نویسنده: محمود هرندی
کدام عوامل باعث عینیت نیافتن ایده نهفته در نامگذاریهای سالانه میشود؟
نامگذاری سال ها به عناوین مختلف، هر چند فرصتی گرانبها برای تعیین خط و مشی سیاستگذاریها در طول سال است اما به نظر می رسد برخی نگاه های شعاری و تبلیغی، مانعی جدی در برابر تحقق شعار سال محسوب شده و در عمل تبدیل آن به مانیفستی عملیاتی را با موانعی روبرو ساخته است.
اگرچه معمولا همزمان با اعلام شعار سال از سوی رهبر فرزانه انقلاب، دستگاه های فرهنگی برای ترویج این شعار و گاهی نیز تبیین آن تلاش هایی را انجام می دهند اما این تلاش ها گاهی چنان زودگذر است که با پایان اولین فصل سال، تلاش برای تحقق این شعار نیز یا به دست فراموشی سپرده شده و یا به پاره ای فعالیت های مقطعی و سمیناری تقلیل می یابد. امری که رهبر انقلاب بارها نسبت به چنین آسیبی هشدار داده اند.
با این وجود به نظر می رسد که نمی توان فقط مسئولان دولتی را در فراموش شدن شعار سال و عدم تلاش کافی برای تحقق آن مقصر دانست، چراکه فعالان عرصه عمومی و جامعه مدنی نیز کوششی هدفمند برای به انجام رساندن شعارهای سالانه صورت نمی دهند و در چنین شرایطی روشن است که مدیران دولتی، رسانه ها و دیگر نهادهای موثر در این حوزه ناتوان از اثربخشی خواهند بود. نبود مطالبه از پایین به بالا در این رابطه، همان آسیبی است که چشم انداز بیست ساله نیز به آن دچار شد و درعمل بستری که می توانست به نفع کشور تمام شود را مهیا نکرد.
نگاهی به جدول نامگذاری های سال نشان می دهد که هرچند هر ساله با آغاز سال جدید موجی از فراخوان برای تحقق این شعار آغاز می شود اما در پایان سال دیگر چندان سراغی از شعار سالی که گذشت به چشم نمی خورد. این درحالی است که موضوعات نامگذاری ها چنان متنوع است که هر سال طیفی از افکارعمومی باید به طور جدی، تحقق این شعار را مطالبه کرده و فرجام تحقق آن را پیگیری کند.
به عنوان مثال، در سال ۹۲ هرچند حماسه سیاسی با حضور گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و نیز مشارکت در راهپیمایی ۲۲بهمن و سایر عرصه ها همچون روز ملی مبارزه با استکبار و تداوم مقاومت تا به نتیجه رسیدن گفتگوهای هستهای محقق شد اما هنوز برای خلق حماسه اقتصادی که سال هاست به انحای مختلف مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده، تکاپوی زیادی دیده نمی شود و این درحالی است که نظرسنجی ها نشان می دهد رفع دغدغه های معیشتی همواره یکی از اصلی ترین اولویت ها بوده است.
نگاه های سطحی به مسائل کشور، فقدان آینده نگری، نبود تحرک اجتماعی بالا در سطح جامعه، انفعال نخبگان و عملکرد دولت ها در این حوزه از جمله مهمترین موانع توسعه مفهوم شعار سال و تبدیل آن به یک سند عملیاتی سالانه محسوب می شود.
با این همه از هم اکنون می توان برای رفع این کاستی ها در سال ۹۳ برنامه ریزی کرده و شبکه اجتماعی قدرتمندی را برای مطالبه شعار سال ایجاد کرد. شبکه ای که از یکسو قدرت بسط مفهومی این نامگذاری را داشته باشد و از سوی دیگر بتواند محرکی برای حرکت کشور در این راستا ایجاد کند.
اینکه هر سال همه چشم به دولتمردان بدوزند که چه هنگامی در راستای تحقق شعار سال گام برمی دارند، تجربه موفقی نیست و به نظر می رسد که بدون ایجاد یک پویش اجتماعی برای عینیت بخشیدن به ایده نهفته در شعار سال، نمی توان انتظار داشت که در حوزه سیاستگذاری دولتی اتفاق تازه ای رخ دهد.
/ج