آنچه در هر یک از این کتاب های درسی نمود یافته است، در عین این که می تواند نمایانگر خواست و راهبرد آموزشی-یا به سخن روزگاران پیشین که تازه نظام آموزشی به سبک جدید در ایران پا می گرفت، گویای خط مشی فرهنگی-مسئولان هر دوره باشد، به نوعی حتی می تواند بیانگر اوضاع علمی و سطح نسبی آگاهی های تاریخی دانش آموزان مقطع متوسطه در هر یک از دوره هایی باشد که این آثار تدریس می شدند. هدف اولیه این نوشتار از بررسی و مقابله یا به کلام سنجیده تر، هدف از کنار هم قرار دادن این آثار، فراهم کردن زمینه ی درک درست از همین موارد فوق الاشاره است. تلاش می کنیم با بررسی مندرجات مشترک چهار کتاب درسی، به گونه ای در همان مسیری گام برداریم که در میان مورخان و پژوهشگران علم تاریخ و در حیطه ی فلسفه تاریخ، از آن به «شناخت شرایط زمانی مورخ از طریق بررسی اثر تألیفی او» تعبیر می شود.(2)
ادعایی بس گزاف خواهد بود اگر گفته شود در این نوشته به این هدف نائل می شویم بلکه در این مجال تنها به دنبال نزدیکی به این موضوع هستیم که مؤلف یا مؤلفان کتب درسی در هر یک از دوره های مورد بررسی، با چه رویکردی به یک برهه مشخص از تاریخ ایران توجه کرده اند و آن را چگونه برای دانش آموزان ارائه کرده اند.
نکته ی مهم پایانی پیش از ورود به بحث اصلی این است که: دوره ی تاریخی مورد بررسی در این چهار اثر، یکی از جالب ترین ادوار تاریخی ایران و حتی در تاریخ جهان اسلام است، حد فاصل قرون 4 تا 7 هجری قمری، دورانی که سه سلسله ی ترک تبار برخاسته از خاستگاهی خارج از مرزهای قومی ایران، بر این سرزمین کهن سال مسلط می شوند؛ اما اکسیر فرهنگ ایرانی-اسلامی با مِس وجود آنان چنان می کند که به مدافعان مروجان فرهنگ ایران بدل می شوند و بزرگ ترین امپراتوری ها را در تاریخ ایران، بعد از ظهور اسلام تا پیدایش ایلخانان، ایجاد می کنند.
نخستین سلسله ی ترک تبار، غزنویان بودند که در میانه های قرن چهارم هجری کار خود را در خدمت حکومت سامانیان آغاز کردند و پس از تسلط بر بخش های وسیعی از ایران، در میانه های قرن پنجم، جای خود را به سلجوقیان دادند، سلسله ای که برای اولین بار بعد از ورود اسلام به ایران، مرزهای ایران را به وسیع ترین حدود آن در طول تاریخ بعد از ظهور اسلام رساندند. سلجوقیان هم در اواخر قرن ششم بخش اعظم سرزمین های تحت سلطه را به خوارزمشاهیان واگذار کردند، و این سومین سلسله ترک تبار در سومین دهه ی قرن هفتم با هجوم مغولان به پای رسمی کارخود رسیدند. تجلی تحولات تاریخی ایران در ادوار اشاره شده را، در چهار کتاب درسی تاریخ مقطع متوسط به ترتیب سال انتشار آن ها بررسی خواهیم کرد.
اولین کتاب به قلم استاد مبرز و پیشکسوت عرصه ی تاریخ نگاری به شیوه ی نوین یا -به قولی-به شیوه ی آکادمیک(3) شادروان عباس اقبال آشتیانی به رشته ی تحریر درآمده است. شادروان اقبال آشتیانی، استاد دانشکده ی ادبیات دانشگاه تهران، نخستین کتاب های درسی دولتی تاریخ را برای مدارس نوشت(4). پرداختن به کارنامه ی پربار علمی و فرهنگی استاد اقبال آشتیانی در این مجال اندک نه ممکن است و نه چندان واجب، بر اساس آن چه که خود ایشان گاه به گاه در حد ایجاز درباره ی کارهای خویش نگاشته اند و بیش از آن به تصریح دیگر بزرگان عرصه علم و ادب و فرهنگ ایرانِ یک سده ی اخیر، استاد اقبال از سال 1296 خورشیدی که مسئولیت تدریس تاریخ و جغرافیا در مدرسه دارالمعلمین عالی را عهده دار شد، اقدام به تدوین کتابی درسی برای علوم تاریخ و جغرافیا کرد(5). نخستین اثر وی، بعد از مصوبه ی هیأت دولت مبنی بر تهیه و چاپ کتاب های دبیرستانی توسط گروهی متخصص،(6) در سال 1317 خورشیدی به چاپ رسید(7). این کتاب اثری است شاخص که در مقطع دبیرستان آموزش داده می شد.(8)
اقبال، در این کتاب، از صفحه ی 252 کتاب و فصل ششم به دوران حکومت غزنویان پرداخته است، در ذیل عنوان «ابتدای امر غزنویان» از سلسله نسب غزنویان و آغاز به کار نخستین امیر غزنوی ابواسحاق البتکین در خدمت سامانیان یاد کرده شده است. اقدامات او در یک صفحه و نیم برشمرده شده است. یکی از مهم ترین ویگی های اثر تألیفی استاد اقبال، ارجاعات مکرر متن به مطالب فصول قبل است. این مهم به دلیل ساختار تحولات سیاسی ایران در دوره های خاص آن است. در روزگاری که بررسی ما نیز شامل آن می شود، سلسله های حاکم بر ایران از دل یکدیگر برخاسته اند و از نظر زمانی، همپوشانی های زیادی میان سلسله ها دیده می شود؛ به طور نمونه، مجموعه اقدامات نخستین امیر غزنوی در منطقه غزنین و سایر نقاط شرق ایران آن زمان، مصادف با دوران امارت چند امیر سامانی است و چون در تحولات دوران امارت آن ها در فصل سامانیان، به رویدادی مهم آن دوران اشاره شده و در همان جا به نقش و اقدامات البتکین هم پرداخته شده است، در این فصل غزنویان از تکرار رخ دادها پرهیز می شود.
دوران امارت مهم ترین امیر غزنویان، سلطان محمود غزنوی، 13صفحه از کتاب را شامل می شود. استاد اقبال اقدامات و محاربه ها و فتوحات سلطان محمود را به دقت و با ذکر جزئیات، اما نه جزئیاتی آزاردهنده یا گمراه کننده بررسیده است و در چهار صفحه و نیم پایانی دوران سلطان محمود، از شعرا و نامداران و وزرای معروف آن دوران به اجمال یاد کرده و عقاید مذهبی دربار غزنوی را نیز بازگو کرده است. دوران کوتاه سلطان محمد، فرزند کوچک سلطان محمود، در یک صفحه و دوران پرفراز و نشیب مسعود غزنوی در 10برگ طرح شده است، استاد اقبال در همین بخش اخیرالذکر، به برآمدن سلجوقیان و نخستین امرای این خاندان اشاره کرده است تا تحولات مهم آن دوران برای خوانندگان کاملاً آشکار باشد. توضیحات شادروان عباس اقبال در برخی زمینه ها آنچنان جامع و مانع است که خواننده را از مراجعه به هر اثر دیگری در این زمینه بی نیاز می سازد و این مشخصه، برای نوجوانان آن زمان می توانست بسیار مفید باشد، چرا که با توجه به زیرساخت های آموزشی جامعه ی آن روز ایران-نیمه ی دوم حکومت رضاشاه-امکان دسترسی همه ی اقشار جامعه به مجموعه های متنوع کتب و سایر وسایل آموزشی، فراهم نبود، این قبیل کتاب ها که با قیمتی ارزان تر از سایر کتب در سراسر کشور توزیع می شدند، می توانستند بسیاری از احتیاجات علمی اولیه یک پژوهشگر علاقه مند به تاریخ ایران و جهان را به خوبی برآورده سازند.
دوران 11 امیر جانشین سلطان مسعود غزنوی در کتاب تاریخ سال چهارم دبیرستان در 8 صفحه عرضه شده و در انتهای فصل نیز همچون سایر فصول، فهرستی از امرای غزنوی و ایام امارت آن ها با ذکر دقیق سال ها و ماه های حکومت، ارائه شده است.
بیش از آغاز فصل مربوط به سلجوقیان، فصل هفتم کتاب به سلاطین غور اختصاص یافته است. در ابتدای این فصل، در یک صفحه، منطقه ی تحت حاکمیت غوری ها تشریح و سپس اصل و نسب حکام غوری ذکر شده است. چهارده صفحه ی باقی مانده، به شرح اقدامات 10 حاکم غوری و نقشی که در تاریخ پرفراز و نشیب ایران داشته اند، اختصاص یافته و بخش هایی نیز به روابط غوری ها و سلاطین خوارزمشاهی مربوط می شود، حکامی که سومین سلسله ی مهم ترک تبار را در ایران پدید آوردند. یکی از شاخصه های مهم کتاب های تألیفی استاد اقبال، پیوستگی مطالب تاریخی با علم جغرافیا در این آثار است، وی این دو علم را از بسیاری جهات مکمل یکدیگر و همبسته می دانست: «بیش از هر چیز سعی دارم که خواننده حتی المقدور به روش علمی، یعنی یافتن علل واقعی مسائل موضوع جغرافیا و تاریخ واقف شود و مخصوصاً در تحصیل این علوم، مقام واقعی انسان که حوادث تاریخی و مسائل جغرافیایی بی وجود او اساساً مورد اعتنا و مطالعه ی اهل فن نیست، کاملاً مشخص باشد(9). از همین رو، استاد در هر جای اثرش، که اسامی مکان های جغرافیایی از قبیل شهر، یا منطقه کوهستانی یا دشتی در حوادث تاریخی ذکر می شد، درباره ی آن توضیحی هر چند کوتاه در متن یا پانویس اثر می افزود.
فصل هشتم کتاب، در 72 صفحه به بررسی تحولات ایران در دوران سلاطین سلجوقی اختصاص یافته است. بعد از بررسی دو صفحه ی اصل و نسب سلاجقه، اقدامات نخستین امیر سلجوقی، طغرل ابن میکال ابن سلجوق، در 10 صفحه بررسی شده است. در این فصل، همه ی حوادث شمال و شرق ایران و حتی اوضاع دارالخلافه عباسیان و سرزمین عراق و مصر تحت سلطه ی فاطمیان، در آن دوران ذکر شده است. تحولات دوران جانشین طغرل، الب ارسلان، در هفت صفحه بررسی شده و رویدادهای زمان قدرتمندترین سلطان سجلوقی، ملک شاه سلجوقی، در 10 برگ طرح شده و بخش هایی از آن به اسماعیلیه و اندیشه های آنان و اقدامات خواجه نظام الملک اختصاص دارد. تحولات دوران اولین جانشین ملک شاه در 6 صفحه و باقی تحت عنوان تجزیه دولت سلجوقی به دیگر جانشینان ملک شاه تا زمان سلطان سنجر مربوط است.
روزگار سنجر در دو دوره نگاشته شده است، دوره دوم مربوط به دوران سلطنت اوست که در 11 برگ ذکر شده است. بزرگان عرصه ادب و هنر هم عصر سنجر نیز از چشمان استاد پنهان نماندند. دوران پرفراز و نشیب 9 جانشین سلطان سنجر در 14 صفحه ذکر شده است و در انتهای فصل دو فهرست از سلاطین سلجوقی با عنوان سلاجقه ی بزرگ و سلاجقه ی عراق، با دوران سلطنت ان ها ارائه شده است. فصل نهم با عنوان اتابکان و خوارزمشاهیان، آخرین فصل بخش تاریخ ایران در کتاب درسی تاریخ سال چهارم دبیرستان محسوب می شود، بعد از این فصل 29 صفحه ای، قسمت سوم کتاب در 125 صفحه و با عنوان تاریخ مغرب زمین آغاز می شود که از رنسانس و نهضت جدید در اروپا آغاز می شود و تا پایان انقلاب ایالات متحده آمریکا در قرن هجدم ادامه می یابد؛ یادآوری می شود که قسمت اول کتاب با عنوان تاریخ اسلام، در 125 به جزیره العرب، از پیش از ظهور آیین اسلام تا پایان خلافت خاندان بنی عباس، اختصاص یافته است.
فصل 9 کتاب در دو بخش نگاشته شده است. بخش اول به اتابکان اختصاص دارد و در ابتدای آن پیشینه ی پیدایش منصب اتابکی در دربار سلجوقی برشمرده شده، سپس مهم ترین حکومت اتابکان که در آذربایجان پدید آمد، در هفت صفحه نوشته شده است. بخش دوم فصل به حاکمان خوارزمشاهی اختصاص یافته است. شادروان اقبال هرجا که تشخیص داده فردی از امرای یک سلسله کار شاخصی انجام نداده یا دوران امارت کوتاهی داشته، تنها به ذکر نام او و مدت حکومتش بسنده کرده است، چند نمونه را در همین فصل مربوط به اتابکان و خوارزمشاهیان می توان دید دوران امارت علاء الدین تکش در شش صفحه ذکر شده، اما طولانی ترین بخش فصل نهم به دوران علاء الدین محمد اختصاص دارد و دورانی که این شاه خوارزم و ایران آن زمان، فتوحات فراوانی انجام می دهد و ممالک خوارزمشاهی را با مغولان همسایه می کند، در 11 برگ ارائه شده است؛ دوران آخرین خوارزمشاه نیز در دو صفحه ذکر شده و در پایان جدول اسامی خوارزمشاهی قرار دارد. از ویژگی های مهم اثر اقبال، کاربرد اسامی گاه نامأنوس امرا و حکام و اطرافیان آن ها را در بخش های مختلف کتاب است. وی سعی داشت با به کار بردن اعراب، شکل درست خوانش آن اسامی را به دانش آموزان آموزش دهد و با ذکر حوادث جالب و اشاره به نسبت ها و روابط میان آین شخصیت ها، شرایطی برای دانش آموز ترسیم کند، تا نکات به خوبی در ذهن افراد جای بگیرد.
دومین کتابی که به بررسی آن می پردازیم، با نام تاریخ ایران برای دانش آموزان سال پنجم رشته ادبی در سال 1443 خورشیدی تدریس می شده است. (10) مؤلفان این کتاب نصرالله فلسفی، عباس پرویز و علی اصغر شمیم بوده اند. بزرگانی نام آشنا در عرصه تاریخ ایران که هر یک به تنهایی آثاری بسیار شاخص و ارزنده در کارنامه ی خود به یادگار گذارده اند و سالیان سال در دانشگاه های کشور و به ویژه دانشگاه تهران، به تربیت دانشجویان رشته تاریخ و جغرافیا اشتغال داشتند(11).
کتاب با ظهور اسلام و دوران خلفای راشدین آغاز می شود. فصل یازدهم به موضوع مورد نظر ما در این نوشتار، یعنی سلسله غزنویان اختصاص یافته است. در ذیل عنوان آغاز کار غزنویان، به تاریخ سامانیان اشاره شده است. بخش با اقدامات آلپتکین در به قدرت رساندن امیرسامانی مورد نظر او آغاز می شود، دو صفحه ی بعد به جانشینان او مربوط است تا در صفحه ی 97 کتاب، ذکر دوران پادشاهی سلطان محمود غزنوی آغاز می شود و در 10 صفحه ادامه می یابد. پایان بخش آن، ذکر اخلاق و صفات سلطان محمود و دانشمندان و شاعران دوران اوست، پادشاهی مسعود در دو صفحه و فرزند او در نیم صفحه ذکر شده است؛ پایان بخش، در دو صفحه به انقراض دولت غزنوی اختصاص دارد؛ از ویژگی های متمایزکننده این کتاب در مقایسه با اثر قبلی، جدای از صفحات و توضیحات مربوط به هر شخص، استفاده از نقشه های جغرافیایی برای مشخص کردن محدوده ی قلمرو حکام هر دوره است(12). البته سال حکومت امرا در آن دیده نمی شود در حالی که در اثر پیشتر ذکر شده، حکام به ترتیب ذیل یکدیگر، بدون نموداری که نشان دهنده نسبت آنان با یکدیگر باشد، اما با ذکر سال حکومت، مشخص شده بودند.
فصل دوازدهم کتاب در 4 صفحه به حکام غوریان مربوط می شود که در مقایسه با اثر قبل حجم قابل توجهی ندارد. فصل سیزدهم با نام سلجوقیان از صفحه 120 آغاز می شود، ابتدای آن به اوضاع سلجوقیان در عصر سامانی و سپس غزنویان در دو صفحه اختصاص یافته است، پادشاهی طغرل و الب ارسلان هر کدام در دو صفحه ذکر شده و سپس دوران سلطنت ملکشاه در 3 صفحه ارائه شده است، اقدامات اسماعیلیان در آن دوران در یک پاورقی نیم صفحه ای عنوان شده، که این حجم اندک مطالب در مقایسه با اثر قبلی می تواند جالب توجه باشد، مطالب درباره جانشینان ملکشاه و تجزیه دولت سلجوقیان در چهار صفحه دیده می شود و سپس در ذیل عنوان سلجوقیان مشرق ایران، به حکومت سلطان سنجر در چهار صفحه پرداخته شده است، بخش پایانی این فصل سلجوقیان مغرب ایران است که در دو صفحه ذکر شده. این فصل شجره نامه ی حکام سلجوقی را در انتها ندارد. هم چنین نام و یادی از بزرگان عرصه ی علم و ادب ایران در این دوران دیده نمی شود. البته فصل شانزده کتاب به ترتیب به اوضاع اداری و سیاسی و فرهنگی ایران در دوران حد فاصل سامانیان تا هجوم مغول اختصاص دارد که در سطور بعدی این نوشتار به آن باز خواهیم گشت.
فصل چهاردهم کتاب درسی سال پنجم ادبی در دهه ی چهل خورشیدی، به دوران سلسله خوارزمشاهیان مربوط می شود. چگونگی تشکیل دولت خوارزمشاهی و دوران دو خوارزم شاه نخست این دودمان-انوشکتکین غرجه و فرزندش قطب الدین محمد-با ایجاز فراوان در یک صفحه، آن هم نه کامل، معرفی شده است، پادشاهی اتسز در دو برگآمده که تقریباً همانند اثر شادروان عباس اقبال است، دوران امارت اولین جانشینان اتسز تا علاء الدین تکش نیز در دو صفحه و همین مقدار برای امارت تکش اختصاص یافته است. عصر سلطان محمد خوارزمشاه با توجه به اهمیت آن و در مقایسه با سایر ادوار حکومت خوارزمشاهیان به اجمال مطرح شده و از فرزند و جانشین او جلال الدین نیز ذکری به میان نیامده، ولی در پی نوشت این صفحه توضیح داده شده که درگیری های سلطان محمد و فرزندش با مغولان در فصل مربوط به حمله مغول ها بررسی می شود(13).
پایان بخش فصل، یک صفحه شجره نامه خوارزمشاهیان به صورت نمودار است. نکته مهم و قابل مقایسه با کتاب پیشین ذکر اتابکان حاکم بر بخش هایی از ایران در فصلی جداگانه و پس از خوارزمشاهیان است که دقیقاً برخلاف اثر پیشتر ذکر شده قرار گرفته است. این فصل 5 صفحه ای کوتاه، تنها به ذکر کلیاتی درباره ی این منصب و همچنین اتابکان فارس و آذربایجان بسنده کرده است.
فصل شانزدهم کتاب با نام تمدن و علوم و معارف، به اوضاع ایران در طول سه قرن تا هفتم هجری نوشته شده است؛ در بخش اول با نام اوضاع اداری، بعد از ذکر کلیاتی درباره مقام امیر و شاه، بیشتر به منصب وزارت و دیوان های گوناگون پرداخته شده؛ در قسمت دوم وضع ادبیات و علوم مختلف از بعد از ظهور اسلام در ایران تا عصر غزنوی در هشت صفحه ذکر شده، شعرا و فضلای دوران غزنوی هر کدام در چند خط و در مجموع هفت صفحه بررسی شده اند. بخش بعدی با نام گویندگان ایران بعد از غزنویان تا حمله مغول در هفت برگ و به دنبال آن مراکز مهم تعلیم و تعلم در آن روزگار و نویسندگان و علمای آن دوره در هشت برگ مطرح شده اند. از این منظر، و به ویژه توضیحات مختصری که برای هر یک از مشایخ و بزرگان ایران در این کتاب، مذکور افتاده است، این اثر نسبت به کتاب شادروان اقبال برتری نسبی نشان می دهد.
از این پس، به بررسی دو کتاب درسی تألیف شده در دوران بعد از انقلاب اسلامی می پردازیم. از آنجا که این دو اثر شباهت های بسیاری با یکدیگر دارند و هم چنین به منظور پرهیز از تکرار بی دلیل برخی نکات، مقایسه و بررسی این دو اثر به طور هم زمان و موازی انجام می گیرد؛ ابتدا مشخصات هر یک از این دو اثر به ترتیب ذکر می شود و سپس به بررسی محتوای آن ها خواهیم پرداخت.
نخستین کتاب، برای دانش آموزان سال سوم دبیرستان در رشته ی ادبیات و علوم انسانی تدوین شده و در سال تحصیلی 1372-1371 مورد بازنگری قرار گرفته است. کتاب مورد نظر در سال تحصیلی 1372 در دبیرستان های سراسر کشور تدریس می شد(14)، و دارای هفت بخش اصلی و 26 فصل است که فصول اول تا چهارم آن به موضوع مورد نظر این نوشتار مربوط است. اولین نکته ای که در این اثر و در مقایسه با دو کتاب درسی پیشتر ذکر شده و همچنین کتاب درسی بعدی، جلب توجه می کند. عدم ذکر اسامی مؤلفان این کتاب است، رسمی که تا یک دهه پیش بر غالب کتاب های درسی ساری و جاری بود.
دومین کتاب، جدیدترین اثری است که در حیطه ی زمانی موردنظر ما-یعنی سلسله حاکم بر ایران از قرن چهارم تا هفتم هـ.ق-برای دانش آموزان ایرانی تدریس می شود، این کتاب در سال دوم آموزش متوسط نظری و برای رشته ی ادبیات و علوم انسانی توسط جمعی از مؤلفان متخصص به رشته ی تحریر درآمده است(15). اغلب این مؤلفان از نام آوران رشته ی تاریخ در مجامع علمی و دانشگاهی ایران هستند(16).
صفحه آرایی و نحوه قرار گرفتن خطوط در این کتاب ها، تفاوت عمده ای با کتاب های طراحی شده پیش از انقلاب اسلامی دارند، و صفحه آرایی به صورت دوستونی است. این مشخصه در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) به خاطر قطع بزرگ و تصاویر متعدد آن، گاه باعث سردرگمی خواننده در نگاه نخست می شود.
از دیگر ویژگی های ممیزه این کتاب ها، در مقایسه با آثار قدیمی، استفاده بیشتر از تصاویر و نقشه های متعدد برای ایجاد جذابیت و انتقال بهتر مطالب درسی به دانش آموزان، خصوصاً این که تصاویر و نقشه ها غالباً رنگی هستند. در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) این تصاویر و نمودارها و جداول به بیشترین مقدار خود در تاریخ تألیف کتابهای درسی رسیده است تا حدی که در برخی صفحات سه تصویر یا عکس در کنار هم قرار گرفته اند.(17)
کتاب درسی سال سوم دبیرستان تألیف سال 1372 از هفت بخش اصلی و 26 فصل تشکیل شده که فصل اول تا چهارم آن در این نوشتار، به اجمال بررسی می شود؛ کتاب درسی تاریخ ایران و جهان (1) دارای 24 فصل یا درس است؛ کل سه سلسله ی مورد نظر ما، در فصل نوزدهم آن قرار گرفته است؛ البته بخش هایی نیز که مربوط به فرهنگ و تمدن ایران در آن روزگاران است در فصل 21 دیده می شود.
فصل اول کتاب تاریخ(3) مربوط به غزنویان است و با مروری بر چگونگی ورود ترکان به دربار سامانیان و در دست گرفتن منصب مهم سپهسالاری توسط آنان آغاز می شود، مطلب آغازین فصل نوزدهم کتاب تاریخ ایران و جهان(1) نیز چنین است و بعد از یک مقدمه ی چندخطی، در تشریح سه سلسله ی ترک تباری که بر ایران حاکم شدند، روند پیدایش و قدرت گیری غزنویان را در دربار سامانیان مطرح می شود. موردی که از همین ابتدای این دو اثر در مقایسه با دو کتاب درسی پیشتر ذکر شده و قدیمی تر جلب توجه می کند، عدم ذکر اسامی متعدد است، به طور نمونه، در همان صفحه ی ابتدایی فصول، مؤلفان هر دو کتاب تنها به تشریح یک روند تأثیرگذار در تاریخ ایران که همان قدرت گیری غلامان ترک باشد، پرداخته اند و از هیچ فرد خاصی یاد نکرده اند و در صفحه بعد تنها دوبار از البتکین بعنوان بنیانگذار حکومت غزنویان سخن به میان آمده که آن هم تنها به آغاز کار او و بنیان مهمی که گذاشته، محدود می شود و به فرجام او اصلاً اشاره ای نکرده اند؛ این رویکردی است که در کل این اثر دیده می شود. به نظر می رسد که اهداف آموزشی در این دوران، از تکیه بر یادگیری اسامی متعدد و نقش افراد در رویدادهای تاریخی به سمت توجه به اتفاقات و جریان های مهم تغییر یافته است که این امر از محتوای کتاب قابل درک است(18). البته این امر، به معنای نادیده گرفتن نقش انسان های شاخص در به وجود آمدن رویدادها نیست. مؤلفان سعی داشته اند دانش آموزان را از تاریخ نقلی و شخصیت محور(19)، به سوی آشنایی با تاریخ تحلیلی سوق دهند. پرداختن به اهداف، محاسن و یا معایب و همچنین علل این تغییر رویه ها و رویکردها در این مجال ممکن نیست و تنها به یک نکته اشاره و این مطلب را به پایان می بریم و آن فراموش نکردن نقش عاملی به نام کنکور در تألیف کتاب های درسی این چند دهه اخیر است. تمامی مؤلفان کتاب های درسی با توجه به جدی شدن رقابت دانش آموزان برای حضور در دانشگاه ها، از دهه ی 50 خورشیدی، می بایست این موضوع را در نحوه ی ارائه مطالب و ساختار کتاب ها رعایت می کردند.
بخش اصلی فصل اول کتاب درسی تاریخ(3) به روزگار حکومت سلطان محمود غزنوی اختصاص دارد و از مجموع 7 برگ این فصل، 3 برگ آن به طور مستقیم به روزگار و اقدامات سلطان محمود غزنوی مربوط می شود. از درگیری های محمود با صفاریان و آل بویه گرفته تا لشکرکشی های او به هندوستان، که مورد اخیر یک صفحه کامل را با مجموع علل و پیامد هجوم سلطان محمود دربرمی گیرد؛ بخشی دیگر از اقدامات محمود به برخوردهای او با سایر مذاهب و از جمله اسماعیلیان بازمی گردد و همین مورد است که در فصل 19 کتاب تاریخ ایران و جهان(1) ذکر نشده است. شرح حملات و اقدامات محمود در هند نیز با اختصار در این کتاب آمده و به دلایل درگیری سلطان محمود و آل بویه و تسخیر ری توسط او نیز اشاره شده است. شایان یادآوری است که ماجرای فتح سومنات بوسیله محمود و سپاهیانش در صفحه سوم این فصل در بخش «یک توضیح» آمده است. ماجراهای جانشین محمود یعنی سلطان مسعود در هر دو اثر تقریباً یکسان و با یک حجم است. اما نکته قابل توجه در واپسین سال های حکومت غزنویان دیده می شود: در کتاب درسی تاریخ(3) با حجمی تقریباً یک صفحه ای به حکام غوری و به پایان حکومت غزنویان در منطقه لاهور، اشاره شده، در حالی که همه ی این تحولات در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) تنها در 6 خط و آن هم بدون هیچ اشاره ای به نام امرای غوری، آمده است، نکته جالب دیگر اشاره به اصل و نسب ایرانی غوری ها در آخرین خط مربوط به تحولات ایران در عصر غزنوی در همین اثر اخیرالذکر است در حالی که چنین مطلبی در کتاب درسی تاریخ(3) دیده نمی شود.
فصل دوم کتاب درسی سال سوم چاپ سال 72 به سلجوقیان اختصاص دارد و در صفحه نخست به تبار این قوم و سرخاندان آن ها سلجوق اشاره شده و در صفحه بعد نیز چگونگی ورود آن ها به مرزهای ایران، سکنی گزیدنشان در زمان سلطان محمود غزنوی و نبردشان با سلطان مسعود اشاره شده است. در حالی که تمام این مطالب در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) تنها در نیم ستون ذکر شده است و اصلاً از دلیل شهرت این قوم به نام سلجوقیان یادی نشده است. دوران امارت طغرل و کارهای او در کتاب درسی تاریخ(3) در یک صفحه و در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) در نیم ستون آمده است. بخش بعدی کتاب چاپ سال 1372 با نام تثبیت دولت سلجوقی به دوران حکومت الب ارسلان اختصاص دارد که شاید مهم ترین قسمت آن، نبرد ملازگرد و تبعاتش باشد. از این منظر، دو اثر تا حدی به یکدیگر شبیه هستند؛ اما کتاب تاریخ ایران و جهان(1) با جملاتی کوتاه تر این تحولات را ذکر کرده است.
بخش اصلی فصل سلجوقیان در کتاب درسی تاریخ(3)، با نام اوج رونق دولت سلجوقی در دو صفحه به دوران سلطان ملکشاه و وزیر نام آور او خواجه نظام الملک اختصاص دارد؛ در کتاب تاریخ ایران و جهان (1) نیز حجم مطلب در این دوره در مقایسه با سایر ادوار بیشتر است. در یک ستون کامل به روزگار ملکشاه و خواجه نظام الملک پرداخته شده، اما از تقسیم بندی دوره ی حکومت ملکشاه و اقدامات او خبری نیست. مهم تر از همه این که تنها دوبار به شخص خواجه نظام الملک و تأثیر او در حکومت سلجوقیان اشاره شده و از جایگاه منصب وزارت در آن عصر و پیشینه (20) و اقدامات مهم و تأثیرگذار خواجه و حتی نحوه مرگ او، یادی نشده است. البته نباید ناگفته گذاشت که در بخش «یک توضیح» در همین میانه فصل، به روابط تیره ی خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی در اواخر عمر اشاره شده و در بخش «بیش تر بدانید» انتهایی فصل، که به اسماعیلیان و نقش آن ها در تاریخ ایران به طور موجز اشاره دارد، چند خطی به قتل خواجه و فرزندانش اختصاص یافته است(21).
بخش بعدی فصل دوم کتاب تاریخ(3) با نام تجزیه دولت سلجوقیان و حکومت سنجر، به دلایل عمده ی ضعف اقتصادی و ناآرامی ها و آشفتگی ها بعد از مرگ ملکشاه سلجوقی اختصاص دارد و حاوی نکات تحلیلی و شایان توضیحی است و در ادامه و در مطلبی بیشتر از یک صفحه، به اوضاع ایران در عصر سلطان سنجر پرداخته شده، درگیری های او با قراختاییان و همچنین فتنه های غزان با توضیحاتی کافی برای دانش آموزان تشریح شده است. بعد از این بخش، «جدال سلجوقیان با اسماعیلیان ایران» قرار دارد که در 3 ستون دارای مطالبی است درباره ی چگونگی پیدایش و قدرت گیری اسماعیلیان، دیدگاه های آنان و قلاع معروفشان و همچنین مشکلاتی که برای حکومت سلجوقی ایجاد کردند.
بخش پایانی فصل دوم «فروپاشی دولت سلجوقی» است که در چهار قسمت به مهم ترین دلایل ضعف و افول سلجوقیان اشاره کرده، مهم ترین عامل ذکر شده در میان این چهار علت، شیوه کشورداری سلجوقیان یعنی همان نظام اتابکی ذکر شده است.
آنچنانکه در بخش های قبلی این نوشتار اشاره کردیم، حکومت هایی که اتابکان در مناطق مختلف ایران پدید آورده بودند، موضوع فصل جداگانه و یا نیم فصل اصلی کتاب های درسی نگاشته شده در قدیم و در پیش از دوران انقلاب اسلامی بود؛ اما با تغییر رویکردها این بخش کوچک شد و در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) تنها در حد چند سطر به آن ها اشاره می شود و از اتابکان فارس، یزد و آذربایجان تنها به ذکر نامی بسنده شده است.
پایانِ بخش سلجوقیان در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) ماجرایِ انقراض حکومت سلجوقی است و مطالب آن در یک ستون و نیم ارائه شده است. ابتدای این بخش با دو عامل عمده ی ضعف و سقوط سلجوقیان از میان علل اصلی افول(22) در کتاب تاریخ(3) آغاز می شود و در ادامه به صورت موجز به آشفتگی ها و درگیری های دوران سنجر در چند خط اشاره شده و با پایان گرفتن عمر حکومت سلجوقیان به وسیله خوارزمشاهیان این بخش هم پایان می گیرد.
فصل سوم کتاب تاریخ سال سوم چاپ 1372، به سلسله ی خوارزمشاهیان اختصاص دارد که با توضیحاتی درباره ی خاستگاه خوارزمشاهیان در یک صفحه-به تقریب-آغاز می شود؛ از فعالیت های نوشتکین و فرزندش قطب الدین در دوران ملکشاه سلجوقی برای قدرت گیری سلجوقیان یاد می شود تا نوبت به دوران اتسز» می رسد که در دو بخش به صورت منظم ارائه می شود.
این مطلب در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) در حجم تقریبی یک ستون جای گرفته است و در آن به جایگاه آغازین خوارزمیان و موقعیت جغرافیایی خوارزم در حد یک پاراگراف اشاره می شود، سپس در حد ذکر نام از دو امیر اولیه ی خوارزمی یاد شده و در پایان ذکر اجمالی درگیری های اتسز با سلجوقیان و سلطان سنجر می آید.
روزگار «تکش» به عنوان بنیانگذار واقعی خوارزمشاهیان و نبردهای او برای گسترش و بسط قدرت خوارزمشاهیان از بخش های بعدی هر دو اثر است؛ گونه ای تکرار موضوعی و تا حدی محتوایی در حد چند جمله در کتاب تاریخ ایران(3) وجود دارد که در دیگر اثر مورد بررسی در این نوشتار دیده نمی شود. اما آن چه در این اثر جای آن در مقایسه با کتاب تاریخ ایران(3) خالی است، توضیحات مربوط به شرایط فرهنگی جهان اسلام و قدرت های فاطمیان و ایوبیان در این روزگار و در غرب عالم اسلام و دلایل تقابل خلیفه ی وقت و تکش است، امری که تنها در حد اشاره به این تقابل در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) از آن یاد شده است.
از آنجا که یکی از کلیدی ترین برهه های تاریخ سرزمین ایران در روزگار سلطان محمد خوارزمشاه رخ داده، دوران حکومت او بیشترین حجم مطالب را به نسبت سایر خوارزمشاهان به خود اختصاص می دهد از این منظر، تقریباً هر دو اثر با یکدیگر برابرند. نکته ی جالب توجه، بخش پایانی فصول در هر دوی این آثار است: در این دو کتاب درسی از تلاش های جلال الدین فرزند سلطان محمد در برابر مغولان یاد می شود، اما در آثار تألیفی برای مدارس در دهه های 20 و 40 خورشیدی، واپسین روزهای خوارزمشاهیان یعنی اواخر حکومت سلطان محمود و فرزندش را در فصل مربوط به مغولان برای دانش آموزان نقل کرده اند. البته شایان یادآوری است که در تاریخ ایران و جهان(1) برخلاف کتاب تاریخ ایران(3) از مهم ترین نبرد جلال الدین با مغولان و هم چنین محل مرگ او مطلبی نوشته نشده است.
فصل چهارم کتاب تاریخ سال سوم تألیفی در سال 1372 و همچنین بخش هایی از فصل نوزدهم کتاب تاریخ سال دوم تألیفی در سال 1387، به فرهنگ و تمدن ایران از قرن چهار تا هفت هجری قمری اختصاص دارد، همان طور که پیشتر نیز در خصوص کتاب های درسی دهه چهل خورشیدی متذکر شدیم، آن کتاب ها نختستین کتاب های درسی تاریخ بودند که مطالب مربوط به فرهنگ و تمدن را نه در ذیل هر فصل، بلکه در بخشی جداگانه و به صورتی جامع و کلی، فراتر از سلسله ها قرار دادند. رویکرد غالب در آن کتاب ها شخصیت محور بود و در هر زمینه علمی و فرهنگی و ادبی شخصیت های مهم آن ادوار در چند خط معرفی شده بودند؛ در حالی که در کتاب های درسی بعد از انقلاب، به جریانات و تحولات سیاسی و تأثیر آن ها در پیدایش فرهنگ و تمدن پرداخته شده و در کنار آن شخصیت های مهم و تأثیرگذار و شاخص عرصه فرهنگ و علم نیز تنها در حد ذکر نام معرفی شده اند.
فصل چهارم کتاب تاریخ ایران(3) در یازده صفحه و در ذیل عناوینی چون نظام سیاسی، تشکیلات اداری، اقتصاد و اجتماع، جریان های فکری و مذهبی، هنر و معماری و مشاهیر علوم اندیشه، به تحولات ایران در طی این 3 قرن مهم و سلسله تأثیرگذار پرداخته اند.
سرعنوان مطالب در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) نیز چنین است تنها با این تفاوت که گستره ی مورد بحث در این کتاب، از ظهور و حضور بالنده ی آیین اسلام تا پایان قرن نهم هجری یعنی پایان اقتدار تیموریان و نخستین تلاش های صفویان را در برمی گیرد و بنابراین مؤلفان مجبور بوده اند مطالب را به اختصار کامل در یازده صفحه ارائه کنند، اسامی اشخاص مهم فرهنگی و سیاسی مطرح شده در این فصل، به استثنای یک جدول ارائه شده درباره ی مهم ترین رشته های علوم اسلامی، بسیار کم تعداد به نظر می رسد که البته با هدف مؤلفان هم خوانی کامل دارد.
در بخش پایانی این نوشتار، مجدداً به این نکته بازمی گردیم که چینش و نحوه ی ارائه مطالب در هر یک از کتاب های درسی ادوار مختلف گذشته و حال نظام آموزشی مقطع متوسطه ایران، متناسب با اهداف آن دوره ها و در ابتدا تا حدی متأثر از شخصیت ها و جایگاه علمی مؤلفان این آثار بود؛ ولی هر چه از دهه 20 خورشیدی به روزگار کنونی نزدیک می شویم، جنبه های حفظی این آثار اندک، اسامی اشخاص و مکان های جغرافیایی کمتر و بالعکس تأکید بر جریان ها و نهضت ها در تاریخ بشر می شود، به گونه ای که شاید بتوان گفت در کتاب های یک دهه اخیر، مؤلفان و مسئولان ذی ربط سعی می کنند «روح زمانه» را در هر یک از دوره های تاریخی به دانش آموزان انتقال و آموزش دهند.
پی نوشت ها :
1- کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه تهران.
2-برای کسب اطلاع بیشتر درباره ی این مفاهیم و چگونگی نزدیکی به چنین اهدافی می توان به مجموعه آثار منتشر شده در زمینه فلسفه تاریخ و روش تحقیق در علم تاریخ مراجعه کرد در اینجا تنها به طور نمونه خوانندگان علاقه مند را ارجاع می دهیم به دو اثر ذیل:
- کار، ادوارد، هالت؛ تاریخ چیست؛ ترجمه: حسن کامشاد؛ تهران، انتشارات خوارزمی، 1351؛ فصول اول و چهارم.
- مکالا، سی بین؛ بنیادهای علم تاریخ؛ چیستی و اعتبار شناخت علم تاریخ؛ ترجمه: احمد گل محمدی؛ تهران نشر نی، 1387، فصول دوم و پنجم.
3- برای کسب اطلاع درباره این دانش واژه و دلیل کاربرد آن و همچنین جایگاه استاد اقبال در روند تاریخ نگاری ایران ن.ک: فصیحی، سیمین؛ جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوران پهلوی؛ مشهد، نوند، 1372؛ ص 239-255.
4- چنانچه به تأسی از بزرگان و پژوهشگران عرصه تحقیقات پیرامون تاریخچه بنیادهای نوین آموزشی در ایران، تأسیس مدرسه دارالفنون (1268 ه.ق) را سرآغازی برای شکل گیری نظام جدید آموزش و تعلیم و تربیت در ایران بدانیم و بعد از آن بود که مجموعه مدارسی تخصصی و غیر تخصصی در ایران شکل گرفت (برای آگاهی بیشتر درباره روند پیدایش این مدارس ن.ک: دولت آبادی، یحیی؛ حیات یحیی؛ جلد اول، تهران، انتشارات عطار و انتشارات فردوس و غیره ن.ک: رینگر، مونیکا؛ آموزش و دین و گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار؛ ترجمه: مهدی حقیقت خواه؛ تهران، ققنوس، 1381، فصول 4 و 5 و 6) در این مدارس با صلاح دید استادان هر درس، کتابی خاص تدریس می شد و یا جزوه گفته می شد تا این که بعد از تشکیل انجمن معارف و انجمن مکاتب ملیه ایران، هیأتی جدید تدوین کتاب های درسی تعیین شدند؛ برای درس تاریخ، محمدعلی فروغی (ذکاء الملک دوم) (1254 -1321 ش) کتابی نوشت (برای آگاهی بیشتر ن.ک: صدیق، عیسی؛ تاریخ فرهنگ ایران؛ تهران، دانشگاه تهران، 1326؛ ص 340) به نظر می رسد کتاب تاریخ مختصر ایران ذکاء الملک فروغی، نخستین کتابی است که با هدف صرف تدریس در چند مدرسه مهم تهران به رشته تحریر درآمده است، اما این اثر در تمامی مدارس آن وقت کشور رواج پیدا نکرد. برای آگاهی از ادامه این روند به پی نوشت بعدی رجوع کنید.
5- استاد اقبال بعد از اتمام تحصیل در مدرسه دارالفنون به تدریس در همان مدرسه و معاونت کتابخانه معارف در همان بنیاد تعیین شدند (ن.ک: اقبال آشتیانی، عباس؛ تاریخ مفصل ایران از استیلای مغول تا اعلان مشروطیت (تاریخ مغول)؛ تهران، امیرکبیر، 1341؛ مقدمه ایرج افشار) بعد از چند سال که از افتتاح مدرسه دارالمعلمین گذشت. ریاست آن میرزا ابوالحسن فروغی (برادر محمدعلی فروغی ذکاءالملک دوم) که از استادان شادروان عباس اقبال بودند. تدریس تاریخ و جغرافیا را برعهده شاگرد برجسته ی خود اقبال آشتیانی گذاشتند و همچنین ایشان را مأمور تألیف کتاب درسی در این رشته نمودند. ن.ک: اقبال آشتیانی، عباس؛ مجله اصول تعلیم، شماره ی اول تاریخ پانزدهم حمل (فروردین)1299 خورشیدی به نقل از: رضوانی، محمد اسماعیل؛ «آغاز فعالیت های علمی و ادبی عباس اقبال» مجله کلک، سال 1369، بهمن و اسفند، شماره ی 11 و 12؛ ص 315-317.)
6- برای آگاهی از مصوبه دولت و تهیه کتاب های درسی با سرمایه ی وزارت فرهنگ که به عنوان «کتاب وزارتی» مشهور شدند. ن.ک: مجیدی، موسی؛ تاریخچه مختصر کتاب های درسی و سیر تطور آن در ایران (از دارالفنون تا به امروز)؛ فصل نامه تعلیم و تربیت (ف ت و ت) سال اول، زمستان 1364، شماره 4؛ ص 74 تا 76.
7- عباس اقبال آشتیانی بیشتر نیز کتاب هایی در این زمینه تألیف کرده بودند و به استناد نوشتار ارزشمند استاد محمد امین ریاحی، شادروان اقبال و جمعی دیگر از بزرگان از 1307 به بعد، کتاب هایی برای مقطع دبیرستان نگاشتند؛ ولی از سوی وزارت فرهنگ وقت به صورت اجباری در تمام مدارس کشور آموزش داده نمی شد. برای آگاهی بیشتر ن.ک: ریاحی، محمدامین، ماجرای کتاب های درسی: ورقی از تاریخ فرهنگ ایران؛ مجله بخارا؛ سال اول؛ مهر ماه 1377؛ شماره دوم ص 63 و 64 ی) همچنین ن.ک: اقبال، عباس؛ کتب درسی؛ مجله ی یادگار؛ سال سوم؛ آذرماه 1325؛ شماره ی 4: ص 1 الی 6.
8- بنا به تصریح شادروان عباس اقبال آشتیانی در مقدمه همین اثر مورد بررسی با مشخصات ذیل: اقبال، عباس؛ تاریخ عمومی ایران، برای سال چهارم دبیرستان ها (مطابق برنامه جدید وزارت فرهنگ) تهران، چاپخانه شرکت مطبوعات، مردادماه 1318؛ در مجموع 536 صفحه قطع کتاب رحلی است و اندازه کاغذها 16×32 cm قطع متوسط وزیری است.
9- ن.ک: مقدمه استاد اقبال بر اثر فوق الاشاره.
10- مشخصات کامل اثر: تاریخ ایران برای سال پنجم ادبی وزارت فرهنگ؛ انتشارات: شرکت سهامی طبع و نشر کتاب های درسی ایران؛ 1343؛ 813 صفحه؛ اندازه cm 21 ×14 قطع کوچک وزیری.
شایان یادآوری است این اثر آخرین کتاب درسی تاریخ ایران سال پنجم ادبی است که تحت نظارت وزارت فرهنگ چاپ شده است. از جمله ادله این مدعا مقدمه ی 2 صفحه ای ذکر شده در ابتدای کتاب است که به امضای دکتر عبدالعلی جهانشاهی رسیده است، وی در کابینه ی اول حسنعلی منصور از تاریخ 18 اسفند سال 1432 وزیر فرهنگ بود که تا تاریخ 15 آذرماه 1432 ادامه یافت. از این تاریخ به بعد و پس از ترمیم کابینه، جهانشاهی منصب وزیر مشاور داشت و با ایجاد وزارت آموزش و پرورش، کتاب ها تحت نظارت این وزارت خانه جدید منتشر شده است، برای آگاهی اجمالی و آماری از این تغییرات ن.ک: دولت های ایران؛ از میرزا نصرالله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی؛ تهیه و تنظیم اداره کل آرشیو، اسناد و موزه معاونت خدمات مدیریت و اطلاع رسانی؛ تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال 1378؛ ص 308 الی 317.
همچنین برای آگاهی از پیدایش این وزارت خانه از درون وزارت خانه فرهنگ و تحولات آن ن.ک: تکمیل همایون، ناصر؛ آموزش و پرورش در ایران؛ تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی، 1385؛ ص 92 و 114 و 115.
11- برای کسب اطلاعات اجمالی از جایگاه این بزرگان بویژه اسناد نصرالله فلسفی ن.ک: صفت گل، منصور؛ گروه آموزشی تاریخ دانشگاه تهران؛ تاریخچه مقاطع تحصیلی و گرایش های تخصصی؛ تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1387، صفحات متعدد اثر.
12- البته این نکته نیز شایان یادآوری است که این نقشه ها به دوره های خاصی محدود بوده و بطور نمونه از دوران سلجوقی و خوارزمشاهیان نقشه هایی در این کتاب درسی سال پنجم دیده نمی شود.
13- شایان ذکر است که در فصل مربوط به حمله مغولان درگیری های سلطان محمد و مغولان در 3 برگ به طور پراکنده ذکر شده است. برای کسب اطلاع بیشتر ن.ک: تاریخ ایران سال پنجم ادبی، پیشین، ص 200 الی 208.
14- تاریخ 3: ایران و جهان از قرن 4 تا 12ه.ق/11 تا 19؛ سال سوم آموزش متوسطه ی عمومی ادبیات و علوم انسانی؛ تهران، شرکت چاپ و نشر ایران، سال 1372؛ 224 صفحه؛ قطع وزیری متوسط 23×16 cm؛ این کتاب در سال 72-1371 بر اساس پیشنهادها و نظریات رسیده مورد تجدید و بازنگری قرار گرفته است.
15- تاریخ ایران و جهان(1)؛ سال دوم آموزش متوسطه، رشته ی ادبیات و علوم انسانی؛ وزارت آموزش و پرورش سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی؛ تهران، شرکت چاپ و نشر کتاب های درسی ایران، 1387، 228 صفحه، نوبت چاپ نهم، cm 27×20 قطع بزرگ وزیری.
16- مؤلفان: مسعود جوادیان، دکتر عبدالرّسول خیراندیش، محمدعلی علوی کیا، دکتر جواد عباسی و دکتر طوبی فاضلی پور با همکاری دکتر سیاوش یاری، جمشید نوروزی.
17- این نقشه های رنگی و تصاویر و توضیحات ذیل آن ها کمک بسیاری به انتقال مطالب درسی به دانش آموزان می کنند.
18- نکته ی جالب در خصوص این کتاب تألیفی در سال 1372 خورشیدی این است که هیچ مقدمه ای در ابتدای آن دیده نمی شود، مقدمه هایی که امروزه معمولاً با عناوینی چون «سخنی با دانش آموزان» یا «سخنی با دبیران» در ابتدای کتاب های درسی قرار دارند.
19- قراردادن این دو عنوان در کنار یکدیگر به معنی مترادف بودن آن ها نیست، وارد شدن به این موضوع و تشریح هر یک از این دانش واژه ها در این مجال نه کاری است سهل و نه لازم، به همین دلیل خوانندگان محترم را برای آشنایی اجمالی با آن چه که مدنظر نویسنده این سطور از ذکر این دانش واژه ها بوده، ارجاع می دهیم به دو اثر ذیل:
- زرین کوب، عبدالحسین، تاریخ در ترازو؛ تهران، انتشارات امیرکبیر؛ 1362، فصول دوم و سوم
- استنفورد، مایکل؛ درآمدی بر تاریخ پژوهی؛ ترجمه: دکتر مسعود صادقی؛ تهران، سمت، 1384 فصول دوم و چهارم و هفتم.
20- البته شایان یادآوری است که این نکات درباره جایگاه منصب وزارت به گونه ای مختصرتر از آنچه در کتاب تاریخ(3) آمده و بدون پررنگ کردن نقش افرادی همچون خواجه نظام الملک در فصلی جداگانه با نام تمدن و فرهنگ ایران (بعد از اسلام تا پایان قرن نهم هجری) در کتاب تاریخ ایران و جهان(1) دیده می شود. ن.ک: همین اثر؛ ص 183 تا 185.
21- نباید فراموش کرد که بر اساس آنچه که در توضیحات ابتدایی کتاب تاریخ ایران و جهان(1) آمده این بخش ها، همچون «بیش تر بدانید» و «یک توضیح» و غیره که با زمینه ای رنگی و درون کادری مشخص و حتی خطوطی پیوسته و نه ستونی، مطالب هایشان از سایر مطالب فصل ها جدا می شود، مطالعه شان برای دانش آموزان الزام آور و حتمی نیست و هر چند در ارزشیابی های کلاسی ملاک عمل هستند؛ اما برای امتحانات نیم سال و پایان سال از آن ها سؤال طرح نمی شود. ن.ک: همین اثر، صفحه ی اول با عنوان «سخنی با دانش آموزان».
22- منظور همان نظام اتابکی است و در کنار آن نظام اقطاع نیز از دیگر عوامل اصلی است.
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 131، صص 63-55.