نويسنده: دکتر مژگان خادمي
تفاوت ميان نشانه هاي اختلال دوقطبي و نوسانات طبيعي خلق و خو متناسب با سن بيمار چيست؟
همه ي انسان ها در طور يک روز يا روزهاي متفاوت طيفي از تغييرات طبيعي خلق را تجربه مي کنند. اين تغييرات از غمگيني تا شادي متفاوت است، اما آن چه تغييرات خلقي مرتبط با بيماري را از نوسانات معمولي خلق مجزا مي کند، شدت هيجان تجربه شده، کم تر بودن وابستگي آن به موقعيت ها و عدم توانايي کنترل اين هيجان است.ناراحتي احساس افسردگي نسبت به غمگيني با شدت بيش تري همراه است و شادي يا نشئه نيز از شادي معمولي، متفاوت حس مي شود. ممکن است خود فرد اين تفاوت خلق را حس کند اما چون کودکان توانايي کمي براي بيان احساسات و هيجانات خود دارند و نوجوانان نيز ممکن است خلق خود را ابراز نکنند، والدين که مشاهده گر بيروني هستند، تنها از طريق رفتارها و گفتار آن ها اين تغييرات را متوجه مي شوند. در تغييرات طبيعي خلق از جمله شادي، تحريک پذيري و عصبانيت، نااميدي يا احساس غمگيني که معمولاً به دنبال يک واقعه يا فکر مشخص اتفاق مي افتد اين طور نيست که فرد به طور مداوم توان کنترل هيجانات خود را از دست بدهد؛ اما در اختلال خلقي در بسياري از موارد، تغييرات شديد خلق بدون هيچ دليلي ايجاد مي شود و فرد قادر به کنترل هيجان خود نيست و نمي تواند از بروز آن جلوگيري کند.
در کودکان طبيعي به دليل تواناييِ کم تر در کنترل هيجاناتشان، رفتارهايي مشاهده مي شود که براي سن آن ها طبيعي است از جمله: شادي بيش از حد در برخورد با موقعيت هاي خوشحال کننده يا زماني که آن چه را مي خواسته به دست آورده اند يا هنگام ديدن افرادي که دوست شان دارند. به همين ترتيب قشقرق و پا به زمين کوبيدن در کودک 2 يا 3 ساله اي که آن چه را مي خواهد به دست نمي آورد يا گريه و قهر کودکي که از رسيدن به خواسته اش ناکام مي شود، طبيعي است.
اما در اختلال خلقي، طوفان هاي عاطفي و حملات قشقرق يا پرخاشگري، بيش از حد معمول و حتي با محرک هاي بسيار کوچک اتفاق مي افتد و برخلاف کودکِ طبيعي که اين حملات با عدم توجه فروکش مي کند، به راحتي پايان نمي پذيرد؛ اين حملات در محيط هاي مختلف اتفاق مي افتد و شدت و تعداد دفعات ايجاد آن ها بيش از آن است که والدين بتوانند تمام اين حملات را به ناکامي هاي کودک در مقابل خواسته هايش ارتباط دهند؛ در ضمن چندين نشانه ي اختلال خُلقي در کودک- به طور مثال تغيير در خواب، اشتها، انرژي و ساير نشانه ها - هم زمان ديده مي شود و وجود يک علامت به تنهايي بيانگر اختلال دوقطبي نيست.
نوجواني، دوران کسب استقلال، لذت و تجربه هاي تازه، زير سؤال بردن قوانين و جست و جوي قوانين جديد براي رسيدن به معناي هويت و بزرگي است. در اين دوره نوجوانان طبيعي در جست و جوي استقلال، درباره ي قوانين خانه، مدرسه و جامعه بحث مي کنند؛ به سختي پذيراي محدوديت ها مي شوند و به راه و روش دوستان و هم سالان بيش از روش بزرگ ترها پاي بندي نشان مي دهند. آنان به طور طبيعي در جست و جوي پذيرش هم سن و سال ها به گونه اي رفتار مي کنند که مورد قبول جمع هم سالان باشند. به دليل افزايش ناگهاني هورمونهاي جنسي، به طور طبيعي غريزه ي جنسي در آن ها شدت مي گيرد و مي کوشند مورد توجه جنس مخالف باشند و درباره ي خود و جنس مخالف کنجکاوي هاي طبيعي جنسي دارند.
نوجوانان نيازمند احترام به آزادي آن ها و داشتن حريم خصوصي هستند و ممکن است هر زمان که احساس کنند تحريم خصوصي آن ها توسط والدين يا ديگران ناديده گرفته مي شود، واکنش هاي عصبي يا تحريک پذيري نشان دهند.
در خانواده هايي که از ابتدا چارچوب مشخص اخلاقي و رفتاري و قانونمندي و ارتباط مثبت و احترام به فرزند وجود داشته است، اين دوران سخت براي نوجوان و خانواده با کم ترين آسيب رواني يا بدون هيچ آسيبي طي مي شود.
در خانواده هايي که ارتباط مثبت، احترام به حقوق نوجوان و قانونمندي مشخص وجود ندارد يا تنش و استرس در خانواده زياد است، اين دوران گذار بسيار سخت تر طي خواهد شد و ممکن است اين نوجوانان اشتباهات بيشتري را مرتکب شوند؛ اما در نهايت با طي اين دوره اکثر آنان به ارزش هاي فرهنگ و جامعه ي خود باز مي گردند.
اما در اختلال خلقيِ نوجواني، تغييرات خلقي بيش از آن چه حد معمول ساير نوجوان ها در موقعيت هاي مشابه است، ديده مي شود و با حالات بحران بلوغ قابل توجيه نيست؛ نشانه هاي تغييرات خواب و اشتها و انرژي و اُفت عملکرد تحصيلي يا ارتباطي ايجاد مي شود و ناديده گرفتن قوانين به طور مکرر و کنجکاوي بيش از حد معمول درباره ي تجربه ي تازه ها اتفاق مي افتد.
در خانواده هاي پراسترس اگر نوجوان راه حل فرار، خودکشي، مصرف مکرر مواد، پرخاشگري هاي مکرر منجر به آسيب خود يا ديگران را برمي گزيند، در روابط مکرر و متعدد جنسي درگير مي شود و دچار کم خوابي يا تغييرات واضح خواب و اشتها و انرژي است، پيش از آن که خانوده بخواهند درباره ي شخصيت او قضاوت کنند يا به اشتباه اين نشانه ها را تنها حاصل موقعيت پراسترس محيطي بدانند، لازم است او را براي ارزيابي به روان پزشک کودک و نوجوان ارجاع دهند تا درصورتي که نوعي از بيماريهاي اين سنين يا اختلال دوقطبي وجود داشته باشد، تشخيص داده شود و در پي آن درمان شود.
تغييرات رفتاري خفيف تر از مثال هاي فوق در نوجوان در صورتي که منجر به تغيير در عملکرد تحصيلي، شغلي، ارتباط با دوستان و خانواده شده باشد نيز بايد ارزيابي شود.
اختلال دوقطبي در کودکان و نوجوانان به دلايلي از جمله مشابهت علايم آن با ساير اختلالات، سير تدريجي تغييرات نموي در اين سنين و تفاوت هاي آن با اختلال در بزرگ سالي به سختي و کم تر از آن چه واقعاً وجود دارد تشخيص داده مي شود. بنابراين تعيين وجود يا عدم وجود آن به عهده ي روان پزشک کودک و نوجوان يا روان پزشک بزرگ سالاني است که در زمينه هاي تشخيص و درمان اين اختلال تجربه ي کافي دارد.
با توجه به اين که ممکن است نشانه هاي اختلال دوقطبي در کودکي و اوايل نوجواني بسيار تدريجي شروع شود و به راحتي قابل افتراق از نشانه هاي متناسب با سن نباشد، مهم است که هرگاه خانواده احساس کند رفتار کودک يا نوجوان براي خودش يا ديگران آزاردهنده است يا باعث کاهش عملکرد مثبت او مي شود، نظر متخصص را در اين باره جويا شود؛ در صورتي که آن رفتارها ناشي از روند طبيعي رشد باشد، با اين مشاوره، خانواده با خيالي آسوده تر براي برخورد با تغييرات طبيعي سن روش هايي را فرا مي گيرد و به کار مي بندد و در صورتي که رفتارهاي فرزندش ناشي از بيماري باشد، مي تواند به موقع به درمان آن بپردازد.
منبع مقاله:
خادمي، مژگان، (1389) اختلال دوقطبي در کودکان و نوجوانان، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/م