زمینه پیدایش
در تاریخ آمده است که این عبارت را قیصر پس از اسارت به دست ملکشاه سلجوقی بدو گفته و مورد عفو او قرار گرفته است.(1)پیامها
از خطاها و کارهای نادرست دیگران مخصوصاً زیردستان باید گذشت کرد و این مثل بیشتر در ترغیب انسانها به گذشت و اغماض از اشتباهات دیگران به کار میرود.ضرب المثل های هم مضمون
ـ از خُردان خطا، از بزرگان عطا.ـ از خُردان لخشیدن، از بزرگان بخشیدن.(2)
ـ آدم باید گذشت داشته باشد.
ـ از بزرگان عفو بوده است از فرودستان گناه.
ـ بخشیدن گناه، کم از انتقام نیست.
ـ بزرگان خُرده بر خُردان نگیرند.
ـ در عفو، لذتی است که در انتقام نیست.
ـ درگذر، تا از تو درگذرند.
ـ شتر دیدی، ندیدی.
ـ گنهکار پشیمان را نبخشیدن، ستم باشد.(3)
اشعار هم مضمون
اگر پوزش نکو باشد ز کهتر * نکوتر باشد آمرزش ز مهتر(4) (اسعد گرگانی)تو را ایزد چو بر دشمن ظفر داد * به کام دوستانش سر جدا کن وگر خواهی ثواب نیکمردان * طمع از جان بِبُر او را رها کن(5) (ابن یمین)
گر عظیم است از فرودستان گناه * عفو کردن از بزرگان اعظم است(6)
ریشه های قرآنی حدیثی
در توصیف پرهیزکاران: «... وَالعافینَ عَنِ النّاسِ؛ آنان که از خطای مردم در میگذرند». (آل عمران: 134)رسول خدا(صلی الله علیه وآله): «عَلَیْکُمْ بِالعَفْوِ، فَاِنَّ العَفْوَ لا یَزیدُ العَبْدَ اِلاّ عِزّاً؛ گذشت کنید که عفو و گذشت جز بر عزت بنده نمیافزاید».(7)
امام علی(علیه السلام): «اِذا قَدَرْتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ العَفْوَ عَنهُ شُکْراً لِلقُدْرَةِ عَلَیْهِ؛ هرگاه بر دشمنت قدرت یافتی، گذشت از وی را شکرانه قدرت یافتنت بر او قرار ده».(8)
لغات
خُردان: کوچکترها.لخشیدن: عذرخواهی.
فرودستان: زیردستان.
خرده: ایراد، اشکال، عیب.
کِهتر: خردسالتر.
مِهتر: رئیس، بزرگ.
ظفر: پیروزی.
پی نوشت ها :
1. امین خضرایی، فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، شیراز، نوید شیراز، چ 1، 1382، ص 265.
2. امثال و حکم، دهخدا، تهران، امیر کبیر، چ 4، 1357، ج 1، ص 124.
3. غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، چ 1، 1385، ص 610.
4. امثال و حکم، دهخدا، ج 2، ص 197.
5. همان، ج 1، ص 561.
6. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار مثل فارسی، مشهد، آستان قدس رضوی، چ 2، 1384، ص 825.
7. شیخ کلینی، کافی، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چ 3، 1388 هـ.ق، ج 2، ص 108.
8. نهجالبلاغه سید رضی، تحقیق: سید کاظم محمدی، قم، انتشارات امام علی(علیه السلام)، چ 2، 1396 هـ.ق، حکمت 11.
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما