روش های تعلیم و تربیت اسلامی (2)

دانش گنجینه هایی است که کلید آن پرسش است . بپرسید خداوند شما را رحمت کند که چهار گروه پاداش می برند: سؤال کننده، گوینده، شنونده و دوستدار آنان.
شنبه، 30 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روش های تعلیم و تربیت اسلامی (2)
روش های تعلیم و تربیت اسلامی (2)

 

نویسنده: گروه نویسندگان




 

روش های فعال

ایجاد سؤال

قرآن کریم: أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ ‌أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ‌: (1) آیا درباره ی نطفه ای که در رحم می ریزید اندیشیده اید؟ آیا شما آن را می آفرینید یا ما آفریننده آن هستیم؟؛ أَفَرَأَیْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ‌أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ‌: (2) آیا آنچه کشت می کنید دیده اید؟ آیا شما آن را می رویانید یا ما رویاننده ی آنیم؟؛ أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ ‌أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ‌: (3) آیا آبی که می نوشید دیده اید؟ آیا شما آن را از ابر فرو می فرستید یا ما فرود آورنده ی آن هستیم؟؛ أَفَرَأَیْتُمُ النَّارَ الَّتِی تُورُونَ ‌أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ: (4) آیا آتشی که بر می فروزید ملاحظه کرده اید؟ آیا شما درخت ] هیزم[ آن را پدید آوردید یا ما پدید آورنده ی آنیم؟؛ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً: (5) بگو آیا شما را از زیان کارترین مردم آگاه کنم؟؛ ... قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَ النُّورُ... : (6) بگو آیا کور و بینا مساوی اند؟ یا آیا تاریکی ها و نور مساوی اند؟؛ ...قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ... : (7) بگو آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند برابرند؟؛ قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ... قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّ منْ لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدَى... : (8) بگو آیا از معبودهای شما کسی هست که آفرینش را آغاز و سپس بازآفرینی کند؟ ... بگو آیا از معبودهای شما کسی هست که به راه حق رهنمون شود؟ بگو خداوند است که به حق رهنمون می شود. پس آیا آن کس که به حق رهنمون می شود به پیروی سزاوارتر است یا آن کس که تا هدایت نگردد، راه نیابد؟؛ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ‌: (9) آیا از هیچ آفریده شدند یا خودشان آفریدگار ] خویش[ هستند؟؛ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ‌: (10) ای کسانی که ایمان آوردید آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که از عذاب دردناک نجاتتان بخشد؟

مطالبه ی دلیل

قرآن کریم: ... قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ... : (11) بگو دلیل خود را ارائه کنید.

پرسش و پاسخ

قرآن کریم: ...فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ: (12) پس اگر نمی دانید از آگاهان بپرسید.
عن رسول الله (ص): العِلمُ خَزَائِنُ وَ مَفَاتیحُهَا السُّوَالُ، فَاسألُوا رَحِمَکُمُ اللهُ، فَإنَّهُ یُوجَرُ أربَعَه: السَّائِلُ، وَ المُتَکَلِّمُ، وَ المُستَمِعُ، وَ المُحِبُّ لَهُم: (13) دانش گنجینه هایی است که کلید آن پرسش است . بپرسید خداوند شما را رحمت کند که چهار گروه پاداش می برند: سؤال کننده، گوینده، شنونده و دوستدار آنان.
عن أمیر المؤمنین (ع): مَن أحسَنَ السُّوال عَلِم: (14) کسی که خوب بپرسد دانا می شود؛ إذا سَألتَ فَاسئَل تَفَقُّهاً وَ لا تَسأل تَعَنُّناً فَإنَّ الجَاهِلَ المُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بالعالِمِ وَ إنَّ العالِمَ المُتَعَسِّفَ شَبیهٌ بالجَاهِل: (15) هرگاه سؤال می پرسی برای دانستن بپرس نه برای گیج کردن و سؤال پیچ کردن، زیرا آن که نمی داند و در پی دانستن است شبیه داناست و آن که می داند و بی راهه می رود همچون نادان است.

مشاوره

قرآن کریم: ... وَ أَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ... : (16) و کارشان با مشورت میان خودشان است؛ ... وَ شَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ... : (17) و در امور ] اجتماعی[ با ایشان مشورت کن.
عن ابن عباس: لَمَّا نَزَلَّت « وَ شاوِرهُم فی الامر» قالَ رسولُ اللهِ (ص): أمَا إنَّ اللهَ و رسولهُ لَغنیَّانِ عَنهَا ولکن جعلها ا لله رحمهً لاُمَّتی فمن استَشَارَ مِنهُم لَم یَعدِم رُشداً وَ مَن ترکها لم یعدِم غَیّاً: (18) وقتی آیه ی « وشاورهم فی الامر» نازل شد، رسول خدا (ص) فرمود: همانا خدا و رسولش از مشورت بی نیازند، ولی خداوند مشورت را به جهت رحمت به امت من قرارداد، پس هر کس از ایشان که مشورت کند، به رشدی خواهد رسید و هر کس آن را ترک کند به گمراهی ای دچار خواهد شد.
عن أمیر المؤمنین (ع): لا مُظاهَرَه أوثَقُ مِنَ المُشَاوَرَه: (19) هیچ پشتوانه ای محکم تر از مشورت نیست؛ حَقٌّ علی العاقِلِ أن یُضِیفَ إلی رَأیِهِ رَأیَ العُقلاءِ وَ یَضُمَّ إلی علمِهِ عُلُومَ الحُکَمَاء: (20) سزاوار است که عاقل، نظر عقلا را به نظر خویش بیفزاید و دانش های حکیمان را به دانش خود ضمیمه کند؛ ... وَ الاستِشَارَهُ عَینُ الهَدایَه ...: (21) و مشورت گرفتن عین هدایت یافتن است؛ ... وَ مَن شَاوَرَ الرِّجالَ شَارَکَهَا فی عُقُولِهَا: (22) و هر کس با مردان بزرگ مشورت کند در عقل آنها شرکت جسته است.
علاوه بر آنچه گفته شد، روش های مباحث، مناظره (23) مصاحبه، شرح نویسی، حاشیه و تعلیقه نویسی، ایفای نقش(24)، مشارکت (25) افراد ( کار گروه) یا گروه ها ( روش یاران یاور) (26) به صورت گفت و گو و تضارب آرا، یا در قالب واحد کار (27) ( اعم از واحد موضوع محور، واحد تجربه محور، یا واحد پروژه محور) و نیز روش دستیاری (28) را می توان از روش های فعال محسوب کرد.

روش های منفعل

خواندن و مطالعه

قرآن کریم: ... فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ...فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ... : (29) پس هرچه می توانید از قرآن بخوانید، پس هر چه می توانید از آن بخوانید.

نوشتن و یادداشت برداری

قرآن کریم: الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ‌: (30) آن خدایی که با قلم آموخت.
عن رسول الله (ص): قَیِّدُوا العِلمَ: قِیلَ: وَ مَا تَقیِیدُه؟ قَالَ: کِتَابَتُه: (31) دانش را در بند کنید، گفته شد: در بند کردن دانش چگونه است؟ فرمود: نوشتن آن.
عن المجتبی (ع): فَتَعَلَّمُوا العِلمَ فَمَن لَم یستَطِع مِنکُم أن یَحفَظَهُ فَلیَکتُبهُ وَ لیَضَعهُ فی بَیتِه: (32) پس علم بیاموزید و هر کس از شما نمی تواند آن را حفظ کند، آن را بنویسد و در خانه اش نگاه دارد.
عن الصادق (ع): اکتُبُوا فَإنَّکُم لا تَحفَظُونَ حَتَّی تَکتُبُوا: (33) بنویسید؛ زیرا تا ننویسید نمی توانید ] دانسته هایتان را[ نگاه دارید.

حفظ مطلب

عن رسول الله (ص): حِفظُ الغُلامِ کُالوَسمِ عَلَی الحَجَرِ، وَ حِفظُ الرَّجُلِ بَعدَ مَا یَکبُرُ کالکِتابَه علی المَاء: (34) حفظ کردن در کودکی همچون نشانی است که بر سنگ نقش بندد و حفظ کردن آدمی پس از آن که بزرگ شد مانند نوشتن بر آب است.
از روش های منفعل، علاوه بر آنچه گفته شد، می توان به روش سخنرانی، (35) تقریر درس (36) و تلقین نیز اشاره کرد.

روش های مستقیم و غیرمستقیم

تصریح و کنایه گویی

واگذاردن قضاوت به طرف مقابل

قرآن کریم: ... قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَ النُّورُ...: (37) بگو آیا کور و بینا مساوی اند؟ یا آیا تاریکی ها و نور مساوی اند؟؛ ...قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ... : (38) بگو آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند برابرند؟؛ ... قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ... قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّ منْ لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ: (39) بگو آیا از معبودهای شما کسی هست که آفرینش را آغاز و سپس باز آفرینی کند؟ .... بگو آیا از معبودهای شما کسی هست که به راه حق رهنمون شود؟ بگو خداوند است که به حق رهنمون می شود. پس آیا آن کس که به حق رهنمون می شود به پیروی سزاوارتر است یا آن کس که تا هدایت نگردد، راه نیابد؟ شما را چه می شود؟ این چه داوری ای است که می کنید؟

حضوری، نیمه حضوری و غیر حضوری

علاوه بر روش های یاده شده، می توان ساده گویی و پیچیده گویی، بیان و سکوت، اجمال و تفصیل، و ابهام و ایضاح را نیز از روش های مستقیم و غیرمستقیم دانست که با استفاده از هریک به تناسب شرایط و موقعیت ها می توان به اهداف آموزشی و حتی پرورشی دست یافت.

روش های نظری- عملی

آموزش عملی

عن حماد بن عیسی: قَالَ لِیَ الصادقُ (ع) یَوماً: ... قُم فَضَلِّ. قَالَ: فَقُمتُ بَینَ یَدَیهِ مُتَوَجِّهاً إلَی القبلَهِ فَاستَفتَحتُ الصَّلاهَ وَ رَکَعتُ وَ سَجَدتُ، فَقَالَ: یا حَمادُ، لا تُحسِنُ أن تُصَلِّیَ ... فَقُلتُ: جُعِلتُ فِدَاکَ، فَعَلِّمنی الصَّلاهَ. فَقَامَ أبُو عبدِاللهِ (ع) مُستَقبِلَ القِبلَهِ ... فَصَلَّی رَکعَتَینِ ... فَقَالَ: یَا حَمادُ، هکَذَا صَلِّ: (40) حماد بن عیسی می گوید: روزی امام صادق (ع) به من فرمود: برخیز و نماز بگزار، برخاستم و در حضور امام رو به قبله ایستادم و شروع به نماز کردم و رکوع و سجود به جای آوردم. امام فرمود: ای حماد، خوب نماز نمی خوانی. گفتم: فدایت شوم پس نماز را به من بیاموز. آن گاه امام رو به قبله ایستاد و دو رکعت نماز خواند. سپس فرمود: ای حماد، این گونه نماز بگزار.
همچنین می توان روش های کارگاهی، آزمایشگاهی، کارورزی، اردو وگردش علمی، و مطالعه ی موردی (41) را از دیگر روش های نظری - عملی به حساب آورد.

روش های گروهی و فردی

تشکیل و استفاده از جلسات عمومی ( مذهبی، فرهنگی و علمی)، استفاده از رسانه های جمعی، و تدریس عمومی را می توان از جمله روش های گروهی و تدریس خصوصی (42)، آموزش برنامه ای (43)، آموزش انفرادی تجویز شده (44) و آموزش انفرادی هدایت شده (45) را از جمله روش های فردی محسوب کرد.

2-2- روش های مربوط به اهداف گرایشی

این روش ها را نیز می توان به صورت های مختلف تقسیم کرد. در اینجا این روش ها را براساس این که برای ایجاد، تقویت و هدایت گرایش های مثبت کارایی دارند، یا برای مهار و تضعیف گرایش های منفی، یا مشترک میان این دو هستند به سه دسته ی کلی تقسیم کرده ایم:

1-2-2- روش های ایجاد، تقویت و هدایت انگیزه های مثبت ( ترغیب)

توجه به خداوند

قرآن کریم: بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ: (46) آری آن کس که روی به خدا آورد و خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد، مزد او نزد پروردگارش است و چنین کسانی نه ترسی دارند و نه اندوهناک می شوند؛ ... وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ... : (47) و در هر مسجد، روی خود را به سوی خدا کنید؛ وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ: (48) و هر کس روی خود را به سوی خدا بدارد و نیکوکار باشد، قطعاً به ریسمان محم چنگ زده و عاقبت کارها به سوی خداوند است.

عبادت و اطاعت خدا

قرآن کریم: وَ أَنِ اعْبُدُونِی هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ‌: (49) و این که مرا عبادت کنید؛ این راه مستقیم است.
عن رسول الله (ص): مَن أحسَنَ عِبَادَهَ اللهِ فی شبیبَتِهِ لَقَّاهُ الحِکمَهَ عندَ شیبتَهِ؛ قالَ الله تعالی: « وَ لَمَّا بَلَغَ أشُدَّهُ وَ استوَی آتیناهُ حُکماً وَ عِلماً» ثُمَّ قال تعالی: « وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ‌« : (50): (51) آن که در جوانی خدا را به نیکی بندگی کند، خداوند در پیری به وی حکمت آموزد. خدای متعال می فرماید: و چون به رشد و کمال خویش رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و در ادامه می فرماید: و نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم.
عن أمیر المؤمنین (ع): مَن أحَبَّ المَکارِمَ اجتَنَبَ المَحَارِم: (52) هر کس مکارم اخلاقی را می خواهد از گناهان دوری گزیند.
عن الصادق (ع) : ... مَن أرَادَ عزّاً بلا عشیرَهٍ و غنیً بِلا مَالٍ و هیبهٍ بِلا سُلطَانٍ، فَلیَنقُل مِن ذُلِّ مَعصِیَهِ اللهِ إلی عِزِّ طَاعَتِه ...: (53) هر کس عزت و آقایی بدون تبار، و بی نیازی بدون ثروت، و هیبت بدون سلطنت می خواهد، می باید خود را از خواری نافرمانی خدا، به عزت اطاعت او بکشاند.

توسل

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: (54) ای کسانی که ایمان آوردید، تقوای الهی پیشه کنید و به سوی او وسیله بجویید و در راه او مجاهده کنید تا شاید رستگار شوید.

اقدام به کار خطیر

عن أمیر المؤمنین (ع): إذَا هِبتَ أمراً فَقَع فیهِ، فَإنَّ شِدَّه توقیهِ أعظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنه: (55) اگر از کاری هراس داری، خود را در آن بینداز؛ چرا که سختی دلهره و هراس، از خود آنچه از آن می ترسی بزرگتر است.

حسن معاشرت

عن أمیر المؤمنین (ع): حُسنُ الصُّحبَهِ یَزِیدُ فی محبه القُلُوب: (56) معاشرت نیکو موجب افزایش محبت در دل هاست.
از امام صادق (ع) روایت شده است که روزی أمیر المؤمنین (ع) با کافری ذمی هم سفر شدند و هنگامی که می خواستند از او جدا شوند قدری او را در راهی که می رفت مشایعت کردند و فرمودند: هذا من تمامِ حُسنِ الصُّحبه أن یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صاحبَهُ هنیئهً ( هَنیهَهً) إذَا فَارَقَهُ وَ کَذلِکَ أمَرَنَا نبینا صلی الله علیه و آله: (57) از اموری که نشانه ی کمال همراهی و معاشرت نیکوست این است که شخص هنگامی که می خواهد از همراه خود جدا شود قدری به دنبال او برود و پیامبر ما که درود خدا بر او و خاندانش باد چنین به ما دستور داده است. ( آن شخص ذمی همراه أمیر المؤمنین (ع) آمده و مسلمان شد).

گشاده رویی و نرم خویی

قرآن کریم: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ... : (58) پس به رحمت الهی با آنها نرم خو شدی، و اگر تندخو و سخت دل بودی از گرد تو پراکنده می شدند.....
عن الباقر (ع): البِشرُ الحَسَنُ وَ طلافَهُ الوَجهِ مَکسَبَهٌ لِلمَحَبَّهِ وَ قُربَهٌ مِنَ اللهِ، وَ عُبُوسُ الوَجهِ وَ سُوءُ البِشرِ مَکسَبَهٌ للمَقتِ و بعدٌ من الله: (59) خوش برخوردی و گشاده رویی موجب جلب محبت ] دیگران[ و مایه ی تقرب به خداوند است و گرفتگی چهره و بد برخوردی موجب دشمنی ] مردم[ و دوری از خداوند است.

مهرورزی

عن رسول الله (ص): مَن قَبَّلَ ولدَهُ کَتَبَ اللهُ عزَّ وَ جلَّ لَهُ حَسَنَهً وَ مَن فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللهُ یومَ القیامَه...: (60) کسی که فرزند خود را ببوسد، خداوند با عزت و جلال برایش کاری نیک می نویسد و کسی که او را شاد کند، خدا در روز قیامت او را شاد می کند.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ لیَرأف کَبِیرُکُم بَصَغیرِکُم ...: (61) و باید بزرگترها با مهربانی با کوچکترها رفتار کنند.
عن السجاد (ع): حَقُّ الصَّغیرِ رحمتُهُ فِی تعلیمهِ و العَفوُ عنهُ و السَّترُ علیهِ وَ الرِّفقُ بِهِ وَ المَعُونَهُ لَه ... : (62) حق خردسال، مهربانی در آموزش او، بخشیدن او، پوشاندن ] اشتباهات[ او، مدارا کردن با او و یاری کردن اوست.
مهرورزی از روش های جلوگیری از حسادت نیز هست:
عن الباقر (ع): وَ اللهِ إنِّی لَاُصَانعُ بَعضَ وُلدِی وَ اُجلِسُهُ عَلَی فَخِذِی وَ أکثِرُ لَهُ المَحَبَّهَ وَ أکثِرُ لَهُ الشُّکرَ وَ إنَّ الحَقَّ لِغَیرِهِ مِن وُلدِی وَ لکِن مُحافظه علیهِ منهُ و من غیرهِ، لِئَلَّا یَصنَعُوا بِهِ ما فُعِلَ بِیُوسُفَ وَ إخوَتِه... : (63) پدرم فرمود: به خدا قسم، من به برخی فرزندانم بیشتر می رسم، به طوری که او را بر پای خود می نشانم و نسبت به او زیاد محبت می کنم و بسیار از او قدردانی می کنم، در حالی که حق با فرزند دیگر من است ، اما این کار را برای محافظت آن فرزند از ] شر[ این فرزند و دیگران انجام می دهم تا با او چنان نکنند که با یوسف و برادرانش شد.
از این روش، علاوه بر تربیت مخاطب، در تربیت خود نیز می توان استفاده کرد:
عن رسول الله (ص): مَن أنکَرَ مِنکُم قَسَاوَهَ قلبِهِ فَلیَدنُ یتیماً فَیُلاطِفَهُ وَ لیَمسَح رَأسَهُ یَلینُ قَلبُهُ بإذنِ اللهِ عزَّ و جلَّ فَإنَّ للیتیمِ حقّاً: (64) کسی که از قساوت قلب خود ناخشنود است، به یتیمی نزدیک شود به او مهربانی نماید و سر او را نوازش کند، ] در این صورت[ به اذن خداوند دلش نرم می شود؛ چرا که یتیم حقی دارد.

احسان

عن رسول الله (ص): جُبِلَتِ القُلُوبُ عَلَی حُبِّ مَن أحسَنَ إلَیهَا وَ بُغضِ مَن أسَاءَ إلَیهَا: (65) دل ها به گونه ای آفریده شده اند که کسی را که به آنها احسان کند دوست بدارند و از کسی که به آنها بدی کند نفرت داشته باشند.
عن أمیر المؤمنین (ع): عَاتِب أخَاکَ بِالإحسانِ إلَیهِ وَ اردُد شَرَّهُ بِالإنعَامِ عَلَیه: (66) با نیکی کردن به برادرت او را سرزنش کن و با بخشش به او شرش را باز گردان.

مماشات و همدلی (67)

قرآن کریم: ... وَ إِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌: (68) و ما یا شما بر راه هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.

هم زبانی و هم سطح کردن خود با مخاطب

عن رسول الله (ص): مَن کانَ عِندَهُ صَبِیٌّ فَلیَتَصَابَ لَه: (69) کسی که کودکی دارد، باید با او کودکی کند.

جلب اعتماد به معلم و مربی

بیان انگیزه

قرآن کریم: ... إِنْ أُرِیدُ إِلاَّ الْإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ... : (70) من جز این نمی خواهم که تا می توانم برای اصلاح شما کار کنم؛ قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ... : (71) بگو برای رسالت مزدی نمی خواهم.
نیز ر.ک. انعام 90، هود 29و 51؛ فرقان 57؛ شعرا 109، 127، 145، 164و 180؛ شوری 23.

صداقت و عمل به وعده

عن رسول الله (ص): أحِبُّوا الصِّبیَانَ وَ ارحَمُوهُم وَ إذَا وَعَدتُمُوهُم شَیئاً فَفُوا لَهُم فَأنَّهُم لا یَرَونَ إلا أنَّکُم تَرزُقُونَهُم: (72) کودکان را دوست داشته باشید و به ایشان رحم کنید و هنگامی که به آنها وعده ای می دهید، به وعده خود وفا کنید؛ زیرا ایشان جز این گمان ندارند که شما به آنها روزی می دهید.

رعایت عدالت

عن رسول الله (ص): اعدِلُوا بَینَ أولادِکُم کَمَا تُحِبُّونَ أن یَعدِلُوا بَینَکُم فِی البِرِّ وَ اللُّطف: (73) میان فرزندان خود به عدالت رفتار کنید همان گونه که دوست دارید آنها میان شما در نیکی و لطف به عدالت رفتار کنند.
عن الصادق (ع): کَانَ رَسُولُ اللهِ (ع) یُقَسِّمُ لَحَظَاتِهِ بینَ أصحابِهِ ینظُرُ إلی ذَا وَ یَنظُرُ إلی ذَا بِالسَّوِیَّه: (74) رسول خدا نگاه هایش را میان اصحاب خود تقسیم می کرد و به این و آن یکسان می نگریست.

تواضع، متانت و وقار

عن عیسی(ع): ... بِالتَّوَاضُعِ تُعمَرُ الحِکمَهُ، لا بِالتَّکَبُّرِ، وَ کَذلِکَ فِی السَّهلِ یَنبُتُ الزَّزعُ، لا فِی الجَبَل: (75) حکمت با تواضع آباد می شود، نه با تکبر، و همین طور، زراعت در دشت ثمر می دهد، نه در کوه.

مشارکت دادن در کارهای گروهی

رقابت و مسابقه (76)

قرآن کریم: أُولٰئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ‌: (77) آنان در کارهای خیر شتاب می کنند و برای آنها ( کارهای خیر) از یکدیگر سبقت می گیرند.
نیز ر.ک. بقره 148، مائده 48.

مسئولیت دادن

حمایت

قرآن کریم: قَالَ لاَ تَخَافَا إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى‌: (78) خداوند فرمود نترسید؛ من با شما هستم، می شنوم و می بینم.

به کارگیری جاذبه های محیطی

قرآن کریم: ... وَ عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْعَاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ: (79) و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکیزه کنید.

استفاده از جاذبه های سمعی و بصری

بیان زیبا

عن أمیر المؤمنین (ع): أجمِلُوا فِی الخِطَابِ، تَسمَعُوا جَمِیلَ الجَوَاب: (80) با مخاطب خود زیبا سخن بگویید تا پاسخ زیبا بشنوید؛ إصلِح المُسِیءَ بِحُسنِ فِعَالِکَ وَ دُلَّ عَلَی الخَیرِ بِجَمیلِ مَقَالِک: (81) انسان بدکار را با کار نیک خود به شایستگی وادار و با بیان زیبا به کار نیک راهنمایی کن.

بیان نرم

قرآن کریم: فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى: (82) با او به نرمی و ملایمت سخن بگویید، شاید که متذکر شود یا ] از خدا[ بترسد.
عن أمیر المؤمنین (ع): عَوِّد لِسَانَکَ لِینَ الکلامِ وَ بَذلَ السلامِ یَکثُر مُحِبُّوکَ وَ یَقِلَّ مُبغِضُوک: (83) زبان خود را به گفتار نرم و سلام دادن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند.

آراستن ظاهر

عن رسول الله (ص): ... إنَّ اللهَ یُحِبُّ إذَا خَرَجَ عَبدُهُ المومِنُ إلی أخِیهِ أن یَتَهَیَّأَ لَهُ وَ أن یَتَجَمَّل: (84) خداوند دوست دارد هنگامی که بنده ای به سوی برادر مؤمن خود می رود، خود را آماده و زیبا کند.

نرنجاندن

عن رسول الله (ص): کُفَّ أذَاکَ عَنِ النَّاسِ، فَإنَّهُ صَدَقَهٌ تَصَدَّقُ بِهَا عَلَی نَفسِک: (85) از آزار دادن دیگران بپرهیز که این کار نیکی است که با آن به خودت نیکی می کنی.

تکریم

عن رسول الله (ص): أکرِمُوا أولادَکُم وَ أحسِنوا أدَبَهُم: (86) کودکانتان را گرامی بدارید و آنان را خوب تربیت کنید.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... استِصلاحُ الأخیَارِ بِإکرَامِهِم وَ الأشرَارِ بِتأدیبِهِم ... : (87) افراد نیک بنیاد را با تکریم می توان به راه درست آورد و افراد شرور را با تأدیب.
در آیات و روایات، برای به کارگیری روش تکریم، به نمونه هایی، مانند سلام کردن، انتخاب نام نیک برای فرزند، صدا زدن با احترام و داشتن نگاه محبت آمیز، اشاره شده است:
قرآن کریم: ... وَ لاَ تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ... : (88) و یکدیگر را با لقب های زشت نخوانید.
عن رسول الله (ص): خَمسٌ لَستُ بِتَارِکِهِنَّ حَتَّی المَمَاتِ: ... وَ تَسلیمی علَی الصِّبیانِ لِتَکُونَ سُنَّهً مِن بعدی: (89) پنج چیز است که تا هنگام مرگ آنها را ترک نمی کنم؛ ..... و سلام کردن خود به کودکان را، تا پس از من سنت باشد؛ نَظَرُ الوَلَدِ إلَی وَالدَیهِ حُبّاً لَهُمَا عِبَادَه: (90) نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادر خود، عبادت است؛ إذَا نَظَرَ الوَالِدُ إلَی وَلَدِهِ فَسَرَّهُ کانَ للوَالِدِ عِتقُ نَسَمه ... : (91) هرگاه پدر به فرزند خود بنگرد و او را خوشحال کند، پاداش آزاد کردن یک تن را دارد.
عن الکاظم (ع): أوَّلُ مَا یَبَرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ أن یُسَمِّیَهُ بِاسمٍ حَسَنٍ، فَلیُحسِن أحَدُکُم اسمَ وَلَدِه: (92) اولین کار نیک آدمی نسبت به فرزندش آن است که بر او نام نیکو نهد، پس نام فرزند خود را نیک انتخاب کنید.
عن الرضا (ع): سَمِّهِ بِأحسَنِ الأسمَاءِ وَ کِنهُ بِأحسَنِ الکُنَی ... : (93) او ] فرزندت[ را به نیکوترین اسم نام گذاری کن و بهترین کنیه را برایش برگزین.

تشویق

تحسین

عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ واصِل فِی حُسنِ الثَّنَاءِ عَلَیهِم و تَعدیدِ مَا أبلَی ذَوُوا البَلاءِ مِنهُم فَإنَّ کَثرَهَ الذِّکرِ لِحُسنِ أفعالِهِم تَهُرُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاکِلَ إن شاءَ الله ... : (94) پیاپی از آنان به نیکی یاد کن و کار آنهایی را که تن به رنج داده اند بر زبان آور؛ زیرا بر شمردن کارهای نیکوی آنان - به خواست خدا - دلاوران را به نشاط می آورد و سست قدمان را برمی انگیزد.
عن الصادق (ع): قالَ لِبَعضِ تَلامیذِهِ یَوماً: أیَّ شَیءٍ تَعَلَّمتَ مِنِّی؟ قالَ لَهُ: یا مولایَ، ثَمَانَ مَسَائِل، قَالَ (ع) قُصَّهَا عَلَیَّ لِأعرِفَها. قال: الأولَی رأیتُ کُلَّ مَحبُوبٍ یُفَارِقُ مَحبُوبَهُ عِندَ المَوتِ، فَصَرَفتُ هَمِّی إلی مَا لا یُفَارِقُنِی، بَل یُونِسُنِی فِی وَحدتی وَ هوَ فِعلُ الخیرِ. قال: أحسنتَ وَ اللهِ ...: (95) روزی امام صادق (ع) به یکی از شاگردانشان فرمودند: از من چه آموختی؟ گفت: مولای من، هشت مسئله آموختم. فرمود: آنها را بازگو کن تا بدانم. گفت: اول آن که دیدم هر محبوبی هنگام مرگ از محبوب خود جدا می شود، پس همت خود را صرف چیزی کردم که نه تنها از من جدا نشود، بلکه در تنهایی مونسم باشد و آن کار خیر است. حضرت فرمود: به خدا قسم نیک گفتی.

مژده دادن ( تبشیر)

قرآن کریم: ... فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ... : (96) پس خداوند پیامبران را مژده دهنده و بیم دهنده برانگیخت؛ إِنَّ هٰذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً: (97) همانا این قرآن به آنچه پایدارتر است راهنمایی می کند و مؤمنینی را که عمل صالح انجام می دهند مژده می دهد که پاداش بزرگی دارند.

امتیاز و پاداش دادن

عن الصادق (ع): ثَلاثَهٌ تَحِبُ عَلَی السُّلطانِ لِلخَاصَّهِ وَ العَامَّهِ: مُکَافَأهُ المحسنِ بالإحسانِ لِیَزدَادُوا رغبه فیه، وَ تَغَمُّدُ ذُنُوبِ المُسِیءِ لِیَتُوبَ وَ یَرجِعَ عَن غَیِّهِ ( عَن عَتَبِهِ خ ل) وَ تَألُّفُهُم جَمیعاً بِالإحسَانِ وَ الإنصَاف ...: (98) سه چیز است که حاکم باید نسبت به خواص و عموم مردم رعایت کند: پاداش دادن نیکی با نیکی، تا رغبت آنها به نیکی زیاد شود، پوشاندن گناهان گنهکار تا توبه کند و از گمراهی ( کار بد) خود باز گردد، و مدارا و مهربانی با همه با نیکی و انصاف.
عن الکاظم (ع): وَ قَد حَضَرَ فَقِیرٌ مُومِنٌ یَسألُهُ سَدَّ فَاقَتِهُ، فَضَحِکَ فِی وَجهِهِ وَ قَالَ: أسالُکَ مَسألَه فَإن أصَبتَهَا أعطَیتُکَ عَشرَهَ أضعَافِ مَا طَلبتَ، و إن لَم تُصِبهَا أعطَیتُکَ مَا طَلَبتَ ... : (99) مؤمن فقیری خدمت امام کاظم (ع) رسید و از آن حضرت مقداری پول خواست تا نیازمندی اش را برطرف کند. امام در روی او تبسمی کرد و فرمود: از تو مطلبی می پرسم، اگر دست پاسخ دادی. ده برابر آنچه خواستی به تو می دهم و اگر درست نگفتی، همان قدر که خواستی می دهم.

2-2-2- روش های مهار و تضعیف گرایش های منفی

پیش گیری و درمان

روش های مهار و تضعیف گرایش های منفی، ممکن است برای پیش گیری از تشدید یا درمان این گرایش ها مورد استفاده قرار گیرند. گرچه بسیاری از روش ها هم برای پیش گیری کارآیی دارند و هم برای درمان. در روایات اهل بیت ( علیهم السلام) به هر دو روش پیشگیری و درمان اشاره شده است:
عن أمیر المؤمنین (ع): إذَا رَغِبتَ فی المکارم، فَاجتَنِبِ المَحَارم: (100) اگر به بزرگواری تمایل داری، از امور حرام دوری کن؛ الذُّنُوبُ الدَّاءُ وَ الدَّوَاءُ الاستِغفارُ، وَ الشِّفاءُ أن لا تَعود: (101) گناهان درد هستند و درمان آنها طلب مغفرت است و شفا یافتن از آنها به این است که دیگر به سوی آنها باز نگردی.

پرهیز از مال حرام

عن رسول الله (ص): مَن أکَلَ لُقمَهً مِن حَرَامٍ لَم تُقبَل لَهُ صَلاهٌ أربَعینَ لَیلَه: (102) کسی که لقمه ای مال حرام بخورد تا چهل شب نمازش قبول نمی شود؛ العِبَادَهُ مَعَ أکلِ الحرامِ کَالبِنَاءِ عَلَی الرَّملِ و قیلَ: عَلَی المَاء: (103) عبادت با حرام خواری مانند ساختمان سازی بر روی شن ( یا آب) است.
عن الصادق (ع): کَسبُ الحَرامِ یَبینُ فی الذُّرِّیَّه: (104) ] اثرِ[ درآمد حرام، در نسل انسان آشکار می شود.

پشیمانی و توبه

قرآن کریم: ... وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: (105) و ای مؤمنان، همگی به سوی خداوند توبه کنید، باشد که رستگار گردید.
عن رسول الله (ص): إنَّ لِلقُلُوبِ صَدَأ کَصَدَأ النُّحَاسِ، فَاجلُوهَا بِالاستِغفَار: (106) دل ها زنگاری دارند همچون زنگار مس، پس آنها را با طلب مغفرت جلا دهید.
عن أمیر المؤمنین (ع): إنَّ النَّدَمَ عَلَی الشَّرِّ یَدعُوا إلَی تَرکِه: (107) پشیمانی از کار ناشایست سبب ترک آن است؛ إن قَارَفتَ سَیِّئهً فَعَجِّل مَحوَهَا بالتوبه: (108) اگر مرتکب کار بدی شدی، به سرعت آن را با توبه نابود کن.
عن الصادق (ع): مَا مِن عَبدٍ أذنَبَ ذَنباً فَنَدِمَ علیهِ إلا غفرَ اللهُ لهُ قبلَ أن یَستَعفِر ... : (108) هر بنده ای که گناهی مرتکب شود و از آن پشیمان گردد، خداوند پیش از آن که استغفار کند، او را می بخشد.

سالم سازی محیط جامعه

عن أمیر المؤمنین (ع): إذَا خَبُثَ الزَّمان کَسَدَتِ الفَضَائِلُ وَ ضَرَّت وَ نَفَقَتِ الرَّذَائِلُ وَ نَفَعَت ... : (109) هرگاه زمانه پلید و نابکار شود، فضیلت ها نایاب و زیان بار می شوند و رذیلت ها رواج می یابند و سودآور می شوند.

مبارزه با انحرافات

عن رسول الله (ص): إذَا ظَهَرَتِ البِدَع فِی اُمَّتِی فَلیُظهِرِ العَالِمُ عِلمَهُ، فَمَن لَم یفعَل فَعَلَیهِ لَعنَهُ الله: (110) هرگاه بدعت ها در میان امت من پدیدار گشت، عالم باید علم خود را ظاهر کند و کسی که چنین نکند لعنت خدا بر او باد؛ إذا رَأیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی فَأظهِرُوا البَرءَه مِنهُم... : (111) هرگاه پس از من، تردید افکنان و بدعت گذاران را دیدید، برائت از آنها را آشکار کنید.

جلوگیری از ارتباط با افراد ناسالم

قرآن کریم: یَا وَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَناً خَلِیلاً: (113) وای بر من! کاش فلان شخص را به دوستی صمیمانه برنگزیده بودم.
عن أمیر المؤمنین (ع): فی وَصِیَّتِهِ لِکُمیل: ... وَ اهجُرِ الفاسِقِینَ وَ جانِبِ المُنافِقینَ وَ لا تُصاحِبِ الخائنین: (114) و از گناهکاران دوری کن و از منافقین کناره بگیر و با خیانتکاران هم نشین مباش؛ یَنبَغی لِمَن أرادَ صَلاحَ نفسِهِ وَ إحرازَ دینِهِ أن یَجتَنِبَ مُخالَطَهَ أبناءِ الدُّنیا: (115) کسی که صلاح خویش و حفظ دین خود را می خواهد، سزاوار است که از هم نشینی با دنیاپرستان دوری کند.
عن الصادق (ع): لا تَصحَبُوا أهلَ البِدَع و لا تجالسوهُم، فَتَصیرُوا عند الناسِ کَواحِدٍ مِنهُم: قالَ رسول الله صلی الله علیه و آله: المَرءُ علی دینِ خلیلهِ وَ قَرینِه: (116) با بدعت گذاران همراهی و هم نشینی نکنید که نزد مردم مانند یکی از آنان خواهید بود؛ رسول خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، فرمودند: آدمی بر دین دوست و هم نشین خود است.

کناره گیری از محیط ناسالم

قرآن کریم: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِهَا وَ یُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلاَ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ... : (117) و در قرآن بر شما چنین نازل کرد که هرگاه شنیدید آیات الهی را انکار و مسخره می کنند با آنها منشینید تا در سخنی دیگر وارد شوند؛ وَ الَّذِینَ لاَ یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً: (118) و ] بندگان خدا[ کسانی هستند که در مجالس باطل حاضر نمی شوند ] یا شهادت ناحق نمی دهند[ و هنگامی که به کاری لغو برمی خورند با بزرگواری و کرامت نفس از آن می گذرند.
عن أمیر المؤمنین (ع): لا یَخرُجِ الرَّجُلُ فِی سَفَرٍ یَخَافُ مِنهُ علی دینِهِ وَ صلاتِه: (119) انسان نباید به مسافرتی برود که در آن برای دین و نمازش احساس خطر کند.

ابراز بیزاری از افراد پست و کارهای ناشایست

عن أمیر المؤمنین (ع): أمَرَنَا رَسُولُ اللهِ صلی الله علیه و آله أن نَلقَی أهلَ المَعَاصِیِ بِوُجُوهٍ مُکفَهِرَّه: (120) رسول خدا به ما دستور می داد که با گناهکاران با چهره ی عبوس و با ترش رویی برخورد کنیم.

مخالفت با هوای نفس

قرآن کریم: وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ‌فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى: (121) و اما آن کس که از مقام پروردگارش بترسد و خود را از هوای نفس باز دارد، به درستی که بهشت جایگاه اوست.
عن أمیر المؤمنین (ع): أعدَی عَدُوٍّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ وَ شَهوتُهُ: فَمَن مَلَکَهُمَا عَلَت دَرَجَتُهُ وَ بَلَغَ غَایَتَه: (122) دشمن ترین دشمنان آدمی، غضب و شهوت اوست؛ پس کسی که آنها را مهار کند، درجه ای بلند می یابد و به هدف خود می رسد؛ مَن غَلَبَ عَقلُهُ هَوَاهُ أفلَح: (123) آن کس که عقلش بر خواهش نفسانی اش چیره گردد پیروز می شود؛ مُخَالَفَهُ الهوی شِفاءُ العَقل: (124) مخالفت با هوای نفس موجب شفای عقل است؛ خَالِفِ الهَوَی تَسلَم: (125) با هوای نفس مخالفت کن تا در امان بمانی؛ غَالِبِ الهَوَی مُغَالَبَهَ الخَصمِ خَصمَهُ، وَ حَارِبهُ مُحَارَبَهَ العَدُوِّ عَدُوَّه: (126) با هوای نفس به ستیزه جویی برخیز چنان که دشمن با دشمن می ستیزد و با آن به جنگ چنان که دشمن با دشمنش می جنگد؛ إنِ استَصعَبَت عَلَیهِ نَفسُهُ فِی مَا تَکرَهُ، لَم یُعطِهَا سُولَهَا فِی مَا تُحِبّ ... : (127) ] باتقوا کسی است که[ اگر نفس او کاری را که دوست ندارد دشوار شمارد ] و از انجام دادن آن طفره رود[، او هم خواسته ی نفس را که دوست دارد انجام شود اجابت نکند.

حفظ حیا و عفت

عن أمیر المؤمنین (ع): العِفَافُ یَصُونُ النَّفسَ وَ یُنَزِّهُهَا عَنِ الدَّنَایَا: (128) پاک دامنی نفس را ایمن می سازد و آن را از پستی ها باز می دارد؛ العِفَّهُ تُضَعِّفُ الشَّهوَه: (129) پاک دامنی شهوت را سست می گرداند.
عن الصادق (ع): اُنظُر یا مُفَضَّل إلَی مَا خَصَّ بِهِ الإنسانَ دُونَ جمیع الحیوانِ من هذا الخلقِ الجلیلِ قدرهُ العظیم غناوُهُ أعنِی الحیاءَ، فَلَولاهُ لَم یُقَرَّ ضَیفٌ وَ لَم یُوفَ بِالعِداتِ وَ لَم تُقضَ الحوائِجُ وَ لَم یُتَحَرَّ الجَمیلُ وَ لَم یُتَنَکَّبُ القَبیحُ فی شیءٍ مَنَ الأشیاءِ حَتی أنَّ کَثیراً مِنَ الأمُورِ المُفتَرَضَهِ أیضاً أنَّما یُفعَلُ للحیاءِ فَإنَّ من الناسِ من لو لا الحیاءُ لَم یَرعَ حَقَّ والدیهِ وَ لَم یَصِل ذا رحِمٍ وَ لم یودِّ أمانه و لم یعفَّ عَن فَاحِشَه ... : (130) ای مفضل! بنگر به آنچه انسان به آن مخصوص گشته است و همه حیوانات فاقد آن هستند؛ این خلقتی که منزلتی با شکوه دارد و سودش عظیم است، یعنی حیا؛ که اگر حیا نبود نه میهمانی گرامی داشته می شد، نه به وعده ها عمل می شد، نه نیازمندی ها برآورده می گشت، نه کسی در پی کاری نیک برمی آمد و نه از کار زشت - از هر نوعش - اجتناب می کرد. حتی بسیاری از امور واجب نیز تنها به جهت حیا انجام می شوند؛ چرا که برخی از مردم هستند که اگر حیا نبود حق پدر و مادر خود را رعایت نمی کردند، صله ی رحم به جا نمی آوردند، امانتی را پرداخت نمی کردند و در برابر هیچ کار زشتی عفت نمی ورزیدند، لا إیمَانَ لِمَن لا حَیَاءَ لَه: (131) کسی که حیا ندارد ایمان ندارد.

پرهیز از پرگویی، پرخوری و پرخوابی

عن رسول الله (ص): ... لا تَشبَعُوا فَیُطفَأ نُورُ المَعرِفَهِ مِن قُلُوبِکُم ... لا تُمِیتُوا القُلُوبَ بِکَثرهِ الطَّعامِ وَ الشَّرَابِ وَ إنَّ القُلُوبَ تَمُوتُ کالزَّرُوعِ إذَا کَثُرَ عَلَیهِ المَاء: (132) بیش از اندازه نخورید که نور معرفت از دل هایتان خاموش می شود. دل ها را با خوردن و نوشیدن زیاد نمیرانید و دل ها ] با خوردن و نوشیدن بیش از حد[ می میرند چنان که کشت ها هرگاه به آنها آب بیش از اندازه دهند از بین می روند.
عن أمیر المؤمنین (ع): أنَّ النَّبِیَّ سَألَ رَبَّهُ لَیلَهَ المِعرَاجِ، فَقَالَ: ... یا رَبِّ مَا علاماتُ اولئِکَ؟ قال: هُم فی الدُّنیَا مَسجُونُونَ قَد سجنُوا ألسِنَتَهُم مِن فُضُولِ الکَلامِ وَ بُطُونَهُم مِن فُضُولِ الطَّعام ... : (133) رسول خدا در شب معراج از خداوند پرسید: پروردگارا، علامات اینها ] خواص درگاه تو[ چیست؟ خداوند گفت: آنها در دنیا در بندند؛ زبان هایشان را از سخن اضافی فرو بسته اند و شکم هایشان را از خوراک اضافی؛ کَثرَهُ الأکلِ وَ النَّومِ یُفسِدَانِ النفس وَ یَجِلبَانِ المَضَرَّه: (134) خوردن و خوابیدن زیاد نفس را فاسد می کنند و زیان به بار می آورند؛ نِعمَ العَونُ عَلَی أشرِ ( أسرِ) النَّفسِ وَ کَسرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّع: (135) گرسنگی کشیدن چه کمک خوبی برای جلوگیری از سرمستی نفس ( برای به بند کشیدن نفس) و شکستن عادت آن است؛ مَن قَلَّ أکلُهُ صَفَا فِکرُه: (136) آن کس که کم بخورد، فکرش صفا می یابد.
عن أبی بصیر عن الصادق (ع): قالَ: قالَ لی: یا أبَا مُحَمَّد، إنَّ البَطنَ لَیَطغَی مِن أکلِهِ، وَ أقرَبُ مَا یَکُونُ العَبدُ مِنَ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ إذَا خَفَّ بَطنُهُ، وَ أبغَضُ مَا یَکُونُ العَبدُ إلی اللهِ عزَّ و جلَّ إذَا امتَلأ بَطنُه: (137) ای ابا محمد، شکم با خوردن، سرکشی می کند. و نزدیک ترین حالت بنده به خداوند، هنگامی است که شکمش سبک باشد و مبغوض ترین حالت بنده در پیشگاه خداوند، هنگامی است که شکمش پر باشد.

جلوگیری از طغیان غریزه ی جنسی

حفظ نگاه و عفت چشم

قرآن کریم: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ... : (138) به مردان مؤمن بگو دیدگانشان را فرو گذارند.... و به زنان مؤمن ] نیز[ بگو دیدگانش را فرو گذارند.
عن الصادق (ع): النَّظَرُ سَهمٌ من سهامِ إبلیسَ مَسمُومٌ وَ کَم مِن نَظرَهٍ أورَثَت حَسرَهً طَوِیلَه: (139) نگاه تیری زهرآگین از تیرهای شیطان است و چه بسیار نگاهی که پشیمانی درازمدت بر جای می گذارد.

حفظ پاکدامنی

قرآن کریم: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ...یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ... وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ... یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ ... : (140) به مردان مؤمن بگو دامن شان را محفوظ بدارند و به زنان مؤمن ] نیز[ بگو دامن شان را حفظ کنند.

رعایت پوشش اسلامی

قرآن کریم: وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ... وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ: (141) و به زنان مؤمن بگو زینتشان را جز آنچه از آن آشکار است، آشکار نکنند، روسری هایشان را بر گریبان هایشان بیندازند و زینتشان را آشکار نکنند مگر بر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنانشان یا کنیزانشان یا غلامانی که نیازمند ] به زن[ نیستند یا کودکانی که بر نهانی های زنان آگاه نیستند و چنان پای نکوبند تا زینتی که پنهان داشته اند معلوم شود. و ای مؤمنان همگی به درگاه خداوند توبه کنید باشد که رستگار شوید؛ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً: (142) ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند. این ] به احتیاط[ نزدیک تر است تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است.
عن رسول الله (ص): لَعَنَ الله المُتَشَبِّهَاتِ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ وَ لَعَنَ اللهُ المُتَشَبِّهینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّساء: (143) خداوند لعنت کند زنان مردنما ] در لباس و پوشش[ را و خداوند لعنت کند مردان زن نما ] در پوشش و آرایش[ را.

پرهیز از خلوت با نامحرم

عن الصادق (ع): ... فَإنَّ الرَّجُلَ وَ المَرأهَ إذَا خَلَیَا فی بیتٍ کانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیطان: (144) هرگاه مرد و زنی ] نامحرم[ در خانه ای خلوت کنند سومین نفر ] شان[ شیطان خواهد بود.

جداسازی بستر کودکان

عن رسول الله (ص): الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ، وَ الصَّبِیَّتهُ وَ الصَّبیه، و الصبیُّ وَ الصَّبِیَّه یُفَرَّقُ بینهم فی المَضَاجِعِ لِعَشرِ سنین: (145) بستر خواب پسر و پسر، دختر و دختر، و پسر و دختر هنگامی که به ده سال رسیدند جدا شود.

ازدواج

عن رسول الله (ص): مَا مِن شَابٍّ تَزَوَّجَ فِی حَدَاثَهِ سِنِّهِ إلا عَجَّ شیطانُهُ: یَا ویلَه یا ویلَه! عَصَمَ مِنِّی ثُلُثَی دِینِهِ فَلیَتَّقِ اللهَ العَبدُ فی الثَّلُثِ البَاقی: (146) هر جوانی که در سن کم ازدواج کند شیطان فریاد بر می آورد که وای بر من وای بر من! دو سوم دینش را از دستبرد من مصون نگه داشت. پس چنین بنده ای باید در یک سوم باقی مانده تقوای الهی پیشه سازد؛ یَا مَعشَرَ الشَّبّابِ مَنِ استَطاعَ مُنکُمُ البَاهَ فَلیَتَزوَّج فإنَّهُ أغَضُّ للبَصَرِ وَ أحصَنُ للفَرج ... : (147) ای جوانان! هر کسی از شما قدرت ازدواج دارد ازدواج کند که این امر برای حفظ چشم و پاکی دامن بهتر است.

سماحت و بزرگواری

فی المجتبی (ع): رُوِیَ أنَّ شَامِیّاً رَآهُ رَاکِباً فَجَعَلَ یَلعَنُهُ وَ الحَسَنُ لا یَرُدُّ. فَلَمَّا فَرغَ أقبَلَ الحَسَنُ (ع) فَسَلَّمَ عَلَیهِ وَ ضَحِکَ فَقَالَ: أیُّهَا الشَّیخُ، أظُنُّکَ غَرِیباً وَ لَعَلَّکَ شَبَّهتَ؛ فَلَوِ استَعتَبتَنَا أعتَبنَاکَ، وَ لَو سألتَنَا أعطَیناکَ، وَ لوِ استَرشَدتَنَا أرشدنَاکَ، وَ لَو استَحمَلتَنَا أحمَلنَاکَ، وَ إن کُنتَ جَائِعاً أشبَعنَاکَ، وَ إن کُنتَ عُریاناً کَسَونَاکَ، وَ إن کُنتَ مُحتَاجاً أغنیناکَ، وَ إن کُنتَ طَرِیداً أوَینَاکَ، وَ إن کَانَ لَکَ حَاجَهٌ قَضَینَاهَا لَکَ؛ فَلَو حَرَّکتَ رَحلَکَ إلَینَا وَ کُنتَ ضَیفَنشا إلی وَقتِ ارتِحَالِکَ کَانَ أعوَدَ عَلَیکَ؛ لِأنَّ لَنَا مَوضِعاً رَحباً وَ جَاهاً عَرِیضاً وَ مَالاً کثیراً. فَلمَّا سمعَ الرَّجُلُ کَلَامَهُ بَکَی، ثُمَّ قالَ: أشهدُ أنَّکَ خَلیفَهُ اللهِ فی إرضِهِ؛ « الله أعلَمُ حیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ» وَ کُنتَ أنتَ و أبُوکَ أبغَضَ خَلقِ اللهِ إلَیَّ، وَ الآنَ انتَ أحَبٌّ خَلقِ اللهِ إلَیَّ. وَ حَوَّلَ رحلَهُ إلَیهِ وَ کَانَ ضَیفَهُ إلَی أنِ ارتَحَلَ وَ صَارَ مُعتَقِداً لِمَحَبَّتِهِم: (148) امام حسن مجتبی (ع) در برابر مردی شامی که ایشان را سواره دید و به آن حضرت جسارت کرد، به جای آن که جسارت او را پاسخ گوید به او سلام کرد و خندید و سپس فرمود گمان می کنم غریب باشی و شاید اشتباه گرفته ای. اگر رضایت می خواهی رضایتت را جلب می کنیم و اگر از ما چیزی می خواهی به تو عطا می کنیم و اگر راه را می جویی راهنمایی ات می کنیم و اگر از ما یاری می خواهی یاری ات می کنیم. اگر گرسنه باشی تو را سیر می کنیم و اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم. اگر نیازمند باشی بی نیازت می کنیم و اگر رانده شده باشی پناهت می دهیم. اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم. اگر بار سفرت را به سوی ما می افکندی و تا وقت رفتن مهمان ما می شدی برای تو سودمندتر بود. چون ما جایی وسیع و مرتبه ای والا و مال فراوان داریم. مرد که سخنان حضرت را شنید گریه کرد و گفت: شهادت می دهم که تو خلیفه ی خدا بر روی زمین هستی و خداوند بهتر می داند که رسالت خود را در کجا قرار دهد. تو و پدرت نزد من مبغوض ترین افراد بودید و اکنون محبوب ترین خلق خدا نزد من هستید. آن گاه بار سفرش را نزد آن حضرت زمین گذاشت و تا وقت رفتن مهمان او شد و به محبت ایشان ( اهل بیت) معتقد گشت.

عفو و گذشت

عن رسول الله (ص): رَحِمَ اللهُ مَن أعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرٍّهِ، وَ هُوَ أن یَعفُوَ عَن سَیِّئَتِهِ وَ یَدعُوَ لَهُ فی مَا بَینَهُ وَ بینَ الله: (149) خدا رحمت کند کسی را که فرزندش را بر نیکی یاری رساند؛ یعنی از بدی اش در گذرد و در خلوت خود با خدا برایش دعا کند.
عن أمیر المؤمنین (ع): لا تُعَاجِلِ الذَّنبَ بِالعُقُوبَهِ وَ اترُک بَینَهُمَا لِلعَفوِ مَوضِعاً تُحرِزُ بِهِ الأجرَ وَ المَثُوبَه: (150) در کیفر دادن به گناه و نافرمانی ( کسی) تعجیل نکن و بین این دو ( نافرمانی و کیفر)، جایی برای گشت قرار بده تا به وسیله ی آن، اجرا و ثواب به دست آوری.

تغافل و اغماض ( چشم پوشی و نادیده انگاری)

عن أمیر المؤمنین (ع): مِن أشرَفِ أعمَالِ الکَریمِ غَفلَتُهُ عَمَّا یَعلَم: (151) از برترین کارهای فرد کریم، نادیده گرفتن چیزی است که می داند.
عن السّجاد (ع): حَقُّ الصَّغِیرِ رَحمَتُهُ فِی تَعلیمِهِ وَ العَفوُ عَنهُ وَ السَّترُ علیهِ و الرِّفقُ بِهِ وَ المَعُونَهُ لَه ... : (152) حق خردسال، مهربانی در آموزش او، بخشیدن او، پوشاندن ] اشتباهات[ او، مدارا کردن با او و یاری کردن اوست.
عن الصادق (ع): ... ثَلاثَهٌ تَجِبُ عَلَی السُّلطَانِ لِلخَاصَّهِ وَ العَامَّهِ: مُکَافَأهُ المُحسِنِ بِالإحسَان لیَزدَادُوا رغبه فیه، و تغمُّدُ ذُنُوبِ المُسِیءِ لِیَتُوبَ وَ یَرجِعَ عَن غَیِّهِ ( عَن عَتَبِهِ خ ل) وَ تَألُّفُهُم جمیعاً بالإحسانِ وَ الإنصَاف ... : (153) سه چیز است که حاکم باید نسبت به خواص و عموم مردم رعایت کند: پاداش دادن نیکی با نیکی، تا رغبت آنها به نیکی زیاد شود، پوشاندن گناهان گهنکار تا توبه کند و از گمراهی ( کار بد) خود باز گردد و مدارا و مهربانی با همه با نیکی و انصاف.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1- واقعه 58-59 .
2- واقعه 63-64 .
3- واقعه 68-69 .
4- واقعه 71-72.
5- کهف 103.
6- رعد 16.
7- زمر 9.
8- یونس 34-35.
9- طور، 35.
10- صف 10.
11- بقره 111، انبیاء 24 و نمل 64 .
12- نحل 43.
13- بحارالأنوار، ج 74، ص144. ح 39.
14- غررالحکم، ح 7933 .
15- غررالحکم، ح 4147 .
16- شوری 38.
17- آل عمران 159.
18- جلال الدین السیوطی، الدر المنثور، ج 2، ص 90.
19- الکافی، ج 8 ، ص 20، ح 4.
20- غررالحکم، ح 4920.
21- نهج البلاغه، حکمت 211.
22- نهج البلاغه، حکمت 152.
23- پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه ی اطهار (ع) از این روش در برابر مخالفین خود بسیار استفاده کرده اند. برای نمونه، ر.ک. احمدبن علی الطبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج و محمد محمدی ری شهری، بحث آزاد در اسلام.
24. role-play.
25- در روش مشارکتی (cooperative) دانش آموزان به صورت یک یا چند گروه بر روی محتوا و مواد آموزشی کار می کنند و مشوق ها و وظایف نیز به صورت مشارکتی تعیین می شود، یعنی همه ی افراد یک گروه در کسب موفقیت ها و تلاش برای دست یابی به اهداف با یکدیگر شرکت هستند.
26. partners in learning.
27- در روش واحد کار یا واحد فعالیت، برای آموزش مسائل مختلف مربوط به یکدیگر، مجموعه ای از فعالیت ها حول یک موضوع یا مسئله مورد تجربه یا پروژه ی کلی صورت می گیرد. برای مثال، در مراکز پیش دبستانی برای آموزش، مجموعه ای از فعالیت ها حول موضوع حیوانات یا گیاهان صورت می گیرد. این فعالیت ها شامل بیان مقدمه و اهداف، بازدید و مشاهده، بحث و گفت و گو، بررسی نکات اجتماعی و اخلاقی، بهداشتی و ایمنی، زبان آموزی، آموزش مفاهیم علوم و ریاضی و فعالیت های جنبی، مانند بازی، کاردستی، نقاشی، شعر خوانی، سرود خوانی، کتاب خوانی و داستان گویی می شود.
28- در این روش، دانش آموزان به رده هایی تقسیم می شوند و استاد با تدریس به رده ی نخست، آنها را دستیار خود در تدریس رده ی بعد قرار می دهد و به همین ترتیب، آموزش تا آخرین رده ادامه می یابد.
29- مزمل، 20.
30- علق 4.
31- بحارالأنوار، ج2، ص 151-152، ح 35.
32- بحارالأنوار، ج2، ص 152، ح 37.
33- الکافی، ج1، ص 52، ح 9.
34- کنزالعمال، ح 29258 .
35. lecture.
36- در این روش، پس از آن که استاد درس را ارائه کرد، یکی از شاگردان، آن را بیان یا تألیف می کند.
37- رعد، 16.
38- زمر 9.
39- یونس 34-35.
40- الکافی، ج 3، ص 311-312، ح 8 .
41- مطالعه موردی (case study) روشی نظری - عملی است که در آن، نمونه ای واقعی برای تطبیق دانسته ها در عمل بررسی می شود، مانند بررسی وضعیت یک بیمار معین.
42. tutoring.
43- در روش آموزش برنامه ای (programmed instruction=PI) که روشی فرد محور است، گام هایی برای آموزش در نظر گرفته می شود و در هر گام، تکالیفی خاص تعین می شود، به طوری که فراگیرنده تنها با پاسخ صحیح می تواند به گام بعدی وارد شود و همچنین می تواند به گام های قبلی برگردد. گاهی نیز از رایانه برای برنامه ریز و گذراندن گام ها استفاده می شود که آن را آموزش با استفاده از کامپیوتر (computer Assited Instruction=CAI) می نامند.
44- در روش آموزشی انفرادی تجویز شده (Individually Prescribed Instruction=IPI) که روشی فرد محور است، موضوع خاصی به واحدهایی تفکیک می شود و در هر جلسه، یک واحد از آن موضوع ارائه می شود. در صورتی که فرد بتواند از عهده ی آزمون مربوط برآید، واحد بعدی ارائه می گردد.
45- روش انفرادی هدایت شده (Individually Guided Education=IGE)، روشی فرد محور در آموزش بدون کلاس بندی است، به طوری که افراد از سطوح مختلف می توانند در یک کلاس شرکت کنند و به تناسب استعداد و فعالیت فردی آن را پشت سر بگذارند.
46- بقره 112.
47- اعراف 29.
48- لقمان 22.
49- یس، 61 .
50- قصص 14.
51- الحسن بن محمد الدیلمی، اعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 296.
52- العلامه الحلی، کشف الیقین، ص 182.
53- الصدوق، الخصال، ج1، ص 169، ح 222.
54- مائده 35.
55- نهج البلاغه، حکمت 175.
56- عیون الحکم و المواعظ، ص 228.
57- الکافی، ج 2، 670، ح 5 .
58- آل عمران، 159.
59- بحارالأنوار، ج 75، ص 176، ح 43.
60- الکافی، ج 6، ص 49، ح 1.
61- نهج البلاغه، خطبه 166 .
62- من لایحضره الفقیه، ج2، ص 625 ، ح 3214.
63- مستدرک الوسائل، ج 15، ص 172-173، ح 17903.
64- وسائل الشیعه، ج 3، ص 286، ح 3668 .
65- تحف العقول، ص 37.
66- نهج البلاغه، حکمت 158.
67- همدلی (empathy) همراهی با احساس مخاطب است.
68- سبأ 24.
69- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 483، ح 4707.
70- هود 88 .
71- ص 86 .
72- وسائل الشیعه، ج 21، ص 483، ح 27650 .
73- بحارالأنوار، ج 101، ص 92، ح 16.
74- الکافی، ج 2، ص 671، ح 1.
75- الکافی، ج 1، ص 37، ح 6.
76. Competetion.
77- مؤمنون 61 .
78- طه 46 .
79- بقره 125.
80- غررالحکم، ح 2568 .
81- غررالحکم، ح 2304.
82- طه 44.
83- غررالحکم، ح 6231.
84- بحارالأنوار، ج 76، ص 307.
85- بحارالأنوار، ج 72، ص 54، ح 19.
86- سنن ابن ماجه، ج2، ص 1211، ح 3671.
87- بحارالأنوار، ج 75، ص 82، ح 81 .
88- حجرات، 11.
89- وسائل الشیعه، ج12، ص 63، ح 15652 .
90- بحارالأنوار، ج 71، ص 80، ح 80.
91- بحارالأنوار، ج 71، ص 80 .
92- الکافی، ج6، ص 18، ح 3 .
93- بحارالأنوار، ج 101، ص 130، ح 18.
94- نهج البلاغه، نامه 53 .
95- الحسن بن محمد الدیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص 187.
96- بقره 213.
97- اسراء 9.
98- بحارالأنوار، ج 75، ص 233، ح 40.
99- بحارالأنوار، ج 72، ص 415.
100- غررالحکم، ح 4069 .
101- غررالحکم، ح 1890 .
102- غررالحکم، ح 9266 .
103- ابن فهد الحلی، عده الداعی، ص 141.
104- الکافی، ج 5، ص 124-125، ح 4.
105- نور 31.
106- بحارالأنوار، ج 90، ص 284.
107- وسائل الشیعه، ج16، ص 61، ح 20984.
108- تحف العقول، ص 81 .
109- وسائل الشیعه، ج 16، ص 62، ح 20985 .
110- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج20، ص 270، ح 125.
111- الکافی، ج1، ص 54، ح 2.
112- الکافی، ج 2، ص 375، ح 4.
113- فرقان 28.
114- تحف العقول، ص 173.
115- غررالحکم، ح 10951.
116- بحارالأنوار، ج 71، 201.
117- نساء 140.
118- فرقان 72.
119- وسائل الشیعه، ج 11، ص 344، ح 14973.
120- الکافی، ج 5، ص 58-59، ح 10.
121- نازعات، 40-41.
122- غررالحکم، ح 3269.
123- غررالحکم، ح 8357 .
124- غررالحکم، ح 9791.
125- غررالحکم، ح 5061 .
126- غررالحکم، ح 6421 .
127- نهج البلاغه، خطبه 193.
128- غررالحکم، ح 1989 .
129- غررالحکم، ح 2148.
130- بحارالأنوار، ج 3، ص 81 .
131- الکافی، ج 2، ص 106، ح 5 .
132- بحارالأنوار، ج 67، ص 71، ح 20.
133- بحارالأنوار، ج 74، ص 21-23، ح 6 .
134- مستدرک الوسائل، ج 5، ص 119، ح 5478 .
135- غررالحکم، ح 9942 .
136- غررالحکم، ح 8462 .
137- الکافی، ج 6، ص 269، ح 4.
138- نور 30-31.
139- الکافی، ج 5، ص 559، ح 12.
140- نور 30-31.
141- نور 31.
142- احزاب 59 .
143- الکافی، ج 5، ص 552، ح 4.
144- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 252، ح 3913.
145- بحارالأنوار، ج101، ص 96.
146- بحارالأنوار، ج 103، ص 221، ح 34.
147- مستدرک الوسائل، ج 14، ح 16350 و 16758 .
148- بحارالأنوار، ج 43، ص 344، ح 16.
149- بحارالأنوار، ج 104، ص 98، ح 70.
150- غررالحکم، ح 10343.
151- نهج البلاغه، حکمت 222.
152- من لایحضره الفقیه، ج2، ص 625، ح 3214.
153- بحارالأنوار، ج 75، ص 233، ح 40.

منبع مقاله: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.