مترجم: حميدرضا شيخي
اسلام با عنايت ويژه اي انسان را به مشاهده ي پديده هاي هستي و انديشيدن در آفرينش بديع خداوند بزرگ و تأمل در آسمان ها و زمين و در نفس، و در همه ي مخلوفات جهان دعوت کرده است. براي نمونه به اين چند آيه از قرآن کريم اشاره مي کنيم:
( الَّذِينَ يذْكُرُونَ اللَّهَ قِيامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا ). (1)
« آنان که ايستاده و نشسته و خفته، خدا را ياد مي کنند و در آفرينش آسمان ها و زمين مي انديشند [و مي گويند]: پروردگارا، تو اين ها را بيهوده نيافريده اي...»
( أَوَلَمْ يتَفَكَّرُوا فِي أَنْفُسِهِمْ...). (2)
« آيا در خويشتن انديشه نمي کنند...».
( قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيفَ بَدَأَ الْخَلْقَ...). (3)
« بگو: در زمين بگرديد و بنگريد که چگونه آفرينش را آغاز کرد...».
( قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ...). (4)
« يگو: بنگريد که در آسمان ها و زمين چيست...».
( فَلْينْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ...». (5)
« پس، آدمي بينديشد که از چه آفريده شده است...».
قرآن کريم با دعوت انسان به مشاهده و دقت و انديشيدن در پديده هاي هستي در واقع، انديشه ي علمي را که با مشاهده و گردآوري اطلاعات و نتيجه گيري و سپس تحقيق درباره ي درستي اين نتايج آغاز مي شود بنياد نهاد. اهتمام قرآن کريم به دعوت مردم به مشاهده و دقت و انديشيدن انگيزه ي نيرومندي بود که مسلمانان را به تحصيل شناخت و علم و انجام پژوهش هاي تجربي واداشت و اين خود به جوانه زدن نهضت علمي در جامعه اسلامي و شکوفا شدن معارف و علوم در ميان مسلمانان انجاميد و اين درست در زماني بود که اروپا همچنان در تاريکي جهل و ناداني به سر مي برد. نور علم از جهان اسلام به کشورهاي اروپايي تابيدن گرفت و تاريکي هاي جهل را از آن ها زدود و روح تفکر علمي و پژوهش تجربي را در اين سرزمين دميد و همين باعث ظهور رنسانس در اروپا شد.
قرآن کريم به آزاد سازي خرد از قيد و بندهايي که آن را از درست انديشي باز مي دارد توجه خاصي نشان داد و از اين رو با تقليد و پيروي از آراي گذشته، بدون انديشيدن درباره آن ها و مطمئن شدن از صحت آن ها، مبارزه کرد. با اوهام و خرافات که انديشه را به بند مي کشند و مانع حرکت و تحقيق در جهت رسيدن به حقيقت مي شوند جنگيد. با شتاب در داوري، بدون مطئمن شدن از درستي مقدمات و دقت و صحت و ادله، مبارزه کرد. از پيروي از گمان که در معرض خطاست نهي کرد و به پيروي از حق که دلايل صحيح تأييدش کند فرا خواند. هم چنين از قرار گرفتن تحت تأثير آرا و تمايلاتي که به جانبداري مي انجامد و باعث خطاهاي تفکر مي شود نهي کرد. نگارنده، در کتاب قرآن و روان شناسي(6) به موضوع تفکر از ديدگاه قرآن کريم پرداخته و عوامل گوناگون تأثيرگذار در تفکر را که در قرآن کريم از آن ها ياد شده بررسي کرده است. دعوت قرآن به مشاهده و انديشيدن، و رهايي از قيد و بندهايي که مانع تفکر مي شود، شالوده اي بود که بنيان انديشه علمي و پژوهش تجربي در ميان دانشمندان مسلمان بر آن استوار گرديد.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز به انديشيدن در نشانه هاي خداوند متعال و مخلوقات بديع او دعوت کرده است. بنابراين، تأمل و تفکر در مخلوقات خداوند از برترين انواع عبادت است. در روايتي آمده است که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« يک ساعت انديشه کردن از يک سال عبادت کردن بهتر است». (7)
ابن عباس مي گويد: عده اي درباره ي ذات خداوند عزوجل انديشه مي کردند، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« درباره آفريده هاي خداوند انديشه کنيد و درباره ي ذات خدا نينديشيد؛ زيرا که شما او را چنان که بايد نمي شناسيد». (8)
تفکر در آيات الهي و آفريده هاي شگفت انگيز او و نظام متقن هستي و در قوانين ثابتي که بر همه ي پديده هاي گيتي حاکم است انسان را به اين نتيجه مي رساند که اين هستي آفريدگار و گرداننده اي دارد. از همين رو، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به انديشه کردن در آفرينش خدا توصيه و از انديشيدن در ذات او نهي کرده است؛ چون عقل آدمي از دريافت آنچه خارج از محدوده ي توانايي اوست ناتوان است. چرا که خداوند مثل و مانند ندارد در حالي که عقل انسان بر پايه ي داشته هاي خود يعني صورت هاي حسي دريافت شده از جهان محسوسي که در آن زندگي مي کند، و بر پايه ي مفاهيمي که از اين صورت ها ايجاد مي کند و معاني کليه اي که از آن ها تجريد مي نمايد، مي انديشد؛ بنابراين، هرگاه خرد بکوشد درباره ي موجودات جهان غيب، و درباره ي ذات خداوند متعال بينديشد، بدون شک از صورت هاي حسي که در اختيار دارد کمک خواهد گرفت. حال اگر انسان، با اين روش، درباره ي ذات خداوند بزرگ که هيچ چيز از جهان محسوس مانند و شبيه او نيست بينديشد قطعاً گمراه و هلاک خواهد شد. در اين حديث، هم چنين، به قاصر بودن عقل انسان و حد و مرزهايي که نبايد از آن ها تجاوز کند اشاره شده است. عقل انسان مي تواند در چارچوب جهان محسوس و شناخت حسي که از راه حواس خود بينديشد اما درباره ي ماوراي جهان محسوس عقل انسان قادر به درک حقيقت نيست مگر آن که خداوند متعال، از طريق وحي و الهام، اين لطف را در حق او بنمايد.
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، در سخنش به اشج عبدالقيس، خردي را که به وظيفه انديشيدن بپردازد ستوده است:
« در تو دو خصلت وجود دارد که خدا و پيامبرش آن ها را دوست مي دارند: خردمندي و تأني». (9)
خرد به صاحب خود صفات پسنديده اي مي بخشد که باعث مي شوند شخص محبوب خداوند بزرگ و پيامبر بزرگوار او باشد، خرد صاحب خود را به حق و خوبي رهنمون مي شود و از گمراهي و بدي به دورش مي دارد.
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) پيروان خود را به تفکر و استدلال عقلي و قياس تشويق مي کرد. براي مثال، زماني که معاذ بن جبل را به يمن فرستاد به او فرمود:
« چگونه قضاوت خواهي کرد؟» عرض کرد: بر اساس کتاب خدا قضاوت خواهم کرد.
فرمود: « اگر حکمتش در کتاب خدا نبود؟» عرض کرد: بر پايه ي سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم).
فرمود: « اگر در سنت رسول خدا نبود؟» عرض کرد: به اجتهاد خودم. حضرت فرمود: سپس خداوند را که فرستاده رسول خدا را موفق بداشت». (10)
در اين حديث، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) يارانش را راهنمايي و تشويق مي کند که در مسائل و مشکلات نوظهور که در قرآن کريم و سنت، حکمي راجع به آنها نيامده است به تفکر و استدلال عقلي بپردازند و حکام را به اجتهاد توصيه و براي اين کار به آنان وعده پاداش آخرت مي دهد.
در روايتي آمده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هرگاه حاکم اجتهاد کند و اجتهادش درست باشد دو مزد دارد؛ و اگر در اجتهادش به خطا رود يک مزد دارد». (11)
اين دعوت به تفکر و تشويق به ابداع و نوآوري را که در دين اسلام آمده است در هيچ يک از ديگر اديان آسماني نمي يابيم. اين مطلب از اين سخن پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) آشکارا معلوم است:
« هر کس در اسلام سنت نيکويي پي نهد مزد آن و مزد کساني که پس از او به آن سنت عمل کنند برايش باشد بدون آن که از مزد ايشان چيزي کم شود. و هر کس در اسلام سنت بدي پي نهد گناه آن و گناه کساني که پس از او به آن عمل کنند بر گردن اوست بدون آن که از گناه ايشان هم چيزي کم شود». (12)
در اين حديث دعوتي است به تفکر نوآور که سنت نيکويي بنا نهد، يعني چيز جديدي را که نفع و خير مردم در آن است ابتکار کند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به اين کار بسيار ترغيب کرده است؛ چرا که براي چنين شخصي پاداش بي پايان، به اندازه ي پاداش هر کسي که تا روز قيامت به اين سنت نيکو عمل کند، وعده داده است، و اين، در واقع تشويق بزرگي است به تفکر ابداعي و ابتکار چيزهايي که به نفع جامعه و به خير و صلاح بشريت باشد.
خطاهاي تفکر
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) از عواملي که به خطاهاي تفکر مي انجامد برحذر داشته است، و به اصحابش مي آموخت که تفکري سالم و خالي از عيوبي که تفکر درست را از کار مي اندازند، داشته باشند. از جمله عواملي که موجب خطاي در تفکر مي شوند، عبارتند از:الف- تقليد و اوهام و خرافات
يکي از عواملي که به خطاي در تفکر منجر مي شود تقليد کورکورانه از افکار و آراي ديگران است. قرآن کريم از مشرکان که در بت پرستي از آراي پدرانشان تقليد مي کنند و به عقايد آنان تمسک مي جويند به شدت انتقاد کرده و مردم را به آزاد کردن خردهايشان از قيد و بندهاي تقليد، و نيز به رها سازي خود از اوهام و خرافات که بر اساس تقليد، به آن ها چنگ مي زنند فرا خوانده است. (13)پيامبر اعظم (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز از پيروي آراي ديگران و تقليد کور و بدون تأمل و تفکر از کارهاي آنان پرهيز داده است. حذيفه مي گويد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« ابن الوقت نباشيد و نگوييد اگر مردم خوبي کردند ما هم خوبي مي کنيم، و اگر ستم کردند ما هم ستم مي کنيم، بلکه خود را عادت دهيد که اگر مردم خوبي کردند خوبي کنيد و اگر بدي کردند شما بدي و ستم نکنيد». (14)
در اين حديث، پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به استفاده از خرد براي تشخيص حق و باطل و نيک و بد، و پيروي از حق و نيکي که تفکر به آن ها رهنمون مي شود فرا مي خواند، و از پيروي آراي ديگران و تقليد از کردار آنان، بدون اطمينان از درستي اين آرا و کردارها، پرهيز مي دهد.
آن حضرت در ستيز با اوهام و خرافات نيز مي کوشيد. براي مثال در همان روزي که فرزندش ابراهيم درگذشت خورشيد گرفتگي به وقوع پيوست. مردم گفتند به خاطر مرگ ابراهيم، فرزند پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) گرفته است. حضرت فرمود:
« خورشيد و ماه دو نشانه از نشانه هاي خدا هستند، و براي مردم يا متولد شدن کسي دچار گرفتگي نمي شوند». (15)
در اين حديث، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به يارانش آموخت که خسوف و کسوف از قوانين طبيعي ثابت و تغيير ناپذير خداوند هستند و به سبب حوادثي که در دنيا اتفاق مي افتد، مانند مردن يا متولد شدن انساني، رخ نمي دهند. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) با اوهام و خرافات، به ويژه در زمينه ي فال زدن و پيش گويي و جادوگري و تأثير ستارگان در سرنوشت مردم، جنگيد. براي مثال، در روايتي آمده است که فرمود:
« هر کس به پيش گو يا رمالي مراجعه کند و گفته هاي او را تأييد کند به آنچه بر محمد نازل شده کافر گشته است». (16)
و در روايتي ديگر فرموده است:
« هر کس علمي از نجوم فرا گيرد، در واقع، شاخه اي از جادوگري فرا گرفته است، اگر بيش تر، بيش تر». (17)
مقصود از فرا گرفتن علمي از نجوم، اخترگويي است. يعني ادعاي پي بردن به رخدادهاي آينده از طريق شناخت حرکات ستارگان و اسرار آن ها و تأثيرشان بر جهان خاکي. و اين غير از اخترشناسي است که براي خود قواعد و روش هايي دارد و متکي بر مشاهدات علمي است. (18)
پيامبر با همه اين گونه اوهام و خرافات مبارزه کرد و از اين رهگذر خردها و انديشه هاي پيروانش را از قرار گرفتن تحت تأثير اين اوهام و خرافات رهانيد و روح تفکر سالم را در آنان دميد، و بدين ترتيب فضاي عقلانيت را که به پيدايش پرورش اسلامي و ظهور عصر نهضت علمي- اسلامي انجاميد، فراهم آورد.
ب- فراهم نبودن ادله
از جمله خطاهاي تفکر که بسياري از مردم گرفتار آن مي شوند عبارت است از صادر کردن حکم و نتيجه گيري با وجود فراهم نبودن دلايل کافي که درستي آن حکم يا اين نتيجه را تأييد کند. بسياري از مردم، به ويژه کساني که به تفکر منطقي علمي عادت نکرده اند، به صدور احکام يا نتيجه گيري هاي کلي از پاره اي جزئيات اندک که رسيدن به اين احکام يا نتايج را توجيه نمي کنند، گرايش دارند، به همين دليل غالباً احکام و نتيجه گيري هايشان نادرست است. قرآن کريم ما را از افتادن در ورطه ي چنين خطاهايي برحذر داشته است و مي فرمايد:( وَلَا تَقْفُ مَا لَيسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا). (19)
« از آنچه بدان علم نداري پيروي مکن. گوش و چشم و دل، همه اين ها بازخواست مي شوند».
( وَمَا يتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يفْعَلُونَ). (20)
« بيش ترينشان پيروي نمي کنند مگر از گمان و گمان از راستي هيچ بي نياز نکند، خداوند بر آنچه مي کنند داناست».
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز مردم را از سخن گفتن درباره آنچه که نمي دانند نهي کرده و فرموده است:
« هيچ کس نبايد چيزي را بگويد که نمي داند». (21)
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از ظن و گمان يعني سخني که مستند نيست و احتمال صدق و کذب در آن مي رود، نيز برحذر داشته است مي فرمايد:
« از گمان بپرهيزيد، زيرا گمان دروغ ترين سخن است». (22)
در اين دو حديث، مردم از نداسته گويي و از گمان نهي شده اند و در واقع، به ضرورت جستجوي واقعيت و سخن حق که دلايل آن را تأييد کنند راهنمايي شده اند. آن حضرت از گمان به عنوان دروغ ترين سخن ياد مي کند تا بدين وسيله يارانش را از آن دور سازد و به جستجوي راستي و درستي در گفتار ترغيب نمايد. در حديثي ديگر مي فرمايد:
« به هر کسي ندانسته فتوايي دهند گناهش به گردن کسي است که به او فتوا داده است...». (23)
در اين جا، فتوا به معناي عام يعني، هر امري از امور دين يا دنياست. در اين حديث اشخاص از اين که، بدون داشتن علم و آگاهي کافي در موضوعي و بدون در دست داشتن ادله کافي، در امور مردم، به ويژه اموري که در زندگي آنان حائز اهميت است، فتوا دهند يا نظر و حکمي صادر کنند، آشکارا نهي شده اند.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فقط از فتوا و حکم صادر کردن بدون آن که ادله کافي و صحت آن وجود داشته باشد، برحذر نداشته بلکه از پذيرفتن سخنان غير و نقل آن ها براي ديگران، بدون اطمينان از درستي آن ها، نيز پرهيز داده است. در روايت آمده است که از ابو مسعود پرسيدند: از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نشنيده اي که درباره ي « مي گويند» چيزي فرموده باشد؟ گفت: شنيدم که مي فرمايد: « بد مرکوبي است براي مرد». (24) [ که بگويد: مي گويند، نقل مي کنند، بدون آن که از صحت آنچه نقل مي کند مطمئن باشد]. در اين حديث مردم از پذيرفتن کورکورانه آنچه از ديگران مي شنوند نهي شده اند؛ زيرا شمار زيادي از مردم به تصديق بسياري از آنچه مي شنوند گرايش دارند و آن ها را، به اعتبار اين که حقيقت دارند، براي ديگران نقل مي کنند.
اهميت بحث و گفتگو در شفافيت تفکر
بحث و گفتگو از عوامل مهمي است که به شفافيت و سلامت تفکر، و رهيدن از خطاها و موانع رسيدن به حقيقت کمک مي کند. خداوند بزرگ پيامبرش را به مشورت با يارانش توصيه کرده و فرموده است:(وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ...). (25)
« و در امور با آنان رايزني کن...»
در بحث و گفتگو جوانب مسأله روشن و حد و مرزهاي آن مشخص مي شود و آرا و نظرات جديدي بروز مي کند که در رسيدن به پاسخي پذيرفته به پرسش، يا راه حل قابل قبول براي مسأله کمک مي کنند. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، خود، با يارانش مشورت مي کرد. براي مثال، پيش از ورود به جنگ بدر از آنان نظرخواهي نمود، و مطمئن شد که انصار با جنگ موافق هستند. هم چنين درباره محل جنگ، و درباره اسيران، بعد از پيروزي بر مشرکان قريش، نظر آنان را جويا شد. در جنگ خندق نيز با يارانش مشورت کرد و نظر سلمان فارسي را درباره ي حفر خندق پيرامون مدينه پذيرفت. آن حضرت يارانش را به مشورت با يکديگر تشجيع و تشويق مي کرد و مي فرمود:
« کسي که از خداوند طلب خير کند ناکام نمي شود، و کسي که مشورت کند پشيمان نمي شود...». (26)
پي نوشت ها :
1. آل عمران/ 191.
2. روم/8.
3. عنکبوت/ 20.
4. يونس/ 101.
5. طارق/5.
6. محمد عثمان نجاتي، القرآن و علما النفس، ص 134-143.
7. غزالي، احياء علوم الدين، ج4، ص 423.
8. غزالي، احياء علوم الدين، ج4، ص 423-424.
9. صحيحي مسلم، ج1، ص 189.
10. ناصف، ج3، ص 66.
11. ناصف، ج3، ص 66.
12. منذري، ص 145، ح 533.
13. محمد عثمان نجاتي، القرآن و علم النفس، ص 136-138.
14. تزمذي، ج8، ص 170.
15. منذري، ج1، ص 445.
16. ونسنک، ج4، ص 196.
17. ونسنک، ج12، ص 435.
18. نک: يوسف القرضاوي، الرسول و العلم، دار الصحوة، 1984، ص 54-55.
19. اسراء/ 36.
20. يونس/ 36.
21. ونسنک، ج4، ص 316.
22. ونسنک، ج4، ص 87.
23. ناصف، ج1، ص 73.
24. مسند احمد، ج4، ص 119، ج5، ص 401.
25. آل عمران/ 159.
26. فيض القدير، ج5، ص 442 (به نقل از محمود و احمد سيد، معجزة الاسلام التربوية، کويت، دارالبحوث العلمية، 1978، ص 103 -105).
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم