بازخوانی مواضع و عملکرد شریعتمداری در برابر نهضت امام خمینی (س)
تأسیس دارالتبلیغ اسلامی
طرح ایجاد دارالتبلیغ اسلامی توسط شریعتمداری در سال 1343 آغاز گردید. به گفته دست اندرکاران دارالتبلیغ، هدف از این اقدام، تربیت مبلغین اسلامی با توجه به ضروریات عصر بود. دراعلامیه شریعتمداری راجع به اهداف ونیازهای احساس شده جهت تأسیس دارالتبلیغ چنین آمده است:امروز ما بیش از همه چیز به مبلغین لایق و ورزیده و مطلع و آشنا به زبان روز احتیاج مبرم داریم تا در برابر سیل بنیان کن تزلزل عقیده و فساد اخلاق و تبلیغات مسموم دشمنان اسلام قیام کنند؛ حقایق عالی اسلام را در داخل و خارج مملکت نشر و اشاعه دهند. پایه های ایمان و خداشناسی را در دل ها تقویت نمایند و... در حوزه های علمیه ما، با آن همه خدماتی که این حوزه ها به عالم اسلام کرده و می کنند، تشکیلاتی برای تربیت چنین مبلغینی تاکنون وجود نداشته است... لازم بود هرچه زودتر این نقیصه برطرف گردد و مدرسه ای برای تربیت مبلغین شایسته در حوزه علمیه قم تأسیس شود... (1)
حاج رضا اخوی، قطعه زمینی را به وسعت بیش از 5400 متر درقم جهت تأسیس دارالتبلغ در اختیار شریعتمداری قرار داد. چون احداث ساختمان در زمین مذکور مدتی به طول می کشید وی مهمانخانه ارم قم را به مبلغ نهصد هزار تومان خرید و دارالتبلیغ در مکان مذکور شروع به فعالیت نمود. در مراسم افتتاحیه دارالتبلیغ (15مهر1344 /11جمادی الثانی 1358 ) شریعتمداری در مورد ضرورت وجود چنین مرکزی سخنرانی کرد.
گردانندگان دارالتبلیغ اظهار می کردند این مؤسسه با الهام علمی و عملی از پیامبر اسلام (ص) و برنامه امام صادق(ع) جهت پیشبرد تبلیغات اسلامی در ایران و کشورهای خارجی تأسیس گردیده است. این مرکز در مدت کوتاهی توانست با بیش از هشتاد کشوراسلامی و غیر اسلامی رابطه مطبوعاتی وعلمی برقرارکند.(2) و شعبه های خود را در تهران و بعضی شهرستان ها تأسیس نماید.
دوره اول دارالتبلیغ با 125 نفر و دوره دوم با 145 نفر شروع به کار کرد. برنامه درسی آن
نهج البلاغه، عقاید، تراجم علمای اسلام، فن نویسندگی، ادبیات فارسی، فن خطابه، تاریخ اسلام، زبان عربی، زبان انگلیسی، درایه و حدیث شناسی، تفسیرقرآن فقه و هیئت بود.
ایجا چنین مرکز فرهنگی با گستره مورد نظر و به ویژه با توجه به امور بین المللی، بدون موافقت دستگاه امنیتی رژیم پهلوی میسر نبود و لذا رهبری دارالتبلیغ هموار رابطه خود را با رژیم حفظ می کرد و این چیزی بود که برای طلاب انقلابی و برخی از افراد مستقل غیر انقلابی قابل تحمل نبود. (3)
آیت الله یزدی در خاطرات خود راجع به دارالتبلیغ می گوید:
تأسیس دارالتبلیغ توسط آقای شریعتمداری و بعضی از دوستان ایشان زمانی صورت گرفت که انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم جا باز می کرد. شایع شده بود که این مؤسسه نوعی جبهه گیری در برابرحضرت امام است؛ به خصوص پاره ای بذل و بخشش ها که به افراد می شد یا حمایت هایی که به عمل می آمد مشکوک بود.(4)
امام خمینی موافق تأسیس و فعالیت دارالتبلیغ و انحراف افکارو اذهان از لزوم مقابله با حرکت های ضد اسلامی رژیم پهلوی به سمت فعالیت های عافیت طلبانه نبودند. ایشان آیت الله خزعلی را برای مذاکره و متوجه نمودن شریعتمداری به پیش وی فرستادند. اما آیت الله خزعلی در گفت وگوهای 9 جلسه ای، نتوانست نظر شریعتمداری را در این خصوص تغییر دهد و شریعتمداری در نهایت گفت: «تأسیس و اداره دارالتبلیغ موضوعی شخصی است و باید زیر نظر من اداره شود. » (5)
حضرت امام خمینی مخالفت مستقیم و آشکار با دارالتبلیغ را به مصلحت نمی دانستند و در جواب نامه ای که نظر ایشان را در خصوص مرکز مذکور پرسیده بودند، چنین نوشتند:« راجع به
دارالتبلیغ حقیر دخالتی ندارم.» البته طولی نکشید که خبر مخالفت امام با دارالتبلیغ پخش گردید؛ به طوری که این مسئله در اسناد ساواک نیز انعکاس یافته است. از جمله یک بار که شریعتمداری جهت پرداخت وجه مهمانخانه ارم نیازبه کمک و مساعدت سایر مراجع داشت، پیشکار خود غلامرضا زنجانی را نزد امام خمینی فرستاد تا ایشان نیز جهت پرداخت پول مکان مذکور، کمک نمایند، مرحوم امام از این امر ناراحت شده، به زنجانی چنین گفتند؛
شریعتمداری حق ندارد دارالتبلیغ درست کند و اگر هم از مردم در مورد خرید چنین ساختمانی به نام مدرسه دارالتبلیغ کمک خواسته باشد مردم نباید چیزی بدهند؛ ما به چیزهای دیگر احتیاج داریم؛ ما وسایل بهتر از این احتیاج داریم. (6)
شریعتمداری برای گردآوری کمک های مالی مردم برای ساخت و تجهیز دارالتبلیغ، جمعی از روحانیان طرفدار خود را به شهرستان ها فرستاد. اما با توجه به انتشار خبر مخالفت امام خمینی با دارالتبلیغ و سایر مسائل پیرامون مرکز مذکور، فرستادگان شریعتمداری در مأموریت خود موفقیتی به دست نیاوردند.
به گزارش ساواک، طلاب و روحانیان تهران، آشکارا بر این عقیده بودند که دولت از شریعتمداری حمایت می کند و متقابلاً وی نیز از طرفداران دولت شده است. در این زمینه، ایجاد مدرسه دارالتبلیغ در تهران توسط شریعتمداری را دلیلی برگفته خود می دانستند و می گفتند با وجود این همه مدارس بزرگ علوم دینی در تهران و شهرستان ها، دلیلی نداشت که مدرسه وسیع دیگری برای طلاب تهران بنا کنند. همچنین به نظر آنها دولت در نظر داشت با تأسیس مدرسه دارالتبلیغ به دست شریعتمداری، تحصیل طلاب را تحت نظر بگیرد و آن را ضمیمه آموزش و پرورش نماید. (7)
از سال 1345 فعالیت های تبلیغاتی و انتشاراتی دارالتبلیغ با خرید ماشین آلات چاپ به مبلغ چهارصدهزار تومان( جهت چاپ رساله و کتاب های مذهبی ) توسط شریعتمداری گسترش
یافت. همچنین در سال 1347 شریعتمداری در صدد خرید فرستنده رادیویی برای دارالتبلیغ برآمد. (8) از نتیجه این امر اطلاعی در دست نیست.
کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی
رژیم پهلوی در مهر 1343 مستشاران امریکایی و خانواده های آنان را از حق کاپیتولاسیون(9) برخوردار ساخت. این امر که قدرت قوه قضاییه و حاکمیت ملی ایران را در مقابل اتباع کشور امریکا از بین می برد، موجی از خشم و نارضایتی را برانگیخت. امام خمینی در اعتراض به آن در چهارم آبان 1343 نطق تاریخی و معروف خود علیه کاپیتولاسیون را ایراد نمود.(10) شریعتمداری و آیت الله مرعشی نجفی نیز در اعتراض به اقدام رژیم پهلوی سخنانی ایراد کردند.یکی ازشاهدان سخنرانی شریعتمداری می نویسد:
شریعتمداری در خانه خود علیه
کاپیتولاسیون سخن گفت و با بلندگویی که گذاشته شده بود جمعی از مردم در کوچه اجتماع کرده و به سخنان وی گوش می دادند. البته تعداد جمعیت حاضر کمتر از جمعیتی بود که در خانه امام و اطراف آن جمع شده بودند و صحبت ایشان هم نرم تر از سخنان امام بود و به عنوان نصیحت می گفتند استقلال کشور را باید حفظ کرد و این لایحه خلاف استقلال کشور است. (11)
خلاصه سخنان شریعتمداری علیه کاپیتولاسیون در یک برگ، تکثیر گردید که در بخشی از آن آمده بود:
این قانون کاپیتولاسیون برخلاف قانون اساسی است که رسیدگی به تمام دعاوی را درخور محاکم مملکت می داند. مجلس ایران در تصویب آن، عمل بسیار خلافی انجام داده است. مزایایی که دولت ها به هم می دهند باید متقابل باشد، امریکا به ایرانیان مقیم چنین مصونیتی می دهد؟ چرا این قانون را به اطلاع مردم ایران نرساندند و درمعرض قضات عمومی نگذاردند؟ مصلحت ایجاب می کند مجلس ایران هر چه زودتر این قانون خطرناک را فسخ کند و اگر فسخ نکند کوچک ترین ارزش قانونی نخواهد داشت. (12)
رژیم پهلوی در واکنش به نطق امام خمینی علیه کاپیتولاسیون، در 13 آبان ایشان را دستگیر و به ترکیه تبعید کرد. (13) شریعتمداری نیز در واکنش به این اقدام رژیم پهلوی در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیان، انجام اقدامات حاد در اعتراض به تبعید امام را بی فایده دانست و جهت بازگرداندن ایشان، مذاکره با دولت را به صلاح دید. با وجود این، وی در پاسخ به تلگراف های علما، تأسف خود را از تبعید امام خمینی ابراز داشت و ده روز بعد از تبعید امام، در تلگرافی خطاب به ایشان چنین نوشت:
حادثه ناگوار فاجعه تبعید جنابعالی موجب تأسف و تأثر شدید است و از خداوند متعال خواستار که عن قریب وسایل مراجعت جنابعالی را به حوزه علمیه فراهم فرماید و نگرانی رفع گردد. حقیر تا حدود قدرت و امکان مشغول اقدام بوده و کوتاهی نخواهم کرد. (14)
در اسفند ماه 1343 گفته می شد مراجع و از جمله شریعتمداری قصد دارند به خاطر تبعید امام خمینی در عید نوروز اعلام عزا نمایند؛ اما شریعتمداری در جواب سؤال مأمور ساواک راجع به این موضوع، اعلام عزا را شایعه ای بیش ندانست و حتی احتمال انتشار اعلامیه ای در مورد لزوم بازگرداندن حضرت امام از تبعید را نیز رد کرد. (15) در واقع حوزه علمیه بدون وجود امام خمینی بیشتربا مزاج شریعتمداری سازگار بود و اسباب پیشرفت وی بیشتر مهیا بود! شاهد این امر بدگویی ها است که در تاریخ 27 /12 /1343 وی در ملاقات با مأمورین عالی رتبه ساواک نسبت به حضرت امام بر زبان می آورد و می گوید:
ما در ابتدا از ایشان[آقای خمینی ] حمایت می نمودیم و سپس شروع به انتقاد و گوشزدهای لازم به او کردیم؛ ولی خمینی کسی نبود که به این گوشزدها توجهی بنماید، اقدام به دادن اعلامیه ها نمود... و کاری نمود که موقعیت مرجع تقلید شیعیان جهان را متزلزل کرد. ما چون این خرابکاری ها را از او دیدیم خودمان را کنار کشیده و به تماشا مشغول شدیم. متأسفانه پس از جریانات اخیر، رئیس مملکت [شاه] و دولت، دیگر اعتنایی به خواسته های ما ندارند. مقصر این اوضاع خمینی و هواداران او هستند که موقعیت روحانیت را به خطر انداخته اند. ما هرگز نمی خواهیم به جنگ برادران دینی سرباز خود که به مدرن ترین سلاح ها مجهز هستند برویم. (16)
بعد از اینکه چند تن از اعضای هیئت های مؤتلفه اسلامی، (17) حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت(618) و از عاملان اصلی تبعید امام خمینی را اعدام انقلابی کردند و تعدادی از آنها دستگیر و محکوم به اعدام شدند، جمعی از علما و طلاب با نامه و مراجعه حضوری از شریعتمداری خواستند تا جهت ممانعت از اعدام اعضای هیئت های مؤتلفه اقداماتی نماید؛ وی هر نوع اقدامی را صلاح ندانست و گفت فقط باید به صورت خواهش وتقاضا از مقامات عالیه کشور اقدام کرد. (19)
در تاریخ 22 /12 /1344 جمعی از طلاب شبانه به منزل شریعتمداری مراجعه و تقاضا کردند درس طلاب به عنوان اعتراض به تبعید امام خمینی و تقاضای آزادی ایشان تعطیل شود. شریعتمداری جواب داد این کار بی فایده است. طلاب گفتند اگر نتیجه نداد عملی می کنیم که منجر به خونریزی شود. شریعتمداری گفت:
یک دفعه کردید چه شد؟ و سپس با عصبانیت ادامه داد: شما را چه کسانی اینجا فرستاده اند؟ مگر من مقلد شما هستم؟ مردم به من اطمینان دارند و شما می گویید من آنها را به کشتن بدهم؟... می خواهید دیگران را اصلاح کنید! وضع حوزه موجب شرمساری است و با این وضع می خواهید با امریکا و اسراییل طرفیت کنید! (20)
طلاب به منزل برخی از آقایان نیز مراجعه و تقاضا کردند درس ها را به عنوان اعتراض به ادامه تبعید آیت الله خمینی تعطیل کنند؛ اما آنان به توصیه شریعتمداری با خواسته طلاب
موافقت ننمودند.
در مرداد 1345 شریعتمداری در ملاقات با مأمور عالی رتبه ساواک در مورد امام خمینی چنین گفت:
آقای خمینی مرتکب اشتباهاتی شد که چنانچه ما هم می خواستیم طریقی که ایشان پیمودند بپیماییم گذشته از اینکه تمام حوزه های علمیه قم از هم پاشیده می شد نتیجه ای هم در برنداشت. من در منبر درس به اطلاع طلبه ها رسانیده ام که سکوت من، حوزه علمیه را نگه داشت و به تمام مصلحین قم هم تذکر داده ام که از انتشار اعلامیه و اخبار عاری از حقیقت بپرهیزند و حوزه علمیه قم را متشنج نسازند، زیرا این حوزه وظیفه اش نشر احکام و ترویج دین مبین اسلام است و محصلین حوزه علمیه قم مجاز نیستند به هیچ وجه در امور سیاسی دخالت نمایند بلکه باید تابع علما و بزرگان خود باشند. (21)
نظر شریعتمداری در مورد اینکه طلاب مجاز نیستند به هیچ وجه در امور سیاسی دخالت نمایند، کاملاً در تضاد با نظریات دیگر او قرار دارد. وی در روزدوشنبه 14 /7 /1348 در درس خارج به طلاب دینی چنین گفت:
دین از سیاست جدا نیست و در ممالک اسلامی، حکومت حق پیشوایان دین است؛ منتها روی چه محذوری نتوانستند تاکنون به این موضوع جامه عمل بپوشانند بحثی است جداگانه... قسمت اعظم فقه اسلامی را احکامی مانند دیات، قصاص، بیع، تجارت، ازدواج، طلاق و.... تشکیل می دهند. حالا پیغمبر اسلام توانست در زمان خود رسالت را با حکومت و سلطنت وفق دهد ولی بعد از ایشان جانشینان وی روی حساب های دیگری نتوانستند بر مسند حکومت تکیه زنند به طوری که امروزه ما هم نمی توانیم چنین کاری انجام دهیم ولی این دلیل این نیست که این حق بر ما مسلم نیست. (22)
در برگ بیوگرافی که ساواک در سال 43 یا 44 از شریعتمداری تهیه کرده چنین آمده است:
طرفداران وی در میان طبقات مختلف بسیار است! بیان مختصری دارد؛ مرجع تقلید است؛ روحیه معتدلی دارد و بستگی سیاسی با جایی ندارد؛ نسبت به قوانین احترام می گذارد و مطیع است؛ شخص عاقل و مسنی است؛ ولی مشهور به نفاق و دورویی است. (23)
پی نوشت ها :
*کارشناس ارشد ایران شناسی.
1. همان.
2. خاطرات آیت الله محمد یزدی، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 183.
3. رک: رسول جعفریان، جریان ها و جنبش های مذهبی – سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 160- 56.
4. خاطرات آیت الله یزدی، ص 182.
5. خاطرات آیت الله خزعلی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 119- 117.
6. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری
7. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری
8. همان.
9. حق قضاوت کنسولی، طبق این قانون اتباع کشور صاحب حق کاپیتولاسیون در کشور مقصد، تحت حاکمیت محاکم دولت متبوع خود باقی می ماندند و محاکم کشور مقصد حق محاکمه آنها را نداشتند.
10. برای مطالعه متن نطق امام (س) رک: مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، ص 379- 373؛ نهضت امام خمینی (س) سید حمید روحانی، ج1، ص 726-716و نوار این نطق خوشبختانه موجود است.
11. خاطرات آیت الله منتظری، ج 1، ص 250.
12. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
13. جهت مطالعه چگونگی دستگیری و تبعید امام خمینی (س) رک: مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، اسناد ش 185تا 195.
14. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری؛ جهت مطالعه متن تلگراف های آیات مرعشی نجفی، گلپایگانی و میلانی به امام خمینی (س) رک: مبارزات امام خمینی به روایت اسناد، سند ش 197.
15. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
16. همان.
17. در مورد هیئت های مؤتلفه اسلامی رک: حکیم امیری، تاریخ شاهنشاهی هیئت های مؤتلفه اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386؛ مهدی عراقی، ناگفته ها(خاطرات شهید عراقی)، تهران، رسا.
18. راجع به حسنعلی منصور رک: منیژه صدری، حسنعلی منصور به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383.
19. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
20. همان؛ شرح این جریان و صحبت های رد و بدل شده بین نمایندگان طلاب طرفدار امام خمینی (س)با شریعتمداری در کتاب نهضت امام خمینی، ج 1، ص 896- 892 ذکر شده است.
21. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آرشیو اسناد، پرونده شریعتمداری.
22. همان.
23. همان.
نشریه 15 خرداد، شماره21