زمینه پیدایش
قصه صبر ایوب این است که: شیطان رجیم و فرشتگان، حضرت ایوب را به دلیل زهد و ایمان فراوانش، بهترین بنده خدا میدانستند و اذعان میکردند که نعمت و ثروت بسیار او باعث شده است که میزان کرم و عبادتش به این حد برسد. خداوند فرمود: «من این نعمتها را میگیرم تا شما ببینید که ایوب در بلا و منت، همان طور بندگی میکند که در حال نعمت و فراخی.» ابتدا با فرستادن سیلِ مهیبی، همه گوسفندان او را به هلاکت رساند. یک هفته بعد بر اثر نازل شدن صاعقه گاوهای او سوختند. مدتی بعد خانه و همه هستیاش سوخت. هفته بعد دیوار مکتبخانه فرو ریخت و چهار پسر و سه دخترش در زیر آوار جان دادند. روز دیگر در محراب عبادت، درد در بدن احساس کرد و هشت ماه در بستر خوابید، ولی همچنان به شکر و عبادت ادامه داد و صبوری پیشه کرد. پس از مدتی ایوب، همراه همسرش زینا محل سکونت را ترک کرد و در بیابانها سرگردان شد. همسرش هر روز به آبادیهای مجاور میرفت تا غذای اندکی تهیه کند. روزی نزد زن ثروتمندی رفت و از او کمک خواست. زن گفت: اگر گیسوانت را به من بدهی، به تو چیزی میدهم. زینا گیسوانش را برید و در مقابل چیزی گرفت. در این موقع شیطان به صورت مردی دلسوز و خیرخواه نزد ایوب رفت و گفت: همسرت از طریق عفاف، منحرف گشت و به این سبب گیسوانش را بریدند. ایوب به او اعتنایی نکرد شیطان که در گمراهی او موفق نشد، نزد زینا رفت و با برشمردن خوشیها و نعمتهای گذشته، اندوه و ناامیدیاش را دوچندان کرد. زینا هم نزد ایوب رفت و گفت: تا کی خدایت به رنج و زحمت میدارد و باید به مصیبت مبتلا باشی. ایوب گفت: من از خدا شرم دارم، پیش از آنکه روزگار رنج و بلا با دوران نعمت و آسایش برابر شود، رفع گرفتاری خود را از او بخواهم. ایمان تو سست شده است. زینا رفت و ایوب خود را تنها و بیپرستار دید؛ در این هنگام دست به سوی آسمان، بلند کرد و گفت: «پروردگارا! تا بلا بر تن بود، صبر کردم. اکنون به دل و جانم رسید. بر من رحم کن.» خداوند نیز به پاداش صبر ایوب، دعای او را مستجاب کرد. (انبیا: 84) سلامتی زن و فرزندان و دو برابر مال و ثروتش را به او بازگرداند و هفتاد سال دیگر با عزت زندگی کرد.(1)پیامها
زمانی که شخصی، دچار رنج و بلایی جانکاه باشد، در این صورت از باب امیدواری، همدردی و تسکین خاطر، او را به صبری، مانند صبر ایوب دعوت میکنند.ضرب المثل های هم مضمون
ـ گر صبر کنی، ز غوره حلوا سازی.(2)ـ صبر، گشاینده هر مشکل است.(3)
ـ یوسف از صبر به یعقوب رسید.(4)
ـ صبر تلخ است ولیکن، بر شیرین دارد.(5) (سعدی)
ـ یک صبر کن و هزار افسوس مخور.(6)
ـ گرفتار را چاره، صبر است و بس.(7)
اشعار هم مضمون
صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیمند * بر اثر صبر، نوبت ظفر آید(8) (حافظ)به صبر، اندر صدف باران شود دُرّ * به صبر، از لعل و گوهر کان شود پر(9) (جامی)
صد هزاران کیمیا حق آفرید * کیمیایی همچو صبر آدم ندید(10) (مولوی)
به صبر، از بند گردد مرد رسته * که صبر آمد کلید بند بسته(11) انگور نوآورده، ترش طعم بود * روزی دو سه صبر کن که شیرین گردد(12) (سعدی)
ای صبر! بگفتی که چو غم پیش آید * خوش باش که کار تو ز من بگشاید(13) (بیلقانی)
ریشه های قرآنی حدیثی
امام علی(علیه السلام): «اِذَا ابْتُلیتَ فَاصْبِرْ؛ چون به بلایی گرفتار شدی، صبوری کن.»(14)امام علی(علیه السلام): «اَلصَّبْرُ مِفْتاحُ الدَّرْکِ وَ النُّجْحُ عْقْبی مَنْ صَبَرَ؛ صبر، کلید رسیدن است و کامیابی، سرانجام کسی است که صبر کند».(15)
لغات
دُرّ: مروارید.رسته: رها.
بَرْ: بار درخت، میوه، سود، نفع، فایده. فرهنگ معین، ذیل واژه بَرْ
پینوشتها:
1. ریشههای تاریخی امثال و حکم، ج 2، تلخیص از صص 697 ـ 702.
2. امثال و حکم دهخدا، ج 3، ص 1297.
3. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، ص 688.
4. فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص 1147.
5. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 1051.
6. همان، ج 4، ص 2047.
7. دوازده هزار مثل فارسی، ص 825.
8. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 1052.
9. فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، ص 732.
10. امثال و حکم دهخدا، ج 2، ص 1057.
11. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، ص 273.
12. امثال و حکم دهخدا، ج 1، ص 309.
13. فرهنگ نامه امثال و حکم ایرانی، ص 834.
14. تمیمی آمدی، غررالحکم و دررالکلم، ج 3، ص 114.
15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 45.
/ج