اهميت جهاني خليج فارس

خليج فارس در عرصه ي روابط بين الملل روز به روز اهميت بيشتري مي يابد. اين روندي است که طي چند قرن گذشته تا به امروز ادامه داشته و در آينده نيز به نحوي افزون تر ادامه خواهد يافت. در هر يک از ادوار تاريخ بشر اهميت
يکشنبه، 26 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهميت جهاني خليج فارس
 اهميت جهاني خليج فارس

 

نويسنده: دکتر عبدالرسول خيرانديش (1)




 
خليج فارس در عرصه ي روابط بين الملل روز به روز اهميت بيشتري مي يابد. اين روندي است که طي چند قرن گذشته تا به امروز ادامه داشته و در آينده نيز به نحوي افزون تر ادامه خواهد يافت. در هر يک از ادوار تاريخ بشر اهميت اين دريا دليلي داشته است. اما بدون شک از اوايل قرن بيستم، نفت دليل اصلي توجه همگان بدان بوده است. نقش تقريباً بي بديل نفت در تأمين انرژي، مواد پتروشيمي و حيات اقتصادي تمامي جوامع و به خصوص با عنايت به تمدن صنعتي کنوني، موجب شده است تا عملاً همه آحاد بشر در سراسر کره زمين با خليج فارس به نحوي پيوند داشته باشند. پيدايش رقبايي همچون حوزه هاي نفتي آسياي ميانه، قفقاز، درياي مازندران، درياي شمال و نظاير آنها نيز نتوانسته است از ميزان حساسيت و اهميت خليج فارس بکاهد. حجم عظيم ذخاير نفت و گاز در منطقه خليج فارس و نيز تجارت گسترده اي که مستقيم يا غيرمستقيم با آن مرتبط است، نشان مي دهد که در دهه هاي آينده باز هم اين دريا مهم ترين نقطه ژئواکونوميک و ژئواستراتژيک جهان خواهد بود. نفت خليج فارس همچنان که تأمين کننده انرژي براي جهان صنعتي است، تأمين کننده ي درآمد براي دولت هاي پيرامون آن نيز هست. لذا اهميت حياتي خليج فارس را بايد در قدم اول براي ملت هاي پيراموني آن دانست و بر همين اساس است که بيش از همه ملت هاي جهان، ملل پيرامون خليج فارس هستند که نسبت به مسايل تاريخي و فرهنگي محيط جغرافيايي خويش حساسيت به خرج مي دهند. براي جوامعي که به دور از خليج فارس هستند، نکته مهم، خريد نفت و حضور در بازارهاي مبادله کالاست. اين همه خليج فارس را مبدل به يکي از فعال ترين کانون هاي اقتصاد و سياست جهاني کرده است و اين نکته اي است که نياز به توضيح و تفصيل ندارد.
به علاوه در عرصه گردشگري و ارتباطات نيز هم اکنون خليج فارس اقتصادي رو به رشد از خود نشان مي دهد. اين امر متذکر مي گردد که حتي پس از نفت نيز اين دريا اهميت خود را حفظ خواهد کرد.
نبايد از نظر دور داشت که در سه دهه ي گذشته خليج فارس شاهد تخاصمات سياسي و نظامي نيز بوده است. قضاياي ظفار، حمله عراق به ايران و جنگ اول و دوم خليج فارس، همچنين اختلافات مرزي کشورها و کنکاش هاي مربوط به اصلاحات و تعارضات سنت و مدرنيته به همراه رقابت هاي دول بزرگ در مورد خليج فارس را هم بايد مد نظر داشت. چنين شرايطي موجب شده است در بسياري از کشورهاي جهان شاهد شکل گيري مراکز پژوهشي، نشريات، سمينارها و تأليف کتب و مقالات درباره ي خليج فارس باشيم. چنان که حجم عظيمي از پول، وقت و نيروي انساني در بسياري از کشورها صرف تحقيقات مربوط به خليج فارس در ابعاد و عرصه هاي گوناگون مي شود. در کشور ما نيز هرچند علاقه و توجه عمومي به خليج فارس بسيار است اما لازم است در راستاي توسعه علمي و فرهنگي و ارتباطي کشور، توجه بيشتر، بهتر، وسيع تر و در همان حال دقيق تر به خليج فارس صورت گيرد. اميد است اين مجموعه قدمي در اين راه باشد.
هرچند خليج فارس از نظر جغرافيايي، مکان و محدوده اي مشخص و معروف است اما در يک رويکرد علمي و تحقيقي لازم است مدام نسبت به بازشناسي و بازيابي آن اهتمام ورزيد. دليل اين امر نيز آن است که عناصر شکل دهنده موقعيت کنوني خليج فارس فقط عناصر بومي و پيراموني آن نيستند.
در عرصه سياست و ارتباطات و اقتصاد، عوامل فرامنطقه اي با آن پيوند همه جانبه اي يافته اند. حتي مسائل جمعيتي و فرهنگي آن دچار تحولات پرشتاب و گسترده اي شده است. اکنون نه مانند قرون گذشته است که مسائل خليج فارس را در مباحث ساده جغرافيايي يا نحوه ي استقرار جماعت هاي انساني يا مسيرهاي کشتي راني خلاصه کرد و نه قرن نوزدهم است که رقابت چند قدرت داراي نيروي دريايي و استعمارگر را بتوان مبدأ و منشأ تحولات آن دانست. مسائل و مباحث خليج فارس اکنون صورت ترکيبي و پيچيده اي به خود گرفته است و شناخت و تحليل آن صورت ساده اي ندارد. اين پيچيدگي موجب تأثير عناصر متعددي به صورت همزمان در يک فرآيند پيوسته با ديگر مناطق جهان شده است. هر چند ايرانيان همواره به موقعيت خاص جغرافيايي، جمعيتي، تاريخي و فرهنگي خويش در اين عرصه اعتقاد داشته اند، اما نبايد از نظر دور داشت که علي رغم آن که سرعت تحولات در اين قرن بيشتر شده، توانايي پيش بيني تحولات و پيشي گرفتن از رويدادها اندک شده است. اين به خاطر شرايط تکنيکي دنياي ما است و در همه جا کم و بيش مي توان آن را مشاهده کرد. اما علاقه مندي همه عوامل مؤثر در سياست به خليج فارس و حضور کليه ي عناصر تأثيرگذار بر مناسبات بين الملل در اين درياي کم وسعت، آميزه اي سرگيجه آور از شرايط بالقوه و بالفعل را موجب شده است. اين همه براي توجه بدين امر است که بايد هم حساسيت موقع و هم پيچيدگي شرايط را بيشتر مورد توجه قرار داد. مرز ميان قوه و فعل در نگاه به خليج فارس بسيار ناپايدار به نظر مي آيد. درست شبيه قيمت نفت که مدام در نوسان است. در اين نوسان نيز همه عوامل دخيل هستند. چنانکه دوش به دوش و پا به پاي مسائل مهم بين المللي، مسائل بومي و محلي نيز فرصت بروز و تأثيرگذاري يافته اند. نبايد از نظر دور داشت که خليج فارس از يک سو با شبه قاره ي هند، از يک سو آسياي مرکزي، از يک سو مسائل خاورميانه با محوريت مسئله فلسطين، مسائل شاخ و شمال آفريقا پيوند دارد. زيرا کشوري مانند ايران به دليل مجاورت با خليج فارس از يک سو و مناطق قفقاز و آسياي ميانه از سوي ديگر، خود به خود مسائل اين مناطق را با خليج فارس پيوند مي دهد. براي کشورهاي ديگر حوزه ي خليج فارس نيز چنين است. پيوستگي آب هاي خليج فارس با درياهاي مجاور خود يک نکته است و پيوند با بازارهاي مصرف در شرق دور و آسياي جنوب شرقي و اروپاي غربي... نکته اي ديگر. مهاجرت و مسائل و تحولات جمعيتي نيز خليج فارس را با شبه قاره ي هند و بسياري مناطق ديگر هم بسته کرده است. در چنين شرايطي از تحول سريع و وسيع، عامل هايي هم چون فرهنگ، تاريخ، علم و تکنولوژي به يک باره شأن و وزن خاصي يافته اند. آن چنان که مراکز دانشگاهي و تحقيقاتي در اين منطقه به نحو جالب توجهي در حال گسترش هستند. يکي از دلايل اين امر مزيت خاصي است که مباحث فرهنگي و تاريخي براي تأثيرگذاري بر تحولات سياسي دارند. تاريخ و فرهنگ در بسترسازي بسياري از فعاليت ها و نيز عمومي ساختن شمار فراواني از اقدامات تأثير قاطع مي گذارند. ايجاد فضاي فکري و ذهني لازم براي نيل به اهداف بلند مدت با کمک تاريخ و فرهنگ امکان پذير است. از اين رو لازم است تمهيدات براي حضور فرهنگي، علمي و تحقيقي قابل توجه در خليج فارس فراهم ساخت. سابقه تاريخي، ميراث غني فرهنگي، ادبيات گسترده، کثرت مفاخر و مشاهير، ظرفيت بالاي نيروي انساني و... نيز اين امر را هم ممکن و هم ضروري جلوه مي دهد. يکي از اهداف اين مجموعه نيز همين اداي دين به مردم، فرهنگ، تاريخ يک منطقه مهم مانند خليج فارس است.
هم چنين لازم است در نظر داشت که فرهنگ، تاريخ، تمدن، ادبيات و به طور کلي همه ي آن چه که ارزش هاي جامعه ي انساني به شمار مي آيند مي توانند کمک بسيار مهمي به توسعه و تحکيم فرهنگ صلح و دوستي بنمايند. بسترسازي همکاري و هم فکري با بهره گيري صحيح از فرهنگ امکان پذير است. روابط بين الملل که امري گسترده تر از روابط بين الدول است نيز تأکيد بسيار بر روابط فرهنگي دارد. اهميت خليج فارس و شرايط حياتي آن به همگان و به خصوص ساکنان پيرامون آن متذکر مي گردد که بر توسعه و تحکيم مناسبات انساني و فرهنگي و ارتقاء هر چه افزون تر ارتباطات فرهنگي و نزديک ساختن هر چه بيش تر ملت ها تلاش کنند. تجارب تلخ تحولات چند دهه ي گذشته نيز مويد اين امر است. فرهنگ صلح و دوستي که از نشانه هاي آن احترام متقابل است با ارتباط و اطلاع از يکديگر ميسر مي گردد. اميد است که اين گام نخست در همين راستا باشد.

پي نوشت :

1- عضو هيأت علمي دانشگاه شيراز

منبع مقاله :
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط