و تصمیم گیری شان را ببینند.
منبع مقاله :
ایمانی، محسن؛ وجدانی، فاطمه؛ (1388)، چالش های من و پدرم،(پاسخ به سؤالات نوجوانان)، تهران: نشر قطره، چاپ اول (1389)