نویسنده: دکتر شکوفه موسوی
شاید تبدیل درس خواندن به نوعی تفریح کار ناممکن و یالااقل سختی باشد. نمی توانیم در تمام موضوعات درسی که یک دانش آموز یا دانشجو می خواند، به تفریح کردن و لذت بردن برسیم. این موضوع حتی در مقاطع بالاتر هم اتفاق می افتد. کسانی که سالیان سال درس می خوانند و به مقاطع بالاتر می روند، مثلاً بع از لیسانس، تا فوق لیسانس و بعد از فوق لیسانس، تا دکتری ادامه می دهند، یا مثلاً بعد از مقطع پزشکی عمومی، یک رشته ی تخصصی را انتخاب می کنند و بعد از آن تا فوق تخصص ادامه ی تحصیل می دهند، حتی در آن ها هم تمام قسمت های درس ها همراه لذت بردن و تفریح کردن نیست.
این فکر باید در انسان جا بیفتد که ضرورتی ندارد همه ی قسمت های زندگی تفریح و لذت بخش باشد. در زندگی انواع تجربه ها باید وجود داشته باشد. تجربه ی هدفمند بودن، تلاش کردن، سخت کوشی، پایداری کردن، ناکام شدن، موفق شدن و...
بسیار خوب است که دانش آموز از همه ی درس ها یا بیشتر درس هایش لذت ببرد، ولی درس خواندن جزء فعالیت های تفریحی یک انسان نیست. مثل هر عملکرد دیگر می تواند بسیار بد یا بسیار خوب انجام شود. مثل هر فعالیت جدی دیگر، محیط، شیوه ی اجرای عملکرد، تناسب عملکرد با توان فرد و نیز پاسخ هایی که محیط به او می دهد، یا خودش به خودش می دهد، می تواند طیف گسترده ای را دربر بگیرد. می توان کل مجموعه مربوط به عملکرد درس خواندن را بسیار خوشایند و مطلوب و یا برعکس بسیار زجرآور و نامطلوب کرد.
با این دیدگاه به این سؤال پاسخ می دهیم: باور دانش آموز نسبت به درس خواندن و هر فعالیتی در این زمینه باید مثبت باشد، و دانش آموز برای این فعالیت خود ارزش قائل شود؛ چون افراد مهم زندگی او هم برای تلاش های او ارزش قائل می شوند.
باید به او اعتماد به نفس داد که تلاش او مهم است و نه نتیجه یا نمره ای که می گیرد. او از احساس ارزشمند بودن و اعتماد به نفس ناشی از انجام دادن کاری جدی و مهم احساس رضایت می کند. این احساس رضایت باعث تجربه ی لذت بردن می شود. پس لازم نیست همه ی لذت ها را از طریق تفریح کسب کنیم.
از سویی می توان درس دادن را با ابتکار، آزمایش قصه، مثال و بازگویی تجربیات، خوشایندتر کرد. می توان در بین دانش آموزان رقابت های درست ایجاد کرد. می توان به تلاش های آن ها توجه کرد و تشویق های مناسب مثل فراهم کردن امکانات تفریحی در نظر گرفت. اصولاً وقتی در پایان تکلیف، یک موقعیت خوشایند برای افراد فراهم می شود، انجام دادن آن برای شان راحت تر است.
اصل علمی که در این رابطه کاربرد دارد، اصل پریماک یا اصل مادربزرگ است:
مادربزرگ: پوره ی اسفناج برایت خوب است.
نوه: ولی من دسر شکلاتی دوست دارم.
مادربزرگ: دسر شکلاتی را می خوری، البته بعد از آن که پوره ی اسفناج را خوردی!
در واقع همه ی زندگی نمی تواند مثل دسر شکلاتی لذت بخش باشد، و البته همه اش هم نباید مثل پوره ی اسفناج باشد. هر چند ممکن است کسی پوره ی اسفناج را با لذت بسیار بخورد، گویی دسر شکلاتی خورده! مثل فردی که وقتی درس می خواند یا فعالیت شغلی انجام می دهد، همان لذتی را می برد که انگار بهترین تفریح را می کند. اما همه این جور نیستند. می توان به انتظار دسر شکلات، پوره ی اسفناج را خورد. می توان بعد از یک نوبت درسی، منتظر یک موقعیت خوشایند بود. این موقعیت خوشایند، برحسب زمان استراحت در نظر گرفته شده، یا تکلیف انجام شده متفاوت است.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1386) موفقیت تحصیلی: نقش والدین در تحصیل فرزندان، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم