بازخوانی مواضع و عملکرد شریعتمداری در برابر نهضت امام خمینی (س)
همکاری با رژیم، مقابله با امام
از سال 1342 به بعد شریعتمداری به همکاری های متعددی با رژیم پهلوی پرداخت و متقابلاً مورد پشتیبانی سیاسی و مالی رژیم قرار گرفت. به گفته آیت الله محمدعلی گرامی:از زمان مرحوم آیت الله العظمی بروجردی، ایادی شاه به قم آمده با آقایان ملاقات های خصوصی داشتند تا روحیات آنها را کشف کنند و ببینند با کدام یک می توانند سازگار باشند و از همان زمان دریافته بودند که با آقای شریعتمداری بهتر می توان کنار آمد.(1)
اسدالله علم نخست وزیر شاه و عامل سرکوب قیام 15 خرداد نیز در خاطراتش می نویسد:
پس از سرکوب ملاها در سال 42، استمزاجی کردم تا ببینم کدام یک از آیت الله ها حاضر است تا حدودی با ما همکاری کند؛ در پاسخ شریعتمداری پیشنهاد کرد علی الحساب معادل هشت هزار دلار به او بدهم و در آینده اگر خبری بود خودش با من تماس خواهد
گرفت.(2)
دفتر ویژه شاه در یادداشتی چنین نوشته است :
شریعتمداری که تبریزی است و در قم اقامت دارد، شخص ناصالحی نیست؛ او را می توان محرمانه برای مبارزه با خمینی تقویت کرد و باید آخوند را به جان آخوند انداخت.(3)
در تاریخ 22 /7 /1342 ساواک گزارش نمود:
اخیراً عده ای از روحانیون به منزل شریعتمداری رفته و به او گفته اند تو سازشکار هستی و پول گرفته ای و به پیامبر اسلام خیانت کرده ای! در این موقع شریعتمداری سخت ناراحت شده و با دودست محکم به سر خود کوفته است. (4)
شریعتمداری در اردیبهشت 1343 به اطلاع علمای طرفدارش در تبریز رسانید که من کاری به فعالیت های ضددولتی ندارم و بی طرف می باشم. این رویه وی بارها مورد اعتراض امام خمینی قرار گرفت. (5) در مورخ 16 /3 /43 شریعتمداری به امام خمینی چنین پرخاش نمود:
شما می گویید با تمام دول اسلامی دست دوستی می دهید، در صورتی که جماعت شیعه نمی تواند با سایر مسلمانان که با آنها اختلاف مذهبی دارد دوستی کند. این حرف سیاسی است. حرف هایی از قبیل حکومت مردم بر مردم و اتحاد مسلمانان جهان و حمله به اسراییل، مطالب دینی نیست و سیاسی است. مخالفت با دولت، مخالفت با شاه است و این است که هراعلامیه ای که شما بدهید لطمه می خورید و دین هم ضعیف می شود و سبب آن شما هستید. (6)
رفتار مشکوک شریعتمداری در نزدیکی به رژیم پهلوی، موجب بروز اختلاف او با مراجع
دیگرمانند آیات نجفی مرعشی، میلانی و قمی نیز گردید. در تاریخ 11 /4 /1343 یکی از مأموران مخفی ساواک که لباس روحانی پوشیده بود، از طرف مقامات ساواک مأموریت یافت تا در قم با امام خمینی و شریعتمداری تماس بگیرد و ضمن تظاهر به مخالفت با دولت و طرفداری از مراجع، نحوه فعالیت روحانیان و مردم را درمبارزه با دولت جویا شود. امام خمینی با هوشیاری کامل با مأمورمذکور صحبت کرده و در مقابل در خواست کمک مالی او جهت فعالیت ضددولتی فرمودند :
باید یکی از آقایان سبط، آیت الله لواسانی یا جعفر خندق آبادی یادداشتی آورید که صحت سخنانتان در مورد فعالیت برضد دولت را گواهی نمایند تا کمک مؤثری به شما صورت گیرد.
سپس مرحوم امام از مأمور سؤال کرد: اوضاع تهران چطور است؟ وی جواب داد: بد نیست. امام فرمودند:
عجیب است که می گویی بد نیست و حال آنکه اخباری که به من می رسد خلاف گفته شما را ثابت می کند، عده کثیری هنوز زندانی هستند و سازمان امنیت در تعقیب مسلمانان بی گناه است و با سخت ترین شرایط دوستان مرا شکنجه می دهند و جلوی اجرای شعائر دینی را گرفته اند.
مأمور پرسید : پس جنابعالی چه اقدامی می فرمایید؟ امام در جواب فرمود: «من با قوا برای حفظ قرآن مبارزه می کنم و روزی می رسد که این دولت را برمی دارم؛ شما بیشتر از این تکلیف مرا سؤال نکنید.»
مأمور مذکور به دیدن شریعتمداری نیز می رود و به وی می گوید:
آقای خمینی طلاب و وعاظ را بدبخت کرده و بدون جهت خون عده ای بی گناه را به زمین ریخته و نان و منبرها را گرفته است؛ برای اینکه به هوی و هوس خود برسد.
شریعتمداری حرف های او را تأیید می کند و در پاسخ به نحوه مبارزه با دولت می گوید:«به نظر من صحیح نیست که بین دولت و روحانیت اختلاف باشد؛ آن هم در این موقعیت حساس
که دشمنان مملکت در صدد اخلال داخلی می باشند.» مأمور مخفی در آخر گزارش خود نوشته است :«در صورتی که کمک مالی به طرفداران شریعتمداری نشود اکثر طلبه های طرفدار او غیر مستقیم متوجه خمینی خواهند شد[!]» (7)
در جلسه مورخ 3 /8 /1343 روحنیان قم، بین شریعتمداری و امام خمینی مشاجره لفظی صورت گرفت و شریعتمداری جلسه را ترک نمود و گفت دیگر در این جلسه ها شرکت نخواهد کرد.
یکی از مورخان تاریخ انقلاب اسلامی در جمع بندی خصلت های بارز شریعتمداری و اثر آنها در نحوه رفتار دینی و سیاسی وی چنین می نویسد:
شریعتمداری با داشتن دو خصلت محافظه کاری افراطی و قدرت طلبی، هیچ گاه در حوزه علمیه قم مقبولیت نیافت. محافظه کاری، گاه وی را به مواضع دوگانه ای می کشاند؛ از یک طرف به کارگزاران رژیم قول همراهی می داد و از طرف دیگراز ترس مردم مجبور به موضع گیری ضد رژیم می شد. خصلت دیگر شریعتمداری جاه طلبی وی بود. در طول تاریخ مرجعیت شیعه، هیچ گاه این میدان جولانگاه قدرت طلبان نبوده است و به همین جهت وی نتوانست این مسئولیت را به مقصد برساند. او همواره از مقبولیت مردمی امام خمینی در رنج بود و نسبت به ایشان حسادت می ورزیدند. در ملاقاتی که آیت الله شیخ مجتبی قزوینی یکی از فقهای عارف در سال 1342 با امام خمینی و شریعتمداری نمود، درباره امام، گفت :« سید از همه جهت کامل است. » اما پس از ملاقات با شریعتمداری بسیار بر افروخته و غمگین شد. وقتی علت را از او جویا شدند، گفت :« شریعتمداری می گوید من و خمینی با هم شروع کردیم، اما او الان جلو افتاده است.» آیت الله شیخ فضل الله محلاتی در ملاقاتی که با شریعتمداری داشت همین جملات را شنید:« ما دو نفر بودیم که مبارزه می کردیم در قضیه انجمن های ایالتی و ولایتی و نیز
بعد از آن؛ در بهره برداری متأسفانه همه بهره ها مال ایشان است. »(8)
در برگه معرفی شریعتمداری که در سال 1356 توسط ساواک تنظیم شده، آمده است:«باطنا (با ساواک) همکاری دارد ولی در ظاهر امساک می نماید. وی تیزهوش و زرنگ است و به مقتضیات زمان، رنگ عوض می کند.» (9) همچین در سال 1357 ارزیابی ساواک راجع به خصوصیات شریعتمداری چنین بود:
شریعتمداری مردم میانه رو و کاملاً حسابگر است و همواره با توجه به شرایط، حد اعتدالی در گفتار و اعمال او مشاهده می شود. وی به علاوه مردی جاه طلب است که از دست یافتن به شهرت بیشتر، رضایت خاطر به دست می آورد و این خصوصیت او همراه بامقدار زیادی عوام فریبی نیز هست. مروری در وضعیت شریعتمداری در بیست سال گذشته، وجود ویژگی عوام فریبی را در او شدیداً نشان می دهد. او در عین زیرکی و عوام فریبی، مردی ترسو و به خصوص مرعوب عوامل خمینی است و شاید قسمت اعظم اقدامات اخیر او ناشی از همین رعبی بوده که از عوامل و هواداران خمینی دارد... شریعتمداری مذهب را با سیاست آمیخته و از مذهب به عنوان یک حربه و وسیله برای هدف های سیاسی خود استفاده می کند. (10)
همکاری شریعتمداری با رژیم پهلوی ادامه یافت و وی بارها با مقام های بلند پایه ساواک، شهربانی، اوقاف، وزرای هیئت دولت و حتی شخص شاه ملاقات و گفت وگو می کرد. اسناد به جا مانده به خوبی گویای این نزدیکی و ارتباط های ویژه است. در واقع شریعتمداری و رژیم پهلوی خدمات متقابلی به هم ارایه می دادند. با توجه به این امر است که اکثر تقاضاهای وی از سوی سردمداران رژیم مورد قبول و عمل قرار می گرفت.
رابط اصلی شریعتمداری با مقام های ساواک، پیشکار وی به نام شیخ غلامرضا زنجانی بود. زنجانی چنان در عمل به وظیفه جدی بود که در تاریخ 20 / 9 /1342 به ساواک اطلاع داد تعدادی از طرفداران آیت الله خمینی جهت مذاکره به منزل شریعتمداری آمده اند؛ عده ای را بفرستید تا مذاکرات آنها را بشنوند.
شریعتمداری در همکاری با رژیم پهلوی چنان پیش رفت که درسال 1344 متعاقب پخش خبر سوء قصد به شاه، (11) در نامه ای خطاب به محمدرضا پهلوی، از اینکه صدمه و آفتی به وجود مبارک نرسیده خدا را شکر کرد و از خداوند متعال خواست که پادشاه اسلام را از جمیع عوارض و گزندها در حفظ و حمایت خود نگهداری فرماید. (12)
در بولتن ویژه ساواک راجع به شریعتمداری چنین آمده است:
شریعتمداری در باطن با خمینی موافق نیست. دلیل این مخالفت هم بیشتر جنبه شخصی و رقابت های صنفی و مرجعیت و امثال آن را دارد تا اعتقاد به اصول ملی و مذهبی.(13)
پی نوشت ها :
*کارشناس ارشد ایران شناسی.
1. خاطرات آیت الله محمد علی گرامی، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، ص315.
2. اسدالله علم، یادداشت های محرمانه امیر اسدالله علم، تهران، طرح نو، 1371، ج 1،ص245.
3. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
4. مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، سند ش143.
5. همان
6. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
7. همان.
8. روح الله حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 689- 682.
9. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
10. همان.
11. در 21 فروردین 1344 در کاخ مرمر به سوی شاه تیراندازی شد. ضارب سربازی به نام رضا شمس آبادی بود که در گارد شاهنشاهی خدمت می کرد؛ گلوله ها به شاه اصابت نکرد و شمس آبادی بعد از کشتن دو تن از درجه داران گارد کشته شد و شاه جان سالم به در برد. جهت کسب اطلاعات بیشتر راجع به ترور شاه در کاخ مرمررک: ترور شاه، حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات 1378.
12. مرکزاسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
13. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
نشریه 15 خرداد، شماره21