روند تحولات شهرنشینی در ادوار تاریخی

ظهور شهر به عنوان یک پدیده سازمان یافته اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مشروط به فراهم آمدن شرایط و مقدماتی است که این شرایط نزدیک به ده هزار سال پیش و مقارن با دوران نوسنگی و آشنایی انسان ها با کشاورزی و به تبع آن،
شنبه، 17 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روند تحولات شهرنشینی در ادوار تاریخی
روند تحولات شهرنشینی در ادوار تاریخی

 

نویسندگان:
دکتر مهرداد نوابخش (1)
سروش فتحی (2)




 

مقدمه

ظهور شهر به عنوان یک پدیده سازمان یافته اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مشروط به فراهم آمدن شرایط و مقدماتی است که این شرایط نزدیک به ده هزار سال پیش و مقارن با دوران نوسنگی و آشنایی انسان ها با کشاورزی و به تبع آن، کندشدن آهنگ کوچ و نیمه یکجانشینی انسان ها تا حدودی فراهم شد. سکونت گاه هایی که در زمین های حاصلخیز کشاورزی و در بستر رودخانه ها به وجود آمدند، اولین سکونت گاه های انسانی به شمار می آیند که به تدریج به روستاها و شهرها تبدیل شدند. کشاورزی اولین موجی بود که توانست تحول انقلابی در زندگی انسان ها به وجود آورد. شهرهایی که مسیر تحول و دگرگونی را به سرعت سپری کردند تا در نیمه دوم قرن هجدهم، موج دیگری از تغییرات زیربنایی در آنها به وجود آید. موجی که انقلاب صنعتی را به همراه داشت، نه تنها الگوی زندگی و حیات اجتماعی انسانی را متحول ساخت، بلکه باعث گسترش شهرها گردیده در کوتاه مدت شهرهای سنتی و باستانی را بلعید و آنها را به شهرهای صنعتی و مدرن تبدیل ساخت تا آنجا که مقدمات تحول بنیادین دیگری را تدارک دید و موج سوم را در خود پروراند. موجی که در نیمه دوم قرن بیستم و پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شد و با عمومیت یافتن نظام جهانی مبتنی بر رسانه و ارتباطات، با دو محور اساسی یعنی: بازار جهانی مبادلات اقتصادی و دولت های ملی، نهادهای فراملی را به وجود آورد. شهر و حیات شهری در عصر فراصنعتی بسیار هیجان انگیز شده و به رؤیاهای انسان، جامه عمل پوشانده است. هم زمان با مطرح شدن جامعه جهانی، به وجود آمدن شهرهای اطلاعاتی، شکسته شدن مرزهای جغرافیایی و ابداع تکنولوژی اطلاعات، مفاهیمی چون مهاجرت الکترونیکی، کنترل اجتماعی الکترونیکی، ادغام کار و منزل، دوستی اینترنتی و بسیاری از مفاهیم دیگر به وجود آمد که در این نوشتار به تفصیل به بحث گذاشته شده اند.
عده ای از مردم شناسان در خصوص منشأ و خاستگاه شهرها معتقدند که اولین هسته شهر در کنار و بین رودهایی مانند بین النهرین و مکان ملاقات قبایل و اقوام برای اجرای بعضی از مراسم و شعائر و یا قبرستان ها شکل گرفته است. بعضی از این آثار در دوره ی دیرینه سنگی دیده می شود، اما در این دوره هنوز، زمینه ی مساعد برای رشد شهر پدید نیامده بود. در دوره دیرینه سنگی، انسان مشغول شکار و جمع آوری خوراک بوده، در نتیجه از یک سو به زمین های وسیع نیاز داشته از سوی دیگر شانس و حادثه نقش مهمی در تأمین معاش او داشته است. در این دوره، انسان روزی جشن می گرفت و روزی گرسنه می ماند. اما اولین شرایط برای پیدایش غذای کافی در دوره ی میان سنگی فراهم می شود(15000 سال پیش)، یعنی آغاز پیدایش کشاورزی، اهلی کردن حیوانات و اسکان یافتن انسان در مکان هایی به شکل روستاها (ساوج و وارد، 1380: 51).
از سوی دیگر، کشاورزی انقلاب دیگری را نیز به همراه داشت و آن تمایز نقش زن و اهمیت بیشتر آن بود. در این دوره مردان به شکار و زنان به کشاورزی اشتغال داشتند و از آنجایی که به نیروی کار احتیاج بود، باروری و پرورش کودکان اهمیت ویژه ای پیدا کرد. بر مبنای شواهد باستان شناسی، اولین روستاها توسط زنان پی ریزی شده اند؛ در عین حال، تولید ابزار سبک همچون کوزه و ظروف نیز به عهده زنان بوده است. اسطوره های باستانی از زن به عنوان حامی و حافظ زندگی اهلی یاد می کنند؛ یعنی مفهوم ده در کنار مادر و زن عنوان می شود. البته ساختن ابزاری مانند ظروف، کوزه و غیره نمایش گر افزایش تولید مواد غذایی است که باید در جایی انباشته شود. در دهکده های عصر میان سنگی برای نخستین بار پس از کشف کشاورزی، افزایش تولید مواد غذایی پدید آمد و مازاد تولید کشاورزی انبار شد. اما این مکان ها در معرض خطر حمله حیوانات وحشی و اقوام کوچ رو قرار می گرفت. مردم شناسان معتقدند در اینجا اتحادی جدد میان عصر سنگی و میان سنگی پدید آمد، یعنی اهمیت مجدد شکارچی که می توانست حفاظت از ده و مردم آن را عهده دار گردد. این نخستین گام در شکل گیری نوعی قدرت سیاسی و نهاد حکومتی بوده است. البته در این عصر، کشف فلزات باعث رونق کشاورزی گشت؛ به طوری که ابزار ساده تر کشاورزی زنانه مثل بیل و چوب، مبدل به گاوآهن شد. از این عصر به بعد است که دوران پدرسالاری آغاز می شود.
دوران پدرسالاری که با پیشرفت فن آوری در کشاورزی، گسترش و توسعه کشاوری و مازاد آن همراه بود، وضعیت اقتصادی و مناسبات جدیدی را در حیات اجتماعی انسان ها به وجود آورد؛ مناسباتی که گروه های انسانی را به سوی تشکیل طبقات اجتماعی رهنمون ساخت. این تشکیلات طبقاتی، نیازمند فضاها و مکان های عرصه ظهور بودند؛ مکان هایی که برای سکونت در آن، باید تلاش کرد وارد چرخه تنازع بقا شد و از آن عبور کرد.
در هر حال، اولین شهرهای جهان حدود سه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح در بین النهرین، در دوره های حاصل خیز دجله و فرات به وجود می آمدند. شهرهایی مانند «اور»، «لاگاش»، «آشور»، «سومر» و «نینوا» به ترتیب در مصر باستان حدود 3100 سال قبل از میلاد مسیح، شهرهایی مانند «تبس» و «ممفیس» در کنار رودخانه نیل و در حدود 2500 سال قبل از میلاد مسیح، شهرهایی مانند «موهنجودارو» و «هارپا» در کنار رودخانه سند و در حدود 1500 سال قبل از میلاد مسیح و شهرهایی در دره رود زرد چنین ساخته می شوند. این تمدن های اولیه بشری که در کنار رودخانه های دائمی شکل گرفته اند و حیات شان به این رودخانه ها پیوند خورده است را تمدن آبی می نامند. البته شهرهای یونان و روم جدیدتر بوده اند و در حدود 300 تا 400 سال قبل میلاد مسیح تأسیس گشته اند.
همچنین در نیمکره غربی و در قاره آمریکا، بین 300 سال قبل یا بعد از میلاد مسیح در تمدن «مایا» شهرهایی به وجود آمدند که به دلیل نامعلومی از بین رفته اند (ممتاز، 1384: 14).
«ژولین ساتیو ارد» معتقد است هر جامعه ای بنا بر نهادهای اجتماعی و روابط کارکردی خود، کانونی را به وجود می آورد که نهایتاً هسته شهرها و سکونت گاه های دائمی را به وجود می آورند. از نظر او، نهادهای اجتماعی، تشکیل دهنده هسته اولیه شهرها هستند. همچنین، وی اعتقاد دارد که شکار و گردآوری خوراک و دامداری و سپس کشاورزی موجبات شکل گیری تمدن ها را فراهم آورده اند.

1- سیر تحولات شهرنشینی

در این مقاله روند تحولات شهرنشینی در ادوار تاریخی به روش اسنادی مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
سیر تحولات شهر را می توان به ترتیب ذیل مطرح نمود:

1-1-شهرهای باستان

باستان شناسان خاستگاه نخستین شهرها را در منطقه بین النهرین می دانند؛ شهرهایی مانند «ارید»،‌ «لارک»، «ادوک» و «بابل» که هر کدام جمعیتی بین ده تا بیست هزار نفر داشته اند، شهرهایی با مراکز تجاری و مبادلاتی و ساختار نسبتاً پیشرفته و مشتمل بر دژ و معبد. در این شهرها، محل سکونت اعیان نزدیک به هسته مرکزی بوده است و هرچه از مرکز به بیرون حرکت کنیم، منطقه های مسکونی طبقات پایین تر را می بینیم. در شهرهای باستان-برخلاف شهرهای مدرن- هرچه به هسته مرکزی شهر نزدیک تر شویم، رفاه و امنیت بیشتری وجود دارد و هرچه به سوی دروازه هایش برویم، از میزان رفاه و امنیت کاسته می شود. چون شهرهای باستانی همیشه در معرض خطر حمله از بیرون بوده اند، برگزیدگان و حاکمان، خود را در مرکز شهر محصور می ساختند. وسعت شهرهای باستانی در مقایسه با شهرهای امروزی بسیار کم بوده است و شاید مساحتی نزدیک به یک محله امروزی را داشته است. شهرهای باستان را می توان در موارد زیر مشاهده کرد.

1-1-1- شهرهای بین النهرین:

بابل قبل از اینکه توسط ایرانی ها فتح شود، دیواری در حدود یازده میل داشته است. بابل شهری در دو طرف رود با ابعاد 2/5×1/5 کیلومتر بوده است که پلی دو بخش آن را به یکدیگر وصل می کرد. دیوارها با خندقی از هم جدا می شدند؛ شهری که به وسیله بخت النصر (605 تا 562 پیش از میلاد) دچار تحولات و پیشرفت های عظیمی گردید (فکوهی، 1383: 47).

1-1-2-شهرهای مصری:

مساحت شهرهای مصر باستان، به ویژه قبل از ساخته شدن اسکندریه، (حدود 332 قبل از میلاد)، بسیار کوچک و در حدود دو هکتار بوده است. شهرهای کوچکی با کاخ ها، معابد، دارای مرکز تجاری و قدرت سیاسی، که به وسیله دیوارها و حصارهایی محافظت می شد و دارای بناها و معابر متعدد بود. از مهم ترین مؤلفه های شهرهای مصری را می توان وجود دروازه، برج و بارو، معابد، کاخ، خیابان، فاضلاب و منازل و سکونت گاه ها نام برد.

1-1-3-شهرهای هندی:

پس از بین النهرین، شهرهای هندی نخستین شهرهای آسیا به شمار می آیند. شهرهایی هستند که از دگردیسی نخستین روستاها به وجود آمدند و احتمالاً با تبدیل این روستاها به شهرها بوده است که مقدمات تمدن هند پدیدار شد. تمدنی که از دره گنگ ظاهر گشت و شهرهایی چون «کاچی»، «کوچامبی» و «راجاگری ها» را در خود جای داد. «راجاگریها» دارای دیوارهای محافظ قطور به طول 40 کیلومتر بوده است. که نه تنها از منازل، بلکه از زمین های کشاورزی هم محافظت می کرد و گرداگرد شهر کشیده شده بود. بعضی از شهرهای دیگر هند به دلیل وجود صنعت گران، برخی به دلیل قرار گرفتن بر سر راه های بزرگ تجاری و برخی دیگر جهت وجود معابر و پرستش گاه های مهم، گسترش قابل توجهی یافتند.
به دلیل همواری شهرهای هند باستانی، بنایی مرتفع با دیوارهای کنگره دار از آن حراست می کرد. شهرهایی که بناها و خیابان هایشان نشانگر تمدن آن بودند؛ البته بناها عمدتاً از خشت بوده و در آنها کمتر از سنگ استفاده می شد. خانه ها نیز با الگوی ثابتی به شکل حیاط مربع شکل ساخته می شد که در اطرافش اطاق هایی قرار داشت. در این شهرها، فاضلاب خانه ها به بیرون از شهر منتقل می شد. از شهرهای مهم آن دوره هند، می توان به «هاراپا» و «موهنجودارو» اشاره کرد(فکوهی، 1383: 50-49).

1-1-4- شهرهای یونانی:

یونان در هزاره پنجم قبل از میلاد مسیح، مقارن با دوران نوسنگی، شاهد تحولات و دگرگونی هایی در سکونت گاه ها و شهرهاست. در این دوره، یونان نخستین شهرهای خود را تجربه کرد. شهرها با پولیس های یونانی با قلعه های مستحکم و مرتفع در بالای تپه ها که آکروپولیس نام داشت، قابلیت دفاعی بالایی داشتند؛ چرا که هم در بالای بلندی ها بنا شده بودند و هم حصارها و دیوارهای سترگی از آنها محافظت می کردند. از آکروپولیس های معروف یونان باستان، می توان از آکروپولیس «آتن» یاد کرد. این شهرها که حاصل اتحاد و اسکان یافتن گروه های قومی و قبیله ای و کلونی های پدرسالاری بوده اند، بر اساس قوانین و آداب و رسوم دینی مشترک و مشابه با هم اداره می شدند. این نوع شهرها به تدریج دولت شهرها را بنیان نهادند؛ نوعی از شهرها که در قرن ششم تا چهارم قبل از میلاد به اوج شکوفایی رسیدند.
دولت شهرها دارای استقلال خارجی و خودمختاری داخلی بودند، تا آنکه اسکندر آنها را متحد ساخت و امپراتوری بزرگی را به وجود آورد. این امپراتوری متشکل از شهرهای بزرگی بود که هر کدام از یک بخش مرکزی تشکیل می شد و زمین های کشاورزی نسبتاً وسیعی آن را احاطه می کرد. مساحت این شهرها چندان زیاد نبود. ساختار شهری این دولت شهرها عبارت بودند از: حمام های عمومی، تئاتر، آکروپولیس ها (همان قلعه هایی که در بالاترین نقطه شهر ساخته می شد) و میدان بزرگی که به آن «آکورا»(3) می گفتند. از دیگر فضاهای مهم شهرهای یونان باستان می توان «ژیمنازیوم» (4) که محل تمرین و ورزش بوده است را نام برد. بدین ترتیب مهم ترین فضاهای شهرهای یونان باستان آکروپولیس، آگورا، ژیمنازیوم، آمفی تئاتر و حمام های عمومی بوده اند(فکوهی، 1383: 56)

1-1-5- شهرهای رومی:

شهرهای روم باستان نیز از قرن چهارم پیش از میلاد همزمان با رشد و توسعه تمدن روم، به اوج شکوفایی رسیدند. شهرهایی که عمدتاً تحت تأثیر شهرهای یونانی به وجود آمده بودند؛ شهرهایی با مفهوم «سیویتاس» (5) رومی که از یک واحد اداری- سیاسی مستقل و از جمع شهروندان تشکیل یافته بود و شبیه به «پولیس»های یونانی ساخته شده بود. رومیان شهرها را بر اساس دو محور عمده می ساختند: یک محور شمال به جنوب و دیگری محور شرق به غرب که در نقطه تلاقی این دو محور، مرکز شهر قرار داشت؛ میدان مرکزی شهر یا «فوروم» (6) نیز تقلیدی از «آگورا» یونانیان بود.
شهرهای روم باستان و به ویژه رم، دارای حمام های عمومی، کتابخانه، خیابان، میدان، برج و بارو و حصار و دروازه بوده اند، شهرهایی که بالاخره در قرن پنجم میلادی آماج حملات مهاجران و جنگجویان شمال و شرق اروپا واقع شدند و تسخیر آنها موجبات فروپاشی امپراتوری عظیم روم را مهیا نمود.

1-2- شهرهای قرون وسطایی

در خصوص شهرهای باستان و به ویژه دولت شهرهای یونان و روم، اشاره شد که این شهرها مرکز تولید انبوه نبودند، بلکه کانون مدیریت، تسلط و حاکمیت بوده اند. با سقوط امپراتوری روم باستان، کارکرد سیاسی- مدیریتی شهری هم از بین رفت و تسلط اربابان فئودال جانشین آن گردید. شهرهای قرون وسطی که در ایام حاکمیت نظام فئودالیته و اربابی به وجود آمدند، تا قرن پانزدهم میلادی ادامه داشتند و با رشد تکنولوژی در کشاورزی، تمرکز جمعیت و بهبود وضع عمومی را نیز در پی داشتند. این شهرها دارای ویژگی های خاصی بودند؛ شهرهای قرون وسطایی در اثر اتحاد مجدد قلعه به عنوان سکونت نهاد اربابی یا سکونت گاه و فعالیت های اطراف آن و پیدایش بازار (پس از رونق مجدد تجارت) شکل گرفت. بنابراین ساختار جدید شهر، نظام سیاسی- مدیریتی یکپارچه و مستقلی را به همراه داشت. در واقع، بر مبنای نظر «ماکس وبر»، این ویژگی سیاسی شهر است که آن را مبدل به مکانی خاص می سازد و حدود آن را به عنوان یک نظام اجتماعی مشخص می کند. «وبر» علاوه بر این موارد اقتصاد، امنیت و آزادی را از ویژگی های دیگر شهر می داند (فیالکوف، 1383: 101).
کاستلز نیز معتقد است که این استقلال سیاسی- مدیریتی در مورد بیشتر شهرهای قرون وسطایی در اروپا مصداق دارد. شهرهای قرون وسطی یا با حاکمیت اربابی به شکل شهرهای فئودالی و یا به صورت شهرهای تجاری (گیلدها) با محوریت کلیسا شکل گرفتند. به علاوه در این عصر کم کم پیدایش قشر دیگری که فقط به تجارت اشتغال داشتند، نیز مشهود است. رشد این طبقه، از ویژگی های شهر قرون وسطای اروپاست؛ طبقه ای که می تواند استقلال اقتصادی را داشته باشد و در امور صنعتی نیز سرمایه گذاری کند. با توجه به این که شهرهای قرون وسطی دارای قشر بورژوازی تجاری بوده اند- قشری که تلاش می کرد خود را از قید فئودال ها و قدرت مرکزی رها سازد- رابطه اشراف با فئودال ها در زندگی این طبقه تأثیر داشت؛ هر کجا که تضاد بین اشراف و فئودال ها وجود داشت، استقلال شهر بیشتر می شد.
از سوی دیگر، شکاف بین این دو طبقه بر فرهنگ شهر، به ویژه در زمینه سرمایه گذاری و مصرف تأثیر می گذاشت. نزدیکی اشراف با بورژوازی تجاری باعث می شد که بورژوازی تحت تأثیر نظام ارزشی قرار گیرد، زیرا در جاییکه شهرها در انحصار بورژوازی تجاری بودند؛ ارزش های جدیدی بر مبنای اهمیت ثروت و سود شکل می گرفت و چون شهر از مناطق روستایی جدا بود، بقای شهر متکی بر توانایی تولیدات صنعتی قرار داشت. در این زمینه می توان تکامل شهر را بر مبنای رابطه میان بورژوازی یا گروه تجاری اشراف و سلطنت در کشورهای مختلف تبیین کرد. بنابراین، شهرهای قرون وسطایی عموماً محور اصلی خود را بر اساس نهادهای اربابی پی ریزی نمودند، به گونه ای که ارباب با سکونت در قلعه ای که به آن «بورگ» می گفتند و در میان زمین های کشاورزی قرار داشت، نطفه شهری را با مرکزیت «بورگ» تشکیل می داد. به تدریج با اسکان یافتن وابستگانش در اطراف بورگ ها، تغییراتی در شکل ظاهری شهرها به وجود آمد و منجر به توسعه آنها شد. بنابراین، شهرهای قرون وسطایی در محیط های بسته و کم حجم با دیوارهای بلند در اطراف آنها که فاقد فضای باز درونی نظیر میادین بودند، شکل گرفت.
«وبر» معتقد است که تکوین شهر در این دوران، مدیون قلعه هاست. او این شهرها را به عنوان شهر- قلعه در نظر می گیرد و معتقد است که این شهرها قلعه ها بودند که با توجه به قلعه ای که داشتند، به شاه و فئودال ها اجازه حکومت می دادند و امنیت را تأمین می کردند(فیالکوف، 1383: 101).

1-3- شهرهای قبل از انقلاب صنعتی

شهرهای ماقبل صنعتی را می توان در سه گروه به شرح ذیل مورد بررسی قرار داد:

1-3-1-شهرهای فئودالی

در شهرهای فئودالی سه طبقه ی کاملاً مشخص دیده می شد: طبقه ی ممتاز، طبقه ی پایین و طبقه بیرون از روند اصلی جامعه ی شهری که از توده ی مردم و گروه های قومی- مذهبی تشکیل می شد. طبقه ی اول بر شهر حکومت می کرد. این گروه، قدرت و توان خود را از منابع خارج از شهر به دست می آورد. طبقه ی پایین تر یا توده ی مردم و اقلیت های قومی- مذهبی هر چند در اقتصاد شهری دارای نقش هایی بودند، در اداره ی جامعه ی شهری هیچ امتیازی نداشتند.
در ساخت داخلی شهرهای فئودالی، طبقه ی اول در مرکز شهر و در مجاورت مرکز تجاری، مذهبی، سیاسی و محل برگزاری مراسم و آیین ها، با خدمتکاران و محافظان خود ندگی می کردند. طبقه ی پایین تر، بسیار دورتر از مرکز شهر و در مجاورت مرزهای شهری یا در حاشیه ی آن اقامت داشتند و اقلیت های قومی- مذهبی نیز در محله های ویژه (گتوها) در یک شرایط جدایی گزینی اکولوژیک به اجبار در بیرون دیوارهای شهری ساکن می شدند(شکویی، 1385، 165).

1-3-2-شهرهای تجاری

در مورفولوژی شهرهای تجاری، وجود مناطق ویژه برای فعالیت های ویژه در داخل شهرها اهمیت داشت و مورفولوژی هر بخش از شهر با توجه به میزان خرید و فروش در آن شکل می گرفت. خانه ی شهرنشینان به منزله ی کارگاه، انبار و محل زندگی بازرگانان، اربابان حرفه ها، کارگران و کارآموزان محسوب می شد؛ از این رو جدایی گزینی طبقات اجتماعی در شهرهای تجاری قرون وسطی دیده نمی شد. در این قبیل شهرها همواره یک ترکیب خاص اجتماعی به وجود می آمد؛ در نتیجه ساخت شهر به صورت منطقه بندی متحدالمرکز که مناطق مختلف، پیرامون، مرکز شهر را بپوشاند، درنمی آمد(شکویی، 1385، 166).
در شهرهای تجاری، هنگام شکوفایی اقتصاد شهری، منطقه ی بازار توسعه ی بیشتری می یافت و منطقه ی مسکونی شهر به نهایت گسترش و زیبایی خود می رسید. در این حالت، شهر به مرکز سرمایه گذاری تبدیل می شد و زمین شهری نیز به صورت یک کالا، ارزش بیشتری می یافت. می توان گفت شهرهای تجاری، یک مرحله ی انتقالی از فئودالیسم روستایی به سرمایه داری شهری- صنعتی بوده است(شکویی، 1385، 167).

1-3-3- شهرهای استبدادگری

سومین نوع شهرهای ماقبل صنعتی، شهرهایی است که با نظام استبدادی اداره می شد. در چنین شهرهایی، قدرت اداری و سیاسی نه از آن گروه فئودال بود و نه از آن گروه بازرگان، بلکه در اختیار یک فرد یا یک خانواده قرار داشت. گاهی اوقات نیز شهرهای فئودالی به سبب تسلط یک خانواده بر امور شهر، با نظام استبدادی اداره می شد. در آن دوره، بیشتر شهرهای کشور آلمان در تصرف و حاکمیت دوک ها و شاهزادگان قرار داشت که نمونه هایی از آن در تاریخ شهرهای برلن، مونیخ، دوسلدوروف وبرانسویک دیده می شود. از قرن شانزدهم و هفدهم به بعد، در بیشتر کشورهای اروپایی، حکومت های سلطنتی عاملی اصلی توسعه ی شهرها بوده اند؛ بدین سان که تصمیم و اراده ی پادشاه، اساس کیفیت برنامه ریزی شهری قرار می گرفت.
در شهرهایی که با نظام استبدادی اداره می شد، قصرهای پادشاه و شاهزادگان، محل زندگی حاکم و عمارات گروه های ممتاز شهری، مهم ترین چشم انداز مورفولوژیک شهر بودند. گروه های ممتاز و ثروتمند شهری برای سهولت دسترسی به مرکز قدرت، سعی می کردند ساختمان های محل زندگی خود را در مجاورت بناهای سلطنتی و حکومت احداث کنند. در این دوره، هنگام جابه جایی قصرهای سلطنتی و حاکم نشین، گروه های ممتاز شهری نیز محل مسکونی خود را ترک کرده و در مجاورت قصرهای جدید، محلی برای زندگی انتخاب می کردند(شکویی، 1385: 168). در این شهرها، تقسیم کار اجتماعی و تکنیک شهری- در مقایسه با روستایی- مسلط بود و توسط طبقه خاصی به نام بورژوازی ماقبل صنعتی نقش مهمی داشتند، قشر صنعت گران بودند که به کار تولید می پرداختند و حاصل فعالیت آنها زمینه تجارت و مبادله را فراهم می آورد. این قشر که دارای تشکیل های صنعتی بود، از طریق آن خواسته های خود را در انجمن های شهری عنوان می کرد، خود را بخشی از شهر می دانست و از حقوق خود دفاع می کرد. «ماکس وبر» معتقد است که شهرهای ماقبل صنعتی در اروپا، واحدهای سیاسی خودفرمان بوده اند و گروه های مختلف شهری، از حقوق شهروندی و میزانی از قدرت سیاسی بهره می بردند؛ به طوری که در صورت لزوم می توانستند متحد شوند و از شهر به عنوان یک واحد جدا و مستقل دفاع کنند(فیالکوف، 1383: 100). این شهرهای استبدادی و فئودالی شامل همان شهرهای تجاری یا گیلدها بودند.
طبقات اجتماعی در شهرهای تجاری قبل از انقلاب صنعتی عبارت بودند از: تجار، مالکین اماکن شهری و صنعت گران که به کارهای غیرکشاورزی اشتغال داشتند. در اروپا قبل از انقلاب صنعتی، شهر مکان زندگی این گروه ها بوده و شهرها دارای میزانی از استقلال سیاسی بوده اند. همین گروه ها زمینه را برای شکل گرفتن بورژوازی پدید آوردند؛ یعنی طبقه ای که کاملاً خصلت شهری داشته و محیط مناسبی برای پیدایش جامعه مدنی در غرب فراهم می آورد. بنابراین می توان ویژگی های شهرهای قبل از انقلاب صنعتی را مبتنی بر نظام اجتماعی متمرکز بر فعالیت های صنعتی دانست که قشر بازرگان و صنعت گر به وسیله طبقه ثروتمند بورژوازی هدایت می شد.
«گیدنز» معتقد است که در جوامع ماقبل صنعتی، یک احساس امنیت هستی شناسانه از طریق سنت به انسان داده می شد. این سنت خود حاصل هنجارهایی بود که در اثر تکرار جریان زمان و مکان در زندگی روزانه شکل می گرفت. اما با پیدایش شهرنشینی مدرن، این مفاهیم از بین رفت و فضاهای جدیدی خلق شد(گیدنز، 1383: 63).
همچنین شهرهای ماقبل صنعتی با ساخت طبقاتی، کانون تمرکز فعالیت های دینی، سیاسی، مدیریتی و نظامی بوده اند و در واقع، شهر مکان قدرت بود.
اگر به شهرهای ماقبل صنعتی توجه کنیم، متوجه یگانگی میان محیط شهری و طبیعت می شویم اما در جهان سرمایه داری، این یگانگی از بین می رود و محیط شهری مبدل به کالا می شود و این نوع کالایی شدن، تجربه انسان را نسبت به طبیعت تغییرمی دهد. به هر روی، شهرها در روند و جریان انقلاب صنعتی سرفصل جدیدی در مسیر تحولات را شاهد بوده اند(ساوجو وارو، 1380: 51).

1-4-شهرها در روند انقلاب صنعتی

در جریان انقلاب صنعتی، شهرها و شهرنشینی به سوی تولیدات صنعتی و نظام سرمایه داری گام برداشتند. شهرهایی که به واسطه برخورداری از روابط و مناسبات صنعتی، ساختار روستاها را دگرگون ساختند و موجبات مهاجرت عظیم روستاییان را به مناطق شهری فراهم آورند. همچنین گذار از اقتصاد کوچک خانگی به اقتصاد صنعتی کوچک و آنگاه به اقتصاد صنعتی بزرگ که نهایتاً به تمرکز نیروی انسانی، ایجاد بازار و تشکیل فضا و محیط صنعتی منجر گردید، باعث توسعه فزاینده شهرها شد(توسلی، 1383: 13). پس از انقلاب صنعتی و با شکوفایی تولیدات صنعتی، همراه با تمرکز جمعیت در شهرها، ساخت آنها دگرگون و سازمان اجتماعی شان متحول گردید. به این ترتیب، هجوم به شهرها، آنها را مبدل به مکانی ساخت که بیش از گنجایش خود جمعیت داشتند و تقریباً به حالت انفجاری درآمده بودند؛ به طوری که در طول قرن نوزدهم هنوز محلات شهری از هم تفکیک نشده بودند. افراد غنی و فقیر در یک محله در کنار هم زندگی می کردند و گاهی در یک ساختمان، در طبقات پایین افراد مرفه تر و در طبقات بالا، افراد فقیرتر زندگی می کردند. حرکت ها اکولوژیک در شهرها بعداً آغاز می شود. طبقه نوبنیاد بورژوازی، طبقه ای بود که مالک تجارت یا کارگاه های تولیدی بود و روز به روز نیاز به کارمندان بوروکراتیک و کارگران در شهرهای لندن و پاریس بیشتر احساس می شد.
تولید انبوهی که پس از انقلاب صنعتی به وجود آمد، کم کم شکل بازار را تغییر داد. تولید انبوه نیز نیاز به مصرف کننده انبوه داشت. در اینجا ضرورت پیدایش خطوط حمل و نقل که جمیعت مصرف کننده را به مراکز خرید هدایت کند، پدید آمد. در سال 1838 برای اولین بار در شهر پاریس، اتوبوس هایی که با اسب کشیده می شدند، به حرکت درآمدند و جمیعت را به مراکز خرید هدایت کردند.
به تدریج خرده فروشی ها ناپدید شدند و تولید کارخانه ای، که کالایی را با قیمت و کیفیت متوسط تولید می کرد، در اختیار جمعیت بیشتری قرار گرفتند و بر شمار مصرف کنندگان افزوده شد. در این دوره نه تنها شهرها، بلکه نهادها، مناسبات و روابط بین آنها متحول گردید. «دورکیم» تحول فوق و توسعه شهرها را مرتبط با تراکم جمعیت و تراکم اخلاقی(7) می دانست. به اعتقاد او: «تراکم اخلاقی در صورتی نتیجه می دهد و ثمربخش می باشد که فاصله واقعی بین افراد به نحوی کاهش یافته باشد؛ یعنی تراکم مادی و جمعیتی قبل از آن رشد کرده باشد»(دیکنز، 1380: 49).

1-5-شهرها پس از انقلاب صنعتی

پس از انقلاب صنعتی، شهرها و به ویژه شهرهای اروپای تغییرات فراوانی کردند. در این دوره شکل فضایی شهرها تغییر یافت و به علت نامطلوب بودن محیط درونی شهر، طبقه مرفه به خارج از شهر رفته و آنجا را برای زندگی انتخاب نمودند. البته این کار فقط برای کسانی میسر بود که از عهده مخارج مساکن بهتر و حمل و نقل به درون شهر برمی آمدند. بعدها کارخانه ها که به فضای بیشتری احتیاج داشتند و فضای داخل شهر برایشان کوچک بود، به مناطق بیرونی رفتند و مرکز شهر، مکان خرده فروشی ها، بانک ها و خدمات شهری گردید. اما در اکثر موارد، بخش هایی از هسته مرکزی را محله های ویران و زاغه ها احاطه می کردند. در این دوره، حرکت عمودی شهر نیز آغاز شد و پیشرفت معماری شکل شهر را تحت تأثیر قرار داد.
پیدایش خطوط بزرگراه ها، رونق استفاده از اتومبیل و ایجاد پارکینگ برای آن، از یگر خصایص شهرهای مدرن است. در این دوران اتومبیل تا حدود زیادی جانشین راه آهن گردید و حرکت بخشی از خطوط حمل و نقل به زیرزمین، یعنی مترو منتقل شد. از آنجایی که خصلت دیگر شهرهای مدرن، جدایی فضای مسکونی طبقات مختلف از یکدیگر است، پیدایش بزرگراه ها در جهت حرکت به حومه ها، آن را تشدید گردید و فاصله مکانی اقشار مرفه از زاغه نشینان بیشتر شد.
امروزه بزرگراه ها به جای اینکه در خدمت مردم شهر باشند، برای صنعت اتومبیل سازی و استفاده هرچه بیشتر آن ساخته می شوند. با توجه به اینکه اتومبیل ها به نوبه خود در نابود کردن محیط شهری نقش مهمی دارند، پس برنامه ریزی شهری ایجاب می کند که اتومبیل ها از مرکز شهر حذف شوند و استفاده از وسایل عمومی حمل و نقل، یعنی مترو یا اتوبوس جای آن را بگیرد تا هم از شدت ترافیک و آلودگی هوا کاسته شود و هم با افزایش پیاده روی، فضاهای زنده بیشتری برای محیط شهری فراهم شود(دیکنز، 1380: 47).
همان طور که اشاره شد، پیدایش شهرهای ماقبل صنعتی مبتنی بر ثروت مازادی بود که در اثر کار مردم پدید آمده و اربابان شهر از آن برای باشکوه تر ساختن شهرها استفاده می کردند. اما دوران بورژوازی این سنت را کنار گذاشت و بر مبنای عقلانیت ابزاری جدیدی عمل کرد که تسلط روابط اقتصادی و اهمیت آن، سرنوشت شهر را تعیین می کرد. مراحل مختلف تغییرات شهرها در این دوره عبارتند از:
دوره اول، در این دوره، صنعت، واقعیت شهری شدن پیشین را به کلی نابود می کند و این جریان هم از طریق عمل و هم از طریق ایدئولوژی انجام می شود؛ به طوری که تسلط اقتصاد صنعتی، شهر اجتماعی را نابود می سازد.
دوره دوم، دوره ای که در آن توسعه شهری و جامعه شهری عمومی شود. واقعیت شهری در ضمن ویران گری درونی که دارد، خود را به عنوان یک واقعیت اجتماعی- اقتصادی مستقر می سازد. می توان گفت که اگر شهر و کانونی بودن آن را حذف کنیم، تمامی جامعه دچار فروپاشی می شود.
دوره سوم، در این مرحله واقعیت شهری دوباره ساخته می شود. در عین حال که اعمال ویران گر این جریان به فکر، عمل و محیط آسیب رسانده، کانونی بودن شهر مجدداً برقرار می گردد.
البته گیدنز یکی از ویژگی های عمده این دوره را «فرارفتن زندگی اجتماعی از مرزهای زمان و مکان می داند»(بهروان، 1377: 48). به زعم گیدنز، در این دوره انسان ها «از جا کنده» می شوند و خود را محدود به مکان های بومی و محلی نمی کنند.

1-6-شهرهای فراصنعتی

جوامع صنعتی پیشرفته از نیمه قرن بیستم وارد مرحله جدیدی از توسعه خود شدند که عموماً از آن با واژه دوران «پسا صنعتی» نام برده می شود. دو جامعه شناس متخصص در جوامع مدرن، دانیل بل آمریکایی و آلن تورن فرانسوی، در سال های ابتدایی دهه 70 قرن بیستم، این مفهوم را مطرح کردند. هر دو متفکر معتقد بودند که جامعه سرمایه داری متأخر از دهه 70 دچار دگرگونی هایی اساسی شده است که آن را به شدت از دوران صنعتی پیشین متفاوت می کند. به باور آنها، این تفاوت به همان اندازه و حتی بیشتر از تفاوتی بود که جامعه صنعتی را از دوران پیش صنعتی و کشاورزی پیشین جدا می کرد. مهم ترین پارامترهایی که در این مورد مطرح می شدند، موارد زیر بودند:
1- تبدیل شدن زندگی شهری به نوع اصلی و به زودی نوع یگانه زندگی انسان ها، پدید آمدن کلان شهرها که دارای مشخصات اجتماعی، فرهنگی و فن آورانه خاص خود هستند؛ یعنی چندگانگی و تنوع بسیار شدید فرهنگی، تجمع ثروت و قدرت در ابعاد غول آسا و پدید آمدن شبکه های فن سالارانه و کلان ساختارهای معماری و همچنین تأکید هرچه بیشتر بر مفهوم طراحی شهری.
2- کاهش سهم بخش کشاورزی- به حداقل ممکن- در کل اقتصاد، کاهش قابل ملاحظه بخش صنعتی در اقتصاد و تبدیل شدن بخش خدمات به مهم ترین و پرثمرترین حوزه فعالیت های اقتصادی.
3- افزایش بسیار زیاد مبادلات سرمایه ای، مالی شدن خارق العاده بازارهای سرمایه ای و ادغام سرمایه ها در سطح جهان.
4- انقلاب اطلاعاتی، گسترش نظام های شبکه های اطلاعاتی مبتنی بر گردآوری، انباشت، پردازش و توزیع اطلاعات با سرعت بالا و با پیچیدگی های بسیار، با اتکا به وابستگی هرچه بیشتر به رایانه ها و فناوری خودکاری.
5- فرآیند موسوم به صنعت زدایی، یعنی خروج هرچه بیشتر بخش های صنعتی از کشورهای صنعتی پیشین و جای گرفتن آنها در کشورهای در حال توسعه به دلیل دستمزدهای پایین کارگران و کمبود امتیازات اجتماعی آنها. افزون بر این، مشکلات بخش صنعتی(آلایندگی، هزینه های اجتماعی گزاف آن و تنش اجتماعی) نیز موجب دوری مراکز صنعتی از این کشورها شده اند(فکوهی، 1383: 7-116). اشکال فضاهای شهری عصر پساصنعتی عبارتند از:

1-6-1- مادر شهر (8)

به اعتقاد جامعه شناسان، پیدایش پدیده «مادرشهر» تحولی جدید و اساسی در تاریخ بشر است. در حالی که در آغاز صنعتی شدن مهاجرت های شهری مرکزگرا شدند، پس از این مرحله به دلیل انفجاری که در هسته مرکزی شهر به وجود آمد، مهاجرت های مرکز گریز آغاز شدند. بنابراین پیدایش «مادرشهر» با گسترش شهر به بیرون و پیدایش حومه نشینی هم زمان واقع می شود. در «مادرشهر» مشاغل تخصصی و تقسیم کارپیچیده است و حمل و نقل امکان حرکت را در نقاط مختلف شهر پدید می آورد. در نتیجه تغییر محل کار آسان تر می شود و افراد مشاغل خود را بیشتر عوض می کنند. علاوه بر این، قشر جدیدی که در «مادرشهرها» رشد می کنند، گروهی می باشند که در بخش خدمات مغشول هستند و جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند. «مادرشهرها»، در واقع مجتمعی متشکل از محلات شهری و فضاهای باز و تمامی بخش های وابسته به آن می باشند؛ یعنی «مادرشهر» متشکل از هسته مرکزی شهر، حومه ها و شهرهای اقماری است که ممکن است ساکنین آنها در «مادرشهر» کار کنند.
هسته مرکزی «مادرشهر» بسیار متراکم است، البته جمعیت هسته مرکزی «مادرشهر» در روز و شب یکسان نیست؛ به طوری که در طول روز هسته مرکزی انباشته از جمعیت و شب ها مراکز شهر به جز بعضی محلات فقیرنشین که در اطراف هسته مرکزی وجود دارند، از جمعیت خالی می شوند، چرا که بیشتر مناطق مسکونی خارج از هسته مرکزی واقع شده اند.
کاستلز معتقد است که در واقع، «مادرشهر» بازتولید یک شکل فضایی جدید در جهان سرمایه داری پیشرفته است این امر حاصل جریانی کلی است و ابتکاری در شکل شهر محسوب می شود. «مادرشهر» مدرن تنها یک محیط شهری بزرگ با جمعیت زیاد نیست و وجه تمایز آن، پراکندگی فعالیت ها در فضا، کارکردها، گروه ها و وابستگی متقابل آنها از طریق پیوند جغرافیایی مناطق مختلف می باشد.
کاستلز نقش تکنولوژی را در توسعه «مادرشهرها» بسیار مهم می داند. به اعتقاد او، با توسعه و پیشرفت صنعت، کشف انرژی برق و استفاده از خطوط حمل و نقل زیرزمینی، امکان تمرکز نیروی انسانی در اطراف واحدهای تولیدی پدید می آید. وسایل حمل و نقل عمومی مناطق گوناگون «مادرشهر» را پیوند می دهد، به طوری که در زمان کوتاهی می توان به نقاط مختلف «مادرشهر» دسترسی داشت و پخش سلسله مراتبی ادارات و مؤسسات کوچک تر در اطراف «مادرشهر»، فقط با وجود وسایل اطلاع رسانی مدرن (مثل تلفن، تلکس، دورنگار، ایمیل و اینترنت) ممکن است.
کاستلز معتقد است: «مادرشهرها» تحت تأثیر عوامل تکنولوژی قرار دارند. مجموعه ای از عوامل نیروهای تولیدی، روابط اجتماعی جدیدی را پدید می آورند که در قالب شیوه فرهنگی خاصی تجلی پیدا می کند. پیوند میان فضا و تکنولوژی مهم ترین رابطه میان مجموعه ساخت اجتماعی و این شکل شهری است. پراکنده شدن شهر، گسترش آن و پیدایش منطقه های «مادرشهری»، رابطه نزدیکی با سرمایه داری پیشرفته دارد که در جوامع توده وار تجلی پیدا می کند.

1-6-2- کلان شهرها

کلان شهرها عموماً در داخل یک شبکه شهری عمل می کنند که در آن می توان چند گونه دیگر از شهرها را نیز پیدا کرد. در کنار شهر اصلی که در مرکز یک منطقه قرار می گیرد، سه گونه دیگر عبارتند از: اول، مراکز اولیه و پراکنده، یعنی شهرک های بسیار کوچک که دارای خدمات محدودی از میان رایج ترین و ضروری ترین خدمات هستند. دوم، مراکز محلی که عموماً دارای طیف کاملی از خدمات مورد نیاز اهالی خود و اطراف خود هستند (این گروه معمولاً از شهرهای کوچک تشکیل می شوند) و سرانجام مراکز بینابینی یا زیرمنطقه ای که خدمات استثنایی تری را نیز عرضه می کنند. در حالی که عموماً در مراکز اولیه شاهد سازمان یافتگی نیستیم، این سازمان یافتگی و نظم را می توان در و گروه دیگر در سطح یک منطقه مشاهده کرد(فکوهی، 1383: 123).

1-6-3- تکنوشهر

روند توسعه شهری در طول قرن بیستم تحت تأثیر پیشرفت های تکنولوژیک قرار داشت، به همین دلیل بعضی از جامعه شناسان مانند کاستلز و هال به پیدایش شهرهای جدیدی تحت عنوان «تکنوشهر» اشاره می کنند. با توجه به روند کنونی، در قرن بیست و یکم نیز، جهان با افزایش تجربه های تکنولوژیکی مواجه خواهد شد. این تجربه به همان اندازه در تغییر وضعیت شهری دگرگون ساز است که انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم بود. برخلاف شهرهای قرن نوزدهم که محل تولید پارچه، فولاد و زغال سنگ بوده اند، این مراکز جدید مکان تولید اطلاعات و ایده های نو هستند. پس تکنوشهرها مناطق پیرامونی وسیعی هستند که واحدهای اجتماعی- اقتصادی، بزرگراه ها، مراکز خرید، پارک های صنعتی و ... را دارا می باشند. تکنوشهرها در واقع چندهسته ای هستند که یکی از اولین الگوهای آن را می توان در لس آنجلس مشاهده کرد. «تکنوشهر» می تواند چیزی در حدود هفتاد مایل از هسته اصلی در همه شعاع ها، پراکنده باشد.
اغلب «تکنوشهرهای» نزدیک به هم، رابطه مستقیم تری نسبت به «تکنوشهرهای» دیگر نقاط کشور دارند و احتمال دارد که رابطه مستقیم با «مادرشهر» مرکزی نداشته باشند. بافت «تکنوشهر» از طریق بزرگراه های عظیم و راه های کمربندی مشخص می شود که همه نقاط پیرامونی را بدون عبور از مرکز شهر به یکدیگر مربوط می سازد(همان: 486).
کاستلز و هال معتقدند که اصطلاح «تکنوشهر» می تواند شهرهایی را که کار اصلی آنها تحقیق و نوآوری است، توصیف کند. «تکنوشهرها» به شکل قابل توجهی با شهرهای دوران صنعتی متفاوت هستند. آنها شهرهایی تمیز، با جمعیتی مرفه و متشکل از برگزیدگان متخصص هستند. در این شهرها اثری از زاغه های مخروبه که پشت بلوارهای بزرگ، یا مناطق مرفه مخفی شده باشند، دیده نمی شود. البته نباید تصور کرد که با ظهور «تکنوشهرها» شهرهایی مثل لندن، پاریس، نیویورک یا توکیو که پایه گذار صنعتی شدن بودند، در حال از بین رفتن هستند؛ زیرا آنها هم به نوبه خود دارای محیط های خاص نوآوری می باشند.
به طور کلی، تکنوشهرها با برنامه ریزی توسعه یافته اند. برخی از آنها با سرمایه گذاری خصوصی پدید آمده و برخی دیگر حاصل انواع مشارکت میان بخش خصوصی و دولتی بوده اند. عده زیادی از افرادی که در این تکنوشهرها مشغول به کار هستند، چیزی نمی سازند؛ اما چند کیلومتر دورتر، در بناهای مشابهی که از تجمل کمتری برخوردارند، عده ای مشغول ساختن چیزهایی هستند که دراینجا اختراع شده است. این چیزها ممکن است یک کامپیوتر، یک دستگاه ویدئو، یک سی دی یا یک داروی جدید یا هر وسیله دیگر پیشرفته تکنولوژیک باشد. نقطه اشتراک آنها این است که همگی متکی بر اطلاعاتی هستند که در تکنوشهر ابداع شده است. در واقع تکنوشهر جانشینی برای معادن و کارخانه های قرن نوزدهم است.
از دیدگاه کاستلز و هال، اهمیت این «تکنوشهرها» در این است که ناگهان برحسب یک حادثه پدید نیامده اند، بلکه عمدتاً توسط بخش های دولتی و خصوصی ساخته شده اند تا بتوانند تغییرات بنیادین جامعه، اقتصاد و بخش های دیگر را کنترل کنند. «تکنوشهرها» در واقع نشانگر این می باشند که شهر و مناطق اطراف آن در حال دگرگونی اساسی هستند. این تغییرات تحت تأثیر سه عامل قرار دارند:
1- انقلاب تکنولوژیک که عمدتاً متکی بر تکنولوژی اطلاعات است.
2- پیدایش اقتصاد جهانی، یعنی شکل گیری تمامی جریان های اقتصادی در مقیاس بسیار وسیع.
با وجود اینکه محدوده های مرزی و دولت های ملی عوامل اصلی در تعیین استراتژی ها هستند، اما مسئله رقابت جهانی بسیار بااهمیت است و بر مسئله سرمایه، مدیریت، نیروی کار، تکنولوژی، اطلاعات و بازار تأثیر می گذارد. حتی شرکت هایی که بازار داخلی یا محلی دارند، باز هم تحت تأثیر پویایی اقتصاد جهانی قرار می گیرند. سرعت جریان اتحاد اروپا و ایجاد اقتصاد یگانه اروپایی این گرایش را شدت می بخشد.
3- پیدایش شکل جدید تولید اقتصادی و مدیریت ناشی از روند رو به رشد اطلاعات جدید است؛ یعنی تولید و افزایش ثروت متکی بر دانش، تکنولوژی و مدیریت اطلاعات است(ممتاز، 1383: 70).

1-6-4- شهر اطلاعاتی

این اصطلاح اولین بار توسط مانوئل کاستلز، جامعه شناس مارکسیست و برنامه ریز اسپانیایی، به کار برده شد. او سال 1898 مشهورترین کتاب خو را تحت عنوان «شهر اطلاعاتی» به رشته تحریر درآورد و در آن به بررسی و تبیین شهرهای جامعه فراصنعتی و پست مدرن پرداخت. او در کتاب یاد شده معتقد است که جهانی نو در حال شکل گیری است، جهانی که بر اثر تقارن سه فرایند مستقل پدیدار شده است: 1- انقلاب تکنولوژی اطلاعات 2- بحران های اقتصادی سرمایه داری 3- دولت سالاری(کاستلز، 1380: 417).
کاستلز «شهر اطلاعاتی» را ماتریس کاملی از الزامات جامعه اطلاعاتی می داند. او این شهر را یک شهر جهانی می خواند؛‌ زیرا کارکردهای هدایت کننده اقتصاد جهانی را در شبکه ای از تصمیم گیری ها و مرکز پردازش اطلاعات با یکدیگر هم ساز می کند. این گونه جهانی شدن اشکال و فرایندهای شهری فراسوی امر کارکردی و سیاسی بوده و بر الگوهای مصرف، شیوه های زندگی و نمادگرایی صوری تأثیر می گذارد.
از سوی دیگر، کاستلز معتقد است شهر اطلاعاتی یک شهر دوگرا نیز هست. دلیل این امر آن است که اقتصاد اطلاعاتی، گرایشی ساختاری به زایش ساختار اشتغال قطبی شده بر اساس قابلیت های اطلاعاتی گروه های اجتماعی متفاوت دارد. بهره وری اطلاعاتی در رأس جامعه ممکن است سبب افزایش بیکاری ساختاری در رده هایی پایینی و در میان کارگران یدی جامعه شود؛ به ویژه در صورتی که کنترل اتحادیه های کارگری در این فرآیند تضعیف شود و نهادهای دولت رفاه، از حملات یکپارچه، سیاست گذاری های محافظه کارانه و ایدئولوژی های نولیبرالی ضربه بخورند. اشتغال کارگران مهاجر در مشاغل رده پایین می تواند سبب تقویت دوگرایی ساختار اجتماعی شهر شود، همچنین در حرکتی موازی با این امر، تفاوت سنی میان جمعیت بومی شهرهای اروپایی که دائماً رو به پیر شدن دارد و جمعیت جوان تازه واردان و مهاجران، به شدت به قطبی شدن جامعه می افزاید؛ به طوری که شهروندانی را به وجود می آورد که از لحاظ آموزش و پرورش، قومیت و سن رو در روی یکدیگر قرار می گیرند و در اینجا با رشد تنش های اجتماعی روبه رو می شویم (فکوهی، 1383 :217). پس اطلاعات را باید مهم ترین عنصر جامعه اطلاعاتی که متحول کننده آن جامعه نیز می باشد،بیان کرد (محسنی، 1383: 18). عنصر تازه ای، بدون مرز، سیاسی و جغرافیایی. به طور کلی تقسیم کار جدید بین المللی و بین منطقه ای که جامعه اطلاعاتی در سطح جهانی به وجود آورده است. به سه فرایند هم زمان منجر می شود:
1- تحکیم سلسله مراتب شهرهای بزرگ که از خلال مراکز گروهی اعمال می شود. این مراکز از پتانسیل های اطلاعاتی خود و فن آوری های ارتباطی استفاده می کنند تا نفوذ جهانی خویش را گسترش داده و آن را تعمیق بخشند.
2- زوال مناطق صنعتی غالباً کهنه، که نتوانسته اند گذار موفقیت آمیزی به اقتصاد اطلاعاتی انجام دهند (البته این به آن معنا نیست که همه شهرهای صنعتی سنتی لزوماً زوال خواهند یافت).
3- ظهور مناطق جدید (نظیر جنوب فرانسه و یا اندلس) و چند مورد محدود از کشورها (نظیر کشورهای آسیایی منطقه اقیانوس آرام) به مثابه مراکز اقتصادی پویا و جاذب سرمایه، نیروی کار و کالاها و بنابراین به وجود آمدن یک جغرافیای اقتصادی جدید. در این اقتصاد جدید، بهره وری و رقابت مناطق و شهرها بستگی به قابلیت آنها در پردازش ظرفیت های اطلاعاتی و کیفیت زندگی و اتصال به مراکز مهم شهری در سطوح ملی و بین المللی دارد.
کاستلز در یک نتیجه گیری معتقد است که عمدتاً شهرهای اطلاعاتی، شهر جهانی و شهر دوگرا به شکل تنگاتنگی با یکدیگر مرتبط هستند و پیش زمینه فرآیندهای شهری را در مرکز اروپا تشکیل می دهند. مهم ترین اطلاعاتی که چنین کارکردهایی را به انجام می رسانند در یک سو و جمعیت معطوف به محلیت که بحران های هویتی عمیق تر را تجربه می کنند، از سوی دیگر می باشد. جدایی میان کارکرد و معنی که برگردان آن را در تنش میان فضای جریان ها و فضای مکان ها می بینیم، می تواند به یک نیروی عمده ثبات زدا در شهرهای اروپایی بدل شود که پتانسیل منجر شدن به یک نوع جدید از بحران های شهری را نیز در خود دارد (کاستلز، 1380: 434).

1-6-5- شهر مجازی

«شهر مجازی» (9) که به آن «شهر الکترونیک» یا «شهر دیجیتالی»(10) نیز می گویند، مجموعه است از فضاهای مجازی یا الکترونیک بر روی شبکه اینترنت که در آن می توان همچون یک شهر واقعی به کار، تفریح، خرید، دیدار و ارتباط با دیگران پرداخت. برای ساختن یک شهر مجازی عموماً از برنامه ای به نام «زبان الگوسازی واقعیت مجازی» استفاده می شود. در حال حاضر شهرهای مجازی را بازسازی می کنند و به استفاده کنندگان امکان می دهند که درون آنها جابه جا شده و احساسی نزدیک به قدم زدن در یک شهر واقعی را داشته باشند. برنامه ریزی در این شهرها باید به صورتی باشد که افراد بتوانند در قالب آدمک هایی(11) با شکل های مختلف انسانی با نمادین وارد شهر شده و با سایر آدمک هایی که به طور زنده وارد شهر شده اند، «گپ»(12) بزنند. این سیستم ها در حال حاضر کاملاً آزمایشی هستند و پیش بینی استفاده از آنها در سال های آینده عمدتاً برای انجام برنامه ریزی شهری، طراحی شهری و ارائه برخی خدمات به شهروندان است.

2-نتیجه گیری

شهر با ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در حدود ده هزار سال پیش، مقارن با دوران نوسنگی و آشنایی انسان ها با کشاورزی و اهلی کردن حیوانات و به تبع آن جایگزینی به جای کوچ نشینی در زمین های حاصل خیز کشاورزی و در بستر رودخانه ها پدیدار گشت. از سوی دیگر، کشاورزی باعث تمایز نقش زن و اهمیت بیشتر آن شد؛ به طوری که در این دوره مردان به شکار و زنان به کشاورزی اشتغال داشتند. به دلیل نیاز به نیروی کار، باروری و پرورش کودکان نیز در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. همچنین ساخت ابزارهایی مانند ظروف و کوزه بر عهده زنان بود. این گونه ابزارها نمایشگر افزایش تولید مواد غذایی بودند که باید درجایی انباشته می شدند. برقراری امنیت و حفاظت از مازاد تولید در برابر خطر حمله حیوانات وحشی و اقوام کوچ رو، مکان های خاص خود را می طلبید. اینجاست که مردم شناسان معتقدند اتحادی مجدد میان عصر سنگی و میان سنگی پدید آمد؛ یعنی اهمیت مجدد شکارچی که می تواند حفاظت از ده و مردم آن را عهده دار شود. این اولین گام درشکل گرفتن نوعی قدرت سیاسی و نهاد حکومتی است. به هر حال اولین شهرهای جهال حدود سه هزار و پانصد سال قبل از میلاد مسیح در بین النهرین و در بین رودهای حاصلخیز دجله و فرات به وجود آمدند. به طوری که هر کدام از این شهرها جمعیتی در حدود ده تا بیست هزار نفر داشتند؛ شهرهایی با مراکز تجاری و مبادلاتی و ساختارنسبتاً پیشرفته و مشتمل بر دژ و معبد. به طور کلی محل سکونت اعیان نزدیک هسته مرکزی بوده و هرچه از مرکز به سمت بیرون حرکت می کنیم، شاهد سکونت طبقات پایین تر می شویم.
شهرهای باستانی: در شهرهای باستانی برخلاف شهرهای مدرن هرچه به هسته مرکزی شهر نزدیک تر شویم، رفاه و امنیت بیشتری را مشاهده می کنیم از جمله این شهرها می توان به شهرهای بین النهرین، شهرهای مصری، شهرهای هندی، شهرهای یونانی و شهرهای مدنی اشاره کرد که پیش از این توضیحات کامل تری در مورد این شهرها آمده است.
شهرهای قرون وسطایی: شهرهای قرون وسطایی با توجه به این امر شکل گرفت که شهرهای باستانی مرکز تولید انبوه نبوده بلکه کانون مدیریت و تسلط حاکمیت بوده اند. از سوی دیگر، شهرهای قرون وسطایی در اثر اتحاد مجدد قلعه به عنوان سکونت نهاد اربابی با سکونت گاه ها و فعالیت های اطراف آن و پیدایش بازار شکل گرفت؛ بنابراین ساختار جدید شهر و نظام سیاسی- مدیریتی یکپارچه و مستقلی را به همراه داشت. به عقیده ماکس وبر این ویژگی سیاسی شهر است که آن را مبدل به مکانی خاص می سازد و حدود آن را به عنوان یک نظام اجتماعی مشخص می کند. او علاوه بر موارد فوق، اقتصاد، آزادی و امنیت را نیز از ویژگی های دیگر شهر می داند.
شهرهای قبل از انقلاب صنعتی: شهرهای ماقبل صنعتی را می توان به «شهرهای فئودالی»، «شهرهای تجاری» و «شهرهای استبدادگری» تقسیم بندی کرد. شهرهای فئودالی دارای سه طبقه: ممتاز، پایین و بیرون بودند. در شهرهای تجاری وجود مناطق ویژه در داخل شهرها اهمیت خاصی داشت. خانه شهرنشینان به منزله کارگاه، انبار و محل زندگی بازرگانان، اربابان و خدمه، کارگران و کارآموزان محسوب می شد. شهرهای استبدادی شهرهای ماقبل صنعتی بودند که با نظام استبدادی اداره می شدند. در چنین شهرهایی قدرت اداری و سیاسی نه از آن گروه فئودال و نه از آن گروه بازرگان بود؛ بلکه در اختیار یک فرد یا یک خانواده قرار داشت. گاهی اوقات شهرهای فئودالی به سبب تسلط یک خانواده به شکل شهرهای استبدادی اداره می شدند.
شهرها در روند انقلاب صنعتی: این گونه شهرها در جریان انقلاب صنعتی به سوی تولیدات صنعتی و نظام سرمایه داری گام برداشتند. شهرهایی که به واسطه برخورداری از روابط و مناسبات صنعتی، ساختار روستاها را دگرگون ساختند و موجبات مهاجرت عظیم روستاییان به مناطق شهری را فراهم آوردند. از سوی دیگر، گذر از اقتصاد کوچک خانگی به اقتصاد صنعتی کوچک و آنگاه به اقتصاد صنعتی بزرگ نهایتاً به تمرکز نیروی انسانی و ایجاد بازار و تشکیل فضا و محیط صنعتی منجر شد.
شهرها پس از انقلاب صنعتی: شهرها به ویژه شهرهای اروپایی پس از انقلاب صنعتی تغییرات فراوانی کرده اند. در این دوره شکل فضایی شهرها تغییر نمود و به مکان خرده بانک ها و خدمات شهری تبدیل شدند. همچنین خطوط بزرگراه رونق پیدا کرد و استفاده از راه آهن، اتومبیل و ایجاد پارکینگ معمول شد.
شهرهای فراصنعتی، جوامع صنعتی پیشرفته از نیمه قرن بیستم وارد مرحله جدیدی از توسعه خود شدند که عموماً به دوره «پساصنعتی» معروف است. در این دوره، شهرها اشکال گوناگونی پیدا کردند و دگرگونی های فراوانی در زندگی روزمره انسان ها به وجود آورده اند. از این اشکال می توان به مادر شهر، کلان شهر، شهر اطلاعاتی و شهر مجازی اشاره نمود که هر کدام دارای ویژگی های خاص خود هستند. در آخر از شهرهای فراصنعتی به شهر آینده نیز می توان اشاره کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات.
2. مدرس دانشگاه آزاد اسلامی، واحد زنجان.
3. Agora
4. Gimnasieum
5. Civitas
6. Forum
7. Moral density
8. Metropolice
9. Virtual city
10. Digital city
11. Avatar
12. Chat

منابع:
1. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1359.
2. ابوالحسن تنهایی، حسین، جامعه شناسی فلسفی دینی در غرب باستان، تهران: انتشارات بهمن برنا، 1382.
3. ابوالحسن تنهایی، حسین، درآمد بر مکاتب و نظریه های جامعه شناسی، گناباد: انتشارات مرندیز، چاپ اول، 1374.
4. ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران: انتشارات انقلاب اسلامی، 1374.
5. ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران، انتشارات کلمه، 1374.
6. استراترن، پل، آگوستین، قدیس، ترجمه شهرام حمزه ای، تهران: نشر مرکز، چاپ اول، 1378.
7. بارنز، هری المروبکر، تاریخ اندیشه اجتماعی، ترجمه جواد یوسفیان و علی اصغر مجیدی، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ چهارم، 1384.
8. توسلی، غلام عباس، جامعه شناسی شهری، تهران: انتشارات دانشگاه پیام نور، چاپ هفتم، 1383.
9. جمشیدیها، غلامرضا، پیدایش نظریه های جامعه شناسی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول، 1383.
10. دیکنز، پیتر، جامعه شناسی شهری، ترجمه حسین بهروان، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1377.
11. ساوج، مایک و آلن وارد، جامعه شناسی شهری، ترجمه ابوالقاسم پوررضا، تهران: انتشارات سمت، چاپ اول، 1380.
12. شکویی، حسین، دیدگاه های نو در جغرافیای شهری، تهران: انتشارات سمت چاپ نهم، جلد اول، 1385.
13. فکوهی، ناصر، انسان شناسی شهری، تهران: نشر نی، چاپ اول، 1383.
14. فیالکوف، یانکل، جامعه شناسی شهری، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: مؤسسه انتشارات آگاه، 1383.
15. کاستلز، مانوئل، عصر اطلاعات اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احمد علیقیان و افشین خاکباز، جلد سوم، تهران: انتشارات طرح نو، جاپ اول، 1380.
16. گیدنز، آنتونی پیامدهای مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثی، تهران: نشر مرکز، چاپ سوم، 1384.
17. گیدنز، آنتونی، تجدد و تشخص، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: نشر نی چاپ سوم، 1384.
18. محسنی، منوچهر، جامعه شناسی جامعه اطلاعاتی، تهران: نشر دیدار، چاپ اول، 1380.
19. ممتاز، فریده جامعه شناسی شهر، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، 1383.
20. نقدی، اسدا...، درآمدی بر جامعه شناسی شهر (انسان و شهر)، همدان: نشر فن آوران، چاپ اول، 1382.
21. وبر، ماکس، شهر در گذر زمان، ترجمه شیوا کیانی، تهران: انتشارات شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، 1369.


منبع مقاله:
زیرنظر رضا صالحی امیری؛ (1389)، مجموعه مقالات مدیریت و برنامه ریزی شهری، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ نخست



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.