جُستاری خُرد بر فهم شعار سال (1)
بی تردید یکی از پیچیده ترین و کلیدی ترین مفاهیمی که هر دولت و نظام سیاسی موظف به پاسداشت و حفظ آن می باشد، مقوله ی فرهنگ است؛ بقا و فنای تمدن ها و جوامع مختلف بشری گرچه به قدرت نظامی و توان دفاعی آنها وابسته است، اما در واقع غنای فرهنگی است که تداوم یک تمدن را در طول تاریخ تضمین می کند. چه بسیار جوامعی که ساختار سیاسی و نظامی آنها در مقابل هجوم دشمنان از هم پاشید، اما در گذر زمان توانستند مجددا سر بلند کرده و به بازسازی و ساماندهی نظام سیاسی خویش بپردازند.در این میان تعاریف و تعابیر به کار گرفته شده از سوی این دو زعیم بزرگوار شیعه در عین ایجاز جامعیت بی نظیری داشته و ماهیت و ذات فرهنگ را به تصویر می کشد. امام خمینی رحمت الله علیه درباره ی فرهنگ می فرمایند:
لزوم تدوین دکترین فرهنگی
قرن بیستم در کنار تمام اتفاق ها و رویدادهایی که در دل خود داشت، در عرصه سیاسی با یک پدیده ی ویژه همراه بود، ظهور یک ابر قدرت جهانی تازه نفس به نام ایالات متحده آمریکا. آمریکا در کمتر از سیصد سال از بدو پیدایش خود تا پایان قرن بیستم توانست به عنوان غایت تمدن غرب، هژمونی خود را تا عمق دورافتاده ترین روستاهای افریقا، آسیا و آمریکای جنوبی گسترش دهد. تاریخ کوتاه اما پر فراز و نشیب ایالات متحده آمریکا ملغمه ای است از جنگ های داخلی، خون ریزی، کشتار، لشگرکشی، جنگ های برون مرزی، تولید علم، استعمارگری فرهنگی، چپاول، پیشرفت های تکنولوژیکی، سلاح های ضدبشری، آمریکایی سازی ابعاد و حوزه های مختلف زندگی، سیطره ی سیاسی، حاکمیت سرمایه داری، رکود اقتصادی و ... اما آن چه که از آمریکا، آمریکا ساخت، تبیین دکترین های لازم برای مدیریت کشور و مواجهه با چالش های داخلی و خارجی بود.
مبتنی بر این نگاه اغلب متفکرین برای خود دکترین ویژه ای دارند که می توان آن را پایه و اساس نظریات و فعالیت های ایشان در نظر گرفت. گفته می شود دکترین نخستین بار در زمان ریاست جمهوری جیمز مونروئه، پنجمین رئیس جمهور آمریکا به کار رفت.
با توجه به تنوع حوزه ها، امروز در عرصه های مختلف فکری، فلسفی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و ... دکترین های بسیاری وجود دارد، اما دکترین های حوزه ی سیاست به خصوص سیاست خارجی و امور نظامی شناخته شده تر هستند، به ویژه آن که خاستگاه بیشتر آن ها ایالات متحده آمریکاست، در واقع اکثر دکترین های معروف در عرصه سیاست خارجی و انواع جنگ های سخت، نیمه سخت و نرم محصول اندیشه متفکران، نظریه پردازان و دولت مردان ایالات متحده است.
داشتن دکترین در حکومت داری به معنای برخورداری از یک دستگاه فکری پویا و زنده است که می تواند پاسخگوی نیازهای مختلف مدیریت جامعه بوده و مواجهه ای خردمندانه با چالش ها و موانع داشته باشد. به این علت است که یکی از شرایط حاکم جامعه اسلامی تسلط بر فقه و توانایی تفقه می باشد، چرا که پویائی فقه شیعه به فقها این امکان را می دهد تا بتوانند پاسخی مناسب برای سوالات روز ارائه کنند. بر این اساس با مطالعه ی زندگی علمای برجسته شیعی به خوبی می توان وجود یک ساختار منسجم فکری را در آراء و نظریات ایشان مشاهده نمود، ساختاری که به تعبیری دکترین نام دارد.
یک نظام سیاسی در دوران حاضر ناگریز است دکترین های متعددی را در حوزه های مختلف تدوین کرده و در اختیار نهادها و سازمان های تابعه خود قرار دهد. در این میان جمهوری اسلامی از نعمت ویژه ای برخوردار است، چرا که اگر در غرب اندیشکده ها و مراکز مطالعاتی گوناگون به دولت ها در تهیه دکترین ها و استراتژی های مورد نیازشان مشاوره می دهند، در جمهوری اسلامی وجود رهبرانی الهی به صورت شگفت انگیزی خلاء های راهبردی را پوشش داده است، به طوری که بررسی نظرات و دستگاه فکری ایشان برای تدوین هر دکترین و سند راهبردی در جمهوری اسلامی شرطی لازم است.
به این ترتیب جمهوری اسلامی برای برداشتن گام های اساسی در حوزه فرهنگ نیاز دارد به تدوین دکترین فرهنگی جامعی که پاسخ گوی چالش های امت اسلامی و در سطحی بالاتر، تمام ساکنان زمین باشد، مبادرت ورزد. طبیعتاً در این راه توجه به اندیشه های امام خمینی رحمت الله علیه و امام خامنه ای حفظه الله ضروری است. از طرف دیگر هنر به ویژه هنر هفتم نقش ویژه ای در تدوین دکترین فرهنگی و استراتژی های برخاسته از آن ایفاء می کنند.
منبع مقاله : مشرق نیوز