آسمان ها و زمین در مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) می گریند.

در بیان احادیثی که روایت شده در حزن و اندوه و تحسّر و تأثر و گریستن و عزاداری کردن، خصوصاً آسمان ها و زمین ها در مصائب حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) که در اینجا به نقل چندین حدیث اکتفاء می شود.
چهارشنبه، 7 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آسمان ها و زمین در مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) می گریند.
آسمان ها و زمین در مصیبت اباعبدالله الحسین(ع) می گریند.

نویسنده: آیت الله سید محمد حسن میرجهانی(ره)




 
در بیان احادیثی که روایت شده در حزن و اندوه و تحسّر و تأثر و گریستن و عزاداری کردن، خصوصاً آسمان ها و زمین ها در مصائب حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) که در اینجا به نقل چندین حدیث اکتفاء می شود.

حدیث اوّل

فرات بن ابراهیم در تفسیر خود بسند معنعن از حضرت صادق(ع) روایت کرده که فرموده:
«کان الحسین(ع) مع امّه تحمله فاخذه النبی(ص) و قال: لعن الله قاتلک - إلی ان قال: -و تبکیه السّموات و الارضون».(1)
یعنی:‌ (حسین(ع) مادر او حمل کرده بود، پیغمبر(ص) او را گرفتن و فرمود: خدا لعنت کند کشنده تو را که می گریند برای تو آسمان ها و زمین ها).

حدیث دوم

نیز از حضرت صادق(ع) در ذیل آیه شریفه: (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُؤلاً نَبِیْاً)(2) فرموده:
«این اسماعیل پسر حضرت ابراهیم نیست، بلکه پسر حزقیل است، و در آن حدیث است که خدای تعالی وحی کرد به او، هر حاجت دیگری داری بخواه. عرض کرد: خدایا تو از همه ما پیغمبران عهد گرفتی از برای خود به خداوندی و از برای محمّد پیغمبری و از برای اوصیاء او به امامت و ولایت، و تو خبر دادی که دل پیغمبر آخرالزمان را که افضل از همه پیغمبران است به درد خواهی آورد، به مصیبتی که از همه مصیبت ها عظیم تر است که به دخترزاده او روی خواهد داد و تمام عالم از آسمان ها و زمین ها در مصیبت او خواهند گریست».(3)

حدیث سوم

در بحارالأنوار روایت کرده که:
«از جمله چیزهائی که جبرئیل امین به پیغمبر خبر داده، این است که به آن حضرت گفت: چون بیاید روزی که در آن روز کشته شود سبط تو، کسان او و لشکرهای اهل کفر و لعنت، دور او را بگیرند و به جنبش و تزلزل درآید کوه ها و به اضطراب و موج در آید دریاها، و موج زنند آسمان ها و اهل آنها، و خشمناک شوند بر کشندگان فرزندان تو، به علت آن مصیبت عظیمی که بر تو و ذریّه تو وارد گردیده و هتک حرمت تو شده»،(4) تا آخر حدیث.

حدیث چهارم

در کتاب کامل الزیارات بسند خود از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود:
«لمّا أسری بالنبّی قیل له: إن الله مختبرک بثلاث لینظر کیف صبرک - إلی ان قال: - و أمّآ إبنُها الاخر فتدعوه امتک إلی الجهاد، ثم یقتلونه صبراً و یقتلون ولده و من معه أهل بیته ثم یسلبون حرمه، فیستعین بی و قد مضی القضاء منّی فیه بالشهادة له و لمن معه، و یکون حجّة‌ علی ما بین قطریها، فتبکیه السّموات و الأرض جزعاً علیه، و تبکیه ملائکه لم تدرکوا نصرته»،(5) الخبر،
یعنی: (فرمود: پیغمبر(ص) به معراج سیر داده شد، به او گفته شد که: خدای تعالی امتحان کننده است تو را تا ببیند که صبر و شکیبایی تو چگونه خواهد بود - تا آنجا که گفت: - امّا پسر دیگر فاطمه یعنی حسین را امّت تو دعوت می کنند او را به جهاد. پس می کشند او را به قتل صبر و می کشند پسران او را و کسانی که با او هستند از اهل بیت او. پس از من کمک می خواهد و قضا جاری شده به شهادت او از من و شهادت کسانی که با او هستند، و کشته شدن او حجّتی است ما بین دو قطر زمین. پس می گرید بر او آسمان ها و زمین از روی جزع و دردناکی، و می گریند برای او ملائکه ای که یاری او را درک نکردند)، تا آخر خبر.

حدیث پنجم

در کتب معتبره از جبلّه مکیّه روایت شده که گفت: شنیدم از میثم تمار که می گفت:
«والله لتقتل هذه الامة ابن بنت نبیّها. - إلی ان قال: - و یبکی علیه الشمس و القمر و السماء و الأرض و مؤمنون الانس و الجنّ و جمیع ملائکه السّموات و الأرضین و رضوان و مالک و حملة العرش، و تمطر السماء دماً و رماداً. -إلی ان - قال میثم: یا جبّله، اعلمی أن الحسین بن سیّدالشهداء یوم القیمة و لا صحابة علی سائر الشهداء فضلاً، یا جبلّة ‌إذا نظرت إلی السماء حمرا کانّها دم عبیط، فاعلمی انّ سیّدالشهداء الحسین قد قتل، قالت جبلة: فخرجت ذات یوم فرایت الشمس علی الحیطان کأنّها الملاحف المعصفرة، فضّجیت حینئذٍ و بکیت،‌ و قلت: والله قتل سیّدنا الحسین(ع)».(6)
یعنی: (جبّله مکیّه گفت: شنیدم از میثم تمار - رحمة الله - که می گفت: به خدا قسم که البته می کشند این امّت پسر دختر پیغمبر را. تا اینکه گفت میثم در حالتی که گریه می کرد بر آن حضرت که: آفتاب و ماه و ستاره ها و آسمان ها و زمین و آدمیان و جنیّان - مؤمنان از ایشان - و جمیع ملائکه آسمان ها و زمین ها و رضوان خازن بهشت و مالک دوزخ و حاملان عرش و آسمان خون و خاکستر می بارد.
تا اینکه گفت: ای جبلّه! بدان که حسین آقای شهیدان است در روز قیامت و هر آینه اصحاب او بر سایر شهیدان برتری دارند. ای جبلّه! هر گاه دیدی که آسمان سرخ شد که گویا خون تازه است، بدانکه آقای شهیدان کشته شده. جبله گفت: روزی بیرون آمدم و دیدم آفتاب بر دیوارها مانند جامه رنگین است، شیون زدم و گریستم و گفتم: به خدا قسم آقای ما حسین کشته شده).

حدیث ششم

در تفسیر علی بن ابراهیم مسنداً از امیرمؤمنان(ع) روایت کرده که فرمود:
«مرّ رجل عدو الله و لرسوله، فقال: ما بکت علیه السماء و الأرض و ما کانوا منظرین، ثم مر علیه الحسین بن علی، فقال: لکن هذا لتبکین علیه السّماء و الأرض، قال: و ما بکت السماء و الأرض الا علی یحیی بن زکریّا و الحسین بن علیّ».(7)
یعنی: (مردی گذشت بر امیر مرمنان که آن مرد دشمن خدا و رسول او بود. پس آن حضرت فرمود: پس نگریست بر او آسمان و زمین، و نبوده اند از مهلت داده شدگان، در آن حال بگذشت بر آن حضرت حسین بن علی (ع) فرمود: لکن بر او گریه می کنددآسمان و زمین، و فرمود: گریه نکرد آسمان و زمین مگر بر یحیی پسر حضرت زکریا و حسین پسر علی(ع).

حدیث هفتم

نیز در کتاب کامل الزیارات مسنداً از مردی روایت کرده که گفت:
«شنیدم از امیر المؤمنین(ع) زمانی که در رُحْبَه مسجد کوفه بود و تلاوت می فرمود این آیه را:
(فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ)،(8) در آنگاه حسین(ع) از بعضی از درهای مسجد بیرون آمد و بر آن حضرت وارد شد. پس فرمود: «انّ هذا سیقتل و یبکی علیه السماء و الأرض». یعنی: (این حسین زود باشد که کشته خواهد شد، و بر او می گرید آسمان و زمین».(9)

حدیث هشتم

از ابراهیم نخعی روایت کرده که گفت:
«خرج امیرالمؤمنین(ع) فجلس فی المسجد، و اجتماع اصحابه حوله، و جاء الحسین حتی قام بین یدیه، فوضع یده علی رأسه فقال: یا بُنیّ انّ الله عیّر اقواماً فی القرآن فقال: (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ و الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ) و اَیْمُ الله لیقتلنک ثم تبکیک السماء و الأرض».(10)
یعنی: (بیرون آمد امیرالمؤمنین(ع) و نشست در مسجد و اصحاب او در گرد او جمع شدند و حسین آمد تا اینکه ایستاد در مقابل او. پس آن حضرت دست خود را بر سر او گذارد. پس فرمود: ای پسرک من! بدرستی که خدا سرزنش می کند گروهی را در قرآن. پس گفت: گریه نکرد بر ایشان آسمان و زمین، و مهلت به ایشان داده نشده، و سوگند به خدا هر آینه تو را خواهند کشت، پس بر تو آسمان و زمین خواهند گریست).

حدیث نهم

عن کثیر بن شهاب الحارثی، قال:
«بینا نحن جلوس عند امیرالمؤمنین(ع) إذا طلع الحسین، فضحک علیّ(ع) حتّی بدت نواجده، فقال: إنّ الله ذکر قوماً قال: (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماء وَ الْأَرْضُ وَ ما کانُوا مُنْظَرینَ)(11) و الذی فلق الحبّة و بریء النّسمة لیقتلن هذا لتبکیّن علیه السماء و الأرض».(12)
یعنی: (کثیر بن شهاب حارثی گفته است: در اثنائی که ما نشسته بودیم نزد امیرالمؤمنین(ع) در رُحْبَه - که جائی است در کوفه - ناگاه ظاهر شد حسین. پس امیرالمؤمنان(ع) خندید، بطوری که دندان های او ظاهر شد و فرمود: بدرستی که خدای تعالی ذکر نموده گروهی را. پس از آن آیه (فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ الَّسماءُ) را، تا آخر آیه خوانده و فرموده: سوگند به آن خدائی که شکافت دانه را و آفرید بنده را، هر آینه کشته خواهد شد البته این فرزند من و هر آینه می گرید بر او آسمان و زمین).

حدیث دهم

سیّد ابن طاووس - علیه الرحمة - در کتاب ملهوف گفته است که:
«قال علی بن الحسین(ع) فی خطبة خطبها حین یقدم من کربلا إلی المدینة، و هذه الروایة التی لا مثل لها رزیّة: أیّها الناس، فایّ رجالات منکم یسِرون بعد قتله؟ ام أیّ عین منکم تحبس دمعها و تضّن عن أنهما لها؟ فلقد بکت السّبع الشدّاد لقتله، و بکت البحار بامواجها، و السّموات بأرکانها، و الأرض بارجائها».(13)
یعنی: (روایت کرده که سیّد(ره) از حضرت امام زین العابدین(ع) در خطبه ای که: خوانده وقتی که از کربلا به مدینه می آمد که این مصیبت چنان مصیبتی است که مانند ندارد! ای مردان! پس کدام مردانند از شما که شاد شوند بعد از کشته شدن پدرم؟ کدام چشم است از شما که حبس کند اشک خود را و بخل کند از ریختن آن؟ پس محقّقاً گریه کرد هفت آسمانِ محکم برای کشته شدن او و گریه کرد دریاها به موج های خودش و آسمان ها به ارکان خودش و زمین با کناره های خودش).

حدیث یازدهم

حضرت صادق از پدر بزرگوارش امام باقر و آن حضرت از پدر بزرگوارش علی بن الحسین(ع) روایت فرموده که فرمود:
«إن الحسین بن علی بن ابیطالب دخل یوماً علی الحسین، فلمّا نظر إلیه بکی، فقال له: ما یبکیک یا ابا عبدالله؟ قال: أبکی لما یصنع بک. فقال له الحسن: إنّ الّذی یؤتی إلیّ سمّ یدسّ إلیّ فاقتل به، ولکن لا یوم کیومک یا ابا عبدالله! - إلی ان قال: - فعندها تحلّ بنی امیّة اللّعنة و تمطر السماء دماً و رماداً».(14)
یعنی: (روزی داخل شد حسین بن علی بن ابی طالب بر برادرش حسن(ع). چون بر او نگریست، گریه کرد. آن حضرت فرمود: چه چیز تو را به گریه در آورده ای ابی عبدالله؟ عرض کرد: گریه می کنم برای آنچه که با تو کردند از جور و جفا. پس حضرت مجتبی(ع) فرمود: مصیبت من آن است که پنهانی زهری به من خورانیدند و به آن کشته می شوم و لیکن هیچ روزی مثل روز تو نیست ای ابا عبدالله! تا آنجائی که فرمود: آن وقت حلول می کند بر بنی امیّه لعنت، و می بارد آسمان خون و خاکستر).

حدیث دوازدهم

در کتاب قرب الاسناد از حنّان از ابی عبدالله(ع) روایت کرده که فرمود:
«زورو الحسین و لا تجفوه، فانه سیّدالشهدا و سیّد شباب أهل الجنّة و شبیه یحیی بن زکریّا، و علیها بکت السماء و الأرض».(15)
یعنی: (زیارت کنید حسین را و به او جفا نکنید. زیرا که آقای شهیدان و آقای جوانان اهل بهشت و شبیه یحیی پسر زکریّا است و برایشان گریه می کند آسمان و زمین).

حدیث سیزدهم

اب ابی فاخته روایت کرده از حضرت صادق(ع) که فرمود:
«إنّ أبا عبدالله الحسین(ع) لما قُتل، بکت علیه السّموات السَّبع و الارضون السّبع و ما فیهن و ما بینهنّ».(16)
یعنی: (بدرستی که ابو عبدالله(ع) چون کشته شد، گریه کرد بر او آسمان ها و زمین های هفتگانه).

حدیث چهاردهم

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود:
«إنّ أبا عبدالله الحسین بن علیّ لمّا مضی، بکت علیه السّموات السّبع و الارضون السَّبع و ما فیهنّ و ما بینهنّ».(17)
یعنی: (بدرستی که اباعبدالله الحسین پسر علیّ، چون شهید شد، گریه کرد بر او آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه و آنچه در میان آنها است).

حدیث پانزدهم

حسین بن ثویر گفته که:
«من با پسر ظبیان و مفضّل و ابوسلمه سرّاج نشسته بودم نزد ابی عبدالله صادق(ع) و یونس بن عبدالرحمن که سن او از ما زیادتر بود با آن حضرت سخن می گفت و حدیث طولانی ذکر می کرد، پس حضرت صادق فرمود:»(18) حدیثی را که قبلاً ذکر شد.

حدیث شانزدهم

و نیز در کتاب کامل الزیارات از زراره روایت کرده که ابوعبدالله(ع) فرمود:
«یا زراره إنّ السماء بکت علی الحسین أربعین صباحاً بالدم، و إن الأرض بکت علی الحسین أربعین صباحاً بالسّواد».(19)
تا آخر که در صفحه (71) بطور تفصیل با ترجمه آن گذشت.

حدیث هفدهم

در کامل الزیارات از امام صادق(ع) روایت کرده که فرمود:
«إنّ الحسین بکی لقتله السماء و الأرض و أحمرتا».(20)
یعنی: (به کشته شدن حسین(ع) آسمان و زمین گریه کردند و سرخ شدند). راوی ابوبصیر است.

حدیث هجدهم

و نیز در کتاب کامل الزیارات روایت کرده است از حنّان که گفت: گفتم به ابی عبدالله(ع) چه می فرمائی در زیارت قبر حسین(ع)؟ آن حضرت جواب فرمود: - تا آنکه - گفت:
«و لکن زره و لا تجفه، فانّه سیّد شباب الشهداء و سیّد أهل الجنّة و شبیه یحیی بن زکریّا، و علیهما بکت السماء و الأرض».(21)
یعنی: (ولیکن زیارت کن او را و جفا نکن به او. زیرا که او آقای جوانان شهداء و آقای جوانان اهل بهشت و شبیه یحیی پسر زکریا است، و بر این هر دو گریه کرد آسمان و زمین).

حدیث نوزدهم

و نیز داود فرقه گفته است که شنیدم از حضرت صادق(ع) که فرمود:
«کسی که قاتل حسین بود، ولد زنا بود و کسی که کشت حضرت یحیی را، ولد زنا بود، و فرمود: سرخ شد آسمان یکسال، وقتی که حسین کشته شد. پس فرمود: گریه کرد آسمان ها و زمین ها بر مصیبت حسین(ع) و بر حضرت یحیی پسر زکریّا، و سرخ شدن آنها گریه نمودن آنها است».(22)

حدیث بیستم

در عیون اخبار الرضّا در ضمن ریّان بن شبیب که قبل از این ذکر شد از حضرت رضا(ع) فرموده:
«بکت السموات و الارضون بقتله».(23)
یعنی: (گریه کردند آسمان ها و زمین ها برای کشته شدن حسین(ع)).

حدیث بیست و یکم

در زیارت رجبیّه است که فرموده:
«أشهد لقد اقشعرّت لدِمائکم اظلّة العرش مع الظلّة الخلائق، و بکتکم السماء و الأرض».(24)

حدیث بیست و دوم

در بضعی از زیارت مأثوره وارد شده:
«أشهد أنّ دمَکَ‌ سَکَن فی الخلد، و اقشعرت له أظلمة العرش، و بکی له جمیع الخلائق، و بکت له السّموات السّبع و الارضون السّبع».(25)
یعنی: (گواهی می دهم که خون تو در بهشت جاوید ساکن شد و به لرزه درآمد برای آن، نورهای عرش یا مجرّداتی که در عرشند و گریه کردند برای او همه مخلوقات و گریه کرد برای او آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه).

حدیث بیست و سوم

در زیارت مأثوره از حضرت صادق(ع) است که فرموده:
«و قد بکتک السّموات و الارضون».(26)
یعنی: (گریستند برای تو آسمان ها و زمین ها).

حدیث بیست و چهارم

در زیارتی که سید ابن طاووس در مزار خود روایت کرده - و ظاهر مأثوره بودن آن است - فرموده:
«و اهتزّ العرش و السماء، و اقشعرت الأرض و البطحاء».(27)
یعنی: (به لرزه درآمد عرش و آسمان، و لرزید زمین و ریگ ها).

حدیث بیست و پنجم

و نیز در همان زیارت است:
«السلام علیک یا من بکت فی مصابه مصیبته السّموات العُلی، السلام علیک یا من بکت لفقده الارضون السفلی».(28)
یعنی: (درود بر تو باد ای کسی که آسمان های بلند در مصیبت های تو گریست. درود بر تو ای کسی که گریه کرد برای ناپدید شدن تو زمین های پست).

حدیث بیست و ششم

و نیز در زیارت مذکور است:
«و یبکیک السّموات و سکانها، و الجبال و خزّانها، و السحاب و أقطارها، و الأرض و قیعانها».(29)
یعنی: (می گرید برای تو آسمان و ساکنین آن، و کوه ها و خزینه های آن، و ابرها و اقطار آن، و زمین ها و تمام سطح های آن).

حدیث بیست و هفتم

در زیارت عاشورا است که:
«جَلت و عظمت مصیبتک فی السّموات علی جمیع أهل السّموات».(30)
و در جای دیگر آن است:
یا لها من مصیبته ما أعظمها و أعظم رزیتها فی الاسلام و فی جمیع أهل السّموات و الأرضین».(31)
یعنی: (بزرگ و سترگ است مصیبت تو در آسمان ها بر همه اهل آسمان ها. تعجب آور مصیبتی که چقدر بزرگ است، و بزرگ است ماتم آن در اسلام و در همه اهل آسمان ها و زمین ها).

حدیث بیست و هشتم

در دعای روز سوم ماه شعبان که روز ولادت آن حضرت است وارد شده:
«أللّهم إنی أسئلک بحق المولود فی هذا الیوم، الموعود بشهادته قبل إستهلاله و ولادته، بکته السماء و من فیها و الأرض من علیها، و لمایطا لا بتیها».(32)
یعنی: (خدایا من از تو می خواهم، به حق آن زائیده شده ای که در این روز تولد یافته و وعده داده شده به شهید شدن او پیش از اینکه از مادر متولد شود، و قدم در میان دو ریگزار مدینه نگذارده باشد، گریه کرد برای او آسمان و آنچه در آن است و زمین و هر که در روی آن است).

حدیث بیست و نهم

در کتاب کامل الزیارات از علی بن الحسین(ع) روایت کرده که فرمود:
«إن السماء لم تبک منذ وضعت إلاّ علی یحیی بن زکریّا و الحسین بن علیّ. - عرض کردم -: أیّ شیء بکائها؟ قال: کانت إذا استقبلت بالثوب وقع علی الثوب أثر البرغوث من الدّم».(33)
یعنی: (آسمان گریه نکرده است از آن زمان که بنا نهاده است مگر برای یحیی پسر زکریّا و حسین بن علی(ع). عرض کردم: چه چیز است گریه او؟ فرمود؟ همین که روی می آورد به جامه، واقع می شد بر جامه، مانند اثر کیک از خون).

حدیث سی ام

و نیز در همان کتاب از محمد بن جعفر از حضرت صادق(ع) روایت کرده که فرمود:
«أحمرت السماء حین قتل الحسین بن علیّ سنة. قال: ثم بکت السّماء و الأرض علی الحسین بن علی سنة. قال: و علی یحیی بن زکریّا، و حمرتها بکائها».(34)
یعنی: (آسمان سرخ شد، وقت کشته شدن حسین بن علی(ع) یکسال. [فرمود:] گریه کرد آسمان و زمین بر حسین بن علی (ع) [یکسال. فرمود: و بر یحیی بن زکریا. گریه کرد آسمان، سرخ شدن آن است.])

حدیث سی و یکم

از صفوان جمال روایت شده که:
«در خدمت حضرت صادق(ع) بودم و از مکّة به مدینه می رفتیم. در عرض راه آثار حزن و اندوه از بشره آن حضرت ظاهر گردید. گفتم: یابن رسول الله! به چه جهت است شما را اندوهناک و شکسته خاطر می بینم؟ فرمود: ای صفوان! اگر آنچه من می شنوم تو هم می شنیدی، هر آینه باز می داشت تو را از سخن گفتن با من.
- تا آنکه - فرمود: وقتی که حضرت امام حسین(ع) شهید شد، همه آسمان ها و زمین ها و مخلوقاتی که در آن بودند از ملائکه و انسان و جنیّان و وحوش و درندگان و مرغان و جمادات و نباتات،‌ همه به گریه و ناله در آمدند، و ملائکه آسمان ها عرض کردند که: خداوندا! ما طاقت مشاهده چنین ظلمی را به فرزند حبیب تو نداریم. ما را رخصت ده تا بنی آدم را هلاک کنیم و ایشان را از روی زمین بر اندازیم؛ به جهت آن بی حرمتی که نسبت به تو کردند و برگزیدگان تو را کشتند؛ به این ذلّت و خواری.
خدای تعالی وحی فرمود به ایشان که: ای ملائکه من! و ای آسمان ها و زمین ها! ساکت شوید. بعد از آن حجابی را از پیش چشم ایشان برداشت؛ چون نگاه کردند، در پشت آن جناب، محمّد(ص) را با دوازده وصّی او دیدند. بعد از آن اشاره به مهدی قائم آل محمّد فرمود، و فرمود: ای ملائکه من! و ای آسمان ها و ای زمین های من! با این شخص انتقام خواهیم کشید و طلب خون او را خواهم کرد».(35)

حدیث سی و دوم

در کتاب کافی از أبان از عبدالملک روایت کرده که گفت: سؤال کردم از ابی عبدالله(ع) از روزه گرفتن روز تاسوعا و عاشورا از ماه محرّم فرمود:
«تاسوعا یوم حوصر فیه الحسین(ع) و اصحابه - رضی الله عنهم - بکربلا، و اجتمع علیه خیل أهل الشام و أناخوا علیه، و فرح ابن مرجانة و عمر بن سعد بتوافر الخیل، و کثرتها و استضعفوا فیه الحسین(ع) و اصحابه - کرم الله وجوههم - و أیقنوا أن لا یأتی الحسین ناصر و لا یمدّه أهل العراق بأبی المستضعف الغریب.
ثم قال: و أمّا عاشورا، فیوم أصیبَ فیه الحسین صریعاً بین أصحابه و أصحابه صرعی حوله، أفصوم یکون فی ذلک الیوم؟ کلاّ و ربّ البیّت الحرام ما هو یوم صوم، و ما هو إلاّ یوم حزن و مصیبة دخلت علی أهل السماء و أهل الأرض و جمیع المؤمنین، و یوم فرح و سرور لإبن مرجانة و آل زیاد و أهل الشام - غضب الله علیهم و علی و ذریّاتهم -، و ذلک یوم بکت علیه بقاع الأرض، خلا بقعة الشام، فمن صامه أو تبرّک به، حشره الله مع آل زیاد ممسوخ القلب، و مسخوط علیه، و من أدّخر إلی منزله ذخیرة أعقبه الله تعالی نفاقاً فی قلبه إلی یوم یلقاه، و أنزع البرکة عنه و عن أهل بیته و ولده، و مشارکه الشیطان فی جمیع ذلک».(36)
معنی: (چون راوی از روزه روز تاسوعا و عاشورا از آن حضرت پرسید، فرمود: در روز نهم محرم، سواران ابن زیاد به کربلا رسیدند و او و یاران او را سخت محاصره نمودند. و ابن زیاد و ابن سعد به بسیاری سپاه و لشکر خود شاد و مسرور بودند که امام و یارانش را توانائی ممانعت و دفع ایشان نمانده و از کوفیان کسی به معاونت ایشان نیامده. پدرم فدای آن مظلوم باد که ناتوانش دیدند و غریبش گذاردند.
و در روز دهم، امام و یارانش را کشتند و بر خاک افکندند. مگر چنین روزی را باید روزه گرفت؟ حاشا، قسم به پروردگار خانه محترم کعبه، هرگز چنین روزه گرفتن در آن سزاوار نیست.
زیرا که آن روز، روز اندوه و عزاداری اهل آسمان و زمین و همه مؤمنان و روز شادی و سرور آل مروان و آل زیاد و مرجانه و شامیان است. خدا غضب کند ایشان و فرزندان و ذریّه ایشان را!
و آن روز، روزی است که همه بقعه های زمین بر حسین(ع) گریستند مگر بقعه شام. پس کسی که در آن روز، روزه بگیرد و به آن تبرّک جوید، خدا او با آل زیاد محشور می کند در حالتی که دل او مسخ شده، مشمول خشم و غضب خواهد بود، و کسی که در آن روز برای منزل خود چیزی ذخیره کند، برای او مبارک نباشد و فزونی نیاید؛ نه خودش و نه اهل خانه اش و نه فرزندانش و شیطان در همه آنها با او شریک شود).

حدیث سی و سوم

و در زیارت قائمیه است که فرمود:
«فقال ناعیک عند قبر جدّک الرّسول(ص)، فنعاک إلیه بالدمع الهطول قائلاً یا رسول الله قتل سبطک و فتاک، و استبیح أهلک و حماک، و سبیت بعدک ذراریک، و وقع المحذور بعترتک و ذویک فانجزع الرسول، و بکی قلبه المهول، و عزّاه بک الملائکة و الانبیاء، و فجعت بک امک الزهراء، و اختلفت جنود الملائکة المقربین تعزی أباک أمیرالمؤمنین، و اقیمت لک المأتم فی أعلی علیّین، و لطمت علیک الحور العین، و بکت السماء و سکانها».(37) الخ.
یعنی: (پس ایستاد خبر آورنده مرگ تو نزد قبر جدّت رسول خدا(ص) و خبر مرگ تو را به او داد، با اشک جاری، در حالی که می گفت: ای رسول خدا! سبط تو و جوانمرد تو کشته شد و اهل تو مستأصل و غارت زده گردیدند و پس از تو ذریّه تو اسیر شدند و عترت تو در محذور واقع شدند.
پس رسول به جزع درآمد و دل او گریست و ملائکه و پیغمبران او را تعزیت گفتند و از شهادت تو، مادرت دردناک شد و لشکرهای ملائکه مقربین برای تعزیت گوئی به نزد پدرت امیرمؤمنان رفت [و] آمد کرده و او را تعزیت گفتند و برای تو در بلند ترین درجات بهشت مجلس های ماتم گرفتند و حور عین برای تو بر روهای خود لطمه زدند و آسمان و ساکنان آن در ماتم تو گریه کردند).

حدیث سی و چهارم

مزار بحارالأنوار طبع امین الضرب (صفحه 177) در یکی از زیارات مطلقه آن حضرت آورده که از جمله فقرات آن این است که فرموده:
«ثم تنادیه و تقول: بأبی و امّی ولد رسول الله، بأبی و امّی من بکته لطیب وفاته سماءالله و أرضه و ملائکته».(38)
یعنی: (پس او را ندا می کنی و می گوئی: پدر و مادرم فدای پسر رسول خدا! پدر و مادرم فدای کسی که گریه کرد برای پاکیزگی وفات او، و آسمان خدا و زمین او و ملائکه او!).

حدیث سی و پنجم

نیز در مزار بحار فرموده آنچه را که مفادش این است: «یافتم در نسخه قدیمه از مؤلفات اصحاب خود، زیارت دیگری را». بعد زیارت را به طور تفصیل بیان فرموده تا می رسد به آن جائی که فرموده:
«ثم قبّل الضریح و مل إلی الرأس، و قل: السّلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره، السلام علیم یا وترالله الموتور فی السّموات و الأرض، أشهد أنّ دمک سکن فی الخلد، فاقشعرت له أظلة العرش، و بکت لک جمیع الخلائق، و بکت لک السّموات السّبع، و الأرضون السّبع، و من فیهن و ما بینهن، و ما یتقلب فی الجنّة و النّار من خلق ربّنا و ما یری و مالا یری».(39)
یعنی: (درود بر تو ای کسی که خون خواه او خداست و پسر آن کسی است که خون خواه او خدا است. درود بر تو باد ای صاحب خونی که اهل و مال و خون خود را دادی و کشته شدی و درک نکردی طالب خون خود را در آسمان های هفتگانه و زمین. گواهی می دهم که خون تو در بهشت جاوید بُرده و در آنجا ساکن شد و سایه های عرش به لرزه در آمد و گریه کرد برای تو همه مخلوقات و گریه کرد برای تو آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه، و آنکه در آنها، در میانه آنها است و آنچه که در بهشت رفت و آمد می کنند و آنچه در آتشند از مخلوقات پروردگار ما و آنچه که دیده می شود و آنچه دیده نمی شود).

حدیث سی و ششم

در زیارت مفصّله ای که در بحار از سیّد مرتضی و مصباح شیخ روایت کرده، از جمله فقراتش این است:
«واقیمت علیک المأتم فی أعلا علیّین تلطم علیک فیها الحور العین، و تبکیک السّموات و سّکانها، و الجبال و خزّانها، و السحاب و اقطارها، و الأرض وقیعانها، و البحار وحیتانها، و مکة و بنیانها، و الجنان و ولدانها، و البیت و المقام و المشعر الحرام و الحطیم و زمزم و المنبر المعظم، و النجوم الطوالع، و البروق الّوامع، و الرّعود القعائع، و الریاح الزعازع، و الافلاک الروافع».(40)
یعنی: (و بر پا داشته شد مجلس های عزا بر تو در بالاترین درجات بهشت و لطمه می زنند بر روهای خود حورالعین بر مصیبت های تو و می گریند آسمان ها و ساکنین آنها و کوه ها و خزینه دارهای آن و ابرها و قطره های آنها و زمین و پست و بلندهای آن و دریاها و ماهیان آنها و مکه و بناهای آن و بهشت ها و پسران آنها و خانه خدا و مقام ابراهیم و مشعرالحرام و حطیم و زمزم و منبر معظم و ستاره هائی که طالع شونده است و برق های درخشنده و رعدهای غرّش کننده و بادهای به حرکت درآورنده و چرخ های گردنده با رفعت).

حدیث سی و هفتم

در کتاب قصص راوندی از حضرت صادق(ع) روایت کرده که فرمود:
«إن الحسین بن علی بکی لقتله السّموات(41) و الأرض و احمرتا، و لم تبکیاً علی أحد قط إلا علی یحیی بن زکریّا».(42)
یعنی: (بدرستی که حسین بن علی، گریه کرد برای کشته شدن او آسمان و زمین و سرخ گردیدند، و گریه نکرده اند بر احدی مگر بر یحیی فرزند زکریّا).

حدیث سی و هشتم

در کتاب کامل الزیارات از ابی جعفر(ع) روایت کرده است که فرمود:
«ما بکت السماء علی أحد بعد یحیی بن زکریّا إلاّ علی الحسین بن علیّ، فانّها بکت علیه أربعین یوماً».(43)
یعنی: (نگریست آسمان بر احدی بعد از یحیی پسر زکریا مگر برای حسین بن علیّ، پس او گریه کرد بر آن حضرت چهل روز).

حدیث سی و نهم

در قصص راوندی از جابر از حضرت ابی جعفر امام محمد باقر(ع) روایت کرده در تفسیر قول خدای تعالی: (لَمْ نَجْعل لَهُ مِن قَبْلُ سَمِیّاً)(44)
فرموده:
«یحیی بن زکریّا لم یکن له سمّی قبله، و الحسین بن علی لم یکن له سمّی قبله، و بکت السماء علیهما أربعین صباحاً».(45)
یعنی: (یحیی پسر زکریّا(ع) پیش از خود همنامی نداشته و حسین بن علی(ع) هم پیش از او همنامی نداشته و گریه کرد آسمان بر این دو چهل صباح).

حدیث چهلم

از زهری و ثعلبی و مسلم روایت شده:
«لمّا قتل الحسین(ع) بکت السماء، و إن الحمرة التی مع الشفق لم یکن قبل قتل الحسین».(46)
یعنی: (چون کشته شد حسین(ع)، گریه کرد آسمان، و این سرخی که با شفق - یعنی: روشنی ای که اوّل شب ظاهر می شود - پیش از کشته شدن حسین نبود و دیده نمی شد).

پی نوشت ها :

1-تفسیر فرات، ص 171؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 264.
2-سوره مریم، آیه 54.
3-کامل الزیارات، ص 64؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 227.
4-بحارالأنوار، ج 28، ص 58.
5-کامل الزیارات، ص 332، ح 11، «باب نوادر الزیارات»؛ تأویل الآیات، ص 837؛ بحارالأنوار، ج 28، ص 61 با اختلاف در نقل.
6-علل الشرایع، ج 1، ص 227؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 202.
7-تفسیر القمی، ج2، ص 291؛ بحارالأنوار، ج 14، ص 167.
8-سوره دخان، آیه 29.
9-کامل الزیارات، ص 88؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 209.
10-همان.
11-سوره دخان، آیه 29.
12-کامل الزیارات، ص 92؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 212.
13-لهوف، ص 200؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 147.
14-مناقب، ج 4، ص 86؛ لهوف، ص 25؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 218.
15-وسائل الشیعه، ج 14، ص 430؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 1.
16-امالی للطوسی، ص 54؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 201.
17-کامل الزیارات، ص 80؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 205.
18-کافی، ج 4، ص 575؛ کامل الزیارات، ص 80، بحارالأنوار، ج 45، ص 206.
19-کامل الزیارات، ص 80؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 206.
20-کامل الزیارات، ص 89؛ قصص للراوندی، ص 220، بحارالأنوار، ج 45، ص 219.
21-کامل الزیارات، ص 290؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 5.
22-کامل الزیارات، ص 93؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 213.
23-عیون اخبارالرضا، ج 1، ص 299؛ بحارالأنوار، ج 44، ص 285.
24-اقبال، ص 712؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 336.
25-کافی، ج 4، ص 575؛ فقیه، ج 2، ص 514؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 151.
26-کامل الزیارات، ص 233؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 182.
27-بحارالأنوار، ج 101، ص 232.
28-بحارالأنوار، ج 101، ص 235.
29-بحارالأنوار، ج 101، ص 241.
30-مصباح المتهجد، ص 774؛ مصباح الکفعمی، ص 482؛ البلد الأمین، ص 269؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 293.
31-کامل الزیارات، ص 330؛ لهوف، ص 3؛ مشکاة الأنوار، ص 485؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 292.
32-مصباح المهتجد، ص 823؛ مصباح الکفعمی، ص 546؛ البلد الأمین، ص 185؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 101.
33-بحارالأنوار، ج 101، ص 101؛ العوالم العلوم (الامام الحسین(ع))، ص 469.
34-کامل الزیارات، ص 93؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 213.
35-کامل الزیارات، ص 297؛ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 343؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 14.
36-کافی، ج 4، ص 147، ح 7؛ وسائل الشیعه، ج 10، ص 459؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 95.
37-بحارالأنوار، ج 101، ص 322 با اختلاف در نقل.
38-بحارالأنوار، ج 101، ص 251.
39-کامل الزیارات، ص 364؛ کافی، ج 4، ص 576؛ بحارالأنوار، ج 101، ص 266.
40-بحارالأنوار، ج 101، ص 241.
41-در مصادر «السماء» نیز آمده.
42-کامل الزیارات، ص 181؛ قصص للراوندی، ص 220؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 209.
43-کامل الزیارات، ص 90؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 211.
44-سوره مریم، آیه 7.
45-قصص للراوندی، ص 220؛ بحارالأنوار، ج 14، ص 182.
46-طرائف، ج 1، ص203؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 217.

منبع: میرجهانی، محمد حسن، (1371)، البکاء للحسین(ع)، در ثواب گریستن و عزاداری یر حضرت سید الشهداء(ع) و وظایف عزاداری، تحقیق روح الله عباسی، قم، نشر رسالت، 1385، چاپ دوم.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط