هیولاهایی به نام دانشمند

اینها فقط بخشی از افتخارات چند نفر از محبوب ترین دانشمندان دنیاست؛ شکنجه حیوانات، دزدیدن اعتبار دیگری، شیادی، خود بزرگ بینی و چند شاهکار دیگر. نیوتن، ادیسون و لایب نیتز؛ اسامی بزرگی که می توانید آنها را نابغه،
شنبه، 3 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هیولاهایی به نام دانشمند
هیولاهایی به نام دانشمند

 

نویسنده: محمود حاج زمان




 

اینها فقط بخشی از افتخارات چند نفر از محبوب ترین دانشمندان دنیاست؛ شکنجه حیوانات، دزدیدن اعتبار دیگری، شیادی، خود بزرگ بینی و چند شاهکار دیگر. نیوتن، ادیسون و لایب نیتز؛ اسامی بزرگی که می توانید آنها را نابغه، باهوش یا دانشمندی برای تمام اعصار بنامید و بسیاری صفات دیگر هم به آنها نسبت بدهید؛ اما بدبختانه نوابغ علمی از نظر مهارت های اجتماعی چندان بالاتر از عامه جامعه نبودند. مغزهای بزرگی که نام آنها در ادامه می آید، احتمالاً تأثیر چشمگیری بر حوزه کاری خود گذاشته اند. اما حتی اگر صدها سال هم بگذرد. باز هم برای رفتار بی ملاحظه، ظالمانه، تقلب آمیز و وحشیانه آنها تأسف خواهیم خورد.

1- ریچارد اوون، خود بزرگ پندار

ریچارد اوون، طبیعی دان و دیرینه شناس قرن نوزدهم اوون ابداع واژه «دایناسور» بود؛ ولی او در میان همکارانش شهرت خوبی نداشت. در بین عبارات ناخوشایندی که برای توصیف او استفاده می شوند، اینها بیشتر از بقیه به چشم می خورند: «مغرور، گستاخ، حسود و انتقام جو». اگر بخواهیم شخصیت او را در یک کلمه خلاصه کنیم، باید بگوییم که اوون «یک بی اخلاق تمام عیار» بود. مثالی از تقید مثال زدنی اوون به زیرپا گذاشتن هرگونه اصول اخلاقی، رقابت او با دیرینه شناس دیگری به نام گیدئون مانتل است. آن دو به رقابت بی پایانی در چاپ مقاله دست زدند و هر یک تلاش می کرد تا ثابت کند دیگری یک کاشف بزرگ دایناسور نیست. در حالی که اوون در تمام دوران حرفه ای خود به شدت متکی به کارمانتل بود؛ ولی هیچ گاه به این امر اذعان نکرد. در سال 1844 اوون مدال سلطنتی انجمن سلطنتی لندن را به خاطر مقاله ای که مانتل احساس می کرد سرشار از غلط است به خود اختصاص داد (که البته بعدها مشخص شد حق در این مورد کاملاً با مانتل بود). در سال 1848، مانتل مقاله ای منتشر کرد تا آن غلط ها را مشخص کند، و اوون هم با یک حمله لفظی شدید تلافی کرد. سال بعد هم که مانتل نامزد مدال سلطنتی شد. اوون تلاش کرد مانع از اهدای مدال توسط شورا به او شود. مانتل تنها هدف رفتار اهانت آمیز اوون نبود. قربانی اصلی دیگر هم کسی نبود جز چارلز داروین. اوون به جنگ کتاب «منشأ انواع» داروین رفت و از راه بدی هم وارد شد. پس از آنکه داروین کتاب خود را منتشر کرد. اوون تکذیبیه طولانی و زننده ای را به صورت ناشناس برای آن منتشر کرد. در اواخر عمر اوون، سرانجام کار به جایی رسید که غرور بیش از حد او توانست بر اعتبارش سایه افکند؛ مسأله ای که تا به امروز هم ادامه دارد.
ریچارد اوون

2- توماس ادیسون شکنجه گر حیوانات

در سال 1884 نیکلاتسلای جوان به نیویورک رفت تا با ادیسون که به تازگی برای برق ولتاژ پایین مدار مستقیم (DC) خود شهرتی به هم زده بود، ملاقات کند. تسلا باور داشت برق ولتاژ بالای جریان متناوب (AC) بهتر از برق مورد نظر ادیسون است و پیشنهاد تولید یک موتور جریان متناوب را ارائه کرد؛ اما ادیسون ادعا کرد این سیستم خیلی خطرناک است. به جای آن، ادیسون قول داد در صورتی که بتواند کارکرد ژنراتورهای DC او را بهبود بخشد، 50 هزار دلار (معادل یک میلیون دلار امروزی) به او پاداش می دهد. پس از ماه ها کار و پیشرفت هایی چشمگیر در کار، تسلا از ادیسون درخواست کرد تا پاداش وعده داده شده را به او پرداخت کند؛ اما ادیسون گفت: «هر وقت تبدیل به یک آمریکایی کامل شدی، از جوک های آمریکایی لذت خواهی برد».
جرج وستینگهاوس، حقوق اختراعات تسلا را خرید و به عنوان پیشگام این صنعت، کاربرد فناوری برق متناوب را در سراسر جهان گسترش داد. اما ادیسون که سرمایه گذاری سنگینی روی برق مستقیم کرده بود، کمپینی سیاسی علیه برق متناوب به راه انداخت. ادیسون می خواست ثابت کند برق متناوب بیش از حد خطرناک است؛ او شروع به وصل برق به بدن حیوانات در ملأ عام کرد. سگ ها و گربه ها، گاوها، اسب ها و حتی یک فیل قربانی آنها شدند.
ماجرا زمانی بدتر شد که از ادیسون سؤال شد آیا برق گرفتگی روشی انسانی برای اعدام است؟ در پاسخ، او ادعا کرد با نیروی AC وستینگهاوس، برق گرفتگی روش قابل اعتمادی برای اعدام است. وستینگهاوس تلاش کرد مانع چنین ارتباطی شود؛ ولی هارولد براون، یکی از کارمندان ادیسون استخدام شد تا اولین صندلی الکتریکی جهان را بسازد. طبیعی بود براون برای این کار از جریان متناوب استفاده کند. نخستین آزمایش این صندلی در روز 6 آگوست 1890 انجام شد. اولین بار برق به مدت 17 ثانیه وصل بود و نتوانست جان شخصی را که به دلیل کشتن فردی با تبر به اعدام محکوم شده بود، بگیرد. پس از شارژ مجدد ژنراتور و بالا رفتن ولتاژ، وصل دوباره جریان برق توانست کار را تمام کند؛ البته پس از شکنجه ای طولانی که حدود 8 دقیقه طول کشید. وستینگهاوس بعدها گفت: «واقعاً اگر از تبر استفاده می کردند انسانی تر بود» با وجود کارهای شیطانی ادیسون، برق متناوب برنده جنگ جریان ها شد. ولتاژ بالاتر برق متناوب باعث می شد آن را به مسافت های خیلی دورتری بفرستند. استفاده خانگی از جریان متناوب در خانه ها هم ایمن تر بود. تلاش های وحشیانه ادیسون برای شکست رقبایش بیهوده بود؛ موضوعی خود ادیسون نیز سرانجام در اواخر عمرش به آن اذعان کرد.
توماس ادیسون

3- ویلیام شاکلی، کلاهبردار

شاکلی همان کسی است که سیلیکون را به سیلیکون ولی (منطقه ای در کالیفرنیا که میزبان بزرگ ترین شرکت های الکترونیکی و کامپیوتری دنیاست) آورد. شاکلی فیزیکدان، مخترع، برنده جایزه نوبل و البته شنونده ناسزاهای بی شمار بود. پس از آنکه شاکلی در سال 1936 مؤسسه فناوری ماساچوست (ام آی تی) را با مدرک دکترا ترک کرد به آزمایشگاه های بل پیوست (که امروزه AT&T نام دارد). وی مسؤول گروهی بود که روی نیمه هادی ها تحقیق می کردند؛ موادی که گمان می رفت می توانند در مدارهای کنترل برق جایگزین لوله های خلأ ناکارآمد شوند. پس از ماه ها آزمون و خطا و کار سخت دو نفر از همکاران او به نام های جان باردین و والتر براتین موفق شدند اولین تراتزیستور عملیاتی را در سال 1947 بسازند. وقتی شاکلی با خبر شد نامش در مجوز اختراع ثبت نشده است، منفجر شد. در نهایت آزمایشگاه های بل عقب نشینی کرد و نام شاکلی را به فهرست اضافه کرد. به گفته براتین، عکسی که در آن تصویر این سه نفر در کنار ترانزیستور دیده می شود؛ «اولین و آخرین باری بود که دست شاکلی به ترانزیستور خورد.» تا سال ها بعد، این اختراع به نام او نوشته می شد و حتی گاه به اسم دو نفر دیگر اشاره ای هم نمی شد. شاکلی در سال 1956 شرکت نیمه هادی خود را در پالوآلتوی کالیفرنیا تأسیس کرد. او با چرب زبانی توانست گروهی درخشان از دانشمندان را فریب دهد و در آنجا گرد هم آورد؛ ولی به سرعت لحن صحبتش عوض شد. افراد را بی دلیل اخراج می کرد، یا کسی با مدرک دکترا را به کارهای معمولی خط تولید می گماشت. تنها ظرف یک سال بعد، تمام هشت عضو گروه پژوهشی شرکت او استعفا دادند. آن هشت نفر در نهایت «اینتل» را بنا نهادند. در سال های بعد، اوضاع برای شاکلی از این هم بدتر شد. در سال 1963 دانشگاه استنفورد او را به عنوان استاد مهندسی استخدام کرد. مدت کوتاهی پس از آن شاکلی سخنرانی های تندش را درباره پست بودن ژنتیک بعضی از نژادها آغاز کرد که بیش از دو دهه طول کشید. در نهایت، هنگامی که در سال 1989 مرگ به سراغ شاکلی آمد. او دیگر نه دوستی داشت و نه حسن شهرتی.
ویلیام شاکلی

4- لایب نیتز و نیوتن ؛ دوست یا دشمن؟

امروزه اکثریت مردم هم نیوتن و هم لایب نیتز را مبدعان حساب دیفرانسیل و انتگرال می دانند؛ اما داستان به همین سادگی نبوده است. نیوتن چهار سال بزرگ تر از لایب نیتز بود و مدت طولانی تری روی حساب دیفرانسیل خود کار می کرد. او محض احتیاط تعداد محدودی از کاغذهای خود را نزد جان کالینز (دفترداری دولتی در لندن) امانت گذاشته بود.
در سال 1670 لایب نیتز و نیوتن هر دو مشغول کار روی حساب دیفرانسیل بودند. کالینز و هنری اولدنبرگ (منشی انجمن سلطنتی) نیوتن را ترغیب کردند به لایب نیتز نامه بنویسد. جواب لایب نیتز «تا حدی محتاطانه و شکاکانه» بود. همزمان که نیوتن مشغول نوشتن پاسخ نامه لایب نیتز بود، لایب نیتز هم در لندن به سر می برد. او متوجه شد گنجینه نیوتن در اختیار کالینز قرار دارد. به همین دلیل به سراغ کالینز رفت و به مطالعه کاغذهای نیوتن پرداخت.
زمانی که لایب نیتز مقاله خود را در سال 1684 منتشر کرد. به هیچ وجه به همکاری و مساعدت نیوتن اشاره ای نکرد. نیوتن که سرگرم کارهای دیگری بود، ابتدا واکنشی نشان نداد. ولی در سال 1699 دعوا آغاز شد: ریاضیدانی که رابطه نزدیکی با نیوتن داشت به طور عمومی اعلام کرد از نظر او «نیوتن با سال ها فاصله اولین کسی بود که حساب دیفرانسیل را اختراع کرد».
پنج سال بعد و در سال 1704، نیوتن همراه با رساله Opticks مقاله Dequadratura را نیز منتشر کرد. سال بعد، لایب نیتز به صورت ناشناس مقاله های نیوتن را مرور و نقد کرد و خدعه آمیزانه نوشت نیوتن را به خاطر یافتن راه جایگزینی برای کار لایب نیتز، ستایش می کند. بر اساس مکاتبات لایب نیتز با نیوتن، لایب نیتز می دانست که نیوتن 10 سال پیش از او، اولین کسی بود که این علم را اختراع کرد.
پنج سال دیگر در سال 1710 در مقاله ای از یک اخترشناس به نام جان کیل ادعا شد لایب نیتز صرفاً نام ها و نمادهای نیوتن را تغییر داده است. لایب نیتز دست به دامن انجمن سلطنتی شد که رئیس آن نیوتن بود. اینجا بود که دیگ خشم نیوتن سرریز کرد. او گزارشی از این جدال به انجمن سلطنتی نوشت و آن را در سطح بین المللی منتشر کرد. او حتی تا سال ها پس از مرگ لایب نیتز در سال 1716 هم از این کار دست نکشید.
لایب نیتز
منبع مقاله: نشریه دانستنیها، شماره 97



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط