نویسنده: دکتر فریبا عربگل
آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا کودک شما پرخاشگر است، ناسزا می گوید، لجباز است، شلوغ و پرتحرک است، مضطرب است، به شما وابسته است، دروغ می گوید، بدون اجازه از کیف شما پول برمی دارد، دستورات شما را به راحتی اطاعت نمی کند، بد غذاست و هر غذایی را نمی خورد، کم خواب است و خیلی چیزهای دیگر؟
حال بیایید به این فکر کنیم که چرا بعضی از کودکان راحت و آرام هستند، از والدین خود حرف شنوی دارند و دستورات آنان را اجرا می کنند، سرحال و باانرژی هستند، خوب غذا می خورند و خوب می خوابند، با دیگران به راحتی ارتباط برقرار می کنند، خجالتی یا گستاخ نیستند و خلاصه بچه هایی هستند دوست داشتنی، جذاب و شیرین که همه دوست شان دارند و از آن ها تعریف و به آن ها توجه می کنند و... پس از مدتی چه می شود؟ بله این بچه های خوب، خوب تر می شوند. رفتارهای مثبت و اجتماعی آن ها بیشتر می شود، مؤدب تر می شوند و بهتر است بگوییم چه خوش شانس و خوشبخت اند پدر و مادر این بچه ها، چه قدر آن ها از زندگی لذت می برند و چه قدر به خود می بالند.
گفتم خوش شانس، می دانید چرا؟ زیرا چیزهایی هستند که از قدرت اراده ی شما خارج اند و از شما کاری برنمی آید و یکی از آن موارد، ذات و سرشت کودک است. این چیزی است که شما باید آن را بپذیرید گرچه آرزوی شما نبوده است. شما بچه ای شیرین زبان، حرف شنو، معاشرتی و خوش اخلاق می خواستید. این ایده آل ذهنی شما بود، ولی حالا بچه ای کم حرف، خجالتی، گوشه گیر و کمی نق نقو دارید.
شما یک دختر زیبا، قدبلند و سپیدرو با موهای طلایی می خواستید، ولی کودک شما پسری سبزه با بینی پهن و قدی کوتاه است... - همیشه که ما به آرزوهای مان نمی رسیم.
پس بچه های ما خصوصیات و ویژگی هایی با خود می آورند که ما خیلی نمی توانیم تغییرشان دهیم، ولی می توانیم آن ها را تعدیل کنیم. به این مثال توجه کنید: کودک شما از لحاظ سرشتی و مزاجی، کودکی گوشه گیر، کم حرف، حساس، اندکی ترسو و مضطرب است و شما هم مادری کنترل کننده، وسواسی و مضطرب هستید، و چتر حمایتی خود را آن قدر باز می کنید و می گسترانید که مانع از تابیدن کوچک ترین شعاع های عوامل بیرونی به او می شوید. بنابراین، همه جا در کنار او هستید، به جای او حرف می زنید، به جای او تصمیم می گیرید، نمی گذارید کوچک ترین خطری بکند و از طرفی معترض هم هستید که چرا خداوند به شما کودکی شجاع، نترس و معاشرتی نداده است. خوب مسلم است که خود شما باعث تشدید صفات سرشتی کودک تان شده اید. عکس این قضیه نیز ممکن است. همان کودک ترسو، مضطرب، خجالتی، کم حرف و گوشه گیر را در نظر بگیرید که خوش شانسی می آورد و در محیطی قرار می گیرد که مادر او را همان گونه که هست می پذیرد، عشق بدون قید و شرط خود را نصیبش می کند، کوچک ترین موفقیت ها و تلاش های او را می بیند و ارج می نهد، به او قدرت انتخاب و تصمیم گیری می دهد، در شکست ها حمایتش می کند و اجازه می دهد که او طعم شیرین موفقیت را بچشد... . والدین توانمندی هستند که توانسته اند صفات سرشتی کودک خود را اندکی تعدیل کنند، گرچه نتوانسته اند او را تبدیل به فردی معاشرتی، خوش مشرب و اجتماعی بکنند، ولی در این میان، نه خود را مقصر می دانند و نه کودک خویش را. هم خود لذت می برند و هم باعث شادی و رضایت فرزند خود می شوند.
پس، به طور خلاصه باید گفت که برخی عوامل از قبیل سرشت، ذات و ژن کودک را نمی توانید تغییر دهید، اما در مقابل، خصوصیات و ویژگی هایی وجود دارند که شما توان تغییر دادن آن ها را دارید.
منبع مقاله :
عربگل، فریبا؛ (1387)، فرزندپروری (چگونه کودکم را تربیت کنم؟)، تهران: نشر قطره، چاپ هفتم