فتاواي اهانت آميز وهابيت نسبت به پيامبر خدا (2)

اِصرار و پافشاري در تخريب آثار و نشانه هاي حرم نبوي تا جايي پيش رفت که در ابتداي امر، ابن قيّم جوزيه، شاگرد ابن تيميه و مروّج افکار وي، مسجد نبوي را به مسجد ضِرار تشبيه نمود و خواستار تخريب آن و ديگر مساجدي که در
چهارشنبه، 12 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتاواي اهانت آميز وهابيت نسبت به پيامبر خدا (2)
 فتاواي اهانت آميز وهابيت نسبت به پيامبر خدا ( 2 )

 

نويسنده: سيد مجتبي عصيري




 

6. فتواي شاگرد ابن تيميه در تخريب مساجد بر فراز قبور!

اِصرار و پافشاري در تخريب آثار و نشانه هاي حرم نبوي تا جايي پيش رفت که در ابتداي امر، ابن قيّم جوزيه، شاگرد ابن تيميه و مروّج افکار وي، مسجد نبوي را به مسجد ضِرار تشبيه نمود و خواستار تخريب آن و ديگر مساجدي که در آن قبول انبيا و اولياي الاهي مدفون است، گرديد:
وي در کتاب خود مي نويسد:
تخريب مسجد ضِرار از سوي پيامبر دليلي است بر اين مطلب که مساجدي که در آن، قبر وجود دارد فاسدتر از مسجد ضِرار هستند.
حکم اسلام درباره چنين مساجدي آن است که بايد تمام آنها با خاک يکسان گرديده و اين کار از خراب کردن مسجد ضرار ضروري تر به نظر مي رسد. (1)

7. فتواي « بن باز » در تخريب مساجد بر فراز قبور!

در دوران اخير، بِن باز، مفتي اعظم اسبق عربستان سعودي ( متوفّاي 1420 هـ ق ) فتوا به وجوب تخريب قبر مطهّر پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) صادر و به جهت ترس از افکار عمومي جهان اسلام، آن را در پوشش لزوم تخريب تمام بقاع و بناهاي موجود بر فراز قبور، مخفي نمود. (2) او کسي است که از وي نقل شده که همواره مي گفت:
خدا را شاکرم که 30 سال امام جماعت مسجد النبي را به عهده داشتم، امّا هر بار که از کنار قبر پيامبر عبور کردم به وي سلام ندادم؛ چرا که معتقدم او مُرده و از بين رفته است. (3)

8. فتواي « الباني » بر ديوارکشي مقابل قبر پيامبر!

از همه تأسف بارتر سخن محمد ناصرالدين الباني است که وي حتّي ديده شدن قبر مطهّر پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) را نيز برنتافته و آرزوي تخريب آن را از سال ها قبل داشته و چون اين عمل تاکنون محقق نگرديده از دولت عربستان سعودي مصرّانه مي خواهد تا با کشيدن ديواري بلند، مانع ديده شدن قبر آن حضرت گردد.
الباني کسي است که نزد وهّابيت امروز به « بخاري دوران » شهرت يافته و تصحيحات وي درباره روايات اهل سنّت را مقدّم بر ديگر علماي بزرگ رجال خود مي دانند.
وي در کتاب خود « تحذير الساجد مِن اتخاذ القبور مساجد (4) » چنين آورده است:
از موارد اسفباري که شاهد آن هستيم گنبد خضراء و بلند مسجد النبي است که بر فراز قبر پيامبر وجود دارد که از قرن ها قبل ساخته شده، در حالي که سال ها قبل مي بايست تخريب گردد... واجب است مسجد نبوي به همان شکل سابق خود برگردد و بين مسجد و قبر پيامبر از طرف شمال تا جنوب ديواري کشيده و به طوري فاصله ايجاد شود که در مسجد نبوي هيچ چيز خلافي که مؤسس مسجد از آن راضي نيست، ديده نشود. اعتقاد دارم اگر دولت سعودي خود را پشتيبان توحيد واقعي مي داند بايد انجام اين کار را بر خود واجب بداند و چه کسي براي انجام اين کار از آنها شايسته تر؟ (5)

9. نظر « محمد بن عبدالوهاب » و پيروانش در ارزش پيامبر پس از وفات!

سيد امين در کتاب « کشف الارتياب » گفته است:
در کتاب خلاصة الکلام آمده است: محمد بن عبدالوهاب همواره درباره رسول گرامي اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) مي گفت: پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) سخني را نمي شنود و به همين جهت همواره يکي از پيروان او مي گفت: عصاي من، بيش از محمّد به کار مي آيد؛ چرا که عصاي من براي کشتن ماري به کار مي آيد امّا محمّد مرده، از بين رفته و چيزي نمي شنود که بخواهد نفعي به ديگران برساند. (6)
واقعاً که اين سخن عرش را به لرزه در آورده، آسمان ها و زمين را شکافته و کوه ها را از جا کنده و به آسمان پراکنده مي سازد. اگر - نعوذ بالله - عصاي کسي با ارزش تر از پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) باشد پس چرا محبّت، ايمان و اطاعت از او واجب باشد؟! چرا در نمازهاي پنج گانه بر او صلوات و درود بفرستيم؟ چرا نام او را بر فراز مأذنه ها و منبرها در کنار نام خداوند سبحان بر زبان ها جاري سازيم؟! چرا به سخنان او در هر زمينه و موضوعي به عنوان شاهد سخن و استدلال به کار بريم؟

10. نظر « ابن تيميه » و پيروانش در شرک بودن زيارت پيامبر!

از ديدگاه ابن تيميه و پيروانش زيارت قبر نبي مکرّم اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) نوعي شرک و گمراهي از سوي شيطان به شمار مي رود، حتّي اگر زيارت به قصد جلب رضاي خداوند سبحان و درک ثواب از سوي او صورت گرفته باشد.
ابن تيميه در يکي از نوشته هاي خود آورده است:
شيطان در مسير انسان قرار گرفته و اعمال زشتش را نيکو جلوه داده تا وي به زيارت قبر پيامبر رود و چنين کسي با اين کار خود شرک ورزيده؛ چرا که رضايت غير خداوند را جلب کرده است. (7)
همو در جاي ديگر اين کار را همچون پرستش بُتِ « لات و عزّي » دانسته است:
سرچشمه پرستش بت لات، تعظيم و بزرگداشت شخصي صالح است. (8)
يعني بزرگداشت و احترام قبر پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) همچون احترام و بزرگداشت بت هاي لات و عزّي است.
مصيبت از اين بالاتر آن که وي در ادامه مي گويد:
حتّي اگر کسي قصد زيارت قبر رسول خدا را داشته باشد اين کار وي، عين دشمني با خدا، رسول خدا و دين اوست و به عنوان بدعتي در دين به شمار مي رود که هرگز از سوي خدا اجازه داده نشده است. (9)

11. عقيده وهابيت در سوگند ياد کردن به پيامبر!

از جمله عقايد وهّابيت درباره نبي مکرّم اسلام اين است که پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) را نمي توان مورد سوگند و ندا قرار داد و با لقب و صفت « سيدنا » صدا نمود. يعني نمي توان گفت: « بحقّ محمّد »؛ « يا محمّد »؛ « سيّدنا محمّد » بلکه سوگند به وي و ديگر مخلوقات، شرک اکبر به شمار رفته و موجب جاودانگي در آتش دوزخ مي باشد. (10)
نوه محمد بن عبدالوهاب در کتاب « فتح المجيد في شرح کتاب التوحيد » مي گويد:
ابن مسعود گفته است: « اگر شخصي سوگند دروغ به خداوند ياد کند، بهتر از آن است که سوگند راست به غير خدا ياد کند. » (11)

12. وهّابيت و تبديل خانه همسر پيامبر به دستشويي و توالت!

رّفاعي يکي از علماي بزرگ اهل سنّت کويت خطاب به علماي وهّابي عربستان سعودي مي نويسد:
شما به تخريب خانه ام المؤمنين خديجه کبري اوّلين حبيبه پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) رضايت داديد و هيچ عکس العملي از خود نشان نداديد با اين که آن مکان، محل نزول وحي قرآن بود و در برابر اين جنايت، سکوت اختيار کرده و رضايت داديد که آن مکان مقدس به دستشويي و توالت مبدّل شود. چرا از خدا نمي ترسيد و از پيامبر اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) حيا نمي کنيد؟ (12)

13. وهّابيت و تبديل زادگاه پيامبر به محل خريد و فروش حيوانات!

رّفاعي در ادامه مي نويسد:
زادگاه رسول اکرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) را ويران و به محل خريد و فروش حيوانات تبديل کرديد که با تلاش افراد صالح و خيّر، از چنگال وهّابي ها در آمد و به کتابخانه مکّه مکرّمه مبدل گرديد.... (13)

14. وهّابيت و تخريب کتابخانه بزرگ مکّه مکرمّه !

يکي از جنايات دردناکي که توسط وهّابيت صورت گرفت و لکّه ننگ آن تا ابد در پرونده سياه آنان باقي ماند، آتش زدن کتابخانه بزرگ « المکتبة العربيّة » بود که متجاوز از 60 هزار عنوان کتاب گران قدر و کم نظير و بيش از 40 هزار نسخه خطّي بي نظير که در ميان آنها برخي از آثار خطّي دوران جاهليّت، يهوديّت، کفّار قريش و همچنين آثار خطّي اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) ابوبکر، عمر، خالد بن وليد، طارق بن زياد و برخي ديگر از صحابه پيامبر گرامي اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و قرآن کريم به خطّ « عبد الله بن مسعود » وجود داشت.
همچنين در اين کتابخانه انواع اسلحه هاي متعلّق به رسول خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و نيز بت هايي همچون « لات »، « عُزّي »، « مَناة » و « هُبَل » که هنگام ظهور اسلام مورد پرستش بوده است به بهانه وجود کفريّات، به آتش کشيده و از بين برده شد. (14)

پي نوشت ها :

1. وأبلغ من ذلک أن رسول الله هدم مسجد الضرار، ففي هذا دليل علي هدم ما هو أعظم فساداً منه کالمساجد المبنية علي القبور، فإن حکم الإسلام فيها أن تهدم کلها حتي تسوي بالأرض، و هي أولي بالهدم من مسجد الضرارً! و کذلک القباب التي علي القبور يحب هدمها کلها!
إغاثة اللهفان، ج 1، ص 210، ابن قيّم جوزيه.
http://www.aqaed.info/book/60/1000eshkal-04.html.
جهت پاسخ به اين سخن و ديگر سخناني که در مورد تخريب بنا بر فراز قبور مي آيد، ر. ک: شاخ شيطان، فصل چهارم، مروري بر عقايد و مباني فکري وهّابيت، ص 141.
2. ما حکم البناء علي القبر؟ و ما الحکم لو کان البناء مسجداً؟ الجواب: أما البناء علي القبور فهم محرم، سواء کان مسجداً أو قبة أو أي بناء، فإنه لا يجوز ذلک... و الخلاصة أنه لا يجوز البناء علي القبور، لا مسجد و لا غير مسجد و لا قبة، و أن هذا من المحرمات العظيمة، و من وسائل الشرک فلايجوز فعل ذلک، و إذا وقع فالواجب علي ولاة الأمور إزالته و هدمه، و ألا يبقي علي القبور مساجد، و لا قباب.
سؤال: فتواي شما در رابطه با ساخت بنا بر فراز قبرها حتّي اگر اين ساختمان مسجد باشد، چيست؟
پاسخ: ساخت بنا بر فراز قبرها حرام است؛ چه اين بنا مسجد باشد، چه بقعه و يا هر بناي ديگر... و خلاصه آن که اين کار از بزرگ ترين محرّمات و از جمله وسايل شرک الاهي که انجام آن جايز نمي باشد و اگر چنين اقدامي در هر جا اتفاق افتاده بر حاکمان و رؤساي کشورهاي اسلامي واجب است که اين مساجد و ساختمان ها را با خاک يکسان سازند تا هيچ اثري از اين مساجد باقي نماند.
http://www.binbaz.org.sa/search
3. ابن باز الذي نقلوا عنه أنه افتخر بأنه صلي إماماً في المسجد النبوي ثلاثين سنة، و کان يمر من عند قبر النبي و لم يسلم عليه و لا حتي مرة واحدة، لأن النبي رجل جاء و مضي!
http://www.aqaed.info.book/60/1000eshkal-04.html
شايد به همين خاطر است که خداوند او را در سنين نوجواني مبتلا به بيماري چشم و اندکي بعد نابينا گردانيد تا حتّي از ديدن ظاهر قبر مطهّر نبي مکرّم اسلام محروم و مصداقي براي اين آيه شريفه گردد :
( وَ مَن كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً؛ امّا کسي که در اين جهان ( از ديدن چهره حق ) نابينا بوده است، در آخرت نيز نابينا و گمراه تر است! ) ( سوره إسراء، آيه 72 )
4. لزوم خودداري از عبادت در مساجدي که در آنها قبر وجود دارد.
5. و مما يؤسف له أن هذا البناء قد بني عليه منذ قرون إن لم يکن قد أزيل تلک القبة الخضراء العالية... فالواجب الرجوع بالمسجد النبوي إلي عهده السابق و ذلک بالفصل بينه و بين القبر النبوي بحائط يمتد من الشمال إلي الجنوب بحيث أن الداخل إلي المسجد لا يري فيه أي محالفة لا ترضي مؤسسه صلي الله عليه و سلم اعتقد أن هذا من الواجب علي الدولة السعودية إذا کانت تريد أن تکون حامية التوحيد حقا... أرجو أن يحقق الله ذلک علي يدها و من أولي بذلک منها؟
تحذير الساجد من التخاذ القبور مساجد، ج 1، ص 68، محمد ناصر الدين الألباني ( متوفاي 1420 هـ )، ناشر: المکتب الإسلامي - بيروت: الطبعة: الرابعة.
6. « جَاءَ فِي خُلاصَةِ الکَلاَمِ صَفَحَةِ 230: کَانَ مُحَمَّدُ بنُ عَبدالوَهَّابِ يَقُولُ عَن النَّبيِّ صَلِّي الله عَلَيه وَ آلِه وَسَلَمَ: إنَّهُ طُارِشٌ، وَإنَّ بَعضَ أتبّاعِ هَذَا الشَّيخَ کَانَ يَقُولُ: عَصايَ هَذه خَيرٌ مِن مُحَمَّدٍ، لِأنَّهُ يُنتَفَعُ بِهَا فِي قَتلِ الحَيَّةِ، وَ مُحَمَّدٌ قَد مَات، وَلَم يَبقِ فيهِ نَفعٌ، وَ إنَّمَا هُوَ طَارِشٌ وَ مَضي »
هذه هي الوهابية، علامه محمد جواد مغنيه، ص 77، به نقل از: کشف الارتياب، ص 127، چاپ دوّم.
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html#ind6
7. قد زين الشيطان لکثير من الناس سوء عملهم، واستزلهم عن اخلاص الدين لربهم الي أنواع من الشرک، فيقصدون بالسفر و الزيارة رضي غير رضي الله، و الرغبة الي غيره، و يشدون الرحال الي قبر نبي...
هذه هي الوهابية، علّامه محمد جواد مغنيه، ص 63، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة اهل الجحيم، ص 457.
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html
8. « ان اللات، و هي صنم، کان هيب عبادتها تعظيم قبر رجل صالح » أي إن تعظيم قبر الرسول يستتبع جعله صنماً، تماماً کاللات و العزي.
هذه هي الوهابية، علّامه محمد جواد مغنيه، ص 64، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة اهل الجحيم، ص 333.
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html
9. هذه هي الوهابية، علّامه محمد جواد مغنيه، ص 64، به نقل از: اقتضاء الصراط المستقيم مخالفة اهل الجحيم، ص 334.
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html
10. ان لا يحلف بالنبي، و لا يناديه، و لا ينعته بسيدنا، کأن يقول: بحق محمد، و يا محمد، و سيدنا محمد، بل الحلف بالنبي و غيره من المخلوقات هو الشرک الاکبر الموجب للخلود بالنار.
هذه هي الوهابية، علّامه محمد جواد مغنيه، ص 65،
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html
11. قَالَ ابنُ مَسعُود: « لَإن أَحلِفُ بِاللهِ کَاذِباً أَحَبُّ إِلَيَّ مِن أَن أَحلِفَ بِغَيرِه صَادِقَاً »
هذه هي الوهابية، علّامه محمد جواد مغنيه، ص 75، به نقل از: فتح المجيد في شرح کتاب التوحيد، ص 414، سال چاپ 1957م.
http://www.aqaed.info/book/505/vahhabia-02.html
12. رَضيتُم وَلَم تُعَارضُوا هَدمَ بَيت السَّيدَة خَديجَة الکُبري أمِّ المُؤمِنينَ وَ الحَبيبَة الاُولَي لِرَسُولِ رَبِّ العَالَمينَ صَلِّي اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهَ، ألمَکَانُ الَّذي هُوَ مَهبطُ الوَحيِ الأَوَّلِ عَلَيهِ مِن رَبِّ العِزَّةِ وَالجِلالٍ، وَسَکَتُّم عَلَي هَذا الهَدمِ رَاضِينَ أن يَکُونَ المَکَانُ بَعدَ هَدمِهَ دَوراتِ ميَاه وَ بُيُوتَ خلاَءِ وَ ميضَاتٍ، فَأَينَ الخَوفُ مِنَ اللهِ؟ وَأينَ الحَيَاءُ مِن رَسُولِهِ الکَريمِ عَلَيهً الصَّلاةُ وَالسَّلامُ
ألنصيحة لإخواتنا علماء نجد، يوسف بن سيّد هاشم رفاعي، ص 59، با مقدمه دکتر محمّد سعيد رمضان البوطي.
13. حَاوَلتُم وَلاَزلتُم تُحَاوِلُونَ وَجَعَلتُم دَأبَکُم هَدمَ البُقعَة البَاقِيَةِ مِن آثَارِ رَسُول اللهِ صَلَّيَ اللهُ تَعَالَي عَلَيه وَ آلِهِ وَ سَلَّمُ ألاَ وَهِيَ ( ألبقعةُ الشَّريفَةٌ الَّتي وُلَدَ فِيهَا)، الَّتي هُدمَتُ، ثُمَّ جُعِلَت سُوقَاً لِلَبَهَاثِمِ، ثُمَّ حَوَّلَهَا بّالحيلَةِ الصّالِحونَ إلّي مَکتَبَةٍ هِيَ مَکتَبَةُ مَکَّةِ المُکَرَّمَةِ النصيحة لإخواننا علماء نجد، يوسف بن سيد هاشم رفاعي، ص 60.
14. ر. ک: کتاب تاريخ آل سعود، ج 1، ص 158 - کشف الارتياب، ص 55، 187، 324 - أعيان الشيعة، ج 2، ص 7 - الصحيح من سيرة النبيّ الأعظم، ج 1، ص 81 - آل سعود من أين إلي أين، ص 47.

منبع مقاله :
عصيري، سيد مجتبي؛ (1389)، پيامبر وهابيت، قم: انتشارات رشيد، چاپ اول



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط