زمینه پیدایش
وقتی کسی از روی نادانی دست به کاری زند که دوستان و اطرافیانش را گرفتار و ناراحت کند، به او میگویند: «دوستیاش مثل دوستی خاله خرسه است». در روزگاران گذشته کشاورزی با خرسی دوستی داشت. روزی کشاورز خسته از آبیاری بازگشت و زیر سایه درختی در باغ خوابید و به دوست خود؛ یعنی همان خرس که همیشه همراه او بود، سپرد که نگذارد مگسها ناراحتش کنند تا کمی بخوابد و خستگی در کند. خرس به سفارش وی بالای سرش نشست و نگذاشت مگس و پشه او را بیازارند. پس از مدتی مگس سمجی پیدا شد که هرچه خرس با دست آن را کیش کرد، نرفت. خرس کوشید مگس را با دستمال یا چوبی دور کند، ولی نمیشد و او پس از مدتی دوباره میآمد و روی صورت مرد مینشست. سرانجام خرس از دست مگس به تنگ آمد، بیل کشاورز را برداشت و محکم و با تمام قدرت به روی مگس کوبید. کوبیدن بیل همان و شکافته شدن سر مرد و مُردن او همان.(1)پیامها
با اشخاص نادان دوستی نکن؛ زیرا آنها اگرچه خیرخواه باشند و از روی محبت بخواهند به انسان خیر برسانند، اما با نادانی خود به جای سود، زیان میرسانند. کاربرد: این ضربالمثل در پرهیز از دوستی با نادان به کار میرود.ضرب المثل های هم مضمون
دوستی ابله بتر از دشمنی است.مِهر ابله مهر خرس آمد یقین.(2)
دشمن دانا، به از نادان دوست.
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت.
ز نادان گر رسد سودی، زیان است.
صحبت ابلهان چو دیگ تهی است.(3)
اشعار هم مضمون
دشمن دانا که غم جان بُوَد * بهتر از آن دوست که نادان بود (نظامی)اگر دانا بود خصم تو بهتر * که با نادان شوی یار و برادر (ناصرخسرو)
چو دانا تو را دشمن جان بود * بِه از دوستْ مردی که نادان بود (فردوسی)
گر زهر دهد تو را خردمند، بنوش * ور نوش رسد ز دست ناهل، بریز (خیام)
بشنو این نکته را که سخت نکوست * مار بِه دشمنت که نادان دوست (سنایی)
دشمن دانا بلندت میکند * بر زمینت میزند نادان دوست (سعدی)
کند ار عاقلت به حق در خشم * به از آن کت ببندد ابله چشم(4)
ریشه های قرآنی حدیثی
امام علی(علیه السلام): «عَدُوٌّ عاقِلٌ خَیرٌ مِن صَدیقٍ اَحمَقَ؛ دشمن دانا بهتر از دوست نادان است».(5)لغات
ابله: احمق، ناداناندر تبم: در تب هستم
ار: اگر
خصم: دشمن
پاک اصل: پاک سرشت
فرسنگ: واحد مسافت که تقریباً معادل 6 کیلومتر است
عاقلت: عاقل
تو را کت: که تو را
پینوشتها:
1. احمد وکیلیان، تمثیل و مثل، تهران، سروش، 1375، چ 3، ج 2، ص 113.
2. ابراهیم شکورزاده بلوری، دوازده هزار ضربالمثل فارسی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1384، چ 2، ص 547.
3. غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، ص 490.
4. همان، ص 337.
5. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث، 1403 هـ.ق، چ 3، ج 78، ص 12.
/م