روان شناسیِ زبان

انسان تنها موجودی است که به طور طبیعی از زبان استفاده می کند. ما با هزاران زبان مختلف صحبت می کنیم که همه آن ها مقاصد ارتباطی واحدی را دارند و بر پایه یک الگوی عام بنا می شوند.
چهارشنبه، 2 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روان شناسیِ زبان
روان شناسیِ زبان

 

نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی



 


$ ساختار زبان
$ نکات کلیدی
$ زبان انسان (1):
انسان تنها موجودی است که به طور طبیعی از زبان استفاده می کند. ما با هزاران زبان مختلف صحبت می کنیم که همه آن ها مقاصد ارتباطی واحدی را دارند و بر پایه یک الگوی عام بنا می شوند.
$ واج(2) ها (3):
ما می توانیم صدها صدای گفتاری متفاوت ایجاد کنیم؛ ولی هر زبانی علاوه بر این صداها از زیرمجموعه ی کوچکی پدید آمده است.
این زیرمجموعه ها، واج های زبان هستند؛ یعنی صداهای گفتاری که در واقع سبب تفاوت معنای کلمات می شوند.
$ کلمات و تک واژها (4):
واژه ها (کلمات) کوچک ترین واحد زبانی هستند که به تنهایی و به طور مستقل تحقق می یابند و از یک یا چند واحد فرعی معنادار به نام واژک ها ساخته می شوند. واژک های (تک واژهای) بدون ترکیب، از قبیل dog (سگ) یا pick (چیدن)، واژه های مستقل هستند. واژک های وابسته جهت تغییر معنای یک واژه، با واژک های دیگر ترکیب می شوند؛ مثلِ pick و pick-ing.
$ قواعد دستوری (5) و جمله ها:
واژه ها بر اساس قواعد دستوریِ یک زبان (نحو (6)) با هم ترکیب می شوند و جملات را پدید می آورند. در هر زبانی تعداد واژه ها محدودند؛ ولی تعداد جملات محدود نیستند؛ در نتیجه به کمک جملات می توان مفاد تعداد بی شماری از اندیشه ها یا گزاره ها را ارائه کرد.
$ ساختار عبارت (7) (8):
جملات از واحدهای کوچک تری به نام عبارت تشکیل می شوند. نمودار ساختار عبارتی چگونگی ترکیب جمله را نشان می دهد. گاهی جملات گوناگون با نمودارهای ساختار عبارتی متفاوت، معنای یکسان دارند و نمودار، تنها ساختار ظاهری یک جمله را نشان می دهد. این ساختار ظاهری به کمک قواعد دستوری با ساختار عمیق جمله، یعنی معنای گزاره ای آن، مرتبط می شود؛ در نتیجه برای فهم یک جمله، لازم است که ساختار ظاهری و ساختار درونی هر دو مورد توجه قرار گیرند.
$ زبان انسان
پیش از هر چیز توانایی استفاده از زبان، انسان را از دیگر حیوانات متمایز می سازد. مطالعه همه ی ابعاد روان شناختی و کاربرد زبان به روان شناسی زبان (9) معروف است. در حال حاضر هزاران زبان وجود دارد که انسان ها با آن تکلُّم می کنند. این زبان ها اساساً از جهات زیادی با هم فرق دارند؛ ولی در عین حال در پاره ای از ویژگی های معین و اساسی، مشترک هستند.
هدف از زبان گفتاری، برقراری ارتباط است. برقرار کردن ارتباط ممکن است به صورت انتقال اطلاعات، ارائه دستورات، پرسیدن یا در قالب کارکردهای متنوع دیگر باشد. به منظور دستیابی به ارتباط مؤثر به شیوه ای کارآمد و انعطاف پذیر، همه زبان ها دارای ساختار چند سطحی هستند. در این ساختارها تعدادی از مؤلفه های کوچک بر اساس قواعد با هم ترکیب می شوند و می توانند مجموعه ی بی شماری از معانی را بیان کنند.
$ واج ها
اساسی ترین اجزای یک زبان، صداهای گفتاری (10) هستند. این صداها به علت عبور هوا از ریه ها از طریق دستگاه صوتی، و تغییر یافتن به وسیله تارهای صوتی (حنجره) و به کمک حرکات سریع زبان و لب ها تولید می شوند. انسان ها می توانند صدها صدای گفتاری قابل تمایز را تولید کنند. با وجود این، هر زبانی، فقط تعداد کمی از این تفاوت ها را مورد استفاده قرار می دهد. واحدهای اساسی صدای یک زبان، به واج ها (11) معروفند که از زبانی به زبان دیگر فرق می کنند. در زبان انگلیسی حدوداً چهل واج وجود دارد، و زبان های دیگر دارای واج های بیشتر یا کمتری هستند. واج ها، عناصر سازنده یک زبان به شمار می آیند و به صورت عینی قابل تعریف نیستند؛ بلکه در ارتباط با معنای موجود در آن زبان تعریف می شوند.
در زبان انگلیسی، /r/ و /w/ واج های متفاوت هستند (نشانه های واج ها را معمولاً بین دو خط مورب قرار می دهند.) تفاوت آن ها، به علت تفاوت های ظاهری آن ها نیست؛ بلکه این واج ها با قرار گرفتن در جفت کلماتی از قبیل wig و rig یا twice و trice معنا می شوند که علت آن، تنها تفاوت بین دو صداست. در دیگر زبان ها (از قبیل زبان چینی) این دو صدا، واج های متمایزی به حساب نمی آیند. همچنین تفاوت هایی در اصوات گویشی که واجی هستند (به طور مثال در زبان اردو) وجود دارند؛ البته چنین تفاوت هایی در زبان انگلیسی وجود ندارد. در همه ی زبان ها اصوات گویشی، بیشتر بر مجموعه ی مجزایی از واج ها مبتنی هستند، تا بر مجموعه ی وسیعی از اصوات گویشی نامنظم.
$ واژه ها و واژک ها (12)
در همه زبان ها، دسته ای کوچک از واج ها هستند که برای ساختن هزاران واژه مورد استفاده قرار می گیرند. واژه، کوچک ترین واحد زبانی مستقل است که می تواند به تنهایی وجود داشته باشد. واژه ها - برخلاف واجها - معانی را در بر دارند. رابطه ی بین صدای واژه و معنایی آن، رابطه ای قراردادی است. چیزی شبیه «cat» (گربه) در کنار واژه ی «cat» وجود ندارد؛ یعنی اگر این نوع حیوان خانگی (گربه سانان) براگز (13) یاگلین وکس (14) می نامیدند، باز هم زبان دقیقاً از همین کارآیی ها برخوردار بود.
واژه ها از واحدهای کوچک تری بنام واژک ها ساخته می شوند. واژک ها کوچک ترین واحد زبانی هستند که معانی را منتقل می کنند. واژک های مستقل (15) (مانند also, table یا fry) خودشان واژه به شمار می آیند و بنابراین می توانند به صورت مستقل وجود داشته باشند. واژک های وابسته (16) نمی توانند به صورت مستقل به کار روند؛ ولی به صورت منظم با هم ترکیب می شوند تا معنای یک واژه را تغییر دهند. نمونه های آن در زبان انگلیسی عبارتند از ly, -ing, -un که به شیوه هایی قابل پیش بینی معانی واژه ها را تغییر می دهند؛ همان گونه که در واژه un-surpris-ing-ly به چشم می خورد. (17) رایج ترین واژک وابسته در زبان انگلیسی، پسوند(s» (18» است که در آخر یک اسم قرار می گیرد تا بر جمع دلالت کند.
بیشتر واژه ها، واژه های معنایی (19) هستند. واژه های معنایی واژه هایی هستند که حتی خارج از بافت یک جمله نیز، دارای معنا می باشند؛ نمونه های آن عبارتند از باز نوشیدن، باهوش، سریع. تعداد کمی از کلمات تبعی (20) وجود دارند که در جمله نقش دستوری دارند و به کل جمله وابسته اند؛ مانند «and»، «into» و «the».
$ قواعد دستوری (21) و جمله ها (22)
همان گونه که تعداد محدودی از واج ها می توانند با هم ترکیب شوند و تعداد بسیار زیادی از واژه ها را به وجود آورند، قاعدتاً واژه ها نیز می توانند با هم ترکیب شوند و تعداد زیادی جمله به وجود آورند و بیانگر انواع بی شماری از ایده ها باشند. تمام زبان ها برای رسیدن به این مقصود، از قواعد دستوری استفاده می کنند. قواعد دستوری زبان انگلیسی تا حدود زیادی به نحوه ی قرار گرفتن واژه ها در جمله بستگی دارد؛ بنابراین جمله هایی مثلِ «سگ، مرد را گاز گرفت» و «مرد، سگ را را گاز گرفت» دو معنای متفاوت دارند؛ با این که هر دو جمله عیناً واژه های یکسانی دارند؛ ولی دستور زبان انگلیسی حکم می کند که فاعل این دو جمله با هم تفاوت دارند. دیگر زبان ها برای دستیابی به این هدف، از صناعات ادبی دیگری استفاده می کنند.
زبان های گوناگون، دستور زبان های متفاوتی دارند، درست همان طور که این زبان ها از واج های مختلف استفاده می کنند و دارای لغات متفاوت می باشند. با وجود این، زبان شناسان معتقدند که تشابهات اساسی در زیر ساخت های دستوری همه زبان ها وجود دارد. در این جا ما تنها قواعد دستوری زبان انگلیسی را توضیح می دهیم.
از نظر زبان شناسی و روان شناسی زبان، جمله مهم ترین واحد تجزیه و ترکیب به شمار می آید. قواعد دستور زبانی، درباره جمله ها کاربرد دارند؛ ولی در مورد واحدهای زبانی که بزرگ تر از جمله اند، به کار نمی روند. یک جمله می تواند دستوری (صحیح از لحاظ دستور زبانی) یا غیر دستوری باشد؛ ولی معنا ندارد که از غیر دستوری بودن پاراگرافی صحبت کرد که از جملات دستوری ترکیب شده است.
کار جمله ها این است که معنای گزاره ها (23) را بیان می کند. گزاره ها اموری انتزاعی هستند که با یکی از شیوه هایی که افراد معلومات را ذخیره می کنند، همخوانی دارند. از دستور زبان برای مرتبط ساختن واژه ها در جمله به شیوه ای خاص جهت ثبت و ارائه یک معنای گزاره ای مشخص استفاده می شود.
یک جمله ساده درباره یک مفهوم ارائه می شود، یعنی نهاد (24) جمله، و از پی آن چیزی را درباره ی آن نهاد بیان می کند؛ این قسمت از جمله که چیزی درباره نهاد بیان می کند، گزاره (25) نامیده می شود. در جمله ی «نوزاد مریض بود»، «نوزاد» نهاد است و جمله بیان می کند که این نوزاد مریض بوده است. در این جا، برای ساختن یک جمله ی کامل، فعل تنها به یک فاعل نیاز دارد. دیگر گزاره ها ساختار مفصل تری دارند و در نتیجه جملات مربوط به آن ها پیچیده ترند. برای مثال، فعل خوردن در جمله «کودک ماهی (26) را می خورد» به دو مؤلّفه نیاز دارد؛ در حالی که فعل دادن به سه مؤلّفه نیاز دارد: «کودک حلزون را به گربه داد.» فعل، قسمت اصلی معنای جمله است و در نتیجه، فعل تعیین می کند در این نمایش کوچک که جمله آن را توصیف می کند، چند بازیگر باید وجود داشته باشد.
$ ساختار عبارت
همان گونه که واژه ها از واج ها به وجود می آیند، جمله ها نیز از عبارت ها (27) ساخته می شوند؛ یعنی گروهی از واژه ها که از لحاظ دستوری سازمان یافته اند و به عنوان واحدهای موجود در یک جمله عمل می کنند. مثال های آن عبارتند از پشت قفسه، مردی با پیراهن آبی آستین کوتاه، آمدن برای صرف چای.
برای این که بفهمیم ما چگونه جملات را می سازیم و آن ها را چگونه درک می کنیم، باید بدانیم که چگونه یک جمله از عبارات ساخته می شود. این موضوع معمولاً به شکل یک نمودار درختی که به نمودار ساختار عبارت (28) معروف است، نشان داده می شود. شکل 1 نمودار ساختار عبارتی یک جمله ساده را نشان می دهد. زنجیره ی واژه هایی که این جمله معین را به وجود آورده اند، در قسمت پایین نمودار نشان داده شده است.

روان شناسیِ زبان
شکل 1. نمودار ساختار عبارت یک جمله ساده.
قسمت بالای نمودار نشان می دهد که کل این نمودار، یک جمله را توصیف می کند، نه مثلاً یک عبارت را. در لایه های میانی نمودار، ساختار دستوری جمله تجزیه شده تا چگونگی ترکیب جمله از یک عبارت اسمی مرتبط با نهاد، و یک عبارت فعلی مربوط به گزاره نشان داده شود. عبارت فعلی، به نوبه ی خود از یک فعل و یک عبارت اسمی دیگر تشکیل می شود. ساختار جمله، یک ساختار قطعه ای است؛ یعنی به چند مؤلفه ی کوچک تر بخش پذیر است. این مؤلفه ها به شیوه های بسیار متنوع با هم ترکیب می شوند تا این که تعداد نامحدودی از گزاره ها را بیان می کنند.
نمودارهایی نظیر این نمودار، دقیقاً جملات دیگری را که از نظر ترکیبی شبیه جمله ی بالا هستند (مانند آن مرد ماشین را می راند، خورشید زمین را گرم می کند و غیره) توصیف می نمایند. معنای یک جمله هم از ترکیب آن جمله و هم از معنای واژه های خاصی که آن جمله را تشکیل داده اند، هر دو به دست می آید.
نمودار، صورت مجهول جمله ی بالا را به صورت ساختار عبارتی ارائه می کند. این دو جمله در اصل به یک معنا هستند (گزاره و خبر همسانی را بیان می کنند)؛ ولی از نظر ساختار کاملاً متفاوتند؛ بنابراین دو جمله ای که از لحاظِ ترکیبی متفاوتند، گزاره های همسانی را می توانند بیان کنند. برای فهم یک زبان، شنوندگان باید بتوانند ساختار عبارتی جمله را پیدا کنند؛ گاهی اوقات به این ساختار عبارتی روساخت (29) (ساختار سطحی) می گویند. همچنین شنوندگان باید به معنای گزاره ای زیر بنایی که غالباً زیرساخت نامیده (30) می شود، پی ببرند.
روان شناسیِ زبان
شکل 2. نمودار ساختار عبارتی جمله ی بالا به صورت مجهول.
البته جملات می توانند خیلی پیچیده تر از آنچه که تاکنون ذکر شد، باشند. ما می توانیم به آسانی جمله زیر را بفهمیم: «کوسه ماهی ای که به غواص حمله کرده بود، به وسیله ماهیگیری که گمان می کرد طناب ماهیگیری او چیزی را صید کرده، به دام افتاد.» در این جا گزاره اساسی عبارت است از: ماهیگیر کوسه ماهی را به دام انداخت؛ ولی این جمله با عبارت های اضافی که کوسه ماهی و عقاید ماهیگیر را بیان می کنند، بسط داده شده است. نمودار ساختار عبارتی این جمله، پیچیده می باشد؛ ولی این نمودار اساساً نظیر همان نموداری است که قبلاً نشان داده شد.
تفاوت بین دو جمله در نمودار 1 و نمودار 2 این است که جمله ی اول درباره کودک مطلبی را بیان می کند؛ در صورتی که جمله ی دوم بر ماهی متمرکز است. در کاربردهای روزمره ممکن است جملات دارای روساخت های متفاوت، به یک گزاره مربوط باشند؛ ولی از کارکردهای متفاوت برخوردار باشند. برای مثال به جملات زیر توجه کنید:
کودک ماهی را خورد.
ماهی به وسیله کودک خورده شد.
آیا کودک ماهی را خورد؟
کودک ماهی را نخورد.
ماهی را بخور! (خطاب به کودک)
همه ی این جملات (و بیش از این ها) به وضعیت مشابهی (امری تقریباً ناخوشایند) اشاره دارند؛ ولی هر کدام از این جمله ها از دیدگاه یا نگرش گزاره ای (31) متفاوتی به آن می پردازند؛ بنابراین ساختار ظاهری یک جمله، مطلب اصلی و همچنین مقصود گوینده را از به کار بردن آن جمله منعکس خواهد کرد. این که چگونه ساختار ظاهری و ساختار زیربنایی جمله با هم ارتباط دارند، اختلاف نظر وجود دارد؛ ولی روشن است که برای فهمیدن جملات متداول، به آگاهی از هر دو جنبه نیازمندیم.

پی نوشت ها :

1. human language.
2. واج ها: واج به کوچک ترین واحد صوتی در هر زبان گفته می شود که بتواند در ترکیب با دیگر واحدهای صوتی آن زبان، کوچک ترین لفظ با معنا را بسازد؛ مثلاً با آوردن برخی واج های گوناگون در میان دو واج / س +... + ر / می توان به صورت زیر کلمات با معنا ساخت:
/ س + اَ + ر / = سَر /
/ س + ا + ر / = سار
/ س + او + ر / = سور
/ س + ای + ر / = سیر (عبدالخلیل حاجتی). واج به هر یک از مجموعه کوچک ترین صداهای گفتاری اطلاق می شود که دو کلمه را از همدیگر متمایز می کند؛ مثلاً در زبان انگلیسی صدای (s) در کلمه (sip) و صدای (z) در کلمه (zip) دو واج متفاوت هستند که سبب تمایز این دو کلمه می شوند (آکسفورد).
3. Phonemes.
4. words and morphemes.
5. syntax.
6. نحو، موضوع علم نحو بررسی و تعیین «1» ساخت ها و عناصر دستوری در هر زبان و «2» نحوه ی قرار گرفتن این عناصر در درون هر ساخت دستوری یا جمله است (همان).
7. عبارت، به مجموعه ای از کلمات گفته می شود که «1» یک واحد دستوری به شمار می آید و «2» از جمله کوچک تر است؛ یعنی مثل جمله قابل تجزیه به دو بخش نهاد و گزاره نیست. و از نظر معنایی مقصود کاملی را بیان نمی کند (همان، ص 31).
8. phrase structure.
9. Psycholinguistics.
10. speech sounds.
11. phonemes.
12. morphemes.
13. brugs.
14. glingwacks.
15. free morphemes.
16. bound morphemes.
17. تعجب، شگفتی surprise
تعجب آور، شگفت انگیز surprising
عدم شگفتی، عدم تعجب unsurpris
به طور شگفت انگیزی surprisingly
18. suffix.
19. content words.
20. function words.
21. syntax.
22. sentences.
23. propositions.
24. subject.
25. predicate.
26. در متن اصلی به جای کلمه ماهی، حلزون را به کار برده است؛ ولی چون در کشور ما حلزون نمی خورند به جای آن کلمه ی ماهی را قرار داده ایم (مترجم).
27. phrases.
28. phrase structure diagram.
29. surface structure.
30. deep structure.
31. propositional attitude.

منبع مقاله :
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط